دلایل اشغال سفارت انگلستان و نقش خانواده لاریجانی
علی لاریجانی به عنوان رئیس قوه مقننه که خودش باید به قوانین به مصداق "احترام امامزاده دست متولی است"، احترام بگذارد، خودش به نقض قوانین جهانی دست زده و تازه به این کار نکوهیده خویش نیز با سینه سپر کرده مباهات می کند. در صحنه مجلس که یک عده آنرا با میدان سیرک عوضی گرفته اند، شعارهای مرگ بر انگلیس براه می اندازند تا به خیال خودشان کمر امپریالیسم فرتوت انگلستان را بشکنند. غافل از اینکه این اعمال زشت باعث تقویت امپریالیست انگلستان می باشد. بنظر می رسد که این صحنه سازیها مصرف داخلی دارد.
در شرایطی که عقل سالم حکم می کند، گسترده ترین جبهه ضد جنگ و تجاوز را در جهان بوجود آورد و به بسیج نیروها و انساندوستان جهان پرداخت، تا نقض تعهدات جهانی از جانب قدرتهای بزرگ را به زیر پرسش برده و مردم در سراسر جهان به اعتراض گسترده دست بزنند، رژیم جمهوری اسلامی، سیاست انزوا طلبی را در پیش می گیرد، که بیشتر نشانه آن است، که بیشتر غلبه بر تضادهای درونی هیات حاکمه را در نظر دارد، تا مصالح ملی ایران را. انتقاد دستگاه دولتی ایران که زیر نفوذ جناح احمدی نژاد است، از این اقدامات و اظهار تاسف از وضعیت پیش آمده، بیشتر این ظن را تقویت می کند که رژیم جمهوری اسلامی به چنین تبلیغاتی برای مصرف داخلی و کاهش نفوذ جناح احمدی نژاد نیاز داشته است.
برای شناخت این مسئله باید کمی به عقب برگشت. یکی از سایتهای ایرانی در سال 1387 در مورد خانواده هزار فامیل در ایران مطالبی منتشر ساخت که از جمله در آن به خانواده لاریجانی اشاره می کند:
"پس از شهادت مرتضی مطهری، دختر ایشان با پسر آیتالله میرزاهاشم آملی ازدواج كرد. داماد استاد اما همان كسی است كه به نام دكتر علی لاریجانی یك دهه رئیس سازمان صدا و سیما و قبل از آن وزیر ارشاد اسلامی و پس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی شد. علی لاریجانی عضو یكی از خانوادههای مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی است. محمدجواد لاریجانی اولین فرزند این خانواده است كه به قدرت رسید: معاون وزیر امور خارجه شد و نماینده مجلس شد. ستاره اقبال محمد جواد لاریجانی اما با یك حركت حساب نشده در دوران انتخابات ریاستجمهوری سال 1376 فرو خفت و او اكنون به معاونت حقوق بشر قوه قضائیه كفایت كرده است. صادق لاریجانی كه "شیخ" خانواده لاریجانیهاست نیز با عضویت در شورای نگهبان در زمره قدرتمندترین فرزندان این خاندان به حساب میآید، اما آنكه از همه فرزندان مرحوم میرزا هاشم خوشاقبالتر است علی لاریجانی همان داماد استاد مطهری است كه اكنون به نمایندگی از مردم قم به پارلمان راه یافته و قدم در راه ریاست مجلس و شاید ریاستجمهوری میگذارد".(تاکید از توفان).
