۱۸ شهریور ۱۳۸۷




جمهوری وحشت و طناب دار



اسدالله لاجوردی قاتل هزاران انسان پاکباخته و انقلابی وخفاش خون آشام زندانهای ایران که ده سال پیش به درک واصل شد، امسال بمناسبت دهمین سالگرد ترور وی كنگره ای به خرج زحمتکشان ایران تحت نام "بزرگداشت ديده بان انقلاب اسلامي برگزارگردید و از او بخاطر قاطعیت و بی رحمی اش در قبال زندانیان سیاسی ، بخاطر برخورد جنون آمیز و مافوق حیوانیش با کمونیستها وجوانان انقلابی و مبارز تجلیل بعمل آمد. در این کنگره که درآن مسئولان بلند پایه سياسي و قضايي جمهوری اسلامی نیز شرکت داشتند باردیگر"قاطعیت و شهامت اخلاقی" این جانور آدمکش را ستودند و بر ادامه این آدمکشی وشکنجه و اعدام تاکید ورزیدند. ناطق نوری درسخنرانی خود درمورد این جلاد کثیف چنین گفت : "خداوند چنان وي را هدايت مي‌كرد كه قبل از اين‌كه جريان نفاق رو شود، لاجوردي آنها را مي‌شناخت. دشمن‌شناسي و جريان‌شناسي لاجوردي از ديگر خصوصيات وي بود و با منافق و ماركسيست اصلا تعارف نداشت. "
عسکراولادی نیز گفت: "لاجوردي بنده‌اي صالح و متقي بود؛ ايشان دشمنان خدا و خلق و امام(ره) و جمهوري اسلامي را تبديل به دوستاني كرد كه آنها را به درياچه براي تفريح و نماز جمعه براي عبادت مي‌برد؛ هنوز هم عده‌اي هستند كه مي‌گويند ما از توابيني هستيم كه لاجوردي ما را هدايت كرد"
اکنون ده سال پس از به هلاکت رسیدن لاجوردی، زندان و شکنجه و اعدام مخالفین همچنان ادامه دارد و به عباراتی لاجوردی مرد اما لاجوردیسم زنده است و " روح" و راه و مرامش بر فراز زندانها درپرواز است و هرروز قربانی میگیرد. با یک نگاه به بیانات این حضرات در دفاع چندش آور و مشمئز کننده از این عنصر خون آشام به سادگی می توان پی برد که بقای رژیم جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون بدون بکارگیری قهرفاشیستی و ضد انقلابی درمقابل نیروهای اپوزیسیون جامعه امکان پذیر نبوده وامثال لاجوردیها بخوبی این نقش کثیف را ایفا کرده اند. اگرچه رژیم جمهوری اسلامی امروز در رویای سالهای شصت و آن بگیرو ببندهای وحشیانه بسرمی برد و بخاطر حفظ نظام سرمایه داری اسلامی ازقاطعیت گذشته سخن می گوید لیکن جامعه ایران نیز بشدت تغییر کرده و نسل جوان با خواسته ها و مطالبات روشن خود به میدان آمده و در تمام عرصه ها با رژیم اسلامی درگیر است و آن را به چالش کشیده است. صدها اعتصاب کارگری و دانشجوئی درسالهای اخیر، قیام دانشجوئی 18 تیر، مبارزه زنان علیه تبعیضات جنسی و نابرابری ، پیکار مادران زندانیان سیاسی و جانباختگان سالهای 60 و 67 و تجمع هرساله در خاوران، شورشهای مختلف شهری... همه نشان از رشد و آگاهی توده مردم است و رژیم با همه زوری که تاکنون زده است نتوانسته مانع گسترش و توسعه این مبارزات گردد. غولی که امروز از شیشه بیرون آمده است برگشت ناپذیر است. رژیم خود را درمحاصره مردم جان به لب رسیده می بیند و به هرسوئی شلیک میکند و هر صدای اعتراض و یا انتقادی را با فریاد "ضد انقلاب و محارب" سرکوب میکند. رژیم با توسل به پول نفت و در سایه اعدام و ایجاد جو رعب و وحشت و تکیه به سرنیزه حکومت میکند و با هر فرد و نیروئی که قدرتش را تهدید کند بشدت واکنش نشان میدهد و هیچ منتقدی را حتی خودیها را نیز بر نمی تابد. جمهوری اسلامی دشمن همه مردم ایران و همه مبارزانیست که نظامش را تهدید میکنند. برایش تفاوتی ندارد که این فرد مبارز فارس، ترک، بلوچ، عرب و ارمنی و ترکمن و یا کرد .... باشد. رژیم قاطعانه با سرکوب مداوم و نقض مستمر حقوق دموکراتیک و شهروندی همه مردم ایران عمل میکند و چاره ای جزاین برای بقای خود نمی بیند. اعدام یعقوب مهرنهاد، روزنامه نگار و فعال مدنی دراستان سیستان و بلوچستان، حکم اعدام برای نوجوانان و اعدام رضا حجازی 20 ساله که در پانزده سالگی مرتکب قتل شده بود، اعدام بیش از 30 نفر در شهرهای سراسر ایران در یک ماه اخیر، حکم اعدام برای فرزاد کمانگر و حبیب الله لطیفی دانشجوی سنندجی و.....