۳۰ بهمن ۱۳۸۹

زنده باد انقلاب مردم مصر
گریه نوکر آمریکا و فراراو از ایران
فرار مبارک نوکر آمریکا از مصر

طنز تاریخ، دو انقلاب در 22 بهمن، انقلاب ایران و انقلاب مصر

طنز تاریخ بسیار آموزنده است. در روز 22 بهمن 1357 انقلاب شکوهمند بهمن تومار رژیم سلطنت را درهم نوردید و یک رژیم دزد، غارتگر، مستبد و نوکر امپریالیسم و صهیونیسم را از ایران اخراج کرد. انقلاب ایران سلطنت را در تاریخ ایران برای همیشه منقرض نمود و دست امپریالیستها و صهیونیستها را از تعیین سرنوشت سیاسی مردم ایران کوتاه کرد. در ایران روز فرار شاه را میلیونها مردم ایران با پایکوبی جشن گرفتند و این روز روز همه پرسی از مردم ایران برای انقراض سلطنت بود. این روز روزی است که ضد انقلاب مغلوب در ایران آنرا برسمیت نمی شناسد. این روز روز بیان قاطع نظر اکثریت شکننده مردم ایران است که ضد انقلاب ایران حاضر نیست نظر اکثریت مردم ایران را بپذیرد و به آن احترام بگذارد. روزی که شاه رفت 30 میلیون در ایران جشن گرفتند ولی ضد انقلاب مغلوب با بی شرمی آنرا نمی پذیرد و به رای تاریخی مردم ایران گردن نمی نهد و مدعی است تنها تصمیمی را قبول دارد که منافع آنها را تامین کند. ضد انقلاب مغلوب ایران ضد دموکرات و مستبد و ریاکار باقی مانده است و فکر می کند با جعل تاریخ به مدد مشتی روشنفکر خود فروخته قادر است مسیر تاریخ ایران را عوض کند.
انقلاب ایران دستآوردهای فراوانی داشت علیرغم اینکه روحانیت بیاری تشکل مورد حمایت شاه، سنتهای مذهبی مورد حمایت شاه، توانائی مالی و روابط جهانی، همدستی رویزیونیستها با آنها و تسلیم ارتش در سر بزنگاه بدستور آمریکا به خمینی موفق به کسب رهبری انقلاب شد و انقلاب را به کژراهه کشاند و با شکست روبرو ساخت، ولی همین انقلاب شکوهمند در ایران تاثیرات عظیمی از خود چه در داخل ایران و جهان و چه در منطقه باقی گذارد که تاثیرات آن تا به امروز نیز مشهود است. دسیسه های امپریالیسم و صهیونیسم بر ضد ایران از جنگ تحمیلی گرفته تا تهدید به جنگ و محاصره اقتصادی و قلدری برای نقض حقوق مسلم مردم ایران تا به مردم منطقه درس عبرت دهند تا هرگز به انقلاب دست نزنند تا کنون با شکست مطلق روبرو شده است. آنچه را که امپریالیسم از خارج نتوانسته با موفقیت عملی کند ارتجاع در حکومت با سرکوب مردم و نقض حقوق انسانها و سرکوب خواستهای دموکراتیک آنها و نادیده گرفتن این واقعیت که حاکمیت ملی ناشی از نیروی ملت است و نه استبداد ولی فقیه، تمام عرصه های لازم برای مثمر ثمر نمودن دسیسه های امپریالیسم و صهیونیسم جهانی را فراهم می آورد. حکومتی که به مردمش متکی نباشد هرگز قادر نخواهد بود در مقابل دسیسه های دشمنان مردم ما با موفقیت عمل کند. این است که بار دیگر این تجربه تاریخ ثابت می گردد که مبارزه بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم بدون مبارزه پیگیر برای تحقق دموکراسی بی آینده و ناموفق است. بدون حضور مردم در صحنه و شرکت آنها در روند مبارزه اجتماعی که ناشی از وجود دموکراسی در کشور است امکان ندارد بتوان یک جبهه محکم در مقابل امپریالیستها بنا نهاد. درهم شکستن حاکمیت ایران به یک مسئله زمانی تبدیل شده است.
