۱۸ آبان ۱۳۸۷


زنان در دانشگاه ها؛ سحر رضازاده
شنبه ۱۸ آبان ۱۳۸۷

پرداختن به مسئله زنان در دانشگاه ها همواره جایگاه حرف و حدیث های بسیاری بوده و صحبت از حقوق زنان و تلاش برای بهبود و ارتقا شرایط آنان و میزان پرداختن به این مسائل سبب بحث ها و درگیری های بی شماری شده است.

مسئله زنان و احقاق حقوق تحدید شده ی این بخش از جامعه به عنوان یکی از ضروری ترین زیر مجموعه های رسیدن به دموکراسی، تحقق مدرنیته و توسعه در جامعه شناخته شده است و بسیاری از سازمان های بین المللی مثل سازمان ملل متحد یکی از شاخصه های توسعه کشورها را بهبود شرایط زنان ذکر کرده اند. در واقع می توان زیر سوال بردن مبارزه برای تحقق این حقوق را دیدگاهی ضد انسانی و ناشی از عقب ماندگی و سودجویی در مردان و نا آگاهی در زنان دانست.

دانشگاه در شرایط کنونی شاید تنها و تا حدی حوزه ی امن تری برای پیگیری دموکراسی باشد. بنابراین پرداختن به مسائل زنان باید در این فضا نیز صورت پذیرد. از آنجا که دانشجویان از آگاه ترین قشر ها در جامعه محسوب می شوند و تا حد زیادی بر فضای جامعه و در بحثی خردتر بر فضای خانواده ی خود تاثیرگذارند، لازم می نماید که فعالیت در باب مسائل زنان به دانشگاه ها نیز منتقل گردد. و با توجه به اینکه درصد قبولی دختران در دانشگاه ها از پسران بیشتر است می توان این پروسه آگاهی بخشی را در فضای دانشگاه ها به راحتی پیگیری کرد و کمک گرفتن از هر تشکلی، هر نشریه ای، هر فضایی که خواهان رسیدن به دموکراسی ست ضروری می نماید. بنابراین تمامی نیروهای فعال مدرن در دانشگاه ها که در جهت تحقق دموکراسی فعالیت می نمایند می بایست در این مبارزه نیز فعال شوند. گرچه آنچه که به وضوح دیده می شود این است که برخی از پسران فعال دانشجو در تشکل های دانشجویی و نه تمامی آنها، تحت تأثیر فرهنگ مردسالاری نهادینه شده، نه تنها ضرورت این مسئله را حس نکرده اند بلکه متأسفانه در جهت به حاشیه راندن دختران و بحث های زنان نیز برمی آیند که به دور از ارزش های انسانی و دموکراسی خواهی ست. باید تلاش شود برای احقاق حقوق زنان جامعه پذیری جنسیتی در خانواده، جامعه و دانشگاه مورد بازبینی و تغییر قرار گیرد.

متأسفانه زنان بسیاری در جامعه وقتی به اجحاف حقوق خود پی می برند که خود در معرض آن قرار گیرند. به عنوان مثال می توان از قوانین تبعیض آمیز در باب طلاق، حضانت کودک، ارث، دیه، خشونت علیه زنان و غیره نام برد که زنان این جامعه بی هیچ پناه قانونی و مدنی ناگزیر به تحمل آن هستند. در موارد بسیاری دیده شده است که زنان تا زمانی که به دادگاه برای طلاق مراجعه نکرده اند از تبعیضی که بر آنان در قانون روا داشته می شود آگاهی نمی یابند. قوانینی که نه تنها از جانب دولت حتی تعدیل هم نمی شوند بلکه هر روز با طرح ها و لوایح جدیدی مانند بومی سازی جنسیتی در دانشگاه ها و تجدید فراش!!! بی اجازه ی همسر اول و تنها با اجازه دادگاه (ماده ۲۳ لایحه حمایت از خانواده!!!) که زمزمه های طرح مجدد آن به گوش می رسد و سخنان متحیر کننده، ناصحیح و نابخردانه متولیان دولت رو به رو می شویم.

آنچه که بیش از هر چیز ضروری می نماید که در دانشگاه ها صورت پذیرد پرداختن به آشنایی دختران دانشجو به حقوق خود است. آیا آشنایی با این حقوق نباید در محیط دانشگاه صورت گیرد؟ آیا دانشجویان نباید به این بیاندیشند که چرا وضعیت زنان در فرهنگ سنتی، قانون خانواده و مجازات اسلامی این چنین متزلزل است؟ حقوقی که در کشورهای توسعه یافته و بسیاری از کشور های در حال توسعه مثل مصر، ترکیه، تونس و حتی امارات و غیره پذیرفته شده ولی متاسفانه در کشور ما نه تنها نسبت به ضرورت اجرای این حقوق مدنی و انسانی اهمال شده است بلکه هر روز بر محدود کردن آن و در حاشیه بردن زن افزوده می شود.

