۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹


درحاشیه بحران یونان
لطفا فیلم تظاهرات مردم یونان علیه رژیم سرمایه داری را تماشا کنید


......................
بحرانی که جامعه سرمایه داری یونان را در بر گرفته است اتفاق نیست، یک بیماری مزمن سامان سرمایه داری است و به فلاکت توده های مردم منجر می شود. کارل مارکس در اثر جاودانی و علمی خویش “سرمایه“ این تناوب بحرانها را پیشگوئی کرده است و راه برون رفت از این بحرانها را برای آنکه منجر به نابودی بشریت نشود نشان داده است. یا بشریت قادر خواهد شد این هیولا را سر ببرد و یا بربریت تمام جامعه بشری را فرا می گیرد.
علل بحران یونان ناشی از سیاست نئو لیبرالی اتحادیه امپریالیستی اروپاست که با شکست کاملی روبرو شده است. بر اساس این سیاست باید همه چیز خصوصی می شد. حتی حفظ ناموس عمومی را هم خصوصی کردند. همه دستآوردهای زحمتکشان را حتی تا آن حدودی که خطوط اساسی تولید و نیازمندیهای عمومی در دست دولت حتی دولت بورژوائی باقی بماند، این رهزنان و دزدان دریائی در خدمت کنسرنها و بانکها و بیمه ها بر باد دادند. پست خصوصی شد، قطار خصوصی شد، ادارات برق و آب خصوصی شدند، ادارات دولتی به صورت شرکتهای خصوصی در آمدند. وزارت کاریابی خصوصی شد، امور امنیتی بخشاً خصوصی شد، همه چیز را خصوصی کردند و بدست گانگسترهای سرمایه داده اند تا بی توجه به امور بهداشتی و حراست از جان مردم به سرمایه های خویش به افزایند. جائی نیست که دست تجاوزکار شرکتها و سرمایه های خصوصی به آنجا نرسیده باشد. شرافت را هم خصوصی کردند. همین خصوصی طلبان که سیاست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی را در خدمت سرمایه جهانی مورد حمایت و تائید قرار می دادند، همین اوباشان سرمایه داری که با دستکشهای سفید و پاپیونهای “حقوق بشر“ و “دموکراسی“ و “آزادی“ به سوداگری مشغول بودند میلیونها نفر از مردم زحمتکش یونان را تا کنون بی خانمان کرده و حقوقشان را نقض کرده اند.حداقل امکانات زندگی از مردم گرفته شده است. حال که کار کلاهبرداری و رقابت بین خود آنها به بن بست رسیده است به پادرمیانی دولتمردان نیاز دارند تا این غریقها را دوباره به ساحل نجات برساند و از غرق شدن و مرگ آنها جلو گیرد. حال همه آنها دست بدامان دولت شده اند که تا کنون آنرا نشانه کمونیسم و سوسیالیسم می دانستند و در تبلیغات گوشخراش و سراپا به دروغ آلوده خویش نکوهیده جلوه می دادند. در همین دوره نظم نوین جهانی و جهانی شدن سرمایه بود که عملا دولت ها فقط به کارگذار انحصارها و کنسرنها و سرمایه های کلان بدل شدند. حقوق ابتدائی مردم را به زیر پا گذارند، دستآوردهای دموکراتیک و اجتماعی را لگدمال کردند، انسانها را به برده های مدرن بدل نمودند و شیرازه جوامع در حال رفاه را از هم پاشیدند. فقر امروز دریونان با سرعت سرسام آور در حال گسترش است و کارشناسان اقتصادی از ورشکستگی مطلق اقتصادی یونان سخن می گویند. این تازه آغاز کار است. افزایش بیکاری به کابوسی درجامعه تبدیل شده است. اعتراضات درخشان کارگری و تظاهراتهای خیابانی جوانان و عموم مردم در یونان بورژوازی اعم از سوسیال دمکراتهاو بورژوا لیبرالها را به وحشت مرگ انداخته است. دریونان میدان جدیدی برای تشدید مبارزه طبقاتی باز شده است. باید رویزیونیستهای یونان را که به عنوان آتش نشانی انقلاب عمل میکنند به شدت افشاء کرد و طبقه کارگر را با روحیه انقلابی و ضد سرمایه داری تربیت نمود. این وظیفیه ای است بر دوش رفقای مارکسیست لنینیست یونان که سالهاست احیای حزب کمونیست انقلابی را در دستور روز قرارداده اند ووفعالانه درجهت تحقق این امر مقدس کمرهمت بسته اند. برای آشنایی خوانندگان گرامی با مواضع این رفقا درمورد اوضاع یونان.به ترجمه اعلامیه ای که که این رفقا اخیرا انتشار داده اند مبادرت میورزیم به این امید که گامی ولو کوچک درمورد افشای حقایق اوضاع یونان از زبان مارکسیست لنینیستها برداشته باشیم.
