۲۱ خرداد ۱۳۸۸


مصلحت رژیم اسلامی در تقلب است

معممولا توسط روحانیون و “نمایندگان خداوند“ چنین تبلیغ می شود که باید از “گناه“ که بهرصورت یک مفهوم مذهبی است پرهیز کرد، دروغ نگفت، دزدی نکرد ... جامعه ای خالی از همه مفاسد اجتماعی با همان تفسیر و درک مذهبی برپا ساخت و انسانهائی “پاک“ و “ بی شیله پیله“ تربیت کرد. ظاهرا آن بهشت برین که وعده می دهند مملو از همین انسانهای “با تربیت“، “مودب“ و “بی غل و غش“ است. در آن بهشت آسمانی هر چه در روی زمین گناه محسوب می شده و گناهکار مجرم بوده است، عین صفات حسنه به حساب می آید. ظاهرا باید چنین باشد که روحانیت که بدور از کلاشی و دروغگوئی و ارتشاء است مصلحت اسلام را در این بداند که مردم را بدرستگوئی تشویق کند و به اعمال نیک رهنمون گردد. ولی در عمل چنین نیست. روحانیت کلید سحر آمیزی دارد بنام “مصلحت اسلام“. با این طلسم سحر آمیز می شود هر در آلوده ای را باز کرد و دروغگوئی، ارتشاء، فریبکاری و کثیفترین نوع اعمال بشری را تبرئه نمود. هدف اسلام هر وسیله ای را که کثیفتر از آن موجود نباشد توجیه می کند. امروز مصلحت اسلام بر این قرار می گیرد که در انتخابات تقلب کنند روحانیت با خیال راحت و وجدان آسوده با تکیه بر همان طلسم معروف به شنیعترین اعمال دست می زند. فردا مصلحت اسلام در این قرار می گیرد که اساسا انتخاباتی صورت نگیرد توجیه آن فورا از جیب بغل بدر می آید. امروز تصمیم می گیرند دو تیم برای بازار گرمی انتخابات به میدان بفرستند، دو تیم به میدان می آید. کسی از این نامزدهای انتخاباتی نمی گوید و اعتراضی نمی کند که تشخیص مصلحت اسلام که انتخابات قلابی را تجویز می کند زشت است و مورد نفرت مردم قرار می گیرد. کسی از دو طرف این تیم در مورد ماهیت این انتخابات حرفی ندارند. “اصلاح طلب“ و “بنیادگرا“ هر دو به صحت انتخابات قلابی با قسم حضرت عباس صحه می گذارند و هر دو گروه طرف مقابل را به دزدی و ارتشاء متهم می کنند. طبیعتا چنین انتخابی که مصلحت مردم را در نظر نداشته باشد بلکه تنها مصلحت قشر خاصی از روحانیت و طبقه نوخاسته مافیائی را در نظر داشته باشد انتخاباتی آزاد و مورد احترام مردم نیست. انتخاباتی مصلحتی و مظهر مجسم دروغ و دغل است.
انتخابات مفهومش این است که مردم بتوانند با دارا بودن حق آزادانه تعیین نمایندگان مورد اعتماد خویش بپای صندوقهای رای بروند و آزادانه اظهار نظر کنند. انتخابات در هر صورت وسیله ای است برای بیان نظر ملت و اعمال حق حاکمیت ملی. وقتی در قوانین اساسی گفته می شود که قدرت از مردم برمی خیزد و تصمیمات ناشی از تصمیم ملت است باید وسیله ای یافت تا ملت بتواند با استفاده از این شکل خاص، به بیان آزادانه تمایلش بپردازد. انتخابات و شرکت در پارلمان شکلی از این بیان تمایل است. شکل بورژوائی آن. شکل بورژوائی زیرا نمایندگانی انتخاب می شوند که از آن چنان توانائی های مالی و تبلیغاتی و سازماندهی برخوردارند که می توانند نظر مردم را به قدرت تبلیغات بخود جلب کنند. این نمایندگان بعد از انتخاب براحتی می توانند به مدت چهار سال در مسند خود بمانند و علیرغم اینکه به عنوان نماینده مردم انتخاب شده اند بر خلاف منافع مردم عمل کنند و ککشان هم نگزد. آنها یا می توانند با اعمال نفوذ فردی و سوء استفاده منافع فردی خویش را در نظر گیرند و یا اینکه از منافع اقلیتی در جامعه بر ضد اکثریت جامعه حمایت کنند. باین جهت نظام پارلمانی بورژوازی که امکان سلب مسئولیت از نمایندگان منتخب مردم برای چهار سال در آن ناممکن است، نظامی است که به صورت ظاهر مجمع حق حاکمیت ملی است. تفاوت این نظام با نظامهای استبدادی در این است که ابزار کنترل مردم پنهان است، مردم با بندهای نامرئی به تمامیت نظام بسته و وابسته شده اند، به قول انگلس ملتی که ملت دیگر را استثمار می کند خودش آزاد نیست. مردم حتی به این که شستشوی مغزی می شوند و بره وار فریب می خورند واقف نیستند و تصور می کنند که انتخابشان آزادانه و با اراده آزاد صورت گرفته است. البته در چنین ممالکی شرط خلق چنین مردمی که برای چهار سال آزادانه سلاخهای خویش را از روی طیب خاطر انتخاب کنند این است که رفاه نسبی در این ممالک فراهم باشد و به علت افول مبارزات سیاسی و نازل بودن سطح جنبش انقلابی زمینه فریبکاری و تبلیغات برای هیات حاکمه فراهم باشد تا متکی بر این شرایط رفاه نسبی اجتماعی و فقدان حرکت قدرتمند معترضانه اجتماعی تمام اهرمهای اعمال نفوذ و شستشوی مغزی را به کار اندازد تا مانور دهد و مردم غیر سیاسی را به صف کند و حتی برای “حفظ نوع زندگی اروپائی و یا آمریکائی“ با البسه یکرنگ بسیج گرداند. جرج بوش و همدستانش در اروپا شکنجه های ضد بشری را تائید کردند، آدم ربائی رسمی دولتی در برنامه شان قرار گرفت، به ممالک دیگر تجاوز کردند و هزاران نفر را کشتند، از صهیونیسم نژادپرست که به میلیونها نفر گروگان فلسطینی گرسنگی و تشنگی می دهد دفاع می کنند و با جعل اخبار مردم را که “آزادانه“ نمایندگان خویش را به پارلمانهای بورژوائی فرستاده اند فریب می دهند و بدنبال خویش می کشند و مردم در اکثریت خویش این وضع را می پذیرند و به هیاتهای حاکمه خویش اعتماد کامل ابراز می دارند. اینها نشانه سقوط اخلاقی و نشانه یک فاجعه بشری است. در ایتالیا حتی تجاوز به یک دختر صغیر را جشن می گیرند و به آقای برلوسکونی رئیس دولت ایتالیا تبریک می گویند. اعمال برلوسکونی 72 ساله را عین تمدن و مظهر اراده آزاد جلوه می دهند و آنرا نشانه “مردانگی“ ایتالیائی جا می زنند. تنها این یک نمونه زنده از تاثیرات شستشوی مغزی توسط رسانه های گروهی انحصاری آقای برلوسکونی است. شما می بینید که فاصله میان لیبرالیسم بورژوازی و فاشیسم بورژوازی تنها یک قدم است. در اینجا مردم را به زور به پای صندوقهای رای نمی کشند، هر کس با جمع آوری چند صد هزار امضاء بیشتر و یا کمتر می تواند خویش را نامزد انتخاباتی نماید. مرجعی به نام مرجع تشخیص مصلحت رژیم ظاهرا در کار نیست تا جلوی وی را بگیرد، زیرا بورژوازی غرب بسیار قدرتمند و متکی به نفس است. مرجع تشخیص مصلحت آنها مصلحت را در این می داند که بی خودی جنجال نکند و از کاه کوه نسازد. مرجع تشخیص مصلحت نظام در ممالک امپریالیستی تنها آنگاه دندانهای خویش را نشان می دهد که این ابزار فریب، کاربُری لازم را نداشته باشد و مردم خواهان تغییرات انقلابی شوند آنوقت پارلمان بورژوائی ماهیت واقعی خویش را که از منافع اقلیتی در مقابل اکثریت دفاع می کند نشان می دهد. در رژیمهای استبدادی که نه رفاه عمومی مردم تامین است و نه آرامش قبرستان را می توانند حاکم کنند و هر گونه شل کردن بند نظارت ممکن است به شورشهای اجتماعی منجر شود مجمع تشخیص مصلحت رژیم، مصلحت را در این می بیند که از همان اول جلوی “موهای دماغ“ و “مزاحمین“ را بگیرد. مشتی چاکرمنش و مخلص رژیم و غلامان خانه زاد پا در رکاب انتخاباتی می گذارند و با یک دیگر برای گرمی بازار و اجرای تئاتر دموکراسی رقابت می کنند. تئاتر دموکراسی در ایران قدرت فریبش کم است زیرا آن مقدماتی را که در ممالک امپریالیستی وجود دارد فاقدش می باشد. این تئاتر در ممالک استبداد زده ای مانند ایران به صورت کمدی و مضحک در می آید در حالیکه در ممالک امپریالیستی بسیار هم جدی و نشانه قدرت برتر رژیم محسوب می گردد. تئاتر انتخاباتی در ایران نه تنها مضحک است نشانه ترس و ضعف رژیم نیز هست که می داند اگر موج اعتراضی در ایران شکل بگیرد بساط رژیم را بر می چیند. این است که بسیار با احتیاط و بزدلانه رفتار می کند. به همین دلیل آن فرصت طلبانی که بر راس امور قرار می گیرند و از لایه های همین ترس رژِم نیرو می گیرند تنها در فکر افزایش ثروت شخصی خویش بوده و به مصداق بعد از مرگ من چه دریا چه سراب عمل می کنند. فساد دستگاه آن چنان آشکار است که کسی را جرات تعقیب دیگری در میان نیست زیرا که اگر قرار شود مست گیرند باید در شهر هر آنچه هست گیرند.
در چنین وضعیتی مصلحت مردم ولی در این است که در یک چنین انتخاباتی که تنها موجب تقویت رژیم است و امکان تبلیغاتی فراوان بدست آنها می دهد شرکت نکنند و آنرا تحریم نمایند. تحریم انتخابات و نشان دادن خشم عمومی و عدم رضایت مردم به این رژیم موجب تضعیف معنوی رژیم است. طبقه فاسد و مافیائی حاکمه را می ترساند. آنها می بینند که هر کس در دور و اطراف آنهاست با آنها مخالف است و خنجری در پشت مخفی کرده است تا در اولین فرصت سر روحانیت و اجیران و مزدوران آنرا از ته ببرد. روحانیت خود را در حلقه مردم محاصره می بیند. خود را در دریائی گرفتار می بیند که راه برون رفت از آن را ندارد. هر روز با ترس از خواب پا می شود و ناچار است هر روز اشتباه دیروز را با اشتباه جدیدی بپوشاند. عدم شرکت مردم در انتخابات و منفرد کردن این غارتگران جان انسانی را آنها را به هراس مرگ دچار می سازد. فقط عدم شرکت در انتخابات است که دورنمای مبارزاتی را گسترش می دهد و فشار سخت به رژیم است. شرکت در انتخابات قلابی تنها دادن وسیله تبلیغاتی به رژیم است که از آن برای سرکوب بیشتر و دروغ فراوانتر استفاده کند. آن سازمانها تقلبی اپوزیسیون ایران که مشوق شرکت مردم در انتخابات هستند بقدری مورد تمسخر هیات حاکمه قرار می گیرند، بقدری هیات حاکمه بر سفاهت آنها می خندد که حاضر نیست حتی روزی آنها را در این بازی شرکت دهد. زیرا موجودیت آنها بی ثمر است، سازمانهائی که با شرکت در این بازی بی اعتبار شده اند و مورد تمسخر و نفرت مردم هستند چگونه می توانند برای رژیم که وسیله فریب عمومی می خواهد مفید باشند.
شرکت در انتخابات عین بدبختی و بیچارگی کسانی است که می خواهند میان وبا و طاعون یکی را برای مرگشان انتخاب کنند و آنرا به مردم هم توصیه می کنند. این نوع انتخاب، این نوع تشخیص، گزینشی است که تا ابد و تا ظهور حضرت بدون تغییر ادامه دارد. این سیاست، سیاست دنباله روانه، بی دورنما، منفعلانه، توجیه گرانه و بی و بو خاصیت است. سیاستی است که هرگز اراده کسب قدرت سیاسی را در زندگی سیاسی خویش راه نمی دهد. این سیاست برنامه ندارد و خود را با این بازی سرگرم کرده است. تا این دور و تسلسل باطل نشکند طبیعتا شرایط تحمیلی انتخاب میان وبا یا طاعون به قوت خود باقی است. شرکت در انتخابات موجب تقویت مبارزه مردم و یا ایجاد یک جنبش توده ای و یا گامی در جهت ارتقاء سطح آگاهی عمومی نیست، گامی به عقب برای فریب مردم است. گامی در جهت تقویت رژیم جمهوری اسلامی است و مانند لکه ننگی بر دامن مبلغان آن باقی می ماند.

حزب کارایران(توفان)
20 خرداد1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org


انتخابات ریاست جمهوری اسلامی، انتخاب میان وبا و طاعون است، آن را تحریم کنیم!