اعتراضات کارگران زیر سایه سنگین نئولیبرالیسم
حسن روحانی در مصاحبهای قبل از شرکت در هفتاد و دومین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ارتباط با تحریکات و تهدیدات ترامپ و مخالفت او با توافقانامه برجام، بیان داشت که «... آنها احساس می کنند (امریکا – توفان) یک سفرهای باز شده و فکر میکنند آنها هم کمک کردهاند در بازشدن این سفره، اما موقع خوردن و استفاده از سفره غذا آنها محرومند و وارد میز غذا نمیشوند. در حالی که میتوانند آنها هم راه درستی را انتخاب کنند و بیایند در اتاقی که سفره هست، آنها هم وارد شوند...» در این اظهارات روحانی یک نکته مهم نهفته است که باید آن را برجسته کرد، تا سیاستی را که در پس شعار «نرمش عقلانی» پنهان ساختهاند، روشن نمود و آن را به گونهای ساده بیان کرد تا برای عموم مردم قابل فهم باشد.
در اینجا سخن از بزرگترین بازار مصرف منطقه است، بازاری که (در غرب از آن به عنوان «غول خفته» یاد میشود) سرمایههای مالی و صنعتی غرب تاکنون به بخش کوچکی از آن راه یافتهاند.
نگاه سران اسلامی ایران متوجه دو سوی به ظاهر متضاد از هم است؛ از یک سوی به فوائد اقتصاد مبتنی بر بازار سرمایه توجه دارد، به طوری که کلیت نظام اسلامی را در خود بلعیده است؛ از سوی دیگر حفظ معیارها و باورهای دینی همزمان به مشکل بزرگی بدل گشته است به طوری که همه کس میبیند که چگونه دین و باور مذهبی جامعه در این نظام اسلامی روز به روز رنگ میبازد. علیرغم این، نظام به تعمیق سنت و اجرای شریعت و حفظ «ارزش»ها و قوائد مبتنی بر آن تأکید میورزد، چون به آن نیاز دارد به عنوان عامل مهجور و محصور نمودن تودهها. این واقعیتی است که نمیتوان آن را ندید و یا آن را به نوعی دیگر تفسیر کرد.
اقتصاد کشور مطابق قوانین بازار سرمایهداری عمل میکند، لذا باید روند رو به رشد و جهت آن را تشخیص داد و آن را شناخت، تا بتوان درک روشنی از تحولات کنونی ایران به دست آورد. ما در اینجا قصد نداریم به یک بحث تئوریک دامن بزنیم، اما باید به یک امر بدیهی همین قدر اشاره کنیم تا علت اصلی افزایش روزافزون موج نارضایتی جامعه کارگری ایران را فهمید.
روشن است که سرمایه در سطح ملی در طی مسیر رو به رشد خود، که با رقابت توأم است، به نقطهای میرسد که یک بخش بسیار کوچک ولی به لحاظ حجم سرمایه، بسیار بزرگ، از بخش سرمایه خرد ملی جدا میشود و برای دراختیار گرفتن و تسلط بر بازار، قدرت سیاسی را به وابستهای از قدرت اقتصادی خود، تبدیل میکند، آنگاه برای کسب سود بیشتر ضرورتاً به سرمایه بزرگ مالی و صنعتی امپریالیستی روی میآورد که در نتیجه منافع اقتصادی و سیاسی خودش را با منافع سرمایههای خارجی پیوند میزند. البته این مسیر ادغام و زایش بورژوازی کمپرادور بدون واکنش سرمایههای کوچک راه نمیپاید آنها از خود مقاومت نشان میدهند، تا مبادا سهمشان از بازار داخلی کمتر شود و یا در اثر تنظیم و تصویب قوانینی محدودیتهائی را برای این بخش عظیم ولی به لحاظ حجم سرمایه کوچک، موجب شود. روشن است کلیت جناح بورژوازی حاکم در مسیر احیای بورژوازی کمپرادور در ایران گام برمیدارد. از این روی برای هر دو جناح از بورژوازی در قدرت ایران تأمین حداقل معیشت کارگران دغدغه آنها نیست. طبقه کارگر ایران باید در این میان بر مواضع اصولی و مستقل خود تأکید ورزد و با صفی متحد و متشکل در مقابل کلیت این نظام ارتجاعی و ضدکارگری که زالووار خون کارگران را میمکد، بایستد.
