همه ایران زندان کهریزک است
“زمانیکه نازیها کمونیستها را بردند سکوت کردم، آخر من که کمونیست نبودم.
هنگامیکه آنها اعضاء اتحادیه های کارگری را بردند، سکوت کردم، آخر من که عضو اتحادیه نبودم.
وقتی سوسیالیستها را به زندان افکندند، سکوت کردم، آخر من که سوسیالیست نبودم.
لحظه ایکه یهودیها را به حبس افکندند، سکوت کردم، آخر من که یهودی نبودم.
و آنگاه که برای بردن من آمدند دیگر کسی باقی نمانده بود که اعتراض کند.“
مارتین نی مولر Matrin Niemöller
این قطعه متعلق به کشیش پروتستان آلمانی بنام مارتین نی مولر است که ایرانیها متاسفانه اشتباها به مناسبت زیبائی و غنای آن و شباهتی که با آثار برتولت برشت دارد آنرا به برتولت برشت شاعر بزرگ کمونیست آلمان منتسب می کنند. این بازگوئی وصف حال کنونی ایران است. وصف حال اصلاح طلبان و اصولگرایان است. وصف حال مفتریان دیروز و متهمین امروز و وصف حال ایرانیان خطاناپذیری است که بی تحقیق و مطالعه عقل کل اند و بر نادانستنیهای خویش قویا پافشاری می کنند.
ما ایرانیها مانند نی مولر آلمانی در تجارب خود از شتری یاد می کنیم که درِ خانه همه خواهد خوابید.
فراموش نکنیم و فراموشکار نباشیم که غالب سازمانها و بزرگان سیاسی ایران از چپ و راست و لیبرال و دموکرات بدرد و دغدغه نی مولر دچارند و از ترس انتقاد نسبت به اعمال خودشان در بدو انقلاب چهره پنهان کرده اند. همه آنها در گرماگرم انقلاب حقوق دموکراتیک را در کنار نهر انقلاب سلاخی کردند و حالا همه آنها که کوچکترین قدمی در راه دفاع از دموکراسی برنداشتند بیکباره مخالف صدور حکم اعدامند، از مرگ همه بیزارند و از شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی“ پرهیز می کنند. آنها از آن شوری شور به درد بی نمکی دچار شده اند. احساسات پرشور و خونین آنها که سطحی بود رقیق شده و از شعار مرگ بر جمهوری اسلامی چون بوی مرده می دهد می هراسند.
در آغازِ کارِ جمهوری اسلامی، همه چیز با کشتار سلطنت طلبان که بدرستی ضد انقلاب مغلوب بودند شروع شد. اعتراضی بجز از طرف رفقای ما که بشدت شیوه کشتار جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داده و به آن معترض بودیم صورت نگرفت. ما می گفتیم کسی را نمی شود مخفیانه “محاکمه“ و اعدام کرد، کسی را نمی شود به جرم بی دینی، محاربه با خدا و مفسد فی ارض اعدام کرد، ما انقلاب نکردیم که روشهای حکومت محمد رضا شاهی را ادامه دهیم، ما مخالف دادگاههای نظامی سرپوشیده هستیم، ما دادگاههای علنی می طلبیم، ما به حق متهم برای انتخاب وکیل که در یک دادگاه صالحه محاکمه شود احترام می گذاریم و نیاز داریم. ما انقلاب کردیم که به اوضاع سابق خاتمه دهیم. ما در اعلامیه خویش اشاره کردیم که سلطنت طلبان منفور و جلادان ساواکی و ارتشبدها و سپهبدها و نخست وزیران و... آنقدر به حقوق مردم تجاوز کرده و به منافع ملی ایران خیانت کرده اند که در یک دادگاه صالحه حتما به اشد مجازات محکوم می شوند. ولی رعایت موازین و مقررات حقوق مدنی نشانه قدرت ما و آموزشی برای نسلی آتی است که در پای تلویزیون شاهد درس آموزی از گذشته اند. در آن روزگار اعلامیه ما در برخورد به تشکیل دادگاه سلطنت طلبان با تمسخر “چپ“ ها و بی تفاوتی راست ها و لیبرالها روبرو شد. پاره ای سکوت کردند چون فضا را برای اظهار نظر اصولی مناسب نمی دیدند. مذهبیون می خواستند با برقراری محاکمات شتابزده هم زهره چشم گرفته محیطی از ارعاب تولید کنند و هم رد پاهائی را که منجر به کشف رابطه آنها با دربار می شد بزدایند. این اقدام نخستین زنگ خطری بود که نواخته شد و ما گفتیم که این شتری است که در خانه بقیه نیز خواهد خوابید. اگر کشتن پرویز نیکخواه بجرم محاربه با خدا واجب است کشتن کمونیستهای ایران که همگی ماتریالیست بوده و به علم و تقدم ماده بر شعور در برخورد به مسئله اساسی فلسفه اعتقاد دارند، تنها یک مسئله زمانی است.
بعد از سلطنت طلبان نوبت مجاهدین و کمونیستها شد و بعد یاران نهضت آزادی و همدستان قبلی خودشان را که نقش محلل را بازی می کردند به بند کشیدند، فراموش نکنیم که حزب توده ایران و سازمان فدائیان اکثریت در تمام این جاسوسی ها و لو دادن ها و کشتار آزادیخواهان دخیل بودند، آنگاه دکتر سامی را با دست احمدی نژاد به قتل رساندند و همه این حضرات از میرحسین موسوی گرفته تا رفسنجانی، خاتمی، خامنه ای، مصباح یزدی و... برایش دست زدند، سپس فروهرها را کشتند، و آنگاه نوبت حجاریانها، گنجی ها گشت و بعد فرزندان خونی خویش را مورد تعدی و تعرض قرار دادند و دایره تجاوز محدودتر و مسدودتر شد و به حریم خودیها رسید. امروز دایره تعریف خودیها نیز تنگ تر شده است. مشتی آیت اﷲ متحجر نظیر مصباح یزدی آیت اﷲ تمساح می توانند حدود این دایره را هر روز با فتواهای خویش تنگتر نمایند. حقیقت این است که بی توجهی به حقوق معتبر شهروندی، بی توجهی به این واقعیت که همه افراد در مقابل قانون دارای حقوق مساوی اند، بی توجهی به این حقیقت که باید حقوق بشر را که دارای اعتبار جهانی و غیر قابل تجزیه است مورد احترام قرار داد، بی توجهی به حقوق بورژوائی و دستآوردهای انقلابات فرانسه و آمریکا، کار را به این فاجعه کشانده است. وقتی همه قوانین تجربه شده و ساخته بشری را که شالوده جامعه مدرن کنونی هستند با یک کلمه “مصلحت اسلام“ می شود به خاکروبه دانی ریخت آنوقت نباید تعجب کرد که استفاده از این کلید سحر آمیز هر روز بتواند ملعبه دست آخوند سمج تر و یا عقب مانده تری قرار گیرد. ماشین آدمکشی که براه افتاده است مهارش از دست خود آخوندها نیز خارج می شود و مستقل شروع به عمل می کند. قانون وحوش در ایران حاکم می شود.
