۲۱ مهر ۱۳۸۸






دو یاد داشت کوتاه از توفان الکترونیکی:

حقوق بشر و آنان که با بشر میانۀ خوبی ندارند

رژیم جمهوری اسلامی با بشر میانۀ خوبی ندارد. این امر فقط بعد از انتخابات تقلبی 22 خرداد و قتل و سرکوب مردم شروع نشده است. جمهوری اسلامی 30 سال جنایت کرده و به نقض مستمر حقوق بشر پرداخته است. تاریخ جمهوری اسلامی تاریخ 30 سال نقض ابتدائی ترین حقوق بشر است. جمهوری اسلامی اما از ابناء بشر زیاد صحبت می کند ولی از نوع بشر بیزار است. برای جمهوری اسلامی حقوق زمینی برای بشر وجود ندارد و حقوق آسمانی هم در دست خداست. به این جهت است که باید همواره خدا به ابناءش رحم کند و بر آنها غضب نفرمایند که تیکه بزرگۀ آنها همان گوششان است.
البته همۀ مذاهب آسمانی میانهﺍﻯ با حقوق بشر ندارند و حقوق بشر را مطابق میل خویش و بر اساس مصالح مذهبی خویش تفسیر می کنند. این امر از ویژگیﻫﺎﻯ اسلام نیست. در اسلام زن نصف مرد ارزش دارد. ولی نصف حقوق مرد را هم ندارد. منطقاً باید این طور باشد که این "نصفه مرد" حداقل باید نصفی از حقوق مرد را داشته باشد ولی شما در همۀ ادیان چه برسد به اسلام، منطقی پیدا نمی کنید. در اسلام کشتن انسانﻫﺎ مثل آب خوردن است. شیخ یا شاه اگر ببخشند شیخعلیخان نمی بخشد. بر این مصداق در بدو انقلاب بسیاری از توابین را به این بهانه که توبهﺍشان مربوط به ما نیست و پیامشان به خداست سر بریدند. این خدا بود که باید توبه را می بخشید و نه شیخ. توبه، جواز زندگی نبود، جواز ورود به بهشت بود. برای هر امر پیش پا افتادهﺍﻯ می توان در اسلام جان یک انسان آزاده و دانشمند و با ارزش را گرفت. اهمیت این خونریزی از نظر آنها در حفظ مصالح اسلام است چون اگر نشود از کسی زهر چشم گرفت، چگونه می شود مطمئن بود که این سامانه بر سر کار باقی می ماند و چگونه می توان بدون این زهر چشم بر پشت مردم سوار شد و مفتی و طفیلی گرانه زندگی کرد. در اسلام زن را سنگسار می کنند. یک مجازات بیرحمانه که از قرون گذشته به ارث رسیده است. در اسلام به کودکان حقی نمی دهند. این تفکر حداقل یک بار منطقی دارد زیرا در جامعهﺍﻯ که بزرگانش حق و حقوقی ندارند این فضولیﻫﺎ به بچهﻫﺎ نیآمده است. بنیاد نظام جمهوری اسلامی از آنجا که یک نظام مذهبی است و ایدئولوژی مذهبی بر آن حاکم است از اساس با حقوق بشر در تناقض قرار دارد. مذهب دموکراتیک در جهان وجود نداشته و هرگز نیز به وجود نخواهد آمد زیرا که خود نفس اعزام پیامبران، آن هم بدون نظر و موافقت مردم، از جانب دستگاه استبدادی درگاه باریتعالی، خودش ضد دموکراتیک است. انتصاب پیامبران و نه انتخاب آنها عملی ضد دموکراتیک است. و این روح ضد دموکراتیک و ضد بشری که برای انسانﻫﺎ ارزشی قائل نیست در تمام مذاهب بزرگ جهان و در تمام کتب مقدس وجود دارد و از جمله در اسلام.
