۸ آبان ۱۳۸۹

فیلم زیر سندی بر ورشکستگی نظام جمهوری اسلامی است که ازآغاز کسب قدرت سیاسی تاکنون چیزی جز دروغ و ریاکاری و فقر و تنگدستی و کشتار و شکنجه مخالفین دست آوردی نداشته است. فیلمهای زیر سند زنده ای از اوضاع کنونی ایران است و نیازی به تفسیر ندارد
raghse faghr (part 1

) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره‌های مردم
raghse faghr (part 1) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره‌های مردم
http://www.youtube.com/watch?v=hMKX-I6v8z4&feature=related
raghse faghr (part 2) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره های مردم
http://www.youtube.com/watch?v=eLAVJ-1C2Ww&feature=related

raghse faghr (part 3) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره های مردم
http://www.youtube.com/watch?v=OMKvDgwVGCU&feature=related

raghse faghr (part 4) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره های مردم
http://www.youtube.com/watch?v=DnbkGwa6GMU&feature=related

raghse faghr (part 5) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره های مردم
http://www.youtube.com/watch?v=CPbHCfCE3wE&feature=related
raghse faghr (part 6) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره های مردم
http://www.youtube.com/watch?v=acRX6B-MMSk&feature=related
raghse faghr (part 7) رقص فقر، حکایت پول نفت بر سر سفره های مردم

۶ آبان ۱۳۸۹


پیام همبستگی سندیکاهای کارگری ایران با زحمتکشان فرانسه

سندیکاهای کارگری ایران ضمن حمایت کامل از حرکت شکوهمند شما زحمتکشان با صدایی رسا اعلام می دارد :«شما درد مشترک کارگران جهان را فریاد می زنید ». هجوم به تمام دست آوردهای کارگران تحت عنوان جهانی سازی از برنامه های اکثر دولت های سرمایه داری است که جز فقر ، فلاکت و بیکاری کارگران هیچ نتیجه ای را به دنبال نخواهد داشت ، پیروزی شما در این نبرد ، پیروزی همه کارگران جهان محسوب می شود . ما را در این مبارزه در کنار خود بدانید .
کارگران ، یاران و همرزمان ؛ دولت فرانسه جهت پیشبرد جهانی سازی وگذر از بحران اقتصادی ، برای پایمال کردن حقوق بازنشستگی کارگران که طی سالها مبارزه به دست آورده اند ، برنامه ای را به پیش می برد که ناقض دست آوردهای شما می باشد.سندیکاهای کارگری ایران ضمن حمایت کامل از حرکت شکوهمند شما زحمتکشان با صدایی رسا اعلام می دارد :«شما درد مشترک کارگران جهان را فریاد می زنید ». هجوم به تمام دست آوردهای کارگران تحت عنوان جهانی سازی از برنامه های اکثر دولت های سرمایه داری است که جز فقر ، فلاکت و بیکاری کارگران هیچ نتیجه ای را به دنبال نخواهد داشت ، پیروزی شما در این نبرد ، پیروزی همه کارگران جهان محسوب می شود . ما را در این مبارزه در کنار خود بدانید .همانطور که می دانید کارگران سندیکایی در ایران به دلیل ابتدایی ترین حقوق کارگری که در سطح جهان پذیرفته شده جهت ایجاد تشکل مستقل کارگری طی سالیان گذشته تحت شدیدترین فشارها قرار دارند و کماکان تعدادی از کارگران در زندان و بسیاری دیگر در دادگاههای متفاوت سرگردان و از نعمت کارکردن محروم می باشند .ما پیروزی شما در این مبارزه را پیروزی همه کارگران قلمداد می کنیم و تنها راه نجاتمان را اتحاد و همبستگی بین المللی کارگران و مبارزه برای رفع این بی عدالتی ها در راه رسیدن به یک زندگی در خور شان همه انسانها می دانیم .بار دیگر حمایت خود را از اعتصاب پر قدرت شما اعلام داشته و برایتان در این مبارزه متحدانه امید موفقیت داریم .با امید به گسترش صلح و عدالت و آزادی در سراسر گیتی


سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
سندیکای کارگران فلزکار مکانیک
آبان 1389

