۸ اردیبهشت ۱۳۸۸


به مناسبت اول ماه مه
آزادی فوری همه فعالین کارگری از زندان

کارگران ایران بطورکلی مبارزات تاریخی گرانقدر و همپای آن تجارب تشکیلاتی و سندیکایی فراوانی را پشت خود دارند.آنها برای نیل به مطالبات و آرمانهای خود طی نسل های گذشته متشکل و متحدانه مبارزه کرده ودراین راه قربانیان بیشماری را در راه آمال واهداف خود بجای گذارده اند. اعتصابات کارگران کوره پز خانه ها، دخانیات، چیت سازی، کبریت سازی، نساجی وغیرو درگذشته های دور یا آور مبارزات درخشان آنان است. امروزه با اینکه طبقه کارگر ایران درمقایسه با گذشته ازجهت کمیت وتراکم به نیروی بالقوه عظیمی برای بدست گرفتن قدرت سیاسی تبدیل شده و آمادگی بیشتری رادارد، لیکن دچار پریشانترین و فلاکتبارترین دوران تاریخ خودمی باشد.زیرا از یک سو وضع وخیم اقتصادی همراه با سرکوب هرنوع آزادی های صنفی، سیاسی و اجتماعی بردوش این طبقه سنگینی می کند، واز سوی دیگر عدم وجود فرماندهی سیاسی واحد از برایی پیکارمتحدانه آن می کاهد. با این حال کارگران ایران هرگز برای احقاق حقوق خود از تکاپو نیافتاده وبا اعتصاب و کم کاری هرچند غیر متشکل هم اکنون درصف مقدم مبارزات اجتماعی دراین برهه ازتاریخ ایران قراردارند. صدها اعتصابات کارگری در در چند ماه اخیر نشان از رشد جنبش کارگری دارد که تشکیل سندیکاهای مستقل از دولت را در راس برنامه های خود قرار داده است. تاسیس سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ،شرکت واحد اتوبوسرانی تهران .... و پیکارمتحد کارگران دراین سندیکا ها یک گام باارزش و بزرگی است که رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را به وحشت انداخته است. سرکوب مستمر این اتحادیه های نوپا و دستگیری رهبران آن نمی تواند خللی در اراده این کارگران شریف که از حمایت گسترده داخلی و بین المللی برخوردارند وارد آورد.
مبارزات کارگران علیرغم سرکوب و زندان و شکنجه هر روز دامنه گسترده تری می یابد و مصمم تر برای تحقق مطالباتشان می رزمند. در زیر به چند نمونه از دستگیری ها و اعتراضات کارگران در یک ماه اخیر اشاره میکنیم:
صبح روز شنبه 29 فروردين در حدود 100 كارگر شركت كيان تاير در مقابل مجلس تجمع كردند و خواستار دريافت حقوق معوقه خود شدند . اما توسط نيروهاي انتظامی پراكنده شدند و حدود 20 نفر ازفعالین آنان دستگیر شدند.
حدود 90 تن از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در منزل غالب حسینی در سنندج توسط نیروهای امنیتی و انتظامی چندین ساعت بازداشت و پس از بازجویی آزاد شدند . غالب حسینی از فعالان کارگری ایران است که بدلیل شرکت در مراسم روز جهانی کارگر ، از اسفند ماه در زندان بسر می برد . (رادیو فرانسه 28/1/88)
حمیدرضا عباسی نماینده کارگران اخراجی کارخانه لوله سازی اهواز گفت : 1800 کارگر این کارخانه از کار اخراج شده اند ، کارگران برای اعتراض هر روز در مقابل استانداری ، اداره کار و کارخانه تجمع می کنند.(ایلنا 28/1/88)
جلیل احمدی ، فریدون نیکوفر ، علی نجاتی ، قربان علیپور و محمد حیدری مهر از متهمین پرونده اعتصابات کارگری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه در شعبه اول دادگاه انقلاب دزفول به یکسال حبس محکوم شدند.کارگران نامبرده به مدت 3 سال نیز از حضور در کلیه فعالیتهای کارگری و انتخابات صنفی کارگران محروم شدند. در این حکم 6 ماه از محکومیت زندان 4 متهم اول و 8 ماه از محکومیت نفر پنجم به مدت 5 سال تعلیق گردید.(فعالان حقوق بشر در ایران 25/1/88)
حدود 160 کارگر کارخانه نخ البرز از کار اخراج شدند. کارگران در این کارخانه 12 ساعت در روز کار می کنند، در حالی که تنها حقوق 8 ساعت کار روزانه را دریافت می کنند. کارگران این کارخانه در چندین نوبت نسبت به عدم دریافت حقوقشان دست به اعتراض زده بودند. (کمیته گزارشگران حقوق بشر 24/1/88)
عیدعلی کریمی دبیر اجرایی خانه کارگر استان قزوین اعلام کرد : 200 نفر از کارگران شرکت پوشینه بافت و 100 نفر از کارگران شرکت نقش ایران در اعتراض به عدم دریافت حقوق و عیدی در مقابل استانداری قزوین تجمع کردند.(ایلنا 18/1/88)
حمیدرضا عباسی نماینده کارگران اخراجی کارخانه لوله سازی اهواز گفت : 1800 کارگر این کارخانه از کار اخراج شده اند ، کارگران برای اعتراض هر روز در مقابل استانداری ، اداره کار و کارخانه تجمع می کنند.(ایلنا 28/1/88)
و.......
پیکار جسورانه کارگران برای تشکیل اتحادیه مستقل و اضافه دستمزد و حقوق پرداخت نشده... همه نشان از پیشروی مبارزات قهرمانانه کارگران دارد و رژیم را سخت به تکاپو انداخته است.حزب کارایران(توفان) از پیکارعادلانه طبقه کارگر ایران با دهها سال تجربه انقلابی و سندیکائی عمیقا حمایت کرده و خواستهای آنها را برحق و انسانی می داند. ما معتقدیم که که تنها اتحاد طبقاتی وتشکل این طبقه است که شرط نخست سایرموفقیتهای وی بشمار می رود. چاره کارگران حزب طبقه کارگراست که به دانش مارکسیسم لنینیسم مسلح باشد و باید ازاین طریق وفقط ازاین طریق منطقی و طبقاتی، مرگ نظام فقرآور ونکبتبار سرمایه داری وحشی را فراهم آورند.
اینک در آستانه برگزاری اول ماه مه که شماری از نمایندگان و رهبران سندیکا ها و فعالین کارگری در زندان بسرمی برند، خواست آزادی فوری و بی قید وشرط آنها و همه زندانیانی سیاسی یکی از خواسته های مهم کارگران و همه نیروهای مترقی می باشد. باید متحدا به دفاع ازنمایندگان فعالین سندیکایی دربند برخیزیم و برای آزادی آنها از هیچ کوششی دریغ نورزیم.

نقل از توفان الکترونیکی شماره 33 نشریه الکترونیکی حزب کارایران اردیبهشت 1388
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org