در ایران از زمان خمینی شکنجه می دهند و انقلابیون و معترضین سر به نیست می شوند. حتی افرادی که دوران محکومیتشان به اتمام رسیده بود و یا به چند سال حبس محکوم شده بودند را در سال 1367 اعدام کردند. زهرا کاظمی در تحت نظر دادستان تهران سعید مرتضوی به قتل رسید هیچ یک ازاین آقایان صدایشان درنیآمد. هنوز قاتلان فروهرها، مختاریها، پوینده ها و هزاران کمونیست انقلابی آزاد می گردند و وجدان کسی از این آقایان ناراحت نیست. از بدو انقلاب این لباس شخصی ها همه جا ولو بودند و زمانی بنام حزب اﷲ، زمانی بنام انصار حزب اﷲ در حمایت از رفسنجانی مردم را لت و پار می کردند. در زمان نخست وزیری آقای موسوی که حزب جمهوری اسلامی همه کاره بود و مردم را قلع و قمع می کرد به روی زنان و دختران اسید می پاشیدند و این حضرات دم بر نمی آوردند. به زنان بی حجاب تجاوز می کردند و مدعی می شدند که مقصر زنان هستند زیرا موجب تحریک جنسی این حیوانهای حزب اللهی شده اند. مگر در زمان همین آقای موسوی نبود که به در و دیوار می نوشتند: “بی حجاب جنده است“. در زمان حکومت موسوی، رفسنجانی، خاتمی مخالفین را ترور می کردند و از سرنوشت ربوده شدگان خبری نبود. هیچ مقامی توضیح نمی داد که فرزند مفقود شده شما کجا به سر می برد. اینکه در زندانها و بیغولهای رژیم جمهوری اسلامی مردم را سر به نیست می کردند، اینکه از برگزاری مراسم سوگواری ممانعت می نمودند، اینکه بهای گلوله ها را از خانواده ها می گرفتند، اینکه کوچکترین اطلاعی به خانواده ها نمی داند، اینکه به دختران تجاوز می کردند و آنها را به قتل می رساندند، اینکه محل دفن جانباختگان را به کسی نمی گفتند و... بهیچوجه امر جدیدی نیست، همه این جناحها در این جنایتها نقش داشته اند. این نخستین بار نیست که به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها را از دم تیغ گذرانده اند. در 18 تیر نیز این کار را کردند. امروز کسی سراغ فلاحیان را که همدست آقای هاشمی رفسنجانی بود نمی گیرد. پس آن حافظه تاریخی کجا رفته است؟
بخاطر آوریم که رفقای ما بودند که با قدغن کردن روزنامه آیندگان به مبارزه برخاستند و از تهدیدات جریانهای فدائی و توده ای حامی خمینی که رفقای ما را در هنگام توزیع اعلامیه هایِ دعوت به تظاهرات، لو می دادند، نترسیدند، بخاطر آوریم که ما ممنوعیت روزنامه میزان نهضت آزادی را محکوم کردیم، زیرا می دانستیم که کسانیکه به آیندگان و میزان رحم نمی کنند بعدها به سلام و توس و ... و سایر نشریات اپوزیسیون رحم نخواهند کرد. ما بارها گفته و تکرار می کنیم که دموکراسی نیم بند بورژوائی را نمی شود بدور افکند و ما باید از رعایت همان حقوق بورژوائی نیز حمایت کنیم. زیرا چنین حمایتی بنفع اکثریت خلق و بویژه طبقه کارگر خواهد بود. کمونیستها بهمین جهت بهترین دموکراتها هستند. ما خواهان اجرای کامل حقوق بشر متکی بر تمام دستآوردهای انقلابی مردم جهانیم و برای ما حقوق بشر تجزیه ناپذیر است. اگر قرار باشد کسی بر شکنجه سلطنت طلب، و بعد حزب اللهی چشم بپوشد و دم بر نیاورد براحتی جاده شکنجه کمونیستها را صاف کرده و درپوش جعبه عفریت زشت شکنجه را گشوده است. اصولی در مبارزه سیاسی-اجتماعی وجود دارند که اساس جامعه انسانی و متکی بر تجارب بشریت را پابرجا نگهمیدارند. در غیر اینصورت، عدم رعایت این اصول از انسانها حیوان به تمام عیار می سازد. شاه مانند پینوشه و سوهارتو و هیتلر می گفت ما زندانی سیاسی نداریم. کمونیستها را زندانی سیاسی نمی دانست بنظر وی آنها جنایتکارند و شکنجه آنها را جایز می دانست. رژیم آخوندی همین کار را حتی با غیر کمونیستها و با همه منتقدین و معترضین خود می کرد و می کند. آن روزیکه کشتار کمونیستها مجاز شناخته شد سند قتل عام مخالفین امضاء شده بود. مشتی کوربین و نزدیک بین سیاسی عمق فاجعه و دامنه گسترده این فجایع را درک نمی کردند و هنوز هم نمی کنند. هم اکنون نیز اصلاح طلبان با آزادی فعالیت کمونیستها، با آزادی زندانیان سیاسی کمونیست موافق نیستند. هم اکنون اصلاح طلبان با آزادی پوشش زنان، با تساوی حقوق زن و مرد موافق نیستند. دکتر سروش را نگاه کنید مردی که دانشگاه را به خاک و خون کشید و جهل و خرافات را به دانشگاه حاکم کرد طلبکار از کار در آمده و از جانب اصلاح طلبان به جلو پرتاب می شود تا در خیزش بعدی اجتماعی در راس جنبش قرار گیرد و مبارزه مردم را منحرف کند. وی با نشخوار تئوریهای ورشکسته کارل پوپر در پی نفی مبارزه طبقاتی و تائید استثمار سرمایه داری است. همه آنها که باید به خلق ایران پاسخگو باشند و حساب پس دهند به عنوان طلبکار به میدان آمده اند. نمی شود در مورد این جنایتکاران سکوت کرد و نقش ارتجاعی و خیانتکارانه ای را که نسبت به مردم میهن ما ایفاء کرده اند کتمان کرد. تغییر نظر ممکن است ولی باید متکی بر انتقاد از خود علمی و شفاف باشد. تغییر نظر متکی بر جعل و دروغ ادامه همان سیاست گذشته است.
این حقایق در ایران بر کسی پوشیده نبوده است. مامورین دولتی آرامگاه خاوران را درهمین سال گذشته با خاک یکسان کردند و کسی از اصلاح طلبان صدایش در نمی آمد. همه ایران زندان کهریزک بود. رژیم جمهوری اسلامی نیز مانند سازمان “سیای“ آمریکا دارای زندانهای مخفی است و کسی از جای آن خبر ندارد. در ایران زندانهای متعدد وجود دارد که زیر نظر ارگانهای متفاوت است. دقیقا مانند قرون وسطا که هر اربابی در دخمه ها و زیر زمینهایش زندان و شکنجه گاههای خصوصی داشت و به حقوق دهقانان تجاوز می کرد.
با کشته شدن محسن روح الامینی و کامرانی که از فرزندان منتقد همدستان رژیم جمهوری اسلامی بودند و از آقازاده ها نبودند، فریاد جناح اصول گرا نیز به صدا در آمد. تا لحظه ایکه از دیگران می کشتند اصولگرایان با برخورد “اصولی“ خود با این جنایات مخالفتی نداشتند. کشتن “کفار“ برای آنها جرم نیست عین مصلحت اسلام است. ولی حال که پای خود آنها به میان آمد و دیدند که ماشین آدمکشی جلوی خانه آنها پارک می کند دریافتند که انگار در این مملکت خبر هایی هست. آنها دیدند که از آن “عدل علی“ خبری نیست. دستگاه قضائی مرکز دادگستری نیست مرکز بیدادگستری است. کسی در جمهوری اسلامی اگر از خواص نباشد به جان و مال و ناموس خود متکی نیست. نیروی انتظامی اساسا قدرتی ندارد. سازمانهای سرکوب شعبان بی مخی همه قدرت را در دست دارند. کار که به آبروریزی رسید شیخ خامنه ای مدعی شد که باید در زندان کهریزک را که “استاندارد“ نبوده است بست. آقای خامنه ای از کجا از وجود یک زندان سری با خبر بوده که حکم بستن آنرا اعلام کرده است؟ وی به کدام مرجع این فرمان را داده است؟ نام کسی که باید فرمان را اجراء کند کیست؟ چرا کسی و یا کسانی را که زندانهای غیر “استاندارد“ و سری داشته اند برای کسب اعتماد مردم مجازات نمی کنند؟ زندان غیر “استاندارد“ یعنی چه؟ آن زندانهائی که “استاندارد“ هستند چه نوع زندانهائی هستند؟ در زندانی که زهرا کاظمی به قتل رسید و یا کشتار سال 1367 انجام شد روشهای “استاندارد“ اجراء می شد؟ صفت “استاندارد“ ناظر بر چیست؟ ناظر بر ساختمان زندان است و یا اعمال وحشیانه شکنجه که از حد مجاز تجاوز کرده است؟ حد “استاندارد“ اعمال وحشیانه شکنجه و آدمکشی کدام است تا همه بفهمند که از آن مرز نباید پا را فراتر بگذارند؟ گیریم که رهبر از زندان کهریزک با خبر نبوده و این نتیجه خودسری جمعی خودسران رژیم خودسر و بی قانون کنونی است، تکلیف زندان های درون وزارت کشور و دادگستری چه می شود که هر دو ارگانهائی هستند که باید ناظر بر آن باشند که امنیت حفظ شده و بی قانونی صورت نگیرد. چه خوب گفت این ضرب المثل ایرانی “هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک“.