انقلاب ایران شکست خورد ولی انقلاب ادامه دارد و هنوز طبقه مرتجع حاکم نتوانسته است حرکت انقلابی مردم ما را که به خاطر آرمانهای دموکراتیک و انسانی خویش به میدان آمدند و به تحقق آنها دست نیافتند مهار کند. روند انقلاب ایران که از زمان مشروطیت آغاز شده است تا دست یافتن مردم به خواستهایشان ادامه خواهد یافت. انقلاب ایران شکست خورد زیرا نتوانست به همه خواستهای خود دست یابد ولی نیروهای مترقی و انقلابی ایران مهر خویش را بر انقلاب کوبیدند و مانع شدند که روحانیت ارتجاعی بتواند علیرغم همه سرکوبها و جنایاتش صدای بر حق مردم ایران را خفه کند. ایران بیش از سی سال است که در شرایط اضطراری زندگی می کند. ایران بیش از سی و دو سال است که حکومت نظامی مخفی را تحمل می کند ولی هرگز حاکمیت روحانیت و مافیای سرمایه داری کنونی نتوانسته است آمال انقلابی مردم ایران را که آنها بخاطر آن در 22 بهمن 1357 به خیابان آمدند از آنها بگیرند. مبارزه مردم ایران منجر به تفرقه در درون حاکمیت سیاه ارتجاعی سرمایه داری برای ادامه بقا خودشان شده است. همین اصلاحگران کنونی نتیجه فرعی مبارزه انقلابی مردم ایران هستند. این تجربه انقلابی باز به اثبات رسید که اصلاحات همواره محصول فرعی انقلاب است. در روند مبارزه انقلابی است که بخشی از حاکمیت حاضر می شود به اصلاحات گردن نهد. از قدیم گفته اند به مرگ بگیر تا به تب راضی شود. هیچ حاکمیتی با رضا و رغبت به اصلاحات تن در نمی دهد.
انقلاب 22 بهمن 1357 چهره ایران و منطقه را دگرگون ساخت. امنیت اسرائیل و صدور بی مانع جریان نفت از عربستان سعودی به آمریکا را به خطر انداخت. به رشد جنبشهای ضد امپریالیستی و صهیونیستی در جهان منجر شد و کرسیهای مرتجعین را در منطقه لرزان ساخت. شکست انقلاب شکوهمند بهمن ایران مانند شکست انقلاب مشروطیت ایران پایان مبارزه مردم ایران نبود و نیست و این مبارزه برای تحقق خواستهای تاریخی مردم ما با نیرو و قدرت بیشتری به پیش می رود. انقلاب ایران تنها موقتا شکست خورده است ولی انقلاب ادامه دارد.
در 22 بهمن 1389 یعنی 32 سال بعد از انقلاب ایران، فرعون مصر، حسنی مبارک با فرار مبارک خود، سنگینی وجود نامبارکش را از سر مردم مصر برداشت. در 32 سال بعد از انقلاب ایران هیات حاکمه مصر که به خاندان شاه فراری و مورد نفرت مردم ایران پناه داده بود و ضدیت خویش را با انقلاب مردم ایران به نمایش گذارد حال خود آماج مبارزه انقلابی مردم مصر قرار گرفته و فراری شد. انقلاب مردم مصر هنوز سرکوب نشده است و ادامه دارد ولی هر چه بر آن بگذرد یک چیز روشن است که استبداد حسنی مبارک این فرعون مصر این نوکر امپریالیسم و صهیونیسم به پایان رسید و مردم مصر این وجود منفور را که در منطقه منافع اقلیتی ثروتمند و صهیونیستها و امپریالیستها را تامین می کرد اخراج کردند بطوریکه ارتجاع مصر و جهان وحشت دارند بیان کنند که این عنصر منفور به کجا پناه برده است و در خدمت کدام امیر مرتجع عرب است. آیا وی در امارات متحده عربی است و یا در عربستان سعودی هنوز بر افکار عمومی روشن نیست.
