پیوند روند دادخواهی مردم و خانوادههای قربانیان قتلهای زنجیرهای
محمد مختاری، عضو کانوننویسندگان، از اهداف پروژه قتلهای سیاسی زنجیرهای بود. سهراب مختاری، پسر او، در مورد حذف دگراندیشان در ایران به دست دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی و ضرورت همراهی جامعه با خانوادهقربانیان میگوید.
محمد مختاری، عضو کانوننویسندگان، از اهداف پروژه قتلهای سیاسی زنجیرهای بود. سهراب مختاری، پسر او، در مورد حذف دگراندیشان در ایران به دست دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی و ضرورت همراهی جامعه با خانوادهقربانیان میگوید.
دویچه وله: آقای مختاری، قتلهای سیاسی زنجیرهای را شما چه طور تعریف میکنید؟
سهراب مختاری: به نظر من قتلهای سیاسی زنجیرهای پروژهای در وزارت اطلاعات بود که در ادامهی سیاستهای کلان جمهوری اسلامی براساس حذف دگراندیشان در سالهای گذشتهی عمر خودش ادامه پیدا کرد و در واقع زیر نظر وزیر اطلاعات و نیز سعید امامی این پروژه پیش رفت و توسط کارمندان وزارت اطلاعات که در گروههای قتلی کار میکردند و دگراندیشان را طی مأموریتهای خودشان به قتل میرساندند، عملی شد. در پروندهها حتی به نکاتی برمیخوریم که خبر از این میدهد که در این پروژه بیش از چهارصد نفر به قتل رسیدهاند.
نامبسیاری از آنها که از نویسندگان، فعالان و شاعران برجستهی ایران بودند، برای جامعهی ایرانی خیلی آشنا بود و در طی یک سلسله قتلهای طولانی در دههی ۱۳۷۰ و بخصوص پاییز ۱۳۷۷ این اشخاص و این شخصیتهای برجسته به قتل رسیدند که از میان آنها میشود به احمد تفضلی، احمد میرعلائی، غفار حسینی، داریوش و پروانه فروهر، ابراهیم زالزاده، بهروز دوانی، محمد مختاری و جعفر پوینده اشاره کرد. این سلسله قتلها به نظر من ادامهی همان سیاست کلان جمهوری اسلامی بر مبنای حذف مخالفان خودش بود که در دههی ۱۳۶۰ هم ما به شیوهی دیگر و روش دیگر شاهد آن بودیم که در زندانهای جمهوری اسلامی مخالفین تیرباران و اعدام میشدند.
مقامهای ایران قتلهای سیاسی زنجیرهای را به محافل "خودسر" نسبت دادند. این پرسش مطرح است که با توجه به تجربهی ۱۱ سال گذشته و تجربهی وقایع اخیر ایران، رابطهی این محافل خودسر با نظام چه بوده است؟
آن چیزی که به عنوان محافل "خودسر" در پروندهی قتلهای زنجیرهای معرفی شد، در واقع سناریویی بود که جمهوری اسلامی بعد از سناریوی اول خودش خواست اجرا کند. سناریوی اول بعد از قتلهایی بود که اساساً آنها را به دشمنان خارجی وصل کنند و بگویند اسراییل و آمریکا این قتلها را انجام دادهاند. در تلویزیون جمهوری اسلامی طی مصاحبههایی با مردم کوچه و خیابان خواستند این فکر را گسترش دهند. خود آقای خامنهای هم در نماز جمعه عنوان کرد که این قتلها را فقط میتوانند دشمنان خارجی انجام داده باشند. در صورتی که به خاطر فشار و بحران درونی جمهوری اسلامی بعد از مدتی این سناریو شکست خورد و مجبور شدند اعتراف کنند که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی این قتلها را انجام داده است.
