۷ آذر ۱۳۹۳

ضرورت تامین هژمونی طبقه کارگر برای هرگونه تحول بنیادین انقلابی درایران


ضرورت تامین هژمونی طبقه کارگر برای هرگونه تحول بنیادین انقلابی درایران
سخنی درمورد اوضاع کنونی ایران

35 سال از انقلاب 57 می گذرد . این انقلاب که با امید به دست یابی به آزادی و خاتمه یافتن دیکتاتوری و خفقان و رسیدن به عدالت اجتماعی با مبارزه و از جان گذشتگی و فداکاری انقلابی اکثریت قاطع مردم صورت گرفت و در به ثمر رسیدن آن و سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم و اخراج مستشاران خارجی و خروج از پیمان ارتجاعی سنتو و کسب استقلال سیاسی ، طبقه کارگر ایران و بخصوص نفتگران نقش قاطع و تعیین کننده ای داشتند با خیانت حاکمیت روحانیت به اهداف آن نا تمام باقی ماند.
روحانیت که به عنوان ارتجاعی ترین و مناسبترین آلترناتیو برای رژیم شاه در جهت ایجاد کمربند سبز اسلامی و ضد کمونیستی مورد تائید نشست سران قدرتهای امپریالیستی در گوادلپ ، قرار گرفت و به وسیله دستگاههای سخن پراکنی آنها و از جمله آیت الله بی بی سی لانسه شد ، از همان قبل از به قدرت رسیدن، با انواع ترفندها و خدعه و فریب و نیرنگ و تشکیل گروهها ترور و باندهای سیاه در جهت سرکوب نیروهای انقلابی دست بکار شد و راه خیانت به اهداف انقلاب را در پیش گرفت. دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی اینبار با ریش و پشم و زیر نعلین آخوندهای روباه صفت مکار ،باز سازی شد.

در طی این 35 سال روز به روز به دست آوردهای انقلاب مردم و حقوق کارگران تعرض بیشتری صورت گرفت ، چند سال اولیه بعد از انقلاب ، همه مشکلات را به گردن وضعیت به ارث رسیده از رژیم گذشته انداختند. هشت سال مشکلات را به گردن جنگ تحمیلی و صدام افلقی و تکریتی انداختند . بعد از آن هم مشکلات دوران بازسازی و جناح اکبر شاه و بعد هشت سال مقصر اصلاح طلبان حکومتی و نه اصول گرایان و هشت سال بعد جریان انحرافی احمدی نژاد و به این ترتیب با استفاده از نیروی سرکوب و فریب توانستند طبقه کارگر و زحمتکشان را به خاک سیاه بنشانند و البته این تجارب جنبه مثبتی داشت که واقعیت اصلاح ناپذیر بودن جمهوری اسلامی را در عرصه عمل به بخشهای متوهم جامعه نشان دهد.

