۱۷ مرداد ۱۳۸۷

ثروتهای ملی ملاخور می شود
“واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت می رسند آن کار دیگر می کنند
مشکلی داریم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
گوئیا باور نمی دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می کنند
....“

خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی

دغلکاری ملایان ریشه های عمیقتری از همین چندین و چند سال حکومت جمهوری اسلامی در ایران دارد. حتی خواجه حافظ شیرازی نیز دلش از این همه ریاکاری و تناقض در گفتار و کردار بدرد آمده است. عبارت کلاه شرعی که در ادبیات ما ایرانیها به ثبت رسیده است معنی دیگری ندارد جز اینکه ریاکاری، دزدی، حقه بازی و همه معصیتهای کبیره را به پاس دین مبین اسلام و پاسداران آن می توان به محسنات الهی و مطهرات تبدیل نمود. این معجزه الهی بدست دستار بندان دین به واقعیت بدل شده است. بیاری جادوی کلاه شرعی می توان مال صغیر را بالا کشید و یتیمی را به گرسنگی تهدید کرد. کیمیاگرانه، زنای محصنه را به زنای محسنه بدل کرد و غمی از آتش دوزخ نداشت. این ریاکاری تنها به دین اسلام مربوط نمی شود همه ادیان الهی و توحیدی در این تاریخچه و دسیسه چینی و حقه بازی ید طولائی داشته و وحدت نظر و عمل دارند. تو گوئی از منبع واحدی الهام می گیرند. مصداق بارز آن در قرن بیت یکم رژیم جمهوری اسلامی در ایران است که هر دم از باغش بری می رسد.
از همان آغاز روی کار آمدن جمهوری اسلامی ما شاهد آن بودیم که جناحهای متفاوت قدرت که بر سر تقسیم غنایم سیاسی و اقتصادی دست بگریبان بودند رجز خوانی کرده و برای هم شاخ و شانه می کشیدند که اگر مصالح گروه و دارو دسته ما در نظر گرفته نشود دست دیگران را رو می کنیم. چنین بنظر می آمد که در دوران سلطنت دوم خردادیها آن جناح رقیب است که در کار خاتمی چیها اخلال می کند. ظاهرا این جناح موسوم به انحصارطلبان پشت پرده آنقدر قدرتمند بود که دولت خاتمی را فلج کرده بود. فریادهای شکایت یاران خاتمی به هوا بود و تهدید می کردند که چنین و چنان خواهند کرد و دستها را رو می کنند. دوران سلطنت خاتمی چیها با فضاحت به پایان رسید و جز اعدام فاضل خدا داد بجای رفیق دوست و برادرش و دستگیری شهرام جزایری مردک جوان میلیاردی که رشوه هایش را به ائمه اطهار بنام سهم امام می پرداخت و آنها نیز با کلاه شرعی می پذیرفتند حاصلی به بار نیآورد.
اخیرا کار اختلافات جناحهای حاکم در قدرت بر سر تقسیم غنایم در مملکت اشغالی ایران به اوج خود رسیده است. دوران تقسیم کارخانه ها، اموالی مصادره شده، کمیسیونهای سرسام آور برای خریدهای بی رویه و صدور اجازه برای واردات کالاهای غیر ضروری و مضر به حال تولیدات داخلی و... به سر رسیده است. تقسیم غنایم در این عرصه بپایان رسیده و حال نوبت تقسیم منافع ناشی از فروش نفت و در آمد سرشار آن است. در این عرصه میان بخشهای حاکمیت دعوا در گرفته است و آنهم در زمانیکه مردم با چشم خویش می دیدند که آقازاده ها مملکت را به غارت می برند و بجای یک شاه چندین شاه در ایران حکومت می کنند. رژیم جمهوری اسلامی به رژیم شاهنشاهی بدل شده است.
هم اکنون که بازار افشاءگریهای جناحی از حاکمیت داغ است و سخن از دعوای سپاه با ملایان و یا جناح مکلا با عمامه بسر می رود دارند در کمال آرامی نفت ایران را خصوصی می کنند. از این خیانت ملی هیچکدام از جناحها سخن نمی گویند.