قطعنامه كارگران ايران به مناسبت اول ماه مه روز جهاني كارگر
اول ماه مه روز همبستگي بين المللي طبقه كارگر و روز جوش و خروش كارگران در سراسر جهان براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري و بيان خواسته هاي آنان جهت برپايي دنيايي عاري از ستم و استثمار است .
امسال ما كارگران مراسم اول ماه مه را در شرايطي برگزار مي كنيم كه نظام سرمايه داري در گرداب يك بحران عظيم اقتصادي ويران كننده تري فرورفته است و در حال دست و پا زدن براي نجات خويش از آن به سر مي برد .
بحران عظيم اقتصادي موجود و عجز دولت هاي سرمايه داري در مهار آن و سر ريز كردن بار اين بحران بر دوش كارگران جهان ، بيش از پيش گنديدگي اين نظام را پس از فروپاشي بلوك شرق و ادعاي پايان تاريخ به نمايش گذاشت و ضرورت برپايي دنيايي فارغ از مناسبات ضد انساني نظام سرمايه داري را به مثابه يگانه راه خلاصي بشريت از مصائب موجود در برابر كارگران وبشريت متمدن قرار داد .
اين بحران و تبعات ويرانگر آن بر زندگي و معيشت كارگران در سراسر جهان تا آنجا كه به ايران مربوط مي شود و بر خلاف بهانه تراشي هاي كارفرمايان و تبليغات قلم به دستان سرمايه ، هنوز سايه شوم خود را بر زندگي و معيشت روزمره كارگران در ايران نگسترانيده است و از نظر ما بيشترين مصائب و مشقاتي كه امروزه ما كارگران با آنها دست به گريبانيم بيش از هر چيز حاصل سيطره اقتصادي ، اجتماعي و عملكرد سرمايه داري حاكم بر ايران است .
دستمزدهاي به شدت زير خط فقر ، اخراج و بيكار سازي گسترده كارگران ، عدم پرداخت به موقع دستمزد ميليون ها كارگر، تحميل قرار دادهاي موقت و سفيد امضاء و حاكم كردن شركت هاي پيمانكاري بر سرنوشت كارگران و بازداشت و زنداني كردن آنان تا سركوب تشكل ها و اعتراضات كارگري و اجراي احكام قرون وسطايي شلاق عليه كارگران و رايج كردن فرم قراردادهاي برده وار جديد، مصائب و بي حقوقي هايي نيستند كه با وقوع بحران در اقتصاد جهاني وارد ايران شده باشند .اين وضعيت سال هاست كه ادامه دارد و هر ساله بر عمق و دامنه آن افزوده مي شود .
ما كارگران در مقابل اين وضعيت بغايت ضد انساني و گسترش عمق و دامنه آن سكوت نخواهيم كرد و اجازه نخواهيم داد بيش از اين حق حيات و هستي ما را به تباهي بكشانند . ما توليد كنندگان اصلي ثروت و نعمت در جامعه هستيم و حق مسلم خود مي دانيم تا با بالاترين استاندارد هاي حيات بشر امروز در آسايش و رفاه زندگي كنيم .
داشتن يك زندگي انساني حق مسلم ماست و ما براي تحقق آن تمامي موانع پيش روي خود را با برپايي تشكل هاي مستقل از دولت و كارفرما و با اتكا به قدرت همبستگي مان از سر راه خويش بر خواهيم داشت.
در اين راستا ما كارگران امروز يك پارچه و متحد ، مطالبات زير را به عنوان حداقل خواسته هاي خود فرياد مي زنيم و خواهان تحقق فوري اين مطالبات هستيم
1- تامين امنيت شغلي براي همه كارگران و لغو قراردادهاي موقت و سفيد امضاء و برچيده شدن فرم هاي جديد قراردادكار
2-ماحداقل دستمزد تصويب شده ازسوي شوراي عالي كار را تحميل مرگ تدريجي برميليون ها خانواده كارگري مي دانيم ومصرانه خواهان افزايش فوري حداقل دستمزدها براساس اعلام نظرخود كارگران ازطريق نمايندگان واقعي و تشكل هاي مستقل كارگري هستيم .
3-برپايي تشكل هاي مستقل كارگري ، اعتصاب ، اعتراض ، تجمع و آزادي بيان حق مسلم ماست و اين خواسته ها بايد بدون قيد و شرط به عنوان حقوق خدشه ناپذير اجتماعي كارگران به رسميت شناخته شوند .
4-دستمزدهاي معوقه كارگران بايد فورا" و بي هيچ عذر و بهانه اي پرداخت شود و عدم پرداخت آن بايستي به مثابه يك جرم قابل تعقيب قضائي تلقي گردد و خسارت ناشي از آن به كارگران پرداخت گردد.
5-اخراج و بيكار سازي كارگران به هر بهانه اي بايد متوقف گردد و تمامي كساني كه بيكار شده اند و يا به سن اشتغال رسيده و آماده به كار هستند بايد تا زمان اشتغال به كار از بيمه بيكاري متناسب با يك زندگي انساني برخوردار شوند .
6- ما خواهان برابري حقوق زنان و مردان در تمامي شئونات زندگي اجتماعي و اقتصادي و محو كليه قوانين تبعيض آميز عليه آنان هستيم .
7- ما خواهان برخورداري تمامي بازنشستگان از يك زندگي مرفه و بدون دغدغه اقتصادي هستيم و هرگونه تبعيض در پرداخت مستمري بازنشستگان را قويا" محكوم مي كنيم .
8-ما ضمن اعلام حمايت قاطعانه از مطالبات معلمان به عنوان كارگران فكري ، پرستاران و ساير اقشار زحمتكش جامعه ، خود را متحد آنها مي دانيم و خواهان تحقق فوري مطالبات آنان و لغو حكم اعدام فرزاد كمانگر هستيم .
9- از آنجا كه كارگران فصلي و ساختمان به طور كامل از هرگونه قوانين تامين اجتماعي محروم هستند ، ما از اعتراضات اين بخش از طبقه كارگر براي رسيدن به حقوق انساني آنها دفاع مي كنيم .
10-سيستم سرمايه داري عامل كار كودكان است و تمامي كودكان بايد جداي از موقعيت اقتصادي و اجتماعي والدين ، نوع جنسيت و وابستگي هاي ملي و ن‍‍ژادي و مذهبي از امكانات آموزشي ، رفاهي و بهداشتي يكساني برخوردار شوند.
11-ما خواهان آزادي كليه كارگران زنداني از جمله منصور اسالو و ابراهيم مددي و لغو كليه احكام صادره و توقف پيگرد هاي قضايي و امنيتي عليه فعالين كارگري هستيم .
12- ما بدينوسيله پشتيباني خود را از تمامي جنبش هاي آزادي خواهانه و برابري طلب همچون جنبش دانشجويي و جنبش زنان اعلام مي داريم و دستگيري ، محاكمه و به زندان افكندن فعالين اين جنبش ها را قويا" محكوم مي كنيم .
13-ما بخشي از طبقه كارگر جهاني هستيم و اخراج و تحميل بي حقوقي مضاعف بر كارگران مهاجر افغاني و ساير مليت ها را به هر بهانه اي محكوم مي كنيم .
14-ما ضمن قدرداني از تمامي حمايت هاي بين المللي از مبارزات كارگران در ايران و حمايت قاطعانه از اعتراضات و خواسته هاي كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان مي دانيم و بيش از هر زمان ديگري بر همبستگي بين المللي طبقه كارگر براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري تاكيد مي كنيم .
15- اول ماه مه بايد تعطيل رسمي اعلام گردد و در تقويم رسمي كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعيت و محدوديت برگزاري مراسم اين روز ملغي گردد .
زنده باد اول ماه مه
زنده باد همبستگي بين المللي طبقه كارگر
1 مه 2009
11ارديبهشت1388

كميته برگزاري مراسم روز جهاني كارگر
سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه
سنديكاي كارگران نيشكر هفت تپه
اتحاديه آزاد كارگران ايران
هيئت بازگشايي سنديكاي كارگران نقاش و تزئينات ساختمان
كانون مدافعان حقوق كارگر
شوراي همكاري تشكل ها و فعالين كارگري
- كميته پيگيري ايجاد تشكل هاي كارگري
- كميته هماهنگي براي كمك به ايجاد تشكل هاي كارگري
- شوراي زنان
- جمعي از فعالين كارگري

۴ اردیبهشت ۱۳۸۸


بیانیه حزب کارایران(توفان) بمناسبت اول ماه مه
خجسته باد اول ماه مه روز نمایش پرقدرت اتحاد کارگران سراسر جهان

کارگران جهان متحد شوید!



اول ماه مه، روز بین المللی اتحاد و همبستگی کارگران سراسر جهان فرا میرسد. طبقه کارگر در سراسر جهان بیش از 120 سال است که این روز را بمناسبت تظاهرات عظیمی که کارگران شیکاگو درروز اول ماه مه سال 1886 برپا داشتند، گرامی میدارند. تظاهرات کارگران شیکاگو آن روز توسط پلیس سرمایه به خاک وخون کشیده شده ولی یاد این روزازخاطره ها محو نگشت واول ماه مه جلوه ای ازهمبستگی جهانی پرولتاریا درسراسرجهان گردید.دراین مدت سرمایه داری جهانی کوشش بسیارکردتا این روزراازمیان بردارد، زیراهراس سرمایه داری از اتحاد وهمبستگی وتشکل پرولتاریاست. آنجا که این دسیسه با مقاومت کارگران روبروشد، براین روز، روز کار نام نهاد و با این عمل وحشت خودرا ازنام کارگر عیان ساخت.

