مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۹۹نشریه الکترونیکی حزب کارایران
بهمن ماه ۱۴۰۱
آدرس تارنمای حزب کارایران
(توفان):
www.toufan.org
آدرس مرکزی ایمیل حزب
کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس کانال تلگرام توفان
***
دراین شماره می خوانید:
«تروريستي» خواندن «سپاه پاسداران» توسط
پارلمان اروپا اعلان جنگ علني به ايران است
زنده باد نبرد قهرمانانه خلق فلسطين عليه
متجاوزين صهيونيست
گشت ارشاد اسلامي مُرد
زنده باد گشت ارشاد «انقلابي» مخالفان
کمدي" من وکالت ميدهم
" پيش از تولدش بهپايان رسيد
اعتصاب يا تجمع؟
در جبهه نبرد طبقاتي
نکاتي پيرامون بيانيه شش نفر
از"اپوزيسيون" پروامپرياليستي بهمناسبت
سال نو مسيحي
احکام اعدام محمد مهدي
کرمي،و سيد محمد حسيني براي ارعاب به اجرا در آمد؟
مجله فکاهي «شارلي ابدو»ابزار دست امپرياليسم
غرب و مبلغ اسلام هراسي است
برگي از تاريخ
سخني کوتاه در مورد استعمار انگليس و عمال آن
در ايران
اسنادي در افشاي منابع مالي خاندان دزد پهلوي
گزارش تکان دهنده سازمان “آکسفام” از افزايش
شکاف طبقاتي و نابرابر ثروت در جهان
اعلام بودجه ۱.7 تريليون دلاري آمريکا
تلاش غرب براي جلوگيري از شکست نهايي در
اوکراين درآستانه آغازدومين سال نبرد
اوراسيا را بشناسيم
به مناسبت صدو چهارمين سالگرد قتل روزا
لوکزامبورگ و کارل ليبکنشت
ادبيات مارکسيستي به زبان مختصر و
ساده
گشت وگذاري در فيسبوک
پاسخ به يک پرسش در شبکه
تلگرام
***
سخنی پیرامون اعدام یک جاسوس بلند پایه
چرا نفوذ سرویسهای امنیتی خارجی تا بالاترین ردههای مشورتی در شورای
عالی امنیت کشور؟
در مورد علیرضا اکبری مقام ارشد امنیتی
جمهوری اسلامی که اخیرا به جرم جاسوسی برای دستگاه امنیتی انگلیس اعدام شد روایتهای
گوناگونی در جراید و رسانههای دیداری و شنیداری داخل و خارج ایران منتشر گردیده
است. روایتهایی که فارغ از اغراض راویان آنها در بسیاری موارد حاوی حقایقی است که
انکار آنها خارج از انصاف است. به طورمثال بیان این مطلب که نفوذ سرویسهای امنیتی
خارجی تا بالاترین ردههای مشورتی در شورای عالی امنیت ملی کشور حاکی از ضعف سیستم
ضد جاسوسی و امنیتی ایران است خالی از حقیقت نیست. همان ضعفی که در محافظت از
دانشمندان هستهای و موشکی نیز عیان بود و به ترور آنها انجامید. یا این استدلال
که فردی با داشتن سوابق جبهه و داشتن چهرهای متشرع و به اصطلاح ارزشی بر خلاف
کلیشههای تبلیغی دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی نیز پتانسیل جاسوسی را دارد،
هم گزاره صحیحی است. بگذریم که در این میان تحلیلهای بیاساسی نیز مطرح گردید که
از جمله میتوان به ادعای مطرح شده از برخی رسانههای وابسته دول خارجی اشاره کرد
که اعدام علیرضا اکبری را در جهت تسویه حساب با جناح اصلاحطلب یا شخص علی شمخانی
به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی قلمداد میکردند و این عمل رژیم را مقدمهای
برای حذف شمخانی از قدرت میدانستند. در حالی که از رفتار چند دهه گذشته هسته
مرکزی قدرت در ایران نمیتوان چنین برداشتی داشت .چرا که در برهههای مختلف
عنداللزوم بارها دیدهایم که اشخاصی نظیر خاتمی ،احمدینژاد، لاریجانی یا هاشمی
رفسنجانی بدون توسل بهچنین سناریوهایی از چرخه قدرت به بیرون رانده شدهاند و
قدرت مسلط در ایران خود را نیازمند پرداخت چنان هزینهای در ابعاد بینالمللی در
شرایط حساس کنونی برای دستیابی به چنین منظوری نمیبیند. ولی آنچه در این میان
کمتر به آن پرداخته شده نوع و دامنه ارتباط کارگزاران جمهوریاسلامی با دولتهای
غربی در چهار دهه گذشته بهرغم تمام ادعاهای غربستیزی و استکبارستیزی حکومت
ایران است . ارتباطی که در بسیاری از موارد اگر چه بهدستگیری یا اعدام آنها منجر
نشده ولی همیشه در مظان اتهام منتقدین قرار گرفتهاند . نگاهی بیاندازید از نحوه
همکاری دیپلماتهای ایرانی امثال حسین موسویان یا حتا جواد ظریف بعنوان وزیر
امورخارجه. ارتباطی از نوع اعتماد بیش از حد یا شیفتگی در برقراری رابطه بدون در
نظر گرفتن تمام ابعاد امنیتی و راهبردی دراز مدت کشور. که البته اتخاد این روش نه
بهصورت خودسر بلکه در پیروی از دکترین سران اصلی نظام صورت گرفته است. دکترینی
که بهرغم تمام شعارها ضد استکباری راه نجات کشور را ادغام در هاضمه سیستم سرمایهداری
جهانی بهخصوص غرب و آمریکا میداند. رویکردی که امروزه از جانب بسیاری در بدنه
حاکمیت در هر دوجناح اصلی شاهد ابراز آن هستیم. البته که احتمالا اعدام علیرضا
اکبری ناشی از اطلاع جمهوریاسلامی از درز عامدانه اطلاعات سری کشور از سوی او
بوده ولی با کمی نگاه بهعقب و سوابق وی و یا حتا بازداشت او در دهه هشتاد شمسی به
اتهام جاسوسی میتوان چنین استنباط کرد که تصمیم نظام بهنوعی مدارا و یا حتا
استفاده از علیرضا اکبری برای بهبود روابط در راستای نتیجه بخشیدن بهمذاکرات بوده
است. مذاکراتی که موفقیت در آن چیزی بیشتر از حفظ منافع ملی کشور قلمداد میشده و
نائل شدن بهنتیجه هر گونه اغماضی را توجیه ساخته است. طبیعی است پس از نا آرامیهای
اخیر و هویدا شدن هر چه بیشتر نیات طرفهای اروپایی بهخصوص انگلیس در عدم معامله
با جمهوری اسلامی بسیاری از چشم پوشیها کنار گذاشته شده و دستگاه قضایی با اعدام
علیرضا اکبری سیگنال روشنی را به کشورهای غربی ارسال کرده است. سیگنالی که در
اولین واکنشها موضعگیریهای سختی را از سوی مقامات و رسانههای غربی به همراه
داشته است. البته که راه بر طرف ساختن بسیاری از آسیب پذیریها از جمله باگهای
امنیتی از این دست تغییر ساختاری در نگاه حکمرانی است. نگاهی که مولفههای اقتدار
را در تقویت وحدتملی ، بنیه اقتصادی افراد اجتماع، رفع فاصله طبقاتی و رشد روحیه
تعلق اجتماعی و فداکاری جمعی جستجوکند. رویکردی که همه جنبههای لازم برای جامعهای
پویا را در ارکان و بنیانهای مادی کارگران و زحمتکشان این مولدان اصلی همه مواهب
زندگی بیابد . چنین نگاهی است که متضمن امنیت در تمام ابعاد اجتماعی و ملی است .
جهانبینی که درک آن از قوه ادراک حکومت قشری و طبقاتی جمهوری سرمایهداری اسلامی
خارج است.
***
زنده باد
نبرد قهرمانانه خلق فلسطین علیه متجاوزين صهیونیست
خبرگزاری رسمی فلسطین گزارش داد که نیروهای اسرائیلی، صبح پنجشنبه ۶ بهمن به شهر و اردوگاه جنین یورش برده و با حضور بر پشتبام منازل به سوی جوانان
فلسطینی گلوله و گاز اشکآور شلیک کردند.وزارت بهداشت حکومت خودگردان فلسطین اعلام کرد در درگیری شدید میان
نیروهای اسرائیلی با فلسطینیان در اردوگاه جنین ۱۰ فلسطینی جانباخته و
دهها نفر دیگر مجروح شدند.
مبارزان فلسطینی دیشب جمعه و
امروز شنبه ۲ عملیات انتقامی در پاسخ به جنایت صهیونیستها انجام دادند.
در عملیات دیشب در قدس اشغالی ۸ مزدور صهیونیست به هلاکت رسیدند و در
عملیات امروزشنبه ۲ صهیونیست مجروح شدند.
مبارزه نیروهای دمکرات،
انقلابی و کمونیست برای نابودی نظام صهیونیستی اسرائیل به معنی نفی رژیم غیرقانونی
کشور اسرائیل و پایان دادن به اشغال و سیاست آپارتاید است. این امر مربوط میشود
به همه نیروهای دمکرات صلحدوست و طرفداران عدالت، منجمله یهودیان ضدصهیونیست، که
بخاطر حمایت از مبارزه مشروع فلسطینیها تحت تعقیب کشور اسرائیل هستند. سرزمین
فلسطین سرزمین مشترک مردم بومی صرفنظر از مذهب آنها، از یهودیان، مسیحیان و
مسلمانان و سایر ادیان آن منطقه است. امروز صهیونیسم بزرگترین منبع سازمانیافته
یهودیستیزی در جهان است و تلاش دارد برای تغییر جهت توجه جهانیان به نسلکشی
سیستماتیک فلسطینیان، تاریخ را تحریف کرده و آنرا جعل نمایند.
این امری کاملا برسمیت شناخته شده است که تمام اشكال مبارزه از جمله
مبارزه مسلحانه برای خلقهای تحت استعمار مجاز و قانونی است. مبارزه خلق فلسطين
برای رهائی سرزمینش مشروع و عادلانه است. زمان نشان داده است که صلح با صهیونیستهای
تجاوزگر از از طریق مذاکره توهمی بیش نیست. فقط مردم شجاع فلسطین، نه امپریالیستها
و صهیونیستها و رهبران مرتجع اعراب، حق تصمیمگیری برای سرنوشت خود را دارند.
حزب کارایران(توفان) از پیکار تمام
نیروها، که درجبهههای مختلف علیه دشمن مشترک و بیرون ریختن متجاوزین صهیونیست میرزمند،
حمایت میکند این حمایت صوری و ظاهری نیست، بلکه تأیید حق مسلم فلسطینیان برای
رهائی از سلطه صهیونیسم در منطقه و برسمیت شناختن حق آنها برای رهائی ملی است.
یهودیان فلسطین در کنار مسلمانان و عیسویان فلسطین حق دارند که کشور دمکراتیک و
سکولار فلسطین را برپا کنند و ازآن دفاع نمایند، تا صلح و آسایش در منطقه جاری شود
و بتوان به تشنج بیش ازهفتاد سال اشغال غیرقانونی و سلطه نکبتبار و غیراخلاقی
اسرائیل در منطقه پایان داد.
نابود باد رژیم متجاوز صهیونیستی!
زنده باد نبرد خلق قهرمان فلسطین برای رهایی ملی!
حزب کارایران(توفان)
۸بهمن ماه ۱۴۰۱
www.toufan.org
***
«تروریستی» خواندن «سپاه پاسداران» توسط پارلمان اروپا اعلان جنگ
علنی به ایران است،این سیاست تشنجآفرین و جنگطلبانه را محکوم میکنیم
پارلمان اروپا روز پنجشنبه با
تصویب یک قطعنامه، مجموعهای از خواستهها را بهعنوان «واکنش اتحادیه اروپا به
اعتراضها و اعدامها در ایران» مطرح کرد؛ درخواستهایی که طیف گستردهای از
مسایل، از افزایش تحریم و حمایت از معترضان تا تروریستی خواندن سپاه پاسداران را
در بر میگرفت.
نهاد قانونگذاری اتحادیه اروپا،
یک روز پیشتر نیز با تصویب تغییری کوچک، درخواست تروریستی خوانده شدن سپاه
پاسداران را به یکی از گزارشهای سالانهاش اضافه کرده بود.
این در حالی است که پارلمان اروپا، بهرغم داشتن
اختیاراتی در برخی مسایل مانند تصویب بودجه اتحادیه اروپا یا قراردادهای بازرگانی
و تجارت بینالمللی، در موضوعات مرتبط با سیاست خارجی و امنیت ملی کشورهای عضو از
حداقل قدرت و اختیار برخوردار است و نهادهای اجرایی اتحادیه اروپا ملزم نیستند که
به مصوبات این پارلمان در چنین مسایلی توجه کنند.
بههمین دلیل چه قطعنامهای که روز پنجشنبه تصویب شد و
چه چند جملهای که به گزارش سالانه شکل اجرای پیمان سیاست خارجی مشترک اتحادیه
اروپا در روز چهارشنبه اضافه شد، ضمانت اجرایی ندارند و فقط برای هوچیبازی
تبلیغاتی مفید بوده و صرفا ابزار فشار روحی و تعلیف اپوزیسیون خودفروخته ایرانی
هستند. اصولا تصمیماتی در این سطح نه با توجه بهخواستههای اعضای پارلمان اروپا،
بلکه بر اساس سیاست خارجی کشورهای عضو و منافع ملی مورد نظرشان گرفته میشوند.
در
اثر همین تناقضات خبرگزاری آلمان روز پنجشنبه ۱۹ ژانویه (۲۹ دی) بهنقل از یک
سخنگوی سیاست خارجی اتحادیه اروپا گزارش داد که قطعنامه پیشنهادی پارلمان اروپا
برای قرارگرفتن نام سپاه در فهرست تروریسم بهسادگی قابل اجرا نیست.او گفت برای
گنجاندن نام سپاه پاسداران در لیست تروریستی اتحادیه اروپا بهعنوان مثال «حکم
قضایی دادگاه ملی (یکی از کشورهای عضو)» یا «حکم ممنوعیت صادرشده از سوی یک نهاد
اداری» لازم است. این بدان معناست که در سطح اتحادیه اروپا بدون این تصمیمگیریها
سپاه پاسداران را نمیتوان وارد لیست تروریستی کرد.
بهگفته سخنگوی سیاست خارجی اتحادیه اروپا
داوری و یا تصمیمگیریهای نهادهای ملی که ناظر بر ممنوعیت سپاه یا تروریستی خواندن
آن باشد نیز باید با پرنسیپها و معیارهای اتحادیه اروپا در ارتباط با قوانین
مربوط به «اقدامات تروریستی» منطبق باشد. در مورد تصمیم پارلمان اروپا و احتمالا تصویب آن
در شورای اتحادیه اروپا و تروریستی خواندن سپاه پاسداران بهچند نکته مهم شاره میکنیم:
یکم: قطعنامه پیشنهادی پارلمان اتحادیه اروپا بهشورای تصمیمگیری این
اتحادیه اگر هم در مرحله نهایی آن بهتصویب برسد با بند ۳۹ منشور سازمان مللمتحد
مغایرت دارد و نقض صریح این منشور تلقی میشود و به ایران نیز اجازه میدهد
نظامیان کشورهای عضو اتحادیه اروپا را گروه تروریستی دانسته و بهعنوان تروریست با
آنها برخورد کند. در ماده ٣٩ منشور مللمتحد تصریح دارد که تعیین موارد تهدید علیه
صلح، نقض صلح، اخلال در امنیت بینالمللی و تجاوز بر عهده شورای امنیت سازمانملل
است و اقدامات تروریستی ذیل همین ماده تعریف میشود.نهادها و مراکزی که در قانون
اساسی یک کشور بهعنوان یک نهاد رسمی و بخشی از پیکره و ساختار آن کشور شناخته میشوند
را نمیتوان بیرون از ساختار قانونی کشور یاد شده تلقی کرده و بهعنوان یک گروه
تروریستی معرفی نمود.وظایف، ماموریت و جایگاه سپاه بهعنوان یک ارگان رسمی نظامی
در اصل ۱۵۰ قانون اساسی تعریف شده و بر این اساس هیچ کشوری نمیتواند این ارتش
را یک گروه تروریستی بداند.چنین اقدامی مغایر منشور سازمان مللمتحد و نقض قوانین
بینالمللی است. فراموش نکنیم که نیمی از جوانان آماده بهخدمت ایران دوران سربازی
خود را در سپاه پاسداران بر اساس قرعهکشی میگذرانند که همه آنها با مُهر تروریست
از همه حقوق قانونی خویش بهعنوان یک انسان در جهان با زور و ارعاب محروم میگردند.
دوم: انگیزه پارلمان اروپا و تصویب احتمالی
اتحادیه اروپا در تروریستی خواندن سپاه چه میباشد و خواستههای این اتحادیه از
ایران چیست؟
اتحادیه اروپا همانند آمریکا از
همان آغاز اعتراضات مردم در شهریورماه با پرچم محکوم کردن درگذشت مهسا امینی، دفاع
از«حقوق زنان و حقوق بشر» ... برای رهبری تظاهرات اپوزیسیون بهمیدان آمد و با
سوءاستفاده از فقدان رهبری و چشمانداز اعتراضات مردمی با هر آنچه که در توان داشت
چه مالی و چه تبلیغاتی و تدارکاتی و... از اپوزیسیون ارتجاعی ایران که سرانجام در برلن
در اردوکشی ناتو گردآمد حمایت کرد.
بدون شک انگیزه و نیت دول اروپائی دفاع از«حقوق
بشر» نیست .منظور این است که چرا ایران با اسرائیل و یا عربستان سعودی و آمریکا
همکاری نمیکند و به روسیه تسلیحات نظامی ارسال کرده و تروریسم بینالمللی را که
تحت رهبری آمریکاست به رسمیت نشناخته و تقویت نمیکند. منظور اتحادیه اروپا این
است که ایران باید در نزاعی که درعرصه بینالمللی و نظم جدید جهانی درگرفته است در
کنار غرب بایستد، از گرایش بهشرق دست بردارد و حق ندارد از جنبش محقانه لبنان؛
فلسطین؛ سوریه؛ یمن، و دولتهای مستقل کوبا، ونزوئلا، بولیوی نیکاراگوئه و... دفاع
کرده و سیاست گرایش بهشرق و نزدیکی به چین، روسیه را که در این برهه از زمان بهنفع
منافع ملی ایران است در پیش گیرد. پیوستن رسمی ایران بهپیمان همکاری شانگهای و
توافقنامههای طولانی مدت با روسیه و چین.... انگیزه اصلی اتحادیه اروپا از اینهمه
هیاهو در مورد نقض «حقوق بشر» در ایران است! تروریسم از منظر اتحادیه اروپا جریانی
است که منافع آنها را بهخطر میاندازد. از این منظر عربستان سعودی، اسرائیل و
ترکیه مدافع داعش تروریسم محسوب نمیشوند! هاری و افسارگسختگی اتحادیه اروپا و غرب
محصول شکستی است که نازیها در اوکراین متحمل شده و تغییر توازن قوائی است که در
غرب آسیا با نزدیکی ایران به سمت شرق بهوجود آمده است. اپوزیسیون هار ایران با
شعارهای مبتذل و رذیلانه خود نیز از این سیاست الهام میگیرند.
اتحادیه
اروپا از آن بخش اپوزیسیون ایرانی دفاع میکند که با اهداف راهبردی امپریالیستی
غرب و در تقابل با چین و روسیه و شکلگیری نظم چند قطبی درجهان همراه باشد. برهمین
اساس اتحادیه اروپا تلاش میکند توسط محافل ارتجاعی و امپریالیستی رژیم ایران را
حتی به قیمت فروپاشی ایران و بروز هرج و مرج سرنگون و بدیل امپریالیستی و داعشی
خود را بر مسند قدرت بنشاند و یا در حالت دوم با تضعیف ایران در مذاکرات آینده
برجام،- اگر مذاکراتی اساسا صورت گیرد - با کسب امتیازات بیشتر و عقبنشینی ایران
به مقاصد خود دست یابد. اپوزیسیون خودفروخته ایران نقش همدست و پادوی این سیاست را
بازی میکند.
سوم: ازمنظر حزب کار ایران (توفان)، تروریستی
خواندن سپاه پاسداران توسط پارلمان اروپا، ادامه همان سیاست سنتی ضدایرانی
امپریالیسم غرب از بدو انقلاب ایران است. این اقدام تائید ادامه سیاستهای دادگاههای
ساختگی ایادی رژیم جمهوری اسلامی در خارج از کشور برای نقض حاکمیت ملی قضائی ایران
و ساختن ابزارهای فشار تروریستی بهایران، تحریمهای ضدبشری، جنایتکارانه و
غیرقانونی علیه مردم ایران، تائید ترور فرمانده رسمی و عالیرتبه ایران قاسم
سلیمانی در خاک عراق در یک سفر رسمی دیپلماتیک، تائید ترور دانشمندان هستهای ایران
و تائید تنش و دامنزدن به جنگ و خونریزی و تهدید امنیت و صلح جهانی است و چنین
سیاستی تروریسم بینالملل و نقض آشکار همه حقوق بینالملل
و منشور مللمتحد است و حزب ما آن را قویا محکوم میکند. این سیاست تحریکآمیز و
تروریستی که توسط اپوزیسیون سلطنتطلب و فرقه داعشی رجوی و تجزیهطلبان و چپنماهای
آشفتهفکر، درمانده و تواب و امثال آنها ردیف شده است اقدامی ماجراجویانه، خشونتآفرین،
جنگطلبانه و ضد ایرانی بوده حزب کار ایران (توفان) آن را مانند همیشه قویا افشاء
و محکوم میکند.
