۲۰ مهر ۱۳۹۱

یوری شگلووین(Yury Sheglovin)
http://hvylya.org/analytics/turtsiya-siriya-veroyatnost-voennogo-vtorzheniya.html

ترجمه و تحلیل: ا. م. شیری

 ترکیه- سوریه: احتمال تجاوز نظامی


 19مهر-  ۱۳۹۱


ضد سوریه، تأسیس ستاد ارتش باصطلاح آزاد سوریه در استانبول، ارسال گروههای تروریستی از مرز به سوریه، تلاش ۱۸ ماهه امریکا و متحدان غربی- عربی اش برای حمله نظامی به سوریه و بالاتر از همه تحریکات خصلتی کشورهای غربی برای شروع جنگها، مثلا، ترور ولیعد اطریش- مجار قبل از آغاز جنگ جهانی اول، حادثه به توپ بستن خاک آلمان از سوی لهستان قبل از جنگ جهانی دوم، حوادث خلیج تونکن پیش از شروع جنگ ویتنام و خلیج خوکها برای زمینه سازی لشکرکشی به کوبا، حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ واشینگتن و نیویورک برای شروع دور جدید جنگهای تروریستی- استعماری علیه افغانستان، عراق، لیبی، سوریه… و بسیاری حوادث مشابه دیگر نشان می دهند که این حادثه نیز باحتمال قریب به یقین، کار خود ترکیه بوده و هدف از آن، آماده سازی افکار عمومی برای حمله نظامی این کشور و متحدانش علیه سوریه می باشد. باضافه این، تحقیقات دولت سوریه نیز نشان می دهد که گلوله شلیک شده از جانب سوریه به خاک ترکیه، از نوع تسلیحات ناتو بوده، که سوریه نیز چنین سلاحهائی را در اختیار ندارد.

اما، این احتمال که سوریه با برنامه قبلی خاک ترکیه را هدف خمپاره قرار داده باشد، برابر صفر است. زیرا، چنین کاری صرفنظر از اینکه در چنین وضعیتهائی ممکن است واقعا هم اتفاق بیافتد، ولی امروز بهیچوجه به نفع سوریه نیست.
آخرین حوادث مرتبط با تبادل آتش توپخانه ای بین نیروهای مسلح ترکیه و سوریه، اغلب تحلیلگران را به اندیشیدن در باره احتمال حمله واحدهای ارتش ترکیه به سوریه بمنظور تأمین امنیت کشور از احتمال بمباران از طرف سوریه واداشته است. طبق برآورد ما، تهیه این سناریو، علل زیادی دارد.
جنبه اول عبارت از این است که ارتش ترکیه، که یقینا، در مجموع خود بسیار قدرتمندتر از ارتش وفادار به رئیس جمهور اسد است، مطقا خواستار تکرار سناریوی عراق نیست، و بخصوص اینکه سپر امنیتی هم در بخشی از قلمرو سوریه ایجاد کرده است. چنین اقدامی بدون قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، صرفنظر از هر گونه حمایت سیاسی از سوی متحدان ناتوئی آنکارا، در همه حال، از سوی همان سازمان ملل متحد بعنوان تجاوز بین المللی شناخته خواهد شد. افتادن تک گلوله های خمپاره به قلمرو ترکیه، گذشته از هر علتی که داشته باشد، نمی تواند بمعنی تهدید امنیت ترکیه قلمداد شود. اثبات رابطه تشدید فعالیت شبه نظامیان کرد در خاک ترکیه با موضع دمشق، برای طرف ترکیه، حتی بیشتر از آن، ربط دادن انفجارهای ترکیه و وجود اردوگاههای حزب کارگران کردستان در خاک سوریه با یک گره، بسیار دشوار خواهد بود.

در این حال، البته می توان برای حل وظایف کوتاه مدت به حملاتی همانطور که به عراق صورت می گیرد، دست زد ولی در این حالت هم یک لحظه حساس فرامی رسد. چنین سیاستی قطعا موجب روی آوردن اکثریت بخش در نوسان جمعیت کرد ساکن مناطق شمالی سوریه به طرف حزب کارگران کردستان خواهد گردید که بدون آن هم نفوذ بسیار زیاد در همین منطقه دارد. در چنین حالتی، عملا همه اپوزیسیون درگیر جنگ علیه رژیم دمشق از نظر جمعیت کرد، بمثابه وابستگان ارتش ترکیه تلقی خواهد شد و این بمعنی پایان همه تلاشهای مخالفان اسد برای جلب کردها بسوی خود خواهد بود. علاوه بر این، بخش بسیار بزرگی از «سنی های» ارتش سوریه با احتیاط به چنین تجاوزی واکنش نشان می دهند. اولویت اصل «تمامیت ارضی کشور» دائما به شعور سربازان و افسران ارتش سوریه رسوخ داده شده، آنها و همچنین، اکثریت جمعیت سوریه علیرغم تفاوتها در تعلقات دینی- مذهبی، این اصل را یک موضوع پوشالی تصور نمی کنند. دقیقا به همین صورت هم، بخش قابل ملاحظه نخبگان روشنفکر کشور با هر گونه تجاوز نظامی خارجی قاطعانه مخالفند.