طبقه کارگر درعین اینکه ثروت آفرین و نیروی محرک جامعه است، پیشقراول و موتور انقلاب نیز بشمار می رود. بدون حضور طبقه کارگر درجنبش های آزادیبخش و بدون کسب رهبری انقلاب توسط این طبقه، هیچ انقلابی به پیروزی نهایی نخواهد رسید و آزادی بشریت را که درگرو سوسیالیسم است، به ارمغان نخواهد آورد. نمونه انقلاب بهمن 57 دربرابر ماست.این انقلاب مدیون مبارزات کارگران صنایع نفت بود. بدون حضور نفتگران قهرمان ایران که شیرهای نفت را بستند ودرصفوف قیام گام گذاردند، پیروزی ممکن نمی بود. اما از آنجا که کارگران فاقد رهبری کمونیستی بودند نتوانستند مهرخود را برانقلاب بکوبند. از همین رو علیرغم پیکار قهرمانانه و تعیین کننده اش ، پس از سقوط رژیم وابسته به امپریالیسم شاه، مجددا به قعر جامعه پرتاب شد تاخود را برای خیزی دیگر آماده نماید.
اکنون درشرایطی به استقبال اول ماه مه میرویم که بحران سرمایه داری کولاک می کند و این تازه اول کار است. بی خانمانی میلیونها انسان، گرسنگی دادن و ایجاد فقر در عرصه جهان آنهم به صورت آگاهانه یک جنایت علیه بشریت است. بحرانی که دامن اقتصاد سرمایه داری را گرفته است، نتیجه اتفاق نیست، نتیجه اشتباه این یا آن فرد نیست، و یا آنطور که تبلیغ می کنند تا مردم را شستشوی مغزی دهند، ناشی از حرص و آز افراد جداگانه سرمایه داری نیست. این بیماری جذام سامانه سرمایه داری است که بر اساس کسب سود حد اکثر بنا شده است و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را مقدس می داند. در حالیکه کارخانه ها از ماشینهای سواری و حمل و نقل مملو گشته است و ثروت روی ثروت خوابیده است مردم توانائی خرید این کالاها را ندارند و باید گرسنگی بکشند. در حالیکه صدها هزار خانه مسکونی خالی در اختیار بانکها و بیمه هاست مردم در زیر چادر زندگی می کنند. تناقض سامانه سرمایه داری در همین مثال ساده عرضه می شود. در یک طرف قطب ثروت و در طرف دیگر قطب فقر نشسته است. در حالیکه ثروت وجود دارد مردم از فقر میمیرند. مرگ محصول کمبود کالا و ثروت نیست محصول توزیع غیرعادلانه و تقدس مالکیت خصوصی بر وسایل تولید است. بورژوازی چنانکه درماهیت اوست میکوشد نتایج حاصل از بحران اقتصادی را بر دوش طبقه کارگر بگذارد. تظاهرات بیش از سه ملیون نفر درفرانسه درهفته های اخیرو مقابله با تعرض بورژوازی امپریالیستی به حقوق آنها نشانه آنست که مبارزه طبقاتی نه تنها درشکل اقتصادی بلکه در اشکال سیاسی آن نیز شدت مییابد و دامنه و سیعتری میگیرد. اعتراضات کارگری در سراسر اروپا و درسایر قاره ها در حال گسترش است. راه درمان و پایان دادن به این فجایع که موجب جنایت و جنگ است، راه پایان دادن به این وبای سرمایه داری که همه قاره آفریقا و آمریکای لاتین را فرا گرفته است سرنگونی نظام سرمایه داری است. بر ویرانه این نظام ضد بشری باید نظام انسانی سوسیالیسم مستقر شود که با اشتراکی کردن مالکیت بر وسایل تولید یک بار برای همیشه با سیاست اقتصادی هماهنگ و برنامه ریزی شده از وقوع این همه ددمنشی، فلاکت و فقرجلو گیرد. تنها طبقه کارگر با رهبری حزب مارکسیست لنینیست و استقرار دیکتاتوری پرولتاریاست که می تواند به این وضع اسفناک پایان دهد.
امسال درشرایطی جشن اول ماه مه برگزار میشود که در ایران کابوس استبداد و فاشیسم مذهبی همچنان مسلط است. طبقه کارگر از کلیه حقوق اجتماعی خویش محروم است، قانون کار، بیمه اجتماعی، حق تجمع در اتحادیه های کارگری فقط کلماتی بر روی کاغذ است. گرانی، فقر و بیکاری درایران بیداد میکند و شورای عالی کار، حداقل دستمزد کارگران برای سال 88 را 274 هزار و 500 تومان تعیین نموده است. چند روزی از تعیین حد اقل دستمزد کارگران نگذشته بود که شورای عالی کار«حداقل دستمزد را 5 در صد کاهش داد و اعلام کرد که مبنای این کاهش اعلام تورم 20 در صدی از سوی بانک مرکزی بوده است». درصورتی که نرخ کالاهای مورد نیاز مردم 45 تا 50 درصد افزایش یافته و مطابق کارشناسان اقتصادی خود رژیم جمهوری اسلامی حداقل حقوق تعیین شده برای سال 88 خط فقر مطلق برای یک خانواده پنج نفره درتهران بالاتر از850 هزار تومان خواهد بود. لیکن واقعیت این است که حد اقل دستمزد با توجه به سطح تورم و گرانی کمرشکن باید یک میلیون تا یک میلیون و پانصد هزارتومان باشد که متاسفانه چنین نیست و کارگر ایرانی با توجه به این وضعیت فلاکتبار به سختی می تواند از پس مخارج یک وعده غذای گرم در روز برآید. طبیعتا چنین شرایط غیر قابل تحملی نمی تواند موجب برانگیختن خشم و تنفر کارگران نسبت به جمهوری اسلامی این نماینده سیستم کل نظام سرمایه داری ایران و آقازاده های دزد و مفتخور نگردد. اعتراضات امید بخش کارگران نیشکرهفت تپه، کارگران ذوب آهن اصفهان، لاستیک سازی البرز، لوله سازی اهواز.. و دهها کارخانه دیگر در سال گذشته برای دریافت حقوق معوقه و اضافه دستمزد، پیکار علیه خصوصی سازی کارخانجات و اخراج سازیها، مبارزه برای تشکیل سازمانهای حرفه ای مستقل از دولت و... با قاطعیت ادامه داشته و لقمه های چرب و نرم سرمایه داران آمیخته با زهر ترس بوده است.

آنچه امسال باید در روز اول ماه مه در ایران برجسته گردد مربوط است به مبارزه برای تشکیل اتحادیه های مستقل کارگری، مبارزه برای دریافت حقوق معوقه، مبارزه برای اضافه دستمزد به نسبت سطح رشد تورم وافزایش هزینه زندگی، مبارزه برای تضمین امنیت شغلی که عامل تضمین امنیت وحدت و تشکیلات خود کارگران است. مبارزه برای بازگشت کارگران اخراجی برسرکارخود، مبارزه علیه سیاست اخراج سازی کارگران، مبارزه علیه خصوصی سازی صنایع و واحد های تولیدی ، مبارزه در زیرشعار آزادی بی قید و شرط همه کارگران و سایرمخالفین سیاسی از زندان.
کارگران ایران باید هشیار باشند و دسیسه های رژیم ضد کارگری جمهوری اسلامی را که میکوشد بین کارگران افغانی و ایرانی تفرقه انداخته وعلل بیکاری را به گردن آنها بیاندازد، افشا سازند. این نظام سرمایه داری است که بیکاری می آفریند. کارگران ایرانی و افغانی باید با روحیه همبستگی و رفیقانه درسنگری واحد علیه دشمن مشترک و برای حقوقی برابر به رزمند و تنها در این صورت است که می توانند به حقوق حقه خود دست یابند.

حزب کارایران(توفان) به کارگران قهرمان ایران و جهان ، روز جهانی کارگر را شاد باش میگوید و ایقان دارد که پیروزی اردوی کار بر سرمایه تنها ازطریق وحدت وتشکیلات ورهبری حزب سیاسی و تنها ازطریق انقلاب سوسیالیستی وراهی که لنینیسم نشان میدهد وپیکارجسورانه و شفاف علیه انحرافات آنارکوسندیکالیستی، اکونومیستی، ترتسکیستی و کائوتسکیستی و... میسر خواهد گشت. سوسیالیسم تنها راه نجات بشریت است و جز این راهی نیست.

خجسته باد اول ماه مه روز نمایش پر قدرت اتحاد کارگران جهان!
سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
حزب کارایران(توفان)

اردیبهشت 1388 مه 2009
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org

۱ اردیبهشت ۱۳۸۸


«احکام صادره برای کارگران هفت تپه از اساس غیرقانونی است»
بر اساس حکم صادره از سوی دادگاه انقلاب دزفول، اعضای هیئت مدیره‌ی سندیکای کارگران هفت‌تپه به سه سال محرومیت از عضویت در سندیکا و نیز حبس تعلیقی محکوم شده‌اند. وکیل این افراد این حکم و نحوه‌ی ابلاغ آن را غیرقانونی می‌داند.
محمد اولیایی‌فرد، وکیل کارگران کارخانه‌ی نیشکر هفت‌تپه، می‌گوید، طبق ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، حداکثر مجازات برای موکلین وی صادر شده، که به اعتقاد وی، متناسب با جرم انتسابی نیست. وی می‌گوید، اساسا اتهام تبلیغ علیه نظام در مورد هیچیک از اعضای هیأت مدیره‌ی سندیکای هفت‌تپه صدق نمی‌کند
.

دویچه‌وله: آقای اولیایی حکم اعضای هیات مدیره‌ی سندیکای کارگران هفت تپه هفته‌ی گذشته صادر شده است. نظرتان را راجع به این حکم بفرمایید؟

محمد اولیایی: حکمی که برای پنج نفر از موکلین من، آقایان نجاتی، احمدی، علیپور، نیکوفر و حیدری‌مهر، که از اعضای هیات مدیره‌ی سندیکای کارگری شرکت نیشکر هفت تپه هستند، صادر شده، براساس موازین حقوقی نیست. زیرا متاسفانه ریاست شعبه‌ی اول دادگاه انقلاب دزفول با عدم حفظ استقلال قضایی خویش و عدم توجه به لایحه‌ی دفاعی ما که حاوی استدلالات حقوقی بوده و می‌توانسته موجب برائت موکلین شود، اقدام به صدور حکم محکومیت موکلین می‌کند. این حکم دقیقا براساس گزارشات کلی و مبهم و بعضا واهی وزارت اطلاعات حوزه‌ی شهرستان شوش که به صورت کیفرخواست علیه موکلین تنظیم شده و اساسا جنبه‌ی ثبوتی نداشته، صادر شده است. بنابراین حکم از نظر ما استحکام حقوقی و قانونی نداشته است.

