مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۸۲ نشریه الکترونیکی حزب کارایران شهریور ماه ۱۴۰۰
آدرسهای تارنماهای حزب کارایران (توفان):
www.toufan.org
www.toufan.de
آدرس مرکزی ایمیل حزب کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس کانال تلگرام توفان
1.
يادداشتي پيرامون اعتراف «جو بايدن» به شکست
آمريکا درافغانستان
2.
نگاهي مختصر به کارنامه حسن روحاني واهداف
دولت جديد
3.
يادداشت روز
4.
سخني درموردبحران کرونا وسياست جنايتکارانه
جمهوري اسلامي
5.
چند يادداشت کوتاه سياسي
6.
«عدم اجراي واکسيناسيون فوري، رايگان،عمومي
و استاندارد جنايت است»
7.
محاکمه و مجازات سران جنايتکار رژيم درکدام
دادگاه؟
8.
دست مزدوران امپرياليسم از شهداي حزب ما
كوتاه!
9.
گزارشي از وضعيت اسفناک کارگران در مجتمع
کشت و صنعت بيد مشک
10. در جبهه نبرد
طبقاتي
11. يادداشت هفته
12. نتايج حملات
تجاوزکارانه آمريکا و ناتو پس از حمله تروريستي يازده سپتامبر 2001
13. از فاجعة افغانستان
هيچ درسي نياموختند
14. «مايکل مور»،
فيلمساز معروف آمريکا در مورد شکست قواي متجاوز
آمريکا در افغانستان
15. به مناسبت
شصت وهشتمين سالگردکودتاي آمريکايي - انگليسي 28 مرداد 1332 درايران
16. بيانيه حزب
کمونيست کارگران فرانسه در باره شکست سياست امپرياليستها در افغانستان
17. سخني درباره
شعار مرگ برديکتاتور
18. 76سال از فاجعه
بمباران اتمي هيروشيما و ناکازاکي گذشت
19. ادبيات مارکسيستي
به زبان مختصر و ساده
20. گشت و گذاري
در فيسبوک، پاسخ به يک پرسش
21. پاسخ به يک پرسش
در شبکه تلگرام
***
یادداشتی
پیرامون اعتراف «جو بایدن» به شکست آمریکا درافغانستان
بر اساس برآوردها و آمار اعلامی، آمریکا دهها
میلیارد دلار درافغانستان هزینه کرد که هشتاد میلیارد دلار صرف ساخت و مجهز کردن
ارتش افغانستان شد، اما این ارتش در مقابل نیروهای طالبان چون مقوا فرو پاشید،
اسلحه را زمین گذاشته و پا به فرار گذاشتند. چنین فروپاشی سریعی حتا بسیاری از
سردمداران ناتو را حیرت زده کرد. رژیمی فاسد، مزدور و هوادار اشغال افغانستان که
فاقد هرگونه پیوندی با مردمش باشد نمیتواند جز این انتظار داشته باشد. ارتش افغانستان انگیزهای نداشت در مقابل
نیروئی بجنگد که خواهان خروج اشغالگر از افغانستان است و حاضر باشد به عنوان متحد
در کنار مجاهدان سابق قرار گیرد که پس از به قدرت رسیدن به سرمایههای افسانهای
دست یافته و افغانستان را غارت کرده و میخواهند فرزندان مردم افغانستان را به
کشتن بدهند.
آمریکا با هدف مبارزه با «تروریسم و نابودی
طالبان» بیش از بیست سال افغانستان را در تحت اشغال خود داشت و با بیش از ۴۵٠٠ کشته و دهها هزار مجروح و علیل بدون هیچ دستاوردی جز کشتار و ویرانی
و پاشاندن فسفر سفید برفراز مردم بیدفاع روستاها، بمباران عروسیها، مراسم
عزاداری بیمارستانها و مدارس مفتضحانه پا به فرار گذاشت. امپریالیسم آمریکا خودش
بزرگترین تروریست جهان است و نمیتواند مبارز ضد تروریسم باشد. آنها حتی یکبار نیز
اشتباها مزارع تریاک را که خودشان در آن سهیم بودند بمباران نکردند.
امپریالیسم آمریکا با شکست معادلات سیاسیاش در منطقه اکنون امیدوار است با سازش با جناحی از طالبان، و یا با نفوذ خود در
مخالفان و با فعال کردن عوامل خویش که در افغانستان تربیت کرده است، در کادر به
رسمیت شناختن حکومت جدید به تواند جهتگیری احتمالی طالبان بسوی ایران، روسیه و بویژه
چین را متوقف کند و به تحریک علیه قطب مقابل به پردازد. اما احتمال محقق شدن چنین
سیاستی در شرایط کنونی با توجه به ضعف مالی و افول آمریکا و از طرفی هوشیاری و پیشروی
قطب مقابل بعید به نظر میرسد.
آنچه درافغانستان در طول بیست سال اشغال رخ
داد، جنگ و کشتار خونین و حضور نظامی بیش از ٣٠ کشور با بیش از ٣٠٠ هزار نیرو،
امری ساختگی و توطئه و جنگ زرگری بین «ارباب و نوکر» نبوده است. این رویدادها یک جنگ
واقعی و امپریالیستی و تجاوزکارانه بوده که بر ملت افغانستان تحمیل شده است.
متاسفانه برخی از محافل سیاسی در اثر پیچیدگی اوضاع و تناقضات جاری و عدم درک صحیح
از تضادهای اجتماعی و تحول آنها، همه تحولات سیاسی افغانستان را، از آغاز تاکنون ایستا
و نقشهای از قبل طرحریزی شده و در کادر و اراده «اربابان جهان» مورد تبیین قرار
میدهند. به نظر آنها همه چیز صحنهسازی و ساختگی است و مردم و تودهها نقشی در
تاریخ ندارند. در دنیائی که این عده برای ساده کردن دنیا و درجه فهم خود ساختهاند
هم حکومت کنونی افغانستان نوکر آمریکاست، هم طالبان نوکر آمریکاست، هم ایران و
پاکستان سرسپردگان آمریکا هستند، هم فرار آمریکا با زد و بند قبلی و استقرار
نوکران جدید به جای نوکران قبلی انجام شده، هم تسلیم سربازان و عدم مقاومت مردم
افغانستان در مقابل هجوم طالبان دسیسه آمریکاست و در یک کلام دنیا بر اساس
قدرقدرتی امپریالیسم آمریکا و دست دراز شده تئوری توطئه میگردد. دستهای نامرئیای
در جهان وجود دارند که سر همه نخها دست آنان است و دنیا را بر اساس بی اراده بودن
خلقها و تودهها میچرخانند. به نظر آنها که خودشان قربانیان تبلیغات بیست ساله
غرب هستند در افغانستان کوچکترین تحولی صورت نگرفته است. آنها همه گرفتار فریب
ندبه و زاری مسیح علینژادهای افغانی شدهاند که خواهان ادامه اشغال افغانستان
هستند. تو گوئی زنان افغانستان در دوران حکومتهای فاسد مجاهدین و ناتو در
افغانستان از تساوی حقوق با مردان برخوردار شده بودهاند. مشتی عوامل ساخته و
پرداخته آمریکا که برای نمایشات بینالمللی به روی صحنه آورده میشدند تا تحت
عنوان دفاع از حقوق زنان و آزادی دوچرخه سواری، اشغال آمریکا و سرکوب مردم
افغانستان و کشتار دهها هزار افغانی را توجیه کنند، امروز نیز برای صحنهسازیهای
رسانهای به میدان آمدهاند تا از زشتی فرار آمریکائیها بکاهند. هرگز در دوران
مجاهدین توده زنان افغانی که در روستاها زندگی میکنند از حقوق دموکراتیک برخوردار
نبودند و اقلیت ناچیزی زنان افغانی در برخی شهر و آنهم بیشتر در خانوادههای مرفه
توجیهگر اشغال یک کشور و بمباران مردم عادی آن نیست. در ایران نیز چنین تئوریهایی
همچنان رونق دارد و عدهای بعد از چهار دهه از انقلاب بهمن، حکومت ایران را مزدور،
محصول و دست نشانده آمریکا تبلیغ میکنند و تضاد وی را با آمریکا ساختگی و یک بازی
سیاسی برای فریب مردم و جنگی بین ارباب و مزدور و دیگرهیچ!! به حساب میآورند. این
عده هیچ رهنمودی برای هیچکس ندارند. آنها قادر نیستند تحلیل مشخص از شرایط مشخص
ارائه دهند. آنها در دنیای توطئه خود بر برج عاج روشنفکری با وجدان راحت و بیعملی
کامل عمر خود را به سر میرسانند.
اعتراف و اظهارات بایدن به شکست در افغانستان
انتقادات شدید داخلی را برانگیخت!
«رایان دین رایت»، یک افسر سابق سیا، نوشت: "این کنفرانس
مطبوعاتی میتواند مفتضحانهترین و ویرانگرترین کنفرانس مطبوعاتی باشد که یک رئیس
جمهور آمریکا تاکنون داشته است. و «مون آف آلاباما»، به طعنه نوشت: «تفاوت در هلیکوپترها بود».
شکست مفتضحانه آمریکا از همان بدو تجاوز
روشن بود زیرا اهداف آنها در منطقه برای تخریب بود و امروز معادلات منطقه برهم
خورده است. آمریکا دورنمائی برای پیروزی نداشته و ندارد. پیروزی بر کی؟
هر ملتی که چشم و امید به بیگانه بندد
هیچگاه توان ایستادن روی پای خود را نخواهد داشت و از جهنمی به جهنمی دیگر فرو خواهد
افتاد.
شکست آمریکا در افغانستان شکست همه
ایرانیان خود فروختهای است که میخواهند در پا رکابی ارتش آمریکا به ایران تجاوز
کنند و وضعیتی مانند افغانستان در ایران به وجود آورند. شکست آمریکا و ناتو در
افغانستان شکست همه آن نظریات صهیونیستی در میان ایرانیان بود که از تجاوز آمریکا
و ناتو به افغانستان به عنوان مبارزه علیه تروریسم و ارتجاع، مبارزه برای
"تمدن"، "تحقق حقوق زنان" دفاع کرده و مدعی بودند افغانستان
به مهد آزادی و دموکراسی میرسد.
امروز این مردم افغانستان هستند که باید از
این اشغال بیست ساله بیاموزند و سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و علیه ارتجاع
طالبان برای نیل به آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی وارد مبارزه طبقاتی شوند، راه
دیگری متصور نیست.
***
نگاهی مختصر به کارنامه حسن روحانی واهداف دولت جدید
کارنامه دودوره ازدولت« تدبیر وامید» حسن روحانی چیزی
جز ادامه اجرای سیاستهای اقتصادی نئولیبرالی، تشدید
شکاف طبقاتی، بی خانمانی، بیکاری و تورم لجام گسیخته، گورخوابی،کارتون خوابی....
نبوده است، چیزی جز تشدید سرکوب و بازداشت های گسترده مردم معترض درجریان اعتراضات
دی ماه ٩۶ و
آبان ٩٨ و شهرهای خوزستان نبوده است. فقط دراعتراضات آبان ٩٨ علیه افزایش نرخ سوخت
حدودا ١۵٠٠
نفر جانباختند.
سیاست دولت روحانی درمقابله با ویروس کرونا
وواکسیناسیون عمومی چیزی جز فاجعه نیافریده و مسئول این کشتار عمومی نه فقط دولت
بلکه کل حاکمیت اسلامی ودرراسش سیدعلی خامنه ای بوده است. کارنامه
دولت آینده که بزودی تحت رهبری ابراهیم رئیسی رسمیت می یابد بهتر از دولت روحانی
نخواهد بود، برنامه اقتصادی او تفاوت چندانی با برنامه های اقتصادی نئولیبرالی باند
روحانی نخواهد داشت، تکرار این فجایع وبازتولید آن است.
نمایندگان مجلس از جمله الیاس نادران و مهدی طغیانی،
در آستانهی سر کار آمدن دولت جدید، در بلندگوهای رسمی
ادعا میکنند افزایش حقوقکارگران وبازنشستگان تورم
زاست و نباید مزد و حقوق افزایش یابد!
نگاهِ غالبی دربدنهی نئولیبرال اتاقهای بازرگانی،
حامیان آنها و برخی نمایندگان مجلس یازدهم وجود دارد که دستمزد و نقدینگی را عامل
ایجاد تورم میداند؛ این گروهها که نقش پولهای بادآورده و سودهای هنگفت خواص در
افزایش همان نقدینگی را نادیده میگیرند و نقد سیاستهای کلان اقتصادی کشور در
بحران اقتصادی و تورم را نفی میکنند، همواره شمشیر را علیه «دستمزد کارگر» از رو
میبندند و میگویند:
برای جلوگیری ازایجاد تورم بیشتر،نباید دستمزد
کارگران ومزدبگیران افزایش یابد؛حتی باید کمتر از نرخ تورم رسمی زیاد شود!
حال که دولت سیزدهم کار خود را آغاز کرده، بازهم همین
نگاههای نگرانکننده و رویکردهای نئولیبرالی درحال پروپاگاندا و اقناع مسئولان
برای جلوگیری از واقعیسازی دستمزد هستند. آنها «مزد» را از دو جهت میکوبند؛
یکی توان استطاعت کارفرما و تولیدکنندگان و
دیگری احتمال تورم زایی آن.......چنین سیاستی جزبن بست معنای دیگری ندارد.
حاکمیت جمهوری اسلامی ودولت رئیسی امیدواراست با
نزدیکی باچین وتوافقنامه راهبردی با این کشورضمن حفظ وتضمین موقعیت نظامی سرمایه
داری بربرخی ازمشکلاتش نظیربیکاری وبی ثباتی اقتصادی فائق آید. لیکن تا زمانیکه
لولای درب رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی براجرای سیاستهای نئولبرالی می چرخد، به
تقدیس خصوصی سازی ها وبه سرکوب بیرحمانه کارگران واتحادیه های کارگری می پردازد،
قراردادهای اقتصادی با چین راهگشای خروج از بحران او نخواهد بود.
مردم ایران، بویژه کارگران وزحمتکشان راهی جز ادامه
مبارزه متحد، مبارزه ای سازمان یافته ومستقل، مبارزه ای با لاشخوران بین المللی
وعوامل آنها وبرانداختن این نظام فاسد وتبهکارسرمایهداری که خون ملت را درشیشه
ریخته است ندارد.چاره کارگران وزحمتکشان وحدت
وتشکیلات است!
***
سخنی درموردبحران کرونا وسیاست
جنایتکارانه جمهوری اسلامی
شاید بتوان گفت
بحران کرونا در میان تمام مسائل ریزودرشت کشورعمده ترین مسئله برای مردم و حکومت
است.تبعات اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی این موضوع در پی موج چندم همه گیری وتعداد
انبوه مبتلایان وافزایش بی سابقه قربانیان در حال نیل به سوی ایجاد یک تهدید
امنیتی است. به صورتی که مقامات امنیتی سپاه پاسداران در گزارشی افزایش تعداد
قربانیان به رقمی بالای هفتصد نفر در روز را فاجعه بار خوانده و نسبت به احتمال
ازدیاد آن و ایجاد مشکلات امنیتی هشدار داده اند.
با توجه به
اینکه آمارهای غیر رسمی به مراتب رقمی چند برابر آمارهای اعلام شده را نشان میدهند،
میتوان تا حدودی ابعاد فاجعه را تصور کرد. تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی
و رسانه های گوناگون از ترافیک شدید کفن و دفن درگورستانها حکایت دارند به گونه ای
که میتوان گفت کمتر خانواده ای در ایران این روزها داغدار از دست دادن عزیزشان
نیستند .
در برسی علل و
اسباب این بحران با توجه به گذشت بیش ازدو سال ازآغاز همه گیری و فروکش کردن آمار
مرگ و میر دراکثر نقاط جهان بر اثر واکسیناسیون عمومی ،بی کفایتی و عدم مدیریت
صحیح زمامداران در ایران خودنمایی میکند.
اظهار نظرهای
غیر کارشناسی و غیر مسئولانه از همان روزهای ابتدایی پیدایش ویروس کرونا ،نظیر بی
اهمیت شمردن این پدیده توسط شخص اول مملکت وگذرا خواندن آن ،یا ادعای پیشگیری
ودرمان بیماری با توسل به روغن بنفشه و امثالهم از سوی مدعیان طب سنتی اسلامی ، تا
ادعای مقامات قرارگاه سازندگی سپاه پاسداران نسبت به اختراع دستگاه ویروس یاب و
نمایش مضحک آن در بخش اخبار رسانه ملی ، همه و همه نمایانگر بی دانشی و بی کفایتی
سردمداران حاکم است.
پس ازگذر ازاین
شروع حماقت بار وادامه سیر گسترش همه گیری ، بالا رفتن آمار مبتلایان و مرگ و میر،
مقامات را به واکنش واداشت . اعمال قرنطینه و استفاده از ماسک و آموزشهای عمومی
توانست به طور نسبی از گسترش افسار گسیخته ابتلا بکاهد. ولی این سیاست نیز با توجه
به ضعف بنیادهای اقتصادی و عدم حمایت مالی قرنطینه شدگان نهایتا دوام زیادی نیاورد
. در واقع طبقه برخوردار و صاحب سرمایه در این موقعیت امکان قرنطینه خود و جلوگیری
حداکثری از آسیب را دارند و آنانکه قربانی نهایی و بی دفاع این شرایط هستند همان
کارگران و زحمتکشان اند که برای امرار معاش خود چارهای جز کار کردن ندارند.
جلوگیری صریح
رهبراز ورود واکسن آمریکایی و انگلیسی به عنوان مهمترین واکسنهای موجود ودر
دسترس در جهان با مبنای موهوم احتمال توطئه علیه شهروندان ایرانی توسط این کشورها
وهمصدایی عده ای کارشناس متملق و بله قربان گو در کنار ادعای تولید واکسن داخلی در
مقیاس انبوه و در کوتاه مدت علی الرغم اشراف به کاستیهای موجود در زیرساخت تولید
انبوه ، صحنه ای.دیگر از این نمایش مسخره و تهوع آور را رقم زد . به نحوی که
بازخورد نتایج این تصمیمات ، رهبر را به منوال گذشته مجبور به عقب نشینی کرد و در
سخنانی به ورود واکسنهای خارجی جواز داد.
به این فهرست
بلند از ناکارآمدی و بی مسئولیتی مواردی چون سفارش به انجام مراسم مذهبی به جای
جلوگیری از آن و برگزاری آزمون کنکور دانشگاهها و نظیر اینها را نیز باید اضافه
کرد.
در یک کلام باید گفت جمهوری سرمايه داری اسلامی ازآزمون عبور از بحران کرونا
سرافکنده ترازهمیشه بیرون خواهد آمد . بحرانی که تعدادقربانیان آن در مدت کوتاهی
ازقربانیان جنگ هشت ساله ایران و عراق در حال پیشی گرفتن است. هر گونه سهل انگاری دراجرای واکسیناسیون فوری، رایگان وعمومی
ادامه قتل عام مردم است واین جنایتکاران باید پاسخگو باشند.
***
چند یادداشت کوتاه سیاسی
چین وجاده ابريشم درافغانستان
طبق گزارش ”ديلي بيست ” پکن قصد دارد با ابتکار «کمربند و جاده چین» نفوذ
خود در افغانستان را با گسترش یک کریدور اقتصادی ۶۲ میلیارد دلاری افزایش دهد.
این پروژه که نخستین بار در سال ۲۰۱۳ توسط «شی جینپینگ»، رئیسجمهوری چین به جریان افتاد و در سال ۲۰۱۷ در قانون اساسی چین نوشته شد، از
سوی مقامهای پکن به عنوان یک صندوق توسعه زیرساخت جهانی با هدف مرتبط ساختن بهتر
چین با ما بقی جهان تلقی شده است.
دیلی بیست نوشت: ”بین مقامهای کابل و پکن مذاکراتی بر سر ساخت اتوبان پیشاور-کابل
در جریان است.
و مرتبط کردن کابل با جاده به پیشاور به معنی پیوستن رسمی افغانستان به پروژه
کمربند چین است.”
