۱۵ بهمن ۱۳۹۴

به مناسب درگذشت دوکمونیست رزمنده سوئدی


به مناسب درگذشت دوکمونیست رزمنده سوئدی
رفقا اندرش پرشون وهوگو تورش تنسون ازکمونیستهای برجسته سوئد

 

با کمال تاسف مطلع شدیم که دوتن از رفقای رهبری سابق حزب کمونیست سوئد (ک پ اس)، رفقا اندرش پرشون، دبیراول وبنیان گذار حزب وهوگو تورش تنسون عضو کمیته مرکزی ومسئول هئیت تحریریه "نشریه کمونیست" در نوامبرودسامبر2015 بدرود حیات گفتند.رفیق اندرش پرشون درآستانه جشن هفتادمین سالروزش بود که قلبش در اثر سکته قلبی از حرکت باز ایستاد ورفیق هوگو تورش تنسون نیز به تازه گی شصت سالگی اش را جشن گرفته بود که متاسفانه بیماری سرطان مجال به ادامه حیاتش نداد. حزب کمونیست سوئد(ک پ اس) در سال 1980 دروحدت با چند سازمان وگروه م ل احیا گردید وتا پایان 1995 میلادی به فعالیتش ادامه داد.

حزب کارایران(توفان) به مناسبتهای مختلف درعرصه بین المللی ودر نشست های دوجانبه وچند جانبه با این رفقا دیدار وگفتگو های فراوان وپربار سیاسی داشته و همواره از حمایتهای صمیمانه و بی دریغ انترناسیونالیستی حزب کمونیست سوئد برخوردار بوده است.هواداران ما در سوئد نیز مطابق با رهنمود رهبری حزب در ارتباط  تنگاتنگ و نزدیک با رفقای حزب کمونیست سوئد به وظایف ملی وانترناسیونالیستی خود عمل می نمودند. رفیق اندرش پرشون نقش بسزائی در افشای دسیسه های امپریالیستی علیه ایران وهمینطور افشای سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی ودر حمایت از جنبش دمکراتیک مردم ایران و نیروهای ترقی خواه وانقلابی داشته است. تظاهراتهای با شکوهی در محکومیت تجاوز نظامی عراق به ایران و چندین تظاهرات در محکوم کردن اعدام رهبران کمیته مرکزی حزب کارایران(توفان) رفقا قدرت فاضلی، بابا پورسعادت و حمید رضا چیتگر (بهمنی)  منصور و حسن مختاری، حسن حسنی (بابک) وسایر کادرها واعضای حزب و جریانات سیاسی.... برگزار گردید که رفیق اندرش یکی از سخنگویان برجسته این تظاهراتها بود.

رفیق اندرش پرشون دردوره بحرانی فروپاشی شوروی رویزیونیستی که رسانه ها ی امپریالیستی مرگ سوسیالیسم و پایان عمر کمونیسم را فریاد می زدند ، جسورانه از رفیق استالین، سوسیالیسم ودیکتاتوری پرولتاریا دفاع کرد ومقالات متععد تحلیلی  وارزشمندی در نقد عملکرد تاریخی رویزیونیسم وحقانیت مبارزه ضد رویزیونیستی که بیش از چند دهه ادامه داشته وپیشگوئی های کمونیستنها در فروپاشی سرمایه داری دولتی که به دروغ سوسیالیسم تبلیغ میشد را، به رشته تحریر درآورد ونقش ارزنده ای در پاکیزه گی مارکسیسم لنینیسم ایفا نمود.وی درهمین رابطه در سرمقاله نشریه کمونیست  سال 1991  تحت عنوان "آیا سوسیالیسم مرد"؟ چنین نوشت: 