مخالفت حزب ما با
تبهکاری جمهوری سرمایهداری اسلامی و محکوم کردن نقض حقوق دمکراتیک مردم و سیاست
خانمانبرانداز اقتصادی و نئولیبرالی، مبارزه علیه فقر، گرانی و دزدی، فساد و
هزاران مصیبت دیگر، دشمنی با ایران و حقوق قانونی به رسمیت شناخته شده جهانی این
کشور مانند سایر کشورهای جهان نیست. ایران به منزله کشوری مستقل در جهان فارغ از
نوع حکومت، ایدئولوژی، سیاست، اقتصاد، رنگ پوست و مذهب دارای حقوقی است که باید بر
اساس اصول دموکراتیک بهرسمیت شناخته شده جهانی مانند حقوق همه ممالک جهان مورد
احترام بوده و از آن بیواسطه برخوردار باشد. کسانی که میخواهند نوکرصفتانه برای
ایران بهعنوان عضو رسمی و قانونی سازمان مللمتحد البسه استثنائی بدوزند و ایران
را با هوچیبازی از همه حقوق بینالملل محروم کنند نه انقلابیاند و نه دموکرات،
آنها تنها فاشیستهائی هستند که مانند گماشتههای ارتجاع بر طبل صهیونیسم و
امپریالیسم کوبیده و برضد منافع ملی ایران عمل میکنند. مردم ایران حساب مزدوران و
دستنشاندگان امپریالیسم را از اپوزیسیون انقلابی که مخالف لشگرکشیهای اخیر
امپریالیسم در خارج از کشور بودند جدا میکنند. اتحادیه اروپا با ادامه چنین سیاستی
بر طبل جنگ و تنش در منطقه و جهان میکوبد و ما آن را قویا محکوم میکنیم و شکست
این سیاست و فربه کردن اپوزیسیون خودفروخته و فاقد شرافت ملی را از هم اکنون
پیشگوئی مینمائیم. جمهوری سرمایهداری اسلامی.ایران میرنده است ولی ایران با تمام
فرهنگ درخشان آن به کوری چشم ایرانیان خودتحقیر و ایرانستیز پاینده بوده و باقی
میماند.
بزرگترین تروریست تاریخ بشریت ارتشهای پیمان جنگ افروز و
متجاوز ناتو هستند که در پشت خود دریای خون به جا گذاشته و از کشته پشته ساختهاند.
بزرگترین ارتش ارتجاعی و خون آشام ارتش صهیونیستی اسرائیل است که چند کشور منطقه
را تحت اشغال خود دارد و علیرغم قطعنامههای سازمان مللمتحد در محکومیتش، بیخیال
و با فراغ بال به یاری متحدانش همچنان بهتجاوزاتش در منطقه و جهان ادامه میدهد
.و آنوقت اپوزیسیون مزدور ایران از نازیهای اوکراین دفاع میکند و در کنار آنها و
صهیونیستها و آمریکائیها و حزب جنگطلب و فمینیست سبزها با پرچم «زن، زندگی،
آزادی» بهمقابله با منافع ملی ایران میرود. حزب ما مانند همیشه تنها از
اعتراضاتی دفاع خواهد کرد و آنها را مترقی میداند که بر اساس اصول زیرین استوار
باشد.
۱- سرنگونی رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی فقط باید بهدست
مردم ایران صورت گیرد.
۲- ما از تمامیت ارضی ایران دفاع کرده و تجزیهطلبان را
افشاء میکنیم.
۳- ما تحریمهای ضدبشری امپریالیسم غرب را بر ضد ایران
جنایتکارانه، ضدبشری ارزیابی کرده و نهتنها آن را محکوم کرده بلکه خواهان دادن
غرامت به ایران هستیم.
۴- ما مسدود کردن اموال ایران را تروریسم اقتصادی در جهان
دانسته و مصادره و غارت آن را به بهانه نقض حقوق بشر در ایران توسط مشتی راهزن و
دزد عوامفریبی غارتگرانه میدانیم.
۵- ما از حق حاکمیت ملی ایران که ربطی بهحکومتهای وقت
ندارد دفاع میکنیم.
۶- ما سیاستهای امپریالیسم و صهیونیسم را در منطقه دخالت
آشکار کشورهای خارجی در غرب آسیا دانسته که تنها موجب تشنج، تنش و جنگ در منطقه
شده و میشوند. این قدرتهای بیگانه هستند که امنیت منطقه و صلح جهان را بهخطر
انداختهاند و باید گورشان را از منطقه گم کنند.
۷- ما از مبارزات مردم ایران بهویژه
زحمتکشان، فرودستان برای تحقق حقوق خود در تمام زمینههای با تمام نیرو دفاع کرده
و در این برهه از زمان خواهان ایرانی هستیم که در آن جائی برای فساد، دزدی،
خویشاوندسالاری، ارتجاع مذهبی، دینسالاری، فقدان تساوی اجتماعی حقوق زن و مرد،
نقض حقوق کارگران و زحمتکشان، آموزگاران و... نباشد.
حزب کارایران(توفان)
۳۰ دی ماه ۱۴۰۱
https://telegram.me/totoufan
***
گشت ارشاد اسلامی مُرد
زنده باد گشت ارشاد
«انقلابی» مخالفان
اسنادی در
افشادی گشتهای "انقلابی" در عرصه مجازی
زمانی که جمهوری سرمایهداری اسلامی در قالب
«گشت ارشاد» با داس مرگ، زندگی هموطن ما «مهسا امینی» را درو کرد، با فریاد در
سینه خفتهی هزاران نفر در سراسر این مرز و بوم روبرو گشت. غریو آزادانه مردم ایران
بهدادخواهی از «مهسا امینی» و دفاع از کرامت انسانی زنان و لغو حجاب اجباری، چنان
پرتوان بود که کلیت نظام جمهوری سرمایهداری اسلامی را بهلرزه درآورد. رژیم
هراسان از رشد و نضج جنبش مردم، گشت ارشاد را عملا منحل نمود.مسئول قضائی از خود
سلب مسئولیت کرد و بیان داشت آنها که آن را به وجود آوردند حالا جمعش کردند.
تراکتی شرمآور از شعبان بیمخهای سلطنتطلب علیه
نیروهای مخالف
شوربختی اما که شورش خودجوش مردم ایران بدون
رهبری، بدون چشمانداز روشن، زیر بختک «همه با هم» و «مهم نیست که بعدش چه میشود»
خوراک دسیسههای امپریالیستی شد. عَلَم کردن چهرههای منفوری از میان دشمنان مردم
بهعنوان رهبر و ناجی از طریق رسانههای وابسته مجازی و ندانمکاری و کوتهفکری
عدهای اسیر احساسات با طرح شعارهای انحرافی، زودرس و بعضا چالهمیدانی و شرمآور
بهمبارزه مردم آسیب رسانید و این اعتراض نتوانست تعمیق یابد، نضج بگیرد و لذا قبل
از تودهای شدن در اثر این ضعفها و آسیبپذیریها و عقبنشینی مردم، توسط دشمنان
مصادره گردید. این عوامل و سرکوب گسترده جمهوری آزادیکش، مردم را از کف خیابان به
سوی خانههایشان سوق داد. مسببین این امر حالا به مردمی که با وجود نفرت از جمهوری
سرمایهداریاسلامی حاضر نیستند ملعبه و سیاهیلشگر عدهای شوند که یا امتحان
تاریخی خود را پس دادهاند و یا فاقد رهبری منسجمی با ترسیم آیندهای روشن میباشند،
تهمت زده و زبان تهدید گشودهاند که یا از دستورات ما تبعیت میکنید و یا شما را
به سزای اعمال خود میرسانیم. این روش مافیائی باجگیری، ضرب و شتم مخالفان، حجابزدائی
اجباری، در درجه اول محصول سیاست نفاقافکنانه، ایرانستیزانه فرقه رجوی است که
نوزادی بهنام داعش را برای نابودی ایران در رحم دارد و «گشت ارشاد انقلابی» برای
جلوگیری از «انفعال» مردم، تنشزدائی و بازگشت به آرامش در داخل و خارج کشور را
برای ایجاد آشوب راه انداخته است. در داخل ایران با آتش کشیدن مغازههایی که در
«اعتصاب سراسری» شرکت نکردند و انتشار اعلامیههای مصوری مانند: «امروز یادش رفت تعطیل کند،
کمکش کردیم دیگه فردا تعطیل باشه، 14 آذر» و توزیع شعارهای توهینآمیز از قبیل «بیطرف بیشرف» این گشت «انقلابی» ارشاد
بهمصاف مخالفین میرود. در خارج از کشور چماقداران «گشت ارشاد انقلابی» با اعمال
زور و توهین مانع از برگزاری بهطور مثال کنسرتهای موسیقی و جشنها و مراجعه به
سفارتخانههای ایران میشوند. حتی زنان مومن و معتقد محجبه از ضرب و شتم محجبههای
فرقه رجوی و این گشت تهوعآور «انقلابی» در امان نیستند. بهطور نمونه خواننده را
به کنسرت آقای «همایون شجریان» در استرالیا که با وجود صحنه مزین بهعکس خانم
«مهسا امینی» توسط عوامل «گشت ارشاد انقلابی» تخریب گردید ارجاع میدهیم.
در ۲۵ دسامبر «شرکت شیکپوشان» که سالیان سال است در شهرهای مختلف آلمان دیسکوهای
ایرانی برگزار میکند شبی برای شادمانی در شهر فرانکفورت آلمان تدارک دیده بود،
برگزارکنندگان علیرغم تهدید «انقلابی» از طرف «گشت ارشاد انقلابی» برنامه خود را
ملغی نکرده و شب جشن با نیروی بسیج شده «گشت ارشاد انقلابی» روبرو گشتند که با
توهین به برگزارکنندگان با زور بازو و با شعارهای «مردم شهید دادهاند، شما جشن میگذارید»
سعی به برهمزدن برنامه نمودند. چند روز قبل از برگزاری این جشن ناگهان پوستری در
صفحات مجازی به نام «پلیس جنایی آلمان» انتشار یافت که از برگزارکنندگان این جشن
بهعنوان تروریست نام برده شده بود و بهزبان فارسی آنها را متهم بهجاسوسی، تهمت
و افترا، کلاهبرداری، تجاوز بهنوامیس و غیره نموده و جالب آن که این پوستر جعلی
را به نام «بوندسکریمینالآمت»-اداره جنائی فدرال آلمان- (Bundeskriminalamt) منتشر کرده بودند (تمام اسناد در دفتر توفان موجود
است). به گفته پلیس آلمان این پوستر جعلی است! حتما نباید اهل فن بود تا بتوان حدس
زد که این دروغپردازیها به چه مناسبت و بهدست چهعواملی صورت میپذیرند. قمهکشان
داعش که میخواهند آدمکشی، سرکوب، تهدید، خفقان، عملیات انتحاری، تروریسم داعشی،
نکاح اسلامی و... را در جامعه ایران عادی کنند، سایه شوم خود را در فضای مجازی با
تهدید بهمرگ مخالفان و این که همه آنها را بهسزای اعمال خود- نرسیده بهقدرت - خواهند
رسانند، گستردهاند. روش ارعاب و نوع ادبیاتی که به کار میبرند از تیرانا منشاء
میگیرد و محکوم به شکست است.
در روزنامه آلمانی «فرانکفورته نویه پرسه» (Frankfurte Neue Presse) بهتاریخ ۲۷ دسامبر در این مورد چنین گزارش میدهد:
«پلیس از دعوای بین دو گروه ایرانی جلوگیری
نمود، در این میان دو نفر دستگیر و سه پلیس زخمی شدند. بهگفته پلیس در یکشنبه شب
(۲۵ دسامبر) عدهای در جلوی یک کلوب رقص بر علیه
برنامهای که در آن اجرا میشد اعتراض کردند. بهگفته تظاهر کنندگان، آنها مخالفین
نظام حکومتی کنونی در ایران میباشند. پلیس مرتب تلاش مینمود شرکت کنندگان در جشن
و تظاهر کنندگان را از هم جدا نماید. بعداً، یک گروه حدود
50 نفری سعی کردند با سنگ بهخودروی یکی از مدعوین پارتی در محوطه یک پمپ بنزین
مجاور آسیب برسانند. پلیس از جمله با باتوم وارد عمل شد و دو مرد را دستگیر کرد.
قاضی برای یک جوان 30 ساله قرار بازداشت موقت صادر کرد و دستگیر شده دیگر بعدا
آزاد شد. یک افسر مجروح پلیس نتوانست بهوظیفه خود ادامه دهد».
گروه دیگری با انتشار سند زیر:
«تو مگه ایرانی نیستی؟
برای بعضیها مهم نیست که بچههای جوانمون
تو ایران دارن پرپر میشن و دسته دسته گل میرن زیرخاک. هم وطن من، دوست من، خواهر
من و برادرم اگر شرف داشتی و انسان بودی که نمیری و استوری میکنی که کسی خدایی
نکرده نره اگر نه. پس هم بیشرفی وهم ایرانی نیستی و جدا از اون بیغیرتی» امضاء
«ما عزادار عزیزان داخل ایران هستیم» با آرم «شب شیکپوشان».
«گشت ارشاد انقلابی» عملا در بسیاری از
شهرهای خارج شعبههای چماقداران خویش را دایر کرده است و سعی در پیاده کردن سیاست
زور و ارعاب در مقابل با دگراندیشی و دگرزیستی میباشد. «گشت ارشاد اسلامی» مُرد و
در گورستان تاریخ منتظر کفن شدن است، سرنوشت محتومی که در انتظار «گشت ارشاد
انقلابی» تازه بهدوران رسیده کنونی نیز میباشد.
بغض جامعه ایران ترکیده و رژیم سرمایهداری
جمهوری اسلامی در آیندهای نهچندان دور بهدست توانای کارگران و زحمتکشان و
جوانان آزاده ایران از اریکه قدرت بهزیر کشیده خواهد شد. «گشت ارشاد انقلابی» با
شعارها و اعمال و رفتار خویش با آشوب و بلوا، با تروریسم و آدمکشی عمر این جمهوری
اسلامی را طولانیتر مینماید و چنین مباد!
Neue Frankfurter Presse 27.12..2022
Frankfurt/Main – Die Frankfurter Polizei hat
nach eigenen Angaben Auseinandersetzungen zwischen zwei iranischen Gruppen
verhindert. Zwei Männer wurden dabei festgenommen, drei Polizisten erlitten
Verletzungen, wie das Polizeipräsidium Frankfurt am Dienstag (27. Dezember)
mitteilte. Demnach hatten am späten Sonntagabend Dutzende Menschen vor einem
Tanzlokal gegen eine dortige Veranstaltung protestiert.
Die Teilnehmer der Kundgebung bezeichneten sich
laut Polizei als Gegner des derzeitigen iranischen Herrschaftssystems. Die
Beamten hätten Demonstranten und Partygäste immer wieder trennen müssen.
Später habe eine etwa 50-köpfige Gruppe auf dem
Gelände einer nahen Tankstelle versucht, das Auto eines Veranstaltungsgastes
mit Steinen zu beschädigen. Die Polizei griff unter anderem mit Schlagstöcken
ein und nahm zwei Männer fest. Ein Richter ordnete Untersuchungshaft gegen
einen 30-Jährigen an, der andere Festgenommene kam später wieder frei. Ein
verletzter Beamter konnte seinen Dienst nicht fortsetzen.
فرانکفورت/ماین – پلیس فرانکفورت اعلام کرد که از درگیری بین دو گروه
ایرانی جلوگیری کرده است. همانطور که ستاد پلیس فرانکفورت روز سه شنبه (27 دسامبر)
اعلام کرد، دو مرد دستگیر و سه افسر پلیس مجروح شدند. بر این اساس، دهها نفر در
اواخر عصر یکشنبه در مقابل یک سالن رقص اعتراض کردند.
به گفته پلیس، شرکت کنندگان در این تجمع خود را مخالف نظام کنونی
ایران معرفی کردند. مقامات مجبور بودند بارها و بارها تظاهرکنندگان و مهمانان
پارتی را از هم جدا کنند.
بعداً، یک گروه حدود 50 نفری سعی کردند با سنگ به خودروی یکی از
مدعوین پارتی در محوطه یک پمپ بنزین مجاور آسیب بزنند. پلیس از جمله با باتوم وارد
عمل شد و دو مرد را دستگیر کرد. قاضی برای یک جوان 30 ساله قرار بازداشت موقت صادر
کرد و دیگر دستگیر شده بعدا آزاد شد. یک افسر مجروح نتوانست به وظیفه خود ادامه
دهد.
تراکتی تهدید آمیز، ارعاب وتوهین علیه بازاریانی
که به اعتصاب فرمایشی نپیوستند
***
کمدی" من وکالت میدهم
" پیش از تولدش بهپایان رسید
پهلوی چیها بیش از ۴۴
سال در آرزوی بازگشت بهایران و احیای سلطه تاج و تخت استبداد وابسته بهامپریالیسم
آمریکا هستند و از هیچ گونه تلاش خائنانهای دست بر نداشتهاند
اخیرا رضا پهلوی مجددا بهخیالبافی پیرامون
شرایط «گذار از نظام جمهوریاسلامی» پرداخته و با کارزاری از پیش طرحریزی شده
در"شبکه منوتو" تحت عنوان «من وکالت میدهم»قبل از اینکه آغازی برای یک
پیشروی سیاسی باشد پایانی بر این پروژه احمقانه است که بیش از هر چیز، موجی از
حملات را علیه خودکامگی خاندان پهلوی موجب گشت و از اختلافات ریشهای جریانات رقیب
پرده برداشت.
شکی نیست پس از شکست پروژه سرنگونی
رژیم و"انقلاب زن زندگی آزادی " ونا کام ماندن تمام تاکتیکهای روزانه،
تاکتیکهایی که فاقد استراتژی روشن بود،از دامن زدن بهعزاداری مردم، تبلیغ
روزچهلم شهدا در گورستانهای ایران تا بحران گاز و اعتصابات ساختگی و غلوآمیز
بازاریان و کارگران نفت و بیانیههای سلبریتیهای داخل و خارج ...پرده دیگری از
نمایشهای مضحک سیاسی با محوریت «وکالت دادن به رضا پهلوی برای گذار از جمهوری
اسلامی» آغاز شد.کارزار «من وکالت میدهم» بیشاز هرچیز، از اختلافات جریانات
بورژوایی و وابسته و رقابت برسر قدرت سیاسی در خارج کشور پرده برداشت. عدمحمایت
جریانات امپریالیستی نظیر حامد اسماعیلیون، مسیح علینژاد، نازنین بنیادی و... از
طرح رضا پهلوی ،مبین عمق اختلافات جریانات سیاسی است که تا دیروز حول محور وحدت
کلمه " نه به جمهوری اسلامی" ها در کنار هم بودند
رضا پهلوی در ادامه رویکرد معرفی خود
بهعنوان «تنها بدیل جمهوریاسلامی» و با شعار محوری امروز فقط اتحاد و نه بهجمهوری
اسلامی هفتههای اخیر و بهدنبال بروز اعتراضات برحق و خودجوش مردم که بعد از چندی
به اغتشاشات بدل شده و به انحراف رفته است، بهصورت پررنگتری از سوی وی دنبال شد،
تلاشش را بهکار گرفت در قامت رهبر جریان "اپوزیسیون"، بار دیگر موضوع
«گذار از جمهوریاسلامی» را مطرح و خود را بهعنوان تنها فرد مطلوب برای پیشبرد
این راهبرد مجعول معرفی نمود.
طرح مسخره و مبهم و پرتناقض رضا پهلوی
"من وکالت" میدهم در شرایطی روی میدهد که افکار عمومی مردم ایران پس
از گذشت بیش از چهاردهه از سقوط رژیم منفور پهلوی، همچنان فساد، سرکوب و خیانتهای
سران این رژیم گماشته بهاجنبی را فراموش نکرده است. خروج بیش از ۳۵ میلیارد دلار از پول مردم بهخارج و
فقط گوشهای از آنهاست که در روزهای اخیر بار دیگر سرزبانها افتاده، که هرگز از
اذهان جامعه ایرانی پاک نخواهد شد.
خلاصه کلام اینکه جدا از جریاناتی
نظیر فرقه رجوی و احزاب تجزیهطلبی چون حزب کومله ، سیرک «من وکالت میدهم» سلطنتطلبها،حتی
صدای چهرههای نزدیک بهرضا پهلوی را هم در آورده است. حسن شریعتمداری دبیر شورای
گذار (فرزند کاظم شریعتمداری) و گوگوش از جمله این افراد بودند که مخالفت خود با
ریاست رضا پهلوی را اعلام داشتهاند.
کارزار بلاهتبار «من وکالت میدهم»
و آغاز دعوای سهمخواهی در قدرت موجب شده حتا این توهم پیش آید که گویا رژیم
جمهوری اسلامی عامل بروز چنین اختلافهایی در جبهه اپوزیسیون است و طرح من وکالت
میدهم را توسط "عامل نفوذیاش " در شبکه" منوتو" جا
انداخت!!!.