جنبه دوم، عدم آمادگی متحدان ناتوئی، و، پیش از همه واشینگتن، برای سناریوی دخالت آشکار نظامی در مناقشه سوریه می باشد. اما «سناریوی سپر» هم در واقع، یک پوشش برای تجاوز نظامی است، چرا که حضور دائمی ارتش ترکیه در قلمرو سوریه، موجب درگیری های دائمی، تلفات اجتناب ناپذیر و اتخاذ تدابیر متقابل خواهد بود. ایالات متحده آمریکا در شرایط کنونی شرکای ترک خود را از هر گونه دخالت آشکار نظامی علیه سوریه منع می کند. این مسئله بیشتر با احتمال استفاده از تسلیحات شیمیائی از سوی بشار اسد در صورت تهدید مستقیم رژیم او بواسطه تجاوز احتمالی وابستگی دارد. یقینا این هم آنکارا را از مداخله نظامی گسترده باز خواهد داشت.

علاوه بر این، واشینگتن اثرات منفی واکنش فوق الذکر کردها، باضافه واکنش قاطع رهبر کردهای عراق، مسعود بارزانی را در نظر می گیرد و یقین می داند که در صورت حمله نظامی ترکیه، بارزانی به پشتیبانی خود از برادران سوری که قبلا هم بعمل می آورد، شدت خواهد بخشید. واشینگتن که خط اتحاد با اربیل را در پیش گرفته و شرکای ترک خود را هم با تحویل هواپیماهای بی سرنشین و بالگردهای تهاجمی «آپاچی» «تسکین» داده است، مطلقا راضی به برانگیختن چنین عکس العمل کردهای عراق نیست. آنکارا در صورت حمله نظامی به سوریه، عملا به تمام تلاشهای خود برای توافق با رهبری کردستان عراق «در باره حسن همجواری» نقطه پایان می گذارد. و این، در مقابل تشدید فعالیت شبه نظامیان حزب کارگران کردستان، پیش از همه و در بهترین حالت به اتخاذ «موضع بی طرفی» از سوی اربیل منجر خواهد گردید. در چنین شرایطی، ترکیه باید بدون امیدواری به حمایت شرکای اروپائی خود در ناتو، به تنهائی بجنگد.
بدرستی همین تشدید فعالیت، یکی دیگر از آن جنبه هائی است که باید رهبری ترکیه را از دست زدن به حمله نظامی بازدارد. حمله نظامی به سوریه بطور عینی، باعث تضعیف قدرت نیروهای مسلح ترکیه در مبارزه با جدائی طلبان کرد، قبل از همه، در عراق خواهد گردید. در عین حال، همکاری با ایران، که از عملیات ضد تروریستی نیروهای مسلح ترکیه بشدت پشتیبانی می کند، در این عرصه نیز به حداقل خواهد رسید.
و البته، این اوضاع به نفع اپوزیسیون داخلی ترکیه است، که در همه حال از این موقعیت برای انتقاد از حاکمیت استفاده می کند. هر گونه بدتر شدن اوضاع که می تواند «طبق برنامه» پیش نرود، به تضعیف چشمگیر موقعیت شخص نخست وزیر و رهبر حزب حاکم عدالت و توسعه، رجب طیب اردوغان بیانجامد.

