حکومت اسد
فروپاشید و ضد انقلاب تحریرالشام به قدرت رسید
بامداد یکشنبه ۱۸ آذر نیروهای تحریرالشام و متحدانشان، از
محورهای مختلف وارد دمشق پایتخت سوریه شده و بدون هیچ مقاومتی تمامی شهر را تحت کنترل خود در آوردند. آنها بدون هیچگونه مقاومتی، کنترل فرودگاه دمشق
و ساختمان رادیو و تلویزیون سوریه را به دست گرفتند و سقوط دولت بشار اسد را اعلام
کردند.
می
گویند الجولانی خواهان استقرار یک حکومت ملی در سوریه است، امری که اگر صحت هم
داسته باشد، به هیچوجه به مذاق اسرائیل، آمریکا و ترکیه که هدفشان تجزیه این کشور
است خوش نخواهد آمد.
می
گویند او حتی خواهان برقراری روابط استراتژیک با ایران است که اگر واقعیت داشته
باشد، امنیت ایران از سوی سوریه حفظ خواهد شد، امری که قطعا با مخالفت آمریکا،
اسرائیل وترکیه روبرو خواهد شد.
اسد
می پنداشت که آگر بدون مقاومت تسلیم شود ،ارتش و دستگاه دولتی در سوریه دست نخورده
باقی خواهد ماند. امری که اتفاق نیافتاد و به سرعت برق و باد - برخلاف تمام قوانین
بین اللمللی – مناطق نظامی کشور مورد حمله سبعانهٌ صهیونیستها قرار گرفت، قصر اسد
و بانکها به تاراج رفتند."کاین هنوزاز نتایج سحر است باش تا صبح دولتت بدمد".
دولتﮬﺎﻯغربی به
ویژه آمریکا در حهت این مصلحت حرکت کرده اند و نه در جهت برقراری آزادی و دمکراسی
که مردم سوریه مستحق آن هستند. نیویورک تایمز ٢١ ژوئن خبر داد که افسران سازمان
جاسوسی آمریکا در جنوب ترکیه به سازماندهی فراریان و خود فروختگان سوری می پردازند
و عربستان سعودی نیز حقوق ماهیانه " ارتش آزاد سوریه" را تامین میکند.
اسناد معتبر دیگر حاکیست که دولت متجاوز و نژادپرست اسرائیل نیز از طرق مختلف به
"اپوزیسیون سوریه" و ارتس آزاد" سوریه یاری
رسانده حتی امکانات درمانی و لجستیکی واطلاعاتی در اختیارشان قرارداده است.
ترکیه دراین میان
نقش موذیانه و روباه صفتانه ای ایفا کرده است. یکی از اهداف آنها تجزیه بخش کرد
نشین عراق واعمال سلطه بر آن است، به آن نشان که به مثابه یک نیروی مهاجم و
تجاوزگر30 کیلومتر وارد شمال سوریه شد. این کشور همزمان که به ظاهر از فلسطین حمایت
می کرد، گام به گام در عمل شرایط را به نفع اسرائیل وسازمان دهی سرنگونی
حکومت سوریه، برای تجزیه این کشور آماده کرد، تا با دریافت میلیاردها دلار از غرب،
هم به وضعیت بحران زده داخلی اش بپردازد سروسامان دهد و هم بخشی از خاک سوریه را
به الحاق ترکیه درآورد. زیرا که یکی از اهداف آنها تجزیه بخش کرد نشین عراق
واعمال سلطه بر آن است.
امروز تمام رسانه
های امپریالیستی با امکانات سرسام آورشان عزمشان را جزم کرده تا سناریوی لیبی وسوریه
را برای سرنگونی وتجزیه ایران فراهم سازند.
نیروهائیکه چشم براینهمه واقعییات می بندند واراجیف آمریکا و اسرائیل درمورد" انقلاب" سوریه را تکرار می کنند، یا مشتی جاهل و نادان هستند و یا مزدوران جیره خوارامپریالیست در ایران . امپریالیستها درپی آن هستند که درسوریه رژیمی گماشته و گوش بفرمان پنتاگون بر مسند قدرت بنشیند که دشمن فلسطین، لبنان و ایران وهمسو با منافع وسیاست راهبردی اسرائیل باشد .
همانطور که اشاره کردیم سیاست راهبردی امپریالیسم آمریکا حفظ هژمونی بلامنازعش در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس و کنترل کامل منابع نفت و گاز و دیگر منابع طبیعی است که کشور چین نیازمند آن است. چنین سیاستی برای مهارچین و به شکست کشاندن پروژه نظم جدید چند قطبی جهانی از نان شب هم برای انحصارات مالی آمریکا واجب تر است. " شورای ملی سوریه و ارتش آزاد آن" وتحریر الشام.... ابزاری دردست آمریکا ونوکرانش برای تحقق چنین هدف شوم وسیاهی در منطقه هستند.