۵ آبان ۱۳۸۹



شارل فولار: کارگرمبارز صنعت نفت فرانسه
شهزاد سرمدی
شارل فولار (سندیکاهای Charles Foulard) کارگری53 ساله است که در شرکت عظیم نفت فرانسه توتال(TOTAL) کار می کند (شرکت توتال با سود خالص 15 میلیارد یورو درسال، زبان زد عام و خاص می باشد). شارل فولار، دبیر مسوول شاخه ی F N I C – C G T (فدراسیون شیمی) است که بخش صنایع نفت نیز شامل آن می شود. خط مشی رادیکال وی با خط مشی و گرایش رفرمیستی برنار تیبو( Bernard Thibault ) رهبر فعلی C G T ناهمخوان است. وی با هیکلی تنومند، گرایش چپ رادیکال و بیانی بی واهمه نه تنها دولتمردان فرانسه بلکه حتی بعضی از کارگران دیگرفرانسه را به عکس العمل و زبانی انتقادی واداشته است. یکی از نمایندگان سندیکاهای شرکت کننده در اعتصابات اخیر پالایشگاه های فرانسه در مورد وی می گوید: " برای شارلی - رفقایش او را شارلی صدا می زنند – مبارزه هدف است حتی اگرسر کارگران به سنگ بخورد." شارل فولار، اهل معامله نیست و رک و راست حرف اش را می زند. بهمین جهت برای رؤسای توتال، وی دشمنی اصلی محسوب می شود . از ابتدای اعتراضات میلیونی مردم فرانسه علیه قانون بازنشستگی، عملیات محاصره و متوقف کردن پالایشگاه های تصفیه و صدور نفت فرانسه به عهده وی بوده است. برای او عمل فلج کردن صنعت نفت فرانسه " از هم اکنون یک پیروزی بزرگ است".
شارلی می گوید: " از مه 1968 تاکنون چنین اعتصاباتی هرگز دیده نشده است". وی روز ها و شب ها ، د رسرما و زیر فشار پلیس فرانسه با خواندن سرود انترناسیونال همراه با دیگر کارگران، درِ ورودی پالایشگاه "گران پویی" (Grand – puits ) را مسدود کرده ا ند.
شارل فولار معتقد است که جنبش اجتماعی اخیر جنبشی سیاسی است. او می گوید: " زمان آن فرا رسیده است که با تداوم مبارزه علیه قانون جدید بازنشستگی به جنبش اخیر سرعت بیشتری ببخشیم ". در هفته ی گذشته زمانی که فرماندار منطقه پالایشگاه دُنژ( Donges ) رسما" دستور داد که تعدادی کارگر باید اجبارا" به کار پرداخته و گرنه همچون قوانین اضطراری زمان جنگ، 5 سال حبس منتظر آنهاست( قانون réquisitionner )، فریادِ کارگران در سراسر فرانسه، خواب از چشمان کسانی که به دموکراسی فرانسه توهم داشتند ، پراند. حتی دادگاه فرانسه روز بعد به نفع کارگران رأی داد و عمل فرمانداری را غیر قانونی و مخالف حق اعتصاب آنها ارزیابی کرد. در این روز کارگران صنعت نفت فرانسه با عملی سمبولیک با انداختن تابوتی در آتش بنام روز مرگ دموکراسی و حق اعتصاب و زیر پا گذاشتن قانون اساسی فرانسه به جهانیان اعلام کردند که دولت سرمایه داری هرگاه خود را در معرض خطر احساس کند، حتی به قانون اساسی وتصمیمات قضائی نیز اعتنائی نمی کند. شارل فولار از مردان فولادین طبقه ی کارگر فرانسه در برابر دوربین های تلویزیون گفت: "این عمل دولت فرانسه la réquisition نیست بلکه la rafle است " یعنی همان دستگیری جمعی غیر نظامی ها وبه کار اجباری جمعی واداشتن انها که دولت فاشیست هیتلرمبتکر و مجری آن بود.
مبارزات طبقات در سالهای 1848,1850 ، کمون پاریس در سال 1871، جبهه خلق (Le front populaire ) در سالهای قبل ار جنگ جهانی دوم، رویدادهای مه 1968، جنبش اجتماعی 1995 و اعتصابات و تظاهرات ده سال اخیر در فرانسه حاکی از وجود و حتی تشدید مبارزات طبقات در فرانسه است. سرنوشت جنبش دوهفته ی اخیر فرانسه، با شکست یا پیروزی آن، به وضوح یادآور این واقعیت است که در عرصه ی اجتماعی و سیاسی هنوز طبقه کارگر، رهبر مبارزات طبقات اجتماعی است و نقش تعیین کننده ی آن در جنبش های اجتماعی غیر قابل اغماض است. تغییرات کمی و کیفی طبقه کارگر به اشکال متنوع دولت های سرمایه داری و میزان رشد و یا عقب ماندگی دمکراسی های منتج از آن، واقعیت تقابل و تضاد دنیای کار و دنیای سرمایه را خنثی نکرده است.
آری هم چنان حق با مارکس است.
25 اکتبر 2010

