جعل تاریخ توهین به درجه فهم مردم ایران است
اخیرا یک گفتگوی تلفنی توسط خانم ستاره درخشش با دکتر ناصر زرافشان از ایران و فرخ نگهدار مفسر رادیو بی بی سی در برنامه ی تفسیر خبر از شبکه ی وی.او.اِی، پیرامون موج سبز و برخی مسائل اجتماعی انجام گرفت. خوانندگانی که مایلند از متن کامل این گفتگو اطلاع پیدا کنند می توانند به منابع اصلی رجوع کنند. ولی ما قصد داریم در این مختصر یک دروغ بزرگ و سنجیده و حساب شده آقای فرخ نگهدار را برای ثبت در تاریخ افشاء کنیم تا ایشان فکر نکنند می شود با تکرار دروغ حافظه تاریخی جنبش انقلابی مردم ایران را از بین برد. مردم ایران مسلما خائنین به میهن را به پای میز محاکمه خواهند کشید.
آقای فرخ نگهدار که معرف همه نیروهای انقلابی و ضد انقلابی هستند در این گفتگو مدعی می شوند:
“مردم ایران به دو بخش تقسیم شده بودند در بعد از انقلاب، یک عده ای با جمهوری اسلامی موافق بودند و فکر می کردند حکومت تئوکراتیک به قول آقای زرافشان یا ولایت فقیه می تونه پاسخ خواست های اون ها رو بده، تعداد زیادی هم در این سیستم شروع کردن به کار کردن و بخشی هم که من هم و سازمان ما هم و نیروهای چپ ایران هم در اون گروه می گنجیدن به مخالفت با یه همچین سیستمی و زیر سرکوب یه همچین سیستمی قرار گرفتیم(تکیه از توفان). تا 22 خرداد 1388، این تحول به نظر من این فرضیه رو که در درون سیستم، در درون سیستم حاکم نظام جمهوری اسلامی ایران تا اون موقع غلبه داشت و سردمدارانش هم رهبران جمهوری اسلامی ایران بودند، مسئولین جمهوری اسلامی ایران بودند، تا اون زمان می گفت که ما قادریم این نیروهای مخالف رو، این نیروهای ناراضی رو نادیده بگیریم یا سرکوب بکنیم یا اون جا باشن کاری به کار ما نداشته باشن به ما سرویس بدن و ما می تونیم در درون خودمون با همدیگه کشور رو اداره بکنیم....“
کسانیکه تاریخ سی سال پیش ایران را می دانند و ورق می زنند و هنوز در قید حیاتند، می دانند که آقای فرخ نگهدار دروغ می گوید، دروغ می گوید و بی شرمانه دروغ می گوید. دروغی بی شرمانه که میلیونها مردم ایران شاهد آن بوده اند. این ادعا که آقای فرخ نگهدار و سازمانشان مخالف رژیم جمهوری اسلامی بود دروغ محض است. سازمان ایشان نه تنها در انتخابات رژیم خمینی شرکت کرد حتی برای بیعت با امام می خواست در مقابل وی رژه رود. این آیت اﷲ خمینی بود که با رژه آنها مخالف کرد. این سازمان از همان روز نخست تلاش کرد در چارچوب نظام جمهوری اسلامی فعالیت کند، مشروعیت نظام را به رسمیت بشناسد و حتی مخالفین نظام را سرکوب کند و آنها را به پاسداران معرفی نماید. سیاست این سازمان در برخورد به ممنوعیت روزنامه “آیندگان“ که سرآغاز سیاست سانسور مطبوعات در ایران بود، سیاست این سازمان در برخورد به “جبهه دموکراتیک ملی“، سیاست این سازمان در برخورد به کشتار بی رویه و مغایر همه اصول و موازین قضائی سلطنت طلبان و همدستان رژیم سابق و... تنها گوشه ای از همدستی آنها با رژیم خمینی است. همین سازمان آقای فرخ نگهدار بود که شعار می داد: “پاسداران را به سلاح سنگین مسلح کنید“. به رهبری آقای فرخ نگهدار که نقش جاسوس کیانوری را بازی می کرد باید سازمان ایشان به سازمان جوانان حزب توده ایران بدل می شد. البته عمر حزب توده و سازمان آقای فرخ نگهدار علیرغم همه خوش خدمتی ها و سرویس دادن ها به جمهوری اسلامی کوتاه بود و این ازدواج نامیمون نتوانست به سرعت و مشروع صورت بگیرد. روابط آنها به صورت نامشروع و در حد یک صیغه موقت باقی ماند. و وقتی جمهوری اسلامی با آگاهی و هشیاری از وجود ایشان و سازمانشان استفاده کامل خود را کرد، آنها را مانند قابدستمال درون خاکروبه انداخت.