هئیت تحریریه
مارس 2010
اعلامیه جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان ، (55-1918)
KKE درمورد اوضاع کنونی

دولت بورژوائی پازوک (PASOK) برای "تمام کردن کار" بقدرت رسیده است

جنبش بازسازی حزب کمونیست یونان ،(1955-1918)KKE از اعلام نتایج انتخابات اخیر (سپتامبر 2009) تا کنون تاکید کرده است که دلائل شکست حزب پادشاهی-فاشیست " دمکراسی جدید" (New Democracy, ND ), وخامت اقتصادی ناشی از اجرای سیاستهای نئولیبرالی این حزب و دزدی سرمایه های عمومی و کلاهبرداری میباشد. ورشکستگی اقتصادی یونان قبل از بحران مازاد تولید کنونی در سیستم سرمایه داری یک واقعیت عینی بود. مسلما پس ازفرا رسیدن بحران کار به بن بست رسید و دولت " دمکراسی جدید" را به شکست نهائی کشاند.
ورشکستگی اقتصادی کنونی نه مجازی است و نه دروغ پردازی و یا شایعه پراکنی. این ورشکستگی نوعی "حقه" و " لولوی ساخت کلاغ های سرمایه خارجی" نیست . این وضعیت یک " خطر سازی برای ارعاب مردم " نیست بلکه بر عکس، یک حقیقت عینی و واقعیتی خشن برای کشور است. با نگاهی به سطح وحشتناک کمبود بودجه ، بدهی عمومی ، رباخواری با نرخ بهره بالا که مختص اقتصادهای ورشکسته است ، سفته بازی ، نظارت تحمیلی استعمارگونه از طرف سرمایه مالی جهانی ، و افت مداوم بازار بورس میتوان این مسئله را بسادگی دید. همه اینها واقعیت اند که نتایج ویرانگر برای زندگی توده های کار و قشر فقیر جامعه بهمراه دارند. هم اکنون کشور در معرض خطر
الف- رباخواران و بورس بازان بین المللی
ب - دلالان اتحادیه اروپای امپریالیستی
پ- وابستگی نو استعماری
قرار دارد.
حزب بورژوائی پازوک( حزب سوسیالیست پازوک- توفان) به بازار آمده تا " کار را تمام کند " و ورشکستگی اقتصادی را از طریق انتقال آن به طبقه کارگر و دهقانان فقیر و متوسط و قشر پائین جامعه مدیریت نماید. بطور ناگهانی و با بکارگیری دکترین شوک تمام اطلاعاتی که شرایط اقتصادی جامعه را بیان میکردند و برای سالها مخفی نگه داشته شده یودند را به بیرون درز داده و آنرا با لحنی دراماتیک پوشش میدهند. امپریالیستها ( از اتحادیه اروپا تا صندوق بین المللی پول) به همراه نوکران داخلی شان بعد از آنکه دار و ندار مردم را بجیب زدند و اقتصاد کشور را به ورشکستگی کشاندند حالا بر سر اینکه چه کسی کنترل شرایط را بدست بگیرد با هم مشاجره میکنند. آنها از قربانیان آن سیاستی که این ورشکستگی را به بار آورد میخواهند تا برای غلبه بر وضع وخیم اقتصادی یکبار دیگر هزینه آنرا متقبل شوند و قول میدهند که بعد از بهبود شرایط ، بعضی ها لقمه ای دریافت خواهند کرد تا بتوانند در آینده مجددا قربانی شوند. مشاجرات بر سر اجرای سیاستهای زیر میباشد.