روزنامه آفتاب یزد در 8 مرداد 1388 تحت عنوان “ دو سال فعالیت غیرقانونی یك بازداشتگاه غیررسمی!“ نوشت:
“گــروه سـیاسی: روز گذشته و در ادامه اظهارنگرانیها نسبت به وضعیت بازداشتگاهها و سـرنـوشـت بـازداشـتیها، خبر عجیبی بر روی سـایتهای خبری قرار گرفت. به موجب این خــبــر، دســتـور تـعـطیلی بازداشتگاه كهریزك دو سال پیش صادر شده اما این مركز بدون آنكه ســازمــان زنــدانـهـا نـظارتی بر آن داشته باشد به فعالیت خود ادامه داده است. همزمانی این خــبـر با انتشار ادعای تعدادی از خانوادههای مــقــتــولـیـن حـوادث اخیر و نیز صدور دستور تــاكــیــدی رهـبـری بـرای تـعـطیلی بازداشتگاه كـــهـــریـــزك و اذعــان نــمــایــنـدگـان مجلس بـر غیراستاندارد بودن این بازداشتگاه، بار دیگر نــگــــرانــــیهـــا در خـصــوص نـقــشآفــریـنــی دســـتـــگــــاهــهـــای مـــوازی و گـــاه نـــاشنـاس در نـاآرامـیهـای سیاسی را افزایش داده است. همزمان با انتشار اظهارات قائم مقام دادگستری تــهــران و اظــهـار تـاسـف او از عـدم تـعـطـیلی بازداشتگاه كهریزك پس از دستور 2 سال قبل، بعضی از سایتهای خبری از پیگیری ادعایی در خــصــوص وجـود بازداشتگاه در طبقه 4- وزارت كشور خبر دادند كه این مسئله نیز بر دامنه نگرانیها میافزاید . از نكات تامل برانگیز در اظهارات قائم مقام رئیس كل دادگستری آن است كه بازداشتگاه كهریزك قبلا هم زیر نظر سازمان زندانها نبوده و دو سال قبل، بعد از آنكه رئـیـس كـل دادگـسـتـری از وجـود آن مطلع میشود دستور تعطیلی آن را صادر میكند اما فـعـالـیـت غـیـرقـانـونـی و غـیـر اسـتاندارد این بازداشتگاه تا چند روز قبل ادامه داشته و به گفته قائم مقام دادگستری تهران، به دلیل عدم رعایت بـعـضـی ضـــــوابـــط در آن، دســـتـــــور تــعـــطــیلـــی آن توسط رهبری صادر شده اسـت. دیـروز حـمـید درخشان نیا قائم مقام دادگـسـتـری تـهران در مــراسـم معـرفی رئیس جدید دادگاه عمومی بخش چهاردانگه اظهار كرد: «ما دو سال پیش جهت نظارت بر حفظ حـقـوق شـهـروندی برای سركشی به بـازداشتگاه غیرمجاز كهریزك رفتیم. متـاسفانه با مواردی روبه رو شدیم كه برای ما غـیــرقــابــل تـوجـیـه بـود. از سـازمـان زندانها اســتــعــلام كــــردیــم» آیــــا ایــن بــازداشـتـگــاه زیــر نــظــر آن سـازمـان اسـت و در چـارچـوب بـخـشنامه ریاست قوه قضاییه فعالیت میكند؟ «كه مدیر كل زندانهای وقـت اسـتـان به طور مكتوب گزارش داد ما نظارتی بر این بازداشتگاه نداریم و همان موقع ما مراتب را به استحضار رئـیـس كـل دادگستری استان تهران و رئیس هیئت حفظ حقوق شهروندی رساندیم و ایشان مـطـابـق بـا اخـتیارات قانونی خود و بر اساس بخشنامه ریاست قوه قضاییه درخواست فوری مبنی بر تعطیل كردن این بازداشتگاه را كردند كه بـایـد قـاعـدتا این بـازداشتگـاه یـا در چـارچـوب نـظارت سازمان زندانها و رعایت استانداردهای قانونی قرار گیرد یا بلافاصله تعطیل شود اما به دلایلی این كار صورت نگرفت و الان شاهد آن هستیم كه رهبر معظم انقلاب اسلامی به خاطر مسائلی كه آنجا رعایت نشده، دستور تعطیلی آن را صادر نمودند و این امور برای نظام اسلامی ما هـزینههای گزافی را به دنبال خواهد داشت. به گزارش ایسنا، وی افزود: «نظامی كه برای آن، این همه خونهای پاك جوانان به زمین ریخته شده و این همه درد كه جانبازان عزیز ما دارند تحمـل مـیكننـد و ایـن نـظام كه ثمره خون شهیدان از سال 1343 تا الان است، تماما جهت تحقـق یـك نظام اسلامی و تحقق قوانین و مقررات اسلام است و این آرزوی همه بوده و هسـت و نبـایـد كـوچكترین تخلفی صورت بـگـیـــرد تــا بــه ایــن ارزشهـــا و اعـتـقــادات كـوچكترین خدشهای وارد بشود و دشمن بتواند از آن سوء استفاده نماید و رعایت قانون و آیین دادرسی كه تاكید فراوان بر روی آن دارم، توسط همه قضات و همكاران عزیز ما و نیروهای امنیتـی و نـظامی الزامی است كه اگر اینها رعایت نشود حقوق من و شما هم مورد تعدی قرار میگیرد و فرزندان مـن و شمـا نیز در آینده ممكن است گرفتار آسیبهایی بشوند كه ناشی از عدم رعایت این قوانین است. قائم مقام دادگستری استان تهران در ادامه سخنان خود از دادستان انتظامی قضات درخواست كرد «هر قاضی كه برخلاف قانون متهمی را به بازداشتگاه كهریزك معرفی كـرده و بـا وجـودی كـه قضات تـكلیـف دارنـد مـتـهـمـان را در بازداشتگاههای قانونی تحت نظارت سازمان زندانها معرفی كنند و با آنها طبق مقررات و قوانین برخورد كند، تخلفات نیروهای نظامی و انتظامی كه قوانین را رعـایـت نكـردنـد، از طـریـق مـراجـع ذیصلاح رسـیدگی شود تا افراد خود را ملزم به رعایت قانون ببیند؛ چرا كه اگر فقط صرف تعطیلی این مـراكـز بـاشـد و بـا مـتـخلـف بـرخـوردی نـشـود بـه نحوی كه هر فردی به خـودش جـرات بـدهد علـیرغم تذكر مـقـامـات ذیصـلاح خـودسـری نـمـوده و راه خودش را برود دیـگـر امـنـیـتـی وجــود نــخـواهـد داشـت. » درخـشــاننـیــا بــیتفـاوتـی نسبـت بـه تــذكـر دادگستری كل استان تهران مبنی بر تعطیلی این مركز غیرمجاز را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «علت این است كه یك عده خـــودشـــان را فـــراتـــر از قـــانــون مــیبـیـنـنــد و دســـت بـــه خـــودســری زنـنــد و علــیرغم گــــزارشهــــا بــــه كـــــــــار خــــود ادامــــه داده و مـتـاسفانه امروز همه دچار مشكل شدهاند. قائم مـقـام رئـیـس دادگـسـتـری تـهران اظهار كرد انــتـظار ما از همه مسئولان و به ویژه دستگاه قضایی این است كه در عمل فقط متكی به قـانون بوده، تقوی و درستكاری را در نهایت رعایت كنند و الگو بگیرند تا در جامعه ما آثار آن جاری و ساری بشود». درخشاننیا رعایت قانون آیین دادرسی كیفری و حفظ حقوق شهروندی را مورد تاكید قرار داد و گفت: «رعایت این قوانین تضمینكننده و ضامن حفظ حقوق افراد است، چـرا كـه اگـر ایـن قــوانــیـن تـوسـط مسئولان و