۲۷ مهر ۱۳۸۹


حذف یارانۀ کالاهای مورد نیاز مردم

و افزایش یارانه به سرمایه داران

با اجرای قانون هدفمند کردن یارانهﻫﺎ که با تعویق هفت ماهه قرار است از اواخر مهر ماه سال جاری به اجرا درآید، قیمت نفت و گاز، بنزین و گازوئیل، برق و آب، گندم و برنج، روغن، شیر و شکر، دارو و بذر، کود و نهال، خدمات پستی و هواپیمائی وخدمات ریلی (مسافری) بر اساس قیمتﻫﺎﻯصادراتی، یا تمام شده و یا جهانی، محاسبه و از مصرف کننده دریافت می شود.
بر اساس مصوبۀ مجلس.(به منظور جلوگیری از تنشﻫﺎﻯ اجتماعی)، 50 درصد از درآمد حاصله از حذف یارانهﻫﺎ، که بین 20 هزار میلیارد تومان (طبق محاسبات دولت) تا 40 هزار میلیارد تومان (طبق محاسبات مجلس) می باشد، مستقیم و غیر مستقیم ، فقط به مدت پنج سال، به مردم اختصاص می یابد و از مبلغ باقی مانده 30 درصد به نهادهای تولیدی و صنعتی و 20 درصد صرف هزینهﻫﺎﻯ دولتی شود.
چنانچه در مصوبۀ فوق به وضوح مشخص است هدفمندانه 50 درصد از درآمد حاصله از حذف سوبسیدها از جیب مصرف کننده خارج و به جیب سرمایه داران واریز می شود. سرمایهﺪارانی که هم در گذشته و هم در حال حاضر از یارانهﻫﺎﻯ مستقیم و غیر مستقیم و یارانهﻫﺎﻯ گمرکی و مالیاتی و تولیدی و خصوصی سازیﻫﺎ بهره مند شدهﺍند.
بر اساس قانون برنامۀ سوم و چهارم 50 درصد از درآمد حساب ذخیرۀ ارزی به صورت تسهیلات در اختیار بخش خصوصی قرار گرفت و طی سالﻫﺎﻯ 84 تا 87 مبلغ 19.3 میلیارد دلار با مجوز دولت به بخش خصوصی پرداخت شد . طبق مادۀ 138 قانون معافیت مالیاتی، سرمایهﺪاران بخش صنعتی و تولیدی، از تاریخ شروع بهره برداری یا استخراج، به میزان 80 درصد، به مدت چهار سال از پرداخت مالیات معاف می باشند و بخشی از سود شرکتﻫﺎﻯ خصوصی که برای بازسازی، توسعه و نوسازی و یا تکمیل واحدهای صنعتی و معدنی مصرف می شود از 50 درصد مالیات متعلقه معاف خواهد بود. تبصرۀ 3 مادۀ 132 همان قانون در آمد حاصله از کلیۀ فعالیتﻫﺎﻯ کشاورزی، دامپروری، دامداری، پرورش ماهی و زنبور عسل و پرورش طیور، صیادی و ماهیگیری و نوغانداری، احیاء مراتع و جنگلﻫﺎ، باغات و اشجار و نخلﻫﺎ بدون محدودیت زمانی از پرداخت مالیات معاف می باشند. در متمم بودجۀ سال 88 جوایز صادراتی برای تجار به میزان 240 میلیارد تومان اعتبار پیش بینی شده بود.
هدف طرح حذف یارانهﻫﺎ و رها سازی قیمتﻫﺎ تأمین سود هر چه بیشتر کلان سرمایهﺪاران است.
سرمایهﺪاران به کمک دستگاه دولتی حامی خود می خواهند هم از کمکﻫﺎ و یارانهﻫﺎﻯ بی دریغ دولتی برخوردار باشند (هم چنان که در 22 سالۀ گذشته از کمکﻫﺎﻯ صدها میلیارد دلاری برخوردار شدند) و هم کالاهای خود را با قیمت حداکثر و به قول خودشان جهانی بفروشند و در واقع هم از توبره بخورند و هم از آخور؛ و این در شرایطی است که نیروی کار کارگران را نه تنها نمی خواهند با قیمت جهانی خریداری کنند بلکه حتی دستمزدهای یک پنجم دستمزدهای جهانی آنها را با تأخیر چند ماهه و حتی چند ساله پرداخت کنند. آنها کارگرانی بی تشکل، مطیع و خاموش و بی درد سر و برده وار با قراردادی موقت و سفید امضاء می خواهند که با هر شرایطی که خواستند از او بهره کشی کنند و هر گاه نخواستند به خیل نیروی کار ارزان بیکار اضافه کنند.
به برکت جمهوری اسلامی چنین شرایط ایدهﺁلی برای کلان سرمایهﺪاران ایرانی فراهم شده است. طی 22 ساله گذشته سیاستﻫﺎﻯ نئولیبرالیستی که همۀ جناحﻫﺎﻯ حاکمیت در اجرا کردن آن وحدت نظر و عمل کامل داشتهﺍند به طور پیگیر دنبال شده است. سیاستﻫﺎﻯ "تعدیل اقتصادی" دوران هشت سالۀ کابینۀ رفسنجانی و" طرح ساماندهی اقتصادی" دوران هشت سالۀ کابینۀ خاتمی و هم چنین"طرح تحول اقتصادی" کابینۀ احمدی نژاد در شش سالۀ اخیر هدف واحدی را در جهت اجرای دستورالعملﻫﺎﻯ صندوق بین المللی پول، بانک جهانی و سازمان تجارت جهانی دنبال می کنند ، که نتیجۀ آن جز نابودی اقتصاد ملی و گسترش فقر و فلاکت و بیکاری و افزایش شکاف طبقاتی نیست.
مقامات مرتجع و ضد مردمی جمهوری اسلامی در هراس از شورشﻫﺎﻯ اجتماعی ناشی از بحران همه جانبۀ اقتصادی و تأثیرات حذف یارانهﻫﺎ هر کدام به نوعی مجبور به اعتراف و واکنش شده و یا نسبت به عواقب آن هشدار می دهند.
محجوب دبیر کل تشکیلات فرمایشی خانۀ کارگر در مصاحبه با ایلنا در مورد تأثیر هدفمند سازی یارانهﻫﺎ می گوید: "از آنجا که دریافتی کارگران شاغل و بازنشسته با هدفمند سازی یارانهﻫﺎ متناسب نیست پس از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهﻫﺎ، مستمریﻫﺎﻯ کنونی که بر مبنای حداقل مزد تعیین شده است حتی برای پرداخت هزینۀ آب و برق و تلفن کافی نخواهد بود" او می افزاید: "با این شرایط تورمی دیگر نمی توان مزد کارگر را سالانه تغییر داد و باید در طول سال دریافتی کارگران شاغل و بازنشسته بر مبنی شرایط تورمی تغییر کند. شرایط کنونی تنها به افزایش ثروت طبقات ثروتمند منجر خواهد شد"
جنتی دبیر شورای نگهبان می گوید: "دوران ریاضت مردم با اجرای هدفمندی یارانهﻫﺎ آغاز می شود ."عزت الله یوسفیان، عضو کمیسیون برنامه و بودجۀ مجلس می گوید: "ادعای اجرای قانون هدفمند کردن یارانهﻫﺎ بدون ایجاد مشکل برای مردم صحیح نیست و ما قطعاً با مشکل مواجه خواهیم شد. "مجید نصیر پور عضو کمیسیون اجتماعی مجلس می گوید: "در شرایط رکود اقتصادی کنونی اجرای این قانون تأثیرات منفی زیادی بر اقشار متوسط و پائین دست، خواهد گذاشت و تورم را باز هم افزایش خواهد داد.اصغر گرانمایه پور نایب رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس می گوید: "کارمندان و کارگران شهر نشین بیشترین آسیب را از بابت هدفمند کردن یارانهﻫﺎ خواهند پذیرفت. "
افزایش تورم و گرانی ناشی از تحریمﻫﺎ با اجرای طرح رها سازی قیمتﻫﺎ و حذف یارانهﻫﺎ باز هم بیش از پیش تشدید خواهد شد. گلوی کارگران و زحمتکشان همزمان توسط دشمنان داخلی و خارجیشان فشرده می شود. تودۀ بدون تشکل دورنمائی جز تحمل بدبختی و ذلت و ظلم و زور ندارد . کارگران و زحمتکشان شهر و روستا برای رهائی از وضعیت فلاکت بار موجود راهی جز اتحاد و همبستگی و تشکیلات و مبارزۀ بی امان با همۀ مظاهر نظام پلید سرمایهﺪاری ندارند.
برگرفته از توفان الکترونیکی شماره 51 نشریه الکترونیکی حزب کارایران مهرماه 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org












۲۲ مهر ۱۳۸۹

مرضيه هم رفت

در آوارگی و تبعيد


مرضيه هم رفت در آوارگی و تبعيد طبيعی است رژيمی که نزد مردم ايران هيچ قدر ندارد، قدر او را نداند طبيعی است که تا وقتی اين رژيم برپاست هنرمندان مردم سرآسيمه کنند و برای زنده نگهداشتن هنرشان به اين سوی و آن سوی بدوند اما مردم قدر مرضيه را ميدانند هم برای هنرش که کم همتا داشت هم برای آنکه در ادامه راه قمر از برجسته ترين خوانندگان زنی بود که حصار سنت های فسيل شده زن ستيز را شکافت وراه را برای حضور خجسته زنان هنرمندکشور درفضای عمومی بازکرد. در حاليکه سردمداران نظام ضد هنر و ضد زن جمهوری اسلامی وقتی هنوز زنده اند، «بوی الرحمن» شان فضا را آلوده کرده، مرضيه حتی بعد از رفتنش برای مردم ايران زنده خواهد ماند، يادش را گرامی خواهند داشت و ترانه های جاويدانش را زمزمه خواهند کرد

...

