زیر پا گذاردن تعهدات جهانی توسط امپریالیستها
قطعنامه تحریم غیر قانونی ایران بر خلاف ادعای همدستان امپریالیستها و دشمنان مردم ایران علیه رژیم جمهوری اسلامی نیست علیه مردم ایران است. امپریالیستها با گردن کلفتی و جاهل مسلکی، با تهدید و ارعاب مردم ممالک کوچک را به کشتار جمعی محکوم می کنند. آنها همین کار را با کوبای انقلابی کردند، با کره شمالی می کنند ، با نیکاراگوئه انقلابی کردند، با اتحاد جماهیر شوروی آنروزی که سوسیالیستی بود کردند، با کشور عراق کردند، با نوار غزه می کنند و امروز نیز نوبت به ایران افتاده است. یا باید به نوکری امپریالیستها تن در داد و ایران را مانند زمان شاه به جولانگاه امپریالیسم بدل کرد و یا امپریالیستها از مردم ایران بر اساس همان قانون قصاص چشم در مقابل چشم، دندان در مقابل دندان انتقام می گیرند. حزب کار ایران(توفان) تحریم اقتصادی ایران را یک عمل غیرقانونی، و ضد انسانی ارزیابی کرده و آنرا قویا محکوم می کند. حزب ما از حق تعیین سرنوشت مردم ایران بدست خودشان و نه بدست امپریالیستها دفاع می کند و حقوق مردم ایران را حقوق اقلیت حاکم بر ایران نمی داند. ایران و مردم آن پابرجا مانده اند و باز می مانند و این رژیمها هستند که میرا و رفتنی اند و رژیم جمهوری اسلامی تافته جدا بافته ای نیست. شورای امنیت سازمان ملل متحد با فشار و زورگوئی آمریکا بر اعضاء این شورا و زد و بند با چین و روسیه علیرغم مخالفت برزیل و ترکیه و رای ممتنع لبنان ایران را به صورت غیرقانونی محکوم کرد و تحریمهای جدیدی را علیه مردم ایران به تصویب رسانید. آمریکا می خواهد مانند اسرائیل که به مردم فلسطین در نوار غزه گرسنگی می دهد به مردم ایران نیز گرسنگی دهد تا به خیال خودش با ایجاد نارضائی عمومی در ایران، زمینه تغییر رژیم را فراهم آورد. این تحریمها برخلاف آنچه که ادعا می شود که گویا بر ضد رژیم جمهوری اسلامی است، برضد مردم ایران و برضد منافع کشور ماست. امپریالیستها با این اقدام پیمانهای جهانی را از مضمون خود تهی کرده و شورای امنیت سازمان ملل را به ابزاری بدل کرده اند تا پیمانهای جهانی را با فشار آمریکا و با رای خود پس از تصویت در مجمع عمومی سازمان ملل متحد بی اعتبار کنند.120 کشور جهان حمایت خود را از ایران در مورد استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای اعلام کردند. این حمایت در عین حال حمایت از یک اصلی است که برای همه ممالک جهان اعتبار دارد. کشورهائی که حق ایران را برسمیت می شناسند در واقع از حقوق خود نیز دفاع می کنند و می فهمند که آمریکائیها قصد دارند این حقوق قانونی را که برای همه این ممالک معتبر است نه تنها برای ایران بلکه در خدمت انحصاری کردن تولید انرژی هسته ای در جهان برای همه ممالک دنیا لگد مال نمایند.بارها دولت ترکیه و برزیل به این حق مسلم ایران تکیه کرده و اقدامات زورگویانه امپریالیستها را غیرقابل قبول دانستند.مطبوعات مدافع منافع آمریکا می نویسند: “شورای امنیت سازمان ملل تاکنون طی شش قطعنامه و از آن چهار قطعنامه تحریمی از ایران خواسته با تعلیق غنی سازی اورانیوم صحت صلح آمیز بودن فعالیت های اتمی خود را به جامعه جهانی ثابت کند“.طرح چنین خواستی به این مفهوم است که ایران برای اثبات اهداف صلح آمیزش باید از حق مسلم خود که حق غنی سازی اورانیوم است و در پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای عنوان شده است و مورد تائید همه این ممالک قلدر نیز به صورت ظاهر بوده است صرفنظر کند. در حالیکه این ممالک دروغگو و غیر قابل اعتماد چنین خواستی را از ایران طلب می کنند در عین حال به موازات آن مدعی می شوند که آنها حق ایران را در غنی سازی اورانیوم برای مقاصد صلح آمیز به رسمیت می شناسند. سیاست امپریالیستها سیاست ریاکارانه و یک بام و دو هواست. برسمیت شناختن حق مسلم ایران در تلغیظ اورانیوم به مفهوم مجاز بودن غنی سازی اورانیوم و برسمیت شناختن این حق است. حقی که نتوان از آن استفاده کرد حق نیست کلاه برداری است.