آقای روحالله رشیدی در سایت «عدالتخواهی» در سال 1390در رابطه با این خانواده مطالب زیرین را نوشت که نشان می داد منظور از عبارت "ستاره اقبال محمد جواد لاریجانی اما با یك حركت حساب نشده در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 فرو خفت" چیست:
"میانههای سال ۷۵، خبری در فضای رسانهای کشور منتشر شد که به زودی به یکی از جنجالیترین موضوعات کشور تبدیل شد. در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات مهم ریاست جمهوری [دوم خرداد۷۶] باقی بود، دکتر محمد جواد لاریجانی خبرساز شد. او که در آن زمان نماینده و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس پنجم بود، با نیک براون[از مدیران کل وزارت امور خارجهی انگلیس] در لندن دیدار کرده و در مورد مسائل داخلی کشور، از جمله موضوع انتخابات ریاست جمهوری با او گفتگو کرد. آن روزها، حجتالاسلام ناطقنوری(رئیس وقت مجلس) به عنوان کاندیدای جناح راست مطرح بود. جناح چپ نیز به همراه راستهای سابق(کارگزاران سازندگی) از حجتالاسلام خاتمی حمایت میکردند. لاریجانی به عنوان تئوریسین سیاسی جناح راست، در دیدار با نیک براون، سعی کرده بود تا نگاههای منفی غرب به کاندیدای جناح راست را اصلاح کند. او به براون گفته بود که پیروزی جناح راست در انتخابات میتواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند. از سوی دیگر، کوشیده بود تا چهرهای رادیکال از جناح چپ و کاندیدایش ارائه کند. او حتی از موضوع فتوای قتل سلمان رشدی هم مایه گذاشته و جناح چپ را پیگیری کنندهی اصلی اجرای فتوای قتل سلمان رشدی معرفی کرده بود. این دیدگاه او مبتنی بر برخی اقدامات عملی چهرههای منتسب به جناح چپ در مورد قتل رشدی بود. در آن زمان، بنیاد ۱۵خرداد به سرپرستی آیتالله حسن صانعی(منتسب به جریان چپ) جایزهای نقدی را برای کسی که موفق به قتل رشدی شود، اختصاص داده بود.
خلاصه، لاریجانی حسابی تلاش کرده بود تا کاندیدای جناح متبوع خود را آرامشطلب و اهل تعامل با غرب معرفی کرده و رقیب را برعکس...
محتوای این دیدار محرمانه، چندی بعد به بیرون درز کرد. روزنامهی سلام، با انتشار بخشهایی از این مذاکره، مقدمات یک جنجال سیاسی را فراهم آورد. اینجا بود که هجمهی وسیعی علیه لاریجانی به راه افتاد که راهبران این جریان تهاجمی، نیروهای منتسب به جناح چپ بودند. نیروهایی از مجمع روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با مصاحبههای پی در پی، چنان فضایی درست کردند که لاریجانی به چهرهای منفی در افکار عمومی تبدیل شد. در راهپیمایی ۱۳ آبان همان سال، بیانیههایی از سوی دفتر تحکیم وحدت در محکومیت اقدام لاریجانی منتشر شد که نشان از جدی بودن اعتراضات داشت. مهمترین ایرادی که جناح چپ بر لاریجانی وارد می کرد، بیان مسائل داخلی کشور در حضور بیگانگان بود. چهرههایی همچون بهزاد نبوی(از سازمان مجاهدین انقلاب) به شدت به لاریجانی تاختند که چرا با انگلیسیها جلسه گذاشته و اسرار کشور را با آنها در میان نهاده است. موضعگیری تند و همه جانبهی جناح چپ نسبت به این دیدار، آنچنان وضعیتی پیش آورد که منجر به حذف عملی لاریجانی از عرصهی سیاست شد. او از مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار گذاشته شد و تا چندی پیش، از ممنوع التصویرهای تلویزیون بود!
