۱۹ اسفند ۱۳۸۷


شالیکارانی که فقر درو می‌کنند

کاشت برنج در شمال ایران، بر عهده زنان است. آنها در فصل نشا، ساعاتی طولانی را با قامتی خمیده در آب وگل سپری می‌کنند و تأمینی از نظر بیمه و قوانین کار ندارند. این شرایط، یادآور مقوله زنانه شدن فقر در ایران است.

زهره اسدپور، فعال مدنی از رشت درگفتگو با دویچه‌وله از مشکلات و نیازهای کارگران زن شمالی می‌گوید:
دویچه وله: زنان شمالی به نان‌آوری و کار زیاد شهرت دارند. مشکلات آنها چیست؟
زهره اسدپور: می‌دانید که تولید برنج، صرفا بر عهده زنان است. ما در مصاحبه‌هایی که با زنان شالیکار داشتیم، متوجه شدیم که به خاطر مشکلات اقتصادی، دیگر زنان شهرنشین هم در فصل نشا به این کار مشغول می‌شوند. این‌ها روزمزد هستند، تمام روز را خمیده در آب و گل کار می‌کنند. زالو به پایشان می‌چسبد و متوجه نمی‌شوند. ذات کار طوری است که این‌ها نباید جوراب یا کفش بپوشند. زالو که از پایشان جدا می‌شود، نصف روز از زخم خون می‌آید و اینها وقت ندارند به زخم نگاه کنند. اگر حواس‌شان به زخم‌شان برود، به کم کاری و عقب افتادن از کار متهم می‌شوند و فردا کارشان را به کس دیگری می‌دهند. این‌ها بیمه ندارند، مزایای دیگر قانون کار را ندارند. زنان بچه‌دارمجبور می‌شوند کودکان شیرخوار خود را جایی بگذارند چون نمی‌توانند آنها را در آب و گل پشت خود ببندند. ما اینجا مردانی را داریم که از دوران نوزادی معتاد بوده‌اند چون مادران کارگرشان مجبور بوده‌اند به آنها تریاک بدهند تا خودشان به کار برسند.
در فصل بهار که فصل نشاکاری است، می‌توان جاهای مشخصی را پیدا کرد که زنان در آنجا جمع می‌شوند تا خود را برای کار عرضه کنند. منظره‌ای واقعا غیرانسانی است. عده‌ای می‌آیند، آنها را برانداز می‌ـكنند و قوی‌ترها را انتخاب می‌کنند. قیافه زنان مسن‌تر و ضعیف‌تر واقعا دلخراش است.
طبق آمارهای رسمی، خط فقر حدود ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان است اما زنان فروشنده با حقوق ماهی ۵۰ هزار تومان، از ۹ صبح تا ۹ شب کار می‌کنند. یعنی با یک پانزدهم خط فقر، ۱۲ ساعت کار می‌کنند. بسیاری زنان تحصیل‌کرده شمالی، الان کار نشاکاری یا فروشندگی می‌کنند. بعضی از آنها از فرط ناچاری می‌روند کارگر خانگی می‌شوند. کاری که نگاه بسیار کم منزلتی به آن می‌شود. این پدیده از نظر ما، نمونه‌ای است از زنانه شدن فقر در ایران.
اطلاعاتی که می‌دهید تنها مربوط به زنان شمال است یا سراسری است؟
بحث فروشندگی و میزان حقوقی که گفتم مشخصا اطلاعات شمال و رشت است اما در تمام کشور، از این زنان فروشنده هستند که دستمزد خیلی کم دارند و تامین شغلی ندارند. اساسا میزان استثمار زنان بستگی به این دارد که نرخ بیکاری در شهری تا چه اندازه بالا و چقدر وضعیت اقتصادی یک استان و منطقه بد باشد.
آیا خشونت‌های ناموسی هم در خطه‌ی شمال دیده می‌شوند؟
در همه جای ایران بهرحال خشونت خانگی هست اما مسئله خشونت‌های ناموسی در شمال خیلی خیلی اندک است. برای ما اما مشکل این خشونت‌ها در کردستان خیلی مهم است و برای همین از چند ماه قبل تصمیم گرفتیم برای اعلام همبستگی با کمپین مبارزه با خشونت‌های ناموسی در کردستان، هدیه‌ای به فعالان کرد بدهیم. به مناسبت هشتم مارس، تابلوی چهل‌تکه‌ای به خانم پروین ذبیحی که پایه‌گذار این کمپین در کردستان است، تقدیم کردیم. هر تکه از این تابلو توسط یکی از زنان یا مردان هنرمند رشت تهیه شده بود. این مراسم را ما در دفتر سازمان ادوار تحکیم وحدت رشت برگزار کردیم.
دستاوردهای دیگر این مراسم چه بود؟
در مورد مسائل جنبش زنان و تاریخچه آن صحبت شد. در باره انواع خشونت در ایران صحبت شد که چه موضوع مبرمی است. پیشنهاد شد شبکه‌ای برای آموزش و فرهنگ‌سازی برای خانم‌ها و آقایان در این زمینه ایجاد شود.
مهیندخت مصباح