نمایشی بنام صلح برای فریب افکار عمومی

محمود عباس با نتانیاهو در آمریکا ملاقات کردند تا برای تسکین افکار عمومی و فریب ملت فلسطین چند ساعتی احوالپرسی نمایند و سپس برای دلمشغولی مردم دیدار بعدی خویش را به چند روز بعد، چند ماه بعد، چند سال بعد و... حواله کنند و مرتب از واژه های بی معنی برای وقت گذرانی استفاده نمایند.
رسانه های گروهی جهان در بوق تبلیغاتی می دمند که پرزیدنت محمود عباس با نخست وزیر اسرائیل به عنوان نمایندگان دو ملت وارد مذاکره برای صلح شده اند. آنها این مذاکرات را گام نخست برای ایجاد دو کشور مستقل بیان می کنند. در این نمایش عوامفریبانه نکاتی هست که باید به آن توجه کرد.
نکته نخست اینکه محمود عباس رئیس جمهور فلسطین نیست. دوره ریاست جمهوری وی در ژانویه سال گذشته به پایان رسیده و ایشان بدون مبنای حقوقی و سیاسی خود را رئیس جمهور فلسطین می نامد و مانند احمدی نژاد جرات ندارد یک انتخابات آزاد در فلسطین برگذار کند. وی به زور بر سر کار باقی مانده است و وکالت مردم را بعهده ندارد. ارکان قدرتش نیروهای پلیس و امنیتی اسرائیل است. پس محمود عباس غاصب را نماینده ملت فلسطین جا زدن از همان ابتداء ماهیت این مذاکرات را نشان می دهد. لقب محمود عباس مانند لقب رفسنجانی است. روزی آیت اﷲ است و روز دیگر شیخ الاسلام. هر وقت می خواهند هندوانه زیر بغل محمود عباس بگذارند وی را پرزیدنت خطاب می کنند و هر وقت بخواهند ارزشش را پائین آورند به وی رئیس دولت خود گردان فلسطین خطاب می کنند که بداند دست نشانده اسرائیل است. این واقعیات نشان می دهد که مسئله برگذار کنندگان این نمایش اساسا حل مسئله فلسطین نیست زیرا در آن صورت باید نماینده واقعی و منتخب مردم فلسطین را بر سر میز مذاکره می آوردند که تصمیمات دو جانبه و یا قرارداد مورد توافق ضمانت اجرائی داشته باشد. قرارداد احتمالی که مورد تائید ملت فلسطین نباشد تنها یک دسیسه برای قتل عام ملت فلسطین، تائید سیاست تجاوزکارانه صهیونیستها و این ادعای تبلیغاتی است که صهیونیستها خواهان "صلح" اند ولی فلسطینیها می خواهند خون بریزند. این سیاست تنها برای حفظ آبروی اسرائیل است که دستش در خون ملتهای منطقه آغشته است و از نظر شورای امنیت سازمان ملل متهمی است که به جنایت علیه بشریت دست زده است. این جنایتکاران 5/1 میلیون انسان را در نوار غزه محاصره کرده و با قلدری به آنها گرسنگی و تشنگی می دهند و همه این مدعیان حمایت از حقوق بشر بر این جنایت سکوت کرده اند. این جنایتکاران به کشتیهای آذوقه که اهداف انسانی آنها بر کسی پوشیده نبود حمله بردند و چندین فعالین حقوق بشر را به قتل رساندند. حال که رژیم صهیونیستی در زیر فشار افکار عمومی قرار گرفته است برای رنگ و رو دادن به این رژیم به برگذاری مذاکرات صلح نیاز است. دولت اوباما نیز به نمایش تبلیغاتی صلح آمیز پس از اینکه برنده جایزه صلح شده است نیاز دارد، زیرا عنقریب انتخابات کنگره در آمریکا شروع می شود و وی می خواهد با این نمایش هم نظر لابی یهودیها را جلب کند و هم نقش خود را در مسئله حل مشکلات خاورمیانه به رخ بکشد. برای وی مهم فقط دست دادن دو طرف در مقابل دوربین تلویزیون با یکدیگر است. وی بیک نمایش تلویزیونی نیاز دارد و نه بیک توافق صلح.
نتانیاهو در مقابل دوربین به محمود عباس گفت که ما هر دو باید به گذشتهای دردناک تن در دهیم. واژه های دیپلماتیک و بی محتوائی که هر روز و هر شب قبل از صرف غذا می توان بر زبان آورد. وی به محمود عباس می گوید شما فلسطینیها باید درد را تحمل کنید و همه آن چیزهائی را که ما تا به حال غصب کرده ایم و می خواهیم باید برسمیت بشناسید و ما در عوض با درد فراوان از غصب باقیمانده سرزمین شما و قتل عام شما موقتا دست بر می داریم. حرف نتانیاهو در واقع این است مال ما مال خودمان و مال شما در آینده مال ما. خنده دار است که کسی به فلسطینیها که قربانی تجاوزند توصیه کند که باید دردهای بیشتری را تحمل کنند. این امریه٬ ماهیت این گفتگوهاست که برای نجات آبروی اسرائیل٬ موفقیت اوباما در انتخابات و تقویت محمود عباس در مقابل مواضع حماس و جنبش خلق برای آزادی فلسطین سرهم بندی شده است. این نمایش که با فشار آمریکا و خواست اسرائیل سرهم بندی شده حتی مورد تائید اتحادیه عرب نیست. اتحادیه مذکور به محمود عباس توصیه کرده است که در آغاز مذاکرات از اسرائیل تضمین بگیرند که آنها مناطق اشغالی بعد از سال 67 را ترک می کنند. برای خالی نبودن عریضه و بها دادن بیک مذاکرات بی وزن و مایه و بی ثمر دولت اوباما حسنی مبارک رئیس جمهور مصر و ملک عبداﷲ از اردن را نیز همراه محمود عباس به واشنگتن دعوت کرد و مجموعه چهارگانه حل بحران خاورمیانه شامل آمریکا٬ روسیه٬ اتحادیه اروپا و سازمان ملل برای این دور مذاکرات بی رنگ و رو و بی رونق کف زدند. شکست محتوم این مذاکرات تنها تقویت مواضع حماس و فروپاشی عروسکی بنام محمود عباس است. شکست این مذاکرات نمایشی تقویت موضع ایران در منطقه و افزایش نفوذ ایران است. برگذاری این نمایش نشانه ضعف صهیونیستها و امپریالیستها و درماندگی آنها در منطقه است.