در حقیقت ضرورت یاد شده می بایست مقدم بر مباحث دیگر قرار گیرد. به طور مثال واکنش در مقابل بحث هایی همچون سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاه ها که طبق گفته عبدالرسول پور عباس، رئیس سازمان سنجش دو سال است که اعمال می شود (خبرنامه امیرکبیر ۱/۸/۸۶) و در رشته های پزشکی از سال ۸۲ اجرا شده است، و یا طرح بومی سازی جنسیتی که در کنکور سال گذشته با مصوبه شورای انقلاب فرهنگی توسط وزارت علوم اعمال شد و توسط مجلس در قالب جدیدی با عنوان «الزام موسسات آموزش عالی به پذیرش دختران در محل سکونت» پیگیری و حتی توسط معاون علمی رئیس جمهور نیز تایید می شود(خبرگزاری مهر،آبان ۱۳۸۷) طرحی ضد انسانی و توهین به مقام زن به عنوان یک انسان برابر با مرد محسوب می باشد، از وظایف دانشگاهیان و دانشجویان است.

آنچه در حقیقت جنبش زنان در ایران به طور فعال و یکپارچه در تلاش برای تحقق آن در سطح جامعه است، به این مسئله باز می گردد و می توان گفت که تا حد زیادی موفق بوده است و دلایل مختلفی را می توان برای این موفقیت برشمرد. از موفقیت های به دست آمده می توان به در حاشیه رفتن تعارضات تئوریک گروه های مختلف فعال در این جنبش، در برابر در متن قرار گرفتن دغدغه ی رسیدن به حقوق مدنی و انسانی برای تمامی زنان برخلاف جنبش دانشجویی اشاره کرد و یا برقراری رابطه با بدنه ی اجتماع به جای تکیه ی تنها بر گفتگو و بحث های تئوریک میان فعالان و غیره. (با اجرای طرح هایی همچون کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز در قالب جمع آوری امضا از طریق گفتگوی چهره به چهره با مردم) اشاره کرد.

بنابراین فعالان دانشجویی در پی احقاق حقوق زنان می بایست در جامعه دانشجویی در کنار واکنش به جریانات تبعیض آمیزی که در جامعه و دانشگاه ها به شکل روزمره صورت می گیرد، زیربنای این مبارزه را نیز در نظر گیرند و به آن بپردازند. متأسفانه نمی توان از این واقعیت دور شد که زنان بسیاری در جامعه تحت تاثیر فرهنگ مردسالار و پدر سالاری که توسط قوانین تبعیض آمیز تقویت و پشتیبانی می شود، نه تنها به حاشیه رانده شده اند بلکه گویی تحت تلقین ها و تحت این نوع جامعه پذیری جنسیتی اعتماد به نفس مقابله را از دست داده اند و حتی ضرورت رسیدن به برابری را نیز از یاد برده اند. ما به عنوان کسانی که دغدغه ی رسیدن به برابری جنسیتی را داریم نباید از یاد ببریم که دختران دانشجو نیز از این قاعده مستثنی نیستند گرچه این مسئله کمتر دیده می شود به عنوان مثال در سایت کمیسیون زنان تحکیم وحدت در نتیجه گیری یک تحقیق دانشجویی در رابطه با آگاهی نسبت به مسئله سهمیه بندی جنسیتی اینطور آمده که ۹۰ درصد پاسخ دهندگان دانشجو هیچ آگاهی نسبت به این طرح نداشته اند. (سایت کمیسیون زنان تحکیم۱/۸/۸۶)

این جریان شاید بیش از هر چیز گویای آن باشد که تا حدی فعالان زنان و فعالان دانشجویی پرداختن به مسائل زنان را چندان در دانشگاه جدی نگرفته اند و برای ایجاد دغدغه ی مبارزه و تغییر وضعیت زنان چندان تلاش نکرده اند. شاید یکی از عواملی که موجب شده است طرح هایی مثل لایحه حمایت از خانواده و یا سهمیه بندی و بومی سازی جنسیتی در پذیرش دانشجویان مطرح گردد همین انفعال و بی اعتنایی بدنه دانشجویان و فعالان به اجرایی شدن این طرح ها است. محدود کردن دختران دانشجو با تصویب آیین نامه های جدید پوششی در دانشگاه های متعدد مانند آنچه در سال تحصیلی جاری در دانشگاه تهران و به صورت بسیار خشن تر و توهین آمیز تر در دانشگاه آزاد با حضور خواهران ارشاد پیش آمد(سایت کمیسیون زنان دفتر تحکیم وحدت۱۱/۸/۱۳۸۷ ) و جز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، تا کنون با واکنشی روبرو نشده است، موردی دیگری از پایمال شدن حقوق دختران دانشجو است.

بنابراین با توجه به مواردی که ذکر شد پرداختن به مسائل دختران دانشجو در فضای آموزشی پیش از گذشته حس می شود و ضرورت پیگیری آن به عهده ی تمامی دانشجویانی ست که خواهان دستیابی به دموکراسی اند.