در چنین وضعیتی، بسنده کردن به گلوله باران اراضی سوریه با توپخانه سبک و غیرلازم شمردن مصوبه غیرالزام آور پارلمان ترکیه مبنی بر «اعطای مجور یک ساله برای عملیات برون مرزی به نیروهای مسلح»، محتمل ترین راه برای «حفظ چهره» می باشد…

تحلیل مترجم:

حادثه خمپاره اندازی ۳ اکتبر از خاک سوریه به ترکیه، به قتل پنج شهروند ترکیه منجر شد. همه شواهد و نشانه ها، اعم از وجود اردوگاههای آموزش تروریستهای ضدسوری در خاک ترکیه، تلاشهای مقامات درجه اول این کشور در همه نشستها و کنفرانسهای ضد سوریه، تأسیس ستاد ارتش باصطلاح آزاد سوریه در استانبول، ارسال گروههای تروریستی از مرز به سوریه، تلاش ۱۸ ماهه امریکا و متحدان غربی- عربی اش برای حمله نظامی به سوریه و بالاتر از همه تحریکات خصلتی کشورهای غربی برای شروع جنگها، مثلا، ترور ولیعد اطریش- مجار قبل از آغاز جنگ جهانی اول، حادثه به توپ بستن خاک آلمان از سوی لهستان قبل از جنگ جهانی دوم، حوادث خلیج تونکن پیش از شروع جنگ ویتنام و خلیج خوکها برای زمینه سازی لشکرکشی به کوبا، حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ واشینگتن و نیویورک برای شروع دور جدید جنگهای تروریستی- استعماری علیه افغانستان، عراق، لیبی، سوریه… و بسیاری حوادث مشابه دیگر نشان می دهند که این حادثه نیز باحتمال قریب به یقین، کار خود ترکیه بوده و هدف از آن، آماده سازی افکار عمومی برای حمله نظامی این کشور و متحدانش علیه سوریه می باشد. باضافه این، تحقیقات دولت سوریه نیز نشان می دهد که گلوله شلیک شده از جانب سوریه به خاک ترکیه، از نوع تسلیحات ناتو بوده، که سوریه نیز چنین سلاحهائی را در اختیار ندارد.

اما، این احتمال که سوریه با برنامه قبلی خاک ترکیه را هدف خمپاره قرار داده باشد، برابر صفر است. زیرا، چنین کاری صرفنظر از اینکه در چنین وضعیتهائی ممکن است واقعا هم اتفاق بیافتد، ولی امروز بهیچوجه به نفع سوریه نیست.
در چنین بستری، باید توجه داشت که دولت ترکیه حتی یک سال پیش امکان حمله نظامی به سوریه را مورد بررسی قرار داد و عملا، از مدتها پیش چنین حادثه ای را طراحی می کرد. سال گذشته زمانیکه ترکیه به اخراج جمعی مقامات عالیرتبه نیروهای مسلح دست زد و نخست وزیر کشور، رجب طیب اردوغان با فرماندهان ارشد نیروهای نظامی جلسه تشکیل داد، در برخی رسانه ها خبرهائی مبنی بر مخالفت رئیس ستاد اخراجی ارتش با حمله به سوریه انتشار یافت و بسیاری از تحلیلگران، مخالفت وی و همچنین، اغلب مقامات عالیرتبه نیروهای مسلح ترکیه با طرح نخست وزیر و وزیر خارجه، احمد داوود اوغلو برای حمله به سوریه را دلیل اخراج آنها دانستند.
این واقعیت که ترکیه از قبل برای حمله مسلحانه به سوریه آماده می شد، برای کمتر کسی ناروشن است. ترکیه از مدتها پیش، بخصوص، پس از ساقط شدن جنگنده ترکیه توسط پدافند هوائی سوریه در ماه ژوئیه گذشته، ارسال سلاحها و تجهیزات سنگین نظامی خود به مرزهای سوریه را آغاز کرده است.
همه اینها، باضافه حمله توپخانه ای به خاک سوریه بلافاصله پس از مصوبه ۴ اکتبر پارلمان ترکیه مبنی بر اعطای «مجوز یک ساله برای عملیات برون مرزی به نیروهای مسلح»، که به کشتار دهها پرسنل ارتش سوریه منجر گردید، حکایت از آن دارند که خود ترکیه با آگاهی و موافقت شرکای غربی اش، این عمل تحریک آمیز را برای توجیه حمله به سوریه طراحی و اجرا کرده است.







۱۲ مهر ۱۳۹۱


 

آگاهی وهشداربه هم میهنان وتمامی آزادگان جهان


 


برای امضا دادخواست ( Petition) اینجا کلیک  کنید

 