بهزاد نبوی در گفتگویی که با ماهنامهی صبح به مدیریت مهدی نصیری انجام داد[شمارهی ۷۲، ۲۶ مرداد۱۳۷۶]، به دلایل این موضعگیری تند نسبت به لاریجانی پرداخت که امروز و پس از ۱۳ سال، بازخوانی بخشهایی از آن، جالب توجه مینماید. او میگوید:
«مذاکرات لندن با دو رویکرد مورد انتقاد واقع شده است. یکی به لحاظ دیدگاههای آقای اردشیر لاریجانی که همسو با انقلاب و خط امام نبود چون وقتی ایشان در ماجرای سلمان رشدی، موضعی همدلانه با دولت انگلیس اتخاذ میکند، یا در مورد اشغال لانه جاسوسی موضعی مخالف اتخاذ میکند، همه میگویند این مواضع، مغایر با دیدگاههای مسلط بر انقلاب و نظام است... رویکرد دوم... این است که ما نمیتوانیم این مذاکرات را جز نوعی مواضعهی سیاسی با یک دولت خارجی تلقی کنیم آن هم نه یک دولت خارجهی معمولی مثلاً بورکینافاسو یا یک دولت دوست مثل سوریه... بلکه یک دولت خارجی استعمارگر که سابقهی نفوذ و سلطهی ۲۰۰ ساله در کشور ما داشته و هنوز هم علایقی در کشور ما دارد. هنوز سازمان فراماسونری که یک سازمان دستنشاندهی انگلیس است، در ایران ریشهکن نشده است. در ضمن این دولت، دولتی است که نزدیکترین متحد امریکا خصوصاً پس از فروپاشی شوروی و آغاز نظم نوین جهانی به حساب میآید. الان در بلوکبندیهای قدرت در جهان، امریکا و انگلیس در یک طرف قرار دارند و بقیهی اروپا، ژاپن، چین و روسیه، بدون آن که در یک بلوک باشند، در مقابل این بلوک قدرت ایستادهاند... بنابراین اگر این مواضعه و تبانی با کشوری با این مشخصات صورت گرفت، برای ما قابل توجیه نیست... برخورد ما با آقای لاریجانی یک چنین برخوردی است. یعنی، ایشان را متهم میکنیم به اینکه در یک مواضعهی سیاسی با یک چنین دولتی شرکت کرده است». منبع: سایت پارسینه. (تاکید از توفان).
در همان زمان رقیبان آقای لاریجانی از "لاری گیت" سخن می راندند و بر ملاقات محرمانه با نیک براون(مدیر کل وقت وزارت خارجه انگلیس) انگشت می گذاردند.
حال آن گفتگوی بهزاد نبوی مخالف آقای لاریجانی که در زندان نشسته است با ماهنامه صبح، معنی خاصی پیدا می کند، که در جهت افشاء تمام اقدامات کنونی خانواده لاریجانی است. در ایران این خانواده درست یا نادرست به انگلیسی(انگلوفیل) بودن در میان مردم معروفیت دارد. ظاهرا بر اساس شایعات آنها باید از همان زمانی که در نجف زندگی می کردند روابط حسنه با انگلیسها می داشته اند و اکنون هم برای کسب مقام ریاست جمهوری در ایران فعالیت می کنند و برای افزایش بخت خویش در این عرصه و جلب رضایت امپریالیستها می خواهند به انگلستان بفهمانند که "پیروزی جناح راست در انتخابات میتواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند" .
محمد جواد لاریجانی که شایع است، می خواهد نقش هنری کیسینجر را بازی کند، در زمینه سیاستهای راهبردی رژیم فعال است و کارشناسان معتقدند که وی یک برنامه ریز راهبردی و محافظه کار است که با تدوین سیاست "تفکیک مقبولیت از مشروعیت"، جناح راست یعنی محافظه کاران مذهبی را به سمت "اقتدارگرائی" و استبداد عریان برای حفظ قدرت سوق داده است.
ولی علی لاریجای که فعلا رئیس مجلس است، دارای مشاغل زیر بوده است: مدیر کل برون مرزی و واحد مرکزی خبر صدا و سیما، معاونت وزارتخانه های کار و امور اجتماعی، پست و تلگراف تلفن و سپاه و مدتی نیز جانشین ستاد فرماندهی کل سپاه بود. وی همچنین دبیر شورایعالی امنیت ملی بود که مسئولیت مذاکرات هسته ای ایران را بر عهده داشت و مدتی نیز نمایندگی و ریاست مجلس هشتم شورای اسلامی را بعهده داشت و دارد، وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را نیز دارا بوده است. در زمان وی 5250 میلیارد ریال دزدی از تنها 5 حساب بانکی از مجموع 200 حساب بانکی صدا و سیما جمهوری اسلامی رو شد که وی آنها را "کشکی" نامید و به کسی در این زمینه پاسخگو نبود.
