۲۳ اسفند ۱۳۹۰


برای متوقف ساختن ماشین جنگی امپریالیسم، باید دلار را به خاک مالید

امپریالیسم جهانی دور تهاجمات استعماری خویش را با پیروزی در جنگ سرد و با کسب بازارهای نفوذ جدید و استقرار نظم نوین جهانی از شرق اروپا آغاز کردو در ادامه آن، ضمن برافروختن آتش جنگ های یکی بعد از دیگری، تمام وسایل و ابزارهای تبلیغاتی- ایدئولوژیکی خود را بکار گرفت تا فراموشکاری را بشکل یک نظام فکری قانونمند به افکار عمومی حقنه کرده و توحش خصلتی و تاریخی غرب استعمارگر را از حافظه بشریت جهان پاک نماید.
هنوز مدت زیادی از اشغال نظامی و تجزیه یوگسلاوی در سالهای آخر قرن گذشته نگذشته بود که افغانستان و عراق را یکی پس از دیگری به تسخیر وحوش استعمار مسلح درآورد. بهیمیت اشغالگران امپریالیسم جهانی در این کشورها چنان از حد گذشت که آثار شوم آن، همچنانکه آثار بمباران اتمی شهرهای هیروشیما و ناکازاکی ژاپن، جنگهای آسیای جنوب شرقی، هندوچین و ... هنوز هم قربانی می گیرد، یقیناً حتی صدها سال پس از آنکه استعمار گور خود را از این کشورها گم کند، ادامه خواهد داشت.
دور جدید تهاجم جهانی امپریالیسم در اشکال فتنه انگیزی و ایجاد خصومت و دشمنی بین خلقهای دوست و همسایه، بین پیروان ادیان و فرق مختلف مذهبی، بین معتقدان به جهان بینی های زمینی و به تبع آنها، در شکل بر هم زدن ثبات و امنیت کشورها و تقسیم و تجزیه آنها در سایه هرج و مرج و جنگ همه برعلیه همه آغاز شد.
به برکت همین جنگهای امپریالیستی از سالهای دهه نود قرن گذشته به این سو، چیزی نمانده است که شمار کشورهای عضو سازمان ملل متحد دو برابر شود و این سیاست تبهکارانه با شدت و حدت وصف ناپذیری همچنان ادامه دارد. پس از قطعه قطعه کردن اتحاد شوروی و تبدیل اجزاء آن و کشورهای صنعتی اروپای شرقی به انبار مفلوک بنجل ترین محصولات شرکتهای امپریالیستی و الحاق آلمان شرقی به آلمان امپریالیستی، چک و سلاواکی از هم جدا شدند، یوگسلاوی به هشت «کشور» تقسیم گردید و اگر منافع غرب ایجاب کند، هر شهرستان آن را هم یک «کشور مستقل» اعلام خواهد کرد. کشورهای افغانستان و عراق را به قصابخانه مردم آنها تبدیل کردند. سودان، بزرگترین کشور آفریقا تقسیم گردید. در سومالی و لیبی عملا دولتی وجود ندارد. در ساحل عاج نیروهای اشغالگر فرانسه و «سربازان حافظ صلح سازمان ملل متحد»، دولت قانونی آن را سرنگون کرده، کارمند بانک جهانی، حسن واتارا را به تخت نشاندند. عراق عملا تجزیه شده و بخش شمالی آن به تصرف کامل اسرائیل در آمده است. هم اینک، برنامه تجزیه نیجریه به دو بخش مسیحی نشین و مسلمان نشین در دست اجراست. در کادر تقسیم جدید منافع نفوذ امپریالیستی و رقابت با یکدیگر، کار فشرده روی طرح تجزیه و تقسیم افغانستان، پاکستان، سوریه، ایران، روسیه، چین و بسیاری از کشورهای بزرگ ادامه دارد. تلاش برای بر هم زدن اوضاع هفت کشور آمریکای لاتین و در رأس آنها ونزوئلا، که با کم هزینه ترین شیوه مبارزه از دایره نفوذ استعمارنو خارج شدند، بی وقفه ادامه دارد. در اثر تعمیق روزافزون بحران اقتصادی- مالی نظام سرمایه داری، امپریالیسم جهانی حتی به «خودیهایش» نیز رحم نمی کند. در حالیکه آمارها از وخامت شدید اوضاع اقتصادی آمریکا با بیش از ۱۵ تریلیون دلار و آلمان با بیش از ۲ و نیم تریلیون دلار بدهی خارجی حکایت می کند، جهان شاهد آن است که فعلا بر روی یونان، ایرلند، اسپانیا، پرتقال و ایتالیا تمرکز کرده اند. علت این تمرکز، در این نکته ظریف نهفته است که این کشورها، بخصوص یونان از مجموعه جزیره ها تشکیل یافته که تملک بر آنها براحتی آب خوردن امکان پذیر است.