"صد وبیست سال پیش پرچمهای سرخ بر فرار پاریس به اهتزاز درآمدند. 72 روز قدرت سیاسی در دست مردم بود وتلاششان برای بنای زندگی نوین با شکست روبرو شد. کمون پاریس  شکست خورد. اما انقلابیون پس ازاین نبرد تلاش کردند از اشتبتاهات وشکست کمون پاریس بیاموزندو مجددا خود را برای مصاف با بورژوازی آماده نمایند.. بلشویکهای روسیه با در آموزی از این شکست واستفاده ازاین تجارب گرانبها به پیروزی بزرگی رسیدند. این پیروزی نیز بعد از سه دهه موفقیتهای شورانگیز ودست آوردهای عظیم با شکست مواجه شد.رسانه های بورژوازی اکنون میکوشند حوادث دراماتیک اخیردر شوروی  واروپای شرق را  "فروپاشی  کمونیسم و استالینیسم ومرگ کمونیسم جلوه دهند" !!! اما آنچه از منظر ما فروپاشیده است  وشاهد آن هستیم ، مدتها قبل ازآن فروپاشیده و مرده بود و حقانیت نقد عمیق جنبش مارکسیبست لنینیستی جهانی بر ضد انقلاب رویزیونیستی و شوروی سوسیال امپریالیستی را که جامعه را به قهقرا برده بود، به اثبات رسانید. رویزیونیستها با کسب قدرت سیاسی به قلب ماهیت طبقاتی دولت دست زدند و اقتصاد را که بر اساس نیاز جامعه برنامه ریزی میشد ویران ساختند و  سود  را بعنوان محرک جامعه در مرکز ثقل مناسبات اجتماعی قراردادند. مارکسیست لنینیستها چندین دهه به اثرات وتبعات مخرب رویزیونیستی در اروپای شرق پرداختند و همواره حکومتهای وقت را بعنوان حکومت های ضد کارگری وماهیتا بورژاویی  محکوم کردند وخواهان انقلاب دیگر برای احیای سوسیالیسم دراین ممالک شدند. اما متاسفانه شکست رویزیونیستها منجر به قدرت گیری طبقه کارگر نگردید و اینبار بورژوازی درلباس دیگری با پرچم "بازار آزاد وخصوصی سازیها" به میدان آمد و از ناآگاهی مردم ونفرتی که از دول سرمایه داری دولتی وجود داشت بهره بردند و نارضایتی توده مردم را به مسیری سوق دادند که اکنون شاهدش هستیم. این یک ضد انقلاب در ضد انقلاب بود. اما این شکست هیچ چیز بر اهمیت وضرورت تاریخی سوسیالیسم بعنوان  تنها پرچم رهایی بشریت و آلترناتیو جامعه سرمایه داری نمی کاهد.  پانصد سال طول کشید تا جامعه سرمایه داری حاکمیتش را مستقر کند وشکست موقتی سوسیالیسم در  قرن بیستم نباید ما را از پیشروی باز بدارد.ما باید با دورنمای رئالیستی و در شرایط تاریخی مشخص به شکستها که موقتی اند، نگاه کنیم . این شکست به ما می آموزد که بورژوازی با سرنگونی اش  هنوز کارش پایان نمی گیرد، و به شدت سرسختی نشان میدهد وخود را برای قدرت گیری مجدد آماده میکند تا بهشت از دست رفته اش را باز پس گیرد. تمام بقایای روابط گذشته وروابط بین المللی سرمایه داری نیز بستر مناسبی برای رشد افکار ضد کمونیستی است ومدام باید برعلیه این بقایا به مبارزه سیاسی، فرهنگی وایدئولوژیکی دست زد

طبعا این خطر درکوتاه مدت وجود دارد که تبلیغات ضد کمونیستی و قالب کردن رویزیونیسم بعنوان کمونیسم  موجب یاس وسرخوردگی وبدبینی وناامیدی دربین بخشی ازچپها گردد وعده ای هم برای پیروزی "بازار رقابت آزاد" به جشن و پایکوبی بپردازند. اما ما کمونیستها که هیچ وجه مشترکی با روزیونیسم وفرزندان خلف آنها نداریم و هرگز ضد انقلاب کنگره 20 شوروی را نپذیرفتیم ورژیمهای دیکتاتوری سرمایه داری دولتی را سوسیالیسم تبلیغ نکردیم  وهمواره آنها را محکوم کردیم ،باید با سری بلند وقامتی استوار درمقابل این موج ضد کمونیسم بایستیم . مبارزه امری طولانی است و صدها جنبش آزادیبخش ونهضتهای انقلابی اجتماعی در طول تاریخ دچار شکستهایی شده اند ودوباره قد راست کردند وبه پیروزی رسیدند.فقط با درس آموزی صحیح ازاین شکست هاست که می توانیم پیروزی فردا را به ارمغان آوریم.هیچ تردیدی نداریم که راه رسیدن به سوسیالیسم راهی طولانی و پراز سنگ ولاخ است  وما راهی جز ادامه نبرد علیه جنگ وخففان ،فقر ونکبتی که گریبان گیر جهان شده است نداریم .نبرد برای یک جهان بهتر ونوین ادامه خواهد یافت."