لاریجانی این روباه مکار در زمینه اقتصادی در شهمیرزاد بوقلمون و شترمرغ پرورش می دهد، گاوداری کلان دارد، پرورش ماکیان در برنامه اش قرار دارد و مهمتر از همه پرورش روباه را در دستور کار خود گذارده است. گوشت و پوست روباه را به چین صادر می کند و در این زمینه یکه تاز است. وی در شهمیرزاد در نزدیکی سمنان بدور چشمه های آب طبیعی دیوار کشیده و اموال عمومی مردم را به مالکیت خصوصی در آورده و آب زیرزمینی و کم یاب را به خارج صادر می کند. پاسداران از اموال وی در شهمیرزاد پاسداری می نمایند. با توجه به اینکه هر وکیل مجلس 60 میلیون تومان حقوق ماهیانه همراه با فوق العاده، خانه، ماشین دولتی داراست، می توانید عمق ثروت لاریجانی را پس از بازگشت از نجف محاسبه کنید و ببینید به چه نان نوائی در ایران رسیده است.
پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، علی لاریجانی در دشمنی با احمدی نژاد، نخست از نخست وزیری موسوی دفاع کرد، ولی با دیدن جهت باد، فورا در کنار احمدی نژاد قرار گرفت تا آبها از آسیاب ریخت. حال که درگیری میان بیت رهبری و دولت احمدی نژاد بالا گرفته است و نامزدی اسفندیار رحیم مشائی برای دوره بعدی ریاست جمهوری با مشکل روبروست، خانواده لاریجانی تصمیم دارند نقشه همیشگی خویش را در تسخیر مقام ریاست جمهوری به اجراء بگذارند. آنها علی لاریجانی را به عنوان نامزد مقام ریاست جمهوری به میدان می آورند. ولی این خانواده بدسابقه که بهزاد نبوی آنها را حتی در لفافه به "فراماسونری" وصل می کند، سابقه آلوده ای در برخورد با استعمارگران انگلیسی داشته اند. آنها اسرار داخلی رژیم ایران را مانند یک نوکر بی اختیار، در اختیار ارباب قرار داده اند. نیک بروان چه کسی است که یک مقام برجسته جمهوری اسلامی لازم بداند به وی، دست به سینه با سری افکنده، گزارش روابط درونی هیات حاکمه ایران را بدهد. این سوء سابقه در مورد مماشات با امپریالیست انگلستان، مانند لکه سیاهی بر پیشانی خانواده پر زاد و ولد لاریجانی چسبیده است. آنها می دانند که مخالفین لاریجانیها حتما از این حربه ی نزدیکی آنها با استعمار فرتوت انگلیس، علیه آنها در شرایطی که آنها خود را نامزد مقام ریاست جمهوری کنند، استفاده خواهند کرد. بنظر می آید که تجاوز به سفارت انگلستان در این مرحله خطیر و تبلیغات گوشخراش در مورد یک نقض آشکار معاهده جهانی، باین خاطر صورت پذیرفته باشد، تا برگ برنده را از دست جناح احمدی نژاد در افشاء خانواده لاریجانی بروباید.
البته در میان بخشی از روحانیت که اموال دزدی خویش را به انگلستان منتقل کرده اند، تحریم بانک مرکزی ایران و بستن حسابهای ایرانی های بلند پایه و آقا زاده های ساکن انگلستان و جلوگیری از سفرشان به انگلستان، دلخوری فراوانی ببار آورده است، که نشان دادن زهر چشم به انگلیس را در خیانت به مصالح ایران و خدمت به جیب خودشان، نادرست ارزیابی نمی کنند. خامنه ای موذیانه سکوت کرده است، شاید هم بقدری از باند احمدی نژاد می هراسد که تکیه بر لاریجانی را به صلاح خویش می بیند و این امر البته نشانه رضای وی است، و احمدی نژاد این عمل را به سبک خودش نادرست دانسته است. بنظر می آید اشغال سفارت انگلستان مصرف داخلی داشته و تسویه حساب با جناح احمدی نژاد است. در عرصه خارجی ولی خسارت فراوانی به ایران زده و دهان ایران را در اعتراض محقانه به تجاوز آمریکا به حریم هوائی ایران بسته است. خانواده لاریجانی عملا برای منافع شخصی و به ضرر منافع ملی ایران بهر دو امپریالیست خدمت کرده اند.