طبقه کارگر در کلیت خود بعد از 35 سال عملکرد رژیم ، به طور عینی و با گوشت و پوست و استخوان خود ماهیت ضد کارگری آن را درک کرده و هیچگونه توهمی نسبت به هیچ کدام از جناح ها و باندهای مافیائی دستگاه حاکم ندارد . رسیدن به ضرورت انقلاب اجتماعی برای برون رفت از این وضعیت فلاکت بار، در بین طبقه کارگر بیشتر از همه اقشار و طبقات دیگر است .البته در کنار این شرط عینی ضروری برای هرگونه تحول بنیادین ، شرط ذهنی به مفهوم داشتن تشکیلات و رهبری و داشتن استراتژی و تاکتیک های مناسب برای رسیدن به هدف ضروری است.
برداشتن گامهای آگاهانه و سنجیده در جهت تامین هژمونی طبقه کارگر در انقلاب آتی ایران بدون شناخت دقیق از تحولات جنبش کارگری و کمونیستی جهانی و تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران غیر ممکن است.
شناخت دقیق تاریخ صد و دهساله جنبش کارگری و کمونیستی ایران از پایه ریزی سازمان سوسیال دمکراسی انقلابی ایران ( همت ) در 1904 و نقش این سازمان در رهبری انقلاب مشروطیت و پایه ریزی و کمک به ایجاد اتحادیه های کارگری ایران و سپس تشکیل حزب عدالت و حزب کمونیست ایران به رهبری رفیق حیدر خان عمواوغلی و نقشی که این حزب در تمام جنبش های آزادیخواهانه و ضد استعماری در مناطق مختلف کشور ایفا ء نمود و اقدامات حزب در جهت گسترش جنبش سندیکائی ایران و پرورش فعالین کارگری کمونیست ؛ تشکیل گروه 53 نفر به رهبری رفیق دکتر تقی ارانی به عنوان ادامه دهنده راه حزب کمونیست ایران و نقش مهم آن در مبارزات ضد امپریالیستی و دمکراتیک و پرورش کادرهای برجسته ای که در آینده از رهبران جنبش کارگری و کمونیستی ایران شدند ؛ تشکیل حزب توده ایران در دهم مهر 1320 به عنوان ادامه دهنده این خط سرخ انقلابی و رهبری مبارزات ضد فاشیستی و ضد استعماری و دمکراتیک مردم ایران در دو دهه اولیه حیات انقلابی خود و نقش بی بدیل آن در جنبش ملی شدن صنعت نفت و ایجاد بزرگترین تشکل کارگری خاور میانه ( شورای متحده کارگری ) و بزرگترین اتحادیه دهقانی و سازماندهی تشکل های دمکراتیک جوانان و زنان و نظامیان انقلابی ؛ و ادامه این خط سرخ بوسیله سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان و بعدها حزب کار ایران ( توفان ) که توسط رفقا احمد قاسمی و غلامحسین فروتن از اعضای هیئت اجرائیه کمیته مرکزی حزب توده ایران ، مسئول نامه مردم ارگان حزب و نشریه دنیا ارگان تئوریک حزب و رفیق سغائی از افسران سازمان نظامی حزب پایه ریزی شدوپرچم مبارزه علیه رویزیونیسم خروشچفی را که به دست آوردهای سی سال ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی به رهبری رفیق استالین تف ریخت وبه احیای سرمایه داری دست زد، بر افراشتند.
سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان با پایبندی به همان خط سرخ مارکسیسم لنینیسم درجنبش کمونیستی جهانی به رهبری رفیق استالین و پایبندی به تمام سنن و دستاوردهای تاریخی جنبش کارگری ایران تا آن زمان، مبارزه بی امان ایدئولوزیک را برای پاکیزگی مارکسیسم لنینیسم علیه رویزیونیسم مدرن برافراشت و ازهیچ کوششی در راه احیای حزب واحد طبقه کارگر دریغ ننمود.