رژیم جمهوری اسلامی در بدو تولدش برای افکار عمومی تره هم خورد نمی کرد. جویﻫﺎﻯ خون بود که راه انداخت و با شبه استدلالات مسخره، آزادیخواهان را از دم تیغ گذرانید. همین رژیم بعدها در اثر فشار افکار عمومی و اعتراض و فشار جهانی دولتﻫﺎﻯ مخالف ناچار شد شکل کار خویش را عوض کند. سنگسار را در مراجع عمومی ممنوع کرد و از فیلمبرداری آنها ممانعت به عمل آورد. اعدام را در مجامع عمومی بنا بر مصالح اسلام مردود شمرد چون دیگر به اجرای آن به این شیوه نیازی نداشت. البته هر وقت مصالح اسلام مجدداً آدم کشی در ملاء عام را ایجاب کند، آنها برای هر نوع جنایتی آمادگی دارند. نقض حقوق بشر در ماهیت رژیمﻫﺎﻯ مذهبی است. این رژیمﻫﺎ حتی نمی دانند چه حقوقی بشر دارد تا آن را نقض کنند. نفی اساسی حقوق بشر بهترین شیوۀ مبارزه با نقض آن است. زیرا وقتی شما حقوقی را اساساً طرد کرده و به رسمیت نشناسید، نمی توانید آن را، یعنی چیزی را که وجود ندارد، به زیر پا بگذارید.
مردم ایران جنایات و بی حقی و عدل اسلامی را در این نظام فاسد و مرتجع دیدهﺍند. مردم به طعنه می گویند که اگر عدل اسلامی این است که این حضرات آوردهﺍند؛ خدا را شکر که خود ائمۀ اطهار بر سر کار نیستند که کار از این هم بدتر بود.
در ماهﻫﺎﻯ اخیر، بعد از کودتای انتخاباتی، ما در ایران با شکنجه، اعتراف گیری، قتل و کشتار و تجاوز به زنان و مردان روبرو بودهﺍیم و افتضاح زندان قرون وسطائی کهریزک و افشای بربریت نظام اسلامی بار دیگر ماهیت رأفت اسلامی را برملاء کرده است. احمدی نژاد که این روزها در اثر مبارزات درخشان مردم سرگیجه گرفته است در مصاحبهﺍﻯ درمقر سازمان ملل در پاسخ به سئوالی درمورد سرکوب و کشتار مردم بی گناه بی شرمانه گفته است که این به دولت ربطی ندارد و در هر زد و خورد خیابانی چنین اتفاقاتی می افتد. وی در مصاحبهﺍﻯ با کانال 2 فرانسه نیز قتل ندا آقا سلطان را "داستان مشکوک" نام برد و مسئولیت این قتل را به تحریک کنندگان داخلی و خارجی ربط داده است... احمدی نژاد و نظام جمهوری اسلامی بنا بر ماهیتش هیچ گاه با بشر میانۀ خوبی نداشته است و وجود منحوسش لکۀ ننگی در تاریخ بشری است.
البته در دنیای سرمایهﺩاری امپریالیستی و یا در کشورصهیونیستی اسرائیل نقض حقوق بشر به نحو دیگری صورت می گیرد. آنها از ابتداء تعریف می کنند که بشر کیست. بزعم اسرائیلیﻫﺎ، اعراب و به ویژه فلسطینیﻫﺎ بشر نیستند. آمریکائیﻫﺎ معتقدند که عراقیﻫﺎ، افغانﻫﺎ.... بشر نیستند، این که چه کسی بشر است را امپریالیستﻫﺎ تعیین می کنند. با این تعریف خودسرانه از بشر، کار نقض حقوق بشر تسهیل می شود. چون عراقیﻫﺎ بشر نیستند کشتن آنها با بمب آتشزای فسفر جنایت نیست و آدمکشی محسوب نمی شود. صهیونیستﻫﺎ روزانه دهﻫﺎ فلسطینی را می کشند و به دور آنها دیوار کشیدهﺍند و به آنها آب و غذا نمی دهند به امید این که آنها روزی تسلیم صهیونیستﻫﺎ شوند و ننگ و تحقیر غرورشان را بپذیرند. سایر ممالک امپریالیستی نیز از این روش حمایت می کنند. دموکراسیﻫﺎﻯ غربی، افغانﻫﺎ را بشر نمی دانند این است که دسته دسته از آنها را در عزا و عروسی می کشند و آن را تجاوز به حقوق بشر به حساب نمی آورند. آمریکائیﻫﺎ حتی شکنجه کردن این "آدمﻫﺎئی" را