حزب کارایران(توفان)
آذرماه هزار و سیصد و نود
www.toufan.org
toufan@toufan.org
علی لاریجانی به عنوان رئیس قوه مقننه که خودش باید به قوانین به مصداق "احترام امامزاده دست متولی است"، احترام بگذارد، خودش به نقض قوانین جهانی دست زده و تازه به این کار نکوهیده خویش نیز با سینه سپر کرده مباهات می کند. در صحنه مجلس که یک عده آنرا با میدان سیرک عوضی گرفته اند، شعارهای مرگ بر انگلیس براه می اندازند تا به خیال خودشان کمر امپریالیسم فرتوت انگلستان را بشکنند. غافل از اینکه این اعمال زشت باعث تقویت امپریالیست انگلستان می باشد. بنظر می رسد که این صحنه سازیها مصرف داخلی دارد.
در شرایطی که عقل سالم حکم می کند، گسترده ترین جبهه ضد جنگ و تجاوز را در جهان بوجود آورد و به بسیج نیروها و انساندوستان جهان پرداخت، تا نقض تعهدات جهانی از جانب قدرتهای بزرگ را به زیر پرسش برده و مردم در سراسر جهان به اعتراض گسترده دست بزنند، رژیم جمهوری اسلامی، سیاست انزوا طلبی را در پیش می گیرد، که بیشتر نشانه آن است، که بیشتر غلبه بر تضادهای درونی هیات حاکمه را در نظر دارد، تا مصالح ملی ایران را. انتقاد دستگاه دولتی ایران که زیر نفوذ جناح احمدی نژاد است، از این اقدامات و اظهار تاسف از وضعیت پیش آمده، بیشتر این ظن را تقویت می کند که رژیم جمهوری اسلامی به چنین تبلیغاتی برای مصرف داخلی و کاهش نفوذ جناح احمدی نژاد نیاز داشته است.
برای شناخت این مسئله باید کمی به عقب برگشت. یکی از سایتهای ایرانی در سال 1387 در مورد خانواده هزار فامیل در ایران مطالبی منتشر ساخت که از جمله در آن به خانواده لاریجانی اشاره می کند:
"پس از شهادت مرتضی مطهری، دختر ایشان با پسر آیتالله میرزاهاشم آملی ازدواج كرد. داماد استاد اما همان كسی است كه به نام دكتر علی لاریجانی یك دهه رئیس سازمان صدا و سیما و قبل از آن وزیر ارشاد اسلامی و پس از آن دبیر شورای عالی امنیت ملی شد. علی لاریجانی عضو یكی از خانوادههای مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی است. محمدجواد لاریجانی اولین فرزند این خانواده است كه به قدرت رسید: معاون وزیر امور خارجه شد و نماینده مجلس شد. ستاره اقبال محمد جواد لاریجانی اما با یك حركت حساب نشده در دوران انتخابات ریاستجمهوری سال 1376 فرو خفت و او اكنون به معاونت حقوق بشر قوه قضائیه كفایت كرده است. صادق لاریجانی كه "شیخ" خانواده لاریجانیهاست نیز با عضویت در شورای نگهبان در زمره قدرتمندترین فرزندان این خاندان به حساب میآید، اما آنكه از همه فرزندان مرحوم میرزا هاشم خوشاقبالتر است علی لاریجانی همان داماد استاد مطهری است كه اكنون به نمایندگی از مردم قم به پارلمان راه یافته و قدم در راه ریاست مجلس و شاید ریاستجمهوری میگذارد".(تاکید از توفان).