همه اکنون، بحران صادراتی غرب امپریالیستی- استعماری به سوریه، بمرحله بشدت نگران کننده نزدیک شده و احتمال اینکه استعمارگران غرب بتوانند سوریه را به سرنوشت شوم عراق، لیبی و یا سومالی گرفتار سازند، هر روز بیشتر می شود و تردیدی نیست که سقوط دمشق، راه را برای سقوط تهران هموار می کند.
در این میان، نقش دولتهای دست نشانده مناطق آشوب زده جهان، از جمله شبه دولتهای دست نشانده حاکم بر کشورهای حوزه خلیج فارس و همچنین رژیم ستمکار جمهوری اسلامی را که شعارهای «مرگ بر آمریکا»ی آن گوش فلک را کر می کند، نمی توان در اجرای سیاستهای اشغالگرانه امپریالیسم جهانی و پیشبرد اهداف پلید آن نادیده گرفت. غرب استعمارگر پس از آنکه رژیم کرزای را در افغانستان، رژیم آقای ده درصدی (آصف علی زرداری) را در پاکستان و سپس، پان ترکیسم- اسلامی «عدالت و توسعه» را در ترکیه بقدرت رساند، زمانیکه کشور عراق را اشغال و ویران کرد و میلیونها عراقی را کشت، مجروح و معلول ساخت و از خانه و کشورش آواره نمود، رژیم خلافتی ایران همه این بربریتها را بنام افزایش شمار رژیمهای اسلامی تلقی کرد و سقوط رژیم صدام را جشن گرفت. بدتر از همه، پس از آنکه استعمارگران غرب خیزشهای مردمی در کشورهای تونس و مصر و دیگر ممالک خاورمیانه و شمال آفریقا را از مسیر انقلابی خود منحرف ساخته و سپس رونوشت ترکیه را به تونس تحمیل کردند و اخوان المسلمین را به پاسداری از رژیم کودتایی نظامیان آمریکایی- مصری گماشتند، رژیم جاهل و خرافه پرست ایران بر طبل توخالی «بیداری اسلامی خلقهای منطقه» کوبید و شورش القاعده در لیبی و بمبارانهای جنون آمیز تروریستهای ناتو را «انقلاب مردم لیبی»، انقلابی که در سالگرد آن، رسانه ها جهانی از فقر و فاقه شدید مردم، کشت و کشتارهای روزمره و وجود ۱۶۸ گروه و سازمان مسلح و دهها «حزب سیاسی» در طلب قدرت صحبت می کنند، خواند و با ارسال کمکهای «بشر دوستانه»، از شورشیان القاعده در بنغازی پشتیبانی کرد. این پذیرفتنی نیست که سیاستگزاران عوامفریب رژیم تبه کار جمهوری اسلامی از همان زمان همکاری گسترده با تروریستهای ناتو تحت عنوان دفاع از «مسلمانان آمریکایی در بوسنی و هرزه گوین» ملهم از تفکر ارتجاعی مذهبی به چنین همنوازی ها و همخوانی ها روی آورده و نفهمیدند که این شیپور «بیداری اسلامی خلقهای منطقه» از واشنگتن، لندن، پاریس، برلین، بروکسل و تل آویو نواخته می شود.هم اینک، امپریالیسم مهاجم غرب اندک اندک به پشت دروازه های ایران نزدیک می شود و در صدد آن است که با تشدید تحریمهای جنایتکارانه و تهدید های دائمی زمینه فکری تهاجم نظامی به ایران ما را آماده ساخته و سپس، گرفتار نمودن آن را به سرنوشت سیاه کشورهای قربانی دور جدید تهاجمات جهانگشایانه امپریالیسم، آخرین وصیت آریل شارون، یکی از سرقصابان مردم فلسطین را که شش ماه پس از به حالت اغما افتادن، ناگهان برای چند ثانیه زبان گشود و گفت: «کشور ایران بسیار بزرگ است، باید آن را به چند کشور تقسیم کرد»، اجرا نماید.