جنبش مردم مصر به قدرت جنبش مردم ایران نبود. ریشه آنرا باید در ضعف سنتهای مبارزه دموکراتیک و مبارزه کمونیستهای مصر در گذشته و ترکیب طبقاتی جامعه مصر جستجو کرد. کمونیستهای مصر به که رویزیونیسم روی آورده و خود را به توصیه روسها در جنبش سوسیالیستی ناصری منحل کردند کوچکترین نقشی در مصر ندارند. در مصر جنبش نیروهای اپوزیسیون به عمق و گستردگی مبارزه اپوزیسیون ایران نبود. در مصر نیروهای مذهبی بیشتر مورد سرکوب قرار گرفته و از آن انسجامی که هواداران آیت ﷲ خمینی برخوردار بودند بهره نمی بردند. آنها دارای یک رهبری متمرکز و مقتدر و پرنفوذ با جذبه و جاذبه نظیر آیت ﷲ خمینی نبودند که در مراحل قطعی جنبش حرف آخر را بر زبان آورد. پراکندگی اپوزیسیون، بی دورنمائی آنها، فقدان برنامه سیاسی و تنها بسنده کردن به اینکه مبارک باید برود و عدم تغییر به موقع شعارها کار آنها را برای راهنمائی مبارزه توده ای در مقابل مانور حاکمیت به بن بست می کشانید. فقدان حزب و حزبیت تاثیرات مرگبار خود را نمایان ساخت.
ارتش مصر با یاری اسرائیل و آمریکا به یک عقب نشینی منظم دست زد. در عین برداشتن شلاق شتر سواران و چاقوکشها، نان قندی بی طرفی ارتش را بدست گرفت تا در مردم ایجاد اعتماد نسبت به ارتش بنماید. موش و گربه بازی مبارک برای کسب فرصت و سوق دادن همه سیلاب انقلاب برای افتادن به مجرای سرنگونی شخص مبارک با موفقیت در جریان بود تا ارتش به عنوان ناجی به یک کودتای سرد دست زده و قدرت را همانگونه که بود بدون شکسته شدن ماشین دولتی حفظ کند و روند عقب نشینی منظم را در دست بگیرد. مبارک مانند شاه صدای انقلاب را با تاخیر شنید ولی تجربه شاه به وی و اربابانش یاد داده بود که این عقب نشینی منظم را برای فریب مردم و کاستن از فشار سیل انقلاب چگونه به پیش برد. حاکمیت با مانورهای خویش تمام هدف انقلاب را در برکناری شخص رئیس جمهور خلاصه کرد و آمرانه اعلام کرد که مردم! شما به خواستهای خود رسیده اید بقیه وظایف را ما به عهده می گیریم. پس به خانه های خود برگردید. وعده های ارتش طبیعتا قابل اعتماد نیست. وقتی ارتش در شرایطی که میلیونها انسان در خیابانند و هر لحظه خطر انفجار وجود دارد حاضر به تسلیم نشد چگونه ممکن است وقتی آبها از آسیاب ریخت و مردم به خانه های خود برگشتند و فضای انقلابی سرد شد ارتش به وعده های خود عمل کند و تسلیم خواست مردم شود. قدرت خیابان به بی قدرتی در خانه ها بدل می شود. در ایران سپهبد نصیری خائن بهر صورت اعدام شد ولی در اینجا عمرسلیمان که در مصر موجودی به مراتب منفورتر از نصیری در ایران است هنوز بر سر کار باقی مانده است. وی مهره مورد اعتماد اسرائیل و مسئول سرکوب و شکنجه همه مخالفین مبارک بوده است. در همکاری وی با آمریکا همین بس که "تروریستهای" گوانتانامو را به مصر می فرستادند تا آقای عمر سلیمان از آنها به نفع آمریکا با حضور مامورین سیا اعتراف بگیرد زیرا شکنجه دادن در آمریکا قدغن است و به صلاح حقوق بشر نیست.