در سه دهه ی گذ شته تحولاتی در جهان به وقوع پیوسته است که اند یشمندان از آن به عنوان یک کاسه گی جهانی یا دوران گلوبالیزاسیون نام می برند. این تغییرات جهانشمول نه تنها به فروپاشی نظام پس از جنگ جهانی دوم به سرکردگی امپریالیزم آمریکا پایان داد، بل خودِ آمریکا را نیز به تدریج از قدرقدرتی انداخت و هژمونی آن را در عرصه‌ی جهانی ساقط کرد. به‌عبارت دیگر، دنیائی که به دوران آمریکا معروف بود از درون متلاشی شد، و در مرحله‌ای بالاتر از نظام سرمایه داری، از اواخر دهه ی 1970 شروع به رشد کرد. اما آمریکای زخم خورده و دوران باخته، به‌ویژه پس از فروپاشی شوروی (که یکی ازاثرات فروپاشی‌اش نیز جهانی شدن می‌باشد)، عرصه‌ی دوران انتقال را خالی دیده و در خیال خویش در صدد تصاحب جایگاهی هژمونیک در قرن بیست و یکم بر آمد. غافل از این که نه عقربه‌ی زمان هیچ‌گاه به عقب بر می گردد و نه این ساختار عینی و دوران جهانشمول به قهقرا می‌گراید. در این فرایند حساس تنها دو راه برای آمریکا باقی مانده بود: تسلیم به عینیت روزافزون جهان موجود و یا تلاش مذبوحانه برای بازگشت به گذشته. در این رابطه خوب است که به اشغال عراق وافغانستان و شکست مفتضحانه آمریکا در هر دو جبهه بنگریم تا بتوانیم به دلیل عینی دوران افول آمریکا پی ببریم. این شکست ها تنها شکست جنگی نیست؛ شکست آمریکا شکستی دورانی است که با این گونه عملیات جنایتکارانه حل نخواهد شد.

از سوی دیگر نبود هژمونی آمریکا در جهان، به ویژه در منطقه خاورمیانه، و فشارهای روزافزون مردم جهان بر اسرائیل در رابطه با توقف شهرک ‌سازی در مناطق اشغالی وحل مناقشه با مردم فلسطین، اسرائیل را برآن داشته که کماکان به‌دنبال دستاویزی ماهرانه برای شانه خالی کردن از برقرای صلحی پایدار، که بر اساس مصوبه‌ی 242 سازمان ملل متحد در ویژگی بازگشت به مرزهای پیش از جنگ 1967 با سرزمین‌های فلسطینی می باشد، بگردد.

در حالی که بلندپایه ترین مقامات نظامی و سیاسی آمریکا و اسرائیل از بی پایه بودن ادعاهای دولت نژاد پرست و فاشیستی اسرائیل کاملأ با خبرند، با این‌همه به اقتضای سیاست روز هر روز بیش از پیش بر طبل جنگ نواخته می‌شود و هم‌چنان بازار هیاهو و جو سازی برای حمله پیش‌گیرانه به ایران در بلندگوهای غرب داغ است.

با توجه به آنچه که در بالا گفته شد ما امضا کنندگان این نامه سرگشاده اعلام می‌کنیم:

1- ما با ساخت و انباشت و بازساخت هرگونه جنگ افراز کشتار جمعی و به‌ویژه از نوع اتمی آن به شدت مخالفیم و بر خلع سلاح کامل جهانی پای می‌فشریم و باورمندیم که که وجود این گونه سلاح‌های خونبار نه تنها صلح پایدار را برای مردم جهان به ارمغان نمی آورد، بلکه هستی بشریت را نیز در خطر نابودی قرار خواهد داد .

2- ما این ادعا که " ایران اتمی تهدیدی برای اسرائیل و منطقه و آمریکا است " را یک شعار فرصت طلبانه سیاسی، فریب‌کارانه و دروغ و یک دغلبازی آشکار که خرد جمعی انسان‌ها را ناچیز می‌شمرد می‌دانیم و اعلام می‌کنیم کاملأ با جنگ مخالفیم و آن را مایه بر باد رفتن هستی صدها هزار ایرانی و نابودی زیرساختارهای اقتصادی ایران می‌انگاریم. بنابراین، آشکارا اعلام می‌کنیم که با هرگونه تجاوز و حمله به ایران مخالفیم و متجاوزان را جنایتکاران علیه بشریت دانسته و شایسته‌ی پیگرد بین‌المللی و محاکمه در دادگاه‌هائی نظیر دادگاه نورنبرگ می‌شماریم. تجاوز و حمله به ایران را درهر پوشش وهر دلیل و بهانه محکوم می‌کنیم.

3- ما کشورهائی را که به دلائل خاص مخالف یک ایران آزاد، مستقل و نیرومند هستند و به بهانه واهی اتمی شدن سرزمین مادری ما ، با برنامه‌ریزی حملات نظامی و سایراقدامات غیرانسانی دیگر، در خیال تجزیه‌ی مملکت ما روزشماری می‌کنند به شدت محکوم می‌کنیم.