بعد ازاینکه این قضیه روشن شد که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی این قتلها را انجام داده، آنوقت سناریوی جدیدی بر این مبنا درست کردند که اساساً یک محفل خودسری را درون این وزارتخانه بهعنوان عامل و آمرین این قتلها معرفی کنند. در صورتی که در پروسهی پیگیری پرونده آنها سعی کردند تمام مدارکی را از بین ببرند که نشانگر این بود که نخیر این قتلها را یک محفل خودسر انجام نداده، بلکه دستور از بالا آمده است. حتی رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی اعلام کرد که ما در پیگیری پروندهی قتلهای زنجیرهای به نام اشخاصی رسیدهایم که اگر از آنها نام ببریم، منافع نظام به خطر میافتد.
به همین خاطر است که اساساً ما همان اول، وقتی دیدیم قوه قضاییه بجای این که بخواهد این پرونده را پیگیری کند، سعی دارد آن را مخدوش کند، همهی خانوادهها اعلام کردند که ما اساساً به پیگیری قوه قضاییه جمهوری اسلامی اعتقاد نداریم و بر همین اساس دادخواهی خودمان را به کمیسیونهای حقوق بشری بینالمللی وسازمان ملل و کمیسیون حقوق بشر در ژنو ارجاع میدهیم و امیدواریم بتوانیم روزی در یک دادگاه صالح آمرین و عاملین این جنایات را محاکمه کنیم.
بنابراین الان وضعیت این پرونده به چه صورت است؟
این پرونده در جمهوری اسلامی بستهشده اعلام شده است و یکی از وکلای این پرونده به خاطر "افشای اسرار دولتی" به پنج سال زندان محکوم شد. وکلای دیگر تهدید شدند و خود خانوادهها در ایران تحت فشار قرار داشتند که اساساً این پرونده را قوه قضاییه مختوم شده اعلام کرد. بعد حدود ۱۸ نفر را به عنوان عامل و آمر این قتلها معرفی کرد که ما حتی نمیدانیم این ۱۸ نفر در زندان هستند یا بودند یا چه سرنوشتی برایشان پیش آمد. اما از آنجایی که بخش اساسی این پرونده حذف شده بود، اعترافات سعید امامی را برداشته بودند و خیلی از نکاتی که درون پرونده بود و خبر از حقایق دیگری میداد را نادیده گرفته بودند، ما اساساً از قوه قضاییه دیگر شکایت خودمان را پس گرفتیم و امیدواریم که همچنان بتوانیم روزی این پرونده را در یک دادگاه صالح پیگیری کنیم.
ما شکایت خودمان را خطاب به کمیسیونهای حقوق بشر اعلام کردهایم و در این سالها سعی کردیم با ارتباطاتی که در کمیسیون حقوق بشر در ژنو داریم یا با شورای حقوق بشر در سازمان ملل این پرونده را حتی برای فعالان حقوق بشر در خارج از ایران زنده نگه داریم. اما خب به نظر ما این پرونده همچنان مثل بسیاری از پروندههای جنایات جمهوری اسلامی در کل این ۳۰ سال باز است. برای ما و برای مردم ایران این پرونده باز است. ما همچنان آرزوی آن روزی را داریم که در یک جامعهی آزاد، در یک دادگاه صالح بشود به این قتلها رسیدگی کرد. چون روشن شدن حقیقت به نوعی به پیشرفت و عینیت بخشیدن به عدالت کمک میکند و میتواند ما را به جامعهای برساند که در آن هیچ کس به خاطر عقایدش کشته نشود، به زندان نرود و از امنیت شخصی برخوردار باشد.
شما آقای مختاری این قتلهای زنجیرهای را در پرتو مسائل جدید چگونه توضیح میدهید؟
دقیقاً امروز به دلیل این که به هرحال یک حرکت اجتماعی برای تحقق بخشیدن به حقوق مردم در ایران به راه افتاده است و خود آن مردم برای دفاع از حقوقشان به خیابانها میآیند و اعتراض میکنند، من فکر میکنم این پروسهی دادخواهی و حق طلبی پروسهای است که بخشی از آن نیز دادخواهی ما خانوادهها است برای روشنشدن حقایق جنایاتی که در رابطه با عزیزان ما صورت گرفته و بسیاری از خانوادهها در ایران و همین طور در خارج از ایران هستند که عزیزان خودشان را طی این ۳۰ سال از دست دادهاند.
ما دیدهایم از آنجایی که هرگز رسیدگی حقوقی و رسیدگی روشن و صالحی به این پروندهها و این جنایات نشد، این جنایات همواره ادامه دارد. از دههی ۶۰ بگیریم تا دههی ۷۰ و قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه، قتل زهرا کاظمی و امروز ما میبینیم دوباره این قتلها به شکل دیگری با قتل نداها و سهرابها و ترانهها و احسانها ادامه دارد. من فکر میکنم دادخواهی و احقاق حقوق قربانیان این جنایات میتواند باز به ما کمک کند، برای این که به آن جامعهای برسیم که در آن هیچ انسانی به قتل نرسد.
به نظرتان میآید که این مسائل تداوم همان قتلهای زنجیرهای است؟
نه، من فکر میکنم اینها پروژهها و قتلهای مختلفی از جنایات جمهوری اسلامی است. اینها را نمیشود خیلی مستقیم ادامهی همدیگر دانست. ولی از یک لحاظ فکر میکنم که ادامه و تداوم این جنایات نشان میدهد که ماشین سرکوب و تروری که در جمهوری اسلامی همواره فعال بوده و مخالفین و آزادیخواهان جامعهی ما را به قتل میرسانده و حذف میکرده است، همچنان فعال است؛ در یک شکل دیگر، در یک ساختار دیگر، در یک پروسهی دیگر و در یک فصل دیگری از جنایات دارد این جنایات را انجام میدهد. ما امیدواریم به روزی برسیم که این ماشین از کار بیفتد و این جنایات دیگر اتفاق نیفتد.
شما پیش از این به مسئلهی دادخواهی اشاره کردید، دادخواهی خانوادهها و مردم. به نظر شما چگونه میشود یک حرکت جدیدی را در زمینهی این دادخواهی پیش برد؟
در واقع حرکت جدیدی که میشود در این رابطه پیش برد این است که مسئلهی دادخواهی به عنوان یک دغدغهی ذهنی جامعهی ما درآید. به دلیل این که اساساً محاکمهی عاملان و آمران جنایات در این ۳۰ سال که همهشان از حاکمین و سران رژیم جمهوری اسلامی هستند، بدون یک حرکت اجتماعی و بدون پیگیری و دغدغهی گستردهی دادخواهی در جامعهی ما امکانناپذیر است.
در تاریخ همیشه جنایتکارانی بودهاند که به خاطر جنایت علیه بشریت در دادگاه بینالمللی یا در دادگاههای مردمی خودشان محاکمه شدهاند. به همین خاطر من فکر میکنم آن چیزی که میتواند آن آیندهی روشن را به ما برساند و برای ما تحقق بخشد، پیشبرد یک دغدغهی اجتماعی و دادخواهی علیه این جنایات است. همان طور که مردم امروز از کنار خون نداها و سهرابها که در خیابان ریخته شده است نمیگذرند، ما خانوادها هم باید کنارهم بایستیم، با همدیگر در یک پروسهی مشترک و توافق اجتماعی، از حقوق خودمان دفاع کنیم، دادخواهی را به عنوان یک حرکت و جنبش اجتماعی پیگیری کنیم. همان طور که در خاوران این طور بود، همان طور که در میان بازماندگان دههی ۶۰ این طور بود و همهی ما بتوانیم این پروسه را پیش ببریم، چون اساساً پیگیری چنین جنایاتی به شکل جدا جدا به هرحال سختتر است.
به نظر من ما باید همهمان، همهی این خانوادهها که در این ۳۰ سال شاهد قتل عزیزانمان بودیم در کنار همدیگر پروسهی دادخواهی را پیش ببریم. ضمن آن که همان طور که گفتم این قتلها و این جنایات، قتلهای گوناگونیاند با مشخصات و ویژگیهای خاص خودشان، ولی آنچه روشن است این است که اصلاً فرهنگ حذف و سیاست کشتار دگراندیشان را ما باید در کنار همدیگر، ضمن آن که با آن مبارزه میکنیم، برای از بین بردنش و برای محاکمهی آن این مبارزه را مداوم ادامه دهیم.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: داود خدابخش