۲۲ شهریور ۱۳۸۷

محصول مشترک روحانیت و بازار
نگاهی به اوضاع اسفناک اقتصادی اجتماعی کارگران، زحمتکشان و جوانان از زبان یک رفیق کارگر
" ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را می خواهیم مرفه بشد، زندگی معنوی شما را هم می خواهیم که مرفه باشد! شما به معنویات احتیاج دارید. معنویات ما را بردند اینها! دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم. آب و برق را مجانی میکنیم . اتوبوس را مجانی میکنیم. دلخوش به این مقدار نباشید ! معنویات شما را ، روحیات شما را عظمت میدیم . شما را به مقام انسانیت می رسانیم. "
{ از سخنرانی خمینی در بهشت زهرا 12 بهمن 1357 }
ایران امروز را می شود به" تکیه ای بزرگ در بازار" تشبیه کرد. همه شهرها و ادارات و مراکز نظامی و انتظامی و دانشگاهها و مدارس، شبیه تکیه ها و حسینیه های بزرگی هستند، که در آن روابط دلالی و بده بستان و کلاه برداری و ریا کاری و دروغ و تزویر حاکم است.
فرهنگ غالب، فرهنگ فرد گرائی و خودخواهی و خود محوری و دروغ و نیرنگ و ریا و چاپلوسی و تملق و رشوه دهی و رشوه خواری و پارتی بازی و پولپرستی و مدرک گرایی و نقش بازی کردن و چند شخصیتی بودن، و بدتر از همه، ضعیف کشی است.
امروز به نسبت هر 24 نفر ایرانی، یک واحد صنفی، نظیر بقالی و سبزی فروشی و قصابی و میوه فروشی و طلا فروشی و فرش فروشی و بوتیک لباس و کفش و غیره وجود دارد. به این قشر عظیم، دست فروشان و دلالهای ارز و سکه و بنگاه داران معاملات ملکی ( در هر خیابان بزرگ در تهران و شهرستانها، بیش از صد بنگاه معاملات ملکی وجود دارد ) و واسطه های دیگر را اضافه کنید تا درک نسبی از وزن این قشر گسترده در اجتماع و فرهنگ و روحیات آن در جامعه داشته باشید.
در حال حاضر بیش از هشتاد درصد کارگران شاغل در صنایع قراردادی هستند و تمامی کارگرانی که در کارگاههای 10 نفر کمتر و یا در واحد های صنفی مختلف کار می کنند، از هیچ گونه بیمه و بازنشستگی و هیچگونه تعطیلی و مرخصی سالیانه و عیدی و پاداش و حمایت قانونی در هیچ عرصه ای برخوردار نیستند. کارفرما با هر دستمزدی که بخواهد و تحت هرشرایطی می تواند آنها را به استخدام و یا در واقع به بردگی در آورد. این وضعیت بی حقوقی و عدم حمایت قانونی تنها شامل بخش اعظم طبقه کارگر ایران نمی شود بلکه حتی بخش اعظم کارمندان هم مشمول هیچ قانونی ( چه استخدام کشوری یا لشگری ) نمی باشند.
بخش اعظم مستخدمین آموزشی و آموزش عالی حق التدریسی هستند که هیچ ضابطه ای در رابطه با حقوق و شرایط کاری و ثبات و امنیت شغلی شان وجود ندارد. در وزارتخانه های دیگر هم، چندین سال است که اساسا استخدام رسمی و دائمی انجام نمی شود. کارمندان بخش خصوصی در عرصه های مختلف بهداشت و درمان و روزنامه ها و شرکتهای ساختمانی و غیره نیز در بسیاری موارد حتی قرار داد کار کتبی موقت هم ندارند و صرفا بر اساس توافق( در واقع تحمیل) شفاهی به کار مشغول می شوند.
در واقع بخش اعظم طبقه کارگر ایران و بخش اعظم کارمندان حقوقی معادل و در بسیاری موارد کمتر از حداقل دستمزد تعیین شده توسط شورای عالی کار دریافت می دارند که حتی دو تا سه برابر این حداقل دستمزد نیز زیر خط فقر تعیین شده توسط دستگاههای دولتی می باشد.
بخش اعظم روستائیان و کشاوران نیز درآمدی معادل صد تا صد و پنجاه هزار تومان در ماه دارند.
گرانی مسکن بیداد می کند. خرید مسکن برای اکثر حقوق بگیران بخصوص جوانان رویائی دست نیافتنی است. قیمت آپارتمان در مناطق جنوبی و مرکزی شهر تهران بین یک و نیم تا چهار و نیم میلیون تومان در هر متر مربع است. اجاره مسکن نیز متناسب با این افزایش قیمت است. برای اجاره یک واحد پنجاه متری در مناطق مرکزی شهر تهران حداقل باید مبلغ ده میلیون تومان پول پیش و ماهیانه سیصد هزار تومان پرداخت. اکثر حقوق بگیران حتی صد در صد حقوق ماهیانه شان کفاف اجاره مسکنشان را نیز نمی دهد.
طبق آمار اعلام شده دولتی حدود یک در صد جمعیت ایران یعنی هفتصد هزار نفر درآمدی کمتر از یک دلار درروز دارند. یعنی روزی 960 تومان. قیمت یک نان سنگک 150 تومان است. یک کیلو پنیر 4500تومان ، یک کیلو روغن 1000 تومان، مرغ کیلوئی 2000 تومان و گوشت 8000 تومان. به عبارت دیگر هفتصد هزار نفر با درآمد تقریبأ هشت روزشان فقط می توانند یک کیلو گوشت بخرند!