طبق گزارش ”اكونوميست” ”چین از نفوذ روزافزون در افغانستان برخوردار است و طی
سه سال گذشته ارتباطات این کشور با طالبان به طور چشمگیری رشد کرده است”.
این نشریه افزود که نمایندگان طالبان به شدت میخواهند از نظر سیاسی و اقتصادی از
طرف این غول اقتصادی آسیا به رسمیت شناخته شوند و بنابراین از طرحهای چین برای
ساخت بزرگراهها در افغانستان حمایت میکنند
بنظر مي رسد خروج نيروهاي نظامي ناتو از افغانستان شتاب بيشتري به پيشروي
پروژه جاده ابريشم مي بخشد وازاين منظر چين از تضعيف و خروج نيروهاي رقيب ازخاك
افغانستان خشنود است.
***
نابودی محیط زیست
غول های سرمایه انحصاری عامل اصلی فاجعه محیط زیست وآب وهوا و نابودی جنگلها
ومراتع هستند. ٧١ درصد انتشارگازهای گلخانه ای توسط ١٠٠ شرکت انحصاری تولید شدهاند.
شرکت هایی که اکثر آنها چند ملیتی است و در بیشتر ممالک جهان فعالیت می کنند. محرک
نظام سرمایه داری ودربالاترین مرحله آن کسب حداکثر سود است. دراین نظام همه چیز
بعنوان کالا برای فروش درانحصار سرمایه مالی است.نیروی انسان حتا جسم کودک، آب
وهواوزمین ودریا وفضا.... همه چیز کالا وبرای خرید وفروش است وآنچه فاقد ارزش است
جان ونیاز انسان وآینده بشریت است.
نظام سرمایه داری، مالکیت خصوصی برابزار تولید را تقدیس می کند و با زور تفنگ
وابزار شستشوی مغزی افکار عمومی آن را مقدس و می ستاید. سرمایه داری با ادامه سلطه
مخرب وانگلی اش زمین را نابود میکند. برای نجات محیط زیست و بشریت باید این نظام
را با زور توده ای، زورکارگران وزحمتکشان جهان برانداخت و نظامی بجایش نشاند که
اساسش بر مالکیت اجتماعی استواراست و نیاز جامعه ونه کسب سود واستثمار، دغدغه
اوست. سوسیالیسم تنها پرچم رهايي محيط زيست وبشریت است.
***
درحاشیه اعتراضات اخیردرکوبا
کشورکوبا ، با کمی بیش از ۱۱ میلیون نفرجمعیت ، بین آمریکای
شمالی وجنوبی قراردارد .
قبل ازانقلابِ کوبا درسال ۱۹۵۹ ، «فلوخسنیوباتیستا» دیکتاتور وقت کوبا ، که باکمک آمریکایی هاوتوسط
کودتا قدرت را قبضه کرده بود ، با کمک سرویس های اطلاعات نظامی وپلیس مخفی ،
فعالان کمونیستی وآزادیخواهان رابی رحمانه سرکوب میکرد تا خللی درکارسرمایه داران
وزمینداران آمریکایی وانگلیسی ، که ۹۰ درصد معادن واملاک بزرگ وخدمات عمومی وتمام صنعت نفت کوبا رادراختیارداشتند
، پیش نیاید . درحکومت «باتیستا» ، سرتاسرکوبا مرکزفسادجنسی ، قمار ، موادمخدر وانحرافات اخلاقی بود .
در روز نهم ژانویه سال ۱۹۵۹ انقلابیون کوبا به رهبری «فیدل کاسترو» ، پس ازشش سال جنگ چریکی ، رژیم دست
نشانده باتیستا را سرنگون و وارد «هاوانا» پایتخت کوباشدندومورداستقبال صدهاهزارتن
ازمردم کوبا قرارگرفتند
.
انقلاب کوبا ، که پالایشگاه های نفت کمپانیهای «استاندارداویل و شِل» املاک
ومعادن کلان سرمایه داران را ملّی وقانونِ اصلاحات ارضی راتصویب وقمارخانه
هاومراکزفساد رابرچیده بود ، خشم امپرپالیسم آمریکارابرانگیخت .
درسال ۱۹۶۰ سنای آمریکا ، بنا به پیشنهاد
«آیزنهاور» رئیس جمهوروقت آمریکا ، خریدشکرازکوباتحریم شد .
درسال ۱۹۶۲ «جان اف کندی» کوبا رابه محاصره همه
جانبه درآورد .
و «دونالدترامپ» هم با ۲۴۳ تحریم جدید فشاربرکشورکوبارا، که مساحت آن کم وبیش ۲۵۰ برابر، کوچکتر ازآمریکا است ، افزایش داد .
بااین حساب ، ۶۲ سال است که
مردم کوبا تحت شدیدترین تحریمها قراردارند .
ازسال ۱۹۹۲ ، هرساله مجمع عمومی سازمان ملل ،
بااکثریت آرا علیه تحریم کوبا قطعنامه تصویب میکندو ۱۸۴ کشورازاعضای سازمان ملل خواهان لغو محاصره اقتصادی کوبا میشوندولی آمریکا
واسراییل هرسال ، دراین مدت ۲۹ سال ، با آن مخالفت میکنند
.
تحریمهای خردکننده امپریالیسم آمریکا،وسیاستهای رفاهی ووابستگی وتکیه بیش
ازحدِرهبران وقت کوبا به رویزیونیسم خروشچفی «اتحادشوروی» ، بالآخره بخشی از نسل
جوان و ناراضی رابه خیابانها کشاند تااعتراضشان رابه افزایش نابرابری اجتماعی بیان
کنند .
مجلّه ی دیجیتالی کوبایی«
LaTizza» به درستی مینویسد : «کسانیکه به خیابان آمدند تااعتراض کنند ، ازمردم برخاسته
بودندکه ازافزایش ناگزیر نابرابری اجتماعی بیشترزیان دیده بودند . این بخش
ازمعترضین توسط ضدانقلاب فعال شدند
.»
انقلاب سال ۱۹۵۹ کوبا که به همت چریک های انقلابی
نظیر «خوزه مارتی» ، «کاسترو» ، «چه گِوارا» ، «آنکاد» ، «سوارز» وصدها نفردیگر ، دست امپریالیسم
آمریکا وانگلیس راازکوبا قطع ورژیم سرسپرده ی «باتیستا» راسرنگون کردند ،
بایدباتوجّه به وقایع ورخدادها وافزایش نارضایتی های اخیر درچندین شهر ،
دگرگون گردد . البته توسط خودِکوبایی ها وبدون دخالت جنایتکاران خارجی ،
درراس همه آنها ، امپریالیسم آمریکا
.
رهبران کوبا حتما میدانندکه اگردرسیاستهای کلی خود ، بویژه درعرصه اقتصادی ،
تغییراتی درجهت منافع مردم کوبا بوجود نیاورند ، به سرنوشت کشور «هاییتی» دچارخواهندشدکه رئیس جمهورش بنام
«ژوونل موئیس» درهفتم ژوئیه ۲۰۲۱ توسط نظامیان مزدور ترورشد
.
رهبران کوبا بایدبدانند که هرگونه بی کیاستی لاشخوران بین المللی نظیر بانک
جهانی وصندوق بین المللی پول وکوبایی های ضدانقلاب ساکنِ آمریکاونظامیان
مزدورکلمبیایی را به کوبا سرازیرخواهدکردوشرایط به اوضاع پیش ازانقلاب برخواهدگشت .
***
محاکمه ومجازات سران جنایتکار رژیم درکدام دادگاه؟
این روزها برخی ازگروه های اپوزیسیون نوکر صفت ایرانی نغمه «محاکمه و مجازات رئیسی
وسران حکومت جمهوری اسلامی در مجامع ببن المللی امپریالیستی وتریبونالهای هاگ ولندن»را
ساز کرده اند.
این محافل از تشدید تحریم های خارجی و سرنگونی رژیم توسط امپریالیسم حمایت
میکنند. فریادهای اخیر برخی از عناصر خودفروخته سیاسی ومحافل منحرفی که پشت کیفرخواستِ
بودار دادستانی سوئد علیه حمید نوری (عباسی) که به اتهام ارتکاب “قتل عمد”و “جنایت
جنگی" سنگر گرفتند از اعلام برگزاری دادگاه وی در روز ۱۰ اوت ۲۰۲۱ وراهبرد مشروعیت
بخشیدن به ”مداخله بشردوستانه”،بمباران ایران ومحاکمه سران رژیم توسط امپریالیسم آمریکا
استقبال می کنند.
تشدید تضادهای آمریکا وایران که با برهم زدن
«توافقنامه برجام» توسط آمریکا وفشارهای حداکثری تحریمهای غیرقانونی اقتصادي
شکل گرفته امروز به مرحله خطرناکی رسیده است که سرانجام می تواند به شکلی از مداخله
تجاوزکارانه نظامی منجر گردد.
دربستر رشد چنین تضادی عوامل امپریالیسم نظیر ايرج مصداقی و کاوه موسوی.... با
همکاری سازمانهای جاسوسی امپریالیستی بازداشت و کیفرخواست دادستانی سوئد علیه نوری
یکی از عوامل سرکوب وکشتار رژیم را سازمان دادند.
بیتردید چنين حكم ودادگاهي شامل حال سران جنایتکار قدرتهای امپرياليستي وصهيونيستي
نخواهد شدو اين ابزار ریاکارانه ”حقوق بشري ”فقط درجهت سياستهاي هژموني طلبانه دررقابتها
بين المللي بر ممالكي اعمال ميشود كه با هر انگيز ه اي زير بار زور و ديكته الحاق طلبي
نمي روند.
فقط یک دادگاه حق محاکمه و مجازات جنایتکارانی نظیر نوری ورئیسی وخامنه ای وهمه
کسانیکه دستشان به خون مردم آغشته است را دارد وآن «دادگاه خلق» است که باسرنگونی انقلابی رژیم سرمایه داری و جنایتکار
جمهوری اسلامی و بدست توانای مردم ایران امکان پذیر است.
زنده باد دادگاه خلق!
ننگ ونفرت برحامیان "مداخلات بشردوستانه امپریالیستی"!
***
جویا ملالی، فعال حقوق زن درافغانستان درمورد
وضعیت کنونی
وضعیت کنونی افغانستان جهنم است، وخیمتر از زمان اشغال
در٢٠ سال قبل است. درآن زمان مافقط با طالبان روبرو بودیم ولی
امروز علاوه بر طالبان با چند
جبهه دیگر نیز درگیریم : اشغالگران، جنگ سالاران در مجلس وحاکمیت، داعش وهمسایگانی
که درامور داخلی ما دخالت میکنند
تاریخ نشان داده است هیچ ملتی نمی تواند توسط ملت دیگری
رها شود. تنها راه حل افغانستان درگام نخست خروج ارتش آمریکا
وناتو ازخاک کشور است و همسایگان
ماباید ازمداخله در افغانستان پرهیز کنند.
جنایت جنگی درافغانستان ،سوریه، فلسطین، عراق
ویمن...ودرسایر کشورها هنوز پنهان اما آشکار شده اند. نمی دانم چرا
جولیان آسانژ قهرمان افشای جنایات
جنگی سردبیر «ویکیلیکس» هنوز در زندان بسر می برد؟درحالیکه جرج بوش، دیک چنی، اوباما، ترامپ و جوبایدن... باید در زندان باشند،
نه جولیان آسانژ!
#مصاحبه
با نشریه پرولتر، هفته نامه حزب کمونیست سوئد اوت ٢١
***
هزینه رسمی
جنگ درافغانستان
برآورد تازه از مخارج یک حضور ۲۰ ساله؛ آمریکا باید تا ۲۰۵۰ هزینه جنگ افغانستان را پرداخت
کند
دانشگاه براون (Brown
University) با انجام یک بررسی همهجانبه،
برآورد کرد که ایالات متحده در ۲۰ سال گذشته که از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی آغاز شده، در مجموع ۲.۲۶ تریلیون دلار برای جنگ در افغانستان هزینه کرده است.
این بدان معناست که این جنگ روزانه
۳۰۰ میلیون دلار برای آمریکا خرج
برداشته و سرانه آن به ازای هر افغان معادل ۵۰ هزار دلار بوده است.
***
ارتش افغانستان حاضر به جنگ با
طالبان نبودوفروپاشید
جوبایدن:
«ارتش افغانستان حاضر به جنگ با طالبان نبود و
فروپاشید، رهبران افغانستان یا تسلیم شدند و یا از کشور گریختند. آیا نظامیان ما
باید به خاطر آنان کُشته شوند؟ این بهترین زمان برای خروج ما بود»
«میخواستید
چند نسل دیگر از دختران و پسران آمریکا را برای جنگ با افغانها بفرستم- جنگ داخلی
افغان- وقتی که سربازان افغان حاضر به جنگیدن نیستند؟ چند آمریکایی دیگر باید جان
خود را از دست دهند- آیا ارزشش را دارد؟ چند ردیف بیپایان دیگر به سنگ قبرهای
گورستان ملی آرلینگتون اضافه شود؟»
بایدن این غافلگیری راپذیرفت که
سرعت پیشرفت طالبان غیرقابل انتظار بود. پیشروی سریع طالبان مقامهای آمریکایی
راکه پیشبینی کرده بودند ارتش افغانستان یا طالبان را شکست میدهد و یا ماهها
در برابرشان مقاومت میکند، حیرتزده کرده است.
***
بیانیه مشترک چند
اتحادیه کارگری وصنفی درمورد افزایش مرگ ومیر کرونایی وخواست اجرای واکسیناسیون
فوری
"عدم اجرای
واکسیناسیون فوری، رایگان،عمومی واستاندارد جنایت است"
مردم را فورا واکسینه
کنید!
سران جنایتکارحکومت اسلامی کرونا
را ازهمان آغاز بی خطرجلوه دادند واکنون شاهد کشتارِ جمعی بویژه کارگران وزحمتکشان هستیم. افشاگریهای اخیرِ مقامات رژیم جمهوری اسلامی
علیه یکدیگر وانگشت اتهام به بالاترین مسئولین کشور نشان میدهد که:
یکم، میتوانستند واکسن ازخارج بخرند اما با مخالفت رهبر
روبرو شدند و نخریدند وجانِ هزاران ایرانی را با سیاستهای ارتجاعی آلوده به تئوری
توطئه، بیبرنامگی، استبداد و سانسور به جای شفافیت واطلاع رسانی صحیح وکمک به
محرومان و...... گرفتند و میگیرند.
دوم، وقتی رهبر جمهوری اسلامی خریدِ "واکسنهای شیطانی"
را ممنوع کرد برایش هورا کشیدند، به جای واکسن داروی رمدسیویر خریدند تا کیسهی
خود را پر کنند،کمکِ کواکس و پزشکانِ بدونِ مرز را رد کردند
سوم، تجمعهای انتخاباتی و مذهبی را ممنوع نکردند، آمار
مرگ و میر را پنهان کردند وبه ملت دروغ گفتند. این مرتجعین تبهکار باید پاسخگو
باشند! بیانیه مشترک چند اتحادیه
کارگری وصنفی درمورد افزایش مرگ ومیر کرونایی وخواست اجرای واکسیناسیون فوری
اقدامی مهم درجهت فشار به رژیم برای اجرای واکسیناسیون فوری، رایگان، عمومی
واستاندارد است.کشتارمردم بویژه درمیان فرودستان جامعه بسیار گسترده است وروبه
فزونی است.کارگران وزحمتکشان چاره ای جز اتحاد واعتراض علیه این حاکمیت غیر مسئول
وجنایتکار ندارند. بیانیه زیر گامی است مثبت درجهت تقویت اتحاد و تسریع
واکسیناسیون فوری،رایگان ،عمومی وما مبادرت به انتشارآن می کنیم.
هئیت تحریریه
***
"اکنون
ایران به یمن وجود حاکمیتی غیر مسئول و ناکارآمد به قتلگاهی تبدیل شده است که طبق
آمار رسمی روزانه بیش از 700 نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست
می دهند. کشتاری با چنین وسعت تنها بخش کوچکی از مصیبت های وارد شده بر خانواده ها
و شهروندانی است که به سوگ عزیزان خود می نشینند. این کشتار کرونایی شهروندان در
کنار ده ها معضل دیگر از جمله کمبود دارو و مراکز درمان، ضعف مالی بیماران وعدم
توانایی خرید دارو ها،هزینه بالای تست کرونا و سی تی اسکن، گرانی ویزیت پزشکان
بویژه مراکز درمانی خصوصی و ... مهم تر از آن اعمال تبعیض و شکاف طبقاتی در
درمان و بهداشت و امر واکسیناسیون مردم محروم، نشان دهنده ابعاد دیگر سیاست های
حاکم می باشد.
در حالی که نهادهای دولتی و اقلیت
مرفه حاکم، بیگانه با هر درد و رنج، با قبضه امکانات و تجهیزات بهداشتی درمانی با
هدف دستیابی به سود بیشتر،از همان ابتدا با ممنوعیت خرید واکسن های معتبر و عدم
ارائه خدمات حمایتی ویژه دوران قرنطینه به شهروندان، بهدامنه پاندومی کرونا وسعت
بخشیدند. دولت و ارگان های متولی در مقابل چنین بحران مرگباری که سراپای جامعه را
به فلاکت و نیستی سوق داده است، با شانه خالی کردن از زیر بار وظایف خود، با تاخیر
و کند نمودن امر واکسیناسیون، نظام سلامت را همچون سایر حوزه ها به بحران وحشتناکی
کشانده اند . بودجه اختصاص یافته مقابله با کرونا را 530 میلیارد تومان تصویب کرده
اند، درحالیکه بودجه حوزه علمیه 1733میلیارد تومان (سه برابر بودجه مقابله با کرونا) را
به خود اختصاص داده است.
بخش اعظم این بودجه ناعادلانه نیز
در روند بوروکراسی نظام سودمحور به جیب باندهای رانت خوار و سوداگران مرگ سرازیر
شده است. در شرایطی که بیماران از کمبود دارو، تخت و امکانات بیمارستانی، اکسیژن،
و حتی سرم، جان خود را از دست می دهند و مردم در صف های طویل مراکز
واکسیناسیون، با نبود واکسن مواجه اند، مافیای دارو در بازار سیاه (آزاد) داروها و
واکسن های وارداتی را با قیمت های سرسام آور نصیب اقشار و طبقات برخوردار می
گرداند.
سیاست عدم حمایت از اقشار آسیب
پذیر بخش کثیری از محرومان و افراد فاقد مدارک هویتی( مانند شناسنامه و کارت
ملی، مهاجران)، آسیب دیدگان مواد مخدر و بی خانمان ها و ... را نیز از
واکسیناسیون حذف می کند و عملا به اشاعه سویه های مرگبار کرونا می افزاید.
استقرار چنین شرایط فاجعه باری
برجامعه محصول بحران همه جانیه و فساد سیستماتیک نظام سیاسی و اقتصادی سرمایه
داران کنونی است که جز کسب سود بیشتر و انباشت سرمایه، و اعمال ستم و سرکوب در
مقابله با مردم معترض و توده های زحمتکش قانون دیگری نمی شناسند. رشد و گسترش
روزافزون اعتراضات، اعتصابات و تجمعات کارگران، معلمان، پرستاران و کادر درمان،
بازنشستگان، جوانان و جنبش های مردمی بویژه اعتراضات سراسری اخیر خوزستان به بی
آبی، محرومیت و تبعیض، نقطه مقابل چنین بساط ظالمانه و مرگ آفرین است.
همانگونه که در اعتصابات سراسری
اخیر کارگران ، خواست «واکسیناسیون سریع و رایگان همگان در مقابل کرونا» مطالبه ای
محوری به شمار می رود، کارگران و توده های زحمتکش و تشکل های مستقل علیه روند
کشتار کرونایی مردم محروم و کالایی شدن بهداشت و درمان از مبارزه دست نخواهند کشید
و خواهان مجازات عاملان کشتار کرونایی شهروندان می باشند.