گزارشات پراکنده ای که منتشر شده است حکایت از آن دارد که
پس از اعلام آتش بس میان حزب الله و اسرائیل، حمله به سوریه دردستور کار قرارگرفته
واسرائیل آشکارا بشار اسد را به ترور تهدید کرده بود. اقدامات تروریستی و رعب آور
ارتش اسرائیل درسوریه، ترورسردار محمدرضا زاهدی، فرمانده سپاه لبنان، حمله به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق در ۱۳ فروردین ۱۴۰۳ ودر پی آن عملیات وعده صادق-۱ ایران، ترور سردار عباس نیلفروشان فرمانده بعدی این سپاه در۶ مهر ۱۴۰۳ در بمباران بیروت
و ترور تمام فرماندهان یگان رضوان در جلسه این یگان و همچنین حسن نصرالله دبیرکل
حزبالله نیز ازجمله اقدامات رعبانگیز رژیم صهیونیستی اسرائیل به شمار می آیند.
ودرادامه ترور دبیرکل مقاومت لبنان و
فرمانده سپاه لبنان، نیروهای مسلح ایران عملیات وعده صادق-۲ را در انتقام از خون این
دو فرمانده و همچنین اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس در روز ۱۰ مهر (۱ اکتبر) اجرایی
کردند. با این وجود روز ۱۲ مهر (۳ اکتبر) سیدهاشم صفیالدین به همراه جمعی از فرماندهان عالیرتبه حزبالله
ترور شدند. گفته میشود در وقایع آن روز تلاش شد فرماندهان ایرانی نیز ترور شوند.
این وقایع برای اسد روشن ساخت اگر تصمیمی برای ترور وی گرفته شود، اجرایی شده و
حمله نظامی بزرگی نیز در پی آن رخ خواهد داد. محاسبات اسد بر این مبنا بوده که
علاوهبر کشته شدن وی، نظام بر اثر فشار مخالفان و حمله خارجی ساقط شده و جنگ به
بهانهای برای تخریب بیش از پیش کشورش تبدیل خواهد شد. از طرفی تحریم های کمر شکن
و رشد نارضایتی عمومی و از هم گسیخته شدن پیوند رهبری با مردم واز طرف دیگر کاهش
حضور نیروهای ایران وروسیه در سوریه بخاطر
مشکلات داخلی شان ....مجموعه عواملی بودند که سبب گشتند حکومت سوریه بیش از این نتواند مقاومت کند.
اواخر تابستان سال ۲۰۱۸ میلادی، سران روسیه و
ترکیه در سوچی روسیه به توافقی دست یافته بودند که طبق آن ترکیه وعده داد، بدون
خونریزی، تروریستهای مستقر در این منطقه را خارج و یا خلع سلاح کند، اتفاقی که هرگر
روی نداد و تروریستها در این منطقه، توسط ترکیه و سازمانهای اطلاعاتی اسرائیلی و
آمریکایی آموزش دیدند وخودرا برای حمله نهایی آماده کردند.
چهارم: سقوط رژیم سوریه موجب تشدید تضادهای درونی رژیم ایران شده است. مقامهای جمهوری اسلامی درابطه با سرنگونی رژیم اسد تا بعد از ظهر روز ۱۸ آذرهیچ واکنشی نشان ندادند. وزارت امور خارجه ایران عصر یکشنبه بیانیهای را منتشر کرد و سقوط رژیم اسد را «تحولات اخیر سوریه» و «دورهای خطیر در تاریخ سوریه» خواند. در این بیانیه آمده است: «با توجه به تحولات اخیر در سوریه، ضمن یادآوری موضع اصولی ایران مبنی بر احترام به وحدت، حاکمیت ملی و تمامیت سرزمینی سوریه، تأکید میکند که تعیین سرنوشت و تصمیمگیری در مورد آینده سوریه تنها بر عهده مردم این کشور، بدون مداخله مخرب یا تحمیل خارجی است».
دولت ایران در این بیانیه گفت حکومت ایران «از سازوکارهای بینالمللی با محوریت قطعنامه ۲۲۵۴ سازمان ملل متحد برای پیگیری روند سیاسی در سوریه همچون گذشته حمایت کرده و به تعامل سازنده با سازمان ملل متحد در این زمینه ادامه میدهد». همچنین اشاره شده است که تصمیمگیری در مورد آینده سوریه به «پایان هرچه سریعتر درگیریهای نظامی، ممانعت از اقدامات تروریستی و شروع گفتگوهای ملی با مشارکت همه طیفهای تشکیل دهنده جامعه سوریه جهت تشکیل حاکمیت فراگیر که نماینده همه مردم سوریه باشد» وابسته است.