ممکن است بیشتر توضیح بدهید که جزییات این حکم چیست و چرا از نظر شما مطابق موازین حقوقی نیست؟

حکم از نظر ماهیت دارای ایرادات حقوقی بسیاری است. از جمله این که طبق موازین حقوقی، عناصر تشکیل‌دهنده‌ی جرم «تبلیغ علیه نظام» در اقدامات موکلین به هیچ وجه وجود نداشته است. از سوی دیگر در رای صادره به اقاریر ضمنی موکلین استناد شده است. در حالی که این استناد هم خلاف قانون است. طبق ماده‌ی ۱۹۴ آیین دادرسی کیفری، اقرار متهم باید صریح و بدون شائبه باشد تا قابلیت استناد داشته باشد. از همه مهم‌تر این که موکلین در مواردی نسبت به اقداماتی که اساسا جرم محسوب نمی‌شود محکوم به حبس شده‌اند که یکی از این موارد احیا یا بازگشایی سندیکای کارگری نیشکر هفت‌تپه بوده است. در حالی که براساس مقاوله‌‌نامه‌های بین‌المللی سازمان جهانی کار و همچنین تفاهم‌نامه‌ی وزارت کار با سازمان جهانی کار در سال ۸۳، آزادبودن ایجاد تشکل‌های کارگری مستقل از دولت و کارفرما مورد قبول دولت ایران بوده و اصل ۲۶ قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز وجود چنین تشکل‌هایی را آزاد اعلام کرده است. البته دادگاه در ابلاغ حکم موکلین هم غیرقانونی عمل کرده است، زیرا طبق تبصره‌ی ماده‌ی ۴۷ آیین‌دادرسی مدنی، حکم باید به وکیل موکلین یا متهمان ابلاغ شود، در حالی که با وجود صدور حکم هنوز قانونا هیچ حکمی به من ابلاغ نشده است. بنابراین، با صدور حکم یک سال حبس تعزیری به اتهام تبلیغ علیه نظام، علی‌رغم این که نسبت به چهار نفر از موکلین، این حکم شش ماه و نسبت به یکی از موکلین هشت ماه تعلیق شده است و نیز سه سال محرومیت از کاندیداشدن در هرگونه انتخابات کارگری به‌عنوان حکم تعزیری، صرفا می‌توان چنین عنوان کرد که اشد مجازات برای موکلین در حکم صادره تعیین گردیده است. زیرا استناد دادگاه به ماده‌ی ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی است و در این ماده قانونی، یک سال حبس حداکثر مجازات است و دادگاه این یک سال حبس را منظور کرده است.

یکی از موکلان شما آقای علی نجاتی بودند که در حکم اخیر برای ایشان هم حکم صادر شده است. وی حدود ۴۰ روز در بازداشت بود و بعد آزاد شد. آیا مشخص شده که این ۴۰ روز بازداشت برای چه بوده است؟

بعداز دستگیری آقای علی نجاتی در ۱۸ اسفندماه ۸۷ ایشان کلا ۳۷ روز بازداشت بودند که ۳۴ روز از این بازداشت را در سلول انفرادی بازداشتگاه امنیتی اهواز با بازجویی‌های ۸ـ ۷ ساعته با چشم‌بند بودند و در تاریخ ۲۵ فروردین ۸۸ آزاد شدند. بنابراین با توجه به این که بازداشت مجدد ۳۷ روزه‌ی ایشان براساس اتهاماتی بوده که موکل قبلا نسبت به آنها تفهیم اتهام شده و مورد محاکمه قرار گرفته و برای ایشان هم رای صادر شده است، بنابراین بازداشت مجدد ایشان با این نحوه‌ی بازجویی اساسا غیرقانونی محسوب می‌شود.

آیا شما درنظر دارید که برای این احکام و همین طور بازداشت غیرقانونی آقای نجاتی اعتراضی کنید یا درخواست تجدیدنظر برای این احکام کنید؟

در صورتی که حکم به طور قانونی بنابر تبصره‌ی ماده‌ی ۴۷ آیین‌دادرسی مدنی به من ابلاغ شود، قطعا در موقع مقرر در دادگاه تجدیدنظر تجدیدنظرخواهی خواهم کرد و اعتراض می‌کنم بر این اساس که حکم براساس موازین حقوقی صادر نشده است. و نسبت به بازداشت غیرقانونی آقای نجاتی هم سعی می‌شود شکواییه‌ای به طرفیت نیروهای بازداشت‌کننده تنظیم شود و همچنین پیگیری شود که چرا اتهاماتی که برای آن رای هم صادر شده بود، مجددا به ایشان تفهیم شده است.

مصاحبه‌گر: میترا شجاعی
تحریریه: بهنام باوندپور

۲۴ فروردین ۱۳۸۸


راهپیمایی کارگران لوله سازی اهواز

دوشنبه ، 24 فروردين 1388 ،

کارگران اخراجی لوله سازی اهواز اقدام به راهپیمایی در سطح این شهر نموده اند.
صبح روز جاری تعداد 300 تن از کارگران لوله سازی اهواز اقدام به راهپیمایی در سطح شهر، حد فاصل درب کارخانه تا استانداری اهواز نموده اند.
این راهپیمایی که توام با سر دادن شعارهای صنفی همچون "معیشت و زندگی حق مسلم ماست" می باشد. تا زمان تهیه این گزارش همچنان ادامه دارد.
کارگران اخراجی لوله سازی اهواز که بالغ بر دو هزار تن اعلام شده اند خواست خود را بازگشت به کار و تامین امنیت شعلی و حقوقی خود اعلام نمودند.
کارگران معترض، از 15 فروردین ماه به صورت روزمره با پربایی تجمع و تحصن اعتراض خود را اعلام و پایان آن را مشروط به تامین حقوق و امنیت خود نموده اند. تاکنون هیچ مسئولی، پاسخگوی مطالبات این کارگران نشده است

۲۳ فروردین ۱۳۸۸



بسیج به دانشجویان معترض حمله کرد، نیروی انتظامی وارد دانشگاه شد
صدها دانشجوی معترض دانشگاه صنعتی بابل از ساعت 11:30 روز یک شنبه تحصن روز دوم خود را با اعتصاب غذای گسترده آغاز کردند. بیش از 800 تن از دانشجویان در این اعتصاب غذا شرکت کرده و غذای امروز خود را به بهزیستی اهدا کردند و سینی های خالی را از سلف دانشگاه تا دفتر معاونت دانشجویی فرهنگی دکتر امینی راد چیدند. سپس دانشجویان معترض به استقبال از سه دانشجویی که از دیروز دست به اعتصاب غذا زده اند رفته و با آنها به دفتر معاونت فرهنگی دانشجویی رفتند. در طول راه پیمایی شعارهایی نظیر«دانشجو می میرد ذلت نمی پذیرد» و«زندانی سیاسی آزاد باید گردد» سر دادند. سپس در دفتر معاونت فرهنگی دکتر امینی راد تحصن کردند که وی در دفترش حاضر نبود. دانشجویان پس از 30 دقیقه تحصن در دفتر معاونت فرهنگی به سمت نمازخانه دانشگاه راهپییمایی کردند و در پشت درب نمازخانه و صحن ساختمان برق نشستند. هنگامی که رئیس دانشگاه و معاونین وی و مسئول نهاد رهبری دانشگاه حجت الاسلام والمسلمین حسینی از دفتر نمازخانه بیرون آمدند توسط دانشجویان متحصن و معترض محاصره گردیدند. آنها هم اکنون در محاصره دانشجویان هستند. مسئول نهاد رهبری علیه دانشجویان معترض در بین دو نماز بر بالای منبر سخنرانی کرده و دانشجویان خواستار این هستند که وی همان حرف ها را در جمع دانشجویان معترض بزند تا دانشجویان جواب او را بدهند. به گزارش خبرنامه امیرکبیر، رییس دانشگاه که با بی اعتنایی می خواست از جمع دانشجویان عبور کند با شعار«رییس مزدور نمی خواهیم، حراست زور نمی خوایم» مواجه شد. حجت الاسلام حسینی، نماینده نهاد دست به تهدید دانشجویان زد و گفت ما با دانشجویانی که کلاس های درس را تعطیل کردند در کمیته انضباطی برخورد می کنیم.

12.04.2009
کارنامه‌ی صادرات و واردات ایران در سال ۱۳۸۷
روابط عمومی گمرک ایران، روز یکشنبه (۲۲ فروردین) آمار صادرات و واردات کالاهای غیر نفتی در سال گذشته را منتشر کرد. برابر این آمار و اطلاعات پیشتر منتشر شده، میزان واردات در سال ۸۷ حدود دو و نیم برابر صادرات بوده است.
کارشناسان ورود روزافزون کالاهای خارجی به کشور را خطری جدی برای تولید داخلی ارزیابی می‌کنند.
در سال ۱۳۸۷ مجموعا ۴۴ میلیون تن کالا به ارزش نزدیک به ۵۶ میلیارد دلار وارد ایران شده است. این میزان به لحاظ وزن ۵۰ درصد و از نظر ارزش ۳۰ درصد بیشتر از سال قبل از آن بوده و رکوردی در تاریخ تجارت کشور محسوب می­شود. صادرات غیر نفتی ایران در سال گذشته اندکی بیش از ۱۸ میلیارد دلار بوده است. از این مقدار ۷ میلیارد و ۵۰۰ هزار دلار آن به محصولات پتروشیمی مربوط است. صدور دیگر کالاها نسبت به سال ۸۶ با کاهش ۲.۷۵ درصدی روبرو بود.