آقای روحالله رشیدی در سایت «عدالتخواهی» در سال 1390در رابطه با این خانواده مطالب زیرین را نوشت که نشان می داد منظور از عبارت "ستاره اقبال محمد جواد لاریجانی اما با یك حركت حساب نشده در دوران انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 فرو خفت" چیست:
"میانههای سال ۷۵، خبری در فضای رسانهای کشور منتشر شد که به زودی به یکی از جنجالیترین موضوعات کشور تبدیل شد. در شرایطی که کمتر از یک سال به انتخابات مهم ریاست جمهوری [دوم خرداد۷۶] باقی بود، دکتر محمد جواد لاریجانی خبرساز شد. او که در آن زمان نماینده و رئیس مرکز پژوهشهای مجلس پنجم بود، با نیک براون[از مدیران کل وزارت امور خارجهی انگلیس] در لندن دیدار کرده و در مورد مسائل داخلی کشور، از جمله موضوع انتخابات ریاست جمهوری با او گفتگو کرد. آن روزها، حجتالاسلام ناطقنوری(رئیس وقت مجلس) به عنوان کاندیدای جناح راست مطرح بود. جناح چپ نیز به همراه راستهای سابق(کارگزاران سازندگی) از حجتالاسلام خاتمی حمایت میکردند. لاریجانی به عنوان تئوریسین سیاسی جناح راست، در دیدار با نیک براون، سعی کرده بود تا نگاههای منفی غرب به کاندیدای جناح راست را اصلاح کند. او به براون گفته بود که پیروزی جناح راست در انتخابات میتواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند. از سوی دیگر، کوشیده بود تا چهرهای رادیکال از جناح چپ و کاندیدایش ارائه کند. او حتی از موضوع فتوای قتل سلمان رشدی هم مایه گذاشته و جناح چپ را پیگیری کنندهی اصلی اجرای فتوای قتل سلمان رشدی معرفی کرده بود. این دیدگاه او مبتنی بر برخی اقدامات عملی چهرههای منتسب به جناح چپ در مورد قتل رشدی بود. در آن زمان، بنیاد ۱۵خرداد به سرپرستی آیتالله حسن صانعی(منتسب به جریان چپ) جایزهای نقدی را برای کسی که موفق به قتل رشدی شود، اختصاص داده بود.
خلاصه، لاریجانی حسابی تلاش کرده بود تا کاندیدای جناح متبوع خود را آرامشطلب و اهل تعامل با غرب معرفی کرده و رقیب را برعکس...
محتوای این دیدار محرمانه، چندی بعد به بیرون درز کرد. روزنامهی سلام، با انتشار بخشهایی از این مذاکره، مقدمات یک جنجال سیاسی را فراهم آورد. اینجا بود که هجمهی وسیعی علیه لاریجانی به راه افتاد که راهبران این جریان تهاجمی، نیروهای منتسب به جناح چپ بودند. نیروهایی از مجمع روحانیون مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، با مصاحبههای پی در پی، چنان فضایی درست کردند که لاریجانی به چهرهای منفی در افکار عمومی تبدیل شد. در راهپیمایی ۱۳ آبان همان سال، بیانیههایی از سوی دفتر تحکیم وحدت در محکومیت اقدام لاریجانی منتشر شد که نشان از جدی بودن اعتراضات داشت. مهمترین ایرادی که جناح چپ بر لاریجانی وارد می کرد، بیان مسائل داخلی کشور در حضور بیگانگان بود. چهرههایی همچون بهزاد نبوی(از سازمان مجاهدین انقلاب) به شدت به لاریجانی تاختند که چرا با انگلیسیها جلسه گذاشته و اسرار کشور را با آنها در میان نهاده است. موضعگیری تند و همه جانبهی جناح چپ نسبت به این دیدار، آنچنان وضعیتی پیش آورد که منجر به حذف عملی لاریجانی از عرصهی سیاست شد. او از مجمع تشخیص مصلحت نظام کنار گذاشته شد و تا چندی پیش، از ممنوع التصویرهای تلویزیون بود!