نکته دوم اینکه سخن از مقوله ای به نام صلح٬ چه محلی از اِعراب دارد. کشور فلسطین در اشغال صهیونیستهای اسرائیل بسر می برد. اسرائیل به عنوان یک کشور متجاوز و اشغالگر سرزمینهای بسیاری از ممالک همسایه را به مالکیت خود در آورده است و قوای نظامی خود را در آنها مستقر ساخته است. شرط هر مذاکره صلحی عقبگرد نیروهای اشغالگر است. اشغالگر نمی تواند صلح طلب باشد وگرنه اشغالگری نمی کرد. هم اکنون امپریالیست آمریکا در عراق و افغانستان حضور قدرتمند دارد. دو کشور مذکور را اشغال کرده است و ثروتهای طبیعی این دو کشور را غارت می کند. آیا مسخره نیست اگر آمریکائیها در شرایطی که به ادامه اشغال اصرار دارند خواهان مذاکره و صلح با نمایندگان این ملل باشند. شرط هر صلحی پایان اشغال است و ملت فلسطین و یا هر ملت دیگری حق دارد و باید با اشغالگران تا استقرار آزادی در سراسر کشورش مبارزه کند. آنهم مبارزه ای با تمام امکاناتی که یک ملت برای دفاع از حیثیت، آبرو، غرور و ناموسش در اختیار دارد و صلاح می داند. صهیونیستها نه تنها باید خاک فلسطین را ترک کنند باید به ملت فلسطین برای خسارتی که به آنها وارد کرده اند غرامت بپردازند. شرط هر مذاکره ای باید پایان اشغال باشد. مذاکرات صلح با اشغالگر خیانت ملی است. با اشغالگر باید جنگید و نابودش کرد.
نکته سوم اینکه اسرائیل از صلح سخن نمی گوید آنها از امنیت سخن می گویند و می خواهند که امنیتشان تامین گردد. سخنانی عوامفریبانه و ریاکارانه. آنکس که در منطقه امنیت مردم را بر هم زده است مردم فلسطین نیستند صهیونیستهای اسرائیلی هستند. آنها اگر خواهان امنیت هستند باید سرزمینهای اشغالی را ترک کنند، به ملت فلسطین غرامت دهند، از جنایاتی که علیه بشریت کرده اند عذر خواهی کنند و مسئولین آنرا مجازات نمایند، حقوق مردم فلسطین را به رسمیت بشناسند، از محاصره نوار غزه دست بردارند، در نتایج انتخابات آزاد و دموکراتیک مردم فلسطین مداخله نکنند و دولت مستقل فلسطین را برسمیت شناخته و از ورود رانده شدگان فلسطینی به سرزمینشان ممانعت به عمل نیاورند. کسی که این رفتار را پیشه خود نمی سازد صلح طلب نیست، دروغگو است. امنیت از نظر اسرائیل اشغال سایر مناطق فلسطینی و کشتار قومی است زیرا در آن صورت واژه کشدار امنیت به واقعیت بدل شده است. آن امنیتی که اسرائیل مدعی استقرار آن است حد و مرزی جز نابودی قومی ندارد. وقتی صدام حسین قرارداد سال 1975 را برهم زد و خوزستان را اشغال نمود بتدریج مدعی شد که مرز مشترک میان ایران و عراق سواحل سمت شرقی شط و العرب(اروند رود) نیست زیرا به این ترتیب امنیت شط العرب تامین نمی شود. دولت عراق باید بخش دیگری از خاک ایران را ضمیمه عراق کند تا شط العرب از تیرراس نیروهای ایران خارج شده و امنیتش تامین گردد. واژه تامین امنیت واژه گل و گشادی است که به درک و تعریف طرف غالب بستگی دارد. اسرائیل هیچوقت از هیچ جانب احساس امنیت نمی کند و همین کافی است که برای همیشه متجاوز باشد و 300 عدد بمب اتمی داشته باشد و دیگران را به جنگ، محاصره و تجاوز تهدید کند و امنیتشان را به خطر بیاندازد.
نکته چهارم اینکه دولت اسرائیل تا به امروز از قبول اصل موجودیت دو دولت جداگانه سر باز زده است. اساسا نتانیاهو برای اینکه با این اصل مخالف بوده است به قدرت رسیده است و لذا هرگز نمی تواند این اصل را بپذیرد.
در آنجا نیز که از کشور فلسطین سخن می گوید منظورش "بامبونستان" است. این دولت حق ندارد ارتش و پلیس و قوای قهریه داشته باشد، حق ندارد با هیچ دولت سومی قرارداد منعقد کند، حق ندارد گذرنامه فلسطینی داشته باشد، حق ندارد کشور متحد و یکپارچه داشته باشد و... چنین "دولتی" که دیگر دولت نیست، چنین "کشوری" که دیگر کشور نیست. اعمال دولت صهیونیستی نشان می دهد که آنها به ساختمان آبادی نشینهای یهودی – توجه کنید یهودی و نه اسرائیلی- ادامه می دهند و فلسطینیها را از خانه های خود بیرون می کنند و بر ویرانه آبادیهای فلسطینی آبادیهای یهودی بنا می کنند. چنین وحشیگری مدرن در تاریخ بشریت همتا ندارد. کشوری در جهان با زور و قلدری و در مقابل چشم مردم دنیا به غارت و تجاوز مشغول است و امپریالیست آمریکا از وی حمایت می کند و کسی صدایش در نمی آید. این کشور با این عملیات و با تئوری نژادپرستانه صهیونیستی نه خواهان صلح است، نه خواهان کشور مستقل فلسطینی و نه خواهان همجواری مسالمت آمیز با فلسطینیها و اعراب است. این جنایتکاران هر روز و هر شب ایران را نیز تهدید به تجاوز می کنند و دبیرکل سازمان ملل جرات ندارد اسرائیل را از جنگ طلبی منع کند.
به نقل از گزارش شبکه تلویزیونی المنار می آوریم׃ "شماری از مقامات صهیونیستی با اعلام این مطلب افزودند شروط اسرائیل در خصوص ترتیبات امنیتی در مذاکرات مستقیم با تشکیلات خودگردان فلسطینی آن است که کشور آینده فلسطین خلع سلاح شده باشد و این کشور حق بستن قراردادهای امنیتی با طرف سوم را نخواهد داشت. این منابع تصریح کردند طرف اسرائیلی درخواست خواهد کرد دره اردن و بلندیهای مشرف به آن نیز تحت کنترل اسرائیلی ها باشد".
همچنین ما شاهد آن بوده ایم که همزمان با مذاکرات محمود عباس و نتانیاهو صهیونیستها به توسعه آبادی نشینهای یهودیان ادامه می دهند و برای این مذاکرات تره هم خورد نمی کنند. البته محمود عباس درمانده ناچار است ادامه مذاکرات خود را به توقف ساختمان آبادی نشینهای یهودی وابسته کند چه در غیر این صورت بقدری در فلسطین بی آبرو می شود که ممکن است اطرافیانش از ترس مردم و نفوذ رو به افزایش سازمان حماس کلک وی را بکنند.
مطبوعات اعلام کرده اند که׃ کمیته "توسعه صحرای نقب و الخلیل" وابسته به کابینه رژیم صهیونیستی طرح اسکان سیصد هزار صهیونیست را در نقب و الجلیل تصویب کرده است.