خصوصا قضات مورد توجه قرار نگیرد، حقوق افراد به آسانی مورد تعدی قرار خواهد گرفت و باید توجه داشت كه هر چند این قوانین جزو قـوانـیـن شـكلـی است و جزو قوانین ماهوی مـحـسـوب نمیشود، اما اهمیت آن كمتر از قــوانـیــن مــاهــوی نـیـســت و ایـــن مـقــررات چـارچـوبی را قائل شده برای اینكه قضات در مقام رسیدگی در یك خط و مشی مشخص حركت كنند و از آن خارج نشوند و اگر این قوانین توسط قـضـات مـورد توجه قرار نگیرد، حقوق افراد پایمال شده و مورد تعدی قرار میگیرد». وی بیان كرد: «اصولا در رعایت قوانین نمیتوان تفكیك قائل شد، قضات بدون توجه به رتبه و جایگاه مقام، ملزم به رعایت آن هستند. هر فردی در مقام قضا قرار میگیرد، چه قاضی كه تازه كار قضایی را به عنوان دادیار آغاز كرده یا به عنـوان قــاضــی در دادگـاه كیفری باشد، هیچ تفاوتی وجود ندارد. زیرا مسئولیت فوقالعاده حساس و سنگین است». قائم مقام دادگستری كل استان تهران در ادامه سخنان خود گفت: «من فـكـر مـــیكـنــم كـــه دادســرای انتــظـامـی قضـات به عنوان مرجعی كه به رفتار و عملكرد قضات ما نظارت دارد، ضمانت اجراهایی كه برای رعایت قانون آیین دادرسی در نظر گرفته را باید بسیار جـدی بگیرد و به شدت اعمال كند و رعایت قــانــون آیین دادرسی برای قضات در تمامی شــرایط نـظیر عادی و بحرانی الزامی است و قضات موظف هستند این قوانین و قواعد را كه ضامن رعایت حقوق مردم و افراد است ،مدنظر قــرار دهـنـد». درخشـاننیـا، قـانـون حفظ حقـوق شـهـرونـدی را قـانونی دانست كه برگرفته از آمـوزههـای دیـنـی و قـوانین اسلامی است و تصریح كرد: «رعایت این قانون هم جنبه شرعی، هم قانونی و هم انسانی دارد بـرای هـمـین رعایت آن ضرورت دارد و هیچ استثنایی برای آن قائل نشده، یعنی گفته نشده كه در بعضی از دورهها رعایت بشود و در بعضی از زمانها رعایت نشود یا در فلان منطقه اعمال و در فلان منطقه رعایت نشود». وی ادامه داد: «نباید تصور كنیم كه ما بین قضات در این زمینه نیز استثناء وجود دارد، نباید یك قاضی را استثناء كرد كه او بتواند هر كاری را انـجـام دهد، اما بقیه قضات اگر یك تخلف كوچك انجام دادند، دادسرای انتظامی فـوراً از آنـهـا تـخلـف بـگیرد».لازم به ذكر است گـمـانـهزنـیهـا در مــورد وجــود بـازداشـتـگـاه غیررسمی برای نگهداری متهمان حوادث اخیر زمانی تـقویت شد كه مدیر كل زندانهای استان تهران اعلام كرد محمد كامرانی از بازداشت شدگان حوادث اخیر هنگام تحویل به اوین ودر حالی كه در صف پذیرش بود - قبل از ورود به زندان اوین - دچار مشكل شد و پس از انتقال به بـیمـارستـان تحـویـل خـانـواده خـود شـد كـه دو روز بعد فوت كرد.
قائم مقام دادگستری تهران: «بازداشتگاه كهریزك زیر نظر سازمان زندانها نبود و دو سال پیش دستور تعطیلی آن صادر شد یك عده خودشان را فراتر از قانون میبینند و دست به خودسری میزنند كه متأسفانه امروز همه دچار مشكل شدند».
از این گفتار بروشنی بر می آید که هدف سرپوشی بر جنایات آخوندهاست. جنایاتی که در زندان کهریزک صورت می گرفته حداقل به اعتراف خودشان از دو سال قبل روشن بوده و “نمایندگان مجلس بـر غیراستاندارد بودن این بازداشتگاه“ تکیه کرده بودند. البته زندان کهریزک بنظر ما دارای همه استانداردهای یک رژیم مذهبی بوده است و مانند سایر زندانهای رژیم بر اساس قوانین قصاص پابرجا هستند. هم اکنون هم زندانهای شبیه آن در سراسر ایران وجود دارند. هر کمیته چی یک زندان دارد و با ارعاب و تهدید مردم را چپاول می کند. قانونی وجود ندارد تا از حقوق مردم با اتکاء به نیروی انتظامی حمایت کند. نیروی انتظامی فاقد قدرت است. قائم مقام رئیس دادگستری تـهران خود اعتراف می کنند: “علت این است كه یك عده خـــودشـــان را فـــراتـــر از قـــانــون مــیبـیـنـنــد و دســـت بـــه خـــودســری زنـنــد و علــیرغم گــــزارشهــــا بــــه كـــــــــار خــــود ادامــــه داده و مـتـاسفانه امروز همه دچار مشكل شدهاند.“
تاسف آقای حمید درخشان نیا ریاکارانه است. در یک حکومت متکی بر قانون فورا این افراد خودسر را که از زمان استقرار جمهوری اسلامی در همه جا وجود دارند و دست دراز شده رژیم اند دستگیر کرده و علنا محاکمه می کنند و به مردم می شناسانانند. این عده با اتکا به کدام نیرو و پشتوانه خویش را فراتر از قانون می دانند؟ بستن زندان کهریزک که البته دروغی بیش نیست تا زمانیکه این افراد “خودسر“ به خودسری مشغولند و دستگیر نمی شوند چه تاثیری دارد؟ زندان کهریزک که بخودی خود یک ساختمان است و گناهی نکرده است که درش را ببندند. مهم مجازات کسانی است که حداقل دو سال است خودسری می کنند و فعال مایشاء اند و مردم را می ربایند، به دختران و حتی مردان تجاوز کرده، شکنجه می دهند و می کشند و راست راست راه می روند ومورد تعقیب قرار نمی گیرند. همین سکوت در مقابل این آدم ربایان شکنجه گر، قاتل و خودسر نشانه آن است که رژیم جمهوری اسلامی به آنها نیاز دارد تا از وجودشان بعد ریختن آب از آسیابها مجددا استفاده کند. اگر ادعای این آقایان صحیح باشد نیروی خودسر کسی است که حتی حرف آنها را نیز نمی خواند، خودسر عمل می کند و به نظام ضربه می زند. این خودسرها علیرغم دستور رهبری بیش از دو سال است که با خودسری زیر بار حرف کسی نمی روند و تابع قانون نمی شوند، پس به چه دلیل این خودسرها دستگیر نمی شوند و روانه زندان کهریزک نمی گردند؟ زیرا که رژیم جمهوری اسلامی بر اساس بی قانونی و خودسری استوار است. این رژیم متکی بر قوانین زمینی نیست، متکی بر قوانین الهی است که مفسرش آخوندها هستند. زندان کهریزک زمانی درش بسته می شود که رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شود.
نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 114 شهریور 1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org
“زمانیکه نازیها کمونیستها را بردند سکوت کردم، آخر من که کمونیست نبودم.