فروپاشی کاخ عظیم سوسیالیسم در اتحاد شوروی با روی کار آمدن خروشچف آغاز شد و نه در دهه هشتاد میلادی با به قدرت رسیدن گرباچف با تئوری پروستوریکا و گلاسنوست و یا جانشین دلقک و الکلیست او یلتسین.
حزبی که امروزه به دروغ نام حزب توده ایران را یدک می کشد و خود را وارث جنبش کمونیستی و ادامه دهنده راه روزبه ها و سرهنگ سیامک ها و وارطان ها معرفی می کند در واقع تاریخش از زمان تصویب و تائید مصوبات کنگره 22 حزب کمونیست اتحاد شوروی در پلنوم یازدهم کمیته مرکزی این حزب که به دور از چشم و اطلاع اعضاء و کادرهای حزب بود ، شروع شده است و هیچ ارتباطی با گذشته انقلابی وکمونیستی و دست آوردهای تاریخی این حزب ندارد ، چرا که ادامه دهنده آن راه نیست ، همچنانکه باند خروشچف نیز نه تنها ادامه دهنده مارکسیسم لنینیسم نبودند ، بلکه خائن به آن و تحریف کننده آن بودند . دست آورد بزرگ این حزب که با در غلطیدن به رویزیونیسم و نفی تحلیل طبقاتی با طرح تئوری "راه رشد غیر سرمایه داری به کمک اردوگاه سوسیالیسم" ، به نفی صف مستقل طبقه کارگر و نفی مبارزه دمکراتیک بعد از انقلاب 57 و دنباله روی از" خط امام " و دامن زدن به توهم توده های مردم و شکاف انداختن در صف نیروهای طرفدار سوسیالیسم در واقع کمک به استقرار حاکمیت ارتجاعی و سرمایه داری داعشی شیعه و شکست انقلاب بود . علاوه بر آن به بیراهه بردن هزاران نفر و هدر دادن جان صدها نفر متوهم عضو این حزب که حتی در پای جوخه اعدام فریاد درود برخمینی می کشیدند که در واقع جلاد اصلی شان بود ؛ و این حزب با افتخار این نابینائی طبقاتی و سیاسی خود را در نشریاتش منعکس می کرد و آن را نشانه دفاع صادقانه از حاکمیت اسلا م سیاسی و خط ضد امپریالیستی دروغین امام معرفی می کرد.
هدف از این اشاره مختصر به تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران ، توجه دادن فعالین جنبش کارگری و سندیکائی ایران که ضرورت تشکیل سازمان سراسری کارگری و حزبیت را دریافته اند به امر مهم مطالعه دقیق و هوشیاری انقلابی است. چرا که صرف صداقت و شجاعت و فداکاری و مقاومت در زیر شکنجه هم کافی نیست و با داشتن همه این خصوصیات ولی بدون شناخت عمیق دوست و دشمن می توان فریب خورد و به جاده صاف کن امثال رضا نیم پهلوی تبدیل شد.
گذشته از جریانات آلوده و افشاء شده تروتسکیستی و سه جهانی های چینی و حزب ضد کمونیست و ضد کارگری و مزدور اسرائیلی منصور حکمت و چپ نماهای دیگری که می خواهند با کمک امپریالیستها دمکراسی و سوسیالیسم را برای مردم ایران به ارمغان آورند و منحرفین رویزیونیست راست و چپ ، جریانات دمکرات و روشنفکران فرد گرای مدعی چپ نیز هستند که نام خود را سازمان کارگران انقلابی نیز گذاشته اند ولی با نفی حزبیت و ماهیت ایدئولوژیک دولتها ، نفی دیکتاتوری پرولتاریا و دستاوردهای تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی جهان و ایران با تقدیس حرکت خود به خودی کارگری و تبلیغ استقلال اتحادیه ها و سندیکا ها نه فقط از دولت سرمایه دار بلکه از حزب واحد سیاسی مارکسیست لنینیستی طبقه کارگر ، در عمل همراه با آشفته فکری خودشان به آشفته فکری اطرافیانشان نیز دامن میزنند.