بهزاد نبوی در گفتگویی که با ماهنامهی صبح به مدیریت مهدی نصیری انجام داد[شمارهی ۷۲، ۲۶ مرداد۱۳۷۶]، به دلایل این موضعگیری تند نسبت به لاریجانی پرداخت که امروز و پس از ۱۳ سال، بازخوانی بخشهایی از آن، جالب توجه مینماید. او میگوید:
«مذاکرات لندن با دو رویکرد مورد انتقاد واقع شده است. یکی به لحاظ دیدگاههای آقای اردشیر لاریجانی که همسو با انقلاب و خط امام نبود چون وقتی ایشان در ماجرای سلمان رشدی، موضعی همدلانه با دولت انگلیس اتخاذ میکند، یا در مورد اشغال لانه جاسوسی موضعی مخالف اتخاذ میکند، همه میگویند این مواضع، مغایر با دیدگاههای مسلط بر انقلاب و نظام است... رویکرد دوم... این است که ما نمیتوانیم این مذاکرات را جز نوعی مواضعهی سیاسی با یک دولت خارجی تلقی کنیم آن هم نه یک دولت خارجهی معمولی مثلاً بورکینافاسو یا یک دولت دوست مثل سوریه... بلکه یک دولت خارجی استعمارگر که سابقهی نفوذ و سلطهی ۲۰۰ ساله در کشور ما داشته و هنوز هم علایقی در کشور ما دارد. هنوز سازمان فراماسونری که یک سازمان دستنشاندهی انگلیس است، در ایران ریشهکن نشده است. در ضمن این دولت، دولتی است که نزدیکترین متحد امریکا خصوصاً پس از فروپاشی شوروی و آغاز نظم نوین جهانی به حساب میآید. الان در بلوکبندیهای قدرت در جهان، امریکا و انگلیس در یک طرف قرار دارند و بقیهی اروپا، ژاپن، چین و روسیه، بدون آن که در یک بلوک باشند، در مقابل این بلوک قدرت ایستادهاند... بنابراین اگر این مواضعه و تبانی با کشوری با این مشخصات صورت گرفت، برای ما قابل توجیه نیست... برخورد ما با آقای لاریجانی یک چنین برخوردی است. یعنی، ایشان را متهم میکنیم به اینکه در یک مواضعهی سیاسی با یک چنین دولتی شرکت کرده است». منبع: سایت پارسینه. (تاکید از توفان).
در همان زمان رقیبان آقای لاریجانی از "لاری گیت" سخن می راندند و بر ملاقات محرمانه با نیک براون(مدیر کل وقت وزارت خارجه انگلیس) انگشت می گذاردند.
حال آن گفتگوی بهزاد نبوی مخالف آقای لاریجانی که در زندان نشسته است با ماهنامه صبح، معنی خاصی پیدا می کند، که در جهت افشاء تمام اقدامات کنونی خانواده لاریجانی است. در ایران این خانواده درست یا نادرست به انگلیسی(انگلوفیل) بودن در میان مردم معروفیت دارد. ظاهرا بر اساس شایعات آنها باید از همان زمانی که در نجف زندگی می کردند روابط حسنه با انگلیسها می داشته اند و اکنون هم برای کسب مقام ریاست جمهوری در ایران فعالیت می کنند و برای افزایش بخت خویش در این عرصه و جلب رضایت امپریالیستها می خواهند به انگلستان بفهمانند که "پیروزی جناح راست در انتخابات میتواند منافع انگلیس و غرب را تامین کند" .
محمد جواد لاریجانی که شایع است، می خواهد نقش هنری کیسینجر را بازی کند، در زمینه سیاستهای راهبردی رژیم فعال است و کارشناسان معتقدند که وی یک برنامه ریز راهبردی و محافظه کار است که با تدوین سیاست "تفکیک مقبولیت از مشروعیت"، جناح راست یعنی محافظه کاران مذهبی را به سمت "اقتدارگرائی" و استبداد عریان برای حفظ قدرت سوق داده است.
ولی علی لاریجای که فعلا رئیس مجلس است، دارای مشاغل زیر بوده است: مدیر کل برون مرزی و واحد مرکزی خبر صدا و سیما، معاونت وزارتخانه های کار و امور اجتماعی، پست و تلگراف تلفن و سپاه و مدتی نیز جانشین ستاد فرماندهی کل سپاه بود. وی همچنین دبیر شورایعالی امنیت ملی بود که مسئولیت مذاکرات هسته ای ایران را بر عهده داشت و مدتی نیز نمایندگی و ریاست مجلس هشتم شورای اسلامی را بعهده داشت و دارد، وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است، و عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی را نیز دارا بوده است. در زمان وی 5250 میلیارد ریال دزدی از تنها 5 حساب بانکی از مجموع 200 حساب بانکی صدا و سیما جمهوری اسلامی رو شد که وی آنها را "کشکی" نامید و به کسی در این زمینه پاسخگو نبود.