که بشر نیستند توصیه می کنند و کارشناسان حقوقی پنتاگون فرمولﻫﺎﻯ شسته و روفتۀ حقوقی برایتان می نویسند که چرا این انسانﻫﺎ، بشر نیستند. آدم ربائی و گروگانگیری در عراق توسط جنبش آزادیبخش مردمی که برای آزادی ملی شان مبارزه می کنند جرم است و نوکران امپریالیستﻫﺎ آنها را محکوم می کنند حال آن که هزاران نفر را در اروپا از طریق آلمان و ایتالیا و سایر ممالک اروپائی در روز روشن دزدیدند و به شکنجه خانهﻫﺎ بردند و از آخرین پیشرفتﻫﺎﻯ علمی برای این کار و مُقّر آوردن آنها استفاده کردهﺍند و نامش را نقض حقوق بشر نمی گذارند. زیرا که آنها سایر ملل را جزء ابناء بشر به حساب نمی آورند. آلمانﻫﺎ در یوگسلاوی مردم غیر نظامی را برای تجزیۀ یوگسلاوی بمباران کردند و به قتل رساندند. همین کار را آمریکائیﻫﺎ در عراق و افغانستان و اسرائیلیﻫﺎ در فلسطین و لبنان، استرالیائیﻫﺎ و کانادائیﻫﺎ و هلندیﻫﺎ و فرانسویﻫﺎ و ایتالیائیﻫﺎ و... در عراق و افغانستان می کنند. این تجربیات نشان می دهند که اعلامیۀ حقوق بشر به ابزار مبارزۀ سیاسی و کلاشی و حقه بازی بدل شده است. امپریالیستﻫﺎ در حالی که اعلامیۀ جهانی حقوق بشر را بر سر دست گرفتهﺍند و نعرۀ دفاع از آن می زنند، مضمون آن را لگدمال کرده و بر روی آن تف انداختهﺍند. حال همین موجودات کثیف و ضد بشر از منتقدین رژیمﻫﺎﻯ ارتجاعی دیگری نظیر جمهوری اسلامی پاکستان، عربستان سعودی و نظایر آنها هستند. هیچ کس در جهان حاضر نیست این نمایش مسخرۀ مشتی ریاکار ضد بشر را بپذیرد. حقوق بشر ابزار اعمال قهر ضد انقلابی شده است و اتفاقاً رژیمﻫﺎئی نظیر جمهوری اسلامی از بی اعتباری منتقدینی که دستشان به خون بشر آلوده است بهترین امتیازات تبلیغاتی را می گیرد. مگر می شود به سخنان شکنجه گر در دفاع از حقوق بشر اعتماد کرد.
حقوق بشر واقعی زمانی در جهان تحقق می یابد که طبقات از بین برود و به طور مشخص امپریالیسم و سرمایهﺩاری برچیده شده باشد تا تمام موجبات نقض حقوق بشر از میان برود. آن وقت دیگر در جهانی که مملو از ابناء بشر است جائی برای آدم خوارانی نظیر احمدی نژاد، جرج بوش و هیتلر و پینوشه و محمد رضا شاه و....باقی نیست.

*****
حامد کرزای، رئیس جمهور منتخب استعمارگران

انتخابات قلابی افغانستان تحت نظارت نیروهای متجاوز ناتو به رهبری امپریالیست آمریکا با پیروزی حامد کرزای به پایان رسید. به گفتۀ خبرگزاریﻫﺎﻯ رسمی، حامد کرزای کمی بیش از پنجاه درصد آراء را به دست آورد. این نمایش مسخره در حالی صورت گرفت که رئیس کمیسیون انتخابات و صحنه گردان پشت پرده، که مسئولیت نظارت بر صندوقﻫﺎ را به عهده داشت، برادر حامد کرزای بوده است. تقلب و فساد در این انتخابات به حدی آشکار بوده است که حتا اربابان کرزای برای حفظ آبرو نیز ناچار گردیدند از "کاستیﻫﺎﻯ" این مضحکه سخن بگویند. به هرجهت حامد کرزای که عنصری فاسد و ضد دمکرات و سرسپرده است، بار دیگرتوسط آمریکا و ناتو به قدرت رسید و اربابانش، مزدور شایسته تر از وی برای اجرای برنامهﻫﺎﻯ خود در افغانستان نیافتند. شرکت اندک مردم در نمایش انتخابات ریاست جمهوری نشان از تحریم گستردۀ مردم و اعتراض به حضور و ادامۀ جنایات بیشمار نیروهای متجاوز در افغانستان دارد.