ما امضا کنندگان این بیانیه ضمن
اعلام انزجار و اعتراض شدید علیه این همه ناکار آمدی و بی توجهی حکومت به سلامت
مردم هشدار می دهیم چنانچه به خواسته های عمومی برای واکسیناسیون فوری
رایگان ، مطمئن و همگانی اقدام نشود و طی یک برنامه ی مشخص و زمانبندی شده این
چهار مورد مطالباتی با تعهد و مسوولیت پذیری انجام نگیرد
مسوولیت همه عواقب آن را برعهده
کلیه مسوولان حکومتی ونهاد های دولتی میدانیم .
ما اعلام می کنیم خواستار
قرنطینه همراه با تامین حداقل های زندگی در مدت لازم برای اجرای آن برای
کارگران و زحمتکشان و فرودستان هستیم و.بدون قرنطینه همراه با تامین معیشت
برای اقشار مزد و حقوق بگیر و بیکاران و فرودستان از دامنه ی این بیماری کاسته
نخواهد شد
بی شک امر واکسیناسیون و
قرنطینه ، بدون تامین دارو و تجهیزات بیمارستانی برای بیماران و توزیع ماسک و مواد
ضد عفونی برای عموم مردم کرونا پایدار خواهد ماند .
ما خواهان تامین این ضروریات اساسی
برای کنترل و نابودی و ریشه کن کردن بیماری کووید 19 هستیم
.
ما بازداشت وکلایی راکه به خاطر
اعتراض به مسوولیت ناپذیری حکومت تحت پیگرد قرار گرفته اند شدیدا محکوم می
کنیم و خواستار آزادی بی قید و شرط و فوری آنان هستیم
."
امضا کنندگان:
• سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی
• سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
• انجمن صنفی روزنامه نگاران آزاد
• اتحاد بازنشستگان
• اتحاد سراسری بازنشستگان ایران
• گروه اتحاد بازنشستگان
• کمیته پیگیری ایجتد تشکل های کارگری ایران
• کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری
چهارشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۰
***
محاکمه ومجازات سران جنایتکار
رژیم درکدام دادگاه؟
این روزها برخی ازگروه
های اپوزیسیون نوکر صفت ایرانی نغمه «محاکمه و مجازات رئیسی وسران حکومت جمهوری اسلامی
در مجامع ببن المللی امپریالیستی وتریبونالهای هاگ ولندن»را ساز کرده اند.
این محافل ازتشدید تحریم های خارجی و سرنگونی رژیم توسط
امپریالیسم حمایت میکنند. فریادهای اخیر برخی از عناصر خودفروخته سیاسی
ومحافل منحرفی که پشت کیفرخواستِ بودار دادستانی سوئد علیه حمید نوری (عباسی)
که به اتهام ارتکاب “قتل عمد”و “جنایت جنگی" سنگر گرفتند از اعلام برگزاری
دادگاه وی در روز ۱۰ اوت ۲۰۲۱
وراهبرد مشروعیت
بخشیدن به ”مداخله بشردوستانه”،بمباران ایران ومحاکمه سران رژیم توسط امپریالیسم
آمریکا استقبال می کنند.
تشدید تضادهای آمریکا
وایران که با برهم زدن «توافقنامه برجام» توسط آمریکا وفشارهای حداکثری تحریمهای
غیرقانونی اقتصادي شکل گرفته امروز به مرحله خطرناکی رسیده است که سرانجام می تواند به
شکلی از مداخله تجاوزکارانه نظامی منجر گردد.
دربستر رشد چنین تضادی
عوامل امپریالیسم نظیر ايرج مصداقی و کاوه موسوی.... با همکاری سازمانهای جاسوسی
امپریالیستی بازداشت و کیفرخواست دادستانی سوئد علیه نوری یکی از عوامل سرکوب وکشتار رژیم را
سازمان دادند.
بیتردید چنين حكم
ودادگاهي شامل حال سران جنایتکار قدرتهای امپرياليستي وصهيونيستي نخواهد شدو اين ابزار
ریاکارانه ”حقوق بشري ”فقط درجهت سياستهاي هژموني طلبانه دررقابتها بين المللي بر
ممالكي اعمال ميشود كه با هر انگيز ه اي زير بار زور و ديكته الحاق طلبي نمي روند.
فقط یک دادگاه حق
محاکمه و مجازات جنایتکارانی نظیر نوری ورئیسی وخامنه ای وهمه کسانیکه دستشان به خون مردم
آغشته است را دارد وآن «دادگاه خلق» است که باسرنگونی انقلابی رژیم سرمایه
داری و جنایتکار جمهوری اسلامی و بدست توانای مردم ایران امکان پذیر است.
زنده باد دادگاه خلق!
ننگ ونفرت برحامیان
"مداخلات بشردوستانه امپریالیستی"!
***
دست مزدوران امپریالیسم از شهدای حزب ما كوتاه!
این روزها عدهای با نقاب «چپ» و با سواستفاده از نام وتصویرشهدا و برگزاری نمایشگاه
عکس جانباختگان سازمانهای انقلابی وازجمله شهدای حزب کارایران (توفان)* در بیرون ازسالن
«دادگاه» نمایشی حمید نوری درسوئد درحال
رژه رفتن هستند و برای محاکمه سران رژیم توسط دادگاههای امپریالیستی بیتابی میکنند!!!
این محافل بیشرمانه به دنبال تشدید تحریمهای اقتصادی
و تجاوز نظامی به ایران بوده وازالگوی «دادگاه» میلوسویچ وصدام حسین و....حمله به
لیبی الهام میگیرند....
حزب کار ایران (توفان) بر این نظر است که نمایشات و صحنهسازیهای یاران
امپریالیسم و صهیونیسم را آنهم با نقاب «چپ» باید درمتن سیاست عمومی امپریالیسم و
صهیونیسم که برضد ایران و نه جمهوری سرمایهداری اسلامی عمل میکنند، دید.
نقض همه حقوق قانونی و به رسمیت شناخته شده بینالمللی ایران که کشوری ماندگار
است، تحریم غیرقانونی و ضد بشری مردم ما، ممانعت از ورود دارو به ایران حتی در
زمان بیماری همهگیر کرونا، خرابکاری در پیشرفتهای علمی ایران، تروریسم آشکار
برضد دانشمندان ایرانی و مقامات رسمی کشور ایران و... تحقیر هویت ایرانی در همه
عرصهها، ساختن فیلمهای ضد ایرانی در کارخانههای تبلیغاتی هولیوود بر ضد ایران،
تهدید به بمباران آثار ملی و باستانی ایران توسط دونالد ترامپ ربطی به وجود جمهوری
اسلامی در ایران ندارد. این راهزنان جهانی تلاش دارند از ایران یک تل خاکستر به
جای بگذارند. ایران و افغانستان دو حلقه مهم ارتباط جاده ابریشم به اروپا هستند و
شکستن این حلقه چه در رژیم کنونی ایران و چه در رژیمهای آینده یکی از سیاستهای
راهبردی امپریالیسم در این منطقه است. فراموش نکنیم بهترین یاران امپریالیسم و
صهیونیسم در منطقه خاورمیانه عبارتند از داعش، عربستان سعودی، امارات متحده عربی،
کشور اسرائیل، بحرین و... نظایر آنها که همه آنها مرتجعتر و عقبماندهتر از جمهوری
اسلامی ایران بوده و کارنامهای از جنایت با خود به همراه دارند. هیچکدام از این
«مبشران» حقوق بشر خواهان تشکیل یک دادگاه بینالمللی برای محاکمه «محمد بن ارّه»
نیستند. روشن است در سیاست عمومی امپریالیسم جائی برای تحقق و احترام به حقوق بشر
و حمایت از آن وجود ندارد. کینه امپریالیسم و صهیونیسم نسبت به جمهوری سرمایهداری
اسلامی تنها و تنها به این علت است که این رژیم حاضر نیست مانند رژیم منفور محمد
رضا پهلوی به سرسپرده وفادار آنها بدل شده و اسرائیل جنایتکار را به رسمیت بشناسد.
ارزیابی از صحنهسازیهای سوئد را باید در این متن قرارداد. «دادگاه استکهلم»
دادگاهی برای اجرای عدالت نیست دادگاهی در خدمت مقاصد تبلیغاتی و تجاوزکارانه امپریالیستهاست
و مبارزه انقلابی بر ضد ارتجاع حاکم در ایران را مخدوش میکند. هیچ نیروی
ایراندوست و انقلابی نمیتواند به عنوان دست دراز شده امپریالیسم و صهیونیسم عمل
کند.
صحنه سازی سوئد به یاری فرقه رجوی، رضا پهلوی، سازمانهای جاسوسی و برخی از
محافل ظاهرا چپ سرهم شده است و میخواهد خود را مدافع «خلق ایران» جا بزند و با
سواستفاده از احساسات پاك خانوادههای جانباختگان کشتار دهه ۶٠ و تابستان و شهریور سال ۶٧ به مقاصد پلید خود دست یابد. این دادگاهها دستشان به خون ملتها آلوده است و
مشروعیت محاکمه قاتلان و شکنجه گران را ندارند.
ما اعلام میكنیم، این جریانات منحرف و حامی دادگاههای امپریالیستی حق
استفاده از شهدای حزب ما را که بخاطر مبارزه علیه رژیم سرمایهداری جمهوری اسلامی
و مبارزه بر علیه امپریالیسم و برای استقرار سوسیالیسم و حفظ یکپارچگی ایران
جانباختهاند، ندارند. این یک سیاست تبهکارانه ومغایر با همه اصول انسانی و حقوق
بشر است كه عدهای با بیپرنسیپی و كاسبكارانه و با شیوههای غیراخلاقی و ماكیاویالیستی
تصاویر شهدای حزب ما را در جهت اهداف و منافع پست و حقیر خود مورد بهره برداری
قرار دهند. این محافل خودفروخته سیاسی كه با نقاب «چپ» به میدان آمدهاند باید
پاسخگوی اعمال زشت و خائنانه خود باشند.
همانطور كه بارها تاكید كردهایم فقط دادگاهی حق محاکمه و مجازات جنایتکارانی
نظیر نوری، رئیسی و خامنهای و همه کسانیکه دستشان به خون مردم ایران آغشته است را
دارد، دادگاه خلق است که با سرنگونی انقلابی رژیم سرمایهداری و جنایتکار جمهوری
اسلامی و بدست توانای مردم ایران امکان پذیر است. این دادگاه هم
صاحبان قدرت درایران را محاکمه خواهد کرد و هم همدستان امپریالیستها را که در
خارج از کشور برضد مردم ایران با تبلیغ و توجیه سیاست تحریم، تهدید و تجاوز به
ایران فعال بوده وبا اخاذی از بیگانه به عمرآلوده خود ادامه میدهند.
سرنگون باد رژیم سرمایهداری جمهوری
اسلامی به دست مردم ایران!
زنده باد دادگاه خلق!
دست مزدوران امپریالیسم از شهدای
توفانی وهمه شهدای راه آزادی واستقلال و عدالت اجتماعی كوتاه!
ننگ و نفرت بر حامیان «مداخلات
بشردوستانه امپریالیستی»!
*تعدادی ازشهدای حزب دراین نمایشگاه عکس که درسال ۶٠ و ۶١وتابستان وشهریور ۶٧ تیرباران شدند ویا زیر شکنجه های وحشیانه جانباخنند،
رفقا ،بابا پورسعادت، قدرت فاضلی، داریوش فاضلی
، جانبرارروحی، حسن مختاری،شاهرخ اسفراینی، داریوش انصاری، مسعودنائبیان، اصغر پهلوان،
ابراهیم دادجو، ابراهیم نعیمی ویدالله پهلوان،رفیق حجت آلیان (کیومرٽ(
***
یادداشت روز
نامه ای ازایران
ضعیف کُشی وشکارخانگی کردن دوصفت
پست ورذیلانه ای است که حاکمان اسلامی ایران بیش ازچهل سال به آن مشغولند
ا- دانشمندان هسته ای درروزروشن توسط مزدوران اسراییلی ترورمیشوند ، آنوقت
رژیم ، عده ای بیگناه رادرزیرشکنجه وحشیانه مجبوربه اعتراف وهمدستی با اسراییل میکند !
۲ - سایت های غنی سازی اورانیوم ونظامی شان «هک» و منفجرمیشود ، آنوقت عده ای راننده وآبدارچی را مقصر میگیرند !
۳ - به عمد ازورود واکسن کرونا جلوگیری میکنند ، دهها هزارانسان بیگناه رابه کام
مرگ میفرستند ، تابا «تولید» واکسن داخلی وفروش داروهاوهزینه های سرسام
آوربیمارستانی ، کاسبی راه بیندازند . آنوقت تمام تقصیررابه گردن مردمی میاندازند
، که برای هزینه های زندگی ، اجبارا دل به دریا میزنند !
۴ - برای بیست درصد از خودیها ، همه گونه امکانات رانتی ، بانکی ، وامی وپارتی
مهیا میکنند آنوقت اکثریت عظیم بیکارشدگان ونیازمندان را فاقد«ژن خوب» وکسانیکه
«تن به کارنمیدهند» ، معرفی میکنند !
۵ - قرن ها ازلابلای فقیران و«گدایان» به بالا وپایین منبر میروند و سخنان یاوه
وجفنگ میگویند و سرآخر دعاوتوسل وتوکل حواله نیازمندان وبیماران میکنند !
۶ - فراوانی موادمخدر ، آماروحشتناک معتادین ، تن فروشی ، فروش اعضای بدن ، بیکاری
، عدم امنیت ، گرانی ارزاق ، زباله گردی ، بی مسکنی ، تبعیض علیه زنان ، دزدی
وفساد ، فقروگرسنگی ودهها وصدها بدبختی دیگر کشوررا به نابودی کشانده آنوقت میگویند
«هوالرزّاق» !
۷ - وبالآخره دوربین های مراقبتی وسرّی زندان مخوف «اوین» هک میشودوتصاویر و ویدئوهای
شکنجه وضرب وشتم زندانیان اسیرودربند ، به مَعرض دید ایران وجهان قرارمیگیرد ،
آنوقت گفته میشود ؛ اگرکشوری دردنیا ، نظیر جمهوری اسلامی ، پیداشود که زندانیانش
اینقدر از «رافت ورحمت» جمهوری اسلامی بهره مند شدند ، اعلام کنید !
بااین اوضاع اسفناک آیا چاره ای
بجز سازماندهی ومبارزه درچارچوب تشکیلاتی منسجم وانقلابی برای مردم رنج دیدهِ
ایران باقی میماند
4 شهریور 1400
***
گزارشی ازوضعیت اسفناک کارگران در
مجتمع کشت و صنعت بید مشک
توسعه و اشتغال یا برده داری مدرن؟
مجتمع کشت و صنعت بیدمشک که تحت مالکیت سیروس مشار از ایرانیان مقیم اروپا و
مدیریت هادی سروری است ،.در شهرستان سربیشه از توابع استان خراسان جنوبی ، واقع
شده است .
این مجتمع متشکل از بخش های مختلفی از جمله ؛ واحد مرغ های تخم گذار با ظرفیت
سالانه ۳۶۰۰ تن تخم مرغ و ۲۶۲ تن گوشت مرغ ، ۸۵۰ راس گاو شیرده با ظرفیت روزانه ۱۳ تن شیر.
اراضی کشت پسته ، زرشک ، گل محمدی
،واحد تولید لبنیات ،واحد در حال تاسیس گلخانه (۱۲ هکتار) ، و... است.و همچنین ۷۰ خانوار در این مجتمع سکونت دارند .
بی توجهی به حقوق بدیهی کارگران و اخراج کارگران معترض
در مجتمع بیدمشک بدیهی ترین حقوق کارگران از جمله تامین ایمنی هنگام کار ،
پرداخت به موقع حقوق ، پرداخت به موقع بیمه. و... نادیده گرفته میشود و اعتراض به
اوضاع معمولا با اخراج همراه است.و در آخرین اعتصاب کارگران این مجتمع در واحد در
حال تاسیس گلخانه ، چندین کارگر معترض که مطالباتی از جمله؛ عقد هرچه سریعتر
قرارداد ، پرداخت بیمه (بعد از ۳ ماه ، در حالی که در آغاز وعده بیمه بعد از ۱ ماه کار را داده بودند ) ، تعیین کردن بازه زمانی مشخص برای پرداخت حقوق و
... داشتند توسط محمد دلاور ، مدیر غیر متخصص پروژه اخراج شدند .
واحد گلخانه
مدیریت اشتباه و تاخیر در بهره برداری از طرحی که قرارداد ساختش ۱ ساله بود؛ مدیریت مجموعه بیدمشک با به کارگیری افراد غیر
متخصص ، تاخیر در مراحل ساخت گلخانه و گرفتن وام های میلیاردی با تکیه بر روابط
موجود ، از بانک کشاورزی شهرستان سربیشه ، مشغول هدر دادن سرمایه و حق و حقوق مردم
محروم این منطقه است.
وضعیت اسفناک زنان و کودکان
در این مجتمع فرزندان کارگران ساکن در مجتمع از ۱۳ یا ۱۴ سالگی به کار در واحد های مختلف
تشویق میشوند. و خانواده های آنان از فقر و از روی ناچاری مجبورند که به فرزندان
خود اجازه بدهند که در سن کم و دقیقا در زمانی که باید مشغول تحصیل باشند ، بار
سنگین کار را به دوش بکشند. وضعیت زنان نیز بسیار نامساعد است و معمولا با حقوقی
بسیار ناچیز و با محرومیت از هرگونه امکانات، مشغول به کار هستند.
وضعیت غیر قابل تحمل منازل کارگری بر خلاف ادعا های مدیران مجموعه
مدیران این مجموعه از جمله هادی سروری مدیر داخلی شرکت ادعا میکنند در مجتمع
بیدمشک برای ۷۰ خانوار مسکن و امکان تحصیل ایجاد
شده است ،در حالی که بعضاً در این مجتمع منازلی وجود دارد که فاقد حمام و سرویس
بهداشتی هستند و خانواده های ساکن در این منازل ناچار اند که برای استحمام و رفتن
به سرویس بهداشتی به مدرسه و یا حمام های واحد تولید لبنیات مراجعه کنند.
مشکل آب آشامیدنی ؛آب آلوده برای کارگران ، استخر سرشار از آب تصفیه برای
سیروس مشار!
در مجتمع بیدمشک، آب آشامیدنی مناسبی وجود ندارد و آب مورد استفاده کارگران و
خانواده هایشان آبی آلوده و مقداری شور است ، لیکن در ویلایی که سیروس مشار در
مرکز این مجموعه برای تفریح خود احداث کرده است ، استخرهایی برای شنا وجود دارد که
داری تصفیه خانه هستند و از آب تصفیه پر میشوند.
امید است که با تکیه بر آگاهی کارگران جوان و عدالتخواه این مجموعه ، شاهد
دسترسی کارگران تمامی واحد های مجموعه به مطالباتشان باشیم.
متن از«گروه نویسندگان #همراه_سرخط»
درجبهه نبردطبقاتی
اخباروگزارشات واعتراضات کارگری مرداد ماه ۱۴۰۰
درمردادماه اعتصاب
سراسری کارگران شرکت نفت برای پایان دادن به خصوصی سازی، افزایش حقوق،۱۰ روز مرخصی در مقابل ۲۰ روز کار و … ادامه یافت و در
بعضی از شرکتها کارگران به موفقیتهایی نیز
دست پیدا کردند و همزمان با آن، اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه نیز ادامه یافت و
صدور حکم قطعی انتقال مالکیت شرکت به دولت، کام کارگران هفت تپه و دیگر کارگران ایران
را شیرین ساخت.
تعداد اعتصابات و گستردگی پارهای از آنان
و شرکت کارگران حرفه های گوناگون دراعتصابات و پایداری آنان بر خواستهها و عدم
عقب نشینی از حقوق برحق خود و طولانی شدن اعتصابات، همگی گواهی بر وجود روحیه
مبارزاتی بسیار قدرتمند درکارگران است که لازمه مبارزه طبقاتی است، ولی دست پیدا
نکردن به پیروزی ماندگار نشان از آن دارد که اگرچه مقاومت و ممارست در مبارزه لازم
است ولی کافی نیست. آنچه کمبودش حس میشود یک اتحادیه نیرومند صنفی
ودمکراتیک سراسری
است، که بتواند با متشکل کردن واعتصابات
واعتراضات وفشار بر کارفرمایان مطالبات خودرا بر آنها تحمیل کند. در زمانی که اتحادیههای مستقل موجود که درزیرفشاروسرکوب وپراکندگی هنوزموفق نشدند
بخش بزرگی ازکارگران را سازمان دهند ، خطا است که سرنوشت هر
اعتصاب و خواستهای را به سرنگونی و نابودی سرمایه داری والغای استثمار گره زنند.