خوشخیالی و اعتماد بی حد و حصر به ارتش توسط مردم مصر را باید در بی تجربگی سیاسی و در فقدان رهبری با کیاست و متمرکز در جنبش انقلابی مردم مصر دانست. باید در آن دانست که آنها بدرستی درک نکرده اند پایان دیکتاتوری فردی حسنی مبارک پایان دیکتاتوری و سلطه طبقه حاکمه و امپریالیسم و صهیونیسم در مصر نیست. آنها هنوز درک نکرده اند که تا پیروزی نهائی و شکستن ماشین دولتی باید در خیابانها ماند و مردم را بسیج کرد و سطح آگاهی آنها را افزایش داد و حتی با سازماندهی به فکر تسلیح مردم بر آمد و آماده شد تا قهر ضد انقلابی را با قهر انقلابی پاسخ داد. دقیقا آن کاری که مردم ایران در روز 22 بهمن انجام دادند و خمینی مخالف آن بود. همه این مشکلات ناشی از فقدان سازمانهای سیاسی با تجربه و کارآمد و بویژه حزب طبقه کارگر است که با دانش سیاسی و اجتماعی خویش و با استفاده از تجربه مبارزات انقلابی سایر خلقها دست مانورهای طبقه حاکمه را بخواند و خویش را با طرح شعارهای نادرست و یا عدم تغییر به موقع آنها و ارتقاء آنها به بن بست نکشاند.
در حالی که در آغاز انقلاب در مصر، در سفارت اسرائیل بسته شد و کارگران کانال سوئز به میدان آمدند و کمر ارتجاع حاکم را شکاندند و خط انتقال گاز به اسرائیل را در صحرای سینا منفجر کردند، پس از نخستین پیروزی مردم و عقب نشینی موذیانه و تاکتیکی هیات حاکمه سخن از حفظ قرار داد صلح با اسرائیل و برسمیت شناختن قراردادهای جهانی می رود.
بیاد بیاوریم که هرگز پیمان صلحی میان مردم مصر و دولت اسرائیل بسته نشده است. هرگز مجلس منتخب مردم در مصر حتی مجلسهای فرمایشی مصر به زیر پای این پیمان امضاء نگذارده است. این پیمان پیمان انور سادات و با مناحم بگین تروریست معروف است. تکیه تبلیغاتی بر پیمانی که هرگز پیمانی نبوده است بخشی از تبلیغات ایدئولوژیک ارتجاع جهانی برای فریب ملت قهرمان مصر است.
انقلاب مصر در حالت برزخ بسر می برد. اقلیتی که دست ارتجاع را خوانده است حاضر نیست میدان آزادی را تا تحقق همه خواستهای مردم مصر ترک کند. آنها خواهان آنند که با حضور خود در میدان مشعل این مبارزه را روشن نگاه دارند و به مردم مصر هشدار دهند که همیشه ناظر صحنه باشند و به اظهار نظر مردم در میدان توجه کنند.
ارتجاع در مصر توانسته است با توجه به واقعیتهای عینی جامعه مصر و توازن قوای طبقاتی از حالت تدافعی بدر آمده و بیک خیز ضد انقلابی دست زند. آنها از ترس و به "موقع" در آستانه اعتصابات کارگران و کارمندان و امکان سرایت اعتصاب به همه عرصه های زندگی اقتصادی و اداری برگ استعفای مبارک را رو کردند تا انگیزه اصلی انقلاب تحت الشعاع شور و شوق انقلابی قرار گرفته و در فریادهای آن گم شود. ولی هنوز حرف آخر زده نشده است. ارتش هم مجبور است دست به عصا راه رود. آتش فشان انقلاب هنوز می خروشد و ظرفیتش به انتها نرسیده است.
انقلاب مردم مصر آن زور و شتابی را ندارد که انقلاب ایران داشت. تعداد جانباختگان انقلاب صدها نفر است و تعداد واقعی آنها را دولت پنهان می کند. هزاران نفر تظاهرکنندگان در زندانها بسر می برند و تکلیف آنها روشن نیست. دستگاه ارتش و سازمان امنیت و پلیس و لباس شخصی های شعبان بی مخی هنوز برپا هستند و صدمه ای به آنها نخورده است. انقلاب مصر قادر نشده است مانند انقلاب ایران ماشین دولتی هیات حاکمه را درهم بشکند.