هنگامیکه آنها اعضاء اتحادیه های کارگری را بردند، سکوت کردم، آخر من که عضو اتحادیه نبودم.
وقتی سوسیالیستها را به زندان افکندند، سکوت کردم، آخر من که سوسیالیست نبودم.
لحظه ایکه یهودیها را به حبس افکندند، سکوت کردم، آخر من که یهودی نبودم.
و آنگاه که برای بردن من آمدند دیگر کسی باقی نمانده بود که اعتراض کند.“
مارتین نی مولر Matrin Niemöller
این قطعه متعلق به کشیش پروتستان آلمانی بنام مارتین نی مولر است که ایرانیها متاسفانه اشتباها به مناسبت زیبائی و غنای آن و شباهتی که با آثار برتولت برشت دارد آنرا به برتولت برشت شاعر بزرگ کمونیست آلمان منتسب می کنند. این بازگوئی وصف حال کنونی ایران است. وصف حال اصلاح طلبان و اصولگرایان است. وصف حال مفتریان دیروز و متهمین امروز و وصف حال ایرانیان خطاناپذیری است که بی تحقیق و مطالعه عقل کل اند و بر نادانستنیهای خویش قویا پافشاری می کنند.
ما ایرانیها مانند نی مولر آلمانی در تجارب خود از شتری یاد می کنیم که درِ خانه همه خواهد خوابید.
فراموش نکنیم و فراموشکار نباشیم که غالب سازمانها و بزرگان سیاسی ایران از چپ و راست و لیبرال و دموکرات بدرد و دغدغه نی مولر دچارند و از ترس انتقاد نسبت به اعمال خودشان در بدو انقلاب چهره پنهان کرده اند. همه آنها در گرماگرم انقلاب حقوق دموکراتیک را در کنار نهر انقلاب سلاخی کردند و حالا همه آنها که کوچکترین قدمی در راه دفاع از دموکراسی برنداشتند بیکباره مخالف صدور حکم اعدامند، از مرگ همه بیزارند و از شعار “مرگ بر جمهوری اسلامی“ پرهیز می کنند. آنها از آن شوری شور به درد بی نمکی دچار شده اند. احساسات پرشور و خونین آنها که سطحی بود رقیق شده و از شعار مرگ بر جمهوری اسلامی چون بوی مرده می دهد می هراسند.
در آغازِ کارِ جمهوری اسلامی، همه چیز با کشتار سلطنت طلبان که بدرستی ضد انقلاب مغلوب بودند شروع شد. اعتراضی بجز از طرف رفقای ما که بشدت شیوه کشتار جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داده و به آن معترض بودیم صورت نگرفت. ما می گفتیم کسی را نمی شود مخفیانه “محاکمه“ و اعدام کرد، کسی را نمی شود به جرم بی دینی، محاربه با خدا و مفسد فی ارض اعدام کرد، ما انقلاب نکردیم که روشهای حکومت محمد رضا شاهی را ادامه دهیم، ما مخالف دادگاههای نظامی سرپوشیده هستیم، ما دادگاههای علنی می طلبیم، ما به حق متهم برای انتخاب وکیل که در یک دادگاه صالحه محاکمه شود احترام می گذاریم و نیاز داریم. ما انقلاب کردیم که به اوضاع سابق خاتمه دهیم. ما در اعلامیه خویش اشاره کردیم که سلطنت طلبان منفور و جلادان ساواکی و ارتشبدها و سپهبدها و نخست وزیران و... آنقدر به حقوق مردم تجاوز کرده و به منافع ملی ایران خیانت کرده اند که در یک دادگاه صالحه حتما به اشد مجازات محکوم می شوند. ولی رعایت موازین و مقررات حقوق مدنی نشانه قدرت ما و آموزشی برای نسلی آتی است که در پای تلویزیون شاهد درس آموزی از گذشته اند. در آن روزگار اعلامیه ما در برخورد به تشکیل دادگاه سلطنت طلبان با تمسخر “چپ“ ها و بی تفاوتی راست ها و لیبرالها روبرو شد. پاره ای سکوت کردند چون فضا را برای اظهار نظر اصولی مناسب نمی دیدند. مذهبیون می خواستند با برقراری محاکمات شتابزده هم زهره چشم گرفته محیطی از ارعاب تولید کنند و هم رد پاهائی را که منجر به کشف رابطه آنها با دربار می شد بزدایند. این اقدام نخستین زنگ خطری بود که نواخته شد و ما گفتیم که این شتری است که در خانه بقیه نیز خواهد خوابید. اگر کشتن پرویز نیکخواه بجرم محاربه با خدا واجب است کشتن کمونیستهای ایران که همگی ماتریالیست بوده و به علم و تقدم ماده بر شعور در برخورد به مسئله اساسی فلسفه اعتقاد دارند، تنها یک مسئله زمانی است.
بعد از سلطنت طلبان نوبت مجاهدین و کمونیستها شد و بعد یاران نهضت آزادی و همدستان قبلی خودشان را که نقش محلل را بازی می کردند به بند کشیدند، فراموش نکنیم که حزب توده ایران و سازمان فدائیان اکثریت در تمام این جاسوسی ها و لو دادن ها و کشتار آزادیخواهان دخیل بودند، آنگاه دکتر سامی را با دست احمدی نژاد به قتل رساندند و همه این حضرات از میرحسین موسوی گرفته تا رفسنجانی، خاتمی، خامنه ای، مصباح یزدی و... برایش دست زدند، سپس فروهرها را کشتند، و آنگاه نوبت حجاریانها، گنجی ها گشت و بعد فرزندان خونی خویش را مورد تعدی و تعرض قرار دادند و دایره تجاوز محدودتر و مسدودتر شد و به حریم خودیها رسید. امروز دایره تعریف خودیها نیز تنگ تر شده است. مشتی آیت اﷲ متحجر نظیر مصباح یزدی آیت اﷲ تمساح می توانند حدود این دایره را هر روز با فتواهای خویش تنگتر نمایند. حقیقت این است که بی توجهی به حقوق معتبر شهروندی، بی توجهی به این واقعیت که همه افراد در مقابل قانون دارای حقوق مساوی اند، بی توجهی به این حقیقت که باید حقوق بشر را که دارای اعتبار جهانی و غیر قابل تجزیه است مورد احترام قرار داد، بی توجهی به حقوق بورژوائی و دستآوردهای انقلابات فرانسه و آمریکا، کار را به این فاجعه کشانده است. وقتی همه قوانین تجربه شده و ساخته بشری را که شالوده جامعه مدرن کنونی هستند با یک کلمه “مصلحت اسلام“ می شود به خاکروبه دانی ریخت آنوقت نباید تعجب کرد که استفاده از این کلید سحر آمیز هر روز بتواند ملعبه دست آخوند سمج تر و یا عقب مانده تری قرار گیرد. ماشین آدمکشی که براه افتاده است مهارش از دست خود آخوندها نیز خارج می شود و مستقل شروع به عمل می کند. قانون وحوش در ایران حاکم می شود.