وضعیت بهداشت و درمان و مخارج آن هم که بیداد می کند. اکثریت مطلق کارگران و روستائیان و زحمتکشان شهری که اساسا از هیچگونه بیمه درمانی و خدمات اجتماعی برخوردار نیستند. آن حداقلی هم که بیمه هستند بیمه شان بخشی از مخارج دارو و درمان را می پردازد که آن هم سقف معینی دارد. بعضی از این بیمه ها همین مبلغ حداکثر تعیین شده را که دو میلیون تومان می باشد به صورت وام دراز مدت پرداخت می کنند.
مخارج درمان یک بیمار قلبی که دو هفته در بیمارستانی خصوصی در تهران بستری شده ( بدون جراحی ) حدود پنج میلیون تومان می باشد.
مراکز آموزشی ایران نیز از قانون کلی بازار تبعیت می کند. در بین 500 دانشگاه برتر جهان هیچکدام از دانشگاههای ایران وجود ندارد. دانشگاههای آزاد که در واقع تجارت خانه های فروش مدارک تحصیلی است و مدارک آن اساسا فاقد ارزش علمی است. مدارس غیر انتفاعی نیز که دقیقا انتفاعی است و با هدف پول در آوردن و چاپیدن تاسیس شده نیز در واقع دکانهای دونبشی هستند که از امکانات بهتری نسبت به مدارس دولتی برخوردارند و بچه های اقشار مرفه از آن استفاده می کنند.
بعد از گذشت سی سال از انقلابی که با آن همه فداکاری و ایثار و همبستگی و امید به آینده ای توام با آزادی و استقلال و عدالت اجتماعی به پیروزی رسید و موفق شد یکی از پلید تریرین و مستبد ترین دیکتاتوری های وابسته به امپریالیستهای جهانی را سرنگون کند، امروز به برکت حاکمیت الهی جمهوری اسلامی، طبق آمار رسمی اعلام شده بانک مرکزی 14 میلیون نفر زیر فقر زندگی می کنند. آمار بیکاری در بین جوانان 18 درصد است. کارگران را به اتهام برگزاری مراسم روز جهانی کارگر به شلاق محکوم می کنند و به اتهام تشکیل سندیکای کارگری زبانشان را می برند و شکنجه می دهند و به زندان محکوم می کنند و حقوقشان را با تاخیر هفت هشت ماهه می پردازند. معلمان و دانشجویان و زنان به خاطر خواستهای به حقشان مورد سرکوب و آزار و اذیت و زندان و شکنجه قرار می دهند و آیات عظام و علمای اعلامی نظیر رفسنجانی، عباس واعظ طبسی، امامی کاشانی، محمد یزدی، ابوالقاسم خزعلی، علی اکبر ناطق نوری و علی فلاحیان و معزی به همراه فرزندان و همدستان معمم و مکلایشان نظیر ناصر واعظ طبسی و حمید یزدی و محسن رفیق دوست و علی لاریجانی در راس باندهای مافیائی مراکز صنعتی و معادن و ثروتهای جامعه را به یغما می برند.
استبداد، سرکوب، فقر، فلاکت، بیکاری، اعتیاد، فحشا، نا امنی اجتماعی و اختلاف فاحش طبقاتی حاصل رهبری امام عظیم شان و تحقق حاکمیت الهی جمهوری اسلامی و تلاشهای علمای اعلام و آیات عظام و حجج اسلام و بازاریان محترم در جهت عظمت دادن به روحیات و معنویات و رسانیدن مردم ایران به مقام انسانیت.


نقل ازتوفان الکترونیکی ارگان الکترونیکی حزب کارایران شماره 25 شهریورماه 1387
www.toufan.org
toufan@toufan.org