این کمدی "کسب قدرت" و
گذار از" دیکتاتوری بهدمکراسی" و جمعآوری امضای ۳۰۰۰۰۰ هزار نفر و رهبری که مورد حمایت و
قبول حتی خودیهای اپوزیسیونی که در برلن گرد آمدند نیست، تکرار کسالتآور جریانات
بیگانه پرستی است که پیش از تولدش بهپایان رسید.! تحولات سالهای اخیر نشان داده
است که توده مردم ایران فقط با اتکا بهنیروی مستقل خویش و تشکل و آگاهی میتوانند
از شر استبداد داخلی، فساد و فقر و سرکوب و تبعیض و وابستگیهای اقتصادی بهامپریالیسم
خلاص شوند.
***
اعتصاب یا تجمع؟
یاد داشتی در مورد انتشار اخبار جعل
و دروغ برای شستشوی مغزی افکارعمومی
تحریف
و دروغ "رادیو زمانه" حد و مرزی ندارد.این شبکه مزد بگیر امپریالیستی
تجمع صنفی «۲۷ دی
ماه را عمدا به «اعتصاب سراسری کارگران» تسری داده است!
اعتصاب
یعنی خواباندن تولید برای مدتی تا کارفرما بهمطالبات کارگران پاسخ گوید. اصولا در
طی اعتصاب بخشی از حقوق کارگران توسط صندوق اعتصاب و بخشی هم توسط کارفرما پرداخت
میشود این در صورتی است که اتحادیه کارگران توسط کارفرما بهرسمیت شناخته شود.
اما
تجمع کارگران میتواند در وقت استراحت یا نهاری و یا بعد از پابان کار صورت گیرد
تا زیانی بهحقوق کارگران نرساند.
تجمعات
کارگران صنعت نفت در روز«۲۷ دی
ماه بخش بسیار کوچکی از کارگران را شامل شده است و نه اکتریت کارگران را آنطور که
تحلیلگر رادیو زمانه گزارش کرده است.بیش از ۶۰ هزار کارکنان رسمی
نفت،چند برابر این تعداد، کارگران رسمی و قراردادی، پیمانی و قرارداد معین در صنعت
نفت و گاز و پتروشیمی مشغول بهکار هستند.تجمعات کارگران نفت در پی فراخوان داده
شده بسیار محدود و ناچیز بوده و در مجموع بهبیش از چند صد نفر نبوده است. دوم
اینکه این تحلیلگر مزدبگیر عامدانه دست بهتحریف زده تجمع را به «اعتصاب» بهخورد
خوانندگان خود داده است تا تنور اعتراضات اخیر را که بشدت افت کرده است با اعتصاب
سراسری کارگران ایران گرم کند. سوم اینکه مطالبات کارگران نفت صرفا صنفی
بوده و هیچ ربطی بهاعتراضات اخیر نداشته است.مطالبات بخشی از کارگران نفت که دست
بهتجمع زدهاند بدین قرار بود:
۱- انجام بیچون و چرای، ماده ۱۰ قانون اختیارات و وظایف وزارت نفت
۲- بهبود جدول بدو استخدام ماده یاد شده بهنحوی که همه کارکنان با هر
شرایطی با توجه بهتورمهای کنونی از آن سود ببرند.
۳- پرداخت بکپی دهساله
برآمده از دیر کرد در انجام ماده ده طبق قانون
۴- اصلاح و بهبود وضعیت نابسامان خدمات درمانی وزارت نفت
۵- پرداخت بیکم و کاست
پاداش پایان بازنشستگی همچون گذشته در وزارت نفت
۶- رسیدگی درخور و شایسته بازنشستگان صنعت نفت و بهبود زندگی این بخش از
بزرگان صنعت نفت
۷- تعدیل بهنگام مدرک
کارکنان و آسان نمودن چگونگی تعدیل
۸- ساماندهی سمتهای
کارکنان
۹- رسیدگی بهوضعیت
نابسامان و نگرانکننده صندوق بازنشستگی نفت و اصلاح اساسنامه آن
گزارش "رادیو زمانه" در مورد تجمع کارگران نفت با تیتر درشت
"اعتصاب گسترده کارکنان رسمی نفت " شروع میشود تا بهخواننده
اینطور القا کند که در ایران اعتصاب گستردهای صورت گرفته است. بکار بردن
واژه اعتصاب در این گزارش نادرست ،تحریف و دروغ محض است. حقیقت این است که در
تاریخ ۲۷ دی
ماه تجمعات و اعتراضات محدودی صورت گرفته اما اعتصابی رخ نداده است. "رادیو
زمانه" همانند سایر رسانههای برون مرزی مرتب اخبار دروغ و غلوآمیزی منتشر
کرده تا با تزریق اینگونه جعلیات بهخواننده خود آنها را بهادامه "انقلاب
نوین زن زندگی آزادی" ترقیب و تشویق نماید.
در
این گزارش آمده است :"در بیانیه پایانی اعتصاب بهوزارت نفت و حکومت هشدار
داده شده: «۲۷ دی
ماه روز پایان است، این بارش آغاز سیل بنیانکن دلاور مردان صنعت نفت است، تا کنون
با جان دل هر آنچه را داشتیم، بیرنگ و ریا برای تولیدی گذاشتیم که سودش در جیب
شما و سفرههای خالی، آلودگی، بیماری و روانهای اشفتهاش برای ما و خانوادههای
ما بود.»
حقیقت
این است در بیانیه پایانی کارگران سخنی از اعتصاب نرفته است و واژه معنا
دار اعتصاب با چند جمله از بیانیه در آمیخته تا خواننده اینطور برداشت کند که
اعتصاب درخشانی در صنعت نفت صورت گرفته و ارکان رژیم سرمایهداری به لرزه درآورده
است.اعتصابی که یادآور اعتصاب کارگران قهرمان نفت در آستانه انقلاب بهمن ۵۷ است.!!
و در
ادامه گزارش میخوانیم :"کارکنان رسمی واحدهای عملیاتی صنعت نفت سه شنبه ۲۷ دی در مراکز نفتی چند استان اعتصاب و تجمع کردند. اعتصاب با
فراخوان شورای هماهنگی و همبستگی کارکنان نفت با خواست اجرای قانون ماده ۱۰ برگزار شد. تعدادی از شرکتکنندگان در تجمع پالایشگاه دوم
بازداشت و سپس آزاد شدند. در ماهشهر و آبادان ماموران امنیتی و حراست اقدام به
برخورد فیزیکی با معترضان کردند.اعتصاب سراسری ۲۷ دی،
در ادامه اعتصاب و اعتراضات نمادین کارکنان نفت مناطق عملیاتی صورت میگیرد که
آخرین مورد آن هفته گذشته آغاز شد. کارکنان سکوهای عملیاتی گاز هفته گذشته در ۳۵ سکو از ۳۷ سکوی
استخراج گاز از ارسال گزارش روزانه تولید بهمقامات بالا خودداری کرده و به وزارت
نفت التیماتوم دادند در صورت بیتوجهی به خواستههایشان بهاعتراض گستردهتری دست
خواهند زد.واکنش
کارکنان رسمی نفت بهفراخوان اعتصاب ۲۷ دی
گسترده بود.
«شورای سازماندهی کارکنان پیمانی نفت»
هم با انتشار بیانیهای از اعتصاب ۲۷ دی
کارکنان رسمی حمایت کرد.
منابع
اطلاع رسانی کارکنان نفت در رسانههای اجتماعی، تاکنون تصاویری از تجمع کارکنان
رسمی مناطق عملیاتی در شرکت نفت و گاز پارس، شرکت پالایش گاز فجرجم، شرکت فلات
قاره قشم، شرکت نفت و گاز پارس عسلویه، دهلران، منطقه سیری در جنوب بندر لنگه،
شرکت بهرهبرداری نفت و گاز آغاجاری، شرکت بهرهبرداری نفت و گاز غرب در چشمه خوش
دهلران، پالایشگاه ایلام، شرکت بهرهبرداری نفت و گاز کارون، و شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز مارون در اهواز، شرکت فولاد سیرجان ایرانیان، پالایشگاه پنجم مجتمع گاز
پارس جنوبی عسلویه و مقابل شرکت نفت در شیراز منتشر کردهاند".
خواننده
توجه میکند که در این گزارش که با آب و تاب و تکرار واژه "اعتصاب" حتی
اعتصاب سیاسی از نفتگران بهچشم میخورد در واقع خبری از اعتصاب نبوده بلکه تجمع
کارگران نفت برای طرح مطالبات صنفی شان بوده و در خلال سالهای اخیر ما با صدها از
این نمونه تجمعات کارگری در سراسر ایران روبرو بودهایم.
"رادیوزمانه"
گزارش را با نقل قولی از "شورای هماهنگی با عنوان" دیگر نان را
بهقیمت جان نمیخریم " که همان روز ۲۷ دی منتشر شد، بار دیگر خواهان رسیدگی بهمطالبات
کارکنان رسمی شد که در۹ بند به شرح فوق آمد، به پایان میبرد.
در پایان به این نکته مهم اشاره میکنیم که در تاریخ معاصر ایران از
کارگران صنعت نفت بهعنوان یکی از ستونهای اصلی انقلاب و سرنگونی حکومت پهلوی یاد
میشود. نقشی که مبارزات شجاعانه کارگران و کارمندان صنعت نفت و گاز ایران در
جریان انقلاب بهمن ایفا کرد، به اندازهای تعیینکننده و برای سایر اقشار و مردم
ایران الهامبخش بود که در ماههای پایانی منتهی بهانقلاب شعار «کارگر نفت ما،
رهبر سرسخت ما» بهیکی از شعارهای مهم انقلابی تبدیل شد که طومار ۲۵۰۰
سال سلطنت را برای همیشه درهم پیچید.صنعت
نفت ایران در قرن چهاردهم شمسی همواره موتور محرک و پیشران جامعه و اقتصاد ایران
بوده، کارگران متخصصی که از یکسو همواره بخش بسیار بزرگی از ثروت تولید شده در
کشور بهدستان توانمند آنان رقم خورد و از سوی دیگر در مبارزه با استعمار و
دیکتاتوری و سلطنت پرچمدار جامعه ایران بودند. این تاریخ و این مبارزه درخشان برای"
رادیو زمانه" و همه رسانههای وابسته برون مرزی بیگانه است و این جریانات بهدروغ
در پشت حمایت از مبارزه گارگران قهرمان نفت برای منحرف کردن مبارزه آنها پنهان شدهاند.باید
هوشیار بود و این مزدوران امپریالیسم را آرام نگذاشت.
***
در جبهه نبرد طبقاتی
اخبار، گزارشات و
اعتراضات کارگری در دی ماه ۱۴۰۱
مبارزه کارگران همواره با مشکلات ریز و درشت و فراز و فرودهایی فراوانی روبرو
بوده است. از آنچه دشمنان آشکار طبقاتی کارگران سد راه کارگران ساختهاند اگر در
این نوشته کوتاه بگذریم، مابقی درگیریهای عینی و ذهنی مبارزاتی مقابل زحمتکشان در
دو گروه قرار میگیرد که برخی از آنها ناشی از کم خردی دوستان نادان بوده و برخی
دیگر از ناحیه دشمنانی با نقاب دوستی میباشد.
در حالی که کارگران و زحمتکشان شاغل و بازنشسته ایران درگیر حق و حقوق عقب
افتاده خود و یا داشتن و نداشتن بیمه هستند و یا هر روز و هر ساعت، مشکل گرانی و
تورم و کم شدن ارزش دستمزد خود را دارند و هر بار که برای خرید مایحتاج زندگی با
ضربه جانکاه «از دست دادن قدرت خرید» ریال، به «چه کنم؟ چه کنم؟» میافتند، کم
حوصلهگانی و یا جیره خواران دشمن طبقاتی، با شعارهای تند و تیز کارگران و
زحمتکشان را در یک شرایط نابرابر توازن قوای طبقاتی برای بدست گرفتن قدرت سیاسی
دعوت میکنند. در حالی که کارگران با قراردادهای سفید امضاء، پیمانی و ناپایدار،
امنیت شغلی و معیشتی ندارند و در محیطهای کاری نا ایمن، بدون امنیت جانی مشغول
کار هستند. جماعتی نادان و یا مشکوک کارگران را بهانقلاب، آن هم بدون تشکل و
رهبری فرا میخوانند. در حالی که مردم مصیبت زده در «نظام مقدس سرمایهداری
اسلامی!» از داشتن حداقل حقوق انسانی بیبهره اند و میزان حداقل حقوق و گذر از خط
فقر به یکی از مشکلات اصلی آنان بدل شده است، جماعتی که معلوم نیست عقل از سرشان
پریده و یا اینکه سر در آخوری دارند، میخواهند با فراخوان تشکلهایی بیهویت که
به بود و نبودش میبایست شک کرد، کارگران و زحمتکشان را بدون داشتن تشکل و سازمان
و آگاهی و چشمانداز روشن برای تسخیر قدرت در هر «اعتصاب سراسری چند صد نفره!»
دعوت میکنند.
از جوگیر شدن آن دسته فعالان و تشکلات صنفی مستقل که بهدنبال انقلاب مجازی
۱۴۰۱ افتادند و گمان بردند که توفان تبلیغاتی در دنیای مجازی، واقعیت بیرونی و
عینی دارد و میبایست بهدنبالش روان شد حرفی نمیزنیم، و بهموضوع دیگری که
همواره وجود داشته و دارد میپردازیم، بهشرایط و چگونگی مبارزه صنفی و سیاسی
کارگران و زحمتکشان!
متاسفانه کسانی که هم دوست در میانشان است و هم دشمن با طرح شعارهای ناصحیح و
زودهنگام و در مواردی انحرافی سعی دارند تا کارگران و زحمتکشان شاغل و بازنشسته را
از تشکلیابی بدور سازند و ویروس فردگرایی و یا عدم نیاز بهرهبری و تشکل یابی را
در میان آنها منتشر سازند و یا با طرح شعارهایی آنها را از مبارزهای مبتنی بر
بردباری، با برنامه و طولانی جدا سازند و در هر حرکت کوچک و یا بزرگی، علیه
استثمار و کلیت نظام سرمایهداری بهموضعگیری وادارند و برای انقلاب! و ایجاد
سوسیالیسم! بهحرکت در آورند. در حالی که جنبش فرودستان در موضع ضعف است و طبقات
بالا دست در موضع تهاجمی، در حالی که اعتصابات در اکثر موارد بهخواستههای کوچک
نیز دست نمییابند، این دوستان و همچنین دوست نمایان در هر تجمع و اعتصابی لیستی
بلند بالا از تمامی خواستههای قابل دسترس و غیرقابل دسترس تهیه میکنند که بیشتر
شبیه بهسنگی بزرگ برای نزدن است!
مبارزه طبقاتی نیاز بهبردباری و صبوری دارد، نیاز بهدانش مبارزاتی و البته
نیاز بهتشکل و رهبری دارد. مبارزه طبقاتی با فردگرایی، منیت و ضدیت با دانش و
تجربه، ضدیت با تشکل و رهبری پیش نخواهد رفت. مبارزه امری است زمانبر که با تعجیل
و شتابزدگی منافات دارد. میبایست با تکیه بر تجربه تاریخی مبارزات فرودستان در
ایران و جهان مبارزه زحمتکشان را در دو کانال صنفی و سیاسی که مرتبط و جدا از هم
میباشند بهپیش برد.
در دی ماه کارگران و زحمتکشان شاغل و بازنشسته در میدان مبارزات صنفی، با طرح
خواستههای برحق خود بهتلاش پیگیر خود ادامه دادند و در ذیل بهبخشی از آنها
اشاره میکنیم.
سرکوب و مقاومت
۵ دی
روزبه سوهانی و علیرضا
آدینه به قید وثیقههای سنگین ۶۰۰ و ۷۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شدند.
۷ دی
رحیم سرکار، رئیس سابق
کانون صنفی فرهنگیان استان قزوین، در دو پرونده جداگانه بهاتهامات واهی تبلیغ
علیه نظام و نشر اکاذیب بهیک سال حبس تعزیری و ۲ سال ممنوعالخروجی از کشور محکوم
شد.
۸ دی
جمعی از کنشگران صنفی
البرز و تهران در همراهی با همسر معلم زندانی مسعود فرهیخته برای پیگیری وضعیت او
بهزندان اوین رفتند.
۱۰ دی
مسعود قبادی معلم شریف
اهل استان کهگیلویه و بویراحمد، که با وجود بیماری قلبی در بازداشت بهسر میبرد،
بهقید وثیقه آزاد شدند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با انتشار
اطلاعیهای آزادی ايشان را بهخانواده محترم و جامعه فرهنگیان مطالبهگر تبریک گفت
و بر آزادی دیگر همکاران دربند تاکید کرد.
۱۵ دی
کانون نویسندگان ایران
در نخستین سالگرد ستمکشتهی راه آزادی بکتاش آبتین، با انتشار اطلاعیهای یاد او
را گرامی داشت. در این اطلاعیه آمده است: «... بکتاش آبتین زنده است، هر کجا ستمی
بر انسانی برود، بکتاش آنجاست، هر کجا آزادی و آزادی بیان کسی پایمال قدرت حاکم
شود، بکتاش آنجاست، هر کجا برای شکم گرسنهی مردم جنبشی بهراه بیفتد، او آنجاست،
هر کجا پلیس و نیروی سرکوب بخواهد کسی را با چماق نقش زمین کند، او آنجاست. بکتاش
آبتین نمرده است. در نخستین سالگرد قتل بکتاش آبتین ضمن گرامیداشت یاد این عضو
سربلند، بار دیگر بر خواست مبرم آزادی بیان بیهیچ حصر و استثنا برای همگان پا میفشاریم.»
سندیکای کارگران شرکتواحد
اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیهای خواهان آزادی لیلا حسین زاده شد. در
این اطلاعیه آمده است: «ضرب و شتم لیلا حسین زاده در شب گذشته و همچنین بازداشتهای
خشونت آمیز او بهبهانههای واهی و پروندهسازیهای کاذب و تکراری علیه ایشان بشدت
محکوم است. لیلا حسین زاده از فعالین شناخته شده و مقاوم جنبش دانشجویی و از
حامیان جنبش کارگری میباشد که همواره در کنار کارگران و مردم تحت ستم در سراسر
کشور بوده است. لیلا حسین زاده از نظر جسمانی قادر بهتحمل حبس نیست و باید فوری
آزاد شود »
۱۶ دی
علی حسین شمایلی و
کیومرث واعظی، از معلمین شهرستان سنقر و کلیایی از توابع استان کرمانشاه، با
اتهامات واهی «تبلیغ علیه نظام و تحریک و اغوا مردم» در مجموع به ١١ سال و ١٠ ماه
حبس تعزیری محکوم شدند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکومیت
این احکام صادره، خواستار لغو تمامی این احکام، و آزادی فوری و بدونقید و شرط همهی
دانشآموزان و معلمان زندانی شد.
۱۹ دی
لیلا حسینزاده پس از
تحمل ۵ ماه بازداشت از زندان آزاد شد. برای آزادی فوری بیقید و شرط ساير فعالین
كارگری و دانشجویی و معلمین بكوشيم و صدايشان باشيم!
کیوان مهتدی نویسنده،
مترجم و عضو کانون نویسندگان ایران در پی پروندهسازی امنیتی بهاتهامات واهی
«اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام به ۶ سال زندان محکوم شد. سندیکای کارگران شرکتواحد
با انتشار بیانیهای حکم صادره علیه ایشان را محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است:
«... سندیکای شرکتواحد حکم صادر شده علیه کیوان مهتدی را قویا محکوم میکند و
خواستار آزادی بیقید و شرط او و دیگر فعالین کارگری، معلمان، دانشجویی، زنان و
کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.»
۲۰ دی
سندیکای کارگران شرکتواحد
اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیهای تداوم حبس ظالمانه داوود رضوی را
محکوم ساخت. در این اطلاعیه آمده است: «... نه آزادی موقت شامل ایشان شده و نه
تاریخ دادگاه او تعیین شده است. خانوادهی داود رضوی نگران وضعیت سلامتی ایشان در
زندان و تداوم حبس و بلاتکلیفی این فعال کارگری میباشند. کلیه فعالین کارگری،
معلمی، دانشجویی، دانشآموزی، و فعالین جنبش زنان، معترضین بازداشتی و زندانیان
سیاسی آزاد باید گردند.
...»
۲۲ دی
رضا شهابی و حسن سعیدی
در بیدادگاه تجدیدنظر بهشش سال حبس تعزیری و دو سال تبعید و ممنوعیت فعالیت محکوم
شدند. سندیکای کارگران شرکتواحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار اطلاعیهای
این احکام ظالمانه را محکوم ساخت. در این اطلاعیه آمده است: «... همانطور که پیشتر
اعلام کرده بودیم انتظار دادگاهی عادلانه از حاکمیت توهمی بیش نیست، و یکبار
دیگر بهمقامات حکومتی یادآوری میکنیم که سرکوب، زندان، سناریوسازیهای نخنما و
دادگاههای فرمایشی دیگر اثر ندارند. کلیه فعالین کارگری، معلمی، دانشجویی، دانشآموزی،
و فعالین جنبش زنان، معترضین بازداشتی و زندانیان سیاسی آزاد باید گردند.»