به گزارش مطبوعات׃ "این طرح که سیلوان شالوم، معاون نخست وزیر و وزیر توسعه نقب، آن را به کمیته مذکور ارسال کرده است، روز چهارشنبه به تصویب اعضای کمیته رسید. پایگاه خبری الرساله نت، به نقل از شبکه هفت تلویزیون رژیم صهیونیستی نوشت، این طرح پس از ماهها رایزنی در وزارت توسعه نقب و الجلیل به تصویب رسید.
براساس طرح مذکور، نه تنها صدها هزار یهودی در این مناطق اسکان داده می شوند بلکه از ساکنان شهرک های صهیونیست نشین این مناطق نیز حمایت خواهد شد. در مرحله اول طرح، صد و پنجاه واحد مسکونی جدید احداث خواهد شد و مراحل بعدی طرح نیز بلافاصله با احداث واحدهای جدید پیگیری می شود و به طور کلی با توجه به کمک های مالی در نظر گرفته شده، بیست منطقه مسکونی جدید به مناطق مسکونی یهودیان در نقب و الجلیل افزوده خواهد شد. بودجه طرح جدید صد میلیون شکل (واحد پول رژیم صهیونیستی) برآورد شد که وزارت توسعه نقب و الجلیل به همراه وزارتخانه های مسکن و دارایی آن را تامین می کنند. به گزارش پایگاه خبری الرساله نت، طرح مذکور منطبق با طرح های دوران نخست وزیری آریل شارون است که هدف از آنها ایجاد مناطق مسکونی جدید در نقب و الجلیل و تلاش برای ایجاد تغییر در جغرافیای منطقه به سود یهودیان و اجبار فلسطینیان مقیم اراضی اشغالی هزار و نهصد و چهل و هشت به اخراج از منطقه بوده است. بزرگ ترین شهرک های صهیونیست نشین اراضی اشغالی هزارو نهصد و چهل و هشت در صحرای نقب و الجلیل واقع شده اند".
حال بر اساس گزارش مطبوعات به حال و روز بی سر و ته این مذاکرات نمایشی توجه کنید. آنها می نویسند که در این مذاکرات آقای جرج میچل نماینده ویژه آمریکا در گفتگوهای صلح خاورمیانه شرکت داشته است و وی گزارشی از این مذاکرات را به اطلاع علاقمندان می رساند. ایشان غیبگویانه اعتراف می کند که اختلاف های دو طرف اسرائیلی و فلسطینی بسیار است ولی می توان آن را با حسن نیت و عزم دوطرفه حل و فصل کرد. وی اضافه می کند که محمود عباس و نتانیاهو قصد خود را برای نگریستن به این گفتگوها با حسن نیت و جدی بودن در هدف ابراز کردند. آنها همچنین توافق کردند که برای موفقیت در گفتگوها، این گفتگوها باید سِرّی بماند و با حساسیت با این امر برخورد شود. وی افزود׃
"از این رو آنچه من و آنان می توانیم امروز و در آینده برای شما بازگو کنیم محدود است ولی می توانم به صورت مختصر به برخی موارد که در دیدار سه جانبه مطرح شد اشاره کنم. میچل تصریح کرد محمود عباس و نتانیاهو هر گونه خشونت که غیر نظامیان بی گناه را هدف قرار می دهد محکوم می کنند و تعهد کرده اند تا در کنار هم امنیت را حفظ کنند. آنان بر هدف مشترک خود برای تشکیل دو کشور برای دو ملت و راه حلی که همه مسائل را حل و فصل می کند، به همه ادعاها پایان می دهد و به تشکیل کشور پایدار فلسطین در کنار اسرائیل می انجامد تاکید کرده اند."
این کنفرانس نمایشی در آمریکا کوهی بود که موش زائید. طرفین توافق کرده اند که 15 روز یک بار همدیگر را ملاقات کنند و مذاکره کرده با هم چائی بخورند. محل بعدی مذاکرات در مصر است و تا ظهور حضرت این مذاکرات ادامه دارد.
سخنان جرج میچل بیان سردرگمی، بی دورنمائی و پوچی مذاکرات است. محمود عباس با این نیت در مذاکرات شرکت می کند تا بر سر تسلیم ملت فلسطین با نتانیاهو به توافق برسد٬ آنهم تسلیمی که منجر به تقویت روحیه انقلابی و مقاومت در منطقه حساس خاور میانه نشود.
بسیاری از ممالک عربی با این مذاکرات که با فشار آمریکا بوجود آمده است موافق نیستند. حضور مبارک و ملک عبداﷲ خود نشانه آن است که باید ممالک بیشتری را در روند مذاکره و "صلح" شرکت داد تا آمریکا به اهداف خویش در منطقه برسد. یکی از مهمترین جنبه هائی که نباید از نظر بیفتد حضور فعال ایران در منطقه است. ممالک عربی از ایران هراس دارند و اسرائیل به این هراس دامن می زند. عربستان سعودی همراه با اسرائیل و آمریکا به نزاع مصنوعی میان سنی و شیعه دامن می زند و می خواهد با نزدیکی به سوریه و نفوذ در حماس که یک سازمان سنی مذهب است از دامنه نفوذ ایران بکاهد. سرهم بندی توافقنامه ای میان اسرائیل و فلسطین بطوریکه از نفوذ رادیکالیسم در منطقه بکاهد بکام امپریالیسم، صهیونیسم و ارتجاع منطقه است. در این توافقات بُردار ایران نقش مهمی را بازی می کند. شکست در این مذاکرات که بنظر ما به علت ماهیت نژادپرستانه و توسعه طلبانه و تجاوزکارانه صهیونیسم قطعی است به تقویت نیروهای هوادار ایران منجر می شود و کارِ زارِ محمود عباس دست نشانده را زارتر می کند. شکست اوباما از هم اکنون روشن است. دولت متجاوزی که 60 سال به صلح تن در نداده است در دوره اوباما به صلح تن در نمی دهد. ملت فلسطین تنها با قهر انقلابی می تواند اشغالگر را از خاکش بیرون بریزد. در فلسطین آزاد، بدون صهیونیسم، اسلام بنیادگرا، امپریالیسم و ارتجاع عرب، در فلسطین دموکراتیک همه مذاهب می توانند در کنار هم همزیستی داشته و از دولت جدا باشند. این فلسطین دموکراتیک تنها در روند مبارزه انقلابی آبدیده و سَرَند می شود و امکان بقاء دارد. صلح در منطقه فقط با نابودی صهیونیسم امکان پذیر است. مبارزان فلسطینی تنها دست در دست یهودیان انقلابی و کمونیست، دست در دست صلجویان و بشردوستان یهودی قادرند فلسطینی دموکراتیک و آزاد در یک یا دو کشور مستقل٬ همجوار و دوست بنا کنند.