با این وصف و با آگاهی از اهداف شوم تهاجمات پیاپی امپریالیسم به کشورهای مختلف جهان، از جمله به میهن ما ایران، متوقف ساختن تروریسم بین المللی غرب، عاجل ترین وظیفه امروز بشریت جهان و ازجمله خلقهای ایران است. بدین ترتیب، این سؤال مطرح می شود که آیا امروز این وظیفه را بانجام رساند و قوای اهریمنی امپریالیسم عنان گسیخته را عقب راند و ماشین آدمکشی آن را به گل نشاند؟ بی شک، پاسخ صریح این سؤال در اوضاع و احوال امروزی جهان یک آری بلند است. فراموش نباید کرد که همه نظامهای جبار تاریخ، علیرغم تمام آنچه که شکست ناپذیر و ابدی می نمودند، به برکت مبارزات پیگیر خلقهای جهان به آرشیو تاریخ سپرده شدند و این آخری، امپریالیسم خوانخوار نیز که همه تبه کاریهای سراسر تاریخ را در انبان خود جمع کرده، از این قاعده مستثنی نیست و اتفاقا، راه پایان دادن به عمر نکبت بار آن، بسیار بی دردسرتر از نظامهای پیشین می باشد. اما، چگونه؟
جان مینارد کینز، مولف کتاب «نظریه عمومی اشتغال بهره و پول» و در واقع پدر اقتصاد کازینویی (قمارخانه ای) سرمایه داری می گوید: «هیچ ابزاری موذیانه تر و ریاکارانه تر از چاپ پول بی پشتوانه برای نابودی پایه های جامعه موجود وجود ندارد. این کار، قوانین اقتصادی را چنان نامحسوس بسوی در هم شکستن پایه های جامعه سوق می دهد که از میان میلیونها انسان، حتی یک نفر هم متوجه آن نمی شود». بدین ترتیب و با کاربست این «رهنمود» جناب کینز، امپریالیسم جهانی و در رأس آن ایالات متحده آمریکا، با حذف کالا از فرمول اقتصاد سرمایه داری «پول- کالا- پول»، به چاپ بی حد و حصر اسکناس روی آورده و بحساب همین پولها، اقتصاد جهان را به ورشکستگی مطلق دچار کرد. اینک، در عصر فرمانروایی جنایتکاران و سیاستمداران احمق، تمام بودجه تسلیح و تجهیز، تربیت و نگهداری ارتشهای تروریستی ناتو و آمریکا، باندهای تروریست، ارتشهای مزدوران مسلح منتخب از میان اردوی بیکاران محروم از همه چیز و ناامید از فردا، همچنین ماشین تبلیغاتی- ایدئولوژیک آن، بحساب همین پولها و به حساب همه اقتصاد جهان که در این تارعنکبوت در گیرند و همه مردم جهان تأمین می شوند. برای مقابله با این آدمکشان بین المللی، برای ساختن جهانی امن، آزاد و آباد، برای دفاع از شأن و عزت انسانی هر تک تک انسانها و برای برقرار ساختن صلح و ثبات پایدار در جهان، بمصداق زبانزد مشهور «لاک پشت را چه بکشی، چه به روی پشت بگذاری، نتیجه مرگ آن است»، می توان با تشکیل یک جبهه نیرومند جهانی، چهره کثیف فاشیسم امپریالیستی، توطئه و دسایس آن را افشا و رسوا کرد و با سازمان دادن مبارزه جهانی برعلیه فرمانروایی دلار، این پولهای بی پشتوانه را که اگر به خود آمریکا برگردانده شوند، بضخامت چندین متر تمام خاک آمریکا را می پوشاند، قدرت نظامی امپریالیسم را به باد هوا تبدیل کرد و ماشین جنگی سارقان و تروریستهای بین المللی را زمینگیر ساخت .
از توفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره68 اسفند 1390