۷ آذر ۱۳۸۹



سامانه سرمایه داری مسئول گرسنگی و قحطی


سال 2008 را به خاطر آورید. گرسنگی به علت افزایش بی رویه بهای برنج و غلات فراگیر شده بود. در اندونزی انبارهای برنج توسط ارتش محافظت می شد و در هائیتی و بسیاری ممالک دیگر مردم برای رفع گرسنگی به قیام دست زدند و سرکوب شدند. سازمان تغذیه جهانی تعداد گرسنگان را در جهان یک میلیارد نفر برآورده کرده است.در سالهای آتی بهای غلات و ذرت تا 40 در صد افزایش می یابد. بهای برنج هم اکنون افزایش یافته است. برنج و گندم از مواد اولیه ای هستند که برای رفع گرسنگی در جهان نقش قاطع دارند. البته برای افزایش این قیمتها آتش سوزی در روسیه و نابودی غلات را که منجر به کاهش صادرات این مواد اولیه شده است و یا سیل وحشتناک پاکستان را که بسیاری اراضی قابل کشت را نابود کرده و ذخایر غلات را از بین برده است می توان مورد اشاره قرار داد ولی حقیقت این است که افزایش بی رویه بهای مواد اولیه زندگی مردم مربوط به آتش سوزی و سیل نیست و نمی شود گناهش را به گردن سیل و آتش سوزی انداخت. نابودی ذرت به افزایش بهای گوشت منجر می شود و مصرف کم گوشت سلامتی مردم ممالک فقیر را به خطر می اندازد. از هم اکنون باید با نابودی صدها میلیون انسان پر امید که دست اتفاق آنها را در ممالک تحت سلطه بدنیا آورده است حساب کرد.سازمان تغذیه جهانی که برای مبارزه با گرسنگی به خرید ارزاق عمومی دست می زند این بار قادر نیست باندازه کافی با بودجه ای که در دست دارد این مواد اولیه را تهیه کند و لذا در زمانیکه قحطی فرا می رسد و سیل حرکت انسانی آغاز می شود سازمان ملل متحد قادر نیست به این کشورها، با بودجه محدودیکه برای این امور در نظر گرفته شده است یاری رساند. مرگ انسانها از قبل برنامه ریزی شده است.افزایش بهای غلات تنها بخاطر کمبود آن و عدم تناسب عرضه و تقاضا در بازار سرمایه داری نیست. بسیاری از انبارهای غله برای چنین روزی ذخایر فراوانی را در خود جای داده اند تا بتوانند در مقابل سوانح طبیعی مقاومت کنند. این تجربه ای بوده است که ممالک و سازمانهای جهانی از قبل آموخته اند و نمی شود هر بار بروز هر سانحه طبیعی را مسئول گرسنگی و نابودی مردم ممالک فقیر جا زد. ولی مشکل اساسی مشکل بورس بازی سرمایه داری در بازارهای بورس است. خرید و فروش غلات به صورت سهام در بازار بورس دست بدست می گردد. سرمایه دارانی هستند که با پیشگوئی در مورد افزایش احتمالی تولید غلات سهام آنرا در بازار٬ قبل از بهره برداری می فروشند. سهام به صورت حقیقی بهائی ندارند و تنها بهای غیر واقعی خود را زمانی بدست می آورند که واقعا بهره برداری از زمینهای مزروعی به پایان رسیده باشد و محصولات کشاورزی به بازار آید. سرمایه داران بر سر غذای مردم قمار می کنند. در نتیجه این قمار بهای ارزاق عمومی سرسام آور افزایش می یابد٬ هر سرمایه داری در بازار بورس سهامش را به سرمایه دار دیگر که امید کسب سود بیتشری از فروش این سهام دارد می فروشد و باین ترتیب بهای سهام غلات٬ گوشت و مواد اولیه سرسام آور افزایش می یابد و بورس بازان در این امر سودهای افسانه ای می برند.