لاریجانی این روباه مکار در زمینه اقتصادی در شهمیرزاد بوقلمون و شترمرغ پرورش می دهد، گاوداری کلان دارد، پرورش ماکیان در برنامه اش قرار دارد و مهمتر از همه پرورش روباه را در دستور کار خود گذارده است. گوشت و پوست روباه را به چین صادر می کند و در این زمینه یکه تاز است. وی در شهمیرزاد در نزدیکی سمنان بدور چشمه های آب طبیعی دیوار کشیده و اموال عمومی مردم را به مالکیت خصوصی در آورده و آب زیرزمینی و کم یاب را به خارج صادر می کند. پاسداران از اموال وی در شهمیرزاد پاسداری می نمایند. با توجه به اینکه هر وکیل مجلس 60 میلیون تومان حقوق ماهیانه همراه با فوق العاده، خانه، ماشین دولتی داراست، می توانید عمق ثروت لاریجانی را پس از بازگشت از نجف محاسبه کنید و ببینید به چه نان نوائی در ایران رسیده است.
پس از تقلب در انتخابات ریاست جمهوری، علی لاریجانی در دشمنی با احمدی نژاد، نخست از نخست وزیری موسوی دفاع کرد، ولی با دیدن جهت باد، فورا در کنار احمدی نژاد قرار گرفت تا آبها از آسیاب ریخت. حال که درگیری میان بیت رهبری و دولت احمدی نژاد بالا گرفته است و نامزدی اسفندیار رحیم مشائی برای دوره بعدی ریاست جمهوری با مشکل روبروست، خانواده لاریجانی تصمیم دارند نقشه همیشگی خویش را در تسخیر مقام ریاست جمهوری به اجراء بگذارند. آنها علی لاریجانی را به عنوان نامزد مقام ریاست جمهوری به میدان می آورند. ولی این خانواده بدسابقه که بهزاد نبوی آنها را حتی در لفافه به "فراماسونری" وصل می کند، سابقه آلوده ای در برخورد با استعمارگران انگلیسی داشته اند. آنها اسرار داخلی رژیم ایران را مانند یک نوکر بی اختیار، در اختیار ارباب قرار داده اند. نیک بروان چه کسی است که یک مقام برجسته جمهوری اسلامی لازم بداند به وی، دست به سینه با سری افکنده، گزارش روابط درونی هیات حاکمه ایران را بدهد. این سوء سابقه در مورد مماشات با امپریالیست انگلستان، مانند لکه سیاهی بر پیشانی خانواده پر زاد و ولد لاریجانی چسبیده است. آنها می دانند که مخالفین لاریجانیها حتما از این حربه ی نزدیکی آنها با استعمار فرتوت انگلیس، علیه آنها در شرایطی که آنها خود را نامزد مقام ریاست جمهوری کنند، استفاده خواهند کرد. بنظر می آید که تجاوز به سفارت انگلستان در این مرحله خطیر و تبلیغات گوشخراش در مورد یک نقض آشکار معاهده جهانی، باین خاطر صورت پذیرفته باشد، تا برگ برنده را از دست جناح احمدی نژاد در افشاء خانواده لاریجانی بروباید.
البته در میان بخشی از روحانیت که اموال دزدی خویش را به انگلستان منتقل کرده اند، تحریم بانک مرکزی ایران و بستن حسابهای ایرانی های بلند پایه و آقا زاده های ساکن انگلستان و جلوگیری از سفرشان به انگلستان، دلخوری فراوانی ببار آورده است، که نشان دادن زهر چشم به انگلیس را در خیانت به مصالح ایران و خدمت به جیب خودشان، نادرست ارزیابی نمی کنند. خامنه ای موذیانه سکوت کرده است، شاید هم بقدری از باند احمدی نژاد می هراسد که تکیه بر لاریجانی را به صلاح خویش می بیند و این امر البته نشانه رضای وی است، و احمدی نژاد این عمل را به سبک خودش نادرست دانسته است. بنظر می آید اشغال سفارت انگلستان مصرف داخلی داشته و تسویه حساب با جناح احمدی نژاد است. در عرصه خارجی ولی خسارت فراوانی به ایران زده و دهان ایران را در اعتراض محقانه به تجاوز آمریکا به حریم هوائی ایران بسته است. خانواده لاریجانی عملا برای منافع شخصی و به ضرر منافع ملی ایران بهر دو امپریالیست خدمت کرده اند.
حزب کارایران(توفان)
آذرماه هزار و سیصد و نود
www.toufan.org
toufan@toufan.org