*****
بر گرفته ازتوفان شماره 127 مهر ماه 1389 برابر اکتبر 2010 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۲۱ مهر ۱۳۸۹
















۱۸ مهر ۱۳۸۹

صف بندیهای جدید برای خروج از بحران
وضعیت ایران بشدت بحرانی است و فساد و دزدی و ارتشاء وقتل وغارت و بی قانونی و سقوط اخلاقی جامعه را درتاریکی وبی دورنمایی فروبرده است. هیولای گرانی حلقوم مردم بویژه زحمتکشان را میفشارد و هرروز قیمت ارزاق بی حساب و کتاب سیر صعودی طی میکند.طبق گزارش روزنامه های رسمی کشور قیمت گوشت گوسفند به 21 هزار تومان درکیلو رسیده است. گوشت مرغ نیز درچند هفته اخیر افزایشی بین چهار صد تا هفتصد تومان در کیلو را نشان میدهد. قیمت برنج و تخم مرغ، میوه و شکرو سایر مواد خوراکی بین بیست تا پنجاه درصد افزایش داشته است. مجلس شورای اسلامی درهفتم شهریور ماه امسال خبر داده است که 120 هزار معلم درماه های اخیر درایران باز خرید شده اند. هزاران کارگران ایران ماهها حقوق نگرفته و برای دریافت حقوق معوقه و سیر کردن شکم خانواده خود بی باکانه دست به مبارزه علیه رژیم زده و همچنان به مبارزاتشان ادامه میدهند. دهها تن از رهبران جنبش کارگری درزندانهای سیاه جمهوری اسلامی اسیرند و باوی دست وپنجه نرم میکنند.
جنایت و زورگوئی و خودسریهای مقامات مسئول و زیر پا گذاردن قانون خودشان و اعلام بی اعتباری همه این قوانین خود ساخته و اعلام رسمی اعمال سیاست استبدادی و نظایر آنها، همه و همه روزگار مردم را سیاهتر از پیش کرده است. این را ما نمی گوئیم رژیم کودتاچی باند نظامی امنیتی احمدی نژاد که حتی خودی های نزدیک بخود را را کنار گذارده است می گوید. این رژیم مافیای سرمایه داری اسلامی است که می گوید ما به خودسری و پنهانکاری، و زد و بند خود ادامه می دهیم. ما به مردم اعتماد نداریم و تصمیمات را پشت پرده می گیریم. این ما هستیم که کودتا کردیم ، مردم را فریفتیم و به پای صندوق رای کشاندیم و با گلوله و شکنجه و کشتار نیز پاسخ اعتراضات آرام مردم را داده ایم. ما نیازی نداریم به مردم ایران گزارش دهیم. زندان کهریزک را فقط به خاطر« استاندارد» نبودش بستیم و نه چیز دیگر. ما ایران را ملک خصوصی خود می دانیم. ما هستیم که تصمیم می گیریم چه کسی حق دارد تا چه حد بشنود و چه کسی باید کر و کور باشد و حق حرف نداشته باشد. ما به نظر مردم نیاز نداریم، مردم ایران صغیرند و آن ولی فقیه است که قیم مردم است و بر همه نظارت دارد. ما به کسی توضیح نمی دهیم. ما هر کار را که خودمان صلاح بدانیم در میان محفل سرّی خود تصمیم می گیریم و به همه مردم تحمیل می کنیم. رژیم امنیتی نظامی تبهکاراسلامی ، مردم را از آن خود نمی داند و نمی تواند بداند زیرا از ماهیت کثیفش برمی خیزد، همه چیز را از چشم مردم پنهان می کند پس چرا باید مردم این نظام فاسد و ارتجاعی را از آن خود بداند؟ این همان وضعی است که اکنون در ایران پدید آورده اند. انتخابات قلابی وتقلب وقیحانه، کشتار بیرحمانه مردم، تجاوز جنسی به پسران و دختران جوان ، تواب ساختن یاران دیروزی که خود در ساختن این ماشین سلاخی نقش مهمی داشته اند،اذعان به شکست و اعلام بحران عمیقی است که رژیم را به بن بست کامل کشانده ووی را هر روز به پرتگاه سقوط نزدیک میگرداند. کودتای 22 خرداد سال گذشته و تحولات بعد ازآن آغازی برای پایان عمررژیم ننگین جمهوری اسلامی است.
تشدید تضاد های جناحهای رژیم وهم اکنون بالا گرفتن اختلافات بین اصول گرایان حکومتی و شتاب بخشیدن به سیاست سرکوب و یک دست کردن حاکمیت و زمزمه عزل احتمالی سیدعلی خامنه ای و به حد اقل رساندن نقش روحانیت درحاکمیت ودفاع مجدد هاشمی رفسنجانی از سید علی خامنه ای واصل ولایت فقیه وهشدارباش وی به "سمی که دردرون نظام" جاریست و اعلام خطر درمقابل نفوذ بیش ازحد جناح نظامی امنیتی به رهبری احمدی نژاد وشرکاء....نشان از صف آرایی جدیدی است که اینروزها دررسانه های جمهوری اسلامی بازتاب داشته است .محمد خاتمی نیز اخیرا دریک سخنرانی درجمع دانشجویان تلویحا به خامنه ای هشدار داده است "که جریان تند رو قصد حذف مقام رهبری را دارد و این جریان نه تنها اصلاح طلبان و معترضان به سیاستهای جاری بلکه بسیاری از اصولگرایان هم تحت فشارند."....
حقیت این است دشمن بحران زده در مقابل اعتراضات وطغیان درون و فشارهای بیرونی متمرکز می شود و به جمع آوری آخرین ذخیره های خویش دست می زند. این یک صفبندی جدیدِ جنگی است. برای یکدست کردن حاکمیت برای خروج از بحران کنونی. خامنه ای دیگر نمی تواند در این مبارزه از سربازان گمنام امام زمان استفاده کند زیرا بخشی از این سربازان در طرف غیرخودیهایند. جنگ دارد میان دو کس مغلوبه می شود. متاسفانه مبارزه مردم فاقد رهبری انقلابی و فاقد تمرکز و سازماندهی است و این آن خطری است که جامعه ایران را تهدید می کند. سیاستهای ورشکسته و فاشیستی رژیم کار را به جائی رسانده که امپریالیستها ودر راس آن امپریالیست امریکا و چماقش در منطقه، اسرائیل صهیونیست برای این همه خرابکاری و میدان دادن به خرابکاری آنها دست می زنند. نفرت عمومی بقدری افزایش می یابد که ممکن است مردم از ترس عقرب جرار به مار غاشیه پناه برند. برای رهایی ازاین مخمصه و بحران اجتماعی راهی جز متشکل شدن و تشدید مبارزه علیه جمهوری اسلامی وجود ندارد. مردم ایران ،کارگران،کارمندان، معلمان، دانشجویان ، روشنفکران، زنان و جوانان و همه زحمتکشان باید هوشیارانه درصفی متحد نقشه های شوم جنایتکاران حاکم را نقش بر آب کنند و یکبار دیگرنشان دهند که سرنوشت آدمکشان جمهوری سرمایه داری اسلامی جزسرنوشت رژیم جنایتکار پهلوی نخواهد بود، این را تاریخ نشان داده وبازهم نشان خواهد داد. حزب ما ضمن دفاع قاطع از حقوق دمکراتیک مردم ایران، بویژه کارگران و زحمتکشان لحظه ای درافشای توطئه های امپریالیستها برای به انحراف بردن مبارزات مردم بازنخواهد ایستاد وازهیچ کوششی دریغ نخواهد ورزید.مخالفت با تحریم اقتصادی و تهدید نظامی ایران و طرح سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی فقط بدست مردم ایران اصل تفکیک ناپذیر بودن مبارزه دمکراتیک از مبارزه ضد امپریالیستی است و همه نیروهای مستقل و انقلابی ایران موظفند دراین چهارچوب دست به همکاریهای مشخص زده ومتحدا به دفاع از پیکار عادلانه مردم برخیزند.