در ایران از زمان خمینی شکنجه می دهند و انقلابیون و معترضین سر به نیست می شوند. حتی افرادی که دوران محکومیتشان به اتمام رسیده بود و یا به چند سال حبس محکوم شده بودند را در سال 1367 اعدام کردند. زهرا کاظمی در تحت نظر دادستان تهران سعید مرتضوی به قتل رسید هیچ یک ازاین آقایان صدایشان درنیآمد. هنوز قاتلان فروهرها، مختاریها، پوینده ها و هزاران کمونیست انقلابی آزاد می گردند و وجدان کسی از این آقایان ناراحت نیست. از بدو انقلاب این لباس شخصی ها همه جا ولو بودند و زمانی بنام حزب اﷲ، زمانی بنام انصار حزب اﷲ در حمایت از رفسنجانی مردم را لت و پار می کردند. در زمان نخست وزیری آقای موسوی که حزب جمهوری اسلامی همه کاره بود و مردم را قلع و قمع می کرد به روی زنان و دختران اسید می پاشیدند و این حضرات دم بر نمی آوردند. به زنان بی حجاب تجاوز می کردند و مدعی می شدند که مقصر زنان هستند زیرا موجب تحریک جنسی این حیوانهای حزب اللهی شده اند. مگر در زمان همین آقای موسوی نبود که به در و دیوار می نوشتند: “بی حجاب جنده است“. در زمان حکومت موسوی، رفسنجانی، خاتمی مخالفین را ترور می کردند و از سرنوشت ربوده شدگان خبری نبود. هیچ مقامی توضیح نمی داد که فرزند مفقود شده شما کجا به سر می برد. اینکه در زندانها و بیغولهای رژیم جمهوری اسلامی مردم را سر به نیست می کردند، اینکه از برگزاری مراسم سوگواری ممانعت می نمودند، اینکه بهای گلوله ها را از خانواده ها می گرفتند، اینکه کوچکترین اطلاعی به خانواده ها نمی داند، اینکه به دختران تجاوز می کردند و آنها را به قتل می رساندند، اینکه محل دفن جانباختگان را به کسی نمی گفتند و... بهیچوجه امر جدیدی نیست، همه این جناحها در این جنایتها نقش داشته اند. این نخستین بار نیست که به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها را از دم تیغ گذرانده اند. در 18 تیر نیز این کار را کردند. امروز کسی سراغ فلاحیان را که همدست آقای هاشمی رفسنجانی بود نمی گیرد. پس آن حافظه تاریخی کجا رفته است؟
بخاطر آوریم که رفقای ما بودند که با قدغن کردن روزنامه آیندگان به مبارزه برخاستند و از تهدیدات جریانهای فدائی و توده ای حامی خمینی که رفقای ما را در هنگام توزیع اعلامیه هایِ دعوت به تظاهرات، لو می دادند، نترسیدند، بخاطر آوریم که ما ممنوعیت روزنامه میزان نهضت آزادی را محکوم کردیم، زیرا می دانستیم که کسانیکه به آیندگان و میزان رحم نمی کنند بعدها به سلام و توس و ... و سایر نشریات اپوزیسیون رحم نخواهند کرد. ما بارها گفته و تکرار می کنیم که دموکراسی نیم بند بورژوائی را نمی شود بدور افکند و ما باید از رعایت همان حقوق بورژوائی نیز حمایت کنیم. زیرا چنین حمایتی بنفع اکثریت خلق و بویژه طبقه کارگر خواهد بود. کمونیستها بهمین جهت بهترین دموکراتها هستند. ما خواهان اجرای کامل حقوق بشر متکی بر تمام دستآوردهای انقلابی مردم جهانیم و برای ما حقوق بشر تجزیه ناپذیر است. اگر قرار باشد کسی بر شکنجه سلطنت طلب، و بعد حزب اللهی چشم بپوشد و دم بر نیاورد براحتی جاده شکنجه کمونیستها را صاف کرده و درپوش جعبه عفریت زشت شکنجه را گشوده است. اصولی در مبارزه سیاسی-اجتماعی وجود دارند که اساس جامعه انسانی و متکی بر تجارب بشریت را پابرجا نگهمیدارند. در غیر اینصورت، عدم رعایت این اصول از انسانها حیوان به تمام عیار می سازد. شاه مانند پینوشه و سوهارتو و هیتلر می گفت ما زندانی سیاسی نداریم. کمونیستها را زندانی سیاسی نمی دانست بنظر وی آنها جنایتکارند و شکنجه آنها را جایز می دانست. رژیم آخوندی همین کار را حتی با غیر کمونیستها و با همه منتقدین و معترضین خود می کرد و می کند. آن روزیکه کشتار کمونیستها مجاز شناخته شد سند قتل عام مخالفین امضاء شده بود. مشتی کوربین و نزدیک بین سیاسی عمق فاجعه و دامنه گسترده این فجایع را درک نمی کردند و هنوز هم نمی کنند. هم اکنون نیز اصلاح طلبان با آزادی فعالیت کمونیستها، با آزادی زندانیان سیاسی کمونیست موافق نیستند. هم اکنون اصلاح طلبان با آزادی پوشش زنان، با تساوی حقوق زن و مرد موافق نیستند. دکتر سروش را نگاه کنید مردی که دانشگاه را به خاک و خون کشید و جهل و خرافات را به دانشگاه حاکم کرد طلبکار از کار در آمده و از جانب اصلاح طلبان به جلو پرتاب می شود تا در خیزش بعدی اجتماعی در راس جنبش قرار گیرد و مبارزه مردم را منحرف کند. وی با نشخوار تئوریهای ورشکسته کارل پوپر در پی نفی مبارزه طبقاتی و تائید استثمار سرمایه داری است. همه آنها که باید به خلق ایران پاسخگو باشند و حساب پس دهند به عنوان طلبکار به میدان آمده اند. نمی شود در مورد این جنایتکاران سکوت کرد و نقش ارتجاعی و خیانتکارانه ای را که نسبت به مردم میهن ما ایفاء کرده اند کتمان کرد. تغییر نظر ممکن است ولی باید متکی بر انتقاد از خود علمی و شفاف باشد. تغییر نظر متکی بر جعل و دروغ ادامه همان سیاست گذشته است.
این حقایق در ایران بر کسی پوشیده نبوده است. مامورین دولتی آرامگاه خاوران را درهمین سال گذشته با خاک یکسان کردند و کسی از اصلاح طلبان صدایش در نمی آمد. همه ایران زندان کهریزک بود. رژیم جمهوری اسلامی نیز مانند سازمان “سیای“ آمریکا دارای زندانهای مخفی است و کسی از جای آن خبر ندارد. در ایران زندانهای متعدد وجود دارد که زیر نظر ارگانهای متفاوت است. دقیقا مانند قرون وسطا که هر اربابی در دخمه ها و زیر زمینهایش زندان و شکنجه گاههای خصوصی داشت و به حقوق دهقانان تجاوز می کرد.
با کشته شدن محسن روح الامینی و کامرانی که از فرزندان منتقد همدستان رژیم جمهوری اسلامی بودند و از آقازاده ها نبودند، فریاد جناح اصول گرا نیز به صدا در آمد. تا لحظه ایکه از دیگران می کشتند اصولگرایان با برخورد “اصولی“ خود با این جنایات مخالفتی نداشتند. کشتن “کفار“ برای آنها جرم نیست عین مصلحت اسلام است. ولی حال که پای خود آنها به میان آمد و دیدند که ماشین آدمکشی جلوی خانه آنها پارک می کند دریافتند که انگار در این مملکت خبر هایی هست. آنها دیدند که از آن “عدل علی“ خبری نیست. دستگاه قضائی مرکز دادگستری نیست مرکز بیدادگستری است. کسی در جمهوری اسلامی اگر از خواص نباشد به جان و مال و ناموس خود متکی نیست. نیروی انتظامی اساسا قدرتی ندارد. سازمانهای سرکوب شعبان بی مخی همه قدرت را در دست دارند. کار که به آبروریزی رسید شیخ خامنه ای مدعی شد که باید در زندان کهریزک را که “استاندارد“ نبوده است بست. آقای خامنه ای از کجا از وجود یک زندان سری با خبر بوده که حکم بستن آنرا اعلام کرده است؟ وی به کدام مرجع این فرمان را داده است؟ نام کسی که باید فرمان را اجراء کند کیست؟ چرا کسی و یا کسانی را که زندانهای غیر “استاندارد“ و سری داشته اند برای کسب اعتماد مردم مجازات نمی کنند؟ زندان غیر “استاندارد“ یعنی چه؟ آن زندانهائی که “استاندارد“ هستند چه نوع زندانهائی هستند؟ در زندانی که زهرا کاظمی به قتل رسید و یا کشتار سال 1367 انجام شد روشهای “استاندارد“ اجراء می شد؟ صفت “استاندارد“ ناظر بر چیست؟ ناظر بر ساختمان زندان است و یا اعمال وحشیانه شکنجه که از حد مجاز تجاوز کرده است؟ حد “استاندارد“ اعمال وحشیانه شکنجه و آدمکشی کدام است تا همه بفهمند که از آن مرز نباید پا را فراتر بگذارند؟ گیریم که رهبر از زندان کهریزک با خبر نبوده و این نتیجه خودسری جمعی خودسران رژیم خودسر و بی قانون کنونی است، تکلیف زندان های درون وزارت کشور و دادگستری چه می شود که هر دو ارگانهائی هستند که باید ناظر بر آن باشند که امنیت حفظ شده و بی قانونی صورت نگیرد. چه خوب گفت این ضرب المثل ایرانی “هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک“.