4 - ما رژیم مستبد و ضد مردمی حاکم بر ایران را محکوم می‌کنیم و اقدامات ابلهانه و شعارهای بی‌مایه و توخالی و تحریک کننده این حاکمیت ارتجاعی را در راستای خواست دشمنان ایران ارزیابی می‌کنیم و بر این باوریم که کردارها و گفتارهای رهبران رژیم اسلامی به روشنی در راستای منافع دشمنان ایران است.

5- ما تمامی تحریم‌های اقتصادی و تهدیدهای نظامی را به سود سرکوب‌گران حاکم بر ایران می‌دانیم و بر این باوریم که نخستین قربانی این تحریم‌ها تنها زحمت‌کشان وتهی‌دستان میلیونی میهنمان می‌باشند که خود هم‌اینک بار سنگین ناداری را بیش از پیش بر گرده خود احساس می‌کنند. اگرنه ویژه‌خواران و دزدان چیره بر ثروت و اموال ملت ایران نه تنها آسیبی از این تحریم‌ها نخواهند دید، بل این چپاولگران که جنگ را از الطاف خفیه و طولانی شدن عمر رژیم جنایتکار اسلامی به حساب می‌آورند، بی‌گمان به‌غارت و چپاول خود خواهند افزود.

6- ما به مردم صلح‌دوست جهان اعلام می‌کنیم که هرگونه حمله نظامی به ایران، به طولانی‌ترشدن عمرحکومت ننگین جهل وجنون و خرافات ولایت فقیه و تحکیم سلطه آن برمردم ستم‌کشیده‌ی ما، و در نتیجه به‌عدم ثبات منطقه کمک خواهد کرد، عدم دخالت کشورهای دیگر، به ملت ما مجال می‌دهد که با سازمان‌یافتگی لازم، به سرنگونی حکومت اسلامی واستقرار یک نظام دمکراتیک و قانونمند اقدام کنند، واز جانشینی رژیم فعلی با دولتهای دست نشانده اجانب جلوبگیرند.

هدف ملت ما بنیان نهادن نظامی است که براساس احترام به حقوق وشخصیت انسانی و شرکت آحاد مردم ایران در سرنوشت خود وهم‌چنین رابطه‌ی مودت‌آمیز، با احترام متقابل به همه‌ی کشورهای جهان، شکل یافته باشد. در ایران به گواهی تاریخ دویست سال گذشته حمله به حریم کشورهای هم‌جوار هیچ‌گونه سابقه‌ای نداشته است. جنگ‌های ایران بیش‌تر دفاع از میهن بوده است تا حمله. ما بار دیگر، از همه‌ی آزادگان جهان و نهادهای دمکراتیک می‌خواهیم که به احترام حرمت و ارزش جان انسان‌ها و میثاق‌های حقوق بشری با همه‌ی توانشان در پیش‌گیری از فاجعه جنگ علیه ایران با مردم ما هم‌صدا شوند.

7 - ما همه‌ی کسانی را که با نام ایرانی یا غیر ایرانی دشمنان را به تجاوز به کشورمان دعوت و یا تشویق می‌کنند، جاده صاف کن کشتار سنگین ایرانیان و ویرانی جبران ناکردنی ایران می‌دانیم و آنان را خائن به ملت ایران و میهنمان اعلام می‌کنیم.

ما هم‌چنین نیروها و گروهائی را که به ایران حمله و یا قدرت‌های جهانی را به این کار دعوت کنند، با هر شناسنامه‌ای که دارا باشند دشمنان ملت ایران می‌دانیم.

8 - ما به اعضای سازمان ملل متحد هشدار می‌دهیم که تهدیدات حمله به ایران خلاف قوانین بین‌المللی است و آنان را مسئول تمام اتفاقات و وقایعی می‌دانیم که از غفلت و طفره رفتن از مسئولیت خطیر عضویت آنان در این سازمان سرچشمه می‌گیرد. در این میانه یک عضو سازمان ملل، عضو دیگر آن سازمان را به جنگ و ویرانی تهدید کرده است، اما هنوز هیچ کشوری از این جنگ‌طلبی بی‌آزرم که نمونه‌های آن را تنها در قرون وسطا می‌توان یافت، شکوه نمی‌کند. ما مواضع سیاستمداران دولت‌های پشتیبان اسرائیل را مبنی بر این که اسرائیل از حق «حمله پیش‌گیرانه» برخوردار است، را شدیدأ محکوم می‌کنیم، زیرا مواضعی جنگ‌افروزانه است. ما هم‌چنین برخورد دوگانه‌ی دبیرکل سازمان ملل را، که آن جمله‌های ادا شده از سوی حاکمان بر ایران را نفرت‌انگیز می‌خواند و آن‌ها را محکوم می‌کند، اما در برابر این‌همه تهدیدات بسیار خطرناک و تبه‌کاری آشکار علیه تمامیت ارضی ایران به سکوت بسنده می‌کند،

محکوم می کنیم.

