۳۱ خرداد ۱۳۸۸





عصرروزشنبه30 خرداد88:
گزارش کوتاه از تهران
صدای شلیک هوایی فضای اعتراض را شکاند..................
نداآقاسلطاني یکی از دوستانمان شهید شد
دهها نفر تاکنون کشته و صدها تن مجروح شدند

صبح كه از خانه آمدم بيرون سكوت مرگباري را درچهره آدم ها ديدم .وقتي به محل كارم رسيدم كسي پشت ميزش نبود همه دريك اتاق دور كامپيوتر جمع بودند وگريه مي كردند.تصاويري از جان دادن دانشجوي اصفهاني را از طريق اينترنت مي ديدند. در طول روز به سختي مي شد وارد اينترنت شد.از خبر گذاشتن در facebook هم منصرف شديم چون دارند دانه دانه را شناسايي مي كنند.بعضي ها كمي ترسيدند مي گفتند نرويد خيابان .مي كشند.
اما طاقت نياورديم .دوتا دوتا به نقاط مختلف شهر رفيتيم.نرسيده به ميدان وليعصر تجمع بود وهرلحظه زيادتر مي شد.دست ها رفت بالا.صداي الله اكبر پيچيد.نيروهاي ضد شورش ،لباس شخصي ها وصدها نفر از نيروهاي امنيتي از خيابان هفت تير تا وليعصرمستقر شده بودند.
دوباره دست ها رفت بالا اين بار صداي الله اكبر جاي خود را به شعار "مردم حمايت" داد.مردم تماشاچي به جمع پيوستند.

صداي شليك هوايي فضاي اعتراض را شكانداز هر طرف حمله كردند. بوي گاز اشك آور درفضا پيچيد.دوباره دنبال سيگار مي گشتيم.از اين كوچه به ان كوچه. اما به خانه برنگشتيم .كمي خودمان را تكانديم ودوباره برگشتيم سمت ميدان وليعصر.نيروهاي ضد شورش سعي مي كردند مردم را فراري بدهند اما لباس شخصي ها با اسلحه،چاقو وچماق مي زدند.
درخيابان هاي فرعي منتهي به ميدان فلسطين بقاياي سطل هاي زباله زبانه مي كشيد.مردم از خانه هاشون آمده بودند بيرون وبا هم بحث مي كردند.
حدود ساعت 8 شب به ميدان هفت تير رسيديم .دور تا دورمان پر از نيروهاي مختلف رژيم بود.نه پاي رفتن داشتيم ونه مي شد ايستاد.مدتي آن حوالي پرسه زديم.خبردادند كه نداآقاسلطاني يكي از دوستان مان كشته شده.

وقتي رفتم خانه مردم با الله اكبر از پشت بام اعتراض شان را بارديگر اعلام كردند.
روز گذشته پلاك 50 ماشين را كندند وراننده ها را بازداشت كردند چون دراعتراض به درگيري ها بوق ممتد مي زدند.
تمام شب بچه ها زنگ مي زدند وخبر ها را مي گفتند.................
طبق شنیده ها 19 تن از افراد سپاه پاسداران نزدیک به میرحسین موسوی بازداشت شدند.
فضای بگیر وبه بندها همچنان ادامه دارد. می خواهند فضا را کاملا امنیتی کنند اما بنظر نمی رسد بتوانند اوضاع را به این زودیها آرام نمایند. موسوی و کروبی بدنبال مردم راه افتادند اما رضایی به طرف رهبر خزید . هرروز مسائل و اختلافات روشنتر میگردند......
اوضاع خیلی شبیه به روزهای آخر رژیم شاه است، گریه خامنه ای، دستور سرکوب مردم، حمله گارد شاهنشاهی به تظاهرکنندگان .... ایران آبستن حوادث مهمی است، جوانان ایران دل شیردارند چه بی باکانه برای آزادی می جنگند..............به امید پیروزی


نقل ازتوفان الکترونیکی شماره 35 تیرماه 1388 ارگان الکترونیکی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org