«وقتیکه آب به خرخره میمون برسد،
برای نجات از غرق شدن، بچه اش را زیر پا می گذارد»
(مفهوم یک ضرب المثل ترکی)
امروز دهم مرداد ماه، محاکمه یکصد تن از دستگیر شدگان حوادث بعد از انتخابات ایران، در صدر اخبار خبرگزاریهای جهان قرار گرفت. به عقیده حقوقدانان و کارشناسان، برگزاری دادگاه این متهمان، یک مورد کم نظیر، بی سابقه و استثنائی در نوع خود می باشد که در حاکمیت سی ساله جمهوری اسلامی اتفاق می افتد.
محاکمه این تعداد از متهمان، فاز سوم عملیات خروج از بحران مشروعیت نظام توسط جناح مسلط حاکمیت جمهوری اسلامی بعد از بر گزاری؛ ۱- انتخابات مدیریت شده و ٢- تحمیل نتایج آن به جامعه ایران است. جناح مسلط محافظه کاران رژیم با تشکیل این دادگاه، گروهی از فرزندان ریز تن خود را زیر پا گذاشت تا خود را از غرق شدن نجات دهد. پر دور نیست که، پایان این فاز آغازی خواهد بود بر فاز چهارم و پایانی عملیات نجات که در آینده و با بالا آمدن سطح آب، جناح مسلط نظام اسلامی، فرزندان درشت تر خویش را نیز سکوی زیر پا نموده، سعی خود را برای گریز از سیل بنیان کن رژیم، تشدید نماید.
تاریخ جهان و ایران ما، نمونه های زیادی از جنگ میان حریصان قدرت را بیاد دارد. شاه عباس صفوی سر فرزندش را در راه تحکیم حاکمیت خود برید، نادر شاه افشار، برای حفظ قدرت خویش چشم فرزندش را کور کرد، و... ولی، قدرت و حاکمیت آنها نه تنها هیچگاه ابدی نشد، حتی، موجبات تسریع انقراض سلسله صفوی و افشار را فراهم آورد. طبیعتا، این حکم تاریخ در مورد جمهوری اسلامی ایران بطور کلی و جناح مسلط محافظه کاران بخصوص، به اجرا در خواهد آمد و در این تردیدی نیست که زیر پا گداشتن ”فرزندان“ و کشتار جوانان مردم در خیابانهای شهرها و شکنجه گاهها که هر روز خبر تازه آن منتشر می شود، نمی تواند این غریقان حریص قدرت نامحدود را از انقراض محتوم، نجات دهد.
امروز همه آنان که در سالهای دهه ۱٣٦۰، از قتل عام جوانان میهن در بیدادگاههای چند دقیقه ای ملایان، از شوق کشتار گروهی اسیران دربند رژیم، دست شادی به هم می سائیدند، آنان که وادار به «اعتراف کردن» نخبگان و بزرگان عالم سیاست و مبارزه، فرهیختگان علم و ادب، دگر اندیشان و ترقیخواهان، عدالت خواهان و حقیقت جویان را شاهد بودند و آن را پیروزی بزرگ رژیم حاکم و اسلام ناب محمدی حساب می کردند و بالآخره، آنان که امروز در صندلی متهم نشسته اند و یا فردا خواهند نشست، آیا فکر می کردند وقتی که نوبت خودشان برسد، فریاد رسی نخواهد بود؟
بلی، تصور نمی کردند و به همین جهت هم، شیون و ضجه مادران داغ فرزند دیده را نمی شنیدند. حق- حق گریه های پنهانی پدران کمر خمیده را نمی دیدند. چهره تکیده خواهران، برادران، رفیقا و یاران شهیدان راه آزادی و انسانیت را موذیانه می پائیدند و تصور هم نمی کردند آنگاه که نوبت خوشان برسد، همه رهروان راه حقیقت و آزادی، عدالت و انسانیت، بازماندگان آن قربانیان رژیم ظلم و جهالت، یاران رفتگان آن سالهای دهشت و کشتار، کمونیستها و دگر اندیشان، بشریت جهان را بکمک شان فراخواهند خواند. تصور آنها غلط بود. چون همه را مثل خود می پنداشتند. اما، شما که امروز محاکمه می شوید، بدانید و فراموش نکنید و این جملات را در گوشه از دفتر حافظه خود یادداشت کنید