خریداران و فروشندگان کالا به ایران

کشورهای عراق و امارات متحده‌ی عربی بزرگترین واردکنندگان کالاهای غیرنفتی ایران بوده­اند. این دو کشور روی هم ۲۶ درصد از کل صادرات کشور را به خود اختصاص داده­اند.
چین، هند و جمهوری کره به ترتیب، دیگر مشتریان اصلی محصولات ایران بودند. این پنج کشور مجموعا ۹۱.۶درصد از این محصولات را به کشور خود وارد کرده­اند. پنج کشوری که در سال ۸۷ بیشترین صادرات را به ایران داشتند امارات متحده، آلمان، چین، سوئیس و کره بودند. در این رده بندی امارات با ۲۴ درصد، فاصله‌ی زیادی با آلمان دارد که با ۹.۵ درصد در رتبه‌ی دوم قرار گرفت. برخی از کارشناسان افزایش چشمگیر واردات کالا و کاهش صادرات را نتیجه­ی سیاست­های دولت نهم، و تهدیدی برای تولید داخلی و اشتغال می­دانند.

واردات، رقیب سرسخت تولید داخلی

آهن، بنزین و گندم مهمترین کالاهای وارداتی در سال گذشته بوده­اند. به گزارش روابط عمومی گمرک واردات بنزین به نسبت سال ۸۶ نزدیک به ۲۰ درصد کاهش داشته است. علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز پنج شنبه (۲۰ فروردین)، در دیدار با متخصصان صنایع غذایی به شدت از سیاست­های مالی و تجاری انتقاد کرد. به گزارش خبرگزاری مهر، رفسنجانی گفته است: «امروز واردات بی رویه و بیش از نیاز ضربه‌ی سنگینی به تولید و صنعت وارد می کند و صنایع گوناگون کشور را در سراشیبی قرار می­دهد.»
مهدی غضنفری، معاون وزیر بازرگانی، مهر ماه سال پیش صادرات غیرنفتی را از افتخارات دولت نهم عنوان کرد. ایرنا، خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ۲۸ مهر ۸۷ از قول غضنفری نوشت: «در صورت ادامه‌ی روند رشد صادرات، ميزان صادرات غيرنفتی با احتساب ميعانات گازی تا پايان امسال به مرز ۲۶ ميليارد دلار خواهد رسید.» گزارش گمرک نشان می­دهد، این پیش بینی خوش بینانه و حدود ۳ میلیارد دلار کمتر از ارقام اعلام شده بوده است.

عقب ماندن از همسایگان

برنامه‌ی چهارم توسعه برای سال گذشته، صادراتی معادل ۱۱ ميليارد و ۵۸۰ ميليون دلار پيش ‌بيني کرده است. این رقم گرچه برای صادرات غیرنفتی مشخص شده، در واقعیت محصولات پتروشیمی را نیز شامل می­شود. مسئولان اقتصادی دولت نهم با توجه به صادرات ۱۸ میلیارد دلاری از تحقق ۱۵۷ درصدی اهداف برنامه­ی چهارم توسعه سخن می­گویند. منتقدان معتقدند، اگر کاهش صدور کالاهای واقعا غیرنفتی و افزایش واردات را در نظر بگیریم ،کارنامه­ی تجارت خارجی کشور مایه­ی دلگرمی و افتخار نیست. از سوی دیگر میزان صادرات غیرنفتی ایران حتا با احتساب محصولات پتروشیمی نیز با کشورهای همسایه فاصله­ای چشمگیر دارد.

ترکیه که جمعیت آن تقریبا با جمعیت ایران برابر است، هدف تجارت خود برای سال ۲۰۱۰ میلادی را دست یافتن به صادرات صد میلیارد دلاری مشخص کرده بود. این کشور دو سال زودتر به این رقم رسید. برخی از کارشناسان تورم و سیاست­های پولی دولت را از دلایل مهم نازل بودن صادرات غیرنفتی ایران می­دانند. مدتهاست ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی به طور مصنوعی تقریبا ثابت نگه داشته شده و همین امر باعث گران بودن کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی می­شود.
نقل از رادیو دویچه وله آلمان
نویسنده: بهزاد کشمیری‌پور
تحریریه: کیواندخت قهاری

۱۹ فروردین ۱۳۸۸


دکترین باراک اوباما در رابطه با منطقه خاور میانه
و سیاست او در قبال ایران

متن زیر خلاصه ای از سخنرانی رفیق مزدک بهار درجلسه حزب کارایران(توفان) واحد استکهلم مورخ 14 مارس 2008 است. رفیق ابتدا به مدت چهل دقیقه درمورد دکترین اوباما و سیاستهای کوتاه مدت و دراز مدت امپریالیسم آمریکا درمنطقه سخن گفت و سپس به سئوالات شرکت کنندگان پاسخ گفت. این جلسه پس از پنج ساعت بحث زنده و خلاق و دخالت همه رفقا دربحث با موفقیت به پایان رسید. اینک چکیده ای از گفتاررفیق را در زیر ملاحظه فرمائید.
نقل از توفان الکترونیکی شماره 32 فروردین 1388 ارگان الکترونیکی حزب کارایران