مافیای اقتصادی در ایران قدرت فراوان یافته و بدستجات قدرتمند سیاسی اقتصادی بدل شده است. از سپاه ‌پاسداران و دستگاه‌ امنیتی گرفته‌ تا آخوندها و آخوندزاده‌ها مشغول چاپیدن ثروتهای ملی هستند و آینده ایران را به مصداق بعد از مرگ ما چه دریا چه سراب بر باد می دهند. سخنرانی واعترافات آقای عباس پالیزدار رئیس امور زیربنائی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، مشاور کمیسیون اقتصادی مجلس و دبیر هیئت تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه علیرغم دانستنیهای مردم مانند بمب در ایران ترکید. زیرا این بار این افشاءگریهای بر خلاف دفعات قبل که تنها به تهدید طرف مقابل اکتفاء می شد با مشخص نمودن افراد و مقام دزدها همراه بود(ناطق نوری، محمد یزدی، امامی کاشانی، هاشمی شاهرودی، هاشمی رفسنجانی، واعظ طبسی، علی اکبر فلاحیان، مصباح یزدی، مکارم شیرازی، خزعلی، جنتی و...) افشاگری پالیزدار و بازخواست و بازداشت ایشان و اشخاص دیگری که‌ همگی مصونیت پارلمانی دارند و یا حتی افرادی مانند عبداﷲ شهبازی که در عرصه امنیتی و استراتژیک با رژیم همکاری داشته است نشان می دهد که این نزاع میان چند فرد “خاطی“ با دستگاه روحانیت نیست. در پشت این افراد که هنوز تعدادشان روشن نیست جناحی قدرتمند خوابیده است که آنها مسلما با تکیه بر این جناح جرات کرده اند که باین افشاء گریها دست بزنند. رژیم جمهوری اسلامی بجای رسیدگی و تحقیق و مبارزه با این مفسدین فی الارض سکوت را ترجیح داده و می کوشد با چسباندن اتهامات راست و دروغ افشاءگران را مفتری معرفی کند. همین فرار دستگاه از برخورد به واقعیات و تلاش برای پرده پوشی و لاپوشانی مسایل، همین تلاش تا مطبوعات نتوانند در این عرصه ها مقاله بنویسند و آزادانه تحقیق کنند که این “شایعات“ و یا “افترائات“ بر حقند و یا ناحق حاکی از ترس رژیم است که دست سران دزد رژیم رو شود. البته رژیم اسنادی را در مورد دزدیهای و فساد جناح دیگر منتشر می کند و لجنهاست که بر سر آقای پالیزدار می ریزد. ولی همین آقای پالیزدار تا زمانیکه به این افشاءگریهای بهر علت دست نزده بود در نزد رژیم عزیز بود و مورد حمایت واقع می شد. روشن است که از همان روز نخست برپائی و ایجاد بافت رژیم جمهوری اسلامی، لومپن پرولتاریا، لایحه های بی طبقه و متزلزل و انگلهای اجتماعی نظیر ملاها نقش قطعی در ساختمان این دستگاه بازی کردند و طبیعتا در این سی سال سهم خود را طلبیده اند. چنین رژیمی با این گذشته و حال نمی تواند در آینده پاک و منزه شود. دزدیهای ها و خیانتها بقدری انبوه است و بقدری پلها در پشت سر خراب شده است که آنها تنها باید به جلو فرار کنند. چاقوی این رژیم نمی تواند دسته خود را ببرد. مامورین دستگاه که شاید تا کنون در توهم خویش به سر می بردند نیز نمی دانند که از کجا و با یاری چه کسی باید برای شفافیت و پاکیزه گی اقدام کنند. رژیم جمهوری اسلامی به بن بست رسیده است. مفسدین فی الارض تمام تار و پود رژیم را عنکبوت وار گرفته اند. تنها می شود با تکیه به مردم و بسیج مردم و میدان دادن به آزادیهای دموکراتیک، سازمانهای سیاسی اپوزیسیون، آزادی مطبوعات بر ضد این دستگاه مافیائی و باندهای مافیای مبارزه کرد. مجموعه این رژیم مافیائی است و انتظار از آنها که ریشه خود را قطع کنند انتظار بیهوده ای است.

بر گرفته ازتوفان شماره 101 مرداد ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org