در این قطعنامه غیرقانونی مفادی به چشم می خورد که به بهترین نحوی ثابت می کند که اهداف شوم امپریالیستها فقط جلوگیری از غنی سازی اورانیوم در ایران نیست. آنها قصد دارند توان نظامی و اقتصادی ایران را آن چنان تضعیف کنند تا تمام زمینه ها برای خرابکاری در ایران، تجزیه ایران، تجاوز به ایران و تلاش برای برپائی یک انقلاب مخملی و نظایر آنها و به قول خودشان ایجاد نارضائی عمومی فراهم شود.به همه کشورها دستور داده اند که تمام محمولاتی را که به مقصد ایران صادر می شوند بازرسی کنند. هر آنچه مربوط به صنایع اتمی، کالاهای دو منظوره، موشکی و یا نظامی است توقیف و یا نابود نمایند و خسارتی نیز به ایران از بابت نابودی اموالش نپردازند. این عمل یک راهزنی جهانی و زورگوئی غیر قابل تحمل و اعلام صریح جنگ به ایران است. این کشورها می توانند کالاهای ایران را ضبط کرده و مدعی شوند که آنها را نابود کرده اند. شورای امنیت راه دزدی و راهزنی به همه ممالک را یاد می دهد. بنا بر این قطعنامه ممالک جهان حق دارند در آبهای آزاد جلوی آزادی کشتیهای ایرانی را بگیرند و با تفسیر و ادعاهای دروغین خویش هرنوع کالائی را که به مقصد ایران می رود به بهانه کالاهای ممنوعه و یا دو منظوره نابود کنند. دولت فاشیستی اسرائیل از ورود سیمان به نوار غزه که بخشی از خاک فلسطین است و نه اسرائیل به صورت غیرقانونی به عنوان اینکه سیمان یک کالای دو منظوره است و با آن می توان سکوی پرتاب موشک ساخت جلوگیری می کند. آنها از ورود آهن به نوار غزه جلوگیری می کنند و مدعی می شوند که از آهن می شود سلاح نظامی تهیه کرد. اینکه کالاهای دو منظوره چه کالاهائی هستند تعریف حقوقی ندارد، فقط تعریف سیاسی-نظامی دارد و راه خودسری و زورگوئی را باز می کند. همین خوابی را که اسرائیل در مورد نوار غزه دیده است در مورد ایران متحقق می کنند. البته روشن است که همه ممالک جهان دارای امکانات و توانائیهایئی نیستند که کشتیهای ایران را در آبهای آزاد جهان مورد بازرسی و توقیف و نابودی قرار دهند. بسیاری از ممالک اساسا منافعی در این مسئله ندارند ولی این تصمیم غیرقانونی این حق ویژه و فاشیستی را به ممالک امپریالیستی نظیر آمریکا، آلمان، فرانسه، انگلستان، ایتالیا، استرالیا، کانادا، روسیه و... می دهد که با ناوگان دریائی خویش به راهزنی دریائی بپردازند و منافع ملی ما را در آبهای آزاد جهان، در کانال سوئز، در دریای سیاه، در سواحل عدن، در تنگه سوماترا و... لگد مال کنند.اوباما در پی تصویب این قطعنامه غیرقانونی گفت: “این قطعنامه شدیدترین تحریمها را علیه ایران اعمال خواهد کرد و حاوی پیام آشکار و بدون ابهامی در خصوص توافق و تعهد جامعه جهانی برای جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی است، تحریمهای جدید برنامه هسته ای و موشکی و برای نخستین بار برنامه ی متعارف نظامی ایران را نیز هدف قرار داده است“.وی به دروغ مدعی شد: “ایران تنها عضو و متعهد به ان. پی. تی. است که هنوز نتوانسته صحت صلح آمیز بودن فعالیتهای اتمی اش را به آژانس بین المللی انرژی اتمی، ثابت کند.“. پیام آقای اوباما روشن است. آقای اوباما مردم فریب است زیرا باید بیاد بیاورد که این امپریالیست آمریکا بوده است که برای مقاصد جنگ طلبانه دو بار بمب اتمی را بکار برده و صدها هزار نفر را خاکستر کرده است. این امپریالیست فرانسه و آمریکا و اسرائیل بوده اند که ایران را به جنگ سوم و حتی در صورت لزوم به استفاده از بمب اتمی تهدید کرده اند. و این در حالی است که ایران کسی را به نابودی با بمب موهومی اتمی که به پایش می نویسند تهدید نکرده است. و باز همین آقای اوباما با لحن تهدید آمیزی می گوید: “دولت ایران باید متوجه شود که امنیت واقعی از طریق سلاح هسته ای به دست نمی آید بلکه تهران از طریق تعهد به قوانین بین المللی و ثابت کردن نیت صلح آمیز خود می تواند به امنیت واقعی برسد.“. حرفهای پوچ آقای اوباما و رابرت گیتس وزیر جنگ آمریکا را می توان ادامه داد. حرفهائی که تنها سیاهه ای از اتهامات غیر قابل اثبات است که به دنبال هم آورده می شوند. به این سخنرانی آقای اوباما توجه کنید. جالب اینکه با دروغ حق مسلم ایران در زمینه غنی سازی اورانیوم را “جلوگیری از گسترش سلاحهای اتمی“ جا می زند. هنوز برادری را ثابت نکرده برابری را می طلبد. این ادعا را کسانی می کنند که در زمان جرج دبلیو بوش با دولت هندوستان پیمانهای تقویت فن آوری هسته ای امضاء کرده اند، پاکستان و اسرائیل اتمی که هیچکدام قرارداد منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء نکرده اند صمیمیترین متحد آنهایند و به آنها برای رفع ابهام در صنایع نظامی هسته ای شان ابدا فشاری وارد نمی آورند. سخنان اوباما همان سخنان اپوزیسیون خائن ایران است که بجای دفاع از حق مسلم مردم ایران به دروغ متوسل شده و از بمب اتمی آخوندها سخن می راند تا خلط مبحث کند. این شستشوی مغزی دادن در خدمت منافع صهیونیسم جهانی است و با اشاره آنها انجام می شود. این نوع تبلیغات بی پایه و بی سند تنها فرار از بحث واقعی و اتخاذ تصمیم صریح بوده و راه فرار را برای بزدلان سیاسی باز می گذارد. دولت روسیه که بعد از انتخابات تقلبی در ایران و اعتراضات میلیونی مردم فورا احمدی نژاد را به مسکو دعوت کرد و حمایت خویش را از وی اعلام نمود حال روشن می شود که در حقیقت قصد داشت زهر چشمی از آمریکا بگیرد و سقف درخواستهای خویش را در نزد اوباما افزایش دهد. روسیه مانند همیشه با زدو بند با آمریکا به تعهداتی که نسبت به ایران داشت عمل نکرد. روسیه با ایران پیمانی امضاء کرده بود که به موجب آن به ایران موشکهای روسی اس 300 تحویل دهد. این موشکها صرفا جنبه تدافعی داشته و برای حفاظت از حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران مورد نیاز بود. دولت آمریکا و اسرائیل به دولت روسیه فشار آوردند که از تحویل این سلاحها به ایران خودداری کند. در آن زمان استدلال روسها این بود که ما باید به تعهدات خودمان احترام بگذاریم و قراردادی را که با ایران بسته ایم اجراء کنیم و تاکید می کردند که این موشکها صرفا جنبه دفاعی دارد و امنیت هیچ کشوری را به خطر نمی اندازند. در هنگام تصویب قطعنامه تشدید تحریمها علیه ایران سخنی از تحویل موشکهای اس 300 به ایران مطرح نشد. گرچه در این قطعنامه ورود کالاهائی که در صنایع موشکی به کار می رود به ایران ممنوع اعلام شده ولی دولت روسیه با به نعل و به میخ زدن مدعی شد که چون قرارداد با ایران قبل از تحریم اقتصادی اخیر بسته شده شامل قراردادهای گذشته که اعتبار خویش را حفظ کرده اند نمی شود. ولی اخیرا دولت روسیه حرف خود را پس گرفته و از تحویل سلاحهای به ایران خود داری کرده است. این اقدام روسیه که در همدستی با امپریالیست آمریکا صورت می گیرد گویای آن است که قراردادهای بین المللی چنانچه فشار و زور بدنبالش نباشد ارزش اجرائی ندارد. از این گذشته روسیه با این اظهارات ضد و نقیض خویش راه مصالحه با آمریکا و تحت فشار گذاشتن ایران را باز می گذارد. آنها به حسب وضعیت سیاسی در آینده نزدیک می توانند با اشاره به این گفتار ضد نقیض مدعی شوند که می خواهند موشکهای اس 300 را به ایران تحویل دهند زیرا نفس تحریمها شامل قراردادهای منعقده در قبل از تحریم نمی شود. همین یک نمونه نشان می دهد که دولتهای بزرگ جهان به تعهدات خویش عمل نمی کنند و این در حالی است که دیگران را متهم می کنند که به تعهدات جهانی احترام نمی گذارند. دولتی که برپایه پیمان موجود با ایران موظف بوده موشکهای اس 300 را به ایران تحویل دهد و از تحویل آن سرباز می زند چگونه می تواند دولت مورد اعتمادی باشد بطوریکه ایران خود را متعهد گرداند 1200 کیلوگرم اورانیوم غنی شده خویش را برای تبدیل به میله های سوخت هسته ای در اختیار وی قرار دهد و اعتماد داشته باشد که آنها را به صورت میله های سوخت بی کم و کاست پس می گیرد؟قدری در متن قطعنامه ضد ایرانی دقیق شویم. در این قطعنامه صدور کالاهای نظامی از قبیل تانک و سلاحهای متعارف نظامی به ایران نیز ممنوع شده است. می توان مدعی شد که صدور اورانیوم به ایران و یا تقویت صنایع موشکی که می تواند در آینده نه چندان نزدیک کلاهکهای اتمی حمل کند با مجموعه استدلالات عوامفریبانه امپریالیستها مبنی بر اینکه ایران در پی ساختن بمب اتمی است در تناقض قرار نمی گیرد ولی ارسال تانک و توپ به ایران چگونه امنیت آمریکا را به خطر می اندازد و چه ربطی به غنی سازی اورانیوم دارد؟متن قطعنامه افشاءگر آن است که هدف آمریکا و اسرائیل اساسا مسئله غنی سازی اورانیوم در ایران نیست. دولت ترکیه افشاء کرد که تماس آنها با ایران توسط درخواست کتبی آقای اوباما و با توافق کامل با آمریکا صورت گرفته است. دولت برزیل نیز پادرمیانی خویش را در جهت همان سیاستی می دانست که آمریکائی ها پیشنهاد کرده بودند و با آنها در این باره صحبت کرده بود. ولی زمانیکه ایران برخلاف انتظار امپریالیستها با تبادل اورانیوم موافقت کرد بیکباره آمریکائی ها به زیر همه آن چیزهائی زدند که با ترکیه و برزیل و در آژانس انرژی اتمی به توافق رسیده بودند. آمریکائیها انتظار نداشتند که ایران به اصل تبادل اورانیوم تن در دهد و می خواستند با این مانور فشارهای غیرقانونی خویش را بر ایران توجیه کرده و افزایش دهند. توافق تهران آمریکا را بی آبرو کرد و مجبور نمود دست خود را رو کند.حقیقت این است که امپریالیست آمریکا مشکل دیگری دارد و با مجموعه سیاست خارجی رژیم جمهوری اسلامی موافق نیست. آنها تنها با یک تغییر اساسی در کلیت سیاست خارجی ایران سر توافق دارند. ایران باید سیاستش را در مورد اسرائیل و فلسطین و عراق و افغانستان، در آمریکای جنوبی و آفریقا در خدمت منافع آمریکا و اسرائیل تغییر دهد. مسئله انرژی هسته ای تنها بهانه ای برای تبلیغات در دست آمریکاست. تغییر این سیاست آن نیست که مثلا ایران در امور داخلی عراق دخالت نکند و در این عرصه با آمریکا همکاری کند، خواست آمریکائی ها همانطور که بارها اعلام کرده اند این است که ایران در مبارزه ضد “تروریسم“ شرکت فعال داشته باشد و با آمریکائیها در سرکوب مبارزه مردم عراق فعالانه دخالت کند. آمریکا به گماشته نیاز دارد.اینکه ارسال سلاحهای متعارف به ایران ممنوع شده است باک آن می رود که ایران این سلاحها را در اختیار مردم فلسطین و لبنان قرار دهد. ولی فراموش نکنیم و امپریالیست جنایتکار را بشناسیم. کسی که انگشتش را به امپریالیسم بدهد دستش را هم خواهد داد. کسی که کمر خم کرد و به رکوع رفت باید به سجود هم برود.امپریالیستها به این هم قناعت نکرده اند اتحادیه اروپا می خواهد جدا از تصمیم سازمان ملل تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند. پدیده جالبی است و امپریالیستها آنرا بسیار طبیعی جلوه می دهند. در حالی که این کار اصلا طبیعی و قانونی نیست.