۲۶ دی
سارا سیاهپور فعال صنفی
معلمان تهران به ٦ سال زندان، ٢سال ممنوعالخروج و ٢سال محرومیت از فعالیتهای
صنفی و قانونی محکوم شد. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران با انتشار
اطلاعیهای، احکام ظالمانه را محکوم ساخت. در این اطلاعیه آمده است: «... شورای
هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ضمن محکوم کردن صدور احکام قضایی علیه فعالان
صنفی، بر ادامه پیگیری مطالبات پای میفشارد و از همه پتانسیل اعتراضی خود علیه
این رویه استفاده خواهد کرد.»
جمعی از کنشگران فرهنگی
و کارگری با حضور در منزل مسعود فرهیخته، معلم محبوس در زندان تهران بزرگ، با
خانواده این معلم زندانی دیدار کردند. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
ایران، ضمن محکوم کردن محبوس ساختن قانون شکنانه در حق این فعال صنفی معلمان
البرز، خواهان آزادی فوری ایشان شد.
اتحادیه کارگران خدمات
عمومی کانادا با ارسال نامهای بهسید علی خامنهای،خواستار لغو بیقید و شرط کلیه
اتهامات علیه فعالین زندانی تشکلهای کارگری، مدافعان حقوق انسانی و معترضانی که
با نقض آشکار قوانین بینالمللی بازداشت شدهاند، شد. در این نامه آمده است: «...
ما کماکان بهحمایت و همبستگی خود با فعالان کارگری، که بهدلیل مبارزه برای آزادی
تشکل، دستمزدهای بالاتر و شرایط کاری بهتر، و همچنین علیه تورم بالا، فساد، خصوصیسازی،
غارت داراییهای عمومی، بیعدالتیهای گسترده و نقض حقوق انسانی محاکمه و زندانی
شدهاند، ادامه داده و در همین راستا نگرانی خود را در رابطه با افزایش تعداد
بازداشت شدگان فعالین صنفی معلمان و فعالین دانشجویی در ماههای اخیر ابراز میکنیم. ..»
نفت، گاز، پتروشیمی و
نیروگاهها
۱۰ دی
کارکنان رسمی شاغل در
«پالایشگاه نفت آبادان، شرکت نفتی آذر مهران واقع در استان ایلام و پالایشگاه
اراک» مطابق فراخوان از پیش اعلام شده، در اعتراض به عدم رسیدگی بهخواستههایشان،
دست از کار کشیده و در محیط کار خود، دست بهتجمع زدند. کارکنان رسمی صنعت نفت
خواستار اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت و پرداخت بکپی آن، حذف
مالیات زیاد از حقوقها، حذف سقف حقوقی، افزایش حقوق و دستمزد، پرداخت پاداش
بازنشستگی، بهبود خدمات رفاهی و وضعیت بهداشت و درمان، ابطال اساسنامه صندوق نفت و
رسیدگی بهدیگر مطالباتشان هستند.
۱۴ دی
کارگران شاغل در
پتروشیمی چوار (الفین ایلام) در محوطه پتروشیمی و سپس در فرمانداری و اداره کار
چوار دست بهتجمع اعتراضی زدند و خواستار تبدیل وضعیت و قرارداد مستقیم با مجتمع
شدند.
۱۶ دی
کارکنان رسمی شاغل در
۳۴ سکوی تولید گاز منطقه پارس جنوبی از روز ۱۴ دیماه در اعتراض بهعدم رسیدگی بهخواستههای
کارکنان عملیاتی وزارت نفت دست بهاعتراض زده و تا به امروز علیرغم حفظ و تداوم
روال تولید، از ارسال گزارشات تولید خودداری کردهاند. لازم بهذکر است که از ۳۷
سکوی تولید گاز منطقه پارس جنوبی تنها ۳ سکوی در این اعتراض شرکت نکرده و مابقی ۳۴
سکوی گازی در روزهای گذشته گزارشات تولید را ارسال نکردهاند. کارکنان رسمی صنعت
نفت خواستار اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت و پرداخت بکپی آن،
حذف مالیات زیاد از حقوقها، حذف سقف حقوقی، افزایش حقوق و دستمزد، پرداخت پاداش
بازنشستگی، بهبود خدمات رفاهی و وضعیت بهداشت و درمان، ابطال اساسنامه صندوق نفت و
رسیدگی بهدیگر مطالباتشان هستند.
۱۹ دی
کارگران فضای سبز نفت
آغاجاری در اعتراض بهوضعیت بلاتکلیف شغلی خود از شهرستان امیدیه استان خوزستان
راهی تهران شده و به ساختمان وزارت نفت مراجعه کردند. دو نفر از مسئولان واحد
استخدامی وزارت نفت در دیدار با نمایندگان کارگری فضای سبز نفت آغاجاری، حضور
داشته و قرار شده وضعیت شغلی کارگران جایگزین فضای سبز شرکت نفت آغاجاری که تاکنون
بهصورت شرکتی، حجمی و قرارداد موقت کار کرده و هم اکنون با خروج پیمانکار وضعیت
شغلی مشخصی ندارند، بهصورت ویژه پیگیری شود. این کارگران گفتند ۲۵۶ چارت سازمانی
خالی استخدامی در شرکت نفت آغاجاری وجود دارد که با واگذاری این جاهای خالی به ما
۶۳ کارگر، امنیت شغلی ما تضمین میشود.
۲۴ دی
کارگران حجمی فضای سبز
نفت آغاجاری در اعتراض به بیکار شدن تعدادی از همکاران خود دست بهتجمع زدند.
«کلیه قراردادهای موقت باید ملغی گردد!»
۲۵ دی
جمعی از کارگران شاغل
در شرکت عملیات غیرصنعتی ماهشهر در اعتراض بهعدم اجرای طبقهبندی، حقوقهای
پایین، عدم رسیدگی بهمشکلات و عدم پرداخت مطالباتشان دست از کار کشیده و تجمع
برپا کردند.
۲۷ دی
مطابق فراخوان از پیش
اعلام شده، کارکنان رسمی صنعت نفت شاغل در «چشمه خوش دهلران، پالایشگاه ایلام،
شرکت بهرهبرداری نفت و گاز کارون، کارکنان رسمی شرکت نفت در شیراز و شرکت بهرهبرداری
نفت و گاز مارون در اهواز، شرکت پالایش گاز فجرجم، پالایشگاه پنجم مجتمع گاز پارس
جنوبی عسلویه، شرکت نفت و گاز پارس، منطقه سیری در جنوب بندرلنگه، شرکت فلات قاره،
شرکت نفت و گاز آغاجاری، قشم، شرکت نفت و گاز شرق در مشهد، پالایشگاه آبادان، شرکت
بهرهبرداری نفت و گاز مارون در اهواز، پتروشیمی ماهشهر و ...» در اعتراض بهعدم
اجرای ماده ۱۰ قانون وظایف و اختیارات وزارت نفت، دست بهتجمع اعتراضی زدند. از
دیگر خواستههای کارکنان رسمی صنعت نفت، «پرداخت بکپی ده ساله برآمده از دیرکرد
در انجام ماده ده طبق قانون، حذف مالیات زیاد از حقوقها، افزایش حقوق و دستمزد،
پرداخت پاداش بازنشستگی، بهبود خدمات رفاهی و وضعیت بهداشت و درمان، حذف سقف حقوقی
و پرداخت فوقالعاده ویژه، ابطال اساسنامه صندوق نفت و ...» میباشد.
فرهنگیان
۱۲ دی
جمعی از معلمانِ خرید
خدمات شهرستانهای استان تهران در اعتراض بهشرایط استخدام، در اداره آموزش و پرورش
شهرستانهای کل استان تهران دست بهتجمع زدند. جمعی از این معلمان میگویند: برخی
از ما سابقهی کار بالای ۱۰ سال خدمت داریم اما بهدلیلِ شرایط سنی نتوانستیم
تبدیل وضعیت شویم. این معلمان میگویند: سالها با حقوق پایین در مناطق دورافتادهی
استان تهران تدریس کردیم، حقوقی که میگرفتیم حتی خرج رفت و آمدمان هم نمیشد، اما
حالا میگویند برای تبدیل وضعیت باید زیر ۳۵ سال سن داشته باشید!
۲۰ دی
تعدادی از فعالین صنفی و معلمان
شهرستان سقز و زیویە برای پیگیری وضعیت همکاران فرهنگی خود کە بەواسطە عملکرد
غیرقانونی و خارج از عرف مسئولان آموزش و پرورش کردستان، خصوصا شهرستان سقز،
مزایای رتبەندی از فیش حقوق آذر ماە آنها حذف شدە بود، در محل ادارە مذکور دست به
تجمع اعتراضی زدند.
۲۴ دى
رسول بداقی چهره خستگی ناپذیر
مبارزات صنفی معلمان ایران طی دو دهه برای پیشبرد آموزش نوین و بهرهمندی همه
کودکان ایران از آموزش با کیفیت، رایگان و برابر، هزینههای زیادی پرداخته است. او
پیش از این با نوشتن مقالات «آموزش سفید» بهتبیین دیدگاههای خود از آموزش و
پرورش مطلوب پرداخته است و هم اینک در زندان نیز همچنان این دغدغه کانونی خود را
در امر آموزش دنبال میکند. در جدیدترین یادداشتی که رسول بداقی در زندان اوین
نگاشته، از خواستههای معلمان طی این سالها سخن گفته و دلایل برخوردهای سرکوبگرایانه
حاکمیت با آنها و فریبکاریهای منفعت طلبانهی دو جناح حاکم در حکومت (اصولگرایان
و اصلاحطلبان) را تبیین کرده است. در این یادداشت آمده است: «... حاکمیت مسئول
فرستادن انسانها بهبهشت نیست، بلکه تامین کنندهی برابری فرصتهای بهداشتی،
آموزشی و شغلی برای تک تک افراد جامعه است. بهداشت و آموزش رایگان وظیفهى حاکمیت
است. از دیگر وظایف حاکمیت ایجاد اشتغال و بیمهی کامل و امنیت شهروندان است. در
صورت عدم تامین آن، حاکمیت، نامشروع و مستبد خواهد بود. خواه دم از خدا بزند، خواه
بهشیطان تکیه کرده باشد. ..»
بازنشستگان
۴ دی
جمعی از بازنشستگان
تامین اجتماعی تهران در اعتراض به بیکفایت بودن هیات مدیره کانون تهران در مقابل سازمان تأمین اجتماعی در تهران تجمع کردند. بازنشستگان معترض دست نوشتههایی در دست داشتند که در آنها نوشته شده بود:« خطر
ورشکستهسازی سازمان تامین اجتماعی جدی است»، « هیات مدیره کانونها بهدلیل اینکه چند دوره است که در مسند کانونها هستند
قادر بهجلوگیری از فقیرتر شدن بازنشستگان نیستند و باید بطور دست جمعی استعفا
بدهند»، « ما با دلار خرید میکنیم ولی با ریال به ما حقوق میدهند»، «درمان رایگان و کامل طبق ماده ٥٤ (الزام درمان سازمان تامین اجتماعی) و ماده ٢٩ قانون
اساسی حق ماست، ما بیمه تکمیلی نمیخواهیم» و « بازنشسته به پا خیز برای رفع تبعیض»
۱۸ دی
جمعی از بازنشستگان کارگری در
شهرستانهای شوش، کرخه، هفتتپه و شهر حر در اعتراض بهوضعیت نامناسب معیشتی و عدم
تحقق خواستههایشان مقابل اداره تامین اجتماعی محل اقامت خود، دست بهتجمع زدند و
خواستار توجه به مطالبات و خواستههای خود شدند. از جمله مطالبات این بازنشستگان
میتوان به «اجرای ۲۵ درصد باقی مانده متناسبسازی، پرداخت عیدی سالانه بهمیزان
شاغلین مشمول قانون کار، اجرای طرح قانون الزام و حذف بیمه مکمل یا پرداخت کامل
سرانه حق بیمه تکمیلی توسط سازمان و پرداخت بدهیهای دولت بهتامین اجتماعی در جهت
بهینهسازی و رفاه بیمه شدگان و بازنشستگان، از کار افتادگان و بازماندگان تامین
اجتماعی» اشاره کرد. این بازنشستگان افزایش حقوق خود را تورمزا نمیدانند و میگویند:
این حق ما است که براساس تورم حقوقمان افزایش پیدا کند و خواسته اضافهای نداریم
بلکه حق قانونی بازنشستگان است.
کارگران دیگر
۱ دی
کارگران شرکت طلایهداران
مس سرگز اسفندقه جیرفت، برای سومین روز متوالی در اعتراض به پایین بودن میزان
دستمزد و عدم تناسب با تورم و هزینه های زندگی و عدم رسیدگی به مطالبات دیگر خود،
دست از کار کشیده و اعتصاب کردند.
اعضای سندیکای کارگران
حمل و نقل ترکیه در حمایت از رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران
اتوبوسرانی تهران، و دیگر اعضای زندانی سندیکا و مطالبات کارگران و مردم ایران، در
مقابل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران دراستانبول، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
۱۳ دی
جمعی از پرسنل واحد رادیولوژی
بیمارستان پورسینا در شهر رشت، با حضور مقابل ساختمان معاونت درمان دانشگاه علوم
پزشکی گیلان نسبت به واگذاری واحد رادیولوژی به بخشخصوصی غیربومی که آیندهکاری
آنان را بهخطر انداخته است، دست بهتجمع اعتراضی زدند و خواستار پاسخگویی شدند.
بهنوشته رسانه محلی «گیل خبر»، معاون درمانی دانشگاه با چند نفر از معترضان گفتوگو
کرد اما نتیجهای در بر نداشت. واگذاری بخش رادیولوژی علاوه بر سرگردانی ۹۰ نفر
کارکنان آن، هزینههای درمانی مراجعهکنندگان را نیز افزایش خواهد داد. «گیل خبر»
نوشته است بخش رادیولوژی از پرمراجعهترین بخشهای بیمارستان است و واگذاری آن به
بخشخصوصی میتواند هزینههای درمانی را بهطور سرسامآوری افزایش دهد.
نیروهای شرکتی مخابرات
سراسر استان گیلان بهدلیلِ مخالفت با امضایِ قرارداد با شرکتهای محلی، ممنوعالورود
شدند و کارکنان قراردادی نسبت بهمناقصه اخیر شرکت مخابرات و منع ورودشان و
نادیده گرفتن حقوق و مطالبات خود اعتصاب کرده و دست بهتجمع اعتراضی زدند و بهدلیل
منع ورود این نیروها، مخابرات استان گیلان تعطیل شد.
۱۹ دی
جمعی از کارگران
کارخانه یدک موتور واقع در شهرک صنعتی کاوه در استان مرکزی در اعتراض بهمیزان
حقوق دریافتی پایین خود و عدم اجرای طرح طبقهبندی مشاغل مقابل کارخانه تجمع کردند
۲۰ دی
چهار نفر از پنج کارگر اخراجی شرکت
گروه ملی فولاد ایران که شش ماه پیش بهشرایط حقوقی و عدم اجرای طرح طبقهبندی
اعتراض کرده بودند، با رای هیات حل اختلاف اداره کار استان خوزستان از ابتدای دیماه
سال جاری بهکار بازگشتند. یکی از این پنج کارگر که هنوز حکم بازگشت بهکار خود را
دریافت نکرده، عنوان میکند که علت عدم بازگشت به کار وی این است که بهدلیل
بیماری نتوانسته در جلسه رسیدگی بهمشکلات کاری وی شرکت کند.
۲۸ دی
جمعی از پرستاران دانشگاه علوم
پزشکی جندی شاپور اهواز در اعتراض بهعدم پرداخت معوقات مزدی، کمبود شدید نیرو در قیاس
با سایر استانها، عدم پرداخت کارانهها، عدم پرداخت هزینه ناچیز لباس و مسکن و
همچنین عدم اجرای صحیح قانون ارتقا بهرهوری دست بهتجمع زدند و خواستار رسیدگی
مقامات به مطالباتشان شدند.
۲۹ دی
چهار تشکل مستقل کارگری و
بازنشستگان «سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای
کارگری، گروه اتحاد بازنشستگان و بازنشستگان تامین اجتماعی خوزستان» با انتشار
بیانیهای خواستار تعیین حداقل دستمزدی بالای خط فقر، برای سال ۱٤٠۲ شدند. در این
بیانیه آمده است: «... با توجه به نرخ تورم کنونی و نرخ تورم قابل انتظار در سال
آینده، حداقل دستمزد در سال ۱٤٠۲ در هیج رشته و هیچ بنگاه و موسسهای نباید از ۲٥
میلیون تومان در ماه کمتر باشد. روشن است که حداقل دستمزد بهعنوان مبنا و مزد
پایه برای پایینترین سطوح مزدی محاسبه میگردد. بیتردید بخشهای مختلف جامعه
کارگری بر اساس مهارتها، سختی و زیان آور بودن کار و طبقهبندی مشاغل باید از
مزدهای بالاتری برخوردار گردند. … مبارزه برای افزایش مزد و دیگر خواستهای
اقتصادی و رفاهی کارگران بههیچ رو از مبارزه برای ایجاد تشکلهای مستقل کارگری،
آزادی عقیده و بیان و حق اعتراض، اعتصاب، راهپیمائی، حق تحزب و برابری کامل زن و
مرد در تمام عرصههای زندگی اجتماعی جدا نیست و تلاشهای کارگران در این زمینهها
راهگشای دستیابی آنها بهیک زندگی انسانی و غلبۀ زندگی بر مرگ است.»
بیحزبی شعار دشمنان کارگران است!
چاره زحمتکشان وحدت و تشکیلات است!
***
نکاتی پیرامون بیانیه شش نفر
از"اپوزیسیون"پروامپریالیستی بهمناسبت سال نومسیحی
بارها گفتیم و باز هم میگوییم که سیستم اقتصادی مسلط بر کشور ایران ،
سرمایهداری از نوع تجاری ، انگلی ، دلالی ، رِبایی ، اسلامی ، رانتی ، نئولیبرالی
و عمیقا ارتجاعی و متکی بهسیاستهای اقتصادیِ بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول
است که تا بُطُوناش فاسد میباشد !
هیئت حاکمهِ چنین نظمی ، با مجموعهای از آدمهای باعمامه و ریشدار
بنام "آخوند و یا ملّا" و بدون عمامه با و یا بدون ریش و با نظارت
کامل"ولایت مطلقهفقیه" اداره میشود که همچون اسلافشان بهثروتاندوزی
و مُکنت و به سرمایهداری و تقدّس مالکیت خصوصی بر کارخانهها ، بانکها ، زمینها
، جنگلها و معادن اعتقاد راسخ دارند ! این جماعت با چنین اعتقادی ،بیش از چهل سال
است که ثروتهای روی زمین و زیر زمین را میچاپند و در این کار ، مردمانی فوقالعاده
بیرحم ، غدّار ، تبهکار و فریبکارند !
فقط انسانهای آگاه و استخوان خوردکرده واقفند که بدون تشکیلات ، بدون
رهبریت ، بدون سازماندهی ، بدون داشتن تئوری انقلابی ، بدون حزب و بدون مشارکت
میلیونی کارگران و زحمتکشان کشور ، نمیتوان چنین رژیم سفّاکی را با انواع و اقسام
نیروهای سرکوبگرش بهزیر کشید و نظم نوینی را مستقر ساخت !!
حال مشتی آدمهای بیمایه و پرمدعا و سادهاندیش با ماران خوش خط و
خالی نظیر معصومه علینژادقمی کلایهِ مزد بگیرِ"سیا و پنتاگون" و
رضاپهلویِ کودتازاده....... همصدا شدند و میخواهند با "کمک" کاخ سفید و
کاخ الیزه و رایشتاگ آلمان و کانادا و اینتلیجنت سرویس انگلیس و ناتانیاهو و
عربستان و غیره سال جدید را سال تحقق "آزادی و عدالت" آنهم با "هر
باور و زبان و گرایش"آرزو کنند !!؟ اینان عقلشان قد نمیدهدکه جمهوری سرمایهداری
اسلامی ایران را نمیتوان با تحریم ، اخراج دیپلماتها و بمبارانهای هوایی و
دریایی سرنگون کرد . این مهم ، یعنی تغییر رژیم ، فقط از دست ملت ایران بر میآید
که پشیزی ارزش برای شماها قائل نیستند چون میدانند که سر در آخور چه کشورهایی
دارید
.
مردم ایران ، خصوصا کارگران و زحمتکشان ، بعد از ۴۳ سال رنج و اندوه و
فقر و گرسنگی و تبعیض و نابرابری و ظلم و بیداد بخوبی میدانند که در "هر
باور و گرایش" شما چه جانورانی لانه کردهاند . شماها بهجای مبارزه علیه
نظام سرمایهداری حاکم ، علیه استثمار کارگران ایران ، علیه دخالتهای بیگانگان ،
علیه مسببین کودتای ۲۸مرداد ۳۲ ، علیه بانیان نشست "گوادالوپ" ، بعضیهاتان ابلهانه و
بعضیها خائنانه و زیرکانه ، بام تا شام ، دن کیشوتوار فقط علیه آخوندهای تبهکار
حاکم سینه چاک میکنید و کف بردهان میآورید و سر سوزنی آگاهی ندارید که این نظام
سرمایهداری انگل صفت است که شرّ مطلق است ! چه با عمامه اداره شود و چه با کراوات
!!