در چنین آشفته بازاری از مدعیان رنگارنگ کمونیست و طرفداری از طبقه کارگر ، از حزب دگر دیسی شده میلیاردرهای چین که نام کمونیست را به دروغ یدک می کشد و کارگران را تبدیل به بردگانی کرده ، که از فشار کار خودکشی می کنند و احزاب پارلمانتاریست چپ اروپای غربی و شرقی که در چهارچوب سیاستهای نئولیبرالیستی راه اصلاح جستجو می کنند و احزاب به اصطلاح کارگری و سوسیالیستی که مجری سیاستهای امپریالیستی هستند مثل حزب کارگر انگلیس و حزب سوسیالیست فرانسه و چه در رابطه با ایران که به نمونه هائی از آن اشاره شد ، تشخیص حقیقت و شناخت راه صحیح برای فعالین کارگری و سندیکائی که در دریائی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی درگیر هستند چندان ساده نیست ولی برای به نتیجه رسیدن ، ضروری است.پیوند با حزب سیاسی خود که مغز متفکر و ستاد فرماندهی طبقه کارگر است امری ضروری برای کارگران پیشرو و فعالین جنبش سندیکائی است. در حزب است که میتوان به این شناخت که محصول دانش و خرد جمعی است دست یافت .
در چند ماه اخیر نشانه هائی در جنبش کارگری و سندیکائی طبقه کارگر دیده می شود که نشاندهنده رشد آگاهی و هوشیاری است .حرکت های اعتصابی و اعتراضی رو به افزایش علیه سیاستهای نئولیبرالیستی خصوصی سازی و اعتراضات گسترده به تغییرات ارتجاعی قانون کار و اعتراضات به عدم بیمه کارگران ساختمانی در جهت منافع سرمایه داران برج ساز و بخش مستغلات ، اعتراضات گسترده به سیاست رها سازی قیمتها و حذف یارانه ها و پرداخت دستمزدهای یک چهارم خط فقر و اعلام خطر بسیاری از فعالین کارگری نسبت به تدارک بازار ی از نیروی کار از برده های بی حقوق برای جلب سرمایه گذاران و غارت گران خارجی و امپریالیستی بعد ازچرخش خفت بار" نرمش قهرمانانه"،همگی نشاندهنده تحول کیفی در جهت بیان خواستهای کلیت طبقه کارگر و رودر روئی با دولت سرمایه دار به جای کارفرماها و سرمایه داران در نقاط مختلف است.
اعلامیه رضا شهابی در رابطه با سیاستهای امپریالیستی در منطقه و جنگ نیابتی در سوریه ، اعلامیه سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در رابطه با مبارزات قهرمانانه مردم کوبانی علیه آدمخواران داعشی که محصول مشترک امپریالیستها و صهیونیستهای هستند و توسط دولت فاشیستی ترکیه و جنایتکاران آل سعود و شیخک قطر حمایت میشدند. نشان دهنده شناخت صحیح از دشمنان داخلی و خارجی طبقه کارگر ، تحلیلی طبقاتی و واقع بینانه از اوضاع خاورمیانه و دیدن دستهای پلید امپریالیستها و صهیونیسم و ارتجاع منطقه در ایجاد طرح خاورمیانه جدید و سیاستهای استعماری نوین می باشد.
جنبش کارگری ایران با توجه به تجارب غنی خود در انقلاب مشروطیت ، جنبش ملی شدن صنعت نفت در دهه بیست و انقلاب 57 ، بالفعل، این توانائی را دارد که تحت رهبری حزب واحد لنینیستی اش ، حزب کارایران(توفان) پرچم مبارزات انقلابی تمامی زحمتکشان و اقشار ملی و مترقی و آزادیخواه و عدالت پژوه جامعه را به دوش کشد.باید در این جهت کوشید . راه دیگری وجود ندارد. هر گونه تحولی بدون کسب هژمونی طبقه کارگر با شکست مواجه خواهد شد.
نقل از توفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره 100 آبان ماه1393
www.toufan.org