سازمان های صنفی موازی میبایست به دوراز نظرات ایدئولوژیک وسازمان سیاسی بر روی فعالیتهای صنفی
متحد تا به وزنه ای قابل توجه بدل شوند. البته این سعی و تلاش برای فعالیت صنفی یک
سازمان به مفهوم عدم توجه اعضای آن به فعالیت سیاسی نیست، بلکه به این مفهوم است
که برای جلب کارگران مختلف بی شمار به سازمان صنفی، میبایست بر روی مسائل صنفی متمرکز شد. طبیعی
است که در این سازمان افراد پیشرو طبقه کارگر میتوانند پنهان از چشم پلیس در میان
کارگران به تبلیغ مخفیانه نظرات خود بپردازند ولی نمیبایست شکل و فرم و
فعالیت کل اتحادیه کارگری و صنفی را حزبی کنند.هیچ اتحادیه ای غیر سیاسی نیست،
همه اتحادیه های صنفی ،سیاسی نیز میباشند اما حزبی نباید باشند زیرا یک حزب سیاسی
برای کسب قدرت سیاسی پیکارمیکند وچنین وظفیه ای درماهیت وبرنامه یک اتحادیه نیست
ونمیتواند باشد.عدم درک صحیح از وظایف اتحادیه ویک حزب سیاسی ضربهای جبران ناپذیر به مبارزات کارگری خواهد زد.
درمردادماه اعتصابات و تجمعات کارگری و
مردمی با شدت بسیار ادامه یافت که در ادامه با یکدیگر به بخشی از رخدادهای
مبارزاتی این ماه نظری میاندازیم:
اخبار سرکوب و مقاومت
۱۳ مرداد
نیروهای امنیتی به منزل
خانم نصرت بهشتی معلم بازنشسته و فعال مدنی رفته و وی را بازداشت کردند. نصرت
بهشتی چند روز پیش توسط نیروهای اطلاعاتی به بهانهی پارهای توضیحات به ادارهی
اطلاعات مشهد احضار شده بود.
۱۸ مرداد
اکبر آزاد از اعضای
کانون نویسندگان ایران بازداشت و به زندان تهران بزرگ منتقل شد. اکبر آزاد در سال ۱۳۹۵ به اتهام «مشارکت در تشکیل جمعیت
به منظور برهم زدن امنیت کشور» به ۱۵
سال حبس و دو سال تبعید
به باغملک (استان خوزستان) محکوم گشت که در دادگاه تجدید نظر در دی ماه ۹۸، این محکومیت به ۲ سال حبس و ۲ سال تبعید تقلیل یافت.
۱۹ مرداد
ناصر همتی، روانپزشک،
شاعر، مترجم و فعال مدنی پس از رجوع به دایرهی اجرای احکام دادسرای اصفهان،
بازداشت و به زندان دستگرد این شهر منتقل شد.
۲۳ مرداد
هفت وکیل دادگستری و
فعال مدنی «آرش کیخسروی، مصطفی نیلی، مهدی محمودیان، محمدرضا فقیهی، محمدهادی
عرفانیان کاسب، مریم افرافراز و لیلا حیدری» توسط نیروهای امنیتی در تهران بازداشت
و به مکان نامعلومی منتقل شدند.
نفت، گاز، پتروشیمی،
پالایشگاه و نیروگاهها
۱ مرداد
اعتصاب کارگران در پالایشگاهها، صنایع
پتروشیمی، نیروگاهها و تاسیسات وابسته به صنعت نفت در ۱۱۴ پالایشگاه و مرکز
پتروشیمی و نیروگاه در ۳۵ شهر از جمله شهرهای تهران، اراک، اصفهان، اهواز، آبادان،
ماهشهر، جاسک، عسلویه، گچساران و… سی و پنجمین روز خود را پشت سر گذاشت.. اعتصاب کارگران
پیمانکاری صنایع نفت گستردهترین و در عین حال طولانیترین اعتصاب در چند دهه اخیر
است.
۲ مرداد
کارگران و کارکنان مجتمع
پتروشیمی آبادان، در برابر این مجتمع، تجمع اعتراضی برگزار کردند و خواهان برگشتن
کارگران اخراج شده به سر کار شدند.
کارکنان پتروشیمی کاویان عسلویه در اعتراض
به پایین بودن حقوق و مزایای دریافتی با برپایی تحصن، اعتصاب کردند. همچنین تمام
کارکنان به مدت ۵ روز اعتصاب غذا کرده و
وعدههای غذایی محل کار را تحویل نگرفتند.
کارگران بومی مهران و ملکشاهی در کارگاه
جهانپارس مهران به اعتصاب سراسری پیوستند.
۱۰
مرداد
در چهل و چهارمین روز اعتصاب سراسری
کارگران صنعت نفت، پتروشیمی و نیروگاهها، کارگران و صنعتگران اعتصابی پروژههای
نفتی استان چهارمحال و بختیاری در شهرستان هفشجان در راستای حمایت از تداوم اعتصاب
یک مجمع عمومی بزرگ برگزار کردند. کارگران شرکتکننده که همگی از کارگران پروژهای
مراکز مختلف بودند درباره مشکلات کاری و مطالبات بر حق خود سخنرانی کردند.
کارگران و کارکنان بخش تعمیرات پالایشگاه
اصفهان در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد، در داخل این مجتمع صنعتی دست به
اعتصاب زدند.
رانندگان شرکت نفت سروستان در استان فارس
در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزدها دست به اعتصاب زدند.
۱۱ مرداد
کارگران سکوی نوروز در منطقه عملیاتی
بهرگان در شرکت نفت فلات قاره، نسبت به محدودیتهای حقوقیِ ایجاد شده توسط مجلس و
دولت دست به تجمع اعتراضی زدند.
۱۲ مرداد
اتحادیه سراسری سندیکاهای کارگران و کارکنان آلمان با انتشار بیانیه ای
حمایت خود را از اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت اعلام داشت. در این بیانیه آمده
است: «... ما از مبارزات برحق کارگران و کارکنان صنایع نفتی ایران در بخشهای نفت،
گاز و پتروشیمی مطلع شدهایم. با نگرانی بسیار مطلع
شدهایم که این اعتصابات از سوی رژیم ایران سرکوب میشود. تظاهرکنندگان با مجازاتهای سنگینی از جمله قطع حقوق و
دستمزد، همچنین با اخراج و بیکاری و زندان مواجه هستند. این اعتصابات برحق است
زیرا برای افزایش حقوق و بهبود بخشیدن به شرایط کاری، آنگونه که در شأن انسان باشد
صورت گرفته است»
۱۳ مرداد
کارگران جوشکار و مونتاژکاری شاغل در پروژهی ذخایر نفت قشم واقع در جزیرهی
قشم نیز به اعتصاب پیوستند. کارگران اعلام کردند: ما خواستار حداقل ۱۰ روز مرخصی ماهانه برای
بودن در کنار خانواده هستیم؛ درخواست دیگر ما عقد قرارداد مستقیم با شرکت نفت و
برخورداری از امنیت شغلی است؛ بنابراین ما نیز به کمپین ۲۰-۱۰ میپیویندیم.
حدود ۳۰ نفر از رانندگان ماشین آلات سگال
آذر پیمانکار طراحی مهندسی پارس۲ به دلیل عدم پرداخت
مطالبات خود دست به تجمع زدند. در این حرکت اعتراضی با ورود مامورین کلانتری، جو
برای مدتی متشنج شد.
۱۵ مرداد.
مقامات پالایشگاه اصفهان تصمیم به اخراج
یکباره ۴۰۰ نفر از کارگران معترض گرفتند. کارگران پیمانی بخش تعمیرات پالایشگاه
اصفهان از دهم مرداد ۱۴۰۰ به اعتصاب سراسری پیوستند. خواسته آنان افزایش دستمزدها و بهرهمندی از
مزایای کارگری بود. اما مسئولان پالایشگاه اصفهان، به جای رسیدگی به مشکلات
کارگران و پاسخ به خواستههای آنان، تصمیم به اخراج یکباره ۴۰۰ تن از آنان گرفتند.
۱۶ مرداد
کارگران عسلویه طی پیامی تاکید کردند:
«اعتصاب ادامه دارد و کارگران در عسلویه سر کار برنگشتند. سیستم سعی دارد طور
دیگری جلوه بدهد یا آنها را به کار برگرداند. ولی تاکنون کسی برنگشته است. افراد معدودی را با
ترساندن و یا سوءاستفاده از شرایط بد مالی آنها توانستند به کار برگردانند. تعداد
این کارگران خیلی کم است و کمپین ادامه دارد ».
کارگران بهرگان سومین روز تجمع اعتراضی پشت سر گذاشتند.
۲۶ مرداد
پنجاه و نهمین روز اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت در پالایشگاه، مرکز
پتروشیمی و نیروگاههای مختلف در ۳۵ شهر در حالی ادامه یافت
که پانزده شرکت و پیمانکاری با خواستههای کمپین ۲۰ـ۱۰ موافقت کردند که پیروزی
بزرگی برای کارگران اعتصابی محسوب میشود.
۲۸ مرداد
نمایندگان کارگران اعتصابی پروژهای در
هفشجان با شماری از پیمانکاران نشستی داشتند و حول شرایط کاری و مطالبات خود به
بحث و گفتگو پرداختند.
به دنبال این نشست مقرر شد که پیمانکاران
نیز از میان خود ۵ نفر را به عنوان
نماینده انتخاب کنند تا در جلسات پیگیری مطالبات کارگران حضور یابند. این نشست به
دنبال مجمع عمومی بزرگ این کارگران در دهم مرداد ماه بود که از شهرهای مختلف استان
چهار محال و بختیاری در آن شرکت کرده بود. هم اکنون بخشی از کارگران اعتصابی در
برابر عقب نشینی هایی از سوی پیمانکاران و با توافقاتی به سر کار بازگشته اند. در
عمده این توافقات زیر فشار اعتراضات کارگران درجه ای از افزایش دستمزد بعلاوه
خواست بیست روز کار و ده روز مرخصی تحمیل شده و این عقب نشینیها دستاورد تا کنون اعتصاب سراسری کارگران
نفت بوده است.اعتصاب تا رسیده به مطالبات کارگران ادامه دارد.
۳۰ مرداد
کارگران پالایشگاه هفتم عسلویه در فازهای ۱۷ و ۱۸ در اعتراض به عدم اجرای
طرح طبقه بندی مشاغل و پرداخت سنوات و بدی کیفیت وعدههای غذایی بار دیگر دست از
کار کشیده و تجمع کردند. به دنبال اعتراض کارگران، مدیران شرکت در جمع کارگران
حاضر شدند و وعده رسیدگی به خواستهای کارگران را دادند. کارگران با تاکید بر اینکه
اگر وعده ها اجرایی نشود دوباره دست از کار خواهند کشید به سر کار بازگشتند.
هفت تپه
۲ مرداد
کارگران شرکت هفت تپه در
دوازدهمین روز اعتصاب خود، در محوطه شرکت دست به تجمع و راهپیمایی زدند و بعد از
آن از محل شرکت خارج شده و در بازار هفت تپه راهپیمایی کردند. کارگران بخش دفع آفات شرکت هفت تپه نیز بیست و نهمین
روز اعتصاب و اعتراض را پشت سر گذاشتند. کارگران اعلام داشتند: «امروز در بازار بودیم ،
فردا شاید فرمانداری! هیچ قدرتی نمیتواند مقابل ما ایستادگی کند!».
کارگران ضمن بیان خواستههای خود، از خواست به حق مردم خوزستان حمایت کردند. آنان
خواستار رسیدگی فوری به حقوق پایمال شده کارگران و زحمتکشان این منطقه شدند.
۴مرداد
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه هرگونه
پرونده سازی برای خانم فرزانه زیلابی وکیل کارگران هفت تپه را محکوم ساخت. خانم
«فرزانه زیلابی» روز
سه شنبه پنجم مرداد ۱۴۰۰ به اتهام واهی نشر اکاذیب در بیدادگاه
عمومی شهرستان اهواز محاکمه میشود و در تاریخ ۳۱ مرداد نیز (در شعبه ۲) در دادگاه انقلاب اهواز به چهار اتهام واهی دیگر (۱-
اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه
امنیت کشور. ۲-
عضویت در گروه های معاند. ۳-
توهین به رهبری. ۴- فعالیت تبلیغی علیه
نظام.) محاکمه خواهد شد.
۵ مرداد
کارگران هفت تپه در پانزدهمین روز اعتصاب
خود در محوطه کارخانه تجمع کردند. «محمد امیدوار» از نمایندگان کارگران هفت تپه در
این تجمع گفت: «ما در اعتراض به پرداخت
نشدن ۳ ماه حقوق عقب افتاده،
تعیین تکلیف نشدن وضعیت شرکت، بازگشت به کار دوستان و همکاران اخراجی و همچنین
تعیین تکلیف همکارانمان در قسمت غیر نیشکری، همکارانمان در دفع آفات، همچنین
نیروهای فصلی که در سایر قسمتهای شرکت در حال فعالیت هستند، اعتصاب کردیم.»
۷ مرداد
در هفدهمین روز اعتصاب، کارگران اعتصابی
در حمایت از حق اعتراض کارگران کارخانه الکل سازی مجموعه هفتتپه به محل آن
کارخانه رفتند. آنها به عملکرد مسئولین این بخش دست به اعتراض زدند. مسئولین کارخانه الکل
سازی مجموعه هفت تپه از حضور کارگران این بخش در اعتصاب و تجمع ممانعت میکنند و
اجازه اعتراض به این کارگران نمیدهند. در حالیکه این کارگران چند ماه است حقوق
دریافت نکردهاند و به پرداخت نشدن و بیتوجهی به دیگر مطالباتشان معترض هستند.
۸ مرداد
هجدهمین روز اعتصاب کارگران هفت تپه، در
برابر مدیریت این مجتمع ادامه داشت. کارگران نیشکر هفت تپه در ادامه تجمع خود در
محوطه این شرکت دست به راهپیمایی زدند. کارگران نیشکر هفت تپه در جریان تجمع خود،
به طرح جدید مسدود سازی اینترنت در ایران اعتراض کردند. آنان شعار میدادند: «حامی
مفسد هستند، از اینترنت میترسند!»
۹ مرداد
اعتصاب کارگران هفت تپه نوزدهمین روز خود
را پشت سر گذاشت.
بنا به خواسته کارگران و اعلام آن به
نمایندگان خود در تجمع اعتراضی روز گذشته )جمعه)، ادامه اعتصاب و تجمع به خارج از
شرکت و شهر شوش کشیده شد.
ابتدا با تجمع در برابر فرمانداری شوش
شروع شد. در این تجمع «ابراهیم عباسیمنجزی»، به سخنرانی پرداخت. پس از آن کارگران
اقدام به راهپیمایی اعتراضی در خیابانها و بازار شهر شوش نمودند.
۱۶ مرداد
در بیست و ششمین روز از اعتصاب کارگران
هفت تپه، کارگران با برگزاری جلسه پیشنهادی توسط شورای تأمین استان مخالفت کردند.
کارگران میگویند که ما اعتمادی به مقامات و شورای تأمین استان نداریم. پس از این
تصمیمگیری، کارگران به سمت اداره کار شوش رفته و با تجمع در برابر اداره، خواهان
برآورده شدن مطالبات خود شدند. کارگران ضمن اعتراض به نماینده اداره کار بهدلیل
همدستی این اداره با شورای اسلامی گفتند که افراد شورای اسلامی نماینده ما کارگران
نیست.
۲۶ مرداد
سی و شش روز اعتصاب کارگران ادامه یافت.کارگران هفت تپه در
برابر فرمانداری شوش دست به تجمع زدند. و کارگران بخش دفع آفات شرکت هفت تپه و
غیرنیشکری نیز، در پنجاه و سومین روز اعتصاب همراه با سایر کارگران در برابر
فرمانداری شوش تجمع کردند.
۳۰ مرداد
کارگران نیشکر هفت تپه به دلیل تعطیلی در طی
چند روز گذشته
تجمع اعتراضی را برگزار نکردند. اما تجمع
اعتراضی از روز شنبه ۳۰ مرداد مجددا شروع شد.
کارگران اخراجی بخش حراست در دفتر مدیریت
شرکت دست به تجمع اعتراضی زدند و خواستار بازگشت به کار شدند.
۳۱ مرداد
رای قطعی شعبه ۵۵ حقوقی تهران دایر بر خلع ید هفت تپه به
دولت و خریدار ابلاغ شد. بر این اساس مالکیت هفت تپه از خریدار خلع ید و به دولت
واگذار میشود.
با توجه به اعلام قطعی خلع ید شرکت از بخش خصوصی و واگذاری شرکت هفت تپه به دولت، امروز کارگران تجمع و ادامه اعتصاب را در داخل
شرکت برگزار کردند و کارگران چهل و یکمین روز اعتصاب
را پشت سر گذاشتند.
کادر درمان و بهداشت
۴ مرداد
پرسنل بیمارستان خمینی
کرج، در بلوار بلال این شهر، در برابر سازمان همیاری شهرداریهای استان البرز دست
به تجمع و راهپیمایی اعتراضی زدند. کارکنان معترض شعار میدادند:
« پولهای ما کجا رفت؟ تو جیب مسئولها رفت»، «وعده وعید کافیه سفره ما خالیه».
۹ مرداد
پرستاران جوانی که در
آزمون پیمانی تامین اجتماعی دزفول شرکت کرده بودند، در اعتراض به نامشخص بودن
وضعیت شغلی خود دست به تجمع زدند.
۱۰ مرداد
بنابر فراخوان قبلی،
تجمع اعتراضی پزشکان در شهرهای تهران، شیراز، کرمان، یاسوج، مشهد و همدان برگزار
شد. در تهران پزشکان معترض در اعتراض
به بیتوجهی وزارت بهداشت به خواستههایشان روبروی مجلس و در شهرهای دیگر پزشکان با تجمع در
مقابل دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان خود دست به اعتراض زدند.
۱۷ مرداد
در ادامه اعتراضات در دانشگاه علوم پزشکی
کرمانشاه. استاجر ها در حمایت از حقوق دانشجویان اینترن به تجمع ملحق شدند.
دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه برای دومین روز متوالی تجمع اعتراضی برگزار
کردند. این دانشجویان در حال گذراندن دوره اینترنی خود هستند. آنها خواستار رسیدگی
مسئولین به وضعیت معیشتی سخت در دوران اینترنی وکمک هزینه ناچیز این دوره شدند.
همچنین آنها خواستار محاسبه بیمه و سابقه کار و همچنین کم شدن ساعات کار خود میباشند.
۱۸ مرداد
اینترن های دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه،
در سومین روز اعتصاب و تجمع خود، با انتشار بیانیهای خواستها و مطالبات خود را
بیان داشتند. آنها در جلسهای با حضور استادان و مسئولان علوم پزشکی شرکت کرده و
اعلام داشتند. تا برآورده شدن خواستههای خود به اعتصاب ادامه خواهند داد.
۲۱ مرداد
تجمع اعتراضی گسترده کارورزان و کارآموزان
و دانشجویان علوم پزشکی همدان در ششمین روز خود در شهرهای مختلف ادامه یافت.
دانشجویان اینترن همدان روبروی این دانشگاه دست به تجمع زدند. معترضان در اعتراض
به بیگاری کشیدن از اینترنها پلاکارد هایی در دست داشتند.
شهرداری
۴ مرداد
کارکنان آبفای ایذه در
اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات و بیتوجهی به خواستههایشان وارد سومین روز اعتصاب
خود شدند.
۵ مرداد
کارگران جایگاههای تعطیل شده سیانجی
ارومیه در اعتراض به اخراج و بیکاریشان در برابر ساختمان شهرداری تجمع کردند.