که، در قاموس انسانهای آزاده، نفرت و کینه توزی، بی اعتنائی و انتقامجوئی جائی از اعراب ندارد. حقیقت جوئی و عدالت طلبی، معیار انساندوستان و دگراندیشان است. انسان و مبارزه برعلیه ستم بر انسانیت، هسته اصلی ایده ها و آرمانهای انساندوستان را تشکیل می دهد. هر چند شما در کشتار آزادیخواهان، در کشتار فرزندان این مرز و بوم دم در نیاوردید ولی، من و ما برای احقاق حق شما فریاد سر می دهیم و همه بشریت را به اقدام علیه مظالم رژیم، حتی در حق "فرزندان خویش"، فرامی خوانیم. من، همصدا و هم رأی با تمام آزادگان ایران و جهان، اسارت و محاکمه فرمایشی شما را تقبیح می کنم و حق اعتراض شما را که امروز بخاطر آن محاکمه می شوید، محترم می شمارم. روی سخن من با شماست که امروز در صندلی متهم نشسته اید و یا فردا خواهید نشست. یقین بدانید و مطمئن باشید که برای نجات و رهائی شما از زیر تیغ شریکانتان، از هیچ کوششی فروگذاری نخواهم کرد. پس، من و ما را مثل خود نپندارید که ”ما بارگه دادیم“ و از بیداد گریزانیم. راه و رسم مبارزه برعلیه ظلم و ستمگری را ، برای آزادی و احقاق حق حتی رقیب خود را، از آزادگان و عدالت طلبان بیاموزید. این توصیه انسانی را سرزنش حساب نکنید.
دست در دست هم، همصدا با هم، در هر کجا که هستیم، برعلیه بیداد فریاد کنیم و دامنه مبارزه خود در راه آزادی دربند شدگان حوادث اخیر ایران و بطور کلی همه اسیران سیاسی را عمق و گسترش دهیم.
دهم مرداد ماه ۱٣٨٨
(مفهوم یک ضرب المثل ترکی)
امروز دهم مرداد ماه، محاکمه یکصد تن از دستگیر شدگان حوادث بعد از انتخابات ایران، در صدر اخبار خبرگزاریهای جهان قرار گرفت. به عقیده حقوقدانان و کارشناسان، برگزاری دادگاه این متهمان، یک مورد کم نظیر، بی سابقه و استثنائی در نوع خود می باشد که در حاکمیت سی ساله جمهوری اسلامی اتفاق می افتد.
محاکمه این تعداد از متهمان، فاز سوم عملیات خروج از بحران مشروعیت نظام توسط جناح مسلط حاکمیت جمهوری اسلامی بعد از بر گزاری؛ ۱- انتخابات مدیریت شده و ٢- تحمیل نتایج آن به جامعه ایران است. جناح مسلط محافظه کاران رژیم با تشکیل این دادگاه، گروهی از فرزندان ریز تن خود را زیر پا گذاشت تا خود را از غرق شدن نجات دهد. پر دور نیست که، پایان این فاز آغازی خواهد بود بر فاز چهارم و پایانی عملیات نجات که در آینده و با بالا آمدن سطح آب، جناح مسلط نظام اسلامی، فرزندان درشت تر خویش را نیز سکوی زیر پا نموده، سعی خود را برای گریز از سیل بنیان کن رژیم، تشدید نماید.
تاریخ جهان و ایران ما، نمونه های زیادی از جنگ میان حریصان قدرت را بیاد دارد. شاه عباس صفوی سر فرزندش را در راه تحکیم حاکمیت خود برید، نادر شاه افشار، برای حفظ قدرت خویش چشم فرزندش را کور کرد، و... ولی، قدرت و حاکمیت آنها نه تنها هیچگاه ابدی نشد، حتی، موجبات تسریع انقراض سلسله صفوی و افشار را فراهم آورد. طبیعتا، این حکم تاریخ در مورد جمهوری اسلامی ایران بطور کلی و جناح مسلط محافظه کاران بخصوص، به اجرا در خواهد آمد و در این تردیدی نیست که زیر پا گداشتن ”فرزندان“ و کشتار جوانان مردم در خیابانهای شهرها و شکنجه گاهها که هر روز خبر تازه آن منتشر می شود، نمی تواند این غریقان حریص قدرت نامحدود را از انقراض محتوم، نجات دهد.