...............................
با سلام به رفقا، همانطور که واقفید مدتهاست که تبلیغات سرسام آوری درمورد باراک اوباما و سیاست" تغییر" وی درمطبوعات و رسانه های جهانی ازجمله درسوئد صورت گرفته و طوری نشان داده اند که گویا فرشته نجات از آسمان برزمین نازل شده است. مطبوعات و مزدبگیران جیره خوار ریز ودرشت امپریالیست آمریکا تا آنجا که درتوان داشتند با جعل و دروغ انتخاب اوبا ما ی سیاه پوست را نمادی ازدموکراسی و آزادی واقعی تعریف کردند و هرچه دل تنگشان خواست به خورد مردم دادند. لیکن واقعیت این است که نحوه انتخاب آقای اوباما بعنوان رئیس جمهور آمریکا بی شباهت به شیوه انتخاباتی ایران درچهارچوب سیستم ولایت مطلقه فقیه نیست. خوب است قبل از اشاره به سیاستهای "تغییر" و دکترین اوبا ما، کلامی دراین مورد بگویم.
در ژوئیه 1973 کمیسیون سه جانبه ای که در برگیرنده نمایندگانی از آمریکا و اروپا و ژاپن می باشد، توسط دیوید راکفلر و زبیگنو برژینسکی ایجاد شد. این کمیسیون ریشه در " شورای روابط خارجی آمریکا " و گروه بیلدربرک دارد و اکثر اعضاء آن عضو این دو گروه هستند.
" شورای روابط خارجی آمریکا "در اواخر بهار سال 1918،با 1500 عضو که شامل صاحبان کارتلها و تراستهائی نظیر مورگانها و راکفلر ها و بانکداران و صاحبان دستگاههای ارتباط جمعی و سیاستمداران کارکشته و حقوق دانان و اقتصاد دانان و روشنفکران صهیونیست بودند، با هدف کسب نقش بزرگ و حتی مسلط در جهان از طریق طرحهائی برای نظم نوین جهانی تشکیل شد.
گروه بیلدربرک که بعد از جنگ جهانی دوم در آغاز باهدف بررسی مسائل فی مابین آمریکا و هلند در سال 1954 توسط پرنس برنارد و راکفلر رئیس هیئت مدیره شورای روابط خارجی آمریکا تشکیل شد، سپس با عضویت صاحبان انحصارات مالی و شرکتهای بزرگ صنعتی و تجاری وسیاستمدارانی نظیر کیسینجر و بسیاری از پادشاهان و اعضاء خاندانهای سلطنتی کشورهای اروپائی از انگلیس و اسپانیا و بلژیک و هلند و سوئد و دانمارک به عنوان اعضاء دائم آن با هدف حفظ منافع امپریالیستهای آمریکا و اروپا و کارتلها و تراستها و شرکتهای چند ملیتی در واقع تبدیل به کنفرانس دوجانبه آمریکائی ، اروپائی شد. این گروه حدود 130 عضو دارد و سالی یکبار جلسه دارند.
" شورای روابط خارجی آمریکا " و گروه بیلدر برک در واقع بزرگترین مافیای سیاسی اقتصادی جهان را تشکیل می دهند.
در نخستین مرحله گزینش کمیسیون سه جانبه، 200 نفر از بزرگترین صاحبان کارتل ها ی چند ملیتی ، مدیران برجسته تراست ها، بانکداران، سیاستمدارانی نظیر کیسینجر و برژینسکی ،روسای سرویس های امنیتی نظیر لرد ویکتور روچیلد سوم از بنیانگذاران انتلیجنس سرویس ، صاحبان و مدیران رسانه های بزرگ ارتباط جمعی و بسیاری اعضاء گروه بیلدربرک انتخاب شدند.
دکترین کمیسیون سه جانبه دفاع از منافع تراست ها و کارتلهای چند ملیتی است.
. کمیسیون سه جانبه یک شورای هماهنگی نیمه مخفی از برجستگان مالی و اجرائی ایالات متحده و اروپای غربی و ژاپن است که هدفشان تعیین هیئت های حاکمه در آمریکا و سایر کشورهای جهان است. کمیسیون سه جانبه با سرمایه گذاری های بسیار در حزب دمکرات و جمهوری خواه در واقع گرداننده و کنترل کننده هر دو حزب هستند. می بینید که انتخاب باراک اوباما نیز بصورت گزینشی توسط "خبره گان، شورای نگهبان و شورای مصلحت" صورت گرفته است.
باراک اوباما به عنوان یک عضو " شورای روابط خارجی آمریکا " که روابط بسیار نزدیکی با زیبگنو برژینسکی داشته به همراه هیلاری کلینتون و مک کین در اجلاس آوریل 2008 کمیسیون سه جانبه شرکت داشته و هر سه نفر در این اجلاس مورد تائید کمیسیون قرار می گیرند. هر چند نفرت بی حد و حصر مردم نسبت به سیاستهای ویرانگر و جنگ طلبانه بوش و جمهوری خواهان لزوم تغییراتی ظاهری از طریق برگزیدن خدمتگذاری مقبولتر و عوام فریب تر را ارجح و الزامی میداشت ...... بدا به حال جریانات خودفروخته ای که این سیستم گندیده انتخاباتی را که منافع اقلیت کوچکی مردم را نمایندگی میکند، عین دموکراسی و انتخاب مردمی جلوه میدهند.......
اما علت انتخاب باراک اوباما را باید از این دریچه مورد نقد و تحلیل قرارداد که امپریالیسم آمریکا که رویای جهان تک قطبی و سلطه بلا منازع و پیروزی تمام عیار نئولیبرالیسم و جهانی بدون مخالف و رقیب در مخیله داشت که در آن نقش ارباب و یکه تاز جهانی داشته باشد و بزرگترین امپراتوری جهان را بسازد، با شکست سیاستهای تجاوزکارانه اش در عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین و در کل خاورمیانه که محصول جنبش مقاومت مردمی و جنبشهای ضد امپریالیستی وضد جنگ و ضد نژادپرستی و افکار عمومی مردم جهان است، مجبور به تغییر در تاکتیک و باز سازی چهره کریه و منفورش است و طبعا این ماموریت باید به مناسبترین نامزد واگذار شود .
اوباما را آنطور که واقعا هست، یعنی نماینده طبقه حاکم سرمایه داری آمریکا ، کارتل ها و تراست ها و وال استریت باید دید و مورد ارزیابی قرار داد. او کندی و کارتر و کلینتون دیگری است و همانطور که کلینتون از تهاجم به یوگسلاوی و تکه پاره کردن آن و تحریم اقتصادی ده ساله عراق در جنگ اول 1990، که منجر به کشته شدن 500000 کودک شد و راه اندازی انقلابات مخملی لحظه ای تردید نکرد ، اوبا ما هم در انجام چنین اقداماتی تردید نخواهد کرد!
متوهم کردن بخشی از توده ها به نقش و تاثیر فردی شخصیتها و ارزیابی افراد بر مبنای شخصیت و ویژگیهای فردی و کاریز ماتیک و رنگ پوست آنها ، اغتشاش در صفبندی طبقاتی است.
واکنش مثبت وال استریت به انتخاب اوباما با افزایش 4 در صدی ارزش سهام، پیامهای تبریک بوش و مک کین و گوردون براون و سارکوزی و آنگلا مرکل و اشک شوق کالین پاول همه نشاندهنده این است که آنها بدرستی می دانند تغییری در ماهیت و استراتژی امپریالیستی در کار نیست و کوچکترین اقدامی بر خلاف منافع طبقاتی آنها صورت نخواهد گرفت!
اوباما با فداکار و شجاع خواندن مک کین و قدردانی از خدمات میهن پرستانه او در همان ساعات نخست آب پاکی را روی دست طرفداران جنبش ضد جنگی که از او به امید برقراری صلح و آرامش حمایت کرده بودند ریخت. مک کین که با بمباران دهکده های ویتنام به عنوان جنایتکار جنگی به دست انقلابیون ویتنامی اسیر شده بود ، از نظر او رهبری فداکار و شجاع و میهن پرست است.
سازمانها و جریانات ارتجاعی ایرانی نیز هریک به سهم خود به ارزیابی باراک اوباما پرداختند.. از شونیستهای مزدور سلطنت طلب گرفته تا مجاهدین و احزاب ناسیونال شونیست بومی بیم و امید خود را نسبت به روی کارآمدن اوباما ابراز داشتند. دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران مصطفی هجری با شم ضد انقلابی و خود فروختگی خود در ارزیابی از سیاستهای خاورمیانه ای آمریکا بعد از انتخاب اوباما تاکید میکند که تغییری در کار نیست. او می گوید: " آمریکا...در اندیشه ی پیاده کردن یک برنامه ی استراتژیک به منظور ایجاد تحول اساسی در فرهنگ ارتجاعی ، بی سوادی ، فقر ، استبداد و پیاده کردن گام به گام دمکراسی بود. این برنامه تحت عنوان " طرح خاور میانه بزرگ" انتشار یافت و در راستای عملی نمودن آن اقدامات بسیاری انجام شد... و لازم است حاکمیتهای استبدادی و متمرکز از بین بروند و حاکمیت در میان مردم تقسیم گردد...این طرح ، اگر چه در منطقه با موانع فراوانی روبرو شد و روشن است که به این آسانی نیز پیاده نخواهد شد و به مرور مسکوت گذاشته شد ، اما بدون تردید کنار گذاشته نشده و در زمان مقتضی و به روش مناسب روی آن کار خواهد شد.مقصود از این مقدمه این است که استراتژی مذکور یک استراتژی ثابت آمریکا به ویژه در خاور میانه است و دمکرات و جمهوری خواه ، هیچ یک از آن تخطی نمی کنند و تنها تفاوتی که وجود داشته باشد در تاکتیک و روش پیاده نمودن این سیاست بین المللی است."
آقای هجری که سیاست غارت و چپاول ذخائر انرژی منطقه خاورمیانه از طریق لشکر کشی و به خاک و خون کشیدن مردم را، مبارزه با فرهنگ ارتجاعی و بی سوادی و فقر و استبداد معنی میکند و تجزیه کشورهای منطقه و روی کار آوردن نوکران استعمار را، از بین بردن تمرکز و تقسیم حاکمیت بین مردم قلمداد می کند ،با شناختی که از ماهیت اربابان امپریالیستش و استراتژی آنها دارد ، امیدوار است در زمان مقتضی و به روش مناسب، سبوئی بشکند و ماستی بریزد و جهان گردد به کام کاسه لیسان .....
تاکید اوباما به حمایت از اسرائیل و تائید تجاوز اسرائیل به غزه تحت عنوان حق دفاع در مقابل پرتاب موشک حماس ، تحریم حماس و حزب الله لبنان تحت عنوان مقابله با تروریسم و تحریم اجلاس ضد نژاد پرستی دوربان 2 در اعتراض به مواضع این اجلاس در قبال اسرائیل ، انتخاب رام امانوئل عضو ارتش اسرائیل به عنوان رئیس کارکنان کاخ سفید . انتخاب جوزف بایدن به عنوان معاون ریاست جمهوری که از طرفداران سرسخت صهیونیسم است. او به خاخام مارک گلوب در شبکه تلویزیونی شالوم می گوید : " من یک صهیونیست هستم . برای صهیونیست بودن حتما نباید یک یهودی بود". همگی تائید کننده حمایت بی چون و چرا و استراتژیک از رژیم صهیونیستی اسرائیل است. درچهارچوب این استراتژی اوبا ما می خواهد اسرائیل را متقاعد کند که اگر دولت ائتلافی به نمایندگی از سازمان حماس و محمود عباس درقالب یک فلسطین ده درصدی، فلسطین بی یال و دم و اشکم و تحت کنترل کامل اسرائیل و جامعه " جهانی" تشکیل گردد ، بنفع منافع استرتژیک آمریکا و حتا اسرائیل درمنطقه خواهد بود. با این سیاست می توان هم جمهوری اسلامی را خلع سلاح کرد و هم اتحاد حماس با سوریه را ازهم پاشاند. اینکه اوباما تا چه حد درتحقق این سیاست موفق خواهد شد باید منتظر بود و دید. حداقل با پیروزی اخیر فاشیستی ترین جناح صهیونیستی درانتخابات اسرائیل، سیاست اوباما برای حل مسئله فلسطین درکوتاه مدت با بن بست روبرو خواهد شد. آیا ملت فلسطین به یک حکومت ائتلافی بین حماس و محمود عباس وکسب ده درصد از سرزمین خویش تن خواهد داد؟ اگر جناح الفتح با پذیرش قرارداد اسلو ازطرف مردم فلسطین به خیانت متهم و طرد گردید، سازمان حماس نیز به همین راه خواهد رفت و دکترین اوباما را در حل مسئله فلسطین خواهد پذیرفت؟ ...اینها مسائلی است که حل آنها به سادگی صورت نخواهد گرفت ……و مقاومت مردم فلسطین خواب را ازچشمان اسرائیل و اربابش آمریکا ربوده و هزینه سرسام آوری را بر آنها تحمیل کرده است.........
در مورد عراق سیاست اوباما اجرای طرح بیکر، همیلتون نمایندگان جمهوری خواه و دمکرات است که توسط بوش رد شد. مطابق این طرح نیروهای نظامی آمریکا بتدریج از عراق خارج و به افغانستان و یا سایر پایگاههای نظامی منطقه منتقل شده و در صورت لزوم بازگردانده می شوند. اوباما قبل از انتخابات وعده داده بود که نیروهای آمریکا را از عراق خارج سازد. در بحبوحه انتخابات ریاست جمهوری زبان اوباما کمی تغییر کرد و وعده داد در طول 16 ماه قوای آمریکا را ازعراق بیرون آورد. اما اکنون که گرد خاک انتخابات ریاست جمهوری خوابیده سخن از ادامه حضور قوای آمریکا تا حد اقل سه سال میرود و تنها 12 هزار سرباز آمریکایی قصد ترک عراق و مستقر شدن در افغانستان رادارند.... حقیقت این است که اوباما قصد ترک عراق را ندارد لیکن از طرفی هم نمی تواند سیاست تمام عیار و استعمار کهن جرج بوش و رامزفلد در عراق را ادامه دهد. یک عراق به ظاهر مستقل اما نیمه مستعمره با شرکت امپریالیستهای فرانسوی و آلمانی....و درغارت عراق به سرکردگی آمریکا ، دکترین جدید اوباما درعراق را بازتاب میدهد. سفرهای اخیر سیاستمداران بلند پایه آلمانی و فرانسوی به عراق و ابرازعلاقه و خشنودی نسبت به سیاستهای اوباما در"حل" مسئله عراق ، نشان از استعمار جمعی امپریالیستها به سرکردگی آمریکا درعراق دارد. روشن است که خلق عراق آرام نخواهد گرفت و به پیکار عادلانه و قهرمانانه اش علیه قوای متجاوز ادامه خواهد داد. خلق عراق تن به دکترین نواستعماری اوباما نخواهد داد و ازخواست خروج فوری و بی قید وشرط قوای آمریکا و همه متجاوزین از عراق کوتاه نخواهد آمد.همکاری خائنانه رژیم ایران با آمریکا درعراق نیز کمکی به حال متجاوزین آمریکایی و شرکاء نخواهد کرد و با شکست روبرو خواهد شد……..
در مورد افغانستان به دلیل اینکه بیش از هشتاد در صد افغانستان هنوز تحت کنترل طالبان است، افزایش نیروهای نظامی را در نظر داردو قصد دارد همان سیاست شکست خورده بوش را ادامه دهد. آمریکا بخاطر انتقال لوله های نفت و گاز از آسیای مرکزی به افغانستان و کنترل انرژی دراین منطقه و محاصره چین و روسیه وایران به اشغال افغانستان دست زده است. دلایل اصلی گسیل نیروی نظامی و انتقال سربازان آمریکایی ازعراق به افغانستان که توسط اوباما طرح شده است درهمین چهارچوب قابل بررسی است. آمریکا با کنترل نفت و گاز آسیای مرکزی،خلیج فارس و استقرار پایگاههای نظامی دراین مناطق استراتژیکی سرکردگی خود را برسایر رقبای امپریالیستی تامین خواهدکرد و اوباما نیز درهمین جهت گام برمیدارد. اوباما درتلاش است تا با جذب بخشی از طالبان( نئو طالبان ) و تشکیل حکومت ائتلافی با حامد کرزای به حل بحران افغانستان بپردازد. اگر بی ثباتی درافغانستان به همین شکل ادامه یابد و سیاست سازش با بخشی از طالبان به شکست بیانجامد، آمریکا به تعویض مهره اقدام خواهد کرد و نوکردیگری را بجای حامد کرزای بر مسند قدرت خواهد نشاند. آمریکا و متحدینش درافغانستان ( قریب به 40 کشور درافغانستان حضور نظامی و لجستیکی دارند) علیرغم کشتار بیرحمانه مردم وویرانی این کشور نتوانسته اند بر جنبش مقاومت پیروز گردند. ملت افغانستان با تمام قوا درمقابل متجاوزین ایستاده است و بر خروج فوری و بی قید وشرط همه متجاوزین پای میفشارد. اشغال افغانستان یک اقدام جنایتکارانه و استعماریست و نهضت ضد استعماری افغانستان باید مورد حمایت همه نیروهای ضد امپریالیست و ضد تجاوز و استعمار قرارگیرد. شعارهمه سلاحها بسوی نیروهای متجاوز! و خروج بی قید وشرط همه نیروهای متجاوز ازکشور و پرداخت غرامت به مردم افغانستان! اصولی ترین و محوری ترین شعارهای مردم افغانستان در این مرحله است. تنها در متن مبارزه ضد استعماری و ضد اشغال است که می توان رهبری مبارزه را بدست گرفت و به حل سایر تضادها در افغانستان اقدام کرد.... مردم افغا نستان همچون مردم دلاورعراق ضربات سختی بر پیکر آمپریالیست آمریکا وارد ساخته و یکی از دلایل بحران اقتصادی آمریکا را باید درهمین مقاومت عادلانه این دوملت شجاع دید که که تمام نقشه های استعماری آمریکا را نقش بر آب کرد........
اجازه تهاجم نظامی اوباما به پاکستان و نقض حاکمیت آن و کشته و مجروح کردن دهها غیر نظامی تحت عنوان مقابله با تروریسم نشاندهنده پیگیری همان سیاستهای گذشته در مورد این کشور است.
در مورد ایران بعد از شکست سیاستهای تهدید آمیز نظامی و جنگ روانی هشت ساله و بی تاثیر بودن چهار قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای اقتصادی و نظامی، اوباما مدعی است سیاست او بیشتر به دیپلماسی متکی است و خواستار مذاکره بی قید و شرط است، هر چند که بکارگیری سیاستهای دیگر را هم نادیده نمی گیرد.
در کل سیاست خاورمیانه ای اوباما ادامه همان اهداف راهبردی امپریالیستی با روشهای متفاوت است. اوباما ، از یک سو با طرح مذاکره مستقیم با جمهوری اسلامی و پذیرش ضمنی قدرت منطقه ای ایران ، تضمین ضمنی امنیت جمهوری اسلامی ووعده لغو تحریمها و برقراری مجدد روابط دیپلماتیک.....، قصد کنار آمدن و معامله کردن با رهبران جمهوری اسلامی را دارد. از سوی دیگر با سیاست دیپلماسی فعال و توامان با ادامه تحریم اقتصادی ، میکوشد به تشدید تضادها وشکاف در حاکمیت جمهوری اسلامی و تضعیف آن دامن زند تا سرانجام جمهور اسلامی را رام کرده و منافع خود را در ایران تامین نماید. سیاست همکاری نزدیک با ایران درمورد افغانستان و عراق و ازطرفی خواست عدم حمایت ایران از حزب الله لبنان و سازمان حماس و متوقف کرد غنی سازی اورانیوم و پایان دادن به دشمنی بادولت اسراییل ...و بازتاب دهنده دکترین اوباما درمورد ایران است. آمریکا اکنون توان تجاوز نظامی به ایران را ندارد و بشدت دراثر شکستهای پی درپی در افغانستان، عراق، لبنان و فلسطین و از طرفی بحراق عمیق مالی تضعیف شده است. پس کشتی بان را درچنین شرایطی سیاستی دگر آمد.....
اوباما اکنون توپ را در زمین ایران پرتاب کرده ومنتظرعکس العمل سران جمهوری اسلامیست.وی با بسیج افکارعمومی و جلب کشورهای اروپایی میکوشد روسیه و چین را نیزخنثی و یا به طرف خود بکشاند و جمهوری اسلامی را درنهایت تسلیم بی چون وچرای سیاست خود سازد. اینکه هم اکنون تجاوز نظامی به ایران منتفی است، اینکه تحریم اقتصادی ادامه خواهد یافت، اینکه جمهوری اسلامی بدنبال کسب تضمین امنیت توسط آمریکاست و میکوشد بعنوان یک قدرت سیاسی درمنطقه نقش بازی کند، اینکه آمریکا تا منافعش بطور کامل درمنطقه تامین نگردد دست از سر ایران بر نخواهد داشت......بر کسی پوشیده نیست. اوباما اما قصد دارد با سیاستی دراز مدت و بسیج افکارعمومی جمهوری اسلامی را خلع سلاح نموده و با استفاده از کشورهای اروپایی ایران را به آن جهتی که منافع آمریکا را تامین میکند، سوق دهد... همانطور که بیان شد ، دکترین دیپلماسی فعال و مذاکره مستقیم با ایران تضادهای درونی رژیم را تشدید خواهدکرد و ما هم اکنون شاهد رقابتهای شدیدی بین جناحهای رژیم بر سر مذاکره با آمریکا هستیم….
یا با مردم علیه امپریالیسم و یا با سازش با امپریالیسم علیه منافع مردم. جمهوری اسلامی ازآنجا که دشمن سوگند خورده مردم ایران است برای حفظ موقعیت طبقاتی خویش با آمریکا خواهد ساخت و بقای خویش را نیز درزد وبند با امپریالیستها و بویژه آمریکا درمنطقه می بیند. دکترین اوباما تاکتیک جدید آمپریالیست آمریکا برای تامین منافع استراتژیک این ابرقدرت جنایتکار درمنطقه است ووظیفه حزب ما و تمامی نیروهای انقلابی است که این سیاست را افشا کرده و برخواست خروج آمپریالیستها از منطقه و برخواست خلع سلاح اتمی کشورها درمنطقه .. تاکید ورزند. چنین سیاستی بسیج کننده است و مورد حمایت توده ها قرارخواهد گرفت.......
************
اخراج صدها تن از کارگران برخی کارخانجات تبریز
۱۹ فروردین ۱۳۸۸
در آستانه هفته کارگر، شرکت آهنگری تراکتورسازی ۱۷۰ نفر، کبریت‌سازی تبریز ۷۵ نفر، مجتمع صنعتی شمال‌غرب ۱۱۵ نفر، شرکت نقش جهان ۵۰ نفر و چند واحد تولیدی دیگر، تعدادی از کارگران زحمتکش خویش را که با هزاران امید برای زندگی، به کار مشغول بودند و برای امرار معاش خانواده‌های خویش تلاش می‌کردند، اخراج کرده‌اند.