کارگران بیکار شده با سردادن شعار خواستار استعفای شهردار شدند.
۹ مرداد
کارگران شهرداری رودبار زیتون واقع در
استان گیلان، پنجمین روز اعتصاب و تجمع اعتراضی خود را نسبت به عدم پرداخت ۴ تا ۵ ماه دستمزد و حق بیمه، در برابر ساختمان
موتوری شهرداری این شهر برگزار کردند.
۱۲ مرداد
کارگران شهرداری ابوحمیظه دشت آزادگان در
استان خوزستان در اعتراض به پرداخت نشدن حقوقهای عقبافتاده و بیمه در محوطه کار
خود دست به تجمع زدند.
۱۷ مرداد
پرسنل آب و فاضلاب شهر هویزه در خوزستان
نسبت به عدم پرداخت معوقات ۹ ماه مزد و ۳ سال حق بیمه د ست به تجمع اعتراضی زدند.
۳۱ مرداد
کارگران فضای سبز شهرداری کوت عبدالله
نسبت به عدم پرداخت حقوق آذر و دی ماه ۹۹، تسویه کامل سال گذشته و همچنین حقوق عقب مانده سال
جاری، اعتصاب کرده و در مقابل شهرداری این شهر دست به تجمع اعتراضی زدند.
بازنشستگان
۳ مرداد
بازنشستگان صنایع فولاد
اصفهان در برابر ساختمان صندوق بازنشستگی فولاد دست به تجمع اعتراضی زدند. بازنشستگان در اعتراض به کم کردن
حقوق همسانسازی و بیتوجهی مدیران این صندوق به انجام مطالباتشان دست به تجمع
زدند.
۴ مرداد
بازنشستگان صدا و سیما بار دیگر برای
رسیدگی به خواستهها و پرداخت شدن مطالبات عقبافتاده جلو مسجد بلال دست به تجمع
زدند. معترضان پلاکاردی در دست داشتند که بر روی آن خطاب به صدا و سیما نوشته شده
بود: «رسانهای که از وضع کارکنان خود خبر ندارد چطور میتوان خبرهایش را باور کرد »
۵ مرداد
بازنشستگان تهران و کرج در حمایت از مردم
خوزستان دست به تجمع زدند.
۱۰ مرداد
تجمع اعتراضی بازنشستگان فولاد در شهرهای
تهران، اصفهان و اهواز برگزار شد. بازنشستگان فولاد در تهران روبروی دفتر مرکزی
صندوق فولاد در خیابان وزرا، در اصفهان روبروی موسسه صندوق حمایت بازنشستگی
کارکنان فولاد و در شهر اهواز مقابل دفتر امور بازنشستگی منطقه فولاد خوزستان تجمع
اعتراضی برگزار کردند.
۱۱ مرداد
تجمع اعتراضی بازنشستگان و شاغلان صدا و
سیما با مطالباتی در رابطه با اجرای همسان سازی، ارتقا کیفیت بهداشت و درمان و در
اعتراض به مزدهای زیر خط فقر، در مقابل مسجد بلال، برگزار شد.
۱۷ مرداد
بازنشستگان فولاد در اصفهان و خوزستان در
برابر صندوق بازنشستگی فولاد در استان های خود تجمع اعتراضی برگزار کردند و
خواستار برآورده شدن مطالبات معیشتی و حقوقی خود شدند.
کشاورزان و دامداران
۲ مرداد
کشاورزان بخش شُعیبیه
شوشتر، در اعتراض به عدم پرداخت خسارت ناشی از خشکسالی برای کشت گندم آبی توسط
بیمه، در مقابل ساختمان مدیریت بانک کشاورزی استان خوزستان واقع در اهواز، تجمع
اعتراضی برگزار کردند.
۵ مرداد
دامداران یزد در اعتراض
به کمبود و گرانی نهادههای دامی و هزینههای بالای خوراک دام و قیمت پایین شیر و
گوشت مقابل
استانداری این شهر
دست به اعتراض زدند.
۱۱ مرداد
برای چندمین بار
کشاورزان اصفهان در اعتراض به انتقال پساب به نقاط دیگر، در برابر اداره آب منطقهای
اصفهان تجمع کردند.
۱۳ مرداد
دامداران شهر ایذه در اعتراض به پایین
بودن قیمت شیر در برابر فرمانداری این شهر تجمع کردند. دامداران معترض میگویند:
«بهدلیل قیمت پایین شیر مجبور هستیم گاوهای شیری و آبستن خود را به کشتارگاه
بفرستیم.»
۱۶مرداد
مردم و کشاورزان شهرستان میانه در اعتراض
به انتقال آب روستای سفیدخانی به مناطق دیگر و بیآبی این روستا دست به اعتراض
زدند. تعداد زیادی از مردم و کشاورزان با پارک خودروها و تراکتورهایشان در کنار
جاده ورودی شهر میانه دست به تجمع زدند.
۱۹ مرداد
نخلداران استان خوزستان در اعتراض به کمآبی
و از بین رفتن نخلستانهایشان جلو استانداری خوزستان در اهواز دست به تجمع زدند. نخلداران
به سیاستهای قیمتگذاری و ورود دلالان خرما و آنچه خسارات جبرانناشدنی میدانند،
اعتراض دارند. آنان وارد سازمان جهاد کشاورزی خوزستان شده و از مسئولان خواهان
رسیدگی به مشکلاتشان شدند.
۲۴ مرداد
کشاورزان اصفهانی با خواست رها سازی مجدد
آب زایندهرود در برابر ساختمان استانداری اصفهان دست به تجمع اعتراضی زدند.
۲۹ مرداد
جمعی از کشاورزان پارسآباد مغان در استان
اردبیل در اعتراض به کاهش جریان آب در کانالها و نرسیدن آن به زمینهای کشاورزی
در برابر فرمانداری تجمع اعتراضی برگزار کردند.
کارگران دیگر
۵ مرداد
کارگران بیکار شده شرکت لولهسازی خوزستان
در اعتراض به بیکاری و وضعیت بد معیشتی جلو استانداری خوزستان در اهواز تجمع کردند.
۶ مرداد
کارگران راه آهن ورامین، لرستان، زاگرس،
خراسان، متروی تهران دست به اعتصاب زدند. آنها میگویند: «اگر حقوق کارگران واریز
نشود جلو حرکت قطارها را خواهیم گرفت، ما خسته نمیشویم.»
کارگران هپکو در بیانیهای اعتراض خود را
نسبت به واردات ماشین آلاتی که توان تولیدش در ایران هست اعلام داشتند. وارداتی که
منجر به نابودی چرخ تولید در ایران میشود.
۷ مرداد
رانندگان اتوبوسهای درون شهری شیراز
(اتوبوسرانی) برای دومین بار در این ماه در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات عقبافتاده و مشکلات معیشتی
دست به اعتصاب زدند و خواستار رسیدگی به مشکلات و پرداخت مطالباتشان شدند.
کامیونداران غرب کشور
در اعتراض به مشکلات صنفی کامیونداران و بخصوص آنانی که در خارج از مرزهای ایران
فعالیت میکنند، به دلیل نبود امکانات صنفی و مشکلات اسکان موقت در مرزها،، بار
دیگر دست به اعتصاب زدند.
۸ مرداد
در ادامه اعتصاب کامیونداران در چند شهر،
کامیونداران مشهد نیز دست به اعتصاب زدند.
۱۰ مرداد
کارگران و کارکنان سیمان سپاهان در پی
انجام نشدن وعدههای مدیریت شرکت و مدیران شهرستان مبارکه دست به اعتصاب زدند.
۱۲ مرداد
کارگران پیمانکاری فولاد مبارکه اصفهان در اعتراض به پایین بودن حقوق،
تبعیض شدید بین کارگران رسمی و غیررسمی، عدم برخورداری از بیمه اجتماعی و خدمات
درمانی و محرومیت از دیگر مزایای شغلی با ترک محل کار خود در برابر ساختمان مرکزی
فولاد مبارکه اعتصاب و تجمع کردند.
۱۳ مرداد
کامیونداران در اعتراض به گرانی روغن و لاستیک و همچنین خرابی اوضاع کسب و
کار و نبود بار از ساعت ۱۵:۰۰ تا ۱۸:۰۰ مسیر بندرعباس به
سیرجان را بستند. کامـیونداران ترانزیت پایانه مرزی میرجاوه نیز دومین روز اعتصاب
خود را در اعتراض به باسکول کردن خودروها که چندین روز طول میکشد و در این مدت
هیچگونه سیستم خدماتدهی وجود ندارد، پشت سر گذاشتند. در این باره اتحادیه
رانندگان خودروهای سنگین اعلام داشت که در صورت ادامه وضعیت گرانی روغن و لاستیک و
همچنین مشکلات بار، اقدام به اعتصاب سراسری خواهند نمود.
۱۴ مرداد
کانون صنفی معلمان در
مخالفت با تصویب طرح موسوم به «صیانت از کاربران در فضای مجازی» بیانیه ای منتشر
ساخت. در این بیانیه آمده است: «... تجربه چهار دهه گذشته نشان داده
که ممنوعیت و بگیر و ببند به ویژه برای آن چه با زندگی و معیشت بخش وسیعی از مردم
گره خورده، جز تضعیف مقبولیت و مشروعیت حاکمان، بیاعتباری قانون و قانونگذار،
عرف و عادت شدن زیر پا گذاشتن قانون برای شهروندان عادی، افزایش و انباشت نارضایتیهای
در حد انفجار کنونی، عمیقتر شدن شکاف ایجاد شده میان حکومت با مردم، ... حاصلی
ندارد»
۱۶ مرداد
کارگران کارخانه سیمان سپاهان اصفهان در اعتراض به پایین بودن حقوق دست از
کار کشیدند و در برابر فلکه ورودی کارخانه تجمع اعتراضی برگزار کردند.
۱۷ مرداد
کارکنان سازمان آتشنشانی ساوه، به منظور پیگیری مطالبات عقبافتاده خود در
داخل ساختمان شورای این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند. آنها در دیدار با رئیس شورای
شهر ساوه، خواستار رسیدگی مسئولان به مطالبات صنفی و حقوقی و برطرفشدن مشکلاتشان
شدند.
رانندگان اتوبوسهای
شهری ارومیه در اعتراض به پرداخت نشدن مطالبات و وعدههای توخالی مسئولان، هفتمین
روز اعتصاب خود را پشت سرگذاشتند.
۲۳ مرداد
آموزشیاران نهضت سوادآموزی در اعتراض به نامشخص بودن وضعیت استخدامی خود
جلو مجلس سومین روز تجمع خود را پشت سرگذاشتند. معترضان که بیشتر آنان را
آموزشیاران زن تشکیل میدادند خواهان استخدام رسمی در وزارت آموزش و پرورش هستند.
کانون انجمنهای صنفی کارگران ساختمانی
استان کردستان در بیانیهای از کارگران مهاجر ساختمانی دفاع کرد. در این بیانیه آمده
است: «.. مطمئنا هیچ کارگری خواهان دور شدن و دور ماندن از خانواده خود نیست اما
بنا به شرایط سختی که در این دنیای سرمایه داری که با تمام توان در جهت استثمار
هرچه بیشتر نیروی کار میکوشد، کارگران مجبورند برای فروش نیروی کار خود مهاجرت
کنند. کانون انجمنهای کارگران ساختمانی معتقد است که باید از تمامی کارگران با
تمام توان حمایت کرد همچنان که این کانون در چند سال گذشته پیگیر مشکلات کارگرانی
است که در کردستان عراق مشغول به کار هستند.»
۲۴مرداد
رانندگان کامیون در اردبیل در اعتراض به
نرخ پایین کرایهها و گرانی قیمت لوازم یدکی دست به اعتصاب زدند و از بارگیری خودداری
کردند.
۲۵ مرداد
کارگران شرکت پاژن واقع در نسیمشهر
تهران، در اعتراض به پرداخت نشدن چند ماه حق بیمه و دستمزد در برابر این مجتع
صنعتی دست به تجمع زدند.
اعتراضات مردمی
۱ مرداد
ادامه تظاهرات مردم
خوزستان موجی از همبستگی در شهرهای مختلف ایران را به همراه داشته است. اقشار
مختلف مردم در شهرهای مختلف مانند تهران، کرج، یزدانشهر اصفهان، الیگودرز، شاهین
شهر و….تجمعات اعتراضی در حمایت از مردم خوزستان برگزار نمودند.
در نهمین شب اعتراضات
مردم خوزستان، در شهرهای رباط کریم و میبد مردم برای حمایت از مردم خوزستان تجمع
کردند.
۲ مرداد
سندیکای کارگران شرکت
واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با انتشار بیانیه ای در حمایت از مردم معترض به بیآبی
در خوزستان اعلام داشت: « حمایتهای شهرهای مختلف کشور و حمایتهای کارگران و تشکلهای مستقل کارگری و اقشار مختلف
جامعه از جمله معلمان و بازنشستگان و هنرمندان و نهاد های مختلف مستقل مدنی از
اعتراضات مردم خوزستان خود نشان از گسترده بودن نارضایتیها از عملکرد حاکمیت
دارد. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن حمایت از مردم معترض
به بیآبی در خوزستان اعلام میدارد کشتار، سرکوب و بازداشت مردم معترض باید متوقف
گردد و تنها راه برون رفت از شرایط
موجود را اتحاد و وحدت برای طبقه کارگر و زحمتکشان میداند. هرچقدر دامنه اتحاد در
اعتراضات یکپارچه و متحدانه باشد با هزینه کمتری بر شرایط تاسفبار کنونی فائق
خواهیم آمد»
تظاهرات مردم تبریز در
حمایت از اعتراضات مردم خوزستان آغاز شد. نیروهای سرکوبگر یگان
ویژه ضد شورش برای پراکنده کردن تظاهرکنندگان به مقابله با آنها پرداختند. در
تظاهرات مردم تبریز شعار میدادند: «آذربایجان بیدار است
پشتیبان خوزستان است
آذربایجان ، اهواز – اتحاد ، اتحاد ایرانی باغیرت اتحاد اتحاد»« آذربایجان عرب فارس اتحاد اتحاد.».
مردم معترض در شهرهای
زنجان و مرند در حمایت از مردم تشنه لب خوزستان در خیابان ها تجمع کردند.
اعتراضات مردم خوزستان
به بی آبی در شهرهای مختلف این استان ادامه دارد. مردم در شهرهای مختلف استان از
جمله شوش، سوسنگرد، ایذه، دزفول، کوت عبدالله، ویس، ماهشهر، حمیدیه، چمران و در
چندین منطقه اهواز بر علیه بی آبی تظاهرات کردند.
در دهمین شب اعتراضات
مردم خوزستان به بیآبی در روز ۲ مرداد ۱۴۰۰، اعتراضات مردمی حداقل به ۱۶ استان کشور گسترش یافت. از جمله استانهایی که در
برخی از شهرهای آنان مردم بپاخاستهاند عبارتند از: ۱-آذربایجان شرقی (تبریز) ۲- اردبیل (مشکینشهر) ۳- کردستان (سقز) ۴-خراسان رضوی (مشهد و بجنورد) ۵-
قزوین ۶- یزد (میبد)
۷-چهارمحال و بختیاری (لردگان) ۸-
اصفهان (فولاد شهر-
یزدانشهر و شاهینشهر)
۹-بوشهر(گناوه و برازجان) ۱۰-
آذربایجان غربی (نقده) ۱۱-
لرستان (ازنا و الیگودرز) ۱۲-کرمانشاه ۱۳- زنجان ۱۴- کرج (مترو گلشهر) ۱۵- تهران(مترو فلکه صادقیه-شهرک غرب- رباط کریم) ۱۶- خوزستان
گروهی از جوانان و مردم
تهران در حمایت از قیام خوزستان و اعتراض به وضعیت موجود تظاهرات کردند. تظاهرات
مردم تهران در خیابان جمهوری و جلوی پاساژ علاالدین شروع و به سمت چهارراه
استامبول ادامه یافت.
۴ مرداد
جوانان معترض فردیس کرج
در همبستگی با اعتراضات مردم خوزستان شعار میدادند:« از کرج تا خوزستان اتحاد
اتحاد.»
در دوازدهمین روز از
شروع اعتراضات خوزستان مردم کرمانشاه نیز با آتش زدن لاستیک در ورودی این شهر به
حمایت از خوزستان برخاستند.
مردم آبدانان در استان
ایلام، در اعتراض به قطع مکرر برق در برابر اداره برق این شهر تجمع کردند.
۵ مرداد
ساکنان محله دره دریژ کرمانشاه برای دومین
روز متوالی به نشانه اعتراض به نبود آب و برق به خیابان آمدند. ساکنان معترض با بستن
خیابانهای منتهی به این محله حاشیهنشین و فقیر دست به اعتراض زدند.
مردم تهران پارس در اعتراض به قطعی برق و
در ادامه تظاهرات دیروز مردم تهران، کرج و سایر نقاط امشب به خیابانها آمدند.
جوانان و مردم معترض شعار مرگ بر دیکتاتور و مرگ بر خامنهای سر دادند.
مردم و جوانان معترض در شهر بهارستان
استان اصفهان در اعتراض به قطعی برق و همبستگی با تظاهرات مردم در سایر شهرهای
ایران به خیابانها آمدند.
۷ مرداد
کانون نویسندگان ایران با انتشار بیانیه
ای طرح تشدید سانسور در فضای مجازی را محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است: «...
آنچه در نظر مردم به جان آمده از فقر و تبعیض و غارت تغییر کرده فقط فربه تر شدن
سرکوبگران و عمال سانسور و بلندتر شدن دیوار زندانها است. گرچه نمیتوان این
سرکوب همهجانبه را از دید همگان پنهان کرد اما اگر با چنین طرحهایی مخالفت نشود
همین اندازه از خبررسانی آزاد و مستقل که حاصل خون و رنج انسانهای آزادیخواه است
در دسترس نخواهد بود. کانون نویسندگان ایران با چنین طرحهای سرکوبگرانهای، به
شدت مخالف است، دسترسی به اینترنت آزاد و نامحدود را حق همگان میداند و بر اساس
منشور آزادیخواهی و سانسور ستیزی خود، خواهان برچیده شدن تمام اشکال سانسور است.
کانون به مبارزه برای دفاع از آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا، ادامه
خواهد داد و در این راه همراهی همهی مردم را طلب میکند.»
۸ مرداد
در پانزدهمین روز اعتراضات سراسری مردم
ایران، مادران جانباختگان آبان ۹۸ در حمایت از اعتراضات مردم خوزستان و بدنبال آن اعتراضات
دیگر شهرهای ایران، در میدان آزادی تهران تجمع کردند. این مادران که پس از حضور در میدان آزادی،
در متروی صادقیه حضور پیدا کرده بودند، توسط نیروهای امنیتی مورد ضرب و شتم قرار
گرفتند.
۹ مرداد
بار دیگر جوانان و مردم تهران در چهارراه
انقلاب روبروی تئاتر شهر (پارک دانشجو) دست به تجمع اعتراضی زدند. جوانان و مردم
معترض شعار میدادند:
«هموطن، هموطن، حمایت حمایت»، «مرگ بر ستمگر، درود بر
کارگر» «از خوزستان تا تهران، اتحاد اتحاد »
۱۰ مرداد
گروهی از مردم و جوانان معترض در مشهد طبق
اعلام قبلی در مقابل پارک ملت مشهد تجمع کردند. این تجمع در همبستگی با قیام مردم
خوزستان برگزار شد. نیروهای امنیتی در صحنه حاضر شدند و چند تن از جوانان را
بازداشت کردند.
۱۳ مرداد
مردم اهواز در یک تجمع اعتراضی به گرانی
قیمت میوه و مواد غذایی اعتراض کردند. آنها پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آنها
نوشته شده بود: «پشتیبان دلالان کیست»؟ «عمده اصلی گرانی، حمایت مسئولان از دلالان
است».
۱۴ مرداد
اهالی روستاهای شهرستان هویزه در اعتراض
به بیآبی جاده جفیر از توابع این شهرستان را بستند.