ساده اندیشانی نظیر علی کریمی ، گلشیفته فراهانی و دیگران بدانند که
همه وطنفروشان و همه مزدوران و آدمکشان ، از جمله "پرویزثابتی" ها در
"هر باور و گرایش" شما از قبل جا رزرو کردهاند و از همین حالا که چیزی
نه به بارِ و نه به دارِ ، کلاه گشادی سرتان رفته است !
بههوش باشیم تا از ترس عقرب جرّاره به مارغاشیه پناه نبریم
!!
***
احکام اعدام محمد مهدی کرمی،و سید محمد حسینی برای ارعاب به اجرا در آمد
خبرگزاری قوه قضاییه اعلام کرد احکام اعدام محمد مهدی کرمی، ۲۲ ساله، و سیدمحمد
حسینی، ۳۹ ساله، به اجرا در آمد و این دو معترض در ارتباط با پرونده کشته شدن
یک بسیجی بهنام روحالله عجمیان، بامداد ۱۷ دیماه بهدار آویخته
شدند.
رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی که امروز بیش از هر زمان احساس خطر میکند
و خود را در اثر سالها دزدی و فساد، خویشاوندسالاری و تبعیض در محاصره از درون و
برون میبیند برای برون رفت ازاین بن بست و دامی که برایش گستردهاند مثل همیشه یک
راه را برگزیده است، راه تشدید سرکوب و اعدام برای ارعاب. هیچ رژیمی با تکیه بهسرکوب
و پایمال کردن حقوق مردم و بدون حمایت ملت، امکان ایستادگی در مقابل دشمن خارجی را
ندارد و محکوم بهشکست است. رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی تصمیم دارد راه
وابستگی اقتصادی نئولیبرالی و خصوصیسازیهای جنایتکارانه را ادامه دهد و انبوهی از
نارضایتی در خدمت طبقات حاکمه بیآفریند.
امروز رسانههای امپریالیستی از ته دل از این اعدام شادمانند، زیرا
خودشان مشوق تنش و ناآرامی در ایرانند و از این فرصت استثنایی که در اثر جنایت و
بیتوجهای رژیم بهحقوق مردم زمینه ساز چنین شرایطی شده بیشترین بهره برداری را
برای مقاصد شوم خود میکنند.
امپریالیستهای غربی بهسرکردگی امپریالیسم آمریکا برای حفظ نظم کهن
تک قطبی و جنگی که در عرصه جهانی در گرفته است امنیت و تمامیت هیچ کشوری را که در
جبهه مخالف قرار دارد بر نمیتابند و با توسل بهقهر و خشونت و جنگ هیبریدی پاسخ
میگویند.
از این رو تشویق
جوانان به شورش و براندازی رژیم با توسل بههر وسیله، شعار و تحت هر شرایطی، امید
کاذب دادن بهفروپاشی رژیم و گوشت دم توپ کردن جوانان ناراضی در یک مقابله زودرس و
نابرابر آنهم تحت تاثیر جنگ هیبریدی و اعمال رهبری فضای مجازی اجانب بهبهانه کسب
آزادی ایران و تحقق دموکراسی و احترام بهحقوق زنان و کرامت انسانی، یک سیاست
راهبردی جنایتکارانه ایست که هدفش فقط ایجاد هرج و مرج و تقویت تروریسم و بیثباتی
در ایران است. دلسوزی و برآمد این حامیان دروغین حقوق بشر برای نقض حقوق بشر و
مخالفت با اعدام در ایران اوج ریاکاری و حاکی از ماهیت ضدبشری این استعمارگران نو
و کهنه است. آنها در این جنگ روانی ابزار موثری در تبلیغات میسازند تا برای
ناقضان حقوقبشر و حقوق ملل، کارساز و مفید واقع شود.
متاسفانه این دو جوان هموطن ما نیز مانند بسیاری از جوانان ایران در
ماههای اخیر قربانی سیاستی شدند که هدفشان برانداختن رژیم جمهوری اسلامی بدون
داشتن دورنما و چشمانداز روشن و در بستر جدالی که در عرصه جهانی درگرفته است، بود.
رژیم با توسل بهاعدام بهعنوان ابزار ارعاب تا مدتی میتواند بهحکومتش
ادامه دهد، لیکن هیچ رژیمی تا کنون نتواسته است با چنین سیاست جنایتکارانهای
برمسند قدرت باقی بماند و بر مردم حکومت کند.فرجام چنین رژیمهایی جز شکست و
فروپاشی نیست .
***
مجله فکاهی "شارلی ابدو"ابزار دست
امپریالیسم غرب و مبلغ اسلام هراسی است
مطلبی که از نظر خوانندگان گرامی میگذرد بحثی است از سوی یکی از
فعالین حزب ما در عرصه مجازی با دوستانی که نظر مثبتی در مورد مجله فکاهی شارلی
ابدو در برخورد با روحانیت ایران ارائه داده و به انتقاد از حزب ما پرداختند.پاسخ
به این انتقاد را که به شکل مقاله زیر تنظیم شده است در زیر ملاحه فرمائید:
اخیرا ویدئوئی سکسیستی، ضد زن و چندش آوری از مجله فکاهی و هفتگی
"شارلی ابدو" در دنیای مجازی پخش شد که بهدیده ما نه تنها توهین بهميليونها
زن ایرانی بود بلکه در عین حال آب بهآسیاب رژیم مرتجع و زن ستیز آخوندی ریخت.
جا دارد که این ویدئو را برای کسانی که آن را ندیده و یا مشاهده کرده
ولی بهصحنههای آن دقت کافی مبذول نداشتهاند را واکاوی کنیم.
۱- روی جلد ویدیو(قبل از شروع) کاریکاتور زنی لخت
را نشان میدهد که لِنگهای خود را باز کرده و آخوندی بهتماشای درون آن نشسته است.
۲- ثانیهی ۹ ویدئو کاریکاتور دو زن لُخت را نشان
میدهد که با سنگ بهملا حمله میکنند.
۳- در ثانیه ۲۱ یک زنِ لُختِ چکمهپوش روی خامنهای
میشاشد.
۴-در ثانیه ۲۷
کاریکاتور زن لُختی بهنمایش گذاشته شده که وسط پرچم جمهوری اسلامی لِنگش را باز
کرده و روی آلت زنانه وی آرم جمهوری اسلامی را کشیدهاند.
۵- در دقیقه۱:۲۱ (زیر عمامه ساحل) چهار زن لخت روی
عمامه لمیدهاند.
بهنمایش در آوردن این صحنههای مشمئز کننده، بر روی شعر زیبا و پر
محتواي "لیبرته" شاید برای برخی مستهجن نباشد ولی بهدیده ما نه تنها
مستهجن هستند ، نه تنها توهینی بهزنان شیردل ایرانی محسوب میشوند بلکه هیچ
قرابتی هم با مقاومت و مبارزه دلاورانه و شجاعانه ۴ دهء آنان برای کسب
حقوق خود ، که با افتخار موفق بهتحمیل لغو گشت ارشاد گشتند و عملا بهموفقیت
چشمگیری نائل آمدند، ندارد.
میدانیم که متعاقب آن بسیاری از زنان شجاع، متین و با وقار میهن ما
با حفظ شخصیت والایِ زنانه خود حجاب از سر بر گرفتند و با قامتی افراشته در خیابانهای
کشور در گشت و گذارند. این دست آوردها و این صحنهها در تعارض کامل با پرووکاسیونهایی
از نوع "شارلی ابدو" قرار دارند.
تکرار میکنم گذاردن این ویدئو روی آهنگ زیبای "لیبرته" هم
بههیچوجه از مستهجن بودن صحنههای آن که با خواست، حرکت و عملکرد زنان با وقار،
تیزهوش و دلاور ایران در تناقضی آشکار است نمیکاهد.
این ویدیو نه تنها در خدمت بهرزم زنان ایران علیه جمهوریاسلامی نبود
،نه تنها توهینی بهآنها محسوب میشد، بلکه در عین حال آب به آسیاب جمهوریاسلامی
سیاهکار و عناصر سیاه فکر آن - که گویا ما هم در زمره آنان قرار داریم! - ریخت.
نفی چنین تبلیغات ضد ایرانی و نیز نفی بعضی نظرات، حرکات و صحنههای
مشمئز کننده"فمینیست "های وطنی
که هیچ قرابتی با حقوق دمکراتیک و
برابری طلبانه زنان بهمعنای کسب حقوق اقتصادی، اجتماعی و
خانوادگی زن ندارد، از جانب حزب ما بهمعنی نفی جنبش آزادیخواهانه و حقطلبانه
مردم ایران بویژه زنان در ۴ دهه گذشته نیست ما بدون هيچگونه غلوگویی، بهسهم خود در۴ ده گذشته، بویژه در
دهه اخیر پیوسته با احساس مسئولیت و انجام وظیفه از جنبشهای اقشار و طبقات مختف
نظیر کارگران هفتتپه، هپکو، فولاد اصفهان و...رانندگان اتوبوسراني، معلمان
پرستاران، باز نشستگان، جنبش زنان و... بهصورت مادی و معنوی جانانه بهدفاع
برخاستیم.
حزب ما با چند ارگان معتبر خود مرکب از نشریه ماهانه، نشریه الکترونیکی حزب و سایت تلگرام به اضافه فیسبوک وچند وبلاگ مرتبط -که
خوانندگان آنها روزانه رو به فزونی هستند - با انتشار اخبار مبارزات کلیه طبقات
تحت ستم و سرکوب و اقشار جامعه بهصورت مبسوط و لاینقطع از مبارزات آنها حمایت و
دفاع میکند و بهآین ترتیب در بطن مبارزه قرار دارد. طبیعی است حزب با تحلیل و برداشت خود از شرایط مشخص بهنتایجی مشخصی
نیز رسیده و میرسد - و احتمال بروز اشتباه تاکتیکی در اینجا و آنجا هم منتفی
نیست- که قطعا مورد توافق خیلی ها هم قرار ندارد. مثلا برای نمونه حزب ما مبارزه
با سلطه آمریکا و ناتو را در الویت قرار داده و در عین حال با نگاه بهشرق، پیوستن
بهجاده ابریشم، بهسازمان شانگهای، سازمان تجاری اوراسیا و شاید در آینده پیوستن
به بریکس و... موافق است. ولی بههيچ وجه امروز این ادعا را ندارد که رهبری جنبش
را اکنون در دست دارد و همواره آماده پذیرفتن انتقادات و نیزآماده پیروی از اصل
مارکسیستی انتقاد ازخود است.
و یا اینکه ما علیرغم اینکه خیزش اخیر و مطالباتش را در آغاز برحق
دانسته و دلایل بروز آن را در مجموعه فشارهای اجتماعی علیه کل جامعه بویژه زنان،
بیکاری، بیآیندگی جوانان، دزدی، رانتخواری، تورم، گرانی و... ارزیابی کردهایم ،
ولی در عین حال معتقدیم که غرب تمام دستگاههای تبلیغاتی و رسانهای خود را برای
مصادره کردن این جنبش بهکار انداخته و رهبری اعتراضات مردم را در دست گرفته
است.خیزشی که فاقد چشمانداز سیاسی و رهبری انقلابی باشد فرجامی جز این نیست که
شاهدش هستیم. علیرغم همه اینها ما معتقدیم که هنوز شرایط یک انقلاب اجتماعی واقعی-
و نه مخملی با دخالت و احیانا تجاوز نظامی بیگانه- فراهم نیست. بزرگتری دلیل شکست
خیزش اخیر هم فقدان رهبری انقلابی ،عدم شرکت وسیع کارگران، کارمندان و کسبه در
حمایت از معترضین در کف خیابان است. اینها هستند اهم
نظرات حزب.
هر که بهتر میزند بستاند و بزند!
***
برگی از تاریخ
بهمناسبت
اول بهمن ماه ، روز بزرگ داشت فردوسی ، حماسهسرای بزرگ ایران و جهان
ابوالقاسم فردوسی توسی حدود سال ۳۳۰ هجریقمری برابر با ۳۲۰ خورشیدی و مصادف با
سال ۹۴۱ میلادی در توس خراسان متولد شد . فردوسی بزرگ ، در اوج قدرت حکومت
سامانیان ، دست بهنظم شاهنامه زد . بهعبارتی حدود ۱۸ سال پیش از قدرتگیری
سلطان محمودغزنوی . بنا بر این مطلب که ؛ فردوسی بهدستور محمودغزنوی و به امید
دریافت جایزه شاهنامه را بهنظم در آورده ، یکسره سخن پوچی است .
فردوسی بزرگ شاهکارش را بهخاطر زنده کردن حماسههای ملی ایرانیان و
زنده کردن زبان پارسی و مقاومت در برابر مهاجمان و بیگانگان سلطهگر به پایان برد
.
سزاست که نقل قولی از کمونیست برجسته چون رفیق احمدقاسمی ، در باره
شاهنامه فردوسی آورده شود . نقل قول ؛
«شاهنامه فقط وصف
شاهان نیست بلکه در حقیقت وصف ملت ایران است . قهرمان اصلی شاهنامه شاهان نیستند
بلکه رستم است که فقط زور و بازوی او مورد نظر نیست بلکه پاکدلی ، انساندوستی ،
ایرانپرستی ، بزرگمنشی ، بلندنظری او صفات عالیه ایران باستان را مجّسم میکند
. در شاهنامه بزرگان ایران دارای شخصیتاند ، دروغ نمیگویند ، سرشکستگی ببار نمیآورند
، فرمان بیدادگرانهای را نمیپذیرند .» پایان نقل قول .
پژوهندهگان ایرانی و خارجی ، همچون سعیدنفیسی ، پروفسور ریپکا ،مرتضی
راوندی ، تاریخنگار برجسته ایران و احسان طبری در مقالهِ «شمهای در بارهی جنبش
اسماعلیه» ، فردوسی بزرگ را همچون ابن سینا ، ابوریحان بیرونی ، رودکی و ناصرخسرو
، از متفکرین شیعه اسماعلیه خواندهاند و راوندی در کتابش «تحولات اجتماعی» مینویسد
که ؛ «فردوسی را به دلیل حملهای که به تازیان متجاوز کرده بود ، کافر شمردند و از
دفن او در قبرستان مسلمانان جلوگیری کردند .»
اینکه فردوسی شیعه اسماعیلی بوده و یا اصولا عقاید دیگری بهغیر اسلام
داشته ، در حوصله این نوشتارنمیبینیم و فقط چند نکته را متذکر میشویم و در پایان
به یک بیت از شاهنامه اشاره میکنیم .
1 - «عطّار» در کتاب
«اسرارنامه» ، از زبان شیخ ابوالقاسم کرّکانی ، میگوید ؛ که فردوسی در مدح
گَبرکان میگفت .
2
- ناصرخسرو ، که پیرو شیعه اسماعیلی بود ، بهتوس
میرود و قبر فردوسی را میبیند ولی ابدا اشارهای به «شیعه اسماعیلیه» بودن
فردوسی نمیکند .
3
- «حسنک وزیر» با اینکه شیعه بود ولی در قبرستان
مسلمانان دفن شد .
4
- امام هشتم شیعیان ، ۲۰۰ سال پیش از فردوسی در گذشت ، در تمام سرودههای فردوسی ، یک بیت هم
در وصف او نیست .
5
– در شاهنامه ابیاتی در وصف امام اول شیعیان آمده
که هر که «علی» را قبول ندارد ، خوارتر از او در جهان نیست . اینگونه ابیات توسط
نسّاخان شیعه بهشاهنامه اضافه شده که مجعولند .
مضافا اینکه اگر به اشعار فردوسی در «گفتار در آفرینش جهان و مردم »
دقت شود ، خواننده متوجه خواهد شد که خلقت جهان از دید او ، یکسره بر خلاف آموزههای
ادیان ابراهیمی است !
حال ببینیم آیا صرف حمله بهتازیان حکم کافری دارد ؟! کافر به زبان
پارسی یعنی ناسپاس . و بیدین و بیایمان بهاسلام هم معنی شده است .
از دید روحانیان مسلمان ، چهار نوع کافر وجود دارد . کافر حربی یعنی
کسانیکه اهل کتاب نبوده و در جنگ بامسلمانانند . کافر ذمّی یعنی غیرمسلمانانی که
درپناه اسلام هر ساله «جزیه» میپردازند . کافر کتابی یعنی کافرانی که از پیروان
پیغمبران دیگر ادیان ، مثل یهودی ، مسیحی و زرتشتی هستند . و کافر غیرکتابی هم بهمعنی
مشرک و بتپرست .
اگر فردوسی بزرگ «شیعه» بوده ، هیچکدام از چهارنوع کافری فوق شامل
ایشان نمیشده تا روحانیون حکم کافری بدو دهند و اجازه دفن در گورستان مسلمانان بهوی
ندهند ! چنانچه گفتیم ، صرف گفتن اشعاری چنین ، آنهم از زبان «یزدگرد» علیه تازیان
حکم کافری ندارد . «از این مارخوار اهرمن چهرگان -- ز دانایی و شرم بیبهرهگان –
از این زاغساران بیآب و رنگ -- نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ -- پراکنده
گردد بدی در جهان -- گزند آشکارا و خوبی نهان .»
شاهنامه ، شاهکار حماسه فردوسی بزرگ ، در چهارده نسخه وجود دارد .
اولین شاهنامه ۲۵۰ سال پس از درگذشت فردوسی قدمت دارد و دارای ۶۰ هزار بیت است . در
سرودههای فردوسی ، ۱۰۰۰ بار واژهی یزدان ، ۵۰۰ بار واژهی خداوند ، ۱۷۰ مرتبه خدا ، ۷۰ بار دادار آمده و حتی یک بار هم کلمه «الله» نیامده است . واژههای
مومن و کافر مطلقا در شاهنامه دیده نمیشوند و حدودا ۴۰۰ کلمه عربی نیز در آن
وجوددارد .نتیجه اینکه ؛ ریشه «کفر»این انسان والا را باید در جای دیگری جستجو
نمود !!
«خردمند کاین داستان
بشنود – بهدانش گراید بهدین نگرود .»
در پایان مجددا تاکید میکنیم که فردوسی ، سراینده شاهنامه ، مردی است
حکیم ، ایراندوست ، دادجو ، بلندنظر ، سلیم النفس ، معتقد بهعقل و دانش و استوار
در شهامت و راستی و عدالت .
بر این پایه است که
در شاهنامه قهرمان اصلی او"رستم" است که وطندوستی و بزرگمنشی و
انساندوستی ایرانیان باستان را مجسم میکند . ایرانیانی که دارای شخصیتاند ، دروغ
نمیگویند و فرمان بیدادگرانه را تاب نمیآورند !در این راستا به دو نمونه اشاره میکنیم .
هنگامی که کاووس شاه
بارستم بهدرشتی سخن میگوید ، رستم سر تسلیم فرود نمیآورد و از زبان فردوسی خطاب
بهکاووس میگوید :
"تهمتن بر آشفت
با شهریار
که چندین مدار آتش اندر کنار
همه کارت از یکدگر
بدتر است
ترا شهریاری نه اندرخور است
چنین تاج بر تارک بیبها
بسی بهتر اندر دَمِ اژدها
من آن رستم زال نام
آورم
که از چون تو شَه خم نگیرد سرم
تو اندر جهان خود
زمن زندهای
بهکینه چرا دل پراکندهای
چو خشم آورم شاه
کاووس کیست
چرا دست یازد بهمن توس کیست
چرا دارم از خشم
کاووس باک
چه کاووس پیشم چه یک مشت خاک" .
فردوسی توسی در جای
دیگر از مقاومت رستم در مقابل زیادهخواهی و تکبر"اسفندیار" که میخواست
رستم را تسلیم کرده و دست بسته به دربار پدرش "گشتاسب"ببرد چنین میسراید :
"زمین راهمه سر
بهسرگشتهام
بسی شاهِ بیدادگر کشتهام
نیاکانت را پادشاهی
زماست
و گر نه کسی نام ایشان نخواست
من از کودکی تا
شدستم کهن
بدین گونه از کس نبردم سخن
که گوید برو دست
رستم ببند
نبندد مرا دست چرخ بلند
مرا سرنهان گرشود
زیر سنگ
از آن بِه که نامم برآید بهننگ"
***
اسنادی درافشای منابع مالی خاندان دزد پهلوی
دروغهای رضا پهلوی:
« ۶٢میلیون دلار دارایی ماست»
مصاحبه با صدای آمریکا
روزنامه «نیویورک تایمز» اندک زمانی پس از
سقوط رژیم شاه در فوریه ١٩٧٩ خبر داد که براساس لیست تهیه شده بهوسیله مخالفان
رژیم، خانواده پهلوی در ایران هفده کمپانی بیمه، ٢۵ کارخانه فلزکاری،
هشت کمپانی مربوط به امور معدنی، ده کارخانه سازنده مواد ساختمانی، ۴٧ شرکت خدمات عمومی، ۴٣ کارخانه سازنده
مواد غذایی، و ٢۶ فقره سرمایهگذاریهای مختلف بازرگانی را تصاحب دارند.
ثروت شخصی شاه یک میلیارد دلار تخمین زده
زده میشد، بانکداران امریکایی بخش اعظم دو تا چهار هزار میلیون دلار پولی که طی
سالهای ١٣۵۴ تا ١٣۵٧ بهآمریکا انتقال یافته بود، از آن خانواده سلطنتی میدانستند.