اما آنچه که جاریست و نه واهی این است که جهت و گرایش حاکمیت به آن سوئی است که شرایط جذب بیشتر سرمایههای خارجی را فراهم آورد. سیاستهای چند دهه اخیر، همه حکایت از آن دارند که زمینههای ورود سرمایههای خارجی به بازار داخلی که با محدودیتهای قانونی مواجه بودند، میبایستی مورد بازبینی قرار میگرفتند که متعاقب تصویب «قانون تشویق و حمایت سرمایهگذاری خارجی» در واقع کلیه حقوق و منافع سرمایهگذاران خارجی به رسمیت شناخت شد و در مقابل ریسکهای غیر تجاری (منظور ریسکهای مربوط به نقل و انتقالات سرمایه و سلب مالکیت) مصون میماند. در واقع در این قانون هیچ نوع محدودیت حقوقی و قانونی از حیث نوع، روش یا حجم سرمایهگذاری، سهم سرمایه، بازگشت سود و سرمایه و یا روابط داخلی مابین شرکای یک طرح سرمایهگذاری وضع نگردیده است. به این ترتیب روشن است که چنانچه بخش بورژوازی بزرگ ایران در کانونهای حاکمیت و قدرت از نفوذ و تسلط برخوردار نمیبود، طرح و تصویب چنین قوانینی که نه تنها زمینههای ورود سرمایههای خارجی را فراهم میآورد، بلکه امنیت آن را نیز تأمین مینماید، عملی نمیشد. در کنار این قوانین مهمتر از همه ساز و کار قوانین بازار کار است که این امر نه تنها در ایران بلکه در اقصی نقاط جهان یکی از موانع مهم برای حرکت سرمایه است.
سرمایه خارجی زمانی بر سر سفره اقتصاد ایران مینشیند که دولت ایران ساز و کار بازار کار را مطابق خواست و منافع سرمایه خارجی تغییر دهد. تلاشهای مستمر و گسترده جهت دستبرد به منافع کارگران همه و همه در راستای تسهیل شرایط جذب و حرکت سرمایه است. و برای این خوشامدگوئی حاضر است طبقه کارگر ایران را زیر پای سرمایههای خارجی قربانی کند.
چندی پیش سایت ایلنا در همین راستا با نوروززاده، رئیس ایدرو، مصاحبهای داشت که وی در ارتباط با جذب سرمایهگذاریهای خارجی، اظهار داشت که «بازنگری قانون کار و ایجاد امنیت اقتصادی از ملزومات بسیار مهم جذب سرمایهگذاریهای خارجی هستند» (تأکید از توفان). چرا که فقدان حمایتهای قانونی از کارگران، تضعیف تشکلها و سندیکاهای مستقل کارگری، هم از قدرت چانهزنی کارگران برای تعیین سطح دستمزدها، تأمین بیمههای اجتماعی و مصونیت قراردادهای کاری میکاهد و هم اینکه توان سازماندهی اعتصابات و اعتراضات و تحصنهای کارگری را تقلیل میدهد؛ امری که بدون تردید برای جلب سرمایه خارجی انگیزه ایجاد میکند. دولت روحانی میخواهد آنچنان سفرهای بهگستراند تا آب از دهان سرمایهگذاران خارجی راه اوفتد. امری که به این آسانی میسر نخواهد شد. بزرگترین مانع در برابر این سیاست نئولیبرالی، مقاومت و مبارزات کارگران ایران است. رویاروئي طبقاتی دو قطب کار و سرمایه که تا دیروز عدهای آن را وهم یک مشت کمونیست عقبمانده قرن بیستم میپنداشتند، امروز به مانند خاری است که در چشم هواداران نئولیرالیسم فرو رفته است.