۱۹ مرداد
جمعی از شهروندان ساکن قصرشیرین با تجمع
در فرمانداری این شهر، اعتراض خود را به قطعیهای طولانی مدت و مکرر برق نشان
دادند.
حبیب فدایی که یکی از فعالان مدنی در جونقان
میباشد، با یورش نیروهای امنیتی به خانهاش دستگیر و به مکان نامعلومی منتقل شد. مردم جونقان در اعتراض
به دستگیری او در ادامه اعتراضات
خود، روبروی کلانتری شهر تجمع کردند. مردم معترض از دیوار کلانتری بالا رفته و
خواهان آزادی حبیب فدایی و یکی دیگر از دستگیرشدگان به نام بهزاد فدایی شدند.
۲۰ مرداد
مردم منطقه ملکشاهی ایلام، در اعتراض به
قطعی مکرر برق، در برابر اداره برق تجمع کردند.
بدنبال همبستگی و پایمردی مردم جونقان
حبیب فدایی آزاد شد و به آغوش مردم حق طلب بازگشت.
مبارزات کارگران در حالی با قدرت به پیش میرود که
حاکمیت سرمایه داری اسلامی با یکدست شدن سه قوه و به جلوی صحنه آمدن اصولگرایان
شمشیر از رو بسته است و تصمیم جدی و قطعی برای ادامه اجرای سیاست های خانمان
برانداز نئولیبرالیستی دارد. حاکمیت سرمایه داری عقب نخواهد نشست اگر طبقه کارگر
یکپارچه و متحد به تشکلات سراسری صنفی و سیاسی تحت رهبری حزب خود مسلح نشود. تنها
راه برای پیروزی طبقه کارگر اتحاد و وحدت در تشکلات مستقل خود است و راهی جز این
متصور نیست!
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است!
سخنی درباره شعار مرگ بردیکتاتور
این روزها که پایه های نظام جمهوری سرمایه داری اسلامی ایران دراثراعتراضات
گسترده مردمِ عاصی میهن ما به لرزه افتاده است ، رژیم ،کمافی السابق ،سیاست سرکوب
وکشتارودستگیری معترضین را دردستورکارقرارداده وابلهانه فکرمیکند تنها راه برون
رفت ازسقوط ، سرکوب خشن است
.
دراعتراضات غرورآفرین اقشاروطبقات زحمتکش مردم علیه بیداد وستمگری رژیم اسلامی
، شعارهای گوناگونی شنیده میشوند که بهترین وجامع ترین شان «مرگ برجمهوری اسلامی»
است .اگرچه دراعلامیه ها وتراکتهای تبلیغی ترویجی
باید واژه سرمایه داری وسرنگونی
بدست مردم را برآن افزود تا با این امر صف خود را از نیروهای وابسته به امپریالیسم
جدا کرد.
دراین کارزارِ حق طلبی ها ، شعار «مرگ برخامنه ای و مرگ بردیکتاتور» هم به گوش
میرسد . این شعارکه فقط دیکتاتور وشخص خامنه ای راهدف قرارمیدهد ونه تمامیت نظام
سرمایه داری را ، ازسوی «جماعتی» مطرح میشودکه درزمان رژیم شاه شعار «جبهه واحد ضد
دیکتاتوری شاه » راتبلیغ میکردند
.
درآن زمان این یک شعارانحرافی بود که مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه رامنحرف
وصرفا علیه دیکتاتوری شاه میکشاند
.
این جریان سیاسی رویزیونیستی ، آنموقع وهمچنین این موقع ، فقط با دیکتاتور «مخالف»بودند وهستند . چرا ؟ برای
اینکه سالهاست که درحرف «سوسیالیست»اند ودرعمل ، به بهانه های رنگارنگ ، ازانقلاب
کارگری وسوسیالیسم فاصله گرفته اند
.
آنها به دنبال همکاری باجناح «دوراندیش» هیئت حاکمه هستند تا شاید پس ازمرگ
دیکتاتور ، ازاین نمد کلاهی هم برای خویش بدوزند ! چقدرآدم باید حقیر بیندیشد که
درپی «کلاهی» ازرژیم شاه وجمهوری اسلامی باشد . و شوربختانه دیدیم که درهردورژیم
نه تنها کلاهی نصیب شان نشد ، بلکه سرشان هم به باد رفت .
دراین راستا ، به نظرمیرسد بخشی ازهیئت حاکمه هم چندان از شعارمرگ بردیکتاتور
بدش نیاید . چون اگرقرارباشد خشم وعصبانیت مردم فقط با مرگ خامنه ای التیام یابد و
حتی فروکش کند ، چه بهتر ! چون به هرحال «ولی فقیه» مانند سَلَف خود ، بزودی به
«ملکوت اعلا»خواهدپیوست واین جماعت درفضای «آرام» بوجودآمده میتواند نفسی تازه
کرده و به غارت اش ادامه دهد
.
ضروریست بدانیم ، گرچه شخص خامنه ای و اذنابش ، باعث وبانی تمامی این تیره
روزی ها بودندو هستند ، اما نباید کلیّت جمهوری سرمایه داری اسلامی را ازیاد ببریم
. علاوه برآن
بایدهشیاربود و توطئه های امپریالیستهای غربی ودر راس آنها آمریکا وگماشتهگان
ریز ودرشت خارج نشین وداخلی را هم نباید نادیده گرفت.
رمزپیروزی در مبارزه علیه رژیم سرمایه داری اسلامی فاسد و ستمگر وانواع
دشمنانِ گانه و بیگانه ، سازماندهی درتشکیلات حزب واحد طبقه کارگر است . فقط دراین صورت است که امیدبه پیروزی واقعی ونهایی میرود.
***
یادداشت هفته
امپریالیسم آمریکا ،عربده صلح خواهی و٢٠ سال اشغال
وجنایت
درافغانستان
یکم: مضحک است وقتی آمریکا
به دیگران درس صلحدوستی میدهد
درحالیکه در طول عمر ۲۵۰ساله اش فقط ۱۶
سال درجنگ نبوده، مابقی عمرنکبت بارش ، یعنی
۲۳۴
سال را با جنگ ، توطئه ، خرابکاری ، کودتا ، غارت وچپاول کشورهای دیگرسپری کرده است . ازکشتار سرخپوستها بگیر تا جنگ ویتنام،
کامبوج، عراق، افغانستان، لیبی، سوریه
ویمن وصدها مداخله خونین در شیلی، بولیوی، اکوادور، برزیل، آرژانتین، هندوراس ، ونزوئلا، السالوادور، نیکاراگوئه، کوبا، پرو، گواتمالا
اندونزی ، ایران.....اینها همه
نمونه ای ازادعای صلحدوستی این خطرناکترین دشمن بشریت است.
دوم: این ابرقدرت
جنایتکاردر ٢٠ سال قبل، سپتامبر ٢٠٠١ با نقض تمام قوانین بین المللی و با ترفند «حقوق بشر و دکترین
جنگ تمدنهای راسیستی، ساموئل
هانتینگتون» افغانستان را به اشغال خود درآورد، سرانجام با کشتار بیش از ٣٠٠ هزار نفر وتاراندن میلیون ها نفر ازخانه وکاشانه شان،
مفتضحانه مجبور به خروج ازاین کشور
شد. امروز نوکران استعمار نوین و عوامل صهیونیسم در ایران نظیر پیروان حزب اسرائیلی منصور حکمت که برای تجاوز نظامی به افغانستان
پایکوبی وهلهله کردند،نه تنها
پاسخگوی اعمال خیانتکارانه خود نیستند بلکه ازارباب خود گلهمندند که چرا دودهه دیگر به اشغال وکشتار خود ادامه نداد تا«جامعه
مدنی و سکولاریسم وحقوق زنان وآزادی
پوشش» را تضمین نماید!!!
امروز رهبر این کوتوله های سیاسی، منصور حکمت، «ژوبین
رازانی» که «مجسمه اش در گورستان هایگیت لندن» بریک سه پایه چوبین
بعنوان زیارتگاه این تکه پاره
های عجق وجق قرار دارد، درقید حیات نیست تا ناظر بر تحقق "مداخله بشردوستانه" و ازادی زن
درافغانستان توسط آمریکا وناتو باشد!!!
سوم:اپوزیسیون خودفروخته
ای که خواهان «رژیم چنج»تغییر رژیم جمهوری
اسلامی از بالا توسط امپریالیسم آمریکا وصهیونیستهای اسرائیلی ووهابیستهای عربستانی درایران هستند نگاهی بیاندازند به وضعیت مصیبت
بار مردم افغانستان، حضور نظامی
بیست ساله آمریکا و پیمان جنگ افروز ناتو و به قدرت رسیدن مجدد گروه طالبان دراین کشور! ٢٠ سال کشتار وویرانی ،دو تریلیون دلار
هزینه نظامی، انواع واقسام آزمایشات
سلاح ضد بشری شیمایی درروستاهای افغانستان.... سرانجام پرتاب کشور به نقطه آغاز!
درس آموزی صحیح وجمعبندی از علل اشغال افغانستان ونتایج
مترتب برآن وسایر ممالک مشابه وشناخت علمی از ماهیت امپریالیسم
وحل صحیح تضادهای اجتماعی درعرصه
ملی وبینالمللی،بررسی نقش سازمانهای مدعی م ل درطول ٢٠ سال اشغال این کشور و علل فقدان بدیل مردمی..... مهمترین وظیفه نیروهای
انقلابی افغانستان بخصوص مارکسیست
لنینیستها وهمه کمونیستها درمنطقه وجهان است.
مرگ برامپریالیسم آمریکا، عمده ترین دشمن بشریت، بزرگ
ترین تروریست دولتی جهان ، ناقض حقوق ملل وحقوق بشر!
زنده بادحق تعیین سرنوشت خلقهای جهان بدست توانای خودشان!
زنده باد همبستگی میان خلقهای ایران وافغانستان ومنطقه!
١۸ مرداد
١۴٠٠
https://t.me/totoufan
***
نتایج حملات تجاوزکارانه آمریکا وناتو پس ازحمله
تروریستی یازده سپتامبر ۲۰۰۱
سالهاست
که کانالهای ماهواره ای ورسانه های وابسته به دلارهای آمریکایی ، اسراییلی
وعربستانی وغیره ، یکطرفه وجانبدارانه از«جنایات» کشورهایی که درخط
آمریکا واتحادیه اروپا نبوده وتسلیم هم نمیشوند ، یکریز سخن پراکنی وتبلیغات میکنند .
چین
، مسلمانان «اویغور» رابیچاره کرد ، روسیه ، پدر«چچن ها» را درآورد،
«اسد»درسوریه ازسلاح شیمیایی استفاده کرد ، «صدام حسین» سلاح کشتارجمعی داشت
، ونزوئلا به فقرو فلاکت افتاد ، کوبا گدایی میکند ، مردمِ کره شمالی هم علف میخورند
ورژیم اسلامی ایران ، اگرچه فعلابمب اتمی نداردولی اگرداشته باشد میدانی چه میشود؟!
والاآخر !
اما
وقتی ازجنایات امپریالیستهای غربی ، به ریاست آمریکا درشمال آفریقا
وخاورمیانهِ اکثرا مسلمان ، ازکشتارمردم فلسطین وتصاحب عدوانی سرزمین هایشان توسط
صیهونیستهای اسراییلی ، ازبمباران هفت سالهِ عربستان وامارات علیه مردم فقیر یمن
، ازجنایات وتجاوزات امپریالیسم فرانسه درآفریقا ، ازاستعماروحشیانه و غارتگرانه
دوران ابرقدرتی وکنونی انگلیس درجهان وازسلاح های کشتارجمعی و ۱۴۰۰کلاهک های هسته ای آمریکا وحداقل ۲۰۰ بمب هسته ای اسراییلی ها ، ازشکنجه گاههای مخوف سازمان
«سیا» و«موساد» صحبت به میان میآید ، همگی کر وکورو لال میشوند .
موسسه
«واتسون دانشگاه براون» درآمریکا ، طی گزارشی درماه سپتامبرسال ۲۰۲۰ پی آمدوهزینه های جنگ آمریکا ومتحدین غربی اش
رابرآوردکرده است .
براساس
این گزارش ، آمریکا و «ناتو» ، پس ازحمله تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ ، هشت جنگ
تجاوزکارانه علیه کشورها ، خصوصا کشورهای خاورمیانه ای براه انداختند
که به آواره گی بیش از ۳۷ میلیون انسان منجرشد
. بنابرگزارش موسسه واتسون دانشگاه براون ، «اگرچه این ۳۷ میلیون نفر آواره ، یک برآورد محافظه کارانه است ، اما
به نظرمیرسد که آمارواقعی بین ۴۸ تا ۵۵ میلیون نفررسیده باشد» .
این
تعدادآواره گان ، ازکشورهای افغانستان ، عراق ، لیبی ، سوریه ،
یمن ، سومالی ، سودان و پاکستان بی خان ومان شدند .
دلایل
بی خانمانی اینهمه انسان ازکشورهای فوق ، حملات ارتش های کشورهای متجاوزوسلطه
گر ، بمباران های هوایی باجنگنده ها و پهپادها و درگیری های مسلحانه
بودکه سبب خرابی شهرها ، خانه های مسکونی ومتعاقب آن نابودی مزارع ، باغات وازبین
رفتن مشاغل وکسب وکارها بوده که باعث عدم توانایی مردم درتامین موادغذایی ، آب
، آموزش وامکانات پزشکی گردیده است .
علاوه
بر آواره گی وفرارمیلیونی انسانها ازجهنمِ بوجودآورده شده توسط جنگ افروزان
جنایتکار بین المللی ، کشته وزخمی شدن دهها میلیون انسان بیگناه ، هزینه
بیش از دو تریلیون دلارفقط درافغانستان ازجیب مالیات دهندگان آمریکایی واروپایی
، ازهم پاشیدگی شهرها ، اجتماعات وکل جوامع راهم بایددرنظرگرفت که گسترش فقر
، بیماری ، گرسنگی ، سوتغذیه ، ویرانی سیستم درمانی و آموزشی رادرپی داشته است .
اینجاست
که باید از«خیام» مددگرفت :
«توخون کسان خوری و ماخون رَزان
انصاف
بده ، کدام خون خوار تریم » ؟
***
ازفاجعۀ افغانستان هیچ درسی
نیاموختند
مطلبی را که می خوانید از«مانلیو دینوچی ». وترجمه حمید محوی ، نویسنده وعضو گاهنامۀ هنر است. توفان الکترونیکی بخاطر اهمیت خروج و شکست امپریالیسم آمریکا وناتواز
افغانستان تلخیصی ازاین مقاله را برای تنویر افکارو پرتوافکندن بر واقعییات جاری
منتشر می کنیم:
رئیس جمهور جو بایدن در سخنرانی 16 اوت در کاخ سفید به
اختصار اعلام کرد که : « هدف مأموریت ما در افغانستان هرگز نه ایجاد یک ملت بود و
نه ایجاد دموکراسی متحد و تمرکز یافته». چنین سخنی از زبان رئیس جمهور ایالات
متحدۀ آمریکا به معنای سنگ قبری بود که بر مزار روایت رسمی نهاده میشد که طی بیست
سال « مأموریت در افغانستان » را پا رکابی میکرد، و ایتالیا (و فرانسه ) نیز برای
آن با جان سربازانشان و میلیاردها دلار از صندوق پول مردم کشورشان هزینه کرده اند.
در ادامه او میگوید : « امروز یگانه منفعت حیاتی و ملی ما در افغانستان همان چیزی
است که در گذشته بوده، پیشگیری از حملۀ تروریستی علیه میهن آمریکائی ما».
ولی روی سخنان او
واشنگتن پست برای دور کردن اسکلت تیترهائی که طی بیست سال منتشر کرده سایه ای از
کتمان میاندازد و مینویسد : « رؤسای جمهور ایالات متحده و فرماندهان نظامی عمداً
مردم را در مورد طولانی ترین جنگ آمریکائی در افغانستان طی دو دهه گول زدند.»
ایالات متحدۀ آمریکا به
همراهی بریتانیا به بهانۀ شکار اسامه بن لادن متهم در حملۀ 11 سپتامبر که به عنوان
مجوز برای حمله و اشغال افغانستان استفاده کردند ( که روایت رسمی واقعه از هر سو
دچار ریزش میشد ) از اکتبر 2001 مردم را عمداً فریب دادند.
هدف از جنگ اشغال سرزمینی
بود که از دیدگاه ژئواستراتژیک از اهمیت درجه اول برخوردار است که با سه جمهوری
آسیای مرکزی شوروی سابق ( ترکمنستان، ازبکستان و تاجیکستان)، ایران، پاکستان و چین
( منطقۀ خودمختار سین جیانگ ایغور) مرز مشترک دارد. در این دوران نشانه های برجسته
ای از نزدیکی بین چین و روسیه وجود داشت در 17 ژوئیه 2001 رؤسای جمهور چین و
روسیه، جیانگ زمین و ولادیمیر پوتین قرارداد همکاری دوستانه ای را امضا کرده بودند
که سنگ بنای مناسبات بین دو کشور را تضمین میکرد. واشنگتن اتحاد نوظهور بین چین و
روسیه را به عنوان تهدیدی برای منافع ایالات متحده در آسیا تعبیر میکرد، درحالی
که ایالات متحده سعی داشت پیش از دیگران خلاء حاصل از «فروپاشی شوروی» درآسیای
مرکزی را اشغال کند. پنتاگون طی گزارشی به تاریخ 30 سپتامبر 2001 هشدارمیداد که :
« امکان ظهور یک رقیب نظامی با منابع فوق العاده در آسیای مرکزی وجود دارد»
هدف واقعی در اوت 2003
آشکار شد، ناتو به فرماندهی ایالات متحدۀ آمریکا به سرعت فرماندهی آیساف ( ISAF نیروهای بینالمللی
کمک به امنیت) را به دست گرفت که در دسامبر 2001 سازمان ملل متحد آن را به وجود
آورده بود. در حالی که در آن دوران آمریکا اجازۀ چنین کاری را نداشت. از این پس
بیش از 50 کشور عضو و همکار ناتو به فرماندهی ایالات متحدۀ آمریکا در جنگ
افغانستان شرکت کردند.
نتایج
سیاسی و نظامی این جنگی که رودی از خون را جاری کرد و منابع عظیمی را به زبانۀ آتش
سپرد فاجعه بار است: صدها هزار قربانی غیر نظامی طی عملیات های نظامی، تعداد «
قربانیان غیر مستقیم » در اثر فقر و بیماری های ناشی از جنگ که خیلی بیشتر و غیر
قابل محاسبه است. بر اساس پرونده های نیویورک تایمز ایالات متحدۀ آمریکا به تنهائی
2500 میلیارد دلار هزینه کرده است. ایالات متحدۀ آمریکا تقریباً 90 میلیارد دلاربرای
ارتش پوشالی دولت کابل خرج کرد. تقریباً 55 میلیارد دلار که به بازسازی کشور
اختصاص داشت به دلیل بزهکاری و بی حاصل بودن آن از بین رفت. بیش از 10 میلیارد
دلار برای مبارزه با مواد مخدر به افزایش چهار برابری برای کشت تریاک انجامید، به
گونه ای که امروز افغانستان %80 تریاک غیر قانونی در سطح جهان را تولید میکند.
نشان بارز این وضعیت
فرار اشرف غنی رئیس جمهور کنونی افغانستان به تبعید طلائی است. او در دانشگاه
آمریکائی بیروت تحصیل کرد، سپس در دانشگاه های کلمبیا، برکلی و جان هاپکینز در
ایالات متحده ادامه داد. سپس در بانک جهانی در واشنگتن مشغول به کار شد. در سال
2004، در مقام وزیر امور مالی از کشورهای « کمک کننده » از جمله ایتالیا بسته ای
از خدمات به ارزش 27،5 میلیار دلار دریافت کرد. در سال 2014 در کشوری که از سوی
ایالات متحده و کشورهای ناتو اشغال شده بود، با %55 آرای رسمی به عنوان رئیس جمهور
برگزیده شد. در سال 2015 رئیس جمهور ایتالیا سرجو ماتارلا به همراه وزیر دفاعش
پینوتی که پیش از این به کابل رفته بود از او با تمام تشریفات و احترامات در کاخ
کیرینال استقبال به عمل آوردند.