“مدیران بعضی کارخانجات تبریز در آغازین روزهای سال، در حرکتی بحث برانگیز، صدها تن از کارگران را از کار بیکار کرده‌‌اند”
به گزارش قلم نیوز، ایسنا گزارش داد که “کریم صادق‌زاده”، دبیر اجرایی خانه کارگر تبریز با اعلام این خبر گفت: در آستانه هفته کارگر، شرکت آهنگری تراکتورسازی ۱۷۰ نفر، کبریت‌سازی تبریز ۷۵ نفر، مجتمع صنعتی شمال‌غرب ۱۱۵ نفر، شرکت نقش جهان ۵۰ نفر و چند واحد تولیدی دیگر، تعدادی از کارگران زحمتکش خویش را که با هزاران امید برای زندگی، به کار مشغول بودند و برای امرار معاش خانواده‌های خویش تلاش می‌کردند، اخراج کرده‌اند.
وی گفت: کارگران اخراجی در جلوی کارخانجات، سازمان کار و استانداری آذربایجان‌شرقی تجمع می‌کنند و از مسئولان انتظار حل مشکلاتشان را دارند.
صادق‌زاده افزود: دستمزدها و افزایش حقوق کارگران در سال ۸۸ تا به آن حد نبوده که باعث ایجاد چنین مشکلی شود.
به اعتقاد دبیر اجرایی خانه کارگر تبریز، عدم حمایت جدی دولت از صنایع و تولیدکنندگان، بی‌توجهی مسئولان به مشکلات تولید کنندگان و افزایش قیمت مواد اولیه، موجب ایجاد چنین مشکلاتی شده است.
وی همچنین توجه مسئولان و دست‌اندرکاران ذی‌ربط و سازمان کار و امور اجتماعی استان در اسرع وقت به این مشکل را خواستار شد و گفت: این نهادها باید اقدامات بازدارنده را جهت جلوگیری از اخراج کارگران به‌عمل آورند.
وی اظهار کرد: نباید منتظر حل و فصل خود به‌خودی مشکلات شد. کارگران انتظار دارند که مسئولان استانی و سازمان‌ها و تشکیلات کارگری ذی‌ربط و کانون شوراهای اسلامی کار و شورای عالی کار، برای پیشگیری از این‌گونه حرکات اقدام کنند و نگذارند کارگران شریف و تلاشگر مورد بی‌حرمتی و کم‌لطفی قرار گیرند و شغل خویش را از دست بدهند.
صادق‌زاده با بیان اینکه کارگران در این اوضاع و احوال نابسامان اقتصادی و گرانی نباید از حقوق ناچیز روزانه خویش محروم شوند، اظهار داشت: این عزیزان همانند من و شما صاحب خانواده چند نفره هستند که چشم به درآمد ناچیز آنان دوخته‌اند. نگذاریم اینان به خیل عظیم بیکاران جامعه ملحق شوند اگر نمی‌توانیم اشتغال ایجاد کنیم حداقل اشتغال موجود را حفظ کنیم.
دبیر اجرایی خانه کارگر تبریز با تاکید بر اینکه بارها گفته‌ایم، در واگذاری کارخانجات و دادن وام دقت شود و به کسانی که توان مالی و فکری برای تولید ندارند واحد صنعتی و تولیدی واگذار نشود، گفت: این عمل، خصوصی‌سازی نیست بلکه رهاسازی و پشت پا به هر چه صنعت و تولید و از بین رفتن بسیاری از امکانات موجود در عرصه‌های صنعتی و تولیدی است.
وی تصریح کرد: جامعه کارگری سخت نگران مشکلات به وجود آمده برای کارگران آن واحدها است و بی‌صبرانه پی‌گیر موضوع بوده است و انتظار می‌رود تصمیمات متخذه برای بازگشت آنان به کار قبلی خویش بوده باشد.
در همین ارتباط، “محمدحسین فرهنگی”، نماینده مردم تبریز، آذرشهر و اسکو در مجلس شورای اسلامی نیز، در نامه‌ای به وزیران کار و امور اجتماعی، صنایع و معادن و کشور، خواستار نظارت و پیگیری مسائل مربوط به اخراج کارگران برخی از کارخانجات تبریز شد.
به گزارش ایسنا، در این نامه آمده است: برخی از کارخانجات اخیراً در تبریز اخراج کارگران بخش تولیدی خود را آغاز کرده‌اند که در شرایط فعلی دارای آثار و تبعات گسترده اجتماعی است.
فرهنگی در این نامه اظهار کرده است: در این میان به‌ویژه کارگران بخش‌های تولیدی بیکار می‌شوند، نه عناصر ستادی و غیرتولیدی، که این امر فاقد هرگونه منطق اقتصادی است.
نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی تاکید کرده، مناسب است وزارتخانه‌های مرتبط و مسؤول نظارت‌های لازم را داشته باشند.سایت قلم، سایت مهندس موسوی
برگرفته از سایت دنیای ما
اعتصاب کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه

صبح روز جاری سه شنبه 18/1/1388 کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه دست از کار کشیدند و جلوی درب اصلی مدیریت کارخانه تجمع کردند.
به گفته منابع کارگری مهمترین خواسته های این اعتصاب "آزادی علی نجاتی رییس هیات مدیره سندیکا،پرداخت حقوق معوقه دوماهه ،حمایت از کارگران لوله سازی اهواز و اجرای طرح طبقه بندی مشاغل" بود.
این تجمع از ساعت 7 تا 11 صبح به طول انجامید که مدیریت کارخانه با حضور در جمع کارگران قول پرداخت کلیه مطالبات مالی را تا 48 ساعت ایتده و بررسی سایر موارد اعلامی از سوی کارگران را داد. کارگران با در نظر گرفتن زمان داده شده به اعتصاب خود پایان دادند.

۱۷ فروردین ۱۳۸۸

درحمایت از تلاش
" کمیته دفاع از کارگران هفت تپه"
کارگران نیشکرهفت تپه پس ازسالهامبارزه واعتصابات مستمر، توانستند پس از تشکیل سندیکای شرکت واحد ، اولین سندیکای کارگری را درمراکز تولیدی، بعد از سرکوب خونین دهه ی شصت بوجودآورند.
دولت سرمایه داری جمهوری اسلامی که که از بدو تاسیس خود ایجاد هرگونه تشکل دموکراتیک و کارگری را بر نمی تابید.ازهمان ابتدای تشکیل سندیکای کارگران نیشکرهفت تپه ، فعالین کارگری وهیئت مدیره سندیکاراتحت فشارهای متعد دی از طریق دستگیری ها، زندان واذیت وآزار خانواده ها قرارداد.
دولت جمهوری اسلامی پس از شکست در سناریوی احیای مجدد "شوراهای اسلامی"در کارخانه ، اکنون تلاش می کند از طریق دستگیری های وسیعتر فعالین کارگری آزار و اذیت آنان و خانواده هایشان همراه با تعمیق جو خفقان وسرکوب درکارخانه، کارگران را از مبارزه برای مطالبات شان باز دارند.
دراسفندماه87، دوباره هفت تن ازاعضای هیئت مدیره ی سندیکا فریدون نیکوفرد ، جلیل احمدی ، نجات دهلی ، رضارخشان، قربان علیپورٍ، محمد حیدری مهر و رحیم بسحاق دستگیر و تحت فشار قرار گرفتند، که درنهایت باقرارکفالت آزاد شدند. همچنین علی نجاتی رئیس هیت مدیره ی سندیکا از18 اسفندماه همان سال درخانه اش بازداشت ودرمکان نامعلومی تحت بازداشت دولتی قراردارد. که تاکنون حتی خانواده اش اطلاع دقیقی از وضعیت او ندارند.
درحمایت از کارگران نیشکر هفت تپه تعدادی از فعالین داخل کشور باایجاد " کمیته دفاع از کارگران هفت تپه" تلاش می کنند یک جنبش اعتراضی علیه موج سرکوب ودردفاع از مبارزه ومطالبات کارگران هفت تپه درداخل وخارج کشور را سازمان دهند.
ما ضمن ارج گذاشتن براین تلاش، خودرا پشتیبان وحلقه ای ازاین مبارