۲۲ تیر ۱۳۸۹



ابتکار جديد در کسب ”اعتراف”

زمان شاه مخالفين را دستگير می کردند، شکنجه می نمودند، از آنها با زور شکنجه اعتراف می گرفتند و وادارشان می کردند در تلويزيون شاهنشاهی حضور بيابند و توبه کنند. مجله عبرت منتشر می کردند، توبه نامه ها را در روزنامه های مملکت منتشر می کردند، دادگاههای سربسته نظامی برپا می کردند که بر اساس اين اعترافات زير شکنجه، متهمين را محکوم می کردند و به قتل می رساندند و يا به جبسهای طولانی محکوم می نمودند. رژيم پهلوی از اين کار سودی نبرد و همان شکنجه گران و آدمکشان هم اکنون مشاورين مدعی بی تاج و تخت پادشاهی ايرانند و آرزوی بازگشت به ايران را با تکيه بر موساد و سيا دارند. رژيم جمهوری اسلامی شکنجه های رژيم پهلوی را نه تنها بدور نيفکند، نه تنها از گذشته درسی نيآموخت بلکه آنرا با عامل نوين روانی تکميل کرد و نام شکنجه را با تعزير تعويض نمود و در قانون اساسی خويش عمل شکنجه را به قصد اخذ اعتراف ممنوع اعلام کرد و در عمل کار شاه را تکامل بخشيد. در زمان رژيم پهلوی اگر سه زندان بود در زمان رژيم جمهوری اسلامی کسی از زندانهای مخفی خبر ندارد و تعداد آنرا نمی داند. مانند آمريکائيها که در همه جهان زندانهای مخفی دارند، آدمربائی می کنند و مردم را به عنوان تروريست و مفسد فی الارض و محارب با خدا می کشند. جمهوری اسلامی هرگز به قانون اساسی خويش احترام نگذاشت و نمی گذارد. حال کشوری پيدا شده که روی دست جمهوری اسلامی زده است. و آن اسرائيل است. اسرائيل اين روش را تکميل کرده است. روش اسرائيل تکيه بر نتايج است. آنها کار را بسيار ساده کرده اند. بخودشان زحمت شکنجه نمی دهند. آنها اين پرسش را طرح می کنند که هدف از شکنجه چيست مگر نه آنست که ما می خواهيم اطلاعات مورد پسندمان را از زبان شکنجه شدگان بشنويم؟ مگر نه آنست که ما می خواهيم امضاء آنها را در پای اسناد مورد نظر خود بگذاريم، مگر نه آن است که ما می خواهيم به اين بهانه همه مخالفين را قلع و قمع کنيم؟ پس چرا اينقدر به خود زحمت بدهيم. آنها آنچه را که خود می خواهند به عنوان اسناد و اعترافات منتشر می کنند و آنرا به پای ”متهم” می نويسند و با فشار ماشينهای تبليغاتی آنرا جا می اندازند. آنها در تجاوز راهزنانه خويش در آبهای بين المللی به کشتی آذوقه برای نوار غزه همين روش را بکار بردند. آنها در تجاوز اخير خود با نشانه گيری هدفمند بنا به اعترافات خودشان 9 نفر را با ادعای دروغين ”دفاع از خود” به قتل رساندند. مطبوعات از 20 نفر کشته سخن می راندند که بيکباره سکوت کردند. شهود حاضر در محل، تائيد می کنند که کماندوهای اسرائيلی با هدف کشتار، 9 نفر را عملا با نشانه گيری اعدام کردند. ولی اسرائيليها بدروغ مدعی می شوند که همه آنها مسلح بودند و به سربازان اسرائيلی حمله ور شده و برای آنها راهی باقی نمانده بوده است تا آنها را به قتل برسانند. مقامات اسرائيلی مدعی می شوند که اين عده با هدف کشته شدن و شهيد گرديدن در کشتيها سوار شده بودند. اگر آنها به قتل رسيده اند تقصيری متوجه اسرائيلی ها نيست مقتولين خود مقصرند زيرا با نيت شهيد شدن به کشتيها سوار شده بودند. دليل آنها از جمله اين است که اين عده از خانواده های خويش در هنگام سوار شدن بر کشتی خداحافظی کرده بودند. همين روشرا اسرائيليها در تمام تجاوزات خويش در فلسطين و لبنان انجام داده اند و می دهند. آنها هزاران نفر افراد غير نظامی را با بمب خوشه ای و فسفری می کشند و مدعی می شوند که ”تروريستها” از مردم غير نظامی به عنوان سپر بلا استفاده می کنند و تقصيری از بابت کشتار مردم عادی متوجه اسرائيليها نيست. با تبليغات شرم آور اسرائيليها اين مردم عادی هستند که خود را جلوی گلوله های اسرائيلی می اندازند وگرنه هدف تيراندازی اسرائيليها و يا تجاوز و بمب افکنی آنها کشتار مردم نيست. مقامات اسرائيلی مدعی می شوند که سرنشينان کشتی در کنار تبر و تير و کمان و چاقوهای آشپزخانه و چوب، دارای سلاحهای گرم بوده اند. البته اسرائيليها قادر نشدند حتی يکی از اين سلاحهای گرم را به نمايش بگذارند ولی ادعا کردند که سرنشينان کشتی سلاحهای گرم خويش را قبل از تصرف کماندوهای اسرائيلی به دريا انداختند و نابود کردند. برای افراد ناباور استدلال می کنند که اگر باور نداريد برويد ته دريا و اين سلاحها را پيدا کنيد. مقامات اسرائيلی مدعی می شوند که سرنشينان کشتی فاقد ورقه شناسائی بوده اند به اين جهت نمی شود هويت آنها را تعيين کرد و طبيعتا نام کشته شدگان را منتشر نمود و يا نام بازداشت شدگان را برملا کرد. آنها مدعی می شوند در جيب سرنشينان بجای ورقه هويت پاکتهائی مملو از پول بوده اند که در داخل هر کدام از اين پاکتها هزاران دلار و يورو موجود بوده است. از اسناد ديگری که اسرائيليها ارائه می دهند ادعاهای سازمانهای جاسوسی است که گويا اين افراد با سازمانهای تروريستی همکاری می کرده اند و آنها را در بازجوئيهای خويش اعتراف کرده اند. چه سندی در تائيد اين ادعا وجود دارد معلوم نيست. آنها مدعی اند که از سرنشينان کشتی ماوی مرمره کمپيوترهای بدست آورده اند که در آن تمام مدارک همکاری آنها با گروهای تروريستی نشان داده می شود. اين کمپيوترها کجا هستند، چه افرادی اعتراف کرده اند و... معلوم نيست. روش اسرائيليها جالب است. اعترافات را خود می نويسند و با تبليغات گوشخراش جار می زنند. رئيس دادگاه نيز اسرائيلی است و اسناد جعلی را تائيد می کند. در دادگاههائی که اخيرا رژيم جمهوری اسلامی در ايران بر ضد سران جنبش سبز و ياران موسوی و کروبی تشکيل داده بود با فشار متهمين را مجبور کرد که به نفع جمهوری اسلامی شهادت دهند. اسرائيل اساسا به تشکيل دادگاه نيز نيازی ندارد. ”اعترافات” را آنطور که خودش دلش می خواهد می نويسد و سپس منتشر می کند. رسانه های جهانی هوادار اسرائيل اين ”اعترافات” را منتشر می کنند و سخنان ”متهمين” که اين ”اعترافات” ساختگی است، گوش شنوائی در رسانه های گروهی دموکراسيهای غربی پيدا نمی کند. اين هم نوع جديدی از سند سازی جعلی است. ما با اين نوع سند سازی در دنيای دموکراسيهای غربی روبرو هستيم. اگر تا ديروز بايد جرم متهم را ثابت می کردند و سپس وی را محکوم می نمودند از امروز هر متهمی خودش بايد ثابت کند که گناهکار نيست. ديگر اصل بر برائت نيست بلکه با الهام از مذهب و قرون وسطی اصل بر گناهکار بودن همه مردم است مگر اينکه عکسش ثابت شود. اين اصل را فقط جمهوری اسلامی قبول ندارد سازمان بين المللی انرژی هسته ای نيز پذيرفته است. اينکه ايران فاقد بمب اتم بوده و يا در پی ساختمان آن نيست وظيفه ايست که بايد از جانب ايران به اثبات برسد و نه اينکه آژانس که وظيفه مراقبت و پژوهش را دارد آنرا ثابت کند. امپرياليستها و صهيونيستها دنيا را واژگون کرده اند بايد دنيا را بر سر جای خود قرار داد.


نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارايران شماره 124 تير ماه 1389