اندرش پرشون درهمین شماره نظرات خود را طی مصاحبه ای درمورد علل شکست تنها دژ سوسیالیسم، رژیم سوسیالیستی آلبانی دراین برهه از زمان چنین بیان  داشت:

" ما هرگز مبارزه عظیم واصولی حزب کارآلبانی به رهبری رفیق  انور خوجه که چندین دهه در دفاع از طبقه کارگر وسوسیالیسم وپاکیزگی مارکسیسم لنینیسم  انجام داد را  نه تنها نفی نمی کنیم بلکه این مبارزه  انقلابی وکمونیستی و تجارب ارزشمند تاریخی را  در راه نبرد علیه سرمایه داری وامپریالیسم بکار میگیریم. حزب کارآلبانی بیش از سه دهه  ساختمان سوسیالیسم را علیرغم تمام مشکلات ریز و درشت رهبری کرد.بزرگترین مصیبتی که دامنگیر جنبش جهانی کمونیستی گردید به قدرت رسیدن ضد انقلاب خروشجفی و قطع روابط اقتصادی وسیاسی با شوروی بود که دلایل ایدئولوژیک داشت.حزب کارآلبانی به رهبری رفیق انورخوجه زیر بار نظرات رویزیونیستی خورشچف نرفت ودرمقابل ضد انقلاب پرچم کمونیسم ودفاع از رفیق استالین را برافراشت. این بهائی بود که آلبانی برای دفاع از کمونیسم وانترناسونالیسم پرولتری و استقلال ملی پرداخت. 

آلبانی امکانات محدودی داشت ، کشور کوچکی بود وبه کسی هم باج نمی داد و برعلیه ابرقدرتها دائما درحال  مبارزه بود. اینکه آلبانی تا اینجا هم دوام آور شاهکار کرده است. آلبانی تا زمانیکه بلوک شرق وجود داشت ازتضاد این دو بلوک سرمایه داری سود می جست و روبط تجاری اش ، واردات و صادراتش..... پا برجا بود و جامعه علیرغم مشکلاتش می چرخید. اما پس از فروپاشی  اروپای شرق این معادله تغییر کرد و تمام روابط تجاری با شرق بلوکه شد. همین کشور ما سوئد نیز  80 درصد از وارداتش را از آلبانی کاهش داد. این تحریمها کمر اقتصاد کوچک آلبانی  رادر هم شکست.  واقعیت این است که امپریالیستها به آلبانی کرسنگی دادند و دوراه پیش پای حزب کارآلبانی گذاشتند یا تسلیم و قبول قانون اساسی سرمایه داری و بازار آزاد و یا گرسنگی ومرگ. حزب کارآلبانی برای امر استقلال ملی و سوسیالیسم تا جایی که امکان داشت مقاومت کردو زیر بار این سیاست نواستعماری نرفت. اما آنجا که دیگر خطر رودر رویی با بخشی ازمردم درپیش بود چاره ای ندید جز عقب نشینی و شکست برآن تحمیل شد.من اشتباهات تاکتیکی و یا روزمره سیاسی واقتصادی  ویا فرهنگی و.... در آلبانی را در شکست سوسیالیسم تعیین کننده نمی دانم.

حوا آموزوناس رهبر حزب کمونیست برزیل  اخیرا در طی مقاله ای بدرستی اشاره کرده است که ساختمان  سوسیالیسم دریک کشور کوچک از نظر تئوریک ممکن نیست مگر این که متحدین نیرومندی درکنارش باشند. این نظر کاملا درست است.  ازاین روی من ازاینکه آلبانی بیش از سه دهه دوام آورد آن را یک شاهکار میدانم. من استقامت وپایداری واصولیت حزب کارآلبانی را یک شاهکارتاریخی وازافتخارات جنبش کمونیستی  میدانم وهمه مارکسیست لنینیستها بایداز این نبرد تاریخی که در دفاع از سوسیالیسم صورت گرفت دفاع نمایند."