یا کاهش مستقیم دستمزدها و یا " معوق کردن پرداخت حقوق ها " – هرکدام از این سیاستها قدرت خرید مردم را بشدت کاهش میدهد.
مالیات گذاری بر روی نصف در آمد های بدون مالیات – در آمد هائی که همین الان ناچیز هستند چه برسد بعد از کسر مالیات- مسلما این سیاست در آمد مردم را کاهش خواهد داد.
افزایش بیکاری ، نه تنها بدون برخورداری از قانون حفاظت کار بلکه بر عکس ، آزاد گذاشتن دست مدیران در اخراج کارگران – همانطوری که سرمایه داران همیشه مطالبه میکنند- حتی بدون ذره ای برخورداری از قانون حفاظت اجتماعی با استثنای اینکه بعضی از بیکاران کوپن دریافت کنند – بخششی وقیح و زننده که مستقیما از زباله دانی سرمایه داران بیرون میآید.
افزایش مداوم هزینه زندگی منجمله افزایش قیمت مایحتاج عمومی ، افزایش مالیات بر سوخت ، مالیات غیر مستقیم ، و مطمئنا افزایش مالیات بر قیمت (VAT) کالاهای مورد نیاز عمومی "ارزان" قیمت. ضربه زدن به سیستم بیمه ها و کاهش بیمه پزشکی و بهداشتی درحالیکه خود مردم زحمتکش هزینه این بیمه را پرداخت کرده اند. سیاست جدید دولت واعلان آشکار اینکه سن بازنشستگی به 67 سالگی تغییر خواهد کرد . تخریب موسسه نظارت بر مشاغل سخت و غیر بهداشتی که ادعا میشود وجود آن غیر ضروی و ناصحیح است. ( باید تذکر دهیم که شغل پرستاری هنوز در ردیف این مشاغل قرار ندارد.) از طرف دیگر باز گذاشتن دست سرمایه داران در تصرف بیمه پرداختی کارگران که به همراه کلاهبرداریهای دولتی کل سیستم بیمه را باین فاجعه کشانده است.
علیرغم آنکه ورشکستگی اقتصادی یک حقیقت است و دقیقا بهمین دلیل طبقه کارگر و مردم زحمتکش باید فعالانه بر علیه این اقدامات جدید که همگی مخرب اند مقاومت کنند و با اعتصابات توده ای و متحدانه بخواهند که :
صاحبان صنایع و بانکداران و همه سرمایه داران که از پرداخت مالیات طفره میروند و بطور غیر قانونی و تحریک آمیز بیمه پرداختی مردم را به جیب خود سرازیر میکنند هزینه این ورشکستگی اقتصادی را از سودهای نجومی که کسب کرده اند بپردازند ، در صد مالیات روی کمپانی هائی که در دولت کارامانلیس از 35% به 25% تقلیل یافته است افزایش یابد ، روی اموال بی حد و حسای کلیساها مالیات بسته شود ، و روی آنچه که از حق بیمه کارگران باقی مانده است دست درازی نشود.
تعامل و توافق عمومی آنطوری که رهبران سوسیال دمکرات KE-SYN “K” (حزب رویزیونیست یونان و حزب چپ نو یونان- توفان) موعظه میکنند و به نخست وزیر درمورد پیشگیری ازخطر یک طغیان عمومی را گوشزد میکنند،محلی از اعراب نخواهد داشت. بلکه بر عکس ، اقشار آسیب دیده ، طبقه کارگر ، دهقانان فقیر و متوسط ، و جوانان این طغیان عمومی را با مبارزه متحد خود نه فقط " قهرمانانه " بلکه همچنین موثر عملی خواهند ساخت.
هزینه بحران وورشکستگی کشور را باید مسببین بحران بپردازند و نه مردم فقیر!
جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان ، (55-1918) KKE
فوریه 2010
Anasintaxi.blogspot.com
Anasintaxi-en.blogspot.com