روزنامه آفتاب یزد در 8 مرداد 1388 تحت عنوان “ دو سال فعالیت غیرقانونی یك بازداشتگاه غیررسمی!“ نوشت:
“گــروه سـیاسی: روز گذشته و در ادامه اظهارنگرانیها نسبت به وضعیت بازداشتگاهها و سـرنـوشـت بـازداشـتیها، خبر عجیبی بر روی سـایتهای خبری قرار گرفت. به موجب این خــبــر، دســتـور تـعـطیلی بازداشتگاه كهریزك دو سال پیش صادر شده اما این مركز بدون آنكه ســازمــان زنــدانـهـا نـظارتی بر آن داشته باشد به فعالیت خود ادامه داده است. همزمانی این خــبـر با انتشار ادعای تعدادی از خانوادههای مــقــتــولـیـن حـوادث اخیر و نیز صدور دستور تــاكــیــدی رهـبـری بـرای تـعـطیلی بازداشتگاه كـــهـــریـــزك و اذعــان نــمــایــنـدگـان مجلس بـر غیراستاندارد بودن این بازداشتگاه، بار دیگر نــگــــرانــــیهـــا در خـصــوص نـقــشآفــریـنــی دســـتـــگــــاهــهـــای مـــوازی و گـــاه نـــاشنـاس در نـاآرامـیهـای سیاسی را افزایش داده است. همزمان با انتشار اظهارات قائم مقام دادگستری تــهــران و اظــهـار تـاسـف او از عـدم تـعـطـیلی بازداشتگاه كهریزك پس از دستور 2 سال قبل، بعضی از سایتهای خبری از پیگیری ادعایی در خــصــوص وجـود بازداشتگاه در طبقه 4- وزارت كشور خبر دادند كه این مسئله نیز بر دامنه نگرانیها میافزاید . از نكات تامل برانگیز در اظهارات قائم مقام رئیس كل دادگستری آن است كه بازداشتگاه كهریزك قبلا هم زیر نظر سازمان زندانها نبوده و دو سال قبل، بعد از آنكه رئـیـس كـل دادگـسـتـری از وجـود آن مطلع میشود دستور تعطیلی آن را صادر میكند اما فـعـالـیـت غـیـرقـانـونـی و غـیـر اسـتاندارد این بازداشتگاه تا چند روز قبل ادامه داشته و به گفته قائم مقام دادگستری تهران، به دلیل عدم رعایت بـعـضـی ضـــــوابـــط در آن، دســـتـــــور تــعـــطــیلـــی آن توسط رهبری صادر شده اسـت. دیـروز حـمـید درخشان نیا قائم مقام دادگـسـتـری تـهران در مــراسـم معـرفی رئیس جدید دادگاه عمومی بخش چهاردانگه اظهار كرد: «ما دو سال پیش جهت نظارت بر حفظ حـقـوق شـهـروندی برای سركشی به بـازداشتگاه غیرمجاز كهریزك رفتیم. متـاسفانه با مواردی روبه رو شدیم كه برای ما غـیــرقــابــل تـوجـیـه بـود. از سـازمـان زندانها اســتــعــلام كــــردیــم» آیــــا ایــن بــازداشـتـگــاه زیــر نــظــر آن سـازمـان اسـت و در چـارچـوب بـخـشنامه ریاست قوه قضاییه فعالیت میكند؟ «كه مدیر كل زندانهای وقـت اسـتـان به طور مكتوب گزارش داد ما نظارتی بر این بازداشتگاه نداریم و همان موقع ما مراتب را به استحضار رئـیـس كـل دادگستری استان تهران و رئیس هیئت حفظ حقوق شهروندی رساندیم و ایشان مـطـابـق بـا اخـتیارات قانونی خود و بر اساس بخشنامه ریاست قوه قضاییه درخواست فوری مبنی بر تعطیل كردن این بازداشتگاه را كردند كه بـایـد قـاعـدتا این بـازداشتگـاه یـا در چـارچـوب نـظارت سازمان زندانها و رعایت استانداردهای قانونی قرار گیرد یا بلافاصله تعطیل شود اما به دلایلی این كار صورت نگرفت و الان شاهد آن هستیم كه رهبر معظم انقلاب اسلامی به خاطر مسائلی كه آنجا رعایت نشده، دستور تعطیلی آن را صادر نمودند و این امور برای نظام اسلامی ما هـزینههای گزافی را به دنبال خواهد داشت. به گزارش ایسنا، وی افزود: «نظامی كه برای آن، این همه خونهای پاك جوانان به زمین ریخته شده و این همه درد كه جانبازان عزیز ما دارند تحمـل مـیكننـد و ایـن نـظام كه ثمره خون شهیدان از سال 1343 تا الان است، تماما جهت تحقـق یـك نظام اسلامی و تحقق قوانین و مقررات اسلام است و این آرزوی همه بوده و هسـت و نبـایـد كـوچكترین تخلفی صورت بـگـیـــرد تــا بــه ایــن ارزشهـــا و اعـتـقــادات كـوچكترین خدشهای وارد بشود و دشمن بتواند از آن سوء استفاده نماید و رعایت قانون و آیین دادرسی كه تاكید فراوان بر روی آن دارم، توسط همه قضات و همكاران عزیز ما و نیروهای امنیتـی و نـظامی الزامی است كه اگر اینها رعایت نشود حقوق من و شما هم مورد تعدی قرار میگیرد و فرزندان مـن و شمـا نیز در آینده ممكن است گرفتار آسیبهایی بشوند كه ناشی از عدم رعایت این قوانین است. قائم مقام دادگستری استان تهران در ادامه سخنان خود از دادستان انتظامی قضات درخواست كرد «هر قاضی كه برخلاف قانون متهمی را به بازداشتگاه كهریزك معرفی كـرده و بـا وجـودی كـه قضات تـكلیـف دارنـد مـتـهـمـان را در بازداشتگاههای قانونی تحت نظارت سازمان زندانها معرفی كنند و با آنها طبق مقررات و قوانین برخورد كند، تخلفات نیروهای نظامی و انتظامی كه قوانین را رعـایـت نكـردنـد، از طـریـق مـراجـع ذیصلاح رسـیدگی شود تا افراد خود را ملزم به رعایت قانون ببیند؛ چرا كه اگر فقط صرف تعطیلی این مـراكـز بـاشـد و بـا مـتـخلـف بـرخـوردی نـشـود بـه نحوی كه هر فردی به خـودش جـرات بـدهد علـیرغم تذكر مـقـامـات ذیصـلاح خـودسـری نـمـوده و راه خودش را برود دیـگـر امـنـیـتـی وجــود نــخـواهـد داشـت. » درخـشــاننـیــا بــیتفـاوتـی نسبـت بـه تــذكـر دادگستری كل استان تهران مبنی بر تعطیلی این مركز غیرمجاز را مورد انتقاد قرار داد و گفت: «علت این است كه یك عده خـــودشـــان را فـــراتـــر از قـــانــون مــیبـیـنـنــد و دســـت بـــه خـــودســری زنـنــد و علــیرغم گــــزارشهــــا بــــه كـــــــــار خــــود ادامــــه داده و مـتـاسفانه امروز همه دچار مشكل شدهاند. قائم مـقـام رئـیـس دادگـسـتـری تـهران اظهار كرد انــتـظار ما از همه مسئولان و به ویژه دستگاه قضایی این است كه در عمل فقط متكی به قـانون بوده، تقوی و درستكاری را در نهایت رعایت كنند و الگو بگیرند تا در جامعه ما آثار آن جاری و ساری بشود». درخشاننیا رعایت قانون آیین دادرسی كیفری و حفظ حقوق شهروندی را مورد تاكید قرار داد و گفت: «رعایت این قوانین تضمینكننده و ضامن حفظ حقوق افراد است، چـرا كـه