تبلیغات امپریالیستها در مورد فیس بوک نویسان که ماهیت طبقاتیشان هنوز بروشنی معلوم نیست و جایگاه اجتماعی خویش را نیافته اند و می توانند مخلوطی از خوب و بد باشند، بیشتر به آن خاطر است که از طریق ابزارهائی که خودشان در دست دارند با امکانات وسیعشان در جنبش تاثیر گذارده و در آن اخلال کنند و افکار عمومی باب طبع خویش را در آن بوجود آورده و یا جنبش را در شرایطی که برای آنها نامناسب است به تفرقه بکشانند. جنبش فیس بوک یک جنبش برای غلبه برمغزها و ساختن افکار عمومی است. این عرصه نیز عرصه یک مباره ایدئولوژیک است. فیس بوک نباید جای سازماندهی حزبی را بگیرد. طبیعتا فیس بوکهائی که از مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم طفره می روند و فقط بر ضد حسنی مبارک لشگر کشی می کنند در واقع در همان مسیری سیر می کنند که در سناریوی تنظیم شده از طرف ارتش، جایگاه خاصی برای آنها در نظر گرفته شده است. مسلما از هم اکنون صدها فیس بوک با نام مستعار که اسرائیلیها با زبان عربی می گردانند برای تاثیر در جنبش مصر بوجود خواهد آمد. تا به بهانه مبارزه علیه اسلام سیاسی و بسیج مردم برای مبارزه با اخوان المسلمین جهت اصلی مبارزه را علیه رژیم وابسته به امپریالیسم و صهیونیسم منحرف کنند.
ولی علیرغم این وضعیت ناپایدار انقلاب مردم مصر دستآوردهای مهمی داشته است. سرنگونی مبارک با 70 میلیارد دلار پول دزدی، یک دستآورد بزرگ مردم مصر است. آنها حال یک زمینه مبارزه افشاء گرانه برای بازپس گرفتن این ثروتها را خواهند داشت که البته هرگز پرداخت نخواهد شد. مگر دزدی های شاه بازپرداخت شد که مال مبارک و یا بن علی پرداخت شود؟ ولی همین مبارزه افشاءگرانه مردم، هیات حاکمه مصر و ممالک امپریالیستی را بشدت تحت فشار گذارده و اعمال متناقض و ریاکارانه آنها به ارتقاء سطح آگاهی توده های مصری منجر می شود. آنها می بینند که امپریالیسم و صهیونیسم و ارتجاع بومی با یکدیگر همدستند.
مردم مصر یک زمینه بزرگ مبارزه افشاءگرانه دیگری نیزصاحب شده اند. خبرگزاریها اعلام کرده اند که دولت مصر در پی غنی سازی اورانیوم بوده و این اقدام مورد تائید آمریکا و اسرائیل قرار داشته است. حال با حقوقی که مردم مصر کسب کرده اند زمزمه های مخالفت امپریالیستها و صهیونیستها با این حق مسلم مردم مصر آغاز شده است. اسرائیل به صراحت نگرانی خویش را از دستیابی مصریها به این فن آوری اعلام کرد و ارتش خویش را در بخش جنوبی اسرائیل تقویت نمود. بزودی ممالک غیر متعهد جهان مجبور می شوند جبهه محکمی در مقابل این زورگوئیهای امپریالیستها و صهیونیستها تشکیل دهند و اسناد ریاکاری امپریالیستها را بر صحنه بریزند.
مردم مصر در جریان هفته ها مبارزه خیابانی موفق شده اند که قسما آزادیهای دموکراتیک را به ارتجاع مصر تحمیل کنند. مجلس دست نشانده که مورد حمایت مبارک و همه کشورهای غربی بود منحل اعلام شد، دیوار سانسور شکسته می شود. آزادی فعالیت سیاسی و انتخابات آزاد باید تضمین شود. اتحادیه های کارگری باید آزادانه به فعالیت بپردازند. مردم مصر قادر خواهند شد حمایت خویش را از مبارزه مردم فلسطین ابراز دارند و خواهان قطع رابطه با اسرائیل و شکستن دیوار نوار غزه گردند.