‎ضرورت تامین هژمونی طبقه کارگر برای هرگونه تحول بنیادین انقلابی درایران
سخنی درمورد اوضاع کنونی ایران

35 سال از انقلاب 57 می گذرد . این انقلاب که با امید به دست یابی به آزادی و خاتمه یافتن دیکتاتوری و خفقان و رسیدن به عدالت اجتماعی با مبارزه و از جان گذشتگی و فداکاری انقلابی اکثریت قاطع مردم صورت گرفت و در به ثمر رسیدن آن و سرنگونی رژیم وابسته به امپریالیسم و اخراج مستشاران خارجی و خروج از پیمان ارتجاعی سنتو و کسب استقلال سیاسی ، طبقه کارگر ایران و بخصوص نفتگران نقش قاطع و تعیین کننده ای داشتند با خیانت حاکمیت روحانیت به اهداف آن نا تمام باقی ماند. 
روحانیت که به عنوان ارتجاعی ترین و مناسبترین آلترناتیو برای رژیم شاه در جهت ایجاد کمربند سبز اسلامی و ضد کمونیستی مورد تائید نشست سران قدرتهای امپریالیستی در گوادلپ ، قرار گرفت و به وسیله دستگاههای سخن پراکنی آنها و از جمله آیت الله بی بی سی لانسه شد ، از همان قبل از به قدرت رسیدن، با انواع ترفندها و خدعه  و فریب و نیرنگ و تشکیل گروهها ترور و باندهای سیاه در جهت سرکوب نیروهای انقلابی دست بکار شد و راه خیانت به اهداف انقلاب را در پیش گرفت. دیکتاتوری و بی عدالتی اجتماعی اینبار با ریش و پشم و زیر نعلین آخوندهای روباه صفت مکار ،باز سازی شد.
در طی این 35 سال روز به روز به دست آوردهای انقلاب مردم و حقوق کارگران تعرض بیشتری صورت گرفت ، چند سال اولیه بعد از انقلاب ، همه مشکلات را به گردن وضعیت به ارث رسیده از رژیم گذشته انداختند. هشت سال مشکلات را به گردن جنگ تحمیلی و صدام افلقی و تکریتی انداختند . بعد از آن هم مشکلات دوران بازسازی و جناح اکبر شاه و بعد هشت سال مقصر اصلاح طلبان حکومتی و نه اصول گرایان و هشت سال بعد جریان انحرافی احمدی نژاد و به این ترتیب با استفاده از نیروی سرکوب و فریب توانستند طبقه کارگر و زحمتکشان را به خاک سیاه بنشانند و البته این تجارب جنبه مثبتی داشت که واقعیت اصلاح ناپذیر بودن جمهوری اسلامی را در عرصه عمل به بخشهای متوهم جامعه نشان دهد. 
طبقه کارگر در کلیت خود بعد از 35 سال عملکرد رژیم ، به طور عینی و با گوشت و پوست و استخوان خود ماهیت ضد کارگری آن را درک کرده و هیچگونه توهمی نسبت به هیچ کدام از جناح ها و باندهای مافیائی دستگاه حاکم ندارد . رسیدن به ضرورت انقلاب اجتماعی برای برون رفت از این وضعیت فلاکت بار، در بین طبقه کارگر بیشتر از همه اقشار و طبقات دیگر است .البته در کنار این شرط عینی ضروری برای هرگونه تحول بنیادین ، شرط ذهنی به مفهوم داشتن تشکیلات و رهبری و داشتن استراتژی و تاکتیک های مناسب برای رسیدن به هدف ضروری است.
برداشتن گامهای آگاهانه و سنجیده در جهت تامین هژمونی طبقه کارگر در انقلاب آتی ایران بدون شناخت دقیق از تحولات جنبش کارگری و کمونیستی جهانی و تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران غیر ممکن است.
شناخت دقیق تاریخ صد و دهساله جنبش کارگری و کمونیستی ایران از پایه ریزی سازمان سوسیال دمکراسی انقلابی ایران ( همت ) در 1904 و نقش این سازمان در رهبری انقلاب مشروطیت و پایه ریزی و کمک به ایجاد اتحادیه های کارگری ایران و سپس تشکیل حزب عدالت و حزب کمونیست ایران به رهبری رفیق حیدر خان عمواوغلی و نقشی که این حزب در تمام جنبش های آزادیخواهانه و ضد استعماری در مناطق مختلف کشور ایفا ء نمود و اقدامات حزب در جهت گسترش جنبش سندیکائی ایران و پرورش فعالین کارگری کمونیست ؛ تشکیل گروه 53 نفر به رهبری رفیق دکتر تقی ارانی به عنوان ادامه دهنده راه حزب کمونیست ایران و نقش مهم آن در مبارزات ضد امپریالیستی و دمکراتیک و پرورش کادرهای برجسته ای که در آینده از رهبران جنبش کارگری و کمونیستی ایران شدند ؛ تشکیل حزب توده ایران در دهم مهر 1320 به عنوان ادامه دهنده این خط سرخ انقلابی و رهبری مبارزات ضد فاشیستی و ضد استعماری و دمکراتیک مردم ایران در دو دهه اولیه حیات انقلابی خود و نقش بی بدیل آن در جنبش ملی شدن صنعت نفت و ایجاد بزرگترین تشکل کارگری خاور میانه ( شورای متحده کارگری ) و بزرگترین اتحادیه دهقانی و سازماندهی تشکل های دمکراتیک جوانان و زنان و نظامیان انقلابی ؛ و ادامه این خط سرخ بوسیله سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان و بعدها حزب کار ایران ( توفان ) که توسط رفقا احمد قاسمی و غلامحسین فروتن از اعضای هیئت اجرائیه کمیته مرکزی حزب توده ایران ، مسئول نامه مردم ارگان حزب و نشریه دنیا ارگان تئوریک حزب و رفیق سغائی از افسران سازمان نظامی حزب پایه ریزی شدوپرچم مبارزه علیه رویزیونیسم خروشچفی را که به  دست آوردهای سی سال ساختمان سوسیالیسم در اتحاد جماهیر شوروی به رهبری رفیق استالین  تف ریخت وبه احیای سرمایه داری دست  زد، بر افراشتند.

 سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان با پایبندی به همان خط سرخ مارکسیسم لنینیسم درجنبش کمونیستی جهانی به رهبری رفیق استالین و پایبندی به تمام سنن و دستاوردهای تاریخی جنبش کارگری ایران تا آن زمان، مبارزه بی امان ایدئولوزیک را برای پاکیزگی مارکسیسم لنینیسم علیه رویزیونیسم مدرن برافراشت و ازهیچ کوششی در راه احیای حزب واحد طبقه کارگر دریغ ننمود.  
فروپاشی کاخ عظیم سوسیالیسم در اتحاد شوروی با روی کار آمدن  خروشچف آغاز شد و نه در دهه هشتاد میلادی با به قدرت رسیدن گرباچف با تئوری پروستوریکا و گلاسنوست و یا جانشین دلقک و الکلیست او یلتسین.

حزبی که امروزه به دروغ نام حزب توده ایران را یدک می کشد و خود را وارث جنبش کمونیستی و ادامه دهنده راه روزبه ها و سرهنگ سیامک ها و وارطان ها معرفی می کند  در واقع تاریخش از زمان تصویب و تائید مصوبات  کنگره 22 حزب کمونیست اتحاد شوروی در پلنوم  یازدهم کمیته مرکزی این حزب  که به دور از چشم و اطلاع اعضاء و کادرهای حزب بود ، شروع شده است و هیچ ارتباطی با گذشته انقلابی وکمونیستی و دست آوردهای تاریخی این حزب ندارد ، چرا که ادامه دهنده آن راه نیست ، همچنانکه باند خروشچف  نیز  نه تنها ادامه دهنده مارکسیسم لنینیسم نبودند ، بلکه خائن به آن و تحریف کننده آن بودند . دست آورد بزرگ این حزب که با  در غلطیدن به رویزیونیسم و نفی تحلیل طبقاتی با طرح تئوری "راه رشد غیر سرمایه داری به کمک اردوگاه سوسیالیسم" ، به  نفی صف مستقل طبقه کارگر و نفی مبارزه دمکراتیک بعد از انقلاب 57 و دنباله روی از" خط امام " و دامن زدن به توهم توده های مردم و شکاف انداختن در صف نیروهای طرفدار سوسیالیسم در واقع کمک به استقرار حاکمیت ارتجاعی و سرمایه داری داعشی شیعه و شکست انقلاب بود . علاوه بر آن  به بیراهه بردن هزاران نفر و هدر دادن جان صدها نفر متوهم عضو این حزب که حتی در پای جوخه اعدام فریاد درود برخمینی می کشیدند که در واقع جلاد اصلی شان بود ؛ و این حزب با افتخار این نابینائی طبقاتی و سیاسی خود را در نشریاتش منعکس می کرد و آن را نشانه دفاع صادقانه از حاکمیت اسلا م سیاسی و خط ضد امپریالیستی دروغین امام معرفی می کرد.