اگـر ایـن قــوانــیـن تـوسـط مسئولان و خصوصا قضات مورد توجه قرار نگیرد، حقوق افراد به آسانی مورد تعدی قرار خواهد گرفت و باید توجه داشت كه هر چند این قوانین جزو قـوانـیـن شـكلـی است و جزو قوانین ماهوی مـحـسـوب نمیشود، اما اهمیت آن كمتر از قــوانـیــن مــاهــوی نـیـســت و ایـــن مـقــررات چـارچـوبی را قائل شده برای اینكه قضات در مقام رسیدگی در یك خط و مشی مشخص حركت كنند و از آن خارج نشوند و اگر این قوانین توسط قـضـات مـورد توجه قرار نگیرد، حقوق افراد پایمال شده و مورد تعدی قرار میگیرد». وی بیان كرد: «اصولا در رعایت قوانین نمیتوان تفكیك قائل شد، قضات بدون توجه به رتبه و جایگاه مقام، ملزم به رعایت آن هستند. هر فردی در مقام قضا قرار میگیرد، چه قاضی كه تازه كار قضایی را به عنوان دادیار آغاز كرده یا به عنـوان قــاضــی در دادگـاه كیفری باشد، هیچ تفاوتی وجود ندارد. زیرا مسئولیت فوقالعاده حساس و سنگین است». قائم مقام دادگستری كل استان تهران در ادامه سخنان خود گفت: «من فـكـر مـــیكـنــم كـــه دادســرای انتــظـامـی قضـات به عنوان مرجعی كه به رفتار و عملكرد قضات ما نظارت دارد، ضمانت اجراهایی كه برای رعایت قانون آیین دادرسی در نظر گرفته را باید بسیار جـدی بگیرد و به شدت اعمال كند و رعایت قــانــون آیین دادرسی برای قضات در تمامی شــرایط نـظیر عادی و بحرانی الزامی است و قضات موظف هستند این قوانین و قواعد را كه ضامن رعایت حقوق مردم و افراد است ،مدنظر قــرار دهـنـد». درخشـاننیـا، قـانـون حفظ حقـوق شـهـرونـدی را قـانونی دانست كه برگرفته از آمـوزههـای دیـنـی و قـوانین اسلامی است و تصریح كرد: «رعایت این قانون هم جنبه شرعی، هم قانونی و هم انسانی دارد بـرای هـمـین رعایت آن ضرورت دارد و هیچ استثنایی برای آن قائل نشده، یعنی گفته نشده كه در بعضی از دورهها رعایت بشود و در بعضی از زمانها رعایت نشود یا در فلان منطقه اعمال و در فلان منطقه رعایت نشود». وی ادامه داد: «نباید تصور كنیم كه ما بین قضات در این زمینه نیز استثناء وجود دارد، نباید یك قاضی را استثناء كرد كه او بتواند هر كاری را انـجـام دهد، اما بقیه قضات اگر یك تخلف كوچك انجام دادند، دادسرای انتظامی فـوراً از آنـهـا تـخلـف بـگیرد».لازم به ذكر است گـمـانـهزنـیهـا در مــورد وجــود بـازداشـتـگـاه غیررسمی برای نگهداری متهمان حوادث اخیر زمانی تـقویت شد كه مدیر كل زندانهای استان تهران اعلام كرد محمد كامرانی از بازداشت شدگان حوادث اخیر هنگام تحویل به اوین ودر حالی كه در صف پذیرش بود - قبل از ورود به زندان اوین - دچار مشكل شد و پس از انتقال به بـیمـارستـان تحـویـل خـانـواده خـود شـد كـه دو روز بعد فوت كرد.
قائم مقام دادگستری تهران: «بازداشتگاه كهریزك زیر نظر سازمان زندانها نبود و دو سال پیش دستور تعطیلی آن صادر شد یك عده خودشان را فراتر از قانون میبینند و دست به خودسری میزنند كه متأسفانه امروز همه دچار مشكل شدند».
از این گفتار بروشنی بر می آید که هدف سرپوشی بر جنایات آخوندهاست. جنایاتی که در زندان کهریزک صورت می گرفته حداقل به اعتراف خودشان از دو سال قبل روشن بوده و “نمایندگان مجلس بـر غیراستاندارد بودن این بازداشتگاه“ تکیه کرده بودند. البته زندان کهریزک بنظر ما دارای همه استانداردهای یک رژیم مذهبی بوده است و مانند سایر زندانهای رژیم بر اساس قوانین قصاص پابرجا هستند. هم اکنون هم زندانهای شبیه آن در سراسر ایران وجود دارند. هر کمیته چی یک زندان دارد و با ارعاب و تهدید مردم را چپاول می کند. قانونی وجود ندارد تا از حقوق مردم با اتکاء به نیروی انتظامی حمایت کند. نیروی انتظامی فاقد قدرت است. قائم مقام رئیس دادگستری تـهران خود اعتراف می کنند: “علت این است كه یك عده خـــودشـــان را فـــراتـــر از قـــانــون مــیبـیـنـنــد و دســـت بـــه خـــودســری زنـنــد و علــیرغم گــــزارشهــــا بــــه كـــــــــار خــــود ادامــــه داده و مـتـاسفانه امروز همه دچار مشكل شدهاند.“
تاسف آقای حمید درخشان نیا ریاکارانه است. در یک حکومت متکی بر قانون فورا این افراد خودسر را که از زمان استقرار جمهوری اسلامی در همه جا وجود دارند و دست دراز شده رژیم اند دستگیر کرده و علنا محاکمه می کنند و به مردم می شناسانانند. این عده با اتکا به کدام نیرو و پشتوانه خویش را فراتر از قانون می دانند؟ بستن زندان کهریزک که البته دروغی بیش نیست تا زمانیکه این افراد “خودسر“ به خودسری مشغولند و دستگیر نمی شوند چه تاثیری دارد؟ زندان کهریزک که بخودی خود یک ساختمان است و گناهی نکرده است که درش را ببندند. مهم مجازات کسانی است که حداقل دو سال است خودسری می کنند و فعال مایشاء اند و مردم را می ربایند، به دختران و حتی مردان تجاوز کرده، شکنجه می دهند و می کشند و راست راست راه می روند ومورد تعقیب قرار نمی گیرند. همین سکوت در مقابل این آدم ربایان شکنجه گر، قاتل و خودسر نشانه آن است که رژیم جمهوری اسلامی به آنها نیاز دارد تا از وجودشان بعد ریختن آب از آسیابها مجددا استفاده کند. اگر ادعای این آقایان صحیح باشد نیروی خودسر کسی است که حتی حرف آنها را نیز نمی خواند، خودسر عمل می کند و به نظام ضربه می زند. این خودسرها علیرغم دستور رهبری بیش از دو سال است که با خودسری زیر بار حرف کسی نمی روند و تابع قانون نمی شوند، پس به چه دلیل این خودسرها دستگیر نمی شوند و روانه زندان کهریزک نمی گردند؟ زیرا که رژیم جمهوری اسلامی بر اساس بی قانونی و خودسری استوار است. این رژیم متکی بر قوانین زمینی نیست، متکی بر قوانین الهی است که مفسرش آخوندها هستند. زندان کهریزک زمانی درش بسته می شود که رژیم جمهوری اسلامی سرنگون شود.
نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 114 شهریور 1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org