۱۷ دی ۱۳۸۷


اتحادیه های کارگری بمثابه سرآغاز اتحاد طبقاتی
مبارزات کارگران، معلمان، دانشجویان، زنان و بطور خلاصه کلیه اقشار و طبقات زحمتکش بویژه در چند ماهه ی اخیر که بصورت اعتصابات- اعتراضات- راه پیمایی- راه بندان ها و اجتماع در برابر مجلس،دادگستری، استانداری ها، فرمانداری ها و غیره تجلی داشته، رو بافزایش است. امری که از طرفی حاکی از گرانی سرسام آور و وخیم تر شدن وضع معیشیتی طبقات و اقشار کم درآمد و از طرف دیگر بازگو کننده ماهیت سرکوبگرانه و غارتگرانه رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی است، که اساس و بنیا ن نظامش بر ظلم و زور و تبعیض و چپاول و جنایت بنا گشته است.هر چه عمیق تر و با ژرفای وسیع تر بدین مبارزات صنفی سیاسی اقشار مردم بویژه کارگران در ایران نظرمی افکنیم، به ضرورت و حقانیت هر چه بیشتر تشکل های کارگری بمثابه اتحاد مقدماتی طبقاتی کارگران بیشتر پی خواهیم برد. پی خواهیم برد که اصولا و اساساً چرا سیاست های خانمانبرانداز اقتصادی نهادهای انحصارات امپریالیستی چون سازمان تجارت جهانی و ضدوق بین المللی پول که در واقع زمینه های تخریب کشاورزی و صنایع داخلی کشورهای توسعه نیافته(عقب نگه داشته شده)را سبب گردیده، و اکنون با تحمیل تزریق این گونه سیاست های فلاکتبار چون حذف تعرفه های گمرکی و حذف سوبسیدها که از دستورالعمل های سیاست جنایتکارانه خصوصی سازی و در عین حال یکی از شروط مهم و خانمانسوز کشورهای مترپل جهت سرمایه گذاری در ممالک توسعه نیافته می باشد، به یکی از موانع اصلی در مقابل تشکیل اتحادیه و سندیکاهای واقعی و مستقل کارگری تبدیل گردیده است. بدون شک مبارزات طبقه کارگر در جوامع طبقاتی پایان پذیر نیست و نخواهد بود. و تا زمانی که کارگران قادر نشوند در یک اتحاد طبقاتی با دیگر زحمتکشان از طریق تصرف قدرت سیاسی زمام امور اداره جامعه و روند تولید و توزیع را در تسلط خویش گیرند، این در بر همان پاشنه ای خواهد چرخید که تاکنون چرخیده است.لنینیسم بمثابه قانون همگانی و عمومی پراکتیک مبارزه طبقاتی نیروی رنج و کار، و بلشویسم بمثابه تجربه ارزشمند نهضت های کارگری بما می آموزند؛ اتحادیه های مستقل حرفه ای در ابتدای تکامل سرمایه داری برای طبقه ی کارگر پیشرفت عظیمی بوده و خواهد بود. چرا که این اتحادیه ها قادرند چون سلسله حلقه های زنجیر سرآغاز اتحاد طبقاتی کارگران از حالت پراکندگی و ناتوانی آنان در امر مبارزه علیه کارفریان باشند.تجربه مبارزات کارگران بما می آموزد که کارگران می باید بر اساس استفاده سودمند از ابزارهای موجود در جامعه، سلاح مبارزاتی خویش علیه سرمایه را حدادی نمایند، تا قادر گردند در سرانجام نبرد طبقاتی تحت رهبری حزب طبقه خویش دژ اهریمنی نظام سرمایه داری را بزیر کشند و خود بر مسند قدرت قرار گیرند. و نه برعکس با خیال پردازی های چپ روانه و کودکانه و آنهم تنها در رویاهای غیر قابل تحقق خویش، با شعارهای غیر واقعی چون "تصرف کارخانه"، "لغو کارمزدی" و ... که عمدتا توسط چپ نماهای ماجراجو تجویز و تبلیغ می شود، خود را هر چه بیشتر در دام گسترده دژ سرمایه اسیر و بدین ترتیب نا خواسته بر عمر نظام غارتگر سرمایه داری بیآفزایند.