هوگوتورش تنسون عضو هئیت رهبری حزب سابق کمونیست سوئد دردوره ای در دهه هفتاد وتا اواسط 80 میلادی در گروه فلسطین فعال بود ومقالات وجزوات ارزشمندی دردفاع از خلق فلسطین ومبارزاتش به رشته تحریر درآورد ودر همبستگی با جنبش آزادیبخش فلسطین وافشای بی امان رژییم صهیونیستی فاشیستی اسرائیل از هیچ کوششی دریغ نکرد.اما آنچه معرف وی بعنوان یک چهره شاخص وشخصیت برجسته  است ، کتب وآثار بیشماری است که در طول بیش از دودهه در نقد شکل گیری بازار مشترک اروپا و سپس اتحادیه اروپا و افشای بورژوازی امپریالیستی سوئد درخیانت به مردم و ادغام سوئد در اتحادیه اروپا بود.هوگو تورش تنسون بنا به اعتراف بسیاری از کارشناسان سیاسی ونظریه پردازان اتحادیه اروپا، یکی از برجسته ترین نویسندگان ومنتقدین اتحادیه اروپا بوده وکسی به اندازه او دراین مورد تحقیق نکرده است.وی یکی از فعالترین اعضای  نشریه نه به اتحادیه اروپا "نشریه کریتیک فاکتا اتحادیه اروپا  بود و در این جبهه قلم میزد.  انتشار کتب وجزوات ارزشمندی نظیر سومین راه به  بازار مشترک اروپا، جاده مستقیم به بازار مشترک اروپا، دیوار اروپا، ژنرالهای اروپا، سوئد درمعرض هراج ، پنجمین آزادی، پیمان شنگن، پیمانی برای قاچاق  مواد مخدر و دیواری برای پناهندگان، اتحادیه اروپا خطری برای رفاه، کار و دمکراسی ،جزوه آموزشی درمورد اتحادیه اروپا،درمورد واحد پولی اتحادیه اروپا،پارلمان اروپا یک پارلمان تقلبی ، علل فروپاشی مدل سوئدی........ وی را بعنوان یک شخصیت برجسته ،یک کمونیست فداکار ومومئن به دمکراسی واستقلال وسوسیالیسم بازتاب داد.

 بی تردید فقدان این رفیق در جبهه طبقاتی بویژه در مبارزه با اتحادیه اروپا  ونبرد علیه سیاستهای نئولیبرالی دولت سرمایه داری سوئد حس خواهد شد وبسختی بتوان در کوتاه مدت جانشینی برای او در جبهه  پیکار با اتحادیه اروپا پیدا کرد.وی سیاست های موذیانه وخیانتبارسوسیال دمکراتها در وادار کردن مردم سوئد به عضویت دراتحادیه اروپا را رسوا کرد و با اسناد وآمار وتحلیل های مشخص همدستی این حزب با حزب محافظه کار سوئد  مودراتها در ادغام سوئد در اتحادیه اروپا را که بر پرچمش نئولیبرالیسم فردمنیسم حک شده بود افشا کرد و مردم را از رای دادن به عضویت دراروپا هشدار میداد.وی بدرستی این خطر را می دید که با قانونی کردن سیاست نئولیبرالی ،جامعه رفاه سوئد ودست آوردهای صد سال اخیر طبقه کار بر باد خواهد رفت ومردم سوئد گوشت دم توپ بورژوازی اروپا به سرمداری امپریالیسم آلمان خواهد شد. هوگوتورش تنسون از استقلال سوئد دفاع میکرد وبه این امر پای میفشرد که مبارزه طبقاتی درکادر یک سوئد مستقل به نفع طبقه کارگر است اگر چه این مبارزه هنوز به معنای یک مبارزه ضد سرمایه داری بطور کل نیست. وی پس از پیوستن سوئد به اتحادیه اروپا در 1994، پرچم مبارزه برای خروج از اتحادیه اروپا را بر افراشت ودراین راه قلم می زد و درتنویر افکار می کوشبد. هوکوتورشتن سون عاشقانه  درراه آرمانش، آرمان طبقه کارگر، سوسیالیسم می رزمید و درپیکار علیه بورژوازی و امپریالیسم آرام نداشت......

حزب ماضمن ادای احترام به این رفقا و تسلیت به خانواده ورفقایشان، یاد این دو رفیق عزیز را گرامی میدارد، راه مقدس رفقا برای استقرار سوسیالیسم را قاطعانه ادامه میدهد وبرتعمیق اصل انترناسیونالیسم پرولتری وهمبستگی بین پرولتاریای ایران وسوئد صمیمانه میکوشد. یادشان همواره گرامی و راهشان پررهروباد!

بر گرفته از توفان الکترونیکی شماره 115 نشریه الکترونیکی حزب کارایران  بهمن ماه 1394

www.toufan.org