همه کس شاهد است که روزی نیست در این و یا آن شاخه از صنایع، کارگران دست به اعتصاب و تحصن و اعتراض نهزنند. رژیم ایران برای سرکوب مقاومت کارگران آنها را همچنان مورد آزار و اذیت و شلاق و شکنجه قرار میدهد، فعالین کارگری را به زندان و حبسهای طولانی مدت محکوم میکند. این تلاشهای مذبوحانه نه تنها در روحیه مبارزاتی آنها خدشهای وارد نکرده است، بلکه عزم و اراده آنها را در ادامه امر مبارزه راسختر کرده است. این اقدامات ضدانسانی علیه کارگران ایران، نتوانست کمر طبقه کارگر را خم کند. مقاومت رضا شهابی نمونه و نماد افتخارآفرین مقاومت کارگران ایران است که ایستادگی او نه حاصل یکدنگی او، بلکه محصول ایقان و ایمان او به اعتقادات و پایبندی او به این اصول است که امروز نه تنها مورد ستایش همه آزادیخواهان گشته است، بلکه اتحاد کارگران شاخههای مختلف صنایع را هم موجب شده است.
مبارزات کارگران ایران اگرچه در داخل کشور انعکاس بسیار وسیع پیدا کرد و از پشتیبانی اقشار زحمتکش جامعه برخوردار شد، اما در کشورهای پیشرفته غربی مدعی «دموکراسی» و پایبند به «حقوق بشر»، انعکاسی نهیافت. آنقدر که نگاه کشورهای غربی متوجه حجاب، پوشش و نوع زندگی زنان در ایران است، به مشکلات و معضلات کارگران ایران کمتر اهتمام میکنند. گوئي اهمیت نوع پوشش زنان از بازتاب قراردادن سرکوب کارگران ایران مهم تر است. نه! این بیتفاوتی آگاهانه کاملا قابل فهم است، چرا که سرکوب مقاومت کارگران و تضعیف سندیکاهای کارگری قوی و مستقل در جهت تأمین و تضمین منافع سرمایههای امپریالیستی است؛ امری که نئولیبرالیسم اسلامی ایران در اجرای آن خود را موظف میبیند. اما این بیتفاوتی و بازتاب نیافتن مبارزات کارگران ایران در خارج از کشور به هیچوجه از اهمیت مبارزات طبقه کارگر ایران نمیکاهد. برعکس قدرت و عظمت این مبارزه را نشان میدهد. تاریخ مبارزات طبقه کارگر ایران سرشار است از دستآوردهای مهم و ماندگار. طبقه کارگر ایران در هیچ مرحله از تاریخ نوین ایران سر فرو نکرده است و همیشه با قامتی ایستاده علیه امپریالیسم و ارتجاع از حقوق خود و منافع کشور و مردم خود به دفاع برخاسته است. به یاد بیاوریم مبارزات کارگران صنایع نفت ایران را که در دورههای مختلف یکی از پرارجترین مبارزات طبقه کارگر ایران را تشکیل میدهد. نخستین اعتصابات کارگران نفت برای تشکیل اتحادیهها و بهبود وضع مسکن و افزایش دستمزد، تا مبارزات پردامنهاش در سالهای ۲۰، حضور فعال او در مبارزات ملی کردن صنعت نفت تا مبارزات پرشکوه انقلاب ۵۷ دارای وسعت و اهمیت دورانساز در تاریخ مبارزات کارگران ایران بوده است. طبقه کارگر ایران با داشتن چنین پشتوانه تاریخی در میان اقشار زحمتکش ایران از آنچنان اعتباری برخوردار است که امروز بسیاری او را با دیده اکرام و احترام مینگرند و همبستگی خودشان را با مبارزات کارگران ایران در تحصنها و اعتراضات مختلف به نمایش میگذارند و این نشان میدهد که طبقه کارگر ایران نه تنها در ذهن تاریخی جامعه زنده و پویاست، بلکه در دل مردم زحمتکش نیز جای دارد و تنها طبقهایست که سلامت و اصالت خویش را همچنان حفظ نموده است.
اما این تنها کافی نیست. اگر قرار است اعتراضات کارگری و مبارزات سندیکائی ره به جائی ببرد، در برابر عناصر پیشرو طبقه کارگر ایران راهی جز رفتن به سمت حزبیت نیست. آنها باید از گذشته بیاموزند که مبارزه سندیکائی تنها میتواند زمانی ثمربخش باشد که مبارزات صنفی آنها از مسیر مبارزه سیاسی حزب طبقه کارگر عبور کند.
#برگرفته از توفان الكترونيكي شماره١٣٥ نشریه الکترونیکی حزب کارایران
www.toufan.org