در شرایط تسلط نظام سرمایه داری هر گونه تفکری که بمنظور جلوگیری از تشکیل اتحادیه واقعی و مستقل کارگری به کارگران تجویز گردد، نه تنها انقلابی نیست بلکه در راستای خدمت به نظام سرمایه داری است. چنین تفکری که به بهانه "ارتجاعی" بودن اتحادیه های کارگری، کارگران را از تشکیل اتحاد مقدماتی طبقاتی خویش محروم می گردانند و حتما یک "اتحادیه کارگری" کاملا شسته و روفته و کاملا تر و تازه ای که توسط کمونیست های بسیار نازنین و آنهم از نوع جوان آنرا تجویز می کنند، نه تنها درک درستی از مکانیسم دیالکتیک مبارزه طبقاتی ندارند بلکه با عبارت پردازیهای کودکانه و آنارشیستی خود، فقط و فقط فضا را بیشتر آلوده ساخته وموجب مشوب کردن هر چه بیشتر افکار می گردند، و در واقع کارگران را بدنبال "نخود سیاهِ" تشکیل شوراهای من درآوردی کارگری روانه می گردانند.لنینیسم می آموزد که نمی توان ساختمان سوسیالیسم را با مصالح پندار آمیز و یا آن مصالح انسانی که خودمان ایجاد کرده ایم ساخت، بلکه باید با آن مصالحی آغاز نمائیم که جامعه سرمایه داری برایمان به میراث گذارده است. بدیهی است انجام این مهم بسیار دشوار به نظر می آید، ولی هر نوع شیوه برخورد دیگری نسبت به آن به حدی سبک مغزانه است که بقول لنین حتی قابل بحث هم نخواهد بود.تجربه و پراکتیک زندگی روزمره اتحادیه های کارگری بما می آموزد که :" در هیچ جای جهان تکامل پرولتاریا جز از طریق اتحادیه ها و همکاری متقابل آنان با حزب طبقه ی کارگر انجام نگرفته است و نمی توانست انجام گیرد. تصرف قدرت سیاسی توسط پرولتاریا گام عظیمی است که پرولتاریا بمثابه یک طبقه به پیش بر می دارد و حزب سیاسی این طبقه باید به شیوه ای نوین اتحادیه ها را تربیت نماید و آن ها را رهبری کند. ولی در عین حال نباید فراموش نماید که اتحادیه ها کماکان به عنوان "مکتب کمونیسم" و آن هم مکتب ضروری و مقدماتی برای عملی ساختن دیکتاتوری پرولتاریا(عالی ترین دمکراسی توده ای)به دست خود آنان و نیز به عنوان اتحاد ضروری کارگران جهت انتقال تدریجی زمام کلیه امور اقتصاد به عنوان اتحاد ضروری کارگران جهت انتقال تدریجی زمام کلیه ی امور اقتصاد کشور به دست طبقه ی کارگر و سپس به دست تمام زحمتکشان باقی بوده و برای مدتی مدید باقی خواهد ماند." (لنین- بیماری کودکی "چپ روی" در کمونیسم)در واقع دارندگان چنین تفکری که چنین شعارهای غیر واقعی و آنارشیستی را برای کارگران ترویج و تبلیغ می نمایند و در صددند کارگران را از سلاح واقعی خویش بر حذر دارند، نه تنها بین خود و کارگران حصار می کشند بلکه در روند مبارزه طبقاتی پرولتاریا اغتشاش و سردرگمی ایجاد می کنند و بدین وسیله جز بر عمر رژیم سرمایه داری افزودن کار دیگری از این جماعت حاصل نخواهد آمد.
نقل ازتوفان الکترونیکی شماره 29 ارگان الکترونیکی حزب کارایران دی ماه 1387 www.toufan.orgtoufan@toufan.org