۲۱ آبان ۱۳۸۷



صدور حکم اعدام در ملاء عام

اعتماد

مردى که در پى رابطه پنهانى با يک زن جوان شوهر او را به قتل رسانده بود به قصاص در ملاء عام و در نزديکى محل جنايت محکوم شد.متهم که کوروش نام دارد پيش از اين نيز يک بار به قصاص محکوم شد، اما ديوان عالى کشور راى صادره را نقض کرده بود تا اينکه وى به همراه زن جوان و دو مرد ديگر که در اين ماجرا دخيل بودند در شعبه 120 دادگاه جزايى اصفهان پاى ميز محاکمه رفت و بار ديگر گناهکار شناخته شد.
طرح شکايت
تابستان سال 82 زنى جوان به نام بيتا به دايره يکم پليس آگاهى اصفهان رفت و در حالى که سعى داشت خودش را مضطرب نشان دهد به کارآگاهان گفت شوهر 27 ساله اش مفقود شده و او به رغم جست وجوهاى گسترده نتوانسته عليقلى را پيدا کند.کارآگاهان با آغاز تحقيقات اطمينان يافتند اين مرد به اختيار خود خانه اش را ترک نکرده و از سوى باجگيران نيز ربوده نشده است، بنابراين آنان کليد حل معما را در تحقيق پيرامون زندگى خصوصى عليقلى و روابط او با همسرش يافتند. کارآگاهان با پرس وجو از اهالى محل سکونت زوج جوان متوجه شدند بيتا مشکلات اخلاقى دارد و در محل به بدنامى شهره است به همين سبب وى بازداشت و پشت ميز بازجويى نشانده شد. زن جوان که ابتدا نمى خواست زير بار هيچ نوع اتهامى برود بعد از چند جلسه بازجويى و گفتن حرف هاى ضد و نقيض بالاخره در بن بست قرار گرفت و راز قتل همسرش را برملا کرد.

اعتراف

بيتا در اعترافاتش گفت از سال ها پيش از ازدواج با يکى از بستگانش به نام سيامک رابطه داشته و اين ارتباط پنهانى را بعد از شروع زندگى مشترک با علقلى نيز ادامه داده و از طريق اين مرد با يکى از دوستان وى با نام کوروش آشنا شده و با وى نيز روابط غيراخلاقى برقرار کرده است.زن جوان توضيح داد؛ رابطه من با اين دو مرد ادامه داشت تا اينکه شوهرم از موضوع مطلع شد و ديگر چاره يى جز کشتن عليقلى برايم باقى نماند به همين خاطر از کوروش کمک خواستم. روز حادثه طبق قرار قبلى در خانه را باز گذاشتم. ساعت چهار صبح بود که کورش وارد منزل مان شد و او را به بالاى سر شوهرم که در خواب عميقى بود، بردم. خودم با دست دهان عليقلى را گرفتم و کوروش با چاقو چند ضربه به همسرم زد. شوهرم در حال جان دادن بود. او بريده بريده به من گفت زجر مى کشد و بهتر است هر چه زودتر خلاص اش کنيم. چوبى را که عليقلى سر شب بالاى رختخوابش گذاشت برداشتم و به همدستم دادم. او ضربه يى به سر شوهرم کوبيد و بعد با يک رشته سيم او را خفه کرديم.بيتا در ادامه اعترافاتش نام مرد ديگرى را نيز بيان کرد و گفت بعد از قتل، کوروش خانه مرا ترک کرد. مانده بودم با جسد چه کنم که به ياد منصور افتادم. من با اين مرد هم رابطه داشتم. به او تلفن زدم و خواستم به خانه ام بيايد. آنجا بود که ماجراى قتل را توضيح دادم و با همکارى وى جسد را در پتو پيچيديم و به پيشنهاد منصور آن را در چاهى 40مترى در جاده شاهين شهر انداختيم و بعد هم براى اينکه مورد سوءظن قرار نگيريم با مراجعه به پليس ادعا کردم شوهرم مفقود شده است. در پى اعترافات اين زن، منصور، کوروش و سيامک دستگير شدند. کوروش قتل را پذيرفت، سيامک به رابطه نامشروع با بيتا اعتراف کرد و منصور در بازجويى ها نقش خود را در جنايت اين طور شرح داد؛ ,من به خواسته بيتا به خانه او رفتم. جسد را در صندوق عقب خودروى پيکانم جاسازى کردم و در نهايت داخل چاه انداختم اما چند روز بعد بيتا با من تماس گرفت و گفت هرطور شده بايد جنازه را از بين ببرم وگرنه مرا هم مى کشد. از اين زن ترسيده بودم و چاره يى جز اطاعت نداشتم. به همين دليل يک گالن 10ليترى بنزين تهيه کردم و بالاى چاه رفتم اما هر کارى کردم چون داخل چاه هوا نبود جسد آتش نگرفت.,
محاکمه
بعد از اعترافات چهار متهم پرونده، جسد از درون چاه بيرون کشيده شد و متهمان در شعبه 47 سابق دادگاه عمومى اصفهان تحت محاکمه قرار گرفتند. نتيجه اين دادگاه صدور حکم قصاص براى کوروش و مجازات هاى سنگين براى سه مرد و زن ديگر بود اما وقتى متهمان به راى صادره اعتراض کردند ديوان عالى کشور طى نامه يى به دادگسترى اصفهان تحقيقات صورت گرفته در اين پرونده را ناقص خواند و خواستار محاکمه مجدد بيتا و همدستانش شد. به گزارش پايگاه اطلاع رسانى عبرت دور دوم محاکمه نيز فرقى در احکام صادره براى چهار متهم نداشت و پرونده بار ديگر به شعبه 26 ديوان عالى کشور ارجاع شد و اين بار قضات حکم ها را تاييد کردند. به اين ترتيب قرار است کوروش به زودى در نزديکى محل جنايت خود در ملاءعام به دار آويخته شود.