هدف از این اشاره مختصر به تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی ایران ، توجه دادن فعالین جنبش کارگری و سندیکائی ایران که ضرورت تشکیل سازمان سراسری کارگری و حزبیت را دریافته اند به امر مهم مطالعه دقیق و هوشیاری انقلابی  است. چرا که صرف صداقت و شجاعت و فداکاری و مقاومت در زیر شکنجه هم کافی نیست و با داشتن همه این خصوصیات ولی بدون شناخت عمیق دوست و دشمن می توان فریب خورد و به جاده صاف کن امثال رضا نیم پهلوی تبدیل شد.
 گذشته از جریانات آلوده و افشاء شده تروتسکیستی و سه جهانی های چینی و حزب ضد کمونیست و ضد کارگری و مزدور اسرائیلی منصور حکمت و چپ نماهای دیگری که می خواهند با کمک امپریالیستها دمکراسی و سوسیالیسم را برای مردم ایران به ارمغان آورند و منحرفین رویزیونیست راست و چپ ، جریانات دمکرات و روشنفکران فرد گرای مدعی چپ نیز هستند که نام خود را سازمان کارگران انقلابی نیز گذاشته اند ولی با نفی حزبیت و ماهیت ایدئولوژیک دولتها  ، نفی دیکتاتوری پرولتاریا و دستاوردهای تاریخ جنبش کارگری و کمونیستی جهان و ایران با تقدیس حرکت خود به خودی کارگری و تبلیغ استقلال اتحادیه ها و سندیکا ها نه فقط  از دولت سرمایه دار بلکه از حزب  واحد سیاسی مارکسیست لنینیستی طبقه کارگر ، در عمل همراه با آشفته فکری خودشان به آشفته فکری اطرافیانشان نیز دامن میزنند. 
در چنین آشفته بازاری از مدعیان رنگارنگ کمونیست و طرفداری از طبقه کارگر ، از حزب دگر دیسی شده میلیاردرهای چین که نام  کمونیست را به دروغ یدک می کشد و کارگران را تبدیل به بردگانی کرده ، که از فشار کار خودکشی می کنند و احزاب پارلمانتاریست چپ اروپای غربی و شرقی  که در چهارچوب سیاستهای نئولیبرالیستی راه اصلاح جستجو می کنند و احزاب به اصطلاح کارگری و سوسیالیستی که مجری سیاستهای امپریالیستی هستند مثل حزب کارگر انگلیس و حزب سوسیالیست فرانسه و چه در رابطه با ایران  که به نمونه هائی از آن اشاره شد ، تشخیص حقیقت و شناخت راه صحیح برای فعالین کارگری و سندیکائی که در دریائی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی  و فرهنگی درگیر هستند چندان ساده نیست ولی برای به نتیجه رسیدن ، ضروری است.پیوند با حزب سیاسی خود که مغز متفکر و ستاد فرماندهی  طبقه کارگر است امری ضروری برای کارگران پیشرو و فعالین جنبش سندیکائی است. در حزب است که میتوان به این شناخت که محصول دانش و خرد جمعی است دست یافت . 
در چند ماه اخیر نشانه هائی در جنبش کارگری و سندیکائی طبقه کارگر دیده می شود که نشاندهنده رشد آگاهی و هوشیاری است .حرکت های اعتصابی و اعتراضی رو به افزایش علیه سیاستهای نئولیبرالیستی خصوصی سازی و اعتراضات گسترده به تغییرات ارتجاعی قانون کار و اعتراضات به عدم بیمه کارگران ساختمانی در جهت منافع سرمایه داران برج ساز و بخش مستغلات ، اعتراضات گسترده به سیاست رها سازی قیمتها و حذف یارانه ها و پرداخت دستمزدهای یک چهارم خط فقر و اعلام خطر بسیاری از فعالین کارگری نسبت به  تدارک  بازار ی از نیروی کار از برده های بی حقوق برای جلب سرمایه گذاران و غارت گران خارجی و امپریالیستی بعد ازچرخش خفت بار" نرمش قهرمانانه"،همگی نشاندهنده تحول کیفی در جهت بیان خواستهای کلیت طبقه کارگر و رودر روئی با دولت سرمایه دار به جای کارفرماها و سرمایه داران در نقاط مختلف است. 

 اعلامیه رضا شهابی در رابطه با سیاستهای امپریالیستی در منطقه و جنگ نیابتی در سوریه ، اعلامیه سندیکای کارگران فلزکار مکانیک و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه در رابطه با مبارزات قهرمانانه مردم کوبانی علیه آدمخواران داعشی که محصول مشترک  امپریالیستها و صهیونیستهای هستند و توسط دولت فاشیستی ترکیه و جنایتکاران آل سعود و شیخک قطر حمایت میشدند. نشان دهنده شناخت صحیح از دشمنان داخلی و خارجی طبقه کارگر ، تحلیلی طبقاتی و واقع بینانه از اوضاع خاورمیانه و دیدن دستهای پلید امپریالیستها و صهیونیسم و ارتجاع منطقه در ایجاد طرح خاورمیانه جدید و سیاستهای استعماری نوین می باشد.
جنبش کارگری ایران با توجه به تجارب غنی خود در انقلاب مشروطیت ، جنبش ملی شدن صنعت نفت در دهه بیست و انقلاب 57 ،  بالفعل، این توانائی را دارد که تحت رهبری حزب واحد لنینیستی اش ، حزب کارایران(توفان)  پرچم مبارزات انقلابی تمامی زحمتکشان و اقشار ملی و مترقی و آزادیخواه و عدالت پژوه جامعه را به دوش کشد.باید در این جهت کوشید . راه دیگری وجود ندارد. هر گونه تحولی بدون کسب هژمونی طبقه کارگر با شکست مواجه خواهد شد.

نقل از توفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره 100 آبان ماه1393 
 www.toufan.org‎