اینها همه برای ایجاد ترس وحشت است و رژیم جمهوری اسلامی برای حفظ قدرت خویش هر نوع گذشت و عقب نشینی در مقابل مردم را برابر با مرگ خود می بیند. موجودیت رژیم جمهوری اسلامی با نقض حقوق بشرعجین است. نقص مستمر حقوق بشر توسط رژیم اسلامی تجزیه ناپذیر است و همانطور که اشاره رفت وی، کرد و فارس و عرب نمی شناسد. حقوق بشر فقط درکردستان ایران و یا بلوچستان و یا خوزستان نقض نمی شود. رژیم همه حقوق دموکراتیک مردم سراسر ایران را نقض کرده و میکند و دشمن شماره یک همه کمونیستها و نیروهای انقلابی، همه کارگران و زحمتکشان و عموم مردم ایران است. حقوق بشر ویژه فارس و کرد و بلوچ و ارمنی و مازندرانی و ترکمنی وجود ندارد. حقوق بشر یکی است و آن برخورداری ازحق بیان و قلم و آزادیهای فردی و سیاسی و برابری زن و مرد گرفته تا حق کار و حق داشتن بهداشت و درمان و آموزش و تحصیل....می باشد . پس فقدان حقوق بشر درایران با سرنوشت و زندگی همه انسانهای این مرزو بوم گره خورده است. برای تحق حقوق بشر درایران باید رژیم جمهوری اسلامی نقض کننده ابتدائی ترین حقوق دمکراتیک و انسانی بشررا برانداخت و برانداختن چنین رژیمی جز اتحاد و وحدت سراسری همه کارگران و زحمتکشان و ستمدیدگان ایران و با تشکیلاتی واحد امکان پذیر نیست. پیکارعلیه امپریالیسم، پیکار علیه تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی ایران نیز بخش جدائی ناپذیر ازمبارزه برای حقوق بشر است و بدون مرزبندی با امپریالیسم و جریانات ناسیونال شونیست که به قدرتهای خارجی چشم دوخته اند نمی توان امر نبرد علیه جمهوری اسلامی برای استقرار آزادی و حقوق دموکراتیک را به سرمنزل مقصود رسانید. همبستگی با خلق عراق و دفاع از حق تعیین سرنوشت این خلق و محکوم کردن تجاوز نظامی و اشغال این کشور دفاع از حقوق بشر است. دفاع از حق انکار ناپذیر خلق فلسطین برای تشکیل دولت مستقل دفاع از حقوق بشر است و جز این نیز نمی تواند باشد.....
جمهوری اسلامی محکوم به نابودی است و باید توسط کارگران و زحمتکشان سرنگون گردد. درمقابل قاطعیت ارتجاع حاکم و امثال لاجوردیها،حاج داودها، گیلانی ها، رفسنجانیها، خامنه ای ها، مصباح یزدیها، احمدی نژادها، عسکراولادیها، ناطق نوری ها، خاتمی ها، لاریجانیها و کلیت نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی باید با قاطعیت انقلابی و تحت رهبری حزب واحد لنینی برخورد کرد و سرانجام با توسل به قهر انقلابی و جنبش توده ای رژیم وحشت و طناب دار اسلامی را از اریکه قدرت بزیر کشید و این عناصر شرور و ضد انقلاب و بیرحم را که خون زحمتکشان و مبارزین را درشیشه کرده اند در دادگاه انقلاب خلق محاکمه و مجازات نمود. کسانیکه ازهم اکنون در قالب دفاع از حقوق بشر به دفاع از آزادی فعالیت اجتماعی جانورانی نظیر لاجوردیها قلمفرسائی میکنند و در چشم مردم خاک می پاشند بوئی ازنبرد بیرحمانه طبقاتی نبرده و آلوده به لیبرالیسم بورژوا امپریالیستی اند که هرروزه در لوای دفاع از حقوق بشر جان هزاران نفر از مردم جهان را میگیرند و همزمان بیشرمانه به "تقبیح اعدام" می پردازند. اگر قراراست اکثریت جامعه با اعدام دهها و یا صدها تن نظیر لاجوردیها ، حاج داودها و احمدی نژادها نفس بکشد و در امنیت بسر ببرد پس دیگر چه جای اشک ریختن برای سرکوب این عناصر شرور و فاشیست است. ایران آینده فقط تحت رهبری پرولتاریای ایران و انقلاب سوسیالیستی و با مشت آهنین علیه اقلیت حاکمه و دارودسته ارتجاعی و آدمکش اومی تواند به امر تحقق حقوق بشر، حقوق اکثریت اهالی جامعه یعنی کارگران و زحمتکشان و همه محرومان پاسخ گوید. راهی جز این راه برای تحقق حقوق بشر واقعی میسر نیست.
نقل از توفان الکترونیکی ارگان الکترونیکی حزب کارایران شماره 25 شهریورماه 1387 http://www.toufan.org/