سرمایه ها به صورت سهام در بازار بورس دست بدست می گردد به امید اینکه انشاءاﷲ همه چیز گربه است. با همین محاسبات سوداگرانه بود که قبل از بروز این سوانح طبیعی سهام غلات در بازار بورس کاهش یافته بود زیرا همه با محصول فراوان در این زمینه حساب می کردند. بسیاری که در این عرصه قمار کرده بودند سهام خویش را در بازار بورس بفروش رساندند و متحمل خسارت فراوان شدند. سرمایه های نقد مردم بر باد رفت. حال سهام غلات در بازارهای بورس تا 50 در صد افزایش یافته است و این افزایش سهام به امید اینکه کمبود غلات پشتوانه محکمی برای فروش گران آن در آینده است روز بروز افزایش می یابد. بهای مجازی غلات از ارزش حقیقی آن جدا شده است و این به بهای جان مردم جهان تمام می شود. اقلیتی ثروتمند غذای مردم را در دست گرفته اند و بر سر آن در بازار بورس قمار می کنند و "آزادی" فردی و آزادی سرمایه اجازه نمی دهد که به حریم آنها نزدیک شد و برای بازار بورس قواعدی تنظیم نمود. دولت که حافظ منافع سرمایه داران و حفظ نظام موجود است بر این جنایت علیه بشریت بی طرفانه نظارت می کند. بسیاری از مملک جهان که حتی تا 80 در صد بودجه خویش را برای خرید این محصولات می پردازند در وضعیت بحرانی به سر می برند. قیامهای ضد گرسنگی در سال آینده در پیش است. روزنامه زوددویچه تسایتونگ مورخ 4/5 سپتامبر 2010 از قیام مردم در موزامبیک خبر می دهد. دولت در اثر افزایش بهای غلات در بازار جهانی مجبور شده است به بهای نان 25 درصد بیفزاید در نتیجه آن بهای برق و آب نیز 30 درصد افزایش یافته است. برای مردمی که در اکثیریت خود با 20 تا 30 دلار در ماه زندگی بخور و نمیری دارند این افزایش قیمت کمر شکن است. در این قیام تا کنون ده نفر به قتل رسیده اند و رسانه های گروهی جهان بر روی آن سرپوش می گذارند تا نمونه ای برای سایر ممالک فقیر قرار نگیرد. این تنها از نتایج سحر است و بزودی بلای گرسنگی گریبان سایر ممالک را خواهد گرفت.در میهن ما ایران که به مصداق هر آن کس که دندان دهد نان دهد، تولید داخلی به علت همدستی مافیای سرمایه داریِ برسر قدرت، با نفوذ عمیق قشر خودی بورژوازی تجاری ایرانی در دولت، دروازه های ایران را به روی کالاهای خارجی آنچنان گشوده است که محصولات داخلی در این رقابت نابود شده اند. کشوری که باید و می تواند خودکفا باشد باید مصول برنج، گندم و ذرت، گوشت گاو و مرغ را از بیرون وارد کند و آنهم در زمانیکه در محاصره اقتصادی به سر می برد. بخش بزرگی از درآمد نفت ایران باید صرف تامین شکم مردم شود بدون آنکه برای آینده کشور سرمایه گذاری ای صورت پذیرد. ایران بیکی از بزرگترین ممالک وارد کننده گندم بدل شده است. سیاست ارتجاعی همدستی با مفسدین و غارت عمومی توسط مشتی خویشاوندان خونی در قدرت دوران سختی را برای هموطنان ما در پیش رو دارد. در کنار تحریمهای اقتصادی افزایش بهای غلات٬ گندم و برنج که غذای اصلی مردم کشور ماست شرایط سختی را به مردم تحمیل کرده و دامنه فقر را گسترش می دهد. در حالیکه مردم میهن ما باید بهای این بورس بازی و قمار جهانی را بپردازند تحریم اقتصادی صدمه ای به هیات حاکمه نمی زند همانگونه که در عراق نزد ولی مردم ایران را به مرگ محکوم می کند. حال باید ولی فقیه و ابواب جمعیش دست بدامن امام زمان شوند تا راه چاره ای برای این بلای زمینی پیدا کند.

بر گرفته ازتوفان شماره 127 مهر ماه 1389 برابر اکتبر 2010 ارگان مرکزی حزب کارایران