هشت سال تجاوز و خونریزی که تحت لوای دمکراسی و حقوق بشر انجام گرفته و می گیرد نشان داده تا چه اندازه این بشردوستان بی وجدان با بشر بیگانهﺍند. حزب ما به همراه سایر نیروها و مردم صلحدوست جهان از همان آغاز بمباران و اشغال افغانستان را محکوم و این تجاوز را غیرمشروع و جنایتکارانه اعلام داشت و به افشای اهداف شوم این اشغال بربرمنشانه پرداخت. اکنون که باردیگر کرزای چون عروسکی بی اراده برمسند قدرت نشسته است، کشتار و قتل عام مردم بیدفاع هم چنان ادامه دارد. ارتش متجاوز ناتو به رهبری آمریکا هر روز جنایت می کند و رسانهﻫﺎﻯ امپریالیستی نیز با نگاه نژادپرستانه و راسیستی به کشتار مردم به توجیه این بربریت می پردازند. به نام دمکراسی و تمدن و حقوق بشر و در سایۀ دستگاهﻫﺎﻯ دروغ پراکنی بر سرمردم بمب می ریزند و از این که از فسفر سفید نیز سود جویند شرم و حیا ندارند. چه بیشرمانه است وقتی حواریون رنگارنگ منصور حکمت از اشغال افغانستان به دفاع برخاسته و "سرنگونی باند گانگستر طالبان توسط امپریالیست آمریکا را امری مثبت و جشن گرفتند". اینان از استعمار فضیلتی ساخته و از"تمدن غرب در مقابل توحش شرق" حمایت کرده و می کنند. دفاع بیشرمانه از تجاوز افغانستان نیز در همین چهارچوب استعماری قابل تبیین است.
همین چند روز پیش بود که نیروهای متجاوز امپریالیست آلمان با بمباران یک تانکر نفت و به بهانۀ مبارزه با طالبان بیش از 100 نفر از مردم غیر نظامی را قتل عام و دهﻫﺎ تن را مجروح ساختند. زبان و منطق استعمار جز این نیست. دستان خانم آنجلا مرکل که به خون مردم افغانستان آغشته است با اشک تمساح ریختن و ابراز تاسف نسبت به قربانیان غیر نظامی؛ اما گناه را به گردن طالبان انداخت و همانند سایر متحدینش به توجیه این جنایت کثیف و ضد بشری پرداخت.
رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما با تقویت بنیۀ نظامی و تشدید حملات افسارگسیخته درافغانستان اما با شکست روبرو شده است و هر روز بیشتر در این باتلاق فرو می رود. حضورنظامی بیش از 40 کشور تحت رهبری آمریکا در افغانستان و با تمام سازوبرگش موفقیتی کسب نکرده و با شکست روبرو شدهﺍند. مقاومت مردم افغانستان در مقابل قوای متجاوز خارجی مشروع است و این مقاومت در اشکال مختلف نظامی، سیاسی بازتاب داشته است. تحریم گستردۀ انتخابات قلابی و ضربات پی درپی به نیروهای متجاوز همه نشان از این است که ملت افغانستان تا خروج تمامی نیروهای متجاوز از خاک میهن آرام نخواهد گرفت و به رزمش ادامه خواهد داد. اکنون آمریکا و متحدینش در همان باتلاقی فرورفتهﺍند که ارتشﻫﺎﻯ بریتانیا و شوروی در گذشته در آن گرفتار آمده بودند و سر انجام با تلافات فراوان و با سرشکستگی ناچار به ترک خاک افغانستان شدند. امپریالیستﻫﺎ و نیروهای متجاوز استعماری محکوم به شکستﺍند و حضور بیش از 282000 سرباز مزدور در عراق و افغانستان و افزون بر آن گسیل 17000 نیروی جدید در افغانستان حاصلی جز شکست برای اشغالگران نداشته و هر روز ضربات سنگینی بر پیکرشان وارد می شود.
نخستین گام برای خروج از بحران افغانستان تخلیۀ فوری و بی قید وشرط تمامی نیروهای متجاوز از خاک این کشور و پرداخت غرامت به مردم افغانستان است. ملت افغانستان به قیم نیاز ندارد و سرنوشت خویش را خود رقم خواهد زد و سرانجام تحت رهبری نیروهای آگاه و مترقی، بنای کشوری آزاد و دمکراتیک و مستقل را خواهد چید.
مرگ بر متجاوزین امپریالیست و متحدین
ریز و درشتش!
خروج فوری و بی قید وشرط نیروهای متجاوز ازخاک افغانستان!
نقل ازتوفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره 39 مهر 1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org