خانواده پهلوی هفتاد درصد سهام کلیه هتلهای موجود در ایران را در اختیار داشتند.
بنیاد پهلوی در بانک توسعهصنعت و معدنی
ایران، شرکت خودرو سازی ایران ناسیونال، کارخانههای آزمایش و شرکت فروشگاههای
بزرگ کوروش صاحب سهام عمده بود. شمس پهلوی در دهه ١٣۵٠، ٢۵ میلیون دلار خرج
خرید تپهای در لس آنجلس کرد و در آنجا ویلای باشکوهی ساخت. اشرف پهلوی بنا بهنوشته
روزنامه «دیلی میل» زمینی بهمساحت ١۶٠ جریب در «بورلی هیلز» خریداری کرد و خیال
داشت یک خانه 7/٧ میلیون پوندی بهمساحت سه هکتار برای خود بسازد که قرار بود در نزدیک
آن دریاچهای بهمبلغ ٢/۵ میلیون لیره و جاده پر درختی بهطول دو مایل احداث شود.
مجله اشپیگل چاپ آلمان در یک مصاحبه از
زبان شاه ادعا کرد که او ٢۴ میلیارد دلار ثروت از ایران خارج کرده است.
احمدعلی انصاری، پسرخاله فرح پهلوی، از
همراهان شاه هنگام فرار از ایران و مشاور سابق رضا پهلوی در مصاحبه با رجانیوز ١٨
بهمن ١۴٠٠:
«ثروت شاه شامل چهار بخش بود که فقط در بخش
سرمایهگذاریهای خارجی بین ۲۰ تا ۲۲ میلیارد دلار بود. این منهای پولهای نقد، املاک خارجی و صندوقهای
جواهرات بود.»
***
اعلام بودجه ۱.۷ تریلیون
دلاری آمریکا
جوبایدن، رئیسجمهور آمریکا بودجهای حدو ۱.۷ تریلیون دلار برای
سال۲۰۲۳ میلادی امضا کرده است. این بودجه شامل تخصیص ۴۴.۹ میلیارد دلار به
"کی یف" است.
بیشتر وجوه، حدود ۸۵۸ میلیارد دلار ، صرف
هزینههای دفاعی خواهد شد.بیش از ۳۰۰ میلیون دلار برای
"مقابله با نفوذ روسیه" اختصاص داده شده است. علاوه بر این، این بودجه شامل اصلاحیهای است که اجازه میدهد تا
داراییهای ضبط شده تجّار روسی را بهنفع اوکراین مصادره کنند!
مولوی" در"مجالس سَبعه" یا
"هفت خطابه" میگوید :
"هر حیوان که از دور دیدی و ندانستی سگ و گرگ است یا آهو ، ببین رو بهسمت
مرغزار و سبزینه است یا لاشه و استخوان ؟!آدمی را نیز نشناسی ، ببین بهکدام سو میرود ."!!برای شناخت ماهیت هیئت حاکمه ایالات متحده آمریکا ، چه دموکرات چه
جمهوریخواه ، بهگفته "مولوی" ببینیم دولتمردان آمریکایی با تصویب بودجه
۱/۷ تریلیون دلاری ، رو بهسوی "مرغزار و سبزینه" دارند یا بهسوی
"لاشه و استخوان" ؟!
در پاسخ به این پرسش بهچند نمونه از
سیاستهای خارجی آمریکا در ۲۴ سال اخیر اشاره میکنیم و در پایان هم نگاهی مختصر به اوضاع داخلیاش
میاندازیم
.
در سال ۱۹۹۸ امپریالیسم آمریکا
بهکمک"ناتو" بهمدت ۷۸ روز و با ۲۸۰۰۰ بمب بهکشور یوگسلاوی حمله نظامی کرد و آنرا بهشش کشور کوچک تجزیه
نمود !در سال ۲۰۰۱ آمریکا بهبهانه "۱۱ سپتامبر" هفت کشور را با قلدری تمام ،
بهمنظور تغییر رژیم ، مورد هدف قرار داد و با همراهی کشورهای عضو"ناتو"
افغانستان را اِشغال نظامی کرد !در سال ۲۰۰۳ آمریکا با همراهی هم
پیمانانش ، عراق را به دروغ متهم بهداشتن سلاح کشتار جمعی نمود و با بمباران سفرهای
ظرف سه هفته عراق را بهویرانه بدل کرد و میلیونها انسان بیگناه را قتلعام و
آواره و بیخانمان نمود !در سال ۲۰۱۱ آمریکا و انگلیس و
فرانسه بدون موافقت شورای امنیت سازمان ملل بهکشور لیبی حمله و ضمن کشتن
معمرقذافی خلق لیبی را آواره وطن کردند !در سال ۲۰۱۱ ایالات متحده آمریکا
با همکاری متحدان منطقهایاش ، جنگ نیابتی خانمانسوزی علیه سوریه راه انداخت که
هنوز هم مردم بیگناه قربانی میشوند !در سال ۲۰۱۴ آمریکا با کودتا و
با هزینه ۵ میلیارد دلار نیروهای "نئونازی" را در اوکراین بهقدرت
رسانید . هدف از این کار ابتدا قتلعام روس تبارهای شرق اوکراین بود که انجام شد و
در ادامه ، اوکراین ، سکویی شود برای آمریکا و "ناتو" جهت محاصره روسیه
و حملهنظامی و تجزیه کشور پهناور روسیه !در تمام این سالها آمریکا علیه ۴۰ کشور تحریمهای یکجانبه
اِعمال کرد که باعث مرگ و رنج و اندوه صدها هزار انسان گردید !
با توجه بهنکات بالا میبینیم که سیاست
خارجی امپریالیسم آمریکا رو به سمت "لاشه واستخوان" دارد و لذا آهو نیست
بلکه گرگ است
!!
در ادامه مقاله خوب است اشارهای هم بهوضعیت
زیر ساختهای داخلی آمریکا داشته باشیم .
در گزارش ۱۷۰ صفحهای "انجمن
مهندسان شهری آمریکا" ، در سال ۲۰۲۱ آمده است ؛ که بیش از ۱۶۰ هزار پُل در ایالات
متحده بدلیل فرسودگی در معرض خطر سقوط قرار دارد .جاده ها ، خطوط ریلی ، سامانه حمل و نقل ، سدها ، لولههای انتقال آب
و فاضلاب که از ابتدای قرن بیستم تا اواسط قرن بیستم ساخته شدهاند ، در اثر گذشت
زمان ، دچار فرسودگی گشته و احتیاج بهتعمیرات و بازسازی دارند . در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۲ شبکه تلویزیونی سی
اِن اِن گزارش داد که در ساعت شش صبح بهوقت محلی ، پُلی در شهر پیتسبورگ در ایالت
پنسیلوانیا ، قبل از سفر جوبایدن به این شهر ، سقوط کرد و باعث نشت گاز شد !در
گزارش انجمن مهندسان شهری آمده که روزانه ۸۵۰ شاه لولههای آب در آمریکا میترکند و دو
میلیون آمریکایی به آب لوله کشی و فاضلاب دسترسی ندارند .
سیستم برق رسانی در آمریکا برعکس بعضی از
کشورهای پیشرفته اروپایی و آسیایی که از کابلکشی برق در زیر زمین بهره گرفتهاند
،از کابلهای برق هوایی و بر روی تیر برقها استفاده میشود که در اثر باد ، طوفان
، بارندگی شدید و یا بارش برف سنگین ، سبب قطعی برق میلیونها خانوار در آمریکا میشود
. فقط در سال ۲۰۱۷ میلادی ۳۶ میلیون خانوار تحتتاثیر قطعی برق قرار داشتند.انجمن مهندسان ارتش
آمریکا اعلام کرده است که برای تعمیرات و بازسازی زیر ساختهای قدیمی و فرسوده مبلغ
۴/۶ تریلیون دلار بودجه لازم است !دولتمردان کاخ سفید بنا بر ماهیت جنگ افروزانهشان و برای تسلط بر
جهان هر ساله میلیاردها دلار بودجه نظامی را افزایش میدهند ولی بهبودجههای
عمومی ، رفاهی ، خدماتی و بازسازی زیر ساختهای کشور ، چون سودی در آن نمیبینند ،
توجهی نشان نمیدهند . میبینیم که حاکمیت آمریکا در سیاست داخلی هم همواره رو بهسوی
"لاشه و استخوان" دارد !
بهگفته "لنین" : تمامی تاریخ سرمایه ، تاریخ ستمگری و غارت و تاریخ خون و دنائت است ."
***
گزارش تکان دهنده سازمان “آکسفام” ازافزایش شکاف
طبقاتی ونابرابرثروت در جهان.هر١١ دقیقه یک نفر درجهان ازگرسنگی جان میبازد.
آکسفام که ظاهرا بنیادی برای ریشهکن کردن
فقر، گرسنگی و بیعدالتی است در گزارش جدید خود آمار تکان دهنده ای از نابرابری
توزیع ثروت و فقر در جهان منتشر کرده است.
سازمان آکسفام در تحقیقاتاش به این نتیجه دست
یافته است که شرکتهای بزرگ و ابرثروتمندان از پاندمی کرونا و بحران انرژی بیشترین
منفعت را برده اند.
در این گزارش تحت نام «بقای ثروتمندان» که
روز دوشنبه همزمان با آغاز همایش سالانه داووس مننشر شد، آمده است که یک درصد
ثروتمندترین جمعیت جهان از زمان شروع پاندمی کرونا به بعد حدود دوسوم رشد ثروت
جهانی را به خود اختصاص داده اند. به گزارش این سازمان منتقد سرمایه داری، این
روند در آلمان حتی آشکارتر است. یعنی ۸۱ درصد رشد مجموعهِ ثروت حاصل شده در میان
سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ در آلمان، متعلق به یک درصد ابرثروتمندان بوده است.
مجموع داراییهای تمامی میلیاردرهای جهان
از سال ۲۰۲۰ روزانه به طور میانگین حدود ۲.۷ میلیارد دلار افزایش داشته است. یعنی در برابر افزایش هر دلار در
درآمد سرانه ۹۰ درصد فقیرترین جمعیتهای جهان، یک میلیاردر به طور متوسط ۱.۷ میلیون دلار کسب کرده است.
بر اساس گزارش آکسفام دست کم ۱.۷ میلیارد کارگر در کشورهایی زندگی میکنند که در آنها میزان تورم یا
گرانی نسبت به افزایش معیشت بیشتر است. حدود یک دهم انسانهای روی زمین یعنی
تقریبا ۸۲۸ میلیون نفر از گرسنگی رنج میبرند. ۶۰ درصد انسانهای فقیر
جهان زنان و دختران هستند.
فقر و گرسنگی، افزایش شکاف طبقاتی وتبعیض
مولود نظام سرمایه داری است.درنشستهای میلیاردرهای جهانی کلامی از علل بروز
اینهمه فقر وگرسنگی نمی رود زیرا خودشان عامل اصلی این نابرابری تکاندهنده هستند.
برای یک دنیای امن، آرام وبرابر نیاز به
جامعه ای نوین است جامعه ای که نظام سرمایهداری ومالکیت خصوصی بر ابزار تولید
برافتد و سوسياليسم مستقر گردد. راه دیگری برای رهایی ازظلم، ستم واستثمار متصور
نیست.
***
سخنی
کوتاه درمورد استعمارانگلیس وعمال آن درایران
قدرت امپراتوری استعماری "بریتانیای
کبیر"، حدودا ازقرن ۱۷ میلادی شروع وتا اوایل قرن بیستم ادامه داشت. درتمام این سالها تنها ابرقدرتِ جهان
بود
که وسعت مستعمراتش ازغرب تاشرق کره زمین به ۳۳ میلیون کیلومتر مربع می رسید .
ازابتدای سال ۱۸۰۰ میلادی تاسال ۱۹۴۷ هندوستان بزرگترین و ثروتمندترین مستعمره انگلستان شد!
درسال ۱۹۰۱ میلادی به موجب قرارداد "دارسی" استخراج وفروش نفت در جنوب
ایران دراختیاربریتانیا قرارگرفت !دراکتبرسال ۱۹۱۷ و درپی انقلاب بلشویکی تحت رهبری "لنین" کبیرکه برای اولین
باردرجهان کارگران و زحمتکشان در روسیه تزاری قدرت سیاسی رابه دست گرفتند، در دلِ استعمارگران انگلیسی
آنچنان بیم و هراسی درافتاد که درپی چاره اندیشی و جلوگیری ازنفوذ و گسترش افکارواندیشههای
سوسیالیستی وضداستعماری ناشی از انقلاب اکتبر، درایران و هندوستان برآمدند !
براین اساس دولتمردان انگلیسی برای حفظ وتداوم اهداف استعماری خویش، خصوصا برای
محافظت ازچاههای نفت درایران، اول؛ به فکر استقرار
یک حکومت "مقتدر" و ضدکمونیستی در ایران افتادندکه این مهم طی کودتای
انگلیسی ۱۲۹۹خورشیدی، برابربا ۱۹۲۰ میلادی وروی کارآمدن رضاخان محقق شدودوم ؛ نیاز به اطلاعات دقیق وهمه
جانبه وشبکههای جاسوسی گسترده پیداکرد که دراین کار، یعنی جلب حمایت ووفاداری
سران ایلات، عشایر، خوانین و افراد و خانوادههای متنفّذ، چه ازطریق تطمیع وچه
باتهدید، بسیار موفق عمل کرد . لازم است گفته شود که چنین سیاست و برنامه اطلاعاتی
وجاسوسی در تمام سالهای حکومت پهلوی ها وحتی جمهوری اسلامی ایران، به مصداق؛
"زیر ریش آخوندها Made in England نوشته شده"، آشکاروپنهان ادامه داشته ودارد !
به چندنمونه اشاره میکنیم .
درخوزستان "شیخ خزعل" حافظ منافع
انگستان بود که پس ازقدرت گیری رضاخان بساطش برچیده شد و حفاظت ازنفت جنوب به
رضاخان محول شد .
درفارس خاندان "قوام الملک
شیرازی"که پسرش"علی قوام" به دامادی رضاخان درآمده بود همواره برای
منافع انگلیسی ها فعالیت میکردند
درخراسانجنوبی و.سیستان و.بلوچستان،
"شوکت الملک عَلم"، پدراسداله علم، رابط ومامور.رسمی دولت انگلیس با
رضاخان بود
.
درگیلان خانوادهِ "خان اکبر" از
اواخر قاجاریه با انگلیسی ها رابطه نزدیک داشتند . ازاین خانواده "فتح اله
اکبر" (سپهداررشتی) رئیس «الوزراء» شد و "میرزا کریمخان رشتی" مهمترین
واسط میان رضاخان وسفارت انگلیس گردید .
دراصفهان هم "صارم الدوله" که
شخص بسیار ثروتمند و پرنفوذی بود، مامور رسمی انگلیسی ها در زمان رضاخان بود که
اختیارات تام در آن خطه داشت .
بنابه گفتهِ "ارتشبد حسین
فردوست"، یکی ازبرجستهترین و موثرترین و پرنفوذترین چهره سیاسی - اطلاعاتی
رژیم پهلوی، درجلداول کتاب "خاطرات ارتشبدسابق حسین فردوست" :
"انگلیسی ها بسیارپیش ازصعود رضا(خان) به سلطنت، درطبقات بالای ایران
نفوذعمیق داشتند" !
ازبعدازجنگ جهانی دوم که امپریالیسم
انگلستان بسیارضعیف شده بود، آمریکایی ها به تدریج جای انگلستان درصحنه سیاسی
ایران و جهان را گرفتند و چاره ای برای انگلیس جز همکاری باامپریالیسم قدرتمند
آمریکا باقی نماند . اگرچه پس ازکودتای ننگین ۲۸ مرداد۱۳۳۲ وسرنگونی دولت ملی
محمدمصدق، آمریکا امپریالیسم برتر در ایران شد امادولت انگلیس درتحکیم مواضع
ومنافع آمریکا نقش بسیار مهمی ایفاکردوهمواره شریک دربرنامه وسیاستهای استعماری
آمریکا درغارت ثروتهای ملی ایران بودودراین راه بیشترعوامل وشبکه های جاسوسی خود
را به آمریکاییها معرفی وهمکاریهای لازم را به عمل آورد . به عنوان نمونه میتوان
از ارتشبد حسین فردوست، اسداله عَلم، حسنعلی منصور، ارتشبد ازهاری، سرلشگر فضل اله
زاهدی، آیتاله کاشانی، پرویز خوانساری، پرویز ثابتی، برادران رشیدیان، جمشید
آموزگار، اردشیرزاهدی و دهها وبلکه صدها مورد دیگر نام برد که مشترکا هم برای اِم
آی سیکس وهم برای سازمان اطلاعات وامنیت آمریکا "سیا" فعالیت وجاسوسی میکردند
. اگرچه دراثرانقلاب ۵۷ بساط امپریالیسم آمریکابادههاهزارمستشارش ازایران برچیده شداماعوامل
انگلیس وآمریکا، بویژه انگلستان، درنهان وگاه آشکار، به کارشان ادامه دادندودرتضاد
بین آندو، این انگلیسی ها بودند که در نفوذ در حاکمیت رژیم ملّاها، دست بالارا
داشتند
!
به جرات میتوان گفت که اگردر زمان پهلوی
اول، دهها جاسوس وعمال بیگانه درجهت منافع انگلیس فعالیت داشتند، دردوره پهلوی دوم
صدها، بلکه هزاران ماموروجاسوس و"هزارفامیل" ازدربارگرفته
تاعوامل"سیا، موساد و ساواک" در تحکیم رژیم کودتا و غارت ثروت ملی
وسرسپردگی رژیم به بیگانگان روز و شب درتکاپوبودند. به عبارت دیگر، سرنوشت ایران،
از اواخر قاجاریه و در تمام مدت ۵۳ سال حاکمیت رژیم پهلوی، دردست عمال بیگانه وخائنین به وطن بوده است !
امروزه در جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران، دراثر سیاستهای بغایت مخرب،
ارتجاعی وظلم وبیداد فراوان وفسادودزدیهای نجومی، سرکوب وکشتارهزاران نفر، شکاف های درون جناحی، نهوذ کانالهای ماهوارهای،
رسانه های ایرانی مزدور درخارج ازایران، صدها روزنامه های "اصلاح
طلب" درون کشور زمینه جاسوسی و آسیب پذیری ایران بیش از هرزمان فراهم
است.درنتیجه مبارزه علیه عوامل خارجی وجاسوسان امپریالیسم ودشمنان رنگارنگ بدون
اتکا به توده میلیونی مردم و بهبود شرایط زندگی آنها، رفع نارضایی هاوایجاد رابطه
سالم و اعتماد "دولت ملت"، به ثمر نمینشیند. خروج چندین کامیون
اسنادمحرمانه هسته ای ازایران مبین آن است که دانه درشت های جاسوس اجنبی تا
بالاترین دستگا دولتی وامنیتی نفوذ کرده اند و از قضا پایانی برآن متصور نیست.
"گر ز ظلمت شب تیره شد
زمانهِ ما
به ناله ناله نشد آشنا ترانهِ ما
ز "آشیانه خونین" همیشه میخوانیم
که تا سپیده زند سر ز آشیانهِ ما ."
***
به مناسبت
صدو چهارمین سالگرد قتل روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت
گزارشی ازفعالین حزب
در آلمان
امروز،یکشنبه ۱۵ ژانویه به مناسبت بزرگداشت صدو چهارمین سالگرد قتل دو تن از رهبران
برجسته جنبش کمونیستی آلمان روزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت به دست عمال سوسیال
دموکرات های خائن این کشور، مارش عظیمی با شرکت بیش از ۵۰۰۰ نفر از چپها و
کمونیست ها با شکوه خاصی برگزار شد.
طی این مارش عظیم که از خیابان Frankfurter Alle تا مقبره این دو کمونیست ارزنده، واقع در
آرامگاه سوسیالیست ها در منطقه Lichterfelde در شهر برلن برگزار
شد، علاوه بر چپها و کمونیستهای آلمانی، از کشورهای ترکیه، اسپانیا، آمریکای
لاتین، کشورهای عربی، ایران و... با شور و هیجان خاصی شرکت داشتند. شرکت کنندگان
تقریبا در تمام مسیر سرود جاودانه "انترناسیونال" را بر لب و شعارهایی
بطور عمده با مضمون ضد امپریالیسم، فاشیسم، استعمار نوین، استثمار، ستم و فقر و
نیز مبارزه به خاطر صلح... حمل میکردند ودر خاتمه بر مزار آن دو کمونیست بزرگ یاد
و خاطرشان را گرامیداشتند.
مطلب زیر ترجمه ای ازفراخوان رفقای حزب برادر ما درآلمان است که به
مناسبت این روز تاریخی منتشرشده است:
"در آخر هفته
دوم ژانویه 1919، رزا لوکزامبورگ و
کارل لیبکنشت توسط فاشیست فریکورپس به قتل رسیدند.