امروز همه آنان که در سالهای دهه ۱٣٦۰، از قتل عام جوانان میهن در بیدادگاههای چند دقیقه ای ملایان، از شوق کشتار گروهی اسیران دربند رژیم، دست شادی به هم می سائیدند، آنان که وادار به «اعتراف کردن» نخبگان و بزرگان عالم سیاست و مبارزه، فرهیختگان علم و ادب، دگر اندیشان و ترقیخواهان، عدالت خواهان و حقیقت جویان را شاهد بودند و آن را پیروزی بزرگ رژیم حاکم و اسلام ناب محمدی حساب می کردند و بالآخره، آنان که امروز در صندلی متهم نشسته اند و یا فردا خواهند نشست، آیا فکر می کردند وقتی که نوبت خودشان برسد، فریاد رسی نخواهد بود؟
بلی، تصور نمی کردند و به همین جهت هم، شیون و ضجه مادران داغ فرزند دیده را نمی شنیدند. حق- حق گریه های پنهانی پدران کمر خمیده را نمی دیدند. چهره تکیده خواهران، برادران، رفیقا و یاران شهیدان راه آزادی و انسانیت را موذیانه می پائیدند و تصور هم نمی کردند آنگاه که نوبت خوشان برسد، همه رهروان راه حقیقت و آزادی، عدالت و انسانیت، بازماندگان آن قربانیان رژیم ظلم و جهالت، یاران رفتگان آن سالهای دهشت و کشتار، کمونیستها و دگر اندیشان، بشریت جهان را بکمک شان فراخواهند خواند. تصور آنها غلط بود. چون همه را مثل خود می پنداشتند. اما، شما که امروز محاکمه می شوید، بدانید و فراموش نکنید و این جملات را در گوشه از دفتر حافظه خود یادداشت کنید که، در قاموس انسانهای آزاده، نفرت و کینه توزی، بی اعتنائی و انتقامجوئی جائی از اعراب ندارد. حقیقت جوئی و عدالت طلبی، معیار انساندوستان و دگراندیشان است. انسان و مبارزه برعلیه ستم بر انسانیت، هسته اصلی ایده ها و آرمانهای انساندوستان را تشکیل می دهد. هر چند شما در کشتار آزادیخواهان، در کشتار فرزندان این مرز و بوم دم در نیاوردید ولی، من و ما برای احقاق حق شما فریاد سر می دهیم و همه بشریت را به اقدام علیه مظالم رژیم، حتی در حق "فرزندان خویش"، فرامی خوانیم. من، همصدا و هم رأی با تمام آزادگان ایران و جهان، اسارت و محاکمه فرمایشی شما را تقبیح می کنم و حق اعتراض شما را که امروز بخاطر آن محاکمه می شوید، محترم می شمارم. روی سخن من با شماست که امروز در صندلی متهم نشسته اید و یا فردا خواهید نشست. یقین بدانید و مطمئن باشید که برای نجات و رهائی شما از زیر تیغ شریکانتان، از هیچ کوششی فروگذاری نخواهم کرد. پس، من و ما را مثل خود نپندارید که ”ما بارگه دادیم“ و از بیداد گریزانیم. راه و رسم مبارزه برعلیه ظلم و ستمگری را ، برای آزادی و احقاق حق حتی رقیب خود را، از آزادگان و عدالت طلبان بیاموزید. این توصیه انسانی را سرزنش حساب نکنید.
دست در دست هم، همصدا با هم، در هر کجا که هستیم، برعلیه بیداد فریاد کنیم و دامنه مبارزه خود در راه آزادی دربند شدگان حوادث اخیر ایران و بطور کلی همه اسیران سیاسی را عمق و گسترش دهیم.
دهم مرداد ماه ۱٣٨٨