وزارت خارجه جمهوری اسلامی بدون اشاره به نام بشار اسد و سرنوشت او و همچنین موضعگیری در قبال شورشیان اسلامگرای سوریه، روابط بین دو «ملت» را پیش کشید و افزود:
"جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر جایگاه سوریه به عنوان کشوری مهم و تاثیرگذار در منطقه غرب آسیا، از هیچ کوششی برای کمک به استقرار امنیت و ثبات در سوریه دریغ نخواهد کرد و بدین منظور به رایزنیهای خود با همه طرفهای اثرگذار به ویژه در منطقه ادامه خواهد داد و ضمن رصد دقیق تحولات سوریه و منطقه و با در نظر گرفتن رفتار و عملکردهای بازیگران موثر در صحنه سیاسی و امنیتی سوریه، رویکردها و مواضع متناسب را اتخاذ خواهد کرد".!!این بیانیه وزارت امور خارجه ایران ،سند بی عملی، مماشات، بزدلی و پبامی است به دولت ترامپ که بزودی به کاخ سفید ورود میکند. برخی کارشناسان همچنین به پیشبینیناپذیری ناشی از تغییر سیاستهای ایالات متحده در دوران ریاستجمهوری ترامپ اشاره میکنند. برای مثال، گفته میشود که ترکیه از حمله اخیر شورشیان حمایت کرده است تا موقعیت خود را پیش از آغاز ریاستجمهوری ترامپ تقویت کرده و مذاکراتی مطلوب تر با ایالات متحده و روسیه داشته باشد. درمیان هواداران ترامپ، هم جناحی وجود دارد که به دنبال سیاستی تهاجمی در خاورمیانه با رویکرد طرفداری از اسرائیل و ضد ایران است وهم جناحی که طرفدار انزواگرایی و خروج ایالات متحده است. هنوز مشخص نیست که ترامپ مداخله عمیقتر ایالات متحده برای هدف قرار دادن ایران را دنبال میکند یا خروج سریعتر آمریکا را که در آن بازیگران منطقهای باید خودشان مناقشاتشان را حل کنند.
.این تازه
آغاز تشدید تضاد های درونی نظام خواهد بود. بیش از ٨٠٠ بمباران هوایی در جنوب دمشق
در طول ١٠ سال اخیر توسط اسرائیل، ترور افسران رژیم ایران و سکوت روسیه دراین
مورد، تحریم های اقتصادی مرگ آورسوریه، عملیات تروریستی جریانات اسلامی تحت
رهبری ترکیه و غرب و مخالفت عمومی درایران برای حضور حکومت در سوریه.....و سیاست نئولیبرالی
وضد کارگری در خلال چهارده ی اخیر اینها
همه دیگر رمقی برای رژیم جمهوری اسلامی ایران باقی نگذاشته و بیش ازاین در ماهیتش
نبود تا در قبال متحدش سوریه واکنش نشان دهد.اما مدافعان رژیم جمهوری اسلامی علل
فروپاشی نظامی سوریه را به گردن بشاراسد وعدم تمایل وی به مقاومت در مقابل تروریست
ها می اندازند.
ما بارها تاکید کرده ایم که. مبارزه مردم سوریه برای
آزادی و عدالت اجتماعی بدون پیوند با مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی بی معنی
است و ره به جائی نخواهد برد. این امر درمورد کشور ما ایران نیزصادق است و چشم پوشی
ازمبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی وبدون اتکا به توده مردم وتامین آزادی
های سیاسی و اجتماعی ونیز تامین معیشت ملت سرانجام به فاجعه منجر خواهد شد.
در دولت بشار اسد، انتخابات دمکراتیک، احزاب، فعالیت سیاسی و
پارلمان، هیچ کدام واقعی نبودند. با اینکه شکل حکومت جمهوری بود اما اثری جدی از
نظر و رای جمهور درحکومت نبود. او کل حکومت را به حزب بعث محدود کرد و کل حکومت و
حزب بعث هم به شخص بشار اسد محدود شدند.
بشار اسد بعد از سرکوب اعتراضات و مقابله با تروریست ها که توسط
امپریالیست ها سازماندهی شده بودند و پایان جنگ داخلی به آشتی داخلی اقدام نکرد و
روند حکمرانی اشتباه خود را ادامه داد. او وعده های اصلاحات سیاسی را فراموش کرد و
به کناری نهاد. اقتصاد کشور در اثر تحریم و غارت نفت این کشور توسط امپریالیست
آمریکا درهم شکسته شد و اثرات رفرم های نئولیبرالی در چنددهه اخیر فشار را بر
جامعه مضاعف کرده بود.
برندگان خارجی سقوط اسد را می توان
اینگونه نام برد: ترکیه و شخص اردوغان ، اسرائیل، قطر، امریکا، ترامپ و
کشورهای جنوب خليج فارس. سوریه مرکز همکاری ایران و روسیه در به چالش کشیدن نظم تکقطبی بود.
همزمان با افزایش اعتراضات غربی به همکاری نظامی میان چین، روسیه، ایران و کره
شمالی، ترامپ نیز اعضای بریکس را درخصوص جایگزینی دلار تهدید کرد. با از دست رفتن
سوریه، جدیت غرب در حمله به مرکز این همکاریها آشکار شد.تحولات سوریه هنور درآغاز
کاراست. جنگ داخلی و هرج ومرج کشوررا فرا خواهد گرفت. تحولات سوریه، نقش قدرتهای
امپریالیستی درسرنگونی وویران کردن کشور، درس های فراوانی برای مردم ایران دارد تا
به مبارزه شان برای تحولات اقتصادی و آزادی های اجتماعی و سیاسی ومقابله با هر گونه مداخله خارجی ادامه دهند.
حزب کارایران(توفان)
۲۰ آذر ۱۴۰۳
نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره ۲۹۸