اهمیت بزرگ داشت این دورهبربزرگ جنبش کارگری پس از گذشت 100 سال چیست؟
مبارزه روزا و کارل هنوز برای ما مهم است، زیرا: درکشورما هنوزهمان
سیستمی برقراراست و ما با آن میجنگیم. بحرانهای اقتصادی، فقر، فاشیسم، جنگ، درست
مانند دوران رزا و کارل وجوددارند. بنابراین بزرگداشت آنها به معنای انجام
مبارزات خود و الهام و آموختن از آنها است. زیرا آنآها در آن زمان پاسخ هایی
داشتند که هنوز هم به ما مربوط است. آنها علیه بحران و فقر کارگران مبارزه کردند،
زیرا میدانستند که در جامعه طبقاتی همیشه عده قلیلی هستند که از کار تودهها سود
میبرند. رزا و کارل پیوسته برای اعلام مبارزه مداوم علیه استثمارگران، به ویژه در
مواقع بحرانی مانند جنگ جهانی اول، ایستادند. آنها چه قبل از جنگ جهانی اول و چه
در طول جنگ جهانی اول علیه سیاست جنگی آلمان جنگیدند، زیرا میدانستند که قربانیان
این سیاست همیشه زحمتکشان از هر طرف هستند. سخنانی که کارل لیبکنشت در برابر
اعتبارات جنگی علیه حزب خود در رایشتاگ ایراد کرد، میتواند در مورد وضعیت کنونی
نیز اطلاق شود:
"این جنگ، که
هیچ یک ازمردم درگیر آن را نمیخواستند، برای رفاه ملت آلمان نبود ونیست. مردم
بهوش باشید این یک جنگ امپریالیستی است، جنگی برای تسلط سرمایه داری بر بازار
جهانی، برای تسلط سیاسی بر مناطق مهم سکونتگاهی برای سرمایه صنعتی و بانکی."
امروز هم تلاش میشود با عبارات و دروغ ها تسلیحات و سیاست جنگی را به
ما بفروشند و دلپذیر کنند. اما کارل لیبکنشت از قبل میدانست: این سیاست فقط به
نفع ثروتمندانی است که همچنان از جنگ ها سود میبرند. رزا و کارل با سیاست خود به
هیچ وجه با اکثریت حزب خود، SPD، موافق نبودند. اما
آنها علیه رفرمیسم و اپورتونیسم در جنبش کارگری و SPD
مبارزه کردند. بیش از 100 سال بعد، میبینیم که آنها چقدر در انتقادات خود
درست میگفتند.
رزا و کارل با نثارجان خود به آرمآنهای کارگران و انقلاب وفادار
ماندند و به ترویج این مشی انقلابی پرداختند.این امر امروز برای ما بسیار حائز
اهمیت است که به راه ومبارزه آنها ادامه دهیم. زیرا وقتی امروز در خیابان هستیم -
برای شرایط کار و زندگی بهتر، علیه فقر، علیه جنگ و تسلیح مجدد، میجنگیم واین
همان روح انقلابی رزا و کارل، در مبارزات ما برای ادامه زندگی است."
***
اوراسیا را بشناسیم
امروزه جغرافی دانان خشکیهای زمین رابه هفت قسمت و یاهفت قاره تقسیم
میکنند که ازبزرگ به کوچک عبارتند از: آسیا، آفریقا، آمریکای شمالی، آمریکای
جنوبی، جنوبگان، اروپا و اقیانوسیه معروف به استرالیا.
درسالهای اخیر دردانش جغرافیا وعلوم سیاسی، دوقارهِ بدون مرزمشترکِ آسیا و اروپا
را"اوراسیا" نام گذاریمی کنند.
این دوقاره چنان بهم چسبیده اند که جغرافی دانان، رشته کوههای قفقاز
و اورال بطول ۲۴۰۰کیلومتر، را مرز فرضی بین ایندوقاره درنظر گرفته اند.
مساحت اوراسیا ۵۵ میلیون کیلومترمربع وجمعیتی حدود پنج میلیارد نفر
دارد که هفتاد درصد جمعیت جهان را شامل میشود. این قاره عظیم ازاقیانوس آرام
درشرق شروع و به اقیانوس اطلس(آتلانتیک شمالی)درغرب منتهی میگردد.
۹۳ کشوراز۱۹۶کشورجهان
در اورآسیا قرار دارند.
خود قاره آسیا کهنترین، وسیعترین و پرجمعیتترین قاره جهان است که
تمدنهای چندین هزارساله وبزرگی مانند تمدنهای چینی، هندی، ایرانی، میان دو
رودی(بین النهرین) و وَرای رود(ماوراالنهر) درآن شکل گرفته اند.
۴۸ کشورمختلف در قاره
آسیا قرار دارند که کوچکترین آنهاکشور"مالدیو" است که ۱۸۶ کیلومتر مربع
مساحت دارد و پهناورترین کشورآسیا و جهان کشور روسیه است که بیش از ۲۰ میلیون
کیلومترمربع وسعت دارد.
کشورهای اروپایی "متمدن" و در راس آنها ایالات متحده آمریکا
که درگذشته و حال ازطریق جنگ، کشتار، غارت و چپاولِ کشورهای آفریقایی و آمریکای
جنوبی و آسیا ثروتمند وقدرتمند شدند، بنابر ماهیت تجاوزکارانهشان، همواره چشم طمع
به قاره آسیا و بویژه روسیه، چین، ایران و غیره و به ثروتهای بیکران آن داشتند و
هنوز هم دارند. زمانی سوئدیها، سپس فرانسویانِ زمان ناپلئون و بعدتر آلمانِ
هیتلری و اخیرا تمامی کشورهای "ناتویی" به رهبری آمریکا، باهجوم گسترده
و با پیشرفتهترین تجهیزات نظامی و با تحریمهای همه جانبه، ازطریق کشور فاشیست
زدهِ "اوکراین" درپی شکست و تجزیه و تسلط برکشور روسیه بودند و هستند.
چنین سیاست تجاوزکارانه و سلطه برجهان را درآینده، درصورت شکست روسیه،
برای چین و ایران نیزدربرنامه خود دارند ! اما نمیدانند که کشورهای مستقل و ملتهای
متحد و میهن دوست رانمیتوان به زانو درآورد مگر باسیاست تفرقه افکنانه و یا با تکیه
بر مزدوران و اجنبی پرستان و به کمک خائنین به کشور و به ملت !
***
تلاش غرب برای جلوگیری از شکست نهایی در اوکراین
درآستانه آغازدومین سال نبرد روسیه علیه
جنگ تحمیلی ناتو
یکم: شکست ارتش ظفرمند زلنسکی ومزدوران چندملیتی ناتو در برابر ارتش روسیه
درطول چند ماه گذشته با وجود کمکهای بیسابقه و غیرقابل باور غرب باعث شده تا در
آستانه دومین سال شروع نبرد سرنوشتساز قرن، کشورهای غربی به ویژه آنهایی که
دشمنی و کینه بیشتری نسبت به روسها دارند تلاش کنند تا سیل جدیدی از تسلیحات و
تجهیزات را روانه اوکراین کنند، شاید این تسلیحات و تجهیزات جدید بتواند بهانههای
رئیس جمهور مفنگی این کشور را بریده و کورسوی امیدی برای متعادل کردن میدان نبرد
ایجاد کند. نبردی که در یازدهمین ماه خود باوجود هجمه سیاسی، اقتصادی، نظامی و
تبلیغاتی غرب باعث عقب راندن ارتش روسیه نشده است.
دوم:حقیقت آن است که زلنسکی چندی پیش مدعی شده بود که اگر ۳۰۰ دستگاه تانک در
اختیار داشته باشد، میتواند کریمه را اشغال کند! حالا کشورهای اروپایی و آمریکا
در یک کمک تسلیحاتی خیرخواهانه گفتند که میلیاردها دلار تجهیزات جدید را روانه
اوکراین خواهند کرد! شامگاه پنجشنبه بود که دولت آمریکا اعلام کرد جدیدترین بسته
تسلیحاتی به مبلغ دو و نیم میلیارد دلار (تقریباً یک چهارم بودجه نظامی ایران) را
برای کمک به عناصر ناتو اوکراین خواهد فرستاد. وزیر امور خارجه آمریکا همزمان با
اعلام قیمت دلاری این بسته کمکهای خیرخواهانه از ارسال صدها دستگاه خودروی زرهی
از نوع استریکر به اوکراین خبر داده بود تا شاید دروغها و بلوفهای زلنسکی در
مورد حمله به شبه جزیره کریمه درست از آب در بیاید.
سوم:از سوی دیگر گروهی متشکل از۹ کشور از جمله انگلیس، لهستان و هلند متعهد
به پیگیری «مجموعهای بیسابقه از کمکهای اهدایی» تسلیحاتی به اوکراین شامل تانکهای
پیشرفته شدهاند. در این بیانیه که به صورت مشترک از سوی این کشورها منتشر شد،
آمده است: «ما متعهد میشویم به این که به صورت گروهی تحویل مجموعهای بیسابقه از
کمکهای اهدایی برای ارتش اوکراین شامل تانکهای اصلی میدان نبرد، ادوات توپخانه
سنگین، مهمات ضد هوایی و خودروهای رزمی مخصوص پیاده نظام را پیگیری کنیم.»
چهارم:این بیانیه که در وبسایت دولت انگلیس انعکاس پیدا کرد، به شکل مشترک
از سوی وزرای دفاع انگلیس، استونی، لهستان، لتونی و لیتوانی به همراه نمایندگان
دانمارک، جمهوری چک، هلند و اسلواکی بعد از نشست آنها در استونی منتشر شد.
خبرگزاری فرانسه نیز گزارش کرد، سوئد روز
پنجشنبه به ارسال توپخانه هویتزر تحت عنوان توپخانه «آرچر» که ماهها مورد درخواست
اوکراین بوده، به همراه موشکهای ضدتانک و خودروهای زرهی دیگر برای کیِیف متعهد
شده است
.
پنجم: اولف کریسترسون، نخست وزیر سوئد در یک کنفرانس خبری گفت، دولتش با یک
بسته سه بخشی کمکهای نظامی برای اوکراین موافقت کرده و این بسته شامل «تصمیم برای
نخستین بار به منظور شروع کردن تحویل سیستم توپخانه آرچر به اوکراین» میشود. دولت
سوئد که با کمکهای تسلیحات به اوکراین دکترین خودش برای عدم تحویل سلاح به یک
کشور درگیر در جنگ را نقض کرده همچنین اعلام کرد، تصمیم دارد ۵۰ خودروی زرهی CV-۹۰ و موشکهای ضد تانک قابل حمل NLAW
را هم برای اوکراین بفرستد.
ششم:کریسترسون ادعا کرد: «این حمایت نظامی قاطع است و میتواند در جبهه
جنگ در اوکراین وضعیت را در خصوص اینکه چه کسی ابتکار عمل را در زمستان جاری به
دست بگیرد تغییر دهد.» بر اساس این گزارش، تصمیم روز پنجشنبه دولت سوئد به این
معنی است که حالا نیروهای مسلح سوئد این وظیفه را پیدا میکنند که «دست به تدارکات
برای شروع تحویل سلاح توپخانهای آرچر به اوکراین بزنند.» پل جانسون، وزیر دفاع
سوئد بیان کرد، دولتش از ارتش سوئد خواسته توصیه خود درباره اینکه امکان ارسال چه
تعداد از سلاحهای توپخانه ای آرچر موجود در انبارهایش وجود دارد را ارائه کند.
هفتم:انگلیس نیز اعلام کرد، ۶۰۰ تیر موشک بریمستون را برای اوکراین میفرستد. بن والاس، وزیر جنگ
انگلیس روز پنجشنبه به خبرنگاران در محل پایگاه نظامی تاپا در استونی گفت: «امروز
من میتوانم بگویم ما قصد ارسال ۶۰۰ عدد موشک بریمستون دیگر را داریم که برای کمک به تسلط اوکراین بر
میدان جنگ فوق العاده مهم خواهند بود.» (سریع قبر انگلیسیها صدها تیر موشک آن را
طراحی و اجرا کردند اما کسی هیچ نشانی از اثرگذاری آنها در میدان نبرد ندید ولی
به نظر میرسد اثرش در جیب سیاستمدارانه غربی خوب پیدا میشود) دانمارک نیز اعلام
کرد، ۱۹ قبضه توپخانه هوویتزر فرانسوی «سزار» ارتش خود را به اوکراین میدهد./کانال اخبار سوریه
***
ادبيات
مارکسيستي به زبان مختصر و ساده
نیروهای
مولد، روابط تولید
انسان برای زیستن به خوراک، لباس، مسکن، سوخت و
غیره نیازمند است و برای تحصیل این لوازم ضروری باید آنها را تولید کند. تولید، آن
عاملی است که انسان را از حیوان متمایز میسازد. زندگی حیوانات در گرو محیط
پیرامون آنها است، در گرو وسائلی است که طبیعت در اختیار آنها میگذارد. انسان،
برعکس، به آنچه که طبیعت میدهد قناعت نمیورزد و خود به تولد مایحتاج خویش میپردازد.
تولید لوازم زندگی مستلزم افزار تولید است که باید آنها را ساخت و به کار بردن
آنها را دانست.
انسان پیش از آنکه به ساختن افزار تولید، حتی
بدویترین آنها توفیق یابد، هنوز در زمرۀ حیوانات بشمار میآمد و مانند آنها مقهور
طبیعت بود. اما همین که به افزارهائی ولو ساده برای شکار حیوانات و چیدن میوهها
دست یافت، از دنیای حیوانی به دنیای جامعه انسانی گام گذارد. از اینرو است که
انسان را حیوان سازندۀ افزار گفتهاند و آنچه که از انسان، انسان میسازد همین
ساختن افزار تولید است. انسان به کمک افزار تولید با طبیعت به مبارزه بر میخیزد،
طبیعت را بنابر نیازمندیهای خویش تغییر میدهد
و اشیاء و محصولاتی پدید میآورد که در محیط پیرامون به صورت آماده وجود
ندارند.
افزار کار، شیئی یا مجموعهای از اشیاء است که
انسان از طریق آن موضوع کار را به دلخواه تغییر صورت میدهد. افزارهای مدرن تولید
عبارتند از ماشینهای غول پیکر، مکانیسمهای مختلف، آلات و ادوات گوناگون و غیره.
وسائل کار، دارای مفهومی وسیعتر از افزار تولید
است. وسائل کار، در کنار افزار تولید، در صنایع: بنای کارخانه، سوخت، برق و غیره و
در کشاورزی: کودهای مختلف، مواد شیمیائی، به خاطر مبارزه با آفات نباتی و حیوانی و
غیره را در بر میگیرد.
افزار تولید به خودی خود اجسامی هستند بیجان که
چنانچه به کار نیفتند فایدهای نمیرسانند و چه بسا تحت شرایط جوی به تدریج رو به
انهدام میروند. برای بکار انداختن افزار تولید، کار و نیروی زنده لازم است. از
اینرو انسان که افزار تولید را بکار میاندازد نیروی تولیدی اساسی و تعیین کننده
است.
«نخستین نیروی مولد تمام بشریت، کارگر است،
زحمتکش است». (لنین)
مجموعۀ وسائل تولید و قبل از همه افزار تولید به
اضافه انسانها که با کسب مهارت و تجربه این وسائل را بکار میاندازند و مایحتاج
زندگی را تولید میکنند نیروهای مولد نامیده میشوند.
خصلت و محتوای نیروهای مولد از دورانی به دوران
دیگر تغییر میپذیرد. اگر در دوران اشتراکی اولیه، افزار تولید عبارت بودند از
ابزارهای سنگی، چوب دستی، تیر و کمان و... وسائل تولید امروز شامل کارخانههای
عظیم، معادن، وسائل حمل و نقل و غیره است.
در تولید نعم مادی، نیروهای مولد فقط یک طرف
موضوع را تشکیل میدهند که در واقع مبین رابطه انسان با اشیاء و نیروهای طبیعت
است. در جریان تولید، در مبارزه با طبیعت به خاطر تحصیل لوازم زندگی، فعالیت انسان
انفرادی نیست، اجتماعی و اشتراکی است. در جریان این فعالیت، میان انسانها روابطی
برقرار میشود و فقط از طریق این روابط اجتماعی است که تولید صورت میگیرد. روابطی
را که در جریان تولید میان انسانها پدید میآید و دارای خصلت عینی است روابط
تولید مینامند.
از همان بدویترین مراحل تاریخ بشر این روابط
میان انسانها برقرار میگردد. روابط انسانها در جریان تولید، همان کوشش مشترک
آنها با افزارهای بسیار بدوی، به خاطر تهیه مایحتاج زندگی است و توزیع آنچه که در
نتیجه کوشش مشترک به دست آمده است. پس از آنکه بر اثر رشد نیروهای مولد در جامعه
تقسیم کار پدید آمد مثلا کشاورزی از گلهداری جدا شد و این هر دو از پیشهوری
فاصله گرفتند و دردرون پیشهوری شعب گوناگونی بوجود آمد، وابستگی انسانها و گروههای
انسانی نسبت به یکدیگر فزونی گرفت و هر اندازه تقسیم کار جلوتر رفت وابستگی روابط
آنها شدید و شدیدتر شد.
در مرحله معینی از تکامل جامعه، وسائل تولید از
خود تولید کننده جدا میشود و در اختیار معدودی از افراد جامعه قرار میگیرد، بدین
ترتیب مالکیت خصوصی بر وسائل تولید بروز میکند. از این مرحله به بعد اقلیتی از
افراد جامعه وسائل تولید را در دست دارند در حالی که اکثریت افراد جامعه یعنی
تولیدکنندگان مستقیم، فاقد وسائل تولیداند. وسائل تولید از تولیدکنندگان واقعی جدا
میشود و برای آنکه تولید بتواند جامه عمل بپوشد باید این جدائی را از میان برداشت
و این دو را با یکدیگر متحد ساخت. در اینجا است که میان صاحبان وسائل تولید و
تولیدکنندگان واقعی روابط خاصی برقرار میگردد که همان روابط طبقاتی است.
جامعۀ سرمایهداری را بگیریم. در این جامعه روابط
تولید شبکه بغرنج و پیچیدهای است که میان انسانهائی که در کار تولید شرکت میجویند
برقرار میگردد. این روابط در تمام زمینههای تولید، توزیع و مصرف به چشم میخورد،
مانند روابط میان شعب مختلف تولید، میان شهر و ده، روابطی که هنگام خرید و فروش یا
رقابت برقرار میشود و غیره و غیره. در میان انبوه روابط تولیدی، آن روابطی که
پایه و اساس تکامل جامعه است، آن روابطی که تعیینکننده تمام روابط دیگر است، خصلت
تولید و سیمای جامعه بدان وابسته است همانا روابط انسانها نسبت به وسائل تولید یا
به عبارت دیگر شکل مالکیت بر وسائل تولید است.
«اگر نیروهای مولد به این سئوال جواب میدهد که
انسانها با چه افزاری به تولید نعم مادی ضروری خویش میپردازند، وضع روابط تولید
به این سئوال دیگر جواب میدهد: وسائل تولید (زمین یا جنگل، آب، معدن، مواد خام،
افزارهای تولید، عمارات تولید، وسائل مخابرات و ارتباطات و غیره) در مالکیت کیست،
وسائل تولید در اختیار کیست، در اختیار تمام جامعه یا در اختیار افراد، گروهها و
طبقات جداگانه که از آنها برای استثمار سایر افراد، گروهها و طبقات استفاده میکنند».
(استالین).
مالکیت بر وسائل تولید به دو شکل میتواند جلوه
کند: مالکیت خصوصی، مالکیت اجتماعی، برحسب اینکه وسائل تولید در اختیار افراد یا
گروههای کوچکی است (مالکیت خصوصی) و یا در اختیار تمام جامعه (مالکیت اجتماعی).
به عبارت دیگر بر حسب شکل مالکیت دو نوع روابط تولید در جامعه صورت میبندد. در
حالت اول روابط تولید، روابط تابع و متبوع، فرمانده و فرمانبر است که از آن
استثمار انسان از انسان حاصل میآید، در حالت دوم روابط تولید، روابط همکاری و کمک
متقابل است و در آن اثری از استثمار نیست.
مالکیت خصوصی بر وسائل تولید موجب میگردد که
انسانهائی از داشتن این وسائل محروم بمانند و برای امرار معاش به تابعیت آن افراد
یا طبقاتی در آیند که وسائل تولید در اختیار آنها است. چنانکه سرمایهداری، سرمایهدار
وسائل تولید را دردست خود متمرکز میسازد و کارگر که فاقد هرگونه وسائل تولید است
ناگزیر باید نیروی کار خود را به سرمایهدار بفروشد و از جانب سرمایهدار استثمار
شود.
ظاهرا چنین مینماید که رابطه انسانها نسبت به
وسائل تولید یا به دیگرسخن مالکیت بر وسائل تولید، رابطه انسانها با اشیاء است.
ولی در واقع چنین نیست. رابطه نسبت به وسائل تولید رابطه اجتماعی میان انسانها
است. زیرا آن طبقهای که مالک وسائل تولید است (سرمایهدار، مالک زمین) بر انسانهائی
که فاقد این وسائلاند حکومت میکند، آنها را وامیدارد که از نظام اجتماعی معینی
تبعیت نمایند، به استثمار تن دردهند.
روابط تولید خصلت عینی دارد، تابع خواست و اراده
انسانها نیست. انسانها در انتخاب نیروهای مولد اختیاری ندارند، روابط تولید نیز
تابعی از نیروهای مولد است و بنابراین در ورای اختیار انسانها است. مثلا در دنیای
سرمایهداری کنونی برای کارفرما مقدورنیست به سیستم روابط تولیدی فئودالی بازگردد
همانطور که فئودال نمیتوانست روابط تولید سرمایهداری برقرار کند.