احمد جنتی دبیر شورای نگهبان در خطبه های نماز جمعه تهران در مهر ماه گذشته در برخورد به جناح موسوم به اصلاح طلبان آنها را پررو خواند و آورد: “نباید آنها را امان داد و باید مجازات شوند که در این راستا دستگاه قضائی باید سرعت عمل داشته باشد و باید قاضی های انقلابی پنجاه و هفتی، قاطع و نه وامانده را به این قضایا اختصاص دهند:“(تکیه از توفان). منظور آقای جنتی قصابانی نظیر خلخالی، گیلانی، قدوسی، موسوی تبریزی و... می باشند. ولی این قصابان پنجاه و هفتی قاطعانه مورد تائید آقای فرخ نگهدار و سازمانشان بودند و در همدستی با حزب توده با این آخوندها تانگو می رقصیدند. آقای فرخ نگهدار یادشان باشد که ایشان و کیانوری و سازمانهای مربوطه آنها کارگران را در روز اول ماه فرا می خواندند که در تظاهرات حزب اللهی ها شرکت کنند. تظاهراتی که از طرف دستگاه حکومتی برگزار می شد. فراموش نکنیم که این سازمانهای کیانوری-فرخ نگهدار بودند که با رژه های خویش از جلوی جاسوسخانه آمریکا از دانشجویان خط امام می خواستند که افشاء کنند ولی نمی خواستند که همه را افشاء کنند حتی آخوندها را بلکه می خواستند که فقط “لیبرالها“ افشاء کنند. آنها هرگز به این شیوه موذیانه “افشاءگری“ که فقط با انگیزه ضد دموکراتیک برای حذف مخالفین با گناه و بی گناه صورت می گرفت اعتراضی نداشتند تا این شتر در خانه آنها نیز خوابید. آنها بخشی از مامورینی بودند که در ایجاد فضای مسموم و پلیسی فعال بودند و به فتوای امام برای تجسس در زندگی خصوصی مردم که حتی مورد اعتراض مهندس بازرگان قرار گرفت گردن نهادند و آنرا اجراء نمودند.
ارگان “کار“ این سازمان یک ادعانامه جاسوسی پلیسی علیه نیروهای انقلابی ایران است. حال آقای فرخ نگهدار به دروغ متوسل شده و سوء سابقه خویش و سازمانشان را به حسن سابقه بدل می کند. نامه های قربان صدقه ایشان با نیت خوش خدمتی به جرج بوش که اعلان آمادگی برای همکاری است دردی را دوا نخواهد کرد و برای ایشان جز ننگ چیزی باقی نخواهد گذارد.
کمونیستهای ایران از همان روز نخست با نظام جمهوری اسلام مخالف بودند و هرگز قصد نداشتند در داخل نظام فعالیت کنند. وضعیت فرخ نگهدار و سازمانش همراه با حزب توده ایران طور دیگر بود. آنها تمام همّ و غمّشان در این بود که نظام جمهوری اسلامی آنها را بپذیرد و مانع از فعالیت قانونی آنها در چارچوب همین نظام نشود، زیرا هدف آنها دفاع از منافع خلق و طبقه کارگر ایران و میهنشان نبود، آنها منافع ابرقدرت شوروی را مد نظرداشتند و هر چه برای شورویها خوب بود باید برای ایرانیها نیز خوب باشد، چه بخواهند و چه نخواهند. این منطق نوکر صفتانه آنها بود، این انگیزه حرکت آنها بود، این قطبنمای راه آنها بود. آنها مهر تائید بر قانون اساسی جمهوری اسلامی گذاردند زیرا نمی خواستند که مرزهای جنوبی شوروی از جانب آمریکا مورد خطر قرار گیرد آنهم بهر قیمت. و حال با کمال بی شرمی خود را در میان آن نیروهای چپ جا می زنند که به مخالفت با چنین نظامی بر خاسته اند و مورد سرکوب قرار گرفته اند و راه رشدشان از خون جوانان وطن رنگین است. جعلیات و تحریفات آقای فرخ نگهدار که به سخنگوی رادیو بی بی سی بدل شده اند از تحریفات و دروغهای مدعی بی تاج و تخت پادشاهی ایران در مورد جنایات و خیانتهای پدرش بی شرمانه تر است. آقای فرخ نگهدار باید در مورد نقشش در همکاری با سازمان جاسوسی شوروی کا گ ب که اسنادش را منتشر کرده اند توضیح دهد. آقای فرخ نگهدار باید به اسنادی که حزب کار ایران(توفان) و سایر جریانات مترقی و انقلابی ایران در مورد نقش ایشان و سازمانشان در لو دادن افراد منتشر کرده اند پاسخ دهد.
همدستان رژیم جمهوری اسلامی چوب دو سر طلا هستند. زیرا اگر انقلاب آتی در ایران به پیروزی رسد این افراد باید به مردم ایران پاسخگو باشند و حساب پس دهند. تاریخ را می شود جعل کرد ولی با حافظه مردم چکار می کنید.
آقای فرخ نگهدار در در چند جمله بالاتر مدعی شده بود که سازمانش هرگز قصد فعالیت در چارچوب نظام جمهوری اسلامی را نداشته است، در عبارت پائین که در مورد انتخابات اخیر و خواستهای مردم صحبت می کند دقیقا به مصداق دروغگو کم حافظه است عکس آنرا مدعی می شود و دست خود را رو می کند. راه دور نرویم همه نیروهای سیاسی خارج از کشور شاهد بوده اند که سازمان آقای فرخ نگهدار همه اعضایش را فراخواند که در انتخابات تقلبی ایران شرکت کرده و به رهبران اصلاح طلب رای دهند. وی یا این کار خویش تائید کرد که رفتار شورای نگهبان که نامزدهای انتخابات را به صورت گزینشی برگزیده است و منتقدین رژیم را از صافی تبعیض و سانسور گذرانده است اقدامی دموکراتیک و قابل تائید بوده است. وی مردم را دعوت می کرد که به مشروعیت رژیم رای داده و در چارچوب نظام فعالیت کنند. وی سیاستی را تبلیغ می کرد که این جریان سی سال به اجرای آن دست زده است. همه دیده اند که مریدان فرخ نگهدار در اروپا راه افتاده بودند و با حمایت برخی محافل جهانی که برایشان تبلیغ می کردند از رژیم می خواستند که رایشان را پس دهد. شعار “رای مرا پس بده“ در خارج از کشور شعار دارو دسته های مریدان فرخ نگهدار بود. وی در مورد مردم و منتقدین این سیاست در زیر می آورد:
“اون ها باید پیگیرانه مطالبات خودشون رو، خواست های خودشون رو از دستگاه حاکم دنبال بکنند، اون ها همین کار رو الان دارن می کنن که اگر کسی مدعی بشه که تمام این تلاش ها رو ما انجام می دیم ولی به سمت انتخابات نباید بریم و نمی ریم، به سمت انتخابات آزاد نمی تونیم بریم یا نباید بریم، من با صدای بلند و با قاطعیت خواهم گفت: این ره که تو می روی به دموکراسی، به آزادی، به نهادینه کردن دموکراسی منجر نخواهد شد. اگر ما بخواهیم به تغییرات در درون سیستم یا تغییر سیستم برسیم قطعا باید از مسیرهایی عبور بکنیم که پایانش صندوق رأی و قضاوت مردم و آزادی انتخابات هست(تکیه از توفان). هیچ راه دیگری، تجربه شده ی دیگری وجود نداره. اگر کسی باز بیاد بگه این تجربه شد، 2 خرداد رفتیم و دیدیم که چه کردند با نتایج انتخابات، من خواهم گفت: آوکِی، این درست! ولی بار دیگه قطعا باید تمام عزم خودمون رو جزم بکنیم با همبستگی ملی!!؟(اشاره از توفان)، با فشار بیشتر، بریم و آزادی انتخابات رو در ایران تضمین بکنیم. این کارو می تونیم بکنیم. ببینید در 2 خرداد سال 76 ما رفتیم رأی دادیم، عده ی زیادی مأیوس شدند و خانه نشین شدند. حکومت احمدی نژاد آمد روی کار در نتیجه ی اون یأس، مردم نتیجه را دیدند، 4 سال بعد با فشار بسیار زیاد آمدند وسط، این بار دیدند که اگر در صحنه نباشند، اگر حاضر نباشن و اگر این جنبش آرام بگیره باز هم اون حکام تمام آزادی ها رو از بین می برن و فضای بسته تری تحمیل می کنن. ما خیلی پیش آمدیم، من امیدم نسبت به این که این جنبش به پیروزی برسه نسبت به سال 76 ده برابر بیشتره، ما به پیروزی خیلی نزدیک شدیم.“
از این افاضه کمالات چنین بر می آید که در تمام انتخابات تقلبی و صد البته در چارچوب رژیم باید شرکت کرد با این هدف که همیشه بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنیم و مردم را با این روحیه انتخاب بین و بد و بدتر تربیت کرده و راضی نگهداریم. ایشان هنوز پس از سی سال تجارب تلخ اعتراف می کند که همواره در انتخابات شرکت کرده و شرکت در انتخابات را تبلیغ کرده است. حال این جملات را با ادعاهای بالاتر مقایسه کنید تا بی شرمی و دروغگوئی این حضرات بر شما روشن شود. دروغ دیگر ایشان این است که جنبش مردم ایران را که سی سال است ادامه دارد وی به اعتراضات انتخاباتی محدود می کند. وی مردم را فریب می دهد که یک رژیم ولائی که خویش را نماینده خدا می داند و به رای مردم ارزش نمی گذارد نمی تواند مهر تائید بر رای مردمی بزند که بخواهند بالای حرف خدا حرف بزنند. انتخابات آزاد مغایر اصل ولایت فقیه و مغایر قانون اساسی جمهوری اسلامی است. یک جریان سیاسی انقلابی و مسئول باید چشم مردم را بر حقایق روش کند و نتیجه شکست این انتخاباتها و بی نتیجه بودن مبارزه در چارچوب رژیم را بیان کند و نه آنکه به مردم دروغ بگوید و آنها را به جلوی گلوله بفرستد. سازمان سیاسی ای که خود نمی داند هدفش چیست و چه می خواهد و چه دورنمائی دارد و چه جامعه ای را در ایران می خواهد مستقر سازد و از دستآوردهایش دفاع کند، هرگز قادر نیست مردم را رهبری کند. این سازمان به چشم مردم خاک می پاشد.
دارو دسته فرخ نگهدار جریانی برای به گمراه بردن مردم بوده و هستند و این نقش انحرافی را از همان بدو انقلاب ایفاء کردند. آن کسانیکه بر این تحولات چشم بسته اند و کور کورانه بدنبال آقای فرخ نگهدار راه افتاده اند و مقلد این آیت اﷲ هستند با حزب اللهی های رژیم جمهوری اسلامی فرقی ندارند که فرمان ولی فقیه را با چشمان و گوشان بسته و زبان لال اجراء می کنند. کسی که منتقد تفکر حزب اللهی است نمی تواند مرید فرخ نگهدار باشد. باین جهت این سازمان همان میکروبی است که واکسنش را ما در دوران خمینی زده ایم.
دروغگوها نمی توانند و مشروعیت ندارند که احمدی نژاد و خامنه ای و جمهوری اسلامی دروغگو را که مرتب در حال تقیه است دروغگو بنامد. آنها خودشان مقلد این نظام بوده اند و حال خود را محارب با نظام جا میزنند.
حزب کارایران(توفان)
30 دی ماه 1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org
آدرس پستی
Toufan
Postfach 103825
60108 Frankfurt
Germany