این تجربۀ فاجعه بار به
تجربه های دیگر ایتالیا اضافه شد، تجربه هائی با نقض قانونی اساسی خودش، یعنی شرکت
در جنگ های ناتو در بالکان، خاورمیانه و آفریقای شمالی. ولی نیروی سیاسی که در
پارلمان نشسته است هیچ درسی از این تجربیات نیاموختند.
Édition de vendredi 20 août 2021
d’il manifesto
https://ilmanifesto.it/nessuna-lezione-dalla-catastrofe-afghana/
***
مایکل مور" فیلمساز
معروف آمریکا درمورد شکست قوای متجاوز آمریکا درافغانستان
کابل ، سایگون.
باردیگر ، شکست
آمریکا در جنگ دیگری شکست می خورد
طولانی ترین جنگ ما
"ما شماره ١ هستیم"
«ما بیش از ٢ تریلیون دلار هزینه کردیم
ما برای حمله به کشوری که بن لادن
هرگز در هیچ کجای آن یافت نشد ، بیش از ٢٣٠٠ جان سرباز آمریکایی را
قربانی کردیم.
بوش گفت علاقه ای به دستگیری او
ندارد. تیم اوباما او را در خانه ای در نزدیکی "وست
پوینت" پاکستان پیدا کردند. کی حدس می زد!
ما مهاجمان هستیم. طالبان مهاجم
نیستند - آنها افغان هستند - این کشور آنهاست! آنها افراط
گرای مذهبی هستند , ما میدانیم ازمی چه قماش هستند خودمان هم از اینگونه داریم.
چه آشفتگی غم انگیزی. کمک مالی به
پنتاگون و مجتمع نظامی-صنعتی ، بازپرداخت NSA تأمین هزینه امنیت داخلی. آنها نیروهای جوان ما
را به قتل رساندند. شرمنده!
١۵ نفر از ١٩ هواپیماربای ١١ سپتامبر
از عربستان سعودی بودند! نه افغانستان ، نه عراق ، نه ایران. چطور شد که بوش به سعودی ها حمله نکرد؟
اوه درست. خودمان حدس میزنیم
یکبار دیگر ، ما از ارتشی بدون
هواپیمای بمب افکن ، ناوشکن ، موشک ، هلیکوپتر ،
ناپالم شکست خورده ایم , آنهم از تعدادی آدمهای ساده وانت سوار.
ما از زمان جنگ جهانی دوم در هیچ جنگ واقعی پیروز نشده
ایم.
٧۶ سال پیش در چنین روزی( امروز روز VJ-روز پیروزی بر ژاپن است. ١۵ آگوست ١٩۴۵) . (متشکرم عمو لورنی که جان خود را فدا کردید.)
امروز ، ٧۶ سال بعد ، روزی است که ایالات متحده در جنگ افغانستان شکست خورد. خدا به سربازان ما برکت
دهد. باشد که سربازان ما را ببخشند.
تسلیت و محبت فراوان به همه
خانواده هایی که عزیزان خود را در این جنگ نفرت انگیز غم انگیز از دست
دادند.»
https://t.me/totoufan
***
به مناسبت شصت وهشتمين سالگردکودتای آمریکایی - انگلیسی ۲۸ مرداد
۱۳۳۲ درایران
همانگونه که سرمایه داری وسخن پراکنان رنگارنگش درمطبوعات وکانالهای ماهواره
ای ، وقایع ورویدادهایی راکه به نفع خودببینند ، صدهابار دررسانه هایشان تکرار میکنند
، کمونیستها و نیروهای انقلابی ومیهن دوست هم باید ، علیرغم امکانات بسیارکم ،
صدها بلکه هزاران بار ، ازوقایعی نظیر کودتای ۲۸ مرداد وابعادفاجعه بارآن بنویسند ، سخن بگویند وبانیان چنین جنایت وخیانتی
راافشا نمایند .
«زآشیانه خونین همیشه می خوانیم
که تا سپیده زند سر ز آشیانه ما .»
ایران درسال ۱۳۲۹ - ۱۳۳۰، اوایل رژیم شاه ،حدود سی میلیون
تن نفت تولید کرد ودر ازای هر بشکه نفت فقط ۸ سنت دریافت میکرد . درهمان زمان عربستان بشکه ای ۵۶ سنت وعراق بشکه ای ۶۰ سنت حق
امتیازمیگرفتند .
اعتراضات ملت ایران وقایع را طوری رقم زد که منجر به قیام سی تیرشد و«محمدمصدق»
رهبری نهضت ملی کردن نفت را عهده دارشد .
ملّی شدن صنعت نفت خشم امپریالیسم انگلستان رابرانگیخت .چون به تنهایی، بدلیل
افول ابَرقدرتی اش ، قادر به سرنگون کردن حکومت ملی مصدق نبود ، دست به دامن
امپریالیسم آمریکا ، درازای واگذاری بخشی ازمنافع نفتی خود شد .
صبح روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ ، لات هاوچاقوکشان دارودسته شعبان جعفری ، معروف به شعبان بی مخ ، وتانک های
ارتشی به رهبری سرلشگرفضل اله زاهدی به خیابانها ریختندوبه کمک روحانیت مرتجع
نظیرآیت اله کاشانی ، دولت ملی مصدق راسرنگون کردند وشاه راازایتالیا به ایران
بازگرداندند !
ازآنزمان تاانقلاب ۵۷ سرکوب خشن
ساواک روزگارسیاهی را برای مردم ما پدیدآورد .
دلایل شکست دولت مصدق راهرکسی ازظنّ خود درمقالات وکتابهایش، آورده است اما
کمترکسی به یکی ازفاکتورهای مهم ،هماناعدم شناخت صحیح دکترمحمد مصدق به ماهیت «امپریالیسم» خصوصا امپریالیسم آمریکا که توسط «فریدون منتقمی» دبیرفرهنگی
اسبق کنفدراسیون جهانی محصلین ودانشجویان ایرانی درخارج ازکشور(اتحادیه ملی)درکتاب
خاطراتش، «چگونه کمونیست شدم» به آن اشاره کرده است .
باری ! یک سال بعدازکودتا ، شاه باقراردادجدیدی با غرب کنارآمد . طبق
قراردادجدید ، بریتانیا ۴۰ درصد ،
آمریکایی ها ۳۵ درصد ،رویال داچ شِل ۱۴ درصد ، فرانسه ۶ درصد وشرکتهای دیگرآمریکایی ۵ درصد سود داشتند . مدت قرارداد ۲۵ ساله و برای ۱۵ سال دیگرقابل تمدید بود. مضافا
اینکه شاه ۲۵ میلیون پوند به عنوان جریمه
وازجیب مردم به انگلستان پرداخت کرد .
اكنون رضا پهلوی با سو استفاده
ازاستبداد مذهبی، فساد، سركوب و مصیبت حاكم در ایران ميكوشد خودرا دمكرات ،حتا جمهوري خواه و دوران پدربزرگ پدر گماشته اش
را ،دوران طلائي
جلوه دهد تا یک شکل حکومتی فرسوده و پوسیده تاریخی را از گور تاریخ با یاری «سیا» و «موساد» و دلارهای عربستان بهدرآورد
و ملتی را وادار كند که
نسلها در نسلها مخارج گزاف مشتی
طفیلی بیمغز را، که هنرشان در برپائی عشرتکدههای درباری است، پرداخت كند. به اعتبار خویشاوندی خونی صرفنظر از
درجه کیاست و یا سفاهتشان بر میلیونها
مردم حکم برانند و به ریششان بخندند ومشتی روشنفکر خودفروخته با صله ودرهمی را در مدح پادشاهی به خدمت بگیرند تا مردم کشورشان را شستشوی مغزی دهند و به آنها بقبولانند که
ایرانی جماعت «شاهدوست» است و«نوکر صفت»!
ننگ بر دودمان پهلوی و همه اراذل و
اوباش روشنفکری که برای آن ها و برای احترام به جهالت و نادانی و جعل تاریخ قلم میزنند، استعدادهای خویش را به کار میگیرند، تا زمینه جنایات بعدی را فراهم کنند. آن هم تنها از
بهر مزد حقیری
که دریافت آن برای تبلیغ نیایش بُت
حقارت است.
نابودباد امپریالیسم ورژیمهای ضدمردمی !!
(اعدادوارقام ،
ازکتاب ارزشمند «مقاومت شکننده» نوشته «جان فوران» ، نقل شده است .)
***
بیانیه
حزب کمونیست کارگران فرانسه در باره شکست سیاست امپریالیستها درافغانستان
بیست سال پس از شروع جنگ امپریالیسم
آمریکا و متحدانش ازجمله امپریالیسم فرانسه علیه افغانستان ، طالبان وهمان
مردمی که از قدرت رانده شده بودند ، در چند هفته کنترل کشور و پایتخت آن کابل
را در دست گرفتند.
جنگ در افغانستان سرآغاز "جنگ
علیه تروریسم" امپریالیستها بود که میلیون ها قربانی ( در افغانستان ، عراق
، سوریه ، لیبی ، مالی ، ساحل و غیره) به همراه داشته و چندین کشور را به ویرانه
تبدیل نموده و کل مناطق آسیا ، آفریقا ، خاورمیانه را به شدت بی ثبات کرده است.
قدرت های امپریالیستی در گیر در این جنگها ، میلیاردها دلار هزینه کردند (بیش از
2000 میلیارد دلاراز طرف آمریکا ) ، میلیتاریزه کردن اقتصاد خود را تسریع نمود ، ودولت پلیسی را
علیه همه مردم ، از جمله " مردم خودی" تقویت کردند.
تصاویری از توده
انسانی ، که از فرط
استیصال سعی میکنند به بال هواپیماهای غول پیکر آمریکایی در فرودگاه کابل که برای تخلیه نیروهای غیرنظامی آمریکایی و
دیگران صف کشیده اند ، نمادی از هرج و مرجی است که قدرت های امپریالیستی پس از
نزدیک به ده دهه جنگ و ویرانی بجا گذاشته اند. اما "مضحکه " این خروج
شتابزده تنها یک جنبه از شکست کامل سیاست های جنگی امپریالیستها در مورد اهداف
عوامفریبانه ، مانند "آزادی زنان افغان" یا "تأمین صلح و حفاظت از
مردم غیرنظامی" است . اما در مورد "استقرار دموکراسی" ، مردم
افغانستان فقط با رژیم های دست نشانده و فاسد روبرو بوده اند که اکثر رهبران آنها
در برابر پیشروی طالبان فرار کردند.
این جنگهای امپریالیستی هیچ ربطی به
منافع خلقها نداشت: جنگ در افغانستان "بوی غلیظ نفت" داشت ، تمایلی بود
به تبدیل این کشور به سنگر منافع آمریکا و متحدانش در این منطقه استراتژیک آسیا .
امپریالیستها از نظر نظامی و سیاسی شکست خوردند ، اما این اهداف را رها نخواهند
کرد و نگران اقدامات دیگر قدرت های امپریالیستی - روسیه ، چین - قدرت های منطقه ای
- ایران ، پاکستان ، هند که در حال مذاکره با طالبان هستند میباشند و سعی میکنند
تا نفوذ آنها رامحدود کنند.
ما مانند همه کسانی که این جنگها را محکوم کردند و ده ها میلیون نفر را درپایتخت بسیاری از کشورها به خیابانها آوردند ، این
جنگها را محکوم کردیم . ما شرکت امپریالیسم فرانسه در این جنگها را محکوم کردیم.
ما فراموش نمیکنیم که این سارکوزی بود که همزمان با آغاز بازگشت فرانسه به تمام
ارگانهای ناتو (2009) تصمیم گرفت نیروهای فرانسوی زیادی را به افغانستان بفرستد.
از سال 2012 ، همزمان با آغاز خروج
نیروهای آمریکایی از سوی اوباما ، دیگر نیروهای نظامی فرانسوی درافغانستان حضور
نداشتند. 2012 همچنین شروع جنگ در کشور مالی ، با عملیات سروال (
( serval در 2013 ، و پس
از آن عملیات بارخان Barkhane در 2014 است. این ادامه همان سیاست ارتجاعی جنگ در زمینه متفاوت است .امروز، مکرون این کار را
خودش انجام میدهد و بر ضرورت ادامه "جنگ علیه تروریسم" تاکید میورزد. او
به ویژه نگران "امواج غیر عادی" است که سعی خواهند کرد از افغانستان
فرار کنند. او بر حمایتش از بایدن و آمریکا اصرار داشت زیرا بدون کمک آمریکا 600 تا 800 نفر که "برای فرانسه "کار
میکردند نمیتوانند تخلیه شوند.
ما برخواست خود
مبنی بر خروج کامل نیروهای فرانسوی و برچیدن پایگاه های نظامی در مالی و ساحل
تاکید میکنیم.
ما همچنان دفاع
خود از حق خلقها برای تصمیم گیری در مورد آینده خویش ، بدون دخالت امپریالیستی ،
ادامه خواهیم داد.
ما به محکومیت
سیاست "جنگ علیه تروریسم " ادامه می دهیم.
حزب کمونیست
کارگران فرانسه
پاریس ، 17 اوت
2021
***
٧۶سال از فاجعه بمباران اتمی
هیروشیما و ناکازاکی گذشت
٧۶سال ازفاجعه بمباران اتمی هیروشیما وناکازاکی گذشت پرتاب بمب وحشتناک اتمی درشهرهای پُرجمعیت «هیروشیما» و
«ناکازاکی» و قربانیکردن هزاران نفر مردم
غیرنظامی عکسالعمل منزجرانه بورژوازی امپریالیستی آمریکا و انگلیس در مقابل پیروزی
درخشان ارتش سرخ در نبرد تاریخی و آزادیبخش «استالینگراد»
بود. جنایتکاران امپریالیست میخواهند چنین جنایات هولناکی را به عنوان آئینه تمامنمای
تمدن بشری به خورد تاریخ دهند و ماهیت جنایتکارانه آن را پردهپوشی نمایند.
در ٧۶ سال پیش در روزهای ۶ و ٩ اوت ١٩۴۵ امپریالیسم جنایتکار آمریکا بمبهای اتمی خویش را، که قبلا در تاریخ ٢۶ ژوئیه در صحرای نیومکزیکو آماده و
آزمایش کرده
بود، برای زهرچشمگرفتن
از اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی لنینی و استالینی، برای سرکوب نهضت کارگری،
برای ممانعت از اوج نهضتهای آزادیبخش و سرانجام برای تأمین سرکردگی خویش در منطقه
اقیانوس آرام به شهرهای «هیروشیما» و «ناکازاکی» پرتاب کرد که حدود دویست هزار
نفر در عرض یک ثانیه جان دادند. میلیونها خانه ویران شد و هزاران نفر آواره شدند
و نسلها در اثر تاثیرات اشعه رادیو آکتیو به انواع و اقسام بیماریها دچار گشتند
که پس از جنگ در بیمارستانهای «حقوق بشر» آمریکائی به وضع آنها رسیدگی گردید تا
نتایج تأثیرات انفجارات اتمی را بر روی بدن آنها آزمایش کنند و آمادگی ارتش آمریکا
را برای مقابله با صدمات ناشی از بمب اتم مجهز گردانند. امپریالیسم آمریکا
مانند امروز، که در مورد عراق وسایر کشورها دروغ میگفت، در آن زمان نیز با ریاکاری در مورد لزوم
پرتاب بمبهای اتمی مدعی بود که پایاندادن هر چه زودتر به جنگ از
قربانیشدن افراد بیشتر جلوگیری میکند و در واقع استفاده از بمب اتمی در خدمت نجات بشریت است.
دُم خروس این استدلال امپریالیستی
از یقه آنها بیرون زده است. اگر سادهلوحانه این شبه استدلال را
بپذیریم، آنوقت این پرسش هنوز بیجواب میماند که پرتاب بمب اتمی در «ناکازاکی» چه
لزومی داشت. چرا پس از پرتاب بمب اتمی در «هیروشیما»، که نتایج غیرقابل تصورش برای هر نوع تسلیمی
کفایت میکرد، منتظر عکسالعمل حکومت ژاپن نشدند و با پرتاب بمب دوم
هزاران نفر دیگر را نیز نابود ساختند. کجای این تناقض با خدمت به بشریت خوانائی دارد!!؟
این ابر جنایتکار وحشی امروز ممالک
«نافرمان و شرور» جهان را تحریم و به تجاوز و بمباران اتمی تهدید
میکند. این سیاست استعماری و قلدرمنشانه نشانه بربریت سرمایهداری است و
باید با بسیج تودههای مردم با دورنمای سوسیالیسم به آن پاسخ گفت. تنها سوسیالیسم
است که بشریت را از قید این همه ستمگری و جنایت نجات میدهد و سلاحهای کشتار جمعی را به گورستان
تاریخ میسپارد. ما باید خواهان نابودی همه سلاحهای اتمی در جهان
باشیم. باید در درجه اول خطرناکترین دشمنان بشریت یعنی امپریالیستها و
صهیونیستها را خلع سلاح کرد، تا خطر جنگ منتفی گردد. این اقدام تنها با یک انقلاب اجتماعی ممکن
است!
نابود باد امپریالیسم آمریکا، بزرگترین
دشمن بشریت، ناقض حقوق ملل و حقوق بشر، بزرگترین
تروریسم دولتی جهان و خطر عمده برای صلح جهانی!
زنده باد سوسیالیسم، این پرچم
رهایی بشریت!
۶
اوت ٢٠٢١
#سخن
هفته . برگرفته از کانال تلگرام توفان
***
ادبیات مارکسیستی به زبان ساده
تعریف
انقلاب
انقلاب
اجتماعی به معنی گسست کمی و کیفی از نظام حاکم و گذار- چه توام با مبارزۀ مسلحانه
و چه در اثر قیام و خیزش عمومی - به نظام نوین است. حال این انقلاب ویا دگرگونی چه
در گذاراز نظام بردهداری به «سرواژ» (فئودالیسم) رخ دهد، چه در گذار از جامعۀ
فئودالی به سرمایهداری و چه از سرمایهداری به سوسیالیسم صورت پذیرد.
از
این گذشته انقلاب درکشورهائی که تحت سلطۀ امپریالیسم قرار داشته و در آن حکومتی
مستبد و وابسته به بیگانه، با سرکوب و استثمارخلق درخدمت به اربابان قرار دارند،
نظیر ایران خودمان در دوران سلطنت پهلوی، بدون تردید ماهیت انقلاب آن ملی (ضد
امپریالیسم) و دموکرااتیک خواهد بود.
اما «رهائی
طبقه ستمکش نه فقط بدون انقلاب قهری، بلکه بدون امحاء دستگاه قدرت دولتی که طبقه
حاکم بوجود آورده محال است»...«طبقه حاکم با قطب مقابل ومخالف خود آشتیپذیر
نخواهد بود». طبقه کارگر که خود طبیعتاً یک نیروی بزرگ اقتصادی به شمار میآید میبایست
ابزاری کارآمد جهت اعمال قدرت ومهار طبقه استثمارگر در اختیار داشته باشد تا بر
مالکیت خصوصی نقطۀ پایان گذارد و با اجتماعی کردن ابزار تولید خود را از بند
استثمار برهاند. این ابزار چیزی نیست جز یک دولت سوسیالیستی پرولتری.
از
دیدگاه مارکس تنها دگرگونی انقلابی مد نظر نیست، بلکه پیشبرد و به سر منزل مقصود
رساندن هدف است. اگر ماتریالیسم تاریخی پایه و ابزار تحلیل عناصر و نیروهائی که
قصد رهبری مبارزات طبقه کارگر را دارند قرار نگیرد، انجام یک انقلاب پیروزمند
کارگری غیرممکن است. باید نیروهای تحت سلطه، تحت ستم و تحت استثمار جامعه را
شناخت، خواستگاه اجتماعی، مطالبات اجتماعی و اقتصادی آنها را شناخت و با تدوین و
طرح آنها طبقه و یا طبقات تحت ستم و استثمار را به نبرد با دشمنان طبقاتیشان به
میدان کشاند. به همان اندازه که چنین روندی درانقلاب بورژوازی علیه نیروهای
فئودالی صادق است، در انقلاب سوسیالیستی و کمونیستی نیر علیه نظام سرمایهداری صدق
میکند.