 

نعمت آزرم ، سیروس بینا ، یونس پارسابناب ، محمد جعفری ، فضل اله روحانی ، حمید زنگنه ، منوچهر صالحی ، نورالدین غروی - محمد یوسف زاده

امضاهای درپی - حمید روشن ، محمد حسیبی ، پرتو نوری اعلا ، محمد برقعی ، سرژ آراکلی ، سعید سلطانپور، آمادور نویدی، فریبا صالح زاده ،احمد مشعوف، الهه شکرائی ، داریوش پویان، منوچهرفاضل، مسعود شب افروز ، بیژن آبادی

رسانه ها وسایتها - رادیو آزادگان ، رادیو ندا ، سایت چه بایدکرد ، سایت راه حل ، نشریه اشتراک ، سایت گلشن

پرسشهای خودرا میتوانید درآدرس زیرمطرح نمائید


 

۱۰ مهر ۱۳۹۱

نظری بر جنبش کارگری- اعتراضی در شرایط تعمیق بحران سرمایه داری


امروزه افکار عمومی بشری و کلیه اخبار و گزارشات رسانه های جمعی روی دو مسئله، روی دو معضل جدی، که آینده و بود و نبود نظام سرمایه داری را رقم خواهند زد، تمرکز یافته است: اولی- بحران ساختاری رو به تعمیق نظام سرمایه داری- امپریالیستی جهانی؛ دومی و به تبع آن، جنگها، تهاجمات و تجاوزات یکی بعد از دیگری امپریالیسم جهانی در شکل و هیبت تروریستی به خلقها و کشورهای مختلف جهان.

این، یک امر قانونمند و طبیعی است که بحران مالی- اقتصادی سرمایه داری نمی توانست و نمی تواند فقط در همین عرصه محدود بماند و عرصه های دیگر نظام را فرانگیرد. ساختار مالی- اقتصادی اروپا و آمریکا در گرداب رکود عمیقی گرفتار آمده است. طبق آخرین اخبار و گزارشهای آماری یورواستات، از ماه آوریل تا ژوئن سال جاری، رشد اقتصادی ۱۷ کشور ناحیه پولی یورو و بطورکلی، همه ۲۷ کشور عضو شورای اروپا به کمتر از ۲/ ۰ درصد سقوط کرده است. اقتصاد آمریکا نیز که بادعای بانک جهانی، بعبارت دیگر، انبار پول سارقان بین المللی، بزرگترین اقتصاد جهان شمرده می شود، میزان رشد تقریبا مشابهی را نشان می دهد. برآوردهای مقدماتی از ادامه سیر نزولی رشد اقتصادی پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری جهان در ماهها و سالهای آتی خبر می دهد. میزان بدهی خارجی آمریکا از ۱۵ تریلیون دلار و آلمان از ۲ و نیم تریلیون دلار فراتر رفته، اقتصاد فرانسه در طول ۹ ماه گذشته، حتی کمترین میزان رشد را نشان نمی دهد. همه اینها پیامدهای بسیار مخربی برای جامعه، نه تنها در حوزه کشورهای امپریالیستی، بلکه، در سراسر جهان به ارمغان آورده است. بیکاری و فقر عمومی فراگیر شده و دائما رو به فزونی می رود. در آمریکا تنها در اثر کسری تراز بارزگانی این کشور با چین، ۲ میلیون و ۷۰۰ هزار فرصت شغلی از بین رفته است. شاخص بیکاری در آلمان، بزرگترین اقتصاد اروپا و ایالات متحده آمریکا از مرز ۱۲ درصد گذشته است. رشد دم افزون بیکاری در دیگر کشورهای سرمایه داری پیشرفته، مثل انگلستان، فرانسه، اسپانیا، ایتالیا از این هم وخیم تر است. بیکاری در کشورهای کمتر توسعه یافته اروپائی مثل یونان، پرتقال، ایرلند و حتی ایتالیا که همگی در آستانه ورشکستگی کامل قرار گرفته اند، با چشم پوشی بر عدم انطباق آمارهای رسمی با واقعیتهای موجود، بالای ۲۵ درصد را نشان می دهد. بیش از نیمی از جوانان این کشورها جویای کارند. بیکاری در بخش شرقی اروپا، جنبه عمومی دارد و بدون احتساب مشاغل کاذبی مانند دستفروشی و فروشندگان دوره گرد، به بالاتر از ۶۰ درصد می رسد. به همین سبب هم، هیچ ارگانی خود را ملزم به ارائه آمار حتی ساختگی نمی داند. افزایش بیکاری، هیچ مفهوم دیگری جز افزایش فقر و کاهش مصرف کننده و تعمیق بحران ندارد.

در چنین شرایطی، که مدیران و گردانندگان نظام در چنگال بحرانهای شدید سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی اخلاقی گرفتار آمده اند، برغم اجلاسها، دیدارها و گفتگوهای مستمر، قادر به تدوین هیچ برنامه راهبردی نیستند. دروغ، کلاشی، کلاهبرداری های لومپنانه و زورگیری به سیاست رسمی دولتها و مدیریت نظام مبدل شده است. آنها با پیروی از تز کودنانه «امروز را به فردا برسانیم تا ببینیم چه می شود»، ندانم کاری و ناتوانی خود و نظام را بنمایش می گذارند. اندوخته های ملی کشورها در خزانه های دولتی را دو دستی به بانکها و انبارهای پول سرمایه داران تقدیم کردند؛ هزاران موسسه و مرکز کار و تولید را به تعطیلی کشاندند و صدها هزار شاغلین آنها را به صفوف اردوی عظیم بیکاران روانه ساختند؛ به بهانه افزایش سن بازنشستگی، حقوق و مستمری بازنشستگان را به نفع بانکها مصادره کردند؛ حقوق و دستمزد شاغلان را تا حد ممکن پائین آوردند؛ تحت عنوان «ریاضت اقتصادی» دستاوردهای مبارزه و پیکار تاریخی کارگران و زحمتکشان در عرصه خدماتی اجتماعی و دیگر عرصه های زندگی را یکی بعد از دیگری پس گرفتند. هزینه تحصیل در مدارس و دانشگاهها را دو تا سه برابر افزیش دادند، تا ورشکستگی نظام بانکی جلوگیری کنند... با این وجود، چون چاره کار نیافتند و گرهی از انبوه معضلات و مشکلات اجتماعی باز نشد، سیاست کهنه جنگ و تجاوز علیه دیگر کشورها را بمنظور فعال سازی بازار اسلحه و یغمای ثروتهای ملی آنها در پیش گرفتند، اما راه خروج از بحران همچنان بسته ماند و سیر سعودی رکود و تنزل اقتصادی ماههای اخیر نشان می دهند، که نظام سرمایه داری جهانی هر چه بیشتر در باتلاق فرو می رود و موجب تشدید فقر، محرومیت و تباهی در جامعه و افزایش شدید فساد، رشوه خواری و خودسری در میان سران نظام گردیده است.

بدین ترتیب، پوسیدگی و کراهت نظام سرمایه داری بیش از پیش آشکار شده و گورکنان آن وارد میدان کارزار نهائی شده اند. دیگر کمتر کسی تردید می کند که هر دقیقه ادامه حیات سرمایه داری به بهای خون هزار- هزار انسان، به بهای استثمار و بردگی هر چه بربرمنشانه تر انسان تمام می شود.

هم از این رو، کارگران و زحمتکشان همه عرصه های فکری و دستی، این تولیدگران تمام نعمات و نیازهای مادی، فکری و معنوی انسان با شناخت و درک واقعیت های ناهنجاری که نظام سرمایه داری بر جهان تحمیل کرده است، امروز دیگر به نبردی پایانی، به رزمی سرنوشت ساز با نظم موجود برخاسته اند. آنها بموازات مبارزه علیه جنگها و تجاوزات امپریالیستی- استعماری و دفاع از صلح و امنیت جهانی، برای احقاق حقوق انسانی خویش و برای تأمین آینده مطمئن خود و نسلهای آینده بشری، به اعتصابات و اعتراضات گسترده دست زده اند. هم اکنون تقریبا تمام کشورهای جهان، اعتراضات و اعتصابات میلیونها انسان کار و زحمت را شاهد است. امواج عظیم اعتراضات و اعتصابات توده ای، درست بنیان و شالوده فرسوده نظام حاکم را هدف گرفته است. بر شماری حتی فهرست وار همه اعتراضات، اعتصابات کارگری، گروههای صنفی و سندیکایی گرچه خارج از حد ظرفیت این نوشتار است، ولی ذکر شماری از آنها، تصویر زنده و ملموسی از مبارزات توده های عظیم کار و زحمت را در مبارزه علیه نظام سرمایه داری بنمایش خواهد گذاشت.

طی همین ۹ ماه گذشته سال جاری میلادی جهان شاهد اعتصابات و اعتراضات گسترده کارکنان و شاغلان بخشهای مختلف تولیدی، صنعتی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. از میان آنها، می توان به تجمعات اعتراضی و اعتصابات در پالایشگاه نفت آبادان، پتروشیمی، ساختمانی، دانشگاهها و موسسات آموزشی و به فقدان امنیت شغلی، تعویق در پرداخت دستمزدها، افزایش قیمت مسکن و هزینه سبد غذائی خانوارهای کارگری، در مخالفت با دستگیری فعلان سیاسی، کارگری، دانشجوئی و زنان در ایران؛ فعالان ضدسرمایه داری در فرانکفورت؛ کارکنان فرودگاهها و بخش هواپیمائی در بسیاری از کشورها از جمله در فرانکفورت آلمان؛ اجتماع فعالان ضدسرمایه داری موسوم به «اشغال فرانکفورت» در نزدیکی ساختمان بانک مرکزی اروپا و جنبش ۹۹ درصدیهای مشهور به «اشغال وال استریت» در آمریکا؛ اعتصاب و تظاهرات دانشجویان کانادا؛ اعتصاب پزشکان و شاغلان بهداشت و تندرستی و کارکنان راه آهن پرتقال؛ اعتصاب آتش نشانان، رفتگران مترو و رانندگان اتوبوس در لندن در هنگام مسابقات المپیک لندن؛ اعتصاب ۱۱ هزار معلم در استرالیا؛ اعتصاب گسترده کارکنان بخش خدمات عام المنفعه در آمریکا با شرکت ۱۸۰ هزار نفر؛ اعتراض تقریبا همه روزه مردم کره جنوبی علیه دولت سرمایه داری و انعقاد قراردادهای اسارت بار آن با آمریکا؛ اعتراض میلیونها فقیر علیه مشتی میلیاردر در هنگ کنگ؛ اعتصاب بیش از ۵ هزار نفر از معلمان در اردن؛ اعتصاب ۲۵۰۰ نفر از کارکنان متروی بوئنس آیرس، پایتخت آرژانتین؛ تظاهرات کارگران و کارکنان معادن شیلی؛ تظاهرات، اعتصابات و اعتراضات تقریبا همه روزه اقشار مختلف مردم یونان، ایتالیا، اسپانیا، از جمله، شرکت یک و نیم میلیون نفر از مردم اسپانیا در ۸۰ شهر این کشور در اعتراضات علیه سیاست «ریاضت اقتصادی» دولت؛ ادامه اعتصاب معدن کاران اسپانیا و بستن همه راهها به شمال کشور و همچنین، اعتراض کارکنان راه آهن اسپانیا به خصوصی سازی راه آهن که در صورت اجرای آن، ۱۰۰ هزار نفر از کارکنان آن از کار بیکار خواهند شد؛ اعتصاب معدن کاران آفریقای جنوبی که در اثر دخالت خشن پلیس، ۳۴ تن از آنان کشته و بیش از ۸۰ نفر زخمی شدند.

اگر چه همین موارد ذکر شده تمام ابعاد خیزشهای انقلابی علیه نظام سرمایه داری نشان نمی دهد، ولی گواه انکار ناپذیر وخامت هر چه بیشتر اوضاع مالی- اقتصادی نظام سرمایه داری در مقیاس جهانی و نشاندهنده عزم راسخ توده های کار و زحمت برای بزیر کشیدن آن است. این اوضاع و احوال شکی نیست که از یک سو، تشدید تنشها و تشنجات، تلاطمات و مناقشات سیاسی و تشتت فکری در بین مبارزان را در پی خواهد داشت و از دیگر سوی، دولتها را به تنگ تر کردن فضای پلیسی- امنیتی جامعه و تشدید سرکوب مبارزان وادار خواهد ساخت، ولی این هم از هم اکنون روشن است که کارگران و زحمتکشان متشکل در حزب طبقه کارگر، با مبارزه و پیکار آگاهانه، از میدان این رزم سرنوشت ساز پیروز بیرون خواهند آمد، زنجیرهای استثمار و بردگی را از دست و پای خود خواهند گسست و دفتر عمر سرمایه داری را برای همیشه خواهند بست.

نقل از توفان الکترونیکی شماره74 نشریه الکترونیکی حزب کارایران شهریورماه 1391 www.toufan.org