مردم مصر می بینند که دنیای غرب که دم از دموکراسی و حقوق بشر می زد تا چه حد ریاکار است و از دیکتاتور خون آشامی نظیر مبارک با چنگ و دندان تا به امروز حمایت می کرده است. آنها می فهمند که حقوق بشر تنها یک ابزار سیاسی ریاکارانه در دست امپریالیستها و صهیونیستهاست تا با آن مقاصد شوم خویش را به پیش برند. آنها که رژیم مبارک و سرکوبهای ضد بشری وی را تائید می کردند و برکشتار قومی فلسطینیها صحه می گذارند نمی توانند یکشبه دوستان مردم مصر باشند. آنها می فهمند که غرب هنوز هم در پی منافع خویش است و می خواهد سلطه خود را از راههای دیگر ادامه دهد. امپریالیستها و صهیونیستها خواهان کنترل کانال سوئز و امنیت اسرائیل به عنوان سرپل امپریالیسم در منطقه هستند. این دستآوردها را به سرعت نمی توان از مردم مصر باز پس گرفت. این دستآوردها برای نسل کنونی و بعدی مصر باقی می ماند. عرصه جدید پیکار مردم تاسیس احزاب سیاسی، اتحادیه های کارگری، رفع سانسور، کسب آزادی برقراری نمایشات و اعتصابات و... است. ایجاد یک جبهه برای دموکراسی و تعمیق آن همراه با یک سیاست خارجی مستقل ابزاری برای ادامه انقلاب است. انقلاب مصر ممکن است ناکام شود ولی تاثیراتش در منطقه قابل برگشت نیست. کشورهای عربی بعد از انقلاب تونس و مصر همان کشورهای قبلی نیستند. میلیونها نفر در اردن، یمن، الجزیره به حمایت از مردم مصر و تغییرات اساسی در کشورشان بپا خواسته اند. میلیونها نفر سیاسی شده اند و به نیروی لایزال خویش پی برده اند. میلیونها نفر دانسته اند که ما بیشماریم و رمز پیروزی را باید در اتحاد نیروهای مترقی و توده های خلق بجویند. این تجارب با بحث بوجود نمی آید، نتیجه شرکت در روند انقلاب است و به نیروی مادی در جامعه بدل می شود و نسل به نسل منتقل می گردد.
فرار مبارک موجی ازهمبستگی و جشن و سرور در سوریه، لبنان، فلسطین، اردن و یمن، بحرین و ایران ایجاد کرد. مردم ایران نیز ضمن ابراز همبستگی و حمایت از انقلاب مردم تونس و مصر روز دوشنبه 25 بهمن در تهران و اصفهان علیه رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی دست به تظاهرات زدند و با فریاد زندانی سیاسی آزاد باید گردد و خامنه ای حیا کن مبارکو نگاه کن، چه تهران چه قاهره دیکتاتور باید بره، چه قاهره چه تهران مرگ بر ظالمان، سید علی بیچاره جنبش هنوز بیداره و.. دهها شعار دیگر چماقداران و اوباشان پاسدار و بسیجی و لباس شخصی را به چالش گرفتند.
سلطه قدافی و سلطان مراکش نیزمتزلزل است. عربستان سعودی و امارات باید در روشهای اعمال دیکتاتوری خویش تجدید نظر کنند. اسرائیل و امریکا دیگر نمی توانند مانند سابق با سیاست قلدرمنشانه و ضد بشری خویش در سرکوب جنبش فلسطین و تکیه به جاسوسی بنام محمود عباس یکه تازی کنند. منطقه خاورمیانه بعد از انقلاب خلقهای تونس و مصر و جنبش های ضد ارتجاعی و ضد استعماری که در دیگر کشورهای منطقه بپا شده است دیگر خاورمیانه سابق نخواهد بود. نسیم آزادی وزیدن گرفت توفان است که بناهای ظلم را خراب می کند.

حزب کارایران(توفان)
بهمن 1389
www.toufan.org
toufan@toufan.org