معتبرترین،
علمیترین و عملیترین تئوریهای انقلابی، اندیشههای ... مارکس - انگلس میباشند
که بعدها در عمل و پراتیک انقلابی توسط لنین، استالین و مائو، با تکیه بر دادههای
معین در جوامعی چون روسیه و چین تکامل پیدا کرد و جامه عمل پوشید.
مارکس
بر چاره ناپذیری ضرورت انقلاب تکیه میکرد. اصولا انقلاب ناشی از تکامل نیروهای مولده
(نیروی کار انسانی و وسائل تولید) جامعه است که در تضاد با روابط نظام سیاسی و
مزدوری و اجتماعی حاکم پدید میآید. زمانی که در نظام سرمایهداری، تضاد میان طبقه
کارگر و سرمایهدار آنچنان شدت مییابد که مانع رشد تولیدی میشود و بحران حاد میشود،
دورۀ انقلاب اجتماعی آغاز میشود.
زمانی
که دیگر ادامۀ حکومت برای یک نظام سرمایهداری، بدون انجام تغییرات اساسی امکان
پذیر نباشد، بحران سراپای طبقه حاکم را فراگرفته و حتی باعث دو دستگی در آنها میشود.
زمانی که طبقات تحت ستم و استثمار، به ویژه طبقه کارگر، روز بروز بیشتر با
بیکاری، گرانی و فقر روبرو میشوند و تضاد میان فرودستان و هئیت حاکمه پیوسته شدت
مییابد و بالاخره زمانی فرا رسد که «بالائیها نتوانند حکومت کنند و پائینیها
نخواهند که بر آنها حکومت شود»، و «موقعیت
انقلابی» به این مفهوم که تهییج عمومی پیش
آمده و احساسات عمومی به هر دلیلی غلیان کرده و آب صبر مردم لبریز شده باشد، پدید
میآید، دیگر طبقه کارگر حاضر نیست که تن به غارت بدهد و با اعتصاب و خیزش و حتی
شورش آماده به انجام اعمال انقلابی میشود. در چنین شرایطی میان مردم و هئیت حاکمه
هر روز بیشتر از روز قبل به لزوم استقرار آن چنان نظامی که منافع آنان را تامین
کند پیمیبرند. تا جائی که تودههای میلیونی قدم به عرصه نبرد سیاسی تعیینکننده
علیه نظام حاکمه تا سطح قهرآمیز میگذارند.
شرایط
کنونی کشور ما گرایش به این سمت دارد. رشد مبارزات حقطلبانه کارگران به ویژه
کارگران هفت تپه، نفت، فولاد و...اعتصابات معلمان و اعتراضات بازنشستگان، تظاهرات
دامنهدار در اعتراض به کم آبی در خوزستان و تظاهرات وسیع در سایر شهرها در
پشتیبانی از مردم خوزستان با شعار مرگ بر خامنهای و... حاکی از وجود نارضائی عمیق
و علائم مهمی از عدم رضایت مردم و سوء مدیریت و بیکفایتی بالائیها در میهن ماست.
اما
وجود «موقعیت انقلابی» و یا «شرایط عینی انقلاب برای انجام یک انقلاب سوسیالیستی
به تنهائی کافی نیست». آنچه جامعه ما وجنبش کارگری و مبارزات اعتراضی کارگران برای
به سرمنزل پیروزی رساندن انقلاب نیاز دارد، بوجود آوردن «شرایط ذهنی» یعنی حزب
پیشتاز و رهبری کننده طبقه کارگر میباشد. نظام بحران زدۀ سرمایهداری به خودی خود
برنمیافتد، بلکه نیروئی لازم است تا مبارزات طبقه کارگر را رهبری و به سمت پیروزی
رهنمون سازد. استراتژی و تاکتیکهای مناسب را در برنامه خود تنظیم نموده، شعارهای
صحیح بسیج و تهیجکننده، که منعکسکنندۀ خواستهای طبقه کارگر و زحمتکشان باشد را
تدوین و بدینوسیله انقلاب را به سمت پیروزی رهنمون سازد. بدون چنین حزبی، و به
بیان دیگر بدون وجود «شرایط ذهنی» دولت سرمایهداری حاکم حتی در بحرانیترین شرایط
به خودی خود سرنگون نخواهد شد و فرو نخواهد پاشید. تنها با وجود چنین حزبی میتوان
در دوران «موقعیت انقلابی» که تودههای ستمکش به پا میخیزند، جنبش انقلابی را به
سر منزل مقصود رهنمون ساخت.
جمهوری
سرمایهداری اسلامی تنها با مبارزۀ مسالمتآمیز بر کنار نخواهد شد. نیروهای
انقلابی و کمونیستها براین باورند که بدون یک اعتصاب و یک خیزش عمومی انقلابی و
درصورت لزوم یک مبارزۀ قهرآمیز با شرکت تودههای عظیم کارگر و زحمتکش (شرایط عینی
انقلاب) انجام یک انقلاب و پیروزی کامل بر نظام متخاصم حاکم غیرممکن است. اما در
صورت لزوم بنابر نظریۀ لنین:
«قوۀ
قهریه - بنا به گفتۀ مارکس - برای هر جامعهی کهنهای که آبستن جامعۀ نوین است، به
منزلۀ ماماست...، قوه قهریه آنچنان سلاحی است که جنبش اجتماعی به وسیله آن راه خود
را هموار میسازد...، بدون انقلاب قهری، تعویض دولت بورژوائی با دولت پرولتری محال
است». (لنین، دولت و انقلاب)
گفتیم
بدون وجود حزب طبقه کارگر، به مثابه ارگان متشکل و متحدکنندۀ طبقه کارگر که قادر
باشد برنامهای دقیق، شامل تاکتیک، استراتژی، شعارها و اهداف طبقه کارگر را معین و
مدون کرده و مبارزات پراکندۀ کارگران را کانالیزه و رهبری کند ممکن نیست انقلاب به
پیروزی برسد. بدون وجود حزب به مثابه ارگان رهبریکننده، طبقه کارگر قادر نخواهد
بود به اهداف والای خود یعنی انجام انقلاب سوسیالیستی و رهائی این طبقه از چنگال
استثمار و ستم، جامه عمل پوشد. نجات طبقه کارگر و زحمتکشان تنها به دست خود او و
رهبری حزبش امکان پذیر خواهد بود.
مبارزه
با اعتقادات بیحزبی مبارزه با خط مشی رویزیونیستی، انقلابیگری خردهبورژوائی است
که همواره نقش حزب طبقه کارگر را نفی کرده و نقش قهرمانان و روشنفکران مسلح را
برحسته نموده و به جنبش کمونیستی صدمات فراوان زدند. این تفکر انحرافی امرزو نیز
برای تطهیر گذشته ضدحزبی خود با پرچم مبارزه با حزب به میدان میآید تا مجددا
اعتراضات طبقه کارگر را منحرف کند.
***
گشت و گذاري در فيسبوک، پاسخ به يک پرسش
پرسش:دوستان محترم توفان،آمریکا وناتو
به یکباره دست به خروج خود از افغانستان زد، آیا بنظر شما بهتر نبود این عقب نشینی
طوری میبود که قدرت بدست طالبان نمی افتاد و یک ائتلاف مترقی به قدرت میرسید؟فکر
نمیکنید این شیوه عقب نشینی یک توطئه سیاسی علیه مردم افغانستان باشد. امروز مردم
افغانستان با طالبان چه باید بکنند؟
پاسخ: دوست عزيز، أمريكا براي نجات ملت افغانستان از دست نيروهاي واپسگرا اين
كشوررا اشغال نكرد ونبايد فريب تبليغات حقوق بشري آنها را خورد. بطور مختصرهدف
حمله نظامی آمریکا وهم پیمانانشان ، مبارزه علیه«تروریسم» نبود، برای حقوق
دمکراتیک زنان و آزادی ودمکراسی نبود ونمی توانست باشد . هدف استراتژیک امپریالیسم
آمریکا رقابت با روسیه ، انتقال لوله های گاز ازآسیای میانه ازمسیر افغانستان به
دریای عمان وبه اروپا ودوم ایجاد واستقرارپایگاه نظامی قدرتمند درپُشت مرزهای
ایران ، روسیه وچین بود که هردوهدف به شکست انجامید.
باید پذیرفت درافغانستان قویترین قدرت اقتصادی، سیاسی و نظامی جهان شکست
استراتژیک خورده و فرارکرده است. فرار آمریکا را نمیشود با تئوری توطئه و استراتژی نوین وقوی تر شده این
ابرقدرت توضیح داد. امپریالیسم آمریکا درافغانستان شکست خورد مانند «اشرف غنی»
فرار کرده واین فرارغیرمترقبه، بدون سازماندهی وبا سراسیمگی و وحشت همراه بوده
است.
آمریکا به بهانه مبارزه با «تروریسم» روستاها را بمباران وبر سرمردم بیدفاع افغانستان فسفر سفید ریخته بود، بیش از ٢٠٠ هزار
نفر را سلاخی کرده بود، ٧ میلیون نفررا تارانده وسرانجام با فضاحت فلنگ رابسته حتا
نتوانسته شهروندان خودش را از این مهلکه نجات دهد وافتضاح به بار آورده است.
اخیرا جوبایدن، رییسجمهوری آمریکا
درمصاحبه ای دررابطه با تحولات جاری با اشاره
به خطر حملات تروریستی باردیگر بر خروج نیروهای آمریکایی ازافغانستان تا پایان مهلت
مقرر، در ۳۱ ماه اوت سال جاری، تاکید كرده است.
به گفته كارشناسان آمريكايي مخالفت آمريكا با طالبان براي تمديد مهلت خروج ،تنها خطر را تشدید میکند.
بهویژه پس از اینکه ویلیام برنز، رییس سازمان سیا در دیدار محرمانه با رهبران طالبان
نتوانست موافقت آنها برای تمدید مهلت خروج را به دست بیاورد. به گفته رابرت بائر افسر
سابق سیا همه کارتها در دست طالبان است. به گفته بائر ”طالبان در موضع برتر قرار دارند
و اگر آنها میگویند ما باید تا ۳۱ اوت
خارج شویم باید همین کار را بکنیم. مگر اینکه بخواهیم دوباره به افغانستان حمله کنیم
که من آن را بعید میدانم. ”
سخنان جوبايدن براي خروج آمريكايي ها
از افغانستان ، سراسيميگي و ترس ازمرگ و اين هرج ومرج حاكم بر فضاي افغانستان وعدم
قبول طالبان براي تمديد مهلت حضور نيروهاي خارجي …تا همین حد کافیست تا به پذیریم
اين تحولات و شكست آمريكا و غرب درباتلاق افغانستان
ساختگی نیست ، زد وبندی میان ارباب ونوکر نیست ویا يك پيروزي براي ارباب و تعويض زیرکانه
نوكري با نوكر ديگر نیست! متاسفانه چنين دركی ازاوضاع سیاسی افغانستان ازپایه
اشتباه ، سطحی وآلوده به تئوري توطئه است که برجسم وروح اين محافل چنگ انداخته وعجز
ودرماندگي آنها را به نمایش گذاشته است.
نه دوست عزیز، این تحولات جدی است و شکست آمریکا نیز جدی است. ما بارها تحلیل کردیم
که تجاوزات امپریالیستی باعث بروزمقاومت ملی درمقابل نیروهای خارجی میشود و اقشار
وگروههای سیاسی با ماهیت وانگیزه های مختلف دربرابر دشمنان خارجی بسیج میشوند. شکست
آمریکا درافغانستان راباید درچهارچوب مقاومت وجنگ نامتقارن وفرسايشي شدن آن مورد تبیین
قرارداد. برعكس تئوري پردازان توطئه "شکست آمریکا طراحی خود اوبرعلیه منافع
وحیثیتش نبود".این شکست علیرغم میل این ابرقدرت براو وناتو توسط نیروی طالبان
تحمیل شده است.
در ثانی آمریکا دست به اشغال
افغانستان نزد تا دراین کشور دمکراسی وآزادی وحقوق بشر مستقر گردد. بنابراین نمی
توان ازاین نیروی متجاوز توقع آزادی و کرامت انسانی داشت.مردم افغانستان منهای یک
قشربسیار نازکی ازمردم در شهرهای بزرگ، همه خواهان خروج فوری متجاوزین ازخاک
کشورشان بودند وهستند.نباید فریب چند مصاحبه نمایشی برخی اززنان دستچین شده
افغانستان در رسانه های غربی را که از جامعه مدنی وآزادی حجاب وموسیقی ...سخن می
گویند را که برای مشروعیت بخشیدن به اشغال امپریالیستی وسیاستهای نواستعماری است
،ملاک قضاوت درمورد شرایط عمومی افغانستان که بیش از 70 درصد مردم در روستاها
زندگی میکنند قراردهیم.اشغال افغانستان نقض حقوق ملل وحقوق بشر است ومتجاوزین میبایست
فورا خاک این کشوررا ترک نمایند وما امروز پس از 20 سال شاهد این شکست وخروج این
تبهکاران ازاین کشورهستیم.
در پاسخ به پرسش شما که مردم چه
باید بکنند وتکلیفشان با طالبان چه خواهد بود باید عرض کنیم که مردم افغانستان
راهی جزمبارزه مستقل ازنیروهای امپریالیستی، راهی جز متشکل شدن ، راهی جز اتحاد نیروهای انقلابی وترقی
خواه برای کسب حقوق دمکراتیک ،حفظ استقلال وتمامیت ارضی افغانستان ندارند. تعیین وتکلیف
با طالبان ویا هرنیروی ارتجاعی وواپسگرای سیاسی وظیفه داخلی مردم افغانستان است.موفق
باشید
***
پاسخ به
يک پرسش در شبکه تلگرام
پرسش
:آیا فقط شعار سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی کافیست. مگرهمۀ مردم ایران در دوران
انقلاب نمیگفتند مرگ بر شاه و آیا اگر رژیم برود همه چیز درست خواهد شد؟ اما دیدیم
بعد چه شد.شما چه پاسخی بدین سئوال دارید ، مردم با این وضعیت نابسامان ودرهم و
برهم، بحران کرونا، بحران اقتصادی وبیکاری
وگرانی ...چه باید کرد؟. درمورد اتحاد نیروهای انقلابی و چپ چه فکر میکنید؟آیا
موافق اتحاد وهمکاری هستید؟ ممنون ازاینکه به سئوالاتم جواب میدهید. بااحترام،
امضا محفوظ
پاسخ:دوست عزیز،تشکراز
نامه وپرسشهای مهم شما! ما هم با شما کاملا موافقیم که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی
خود به خود منجربه استقرار آزادی وعدالت اجتماعی نخواهد شد، حتا میتواند وضع را
ازاین هم بد ترکند. ماهیت رهبری سیاسی یک انقلاب وهرتحول اجتماعی تعیین کننده است.انقلاب
عظیم و مردمی بهمن 57 به دلیل ماهیت ارتجاعی وعقب ماندۀ نیروی رهبری کنندۀ سیاسیﺍش
در نیمه راه متوقف گردید وشکست خورد، اگرچه ایران به استقلال سیاسی دست یافت، اما
مردم به مطالبات دمکراتیک، آزادی احزاب واجتماعات وعدالت اجتماعی دست نیافتند
.امروزجمهوری سرمایه داری اسلامی سد راه تکامل جامعۀ ایران است و خواستهﻫﺎﯼ
دموکراتیک مردم ازانقلاب مشروطه و بهمن هنوز متحقق نگردیدهﺍند. این مطالبات فقط
شامل جدائی دین از دولت و یا مسئلۀ حجاب وحقوق مدنی نیست.انقلاب آتی مردم ایران
علاوه بر پاسخ گوئی به آزادی بیان و احزاب واجتماعات و برابری زن و مرد باید در
جهت استقرار عدالت اجتماعی خیز بردارد.این مبارزه حتماً باید جهت گیری ضد سرمایهﺪاری
داشته باشد تا بتوان به نان، مسکن و کار که مهمترین مطالبات معیشتی مردم هستند
پاسخ گوید. ازطرفی هر انقلاب مردمی وعدالتخواهانه ای در شرایط کنونی باید جهت گیری
ضد امپریالیستی، ضد صهیونیستی و ضد استعماری نیز داشته باشد وبا اتکا به نیروی خود
برای نظامی آزاد ودموکراتیک و شکوفان گام بردارد.به باور ما تمام نیروهائی که
موافق سرنگونی رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی هستند وازطرفی درمقابل امپریالیسم و
نیروهای استعماری موضع روشن دارند میتوانند درعرصهﻫﺎﯼ متنوع دموکراتیک با یک دیگرهمکاری
کنند و درجهت تحقق خواستهﻫﺎﯼ مردم و درنهایت یک آلترناتیو دموکراتیک مردمی گام
بردارند. ولی چارۀ درد نهائی کارگران و زحمتکشان ایران این نیست که با استقرار یک
حکومت دموکراتیک بورژوائی بتوان به مسئلۀ اختلافات طبقاتی و بهره کشی فرداز فرد که
ازمناسبات سرمایهﺪاری و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید بر میخیزد پاسخ داد.برای پاسخ به درد و رنج نهائی جامعه باید مناسبات
سوسیالیستی را جایگزین مناسبات سرمایهﺪاری کرد به عبارت دیگر دموکراسی سوسیالیستی
را به جای دموکراسی بورژوائی نشاند و این چیزی جز استقرار دیکتاتوری پرولتاریا،
دموکراسی برای اکثریت جامعه معنا نمیدهد. برای تحقق چنین امری به حزب طبقۀ کارگر
مسلح به ایدئولوژی مارکسیستی لنینیستی لازم است.چنین حزبی نمیتواند همانند یک جبهۀ
پلورالیستی که متشکل از دستجات مختلف با منافع گوناگون است عمل کند.در این حزب جائی
برای فراکسیون وعرض اندام کردن منش لیبرالی نیست، زیراحزب طبقۀ کارگر با ارادۀ
واحد عمل میکند. استقلال طبقاتی حزب و پرچم لنینیسم هویت چنین حزبی است . تنها با
چنین حزبی است که میتوان با انقلاب سوسیالیستی به سوی استقرار جامعۀ سوسیالیستی،
فاز نخست جامعۀ کمونیستی رهنمون شد. حزب ما در عین حال که برای خواستهﻫﺎﯼ دموکراتیک
میرزمد و به اتحاد عمل با نیروهای مستقل و دموکرات و میهندوست وضد امپریالیست
باوردارد اما کمونیستﻫﺎی منفرد ویا اگر محافلی وجود دارند که ما ازآنها بی خبریم را به دعوت برای وحدت در سنگر واحد حزب لنینی
که علیۀ رویزیونیسم کهن و مدرن موضع روشن دارند، به انقلاب کبیر اکتبر شوروی و سی
سال ساختمان سوسیالیسم به رهبری رفیق استالین و دست آوردهای تاریخیﺍش باوردارند...
فرا می خوانیم و تأکید کرده ومیکنیم که
راه خروج از سردرگمی کنونی تکیه به لنینیسم است و فقط با برافراشتن این پرچم است
که میتوان تمامی مدعیان سوسالیسم را مورد محک قرارداد، سره از ناسره را از هم تمیز
داد و با مبارزهﺍﯼ شفاف و بی تزلزل و منطقی به عنوان پیشقراول طبقۀ کارگر به وظیفۀ
تاریخی خود پاسخ گوید. ما در این راه سهمگین و پر سنگلاخ و پیچیدۀ طبقاتی که
دشمنان رنگارنگ کمونیسم و با پشتوانۀ مالی و معنوی جهان سرمایهﺪاری وامپریالیستی
کمین کردهﺍند وبا پاشاندن تخم یأس ونا امیدی جولان میدهند، دست همۀ رفقای کمونیست
و دلسوز را که به لنینیسم وفادارند میفشاریم و خواهان همکاری صمیمانه با آنهاهستیم
.به امید سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار آزادی و سوسیالیسم در ایران، دستتان
رابه گرمی میفشاریم.پیروز باشید.
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!