برگرفته از توفان الکترونیکی شماره 51 نشریه الکترونیکی حزب کارایران مهرماه 1389

۱۵ مهر ۱۳۸۹

نفرت اکبر گنجی از انقلاب برای حفظ ضد انقلاب جمهوری سرمایه داری اسلامی

روز چهار شنبه ۶ اکتبر در کنگره موسسه جهانی مطبوعات جایزه قلم طلایی ۲۰۱۰ در شهر هامبرک آلمان به آقای احمد زید آبادی رسید. آقای اکبر گنجی جایزه وی را دریافت و به جای او سخنرانی‌ کرد.اوو پس از گریه زاری فراوان از دست شمر زمان چینن گفت ".... زید آبادی انقلابی نیست،و خشونت را راهی‌ برای رسیدن به نظام دموکراتیک ملتزم به حقوق بشر و آزادی نمیداند.از نظر او روش‌های رسیدن به اهداف به اندازه خود اهداف مهم است.مبارزه بدون خشونت هم از منظر اخلاقی‌ مهم است و هم از منظر عملی‌ ثمر بخش.مبارزه عاری از خشونت در عین حال حس همدردی عمیق جامعه جهانی را بر می‌انگیزد و این پرسش را در اذهان مردم جهان به وجود میاورد که چرا رژیم فقه-فقیه سالار حکم بر ایران اهل اندیشه و قلم را که هیچ سلاحی جز قلم خود ندارند به این شیوه‌های خشونت آمیز سرکوب میکنند..."به نظر میرسد که آقای گنجی از نیویورک آمده اند تا ماموریتی برای وطنم را انجام دهند ! با اینگونه سخنان اگر نماینده اسرائیل هم در جلسه بود برای سخنان آقای گنجی هم اشگ میریخت و هم تشویق میکرد.آقای گنجی از انقلاب بیشتر وحشت دارند تا نظام جمهوری اسلامی ! پس جای شرمی نخواهد بود که بگویند ،مردم اشتباه کردند که انقلاب کردند چون از نظر آقای گنجی در پیوند به عقاید آقای زید آبادی اشاره میدارند " ..تن دادن به این بازی خطرناک چه بسا جامعه را به دور باطلی از خشونت‌های ویرانگر مبتلا کند که رهایی از آن تا چندین نسل آینده امکان پذیر نباشد ". بر نویسندگانی چون آقای گنجی چه رفته است که از انقلاب چنان وحشت داشته باشند که مردم در مقابل حکومت روانی‌ و آدمکش حکومت جمهوری اسلامی راه التماس و تمنا را تجویز کنند.
رفیق هوادار حزب کارایران(توفان)از هامبورگ