اتحادیه اروپا در واقع خودش را به یک سازمان ملل متحد جدیدی تبدیل می کند که بر بالای سر سازمان ملل کنونی است. هر چه را شورای امنیت نتوانست به تصویب برساند اتحادیه اروپا خودش به تصویب می رساند و بدان عمل می کند. آیا در جامعه جهانی می شود عده ای از ممالک پاره ای دیگر را بدون مبنای حقوقی محاصره اقتصادی کنند و نظرات سیاسی خود را به آنها تحمیل نمایند؟ طبیعتا این کار فاقد مبنای حقوقی است و ارزش جهانی نخواهد داشت ولی اینجا سخن بر سر سیاست است و نه حقوق و سیاست امپریالیستها بر این قرار دارد که مردم ایران را تحت فشار بگذارند. جالب این است که جامعه جهانی به این تصمیم اروپا اعتراضی ندارد. آنها به محاصره غزه نیز اعتراض نداشتند و سالها کشتار قومی مردم را در آنجا تحمل کردند و می کنند.مشکل اساسی که کشور ما با آن روبروست صرفا دسیسه و فشارهای امپریالیستها نیست. این فشارها همیشه بوده و در آینده نیز خواهد بود. امپریالیستها از آمریکا و روسیه گرفته تا اروپا و سایرین در پی غارت جهان و تامین منافع سرمایه داری جهانی اند. مشکل میهن ما رژیم ضد مردمی حاکم بر آن است. نه با رجز خوانی و نه با رشوه دادن نمی شود به مقابله با امپریالیسم رفت. باید ماهیت امپریالیست را شناخت تا بتوان بر دشمن غلبه کرد. این رمز پیروزی در هر جنگی است. بدون شناخت دشمن امکان پیروزی موجود نیست. برای حفظ منافع ملی و مقابله با امپریالیسم باید توده های مردم را بسیج کرد، آنها را آگاه نمود و با شفافیت در سیاست رفتار کرد تا اعتماد مردم برای مقاومت جلب گردد و توانائی مقاومت در میان آنها با آگاهی به ماهیت دسیسه های امپریالیستی فراهم آید. برای تامین این وضعیت باید آزادیهای دموکراتیک برسمیت شناخته شده و در جامعه متحقق شوند، باید احزاب و سازمانهای سیاسی آزاد شوند و حق فعالیت اجتماعی داشته باشند، باید حقوق بشر برسمیت شناخته شود و تساوی حقوق زن و مرد بر قرار گردد، باید اتحادیه های کارگری و صنفی آزاد باشند و مطبوعات حقایق را به میان مردم برند. مردمیکه تا کنون چند انقلاب و جنگ و کودتا را به پشت سر گذارده و تجارب گرانبهائی در این دورانها کسب کرده اند و با سینه های سپر کرده به جلوی گلوله می روند تا بهای کسب آزادی و دموکراسی را بپردازند، مسلما تکیه گاه محکمی برای استقلال، آزادی و تمامیت ارضی ایران خواهند بود. رژیمی که به مردم تکیه نکند، ریاکاری کند، دروغ بگوید به عقب مانده ترین اقشار و احساسات زنگارگرفته مذهبی تکیه کند، سرکوب و شکنجه و اعدام را در دستور روز کار خود قرار دهد و سی سال در ایران حکومت نظامی برقرار کند و از مردمش بترسد و قوای مملکت را ناشی از ملت نداند و ناشی از مالیخولیای ولی فقیه بداند که امر الهی را اجراء می کند، نمی تواند برای مدت طولانی دوام بیآورد. بدون پایگاه مردمی نمی توان به جنگ امپریالیستها رفت. تنها نیروی خلق یک نیروی لایزال است و کسی را امکان غلبه بر آن نیست. دفاع از حقوق مسلم مردم ایران زمانی یک دفاع واقعبینانه، عمیق و از صمیم قلب است که با حضور آگاهانه مردم باشد و از حمایت عمومی برخوردار باشد. وگرنه چگونه می توان بدون مردم، علیه مردم از حقوق مسلم آنها دفاع کرد. این دفاع با بن بست روبرو می شود. رژیمی که از بسیج مردم بترسد نمی تواند در عمل از حق مسلم آنها دفاع کند. این حقیقت را امپریالیستها نیز می دانند این است که بر نارضائی عمومی مردم سرمایه گذاری می کنند. این آخرین هشدار است.
نقل از توفان ارگان مرکزی حزب کارایران شماره 124 تیر ماه 1389