نیروهای مولد و روابط تولید مجموعه واحدی را میسازند،
این مجموعه را شیوۀ تولید مینامند، شیوه تولید «مظهر وحدت» نیروهای مولد و روابط
تولید است.
شیوۀ تولید در ساختن جامعه و در تکامل آن نقش
تعیین کننده دارد. شیوه تولید حاکم در جامعه هرگونه که باشد سیمای جامعه نیز در
انطباق با آنست. شیوه تولید است که وجود یا فقدان طبقات اجتماعی متخاصم، خصلت
مناسبات متقابل طبقات، خصلت ایدئولوژی مسلط و تاسیسات سیاسی و حقوقی مسلط را تعیین
می کند. چنانکه شیوه تولید سرمایه داری مستلزم نظام سرمایه داری است، جامعه سرمایه
داری را به دو طبقۀ متخاصم کارگر و سرمایه دار تقسیم میکند. تمام روابط تولیدی
جامعه سرمایه داری و همچنین افکار و نظریات سیاسی، حقوقی و هنری و غیره و تاسیسات
سیاسی و حقوقی آن از شیوۀ تولید سرمایه داری ناشی میشوند.
با تغییر شیوه تولید طبیعتا روابط تولید، افکار و
نظریات و تاسیسات سیاسی و حقوقی جامعه نیز دگرگون میگردد،به عبارت دیگر بر اساس
شیوۀ تولید است که باید افکار و تاسیسات جامعه معین را توضیح داد و نه بالعکس،
براساس شیوه تولید است که میتوان توضیح داد چرا به جای جامعه فئودالی جامعه
سرمایه داری می نشیند و نه جامعه دیگر و چرا جامعه سرمایه داری ناگذیربه جامعه
سوسیالیستی بدل میگردد.
***
گشت وگذاری در فیسبوک
پاسخ به یک
پرسش
پرسش: رفقای گرامی و زحمتکش توفان، ضمن
سلام وخسته نباشید پرسشی دارم درمورد
" سوسیالیسم واقعا موجود" گذشته در باره سیاست صلحخواهی این کشور. حزب
شما معتقد است شوروی با روی کارآمدن خروشچف
پس از درگذشت استالین دیگراز صلح دفاع نکرد بجای مبارزه با صلح با آمریکا
به زد وبند پرداخت.مخالفت اصولی شما با سیاست صلح شوروی چه میباشد؟آیا فکرنمی
کنید سیاست حزب شما دراین رابطه چپ روانه بود؟ بااحترام.امضا.طاهر الف-تهران
پاسخ:رفیق گرامی، از پرسش بسیار مهمی که طرح کرده اید
سپاسگزاریم .تلاش میکنیم درصفحه محدودی که دراختیار داریم به این پرسش مهم که جنبش
کمونیستی را به انشعاب کشانده است پاسخی درخورتوجه دهیم. ابتدا ناچاریم مختصرا به
مفاهیم صلح وجنگ بپردازیم.
رفیق عزیز، جنگ و صلح مفاهیم اجتماعی هستند و از این زاویه
باید به آنها برخورد کرد. کمونیستها که به طبقات و مبارزه طبقاتی معتقدند و تکامل
تاریخ را ناشی از این مبارزه می دانند برای ارزیابی و قضاوت درست اسلوب ماتریالیسم
دیالکتیک را در دست دارند. آنها نمی گویند که جنگ، جنگ است و ما هر نوع جنگی را
همان گونه که شعار پاسیفیستهاست، محکوم میکنیم. مارکسیست - لنینیستها به جنگ به
منزله امری انتزاعی نمینگرند. آنها در پی آن هستند که خصلت جنگ را بشناسند.
بدانند که چرا این جنگ به وجود آمده و چه اهدافی را در مد نظر داشته و توسط چه
طبقه اجتماعی رهبری میگردد. لنین میگفت :" چگونه میتوان "ماهیت
واقعی" جنگ را دریافت، چگونه این ماهیت را تعیین کرد؟ جنگ ادامه سیاست است. باید
سیاست قبل از جنگ را مطالعه کرد، سیاستی که به جنگ انجامیده یا میانجامد. اگر این
سیاست، سیاست امپریالیستی است یعنی اگر از منافع سرمایه مالی دفاع میکند،مستعمرات
و کشورهای دیگر را غارت مینماید، در این صورت جنگی که از این سیاست بر میخیزد،
جنگ امپریالیستی است. اگر سیاست، سیاست ملی آزادیبخش است یعنی مبین جنبش توده ای
علیه یوغ ملی است، در این صورت جنگی که از این سیاست بر میخیزد، جنگ آزادبیخش ملی
است" ویا حتا به رغم ماهیت امپریالیستی کشورها دربرخی موارد خاص میتواند
خصلت ضد فاشیستی و ضد نازیستی به خود گیرد. درجنگ جهانی دوم جنگ خصلت ضد فاشیستی
بخود گرفت و لذا تاکتیک کمونیستها دفع خطر فاشیسم ودفاع از دمکراسی به مفهوم عام
آن بود. ویا جنگی که روسیه علیه ناتو در اوکراین مشغول است جنگی دفاعی برعلیه ناتو
و نئونازیهای آزوف است به رغم اینکه روسیه یک کشور سرمایه داری امپریالیستی است.
از نظر کمونیستها
جنگ پرولتاریا بر ضد سرمایه داری بخاطر نجات هستی اش و پایان دادن به بهره کشی
خویش اقدامی بر حق است. وقتی استعمارگران برای غارت کشوری به آن تجاوز کرده و در
آن کشور ساکن گشته و مانع میگردند که ساکنین آن کشور خود سرنوشت خویش را تعیین
کنند در آن صورت مبارزه انقلابی آن مردم و جنگ آزادیبخش آنها برای کسب استقلال
ملی اقدامی مترقی و قابل ستایش است. پس از دیگاه مارکسیستها به مفهوم جنگ باید از
دیدگاه منافع مبارزه طبقاتی نگریست. جنگ خلقهای ویتنام، کامبوج و لائوس علیه
تجاوزکاران آمریکائی، جنگ خلقهای شوروی و سایر خلقهای جهان علیه ددمنشی نازیها،
جنگهای مقدسی هستند که با هدف نابودی جنگ افروزان صورت میپذیرند. مارکسیستها
جنگها را به عادلانه و غیر عادلانه ارزیابی میکنند. پرزیدنت بوش که فرمان نابودی
مردم عراق را صادر کرده بود، با فریب کاری اقدام خود را جنگ عادلانه معرفی میکرد
و با همان استدلالی عمل مینمود که در مواقع عادی بر ضد آن به یورش ایدئولوژیک
مبادرت میورزید. جنگ همانگونه که روشن است ادامه سیاست با وسایل دیگر است و
سیاست نیز طبقاتی و در خدمت منافع گروه ، طبقه و محافل معینی صورت میگیرد. اگر
سیاست بد و خوب دارد، اگر سیاستِ بی پدر و مادر بورژوائی و سیاستِ روشن و اصولی
کمونیستی وجود دارد، آنوقت جنگ نیز از دو زاویه باید مورد بررسی قرار گیرد. بقول
لنین:" جنگ داخلی نیز جنگ است هر آن کس که مبارزه طبقاتی را قبول دارد نمیتواند
جنگ داخلی را قبول نداشته باشد. این جنگ ها در جامعه طبقاتی ادامه طبیعی و در
شرایط معین ادامه ناگزیر تکامل و شدت مبارزه طبقاتی است. تمام انقلابات بزرگ
موید این امر است. انکار جنگهای
داخلی و یا بدست فراموشی سپردن آنها به معنی افتادن در اپورتونیسم مفرط و روگردانیدن
از انقلاب سوسیالیستی است". آن کس که جنگ را بطور کلی محکوم میکند چه
آگاهانه و چه از روی جهالت به طور عینی همدست استعمار و استثمار و یار و یاور
امپریالیسم است. وی فقط آب به آسیاب امپریالیسم که نیروی تجاوز و جنگ است، فرو میریزد
و مردم عادی را در قبال تجاوز آن روحاً خلع سلاح مینماید. رویونیستها از این
قماشند که جنگ را از ماهیت آن جدا کرده و امری برای خود در نظر گرفته و در هر
شرایطی محکوم و طرد میکنند. کائوتسکی در سال 1914 قبل از آغاز جنگ اول جهانی میگفت
:" در شرایط کنونی جنگی نیست که به طور کلی برای ملل مختلف و به ویژه برای
پرولتاریا بدبختی به بار نیاورد. آن چه که ما از آن بحث میکنیم این است که ما به
چه وسیله ای میتوانیم از جنگ مخوف جلوگیری کنیم نه این که کدام جنگها ممکن است
مفید واقع شوند و کدام مضر"(حزب سوسیال- دموکرات در دوران جنگ). دو جنگ جهانی
که هر دو را بورژواها شروع کردند و تجاوز به شوروی و قتل عام میلیونها انسان لازم
بود تا ثابت شود مهملات کائوتسکی چقدر بی ربط است و تئوری هایش تا به چه حد به
امپریالستها خدمت کرده است. فرق مارکسیست – لنینیستها با رویزیونیستها در درک
رابطه عمیق میان جنگ و مبارزه طبقاتی است. هر کس که این واقعیت را که فقط با
نابودی طبقات و استقرار سوسیالیسم در عرصه جهان، جنگ بطور کلی از صحنه تاریخ زدوده
خواهدشد، درک نکند بوئی از مبارزه طبقاتی نبرده است. اکنون که سرمایه داری بر جهان
تسلط بی برو برگرد دارد ما شاهد آنیم که از جنگی به جنگ دیگر میرود. پیروزی
سرمایه داری و بقاء آن با ادامه جنگ همراه است. اگر لنین جنگ را زائیده امپریالیسم
میدانست، رویزیونیستها جنگ را از ماهیت طبقاتی آن جدا کرده و چنین جلوه میدادند
که گویا در آمریکا نیز آدم های خوبی وجود دارند که مخالف جنگند. تو گوئی سیاست
امپریالیسم با آدم های خوب و بد تعیین میشود. تو گوئی نیاز سرمایه در به راه
انداختن جنگ یک امر کاملا ذهنی و نه عینی است که از ماهیت تکامل و گسترش سرمایه بر
نمیخیزد. رویزیونیستها با هر جنگی به مخالفت بر میخیزند و پاسیفیسم را با تکیه
به روحیه ضد جنگ تودهها تبلیغ میکنند. این افکاری بود که خروشچف بدان دامن زد.
خروشچف اصل صحیح
لنینی همزیستی مسالمت آمیز بین کشورهای دارای نظامهای اجتماعی گوناگون را تحریف
کرده و آنرا به سیاست تسلیم طبقاتی و آرایش امپریالیسم مبدل نموده و با امپریالیسم
"صلح طلب" بر سر تقسیم جهان به تبانی نشست. خروشچف همزیستی مسالمت آمیز
را به مثابه خط مشی اصلی سیاست خارجی "و خط مشی استراتژی تمام دوران گذار
سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی" اعلان نمود(پراودا دسامبر 1963).
خروشچف اصل همزیستی مسالمت آمیز میان نظامهای گوناگون اجتماعی را تا موقعی که
سوسیالیسم در محاصره سرمایه داری قرار دارد به اصل مبارزه طبقاتی بسط داد و
همزیستی و آشتی طبقاتی را جایگزین مبارزه طبقاتی کرد.
هفته نامه آمریکائی
نیشن
این سیاست خروشچف را که به
انشعاب جنبش کمونیستی جهان منجر گردید صادقانه در خدمت غرب ارزیابی کرده و
نوشت:"دیگر روشن شده است که آرزوی خروشچف برای تخفیف تشنج در بهبود مناسبات
با غرب بسیار صادقانه است و او حتا آماده است برای نیل به این هدف جنبش کمونیستی
را به خطر نفاق بیاندازد"(9 فوریه 1963). خروشچف برای آقائی بر جهان و تبدیل
روسیه سوسیالیستی به یک ابر قدرت امپریالیستی می گوید:" ما امیدواریم در
زمینه مبارزه بخاطر صلح و امنیت خلق های کشورهای مختلف و در رشتههای اقتصادی و
فرهنگی با آمریکا دوستانه همکاری کنیم" و "همکاری اتحاد شوروی و آمریکا
در حل مسائل جهانی " اساس سیاست شوروی اعلان میگردد. حل مسائل جهان چیزی جز
سرکوب و یا وابسته کردن جنبش های آزادیخواهانه خلقها و انحراف مبارزات پرولتاریا
جهان نبود. مبارزه طبقاتی و انترناسیونالیسم پرولتری و ایده های سوسیالیسم برای
توافق با هارترین کشور امپریالیستی جهان بیشرمانه فدا میشود و برای نیل به این
مقصود تئوریهای جدیدی خلق میشود. تئوری مرحله سوم سرمایه داری که بر طبق این
تئوری گویا امپریالیسم دیگر جنگ طلب نیست و اعلان میگردد:" من در هنگام
مذاکره با رئیس جمهور آمریکا حس کردم که او نیز مانند ما، در اندیشه تامین صلح
است"(از مصاحبه مطبوعاتی خروشچف 27 سپتامبر 1959). و طی سخنرانی دیگری در
میان زحمتکشان شوروی میگوید:"من از این تریبون عالی در برابر خلق خویش، در
برابر حزب و دولت باید بگویم که رئیس جمهور، آیزنهاور در ارزیابی اوضاع و احوال
معاصر بین المللی، خردمندی دولتمندانه نشان داد. مردانگی و اراده نشان داد. اوبعنوان
مردی که از اعتماد کامل خلق خود برخوردار است، علیرغم شرایط بغرنج آمریکا پیشنهاد
کرد که بین سران دو کشور ما دید و باز دید به عمل آید. ما قدر این ابتکار مهم را
که در جهت تحکیم امر صلح است میدانیم"(مسکو 28/9/59). ادامه در شماره بعد
***
پاسخ به یک پرسش در شبکه تلگرام
پرسش: دوستان محترم توفان من در تعجبم
که با قطعنامه پارلمان اتحادیه اروپا و درلیست تروریستی قراردادن سپاه پاسداران
اسلامی مخالفت کرده اید ازچه
میهراسید؟ مبنای مخالفت شما چیست.به نظر من گیریم رژِیم سرنگون شود. هررژیمی درایران روی
کار بیاید بهتر از این
رژیم کثیف اسلامیست .این
رژیم نزدیکترین وعزیزترین بستگان
مارا کشت وسرنگونی رژیم توسط
هر کسی صورت گیرد روز جشن ماست. آیا بهتر نیست
درموضع خود تجدید نظرکنید واز لیبی شدن احتمالی ایران دست بردارید؟
پاسخ:دوست گرامی،سپاس از پرسشتان! قبل از هرچیز باید
عرض کنیم مبارزه سیاسی، مبارزهﺍﻯ برای تصفیه حساب
شخصی و دل خنک کردن نیست، بلکه مبارزهﺍﻯ آگاهانه برای تصفیه حساب طبقاتی
است.مبارزهﺍﻯ که بر کین و انتقامگیری شخصی استوار باشد فرجامی جز یأس و سرخوردگی
در برنخواهد داشت، بیراهه است. مثلا نمیتوان به خاطر نفرت از رژیم ارتجاعی صدام
حسین از تجاوز نظامی به عراق دفاع نمود و جام شراب را به سلامتی اعدام صدام حسین
توسط آمریکا سرکشید و دخالت اجانب در امور داخلی کشور را تائید نمود. آنها که چنین
کردهﺍند از مسیر مبارزه اصولی خارج شده، به آلت دست زورمندان جدید تبدیل شدهﺍند.به
لیبی بنگرید که به چه روری گرفتار شده است.اکنون در پایتخت این کشور سه دولت با
منافع گوناگون علیه هم میجنگند و تروریسم وناامنی فضای جامعه را دود اندود کرده
است ومردم راهی جز فرار ازکشور نمییابند. عین همین مسئله در مورد کشور ما ایران
هم صدق میکند. درصورتی چنین حمله ای ازبیرون و سرنگونی رژیم جز آشفتگی وویرانی
ونامنی و خروج میلیونها نفر از کشور حاصلی نخواهد داشت.
کسانی که به خاطر نفرت به حقشان
نسبت به رژیم منفور اسلامی در مقابل تحریم جنایتکارانه اقتصادی و تجاوز نظامی به
ایران حساسیت نشان نمیدهند وحتی مشوق دستگیری سران رژیم ایران توسط آمریکا و
اعدام آنها هستند، درک درستی از مبارزه سیاسی ندارند . اینان فقط برای خنک شدن
دلشان با رژیم مخالفت میکنند و نه برای استقرار یک نظام دمکراتیک و عادلانه
اجتماعی. بیان این که فقط این رژیم تبهکار برود تا دلم خنک شود اشتباه محض و جز
ارضای آتش خشم شخصی نتیجه دیگری نخواهد داشت، بی سرانجام است. رژیمﮬﺎﻯ لیبی، و
طالبان و بعث عراق توسط آمریکا و متحدینش سرنگون شدند اما نه آزادی دراین کشورها
برقرار شد و نه استقلال، بلکه برعکس وضع مردم هزاربار وخیمتر،تاریکتر و مصیبت
بارتر از گذشته شده است. دخالت بیگانگان درامور داخلی کشور ما ایران به معنای نقض حق تعیین سرنوشت مردم ایران به
دست خودشان است و این امر نمیتواند مورد پذیرش هیچ ملت آگاه و مستقلی باشد.
عزیزان ما که توسط رژیم اسلامی تیرباران شدند برای تحقق آرمان انسانی و حقوق
دموکراتیک ملت ایران، به ویژه کارگران و زحمتکشان جانباختند نه برای زندگی شخصی
خودشان و یا اختلاف شخصی با ملاها. از این رو باید از برخوردهای هیجانی و احساسی و
شخصی پرهیز نمود و مبارزه سیاسی و طبقاتی سنجیده و هدفمند و آگاهانهﺍﻯ را برای
تحقق آرمانﮬﺎﻯ عزیزان جانباخته مان یعنی استقرار آزادی، دمکراسی و عدالت اجتماعی
پیش بریم. راهی جز این راه برای تحقق
آرزوها و آمال مردم ایران میسر نیست. هر راه دیگری بیراهه است. روز جشن ملت ایران
روزی است که آگاهانه و متشکل رژیم را با دستان پرتوان خود و با کمترین خسارت مالی
و جانی سرنگون کند، چنین روزی آرزوی همهﻯ ایرانیان آزاده، مستقل و ضد امپریالیست و
ضد اجنبی است.
درمورد سپاه پاسداران و برآمد پارلمان اروپا و تروریستی خواندن این
ارگان رسمی ، ادامه همان سیاست سنتی ضدایرانی امپریالیسم غرب به سرکردگی آمریکا از
بدو انقلاب ایران است. این اقدام تائید ادامه سیاستهای دادگاههای ساختگی ایادی
رژیم جمهوری اسلامی درخارج ازکشوربرای نقض حاکمیت ملی ایران و ساختن ابزارهای فشار
تروریستی به ایران، تحریمهای ضدبشری، جنایتکارانه و غیرقانونی علیه مردم ایران،
تائید ترور فرمانده نظامی ایران قاسم سلیمانی در خاک عراق در یک سفر رسمی
دیپلماتیک، تائید ترور دانشمندان هستهای ایران و تائید تنش و دامنزدن به
جنگ و خونریزی و تهدید امنیت و صلح جهانی است وچنین سیاستی تروریسم بینالملل و
نقض آشکار همه حقوق بینالملل و منشور ملل متحد است و
نمی توان آن را محکوم نکرد. این سیاست تحریکآمیز و تروریستی که توسط اپوزیسیون
سلطنتطلب وسازمان مجاهدین رجوی و تجزیهطلبان وچپنماهای آشفته فکر و امثال آنها
ردیف شده است اقدامی ماجراجویانه، خشونتآفرین، جنگطلبانه و ضد ایرانی بوده ومورد
توافق حزب ما نیست.
یک اپوزیسیون جدی ومردمی قبل از اینکه بفکر سرنگونی رژیم
به هرقیمتی باشد ابتدا باید درپی ساختن بدیلی باشد با ماهیت مترقی وانقلابی که
شرایط زندگی مردم را پس ازسرنگونی بهتر کند ونه بدتر.سرنگونی وسیله است ونه
هدف.هدف ما از مبارزات مردم ایران برای سرنگونی تحقق حقوق دمکراتیک مردم در تمام
زمینهها و دراین برهه از زمان خواهان ایرانی هستیم که در آن جائی برای فساد،
دزدی، خویشاوندسالاری، ارتجاع مذهبی، دینسالاری، فقدان تساوی اجتماعی حقوق زن و
مرد، نقض حقوق کارگران و زحمتکشان، آموزگاران و... نباشد.آزادی وعدالت اجتماعی
وحفظ استقلال سیاسی وتمامیت ارضی ایران مهمترین دغدغه حزب ما برای برانداختن
حکومت ارتجاعی کنونی است.ازاین منظر ما شدیدا مخالف هرگونه تحریم اقتصادی و مداخله
نظامی درایران هستیم وبشدت علیه نیروهایی که ازتجاوزات نظامی به عراق ولیبی
وافغانستان و سوریه ...الهام و الگوبرداری میکنند، مبارزه میکنیم. پیروز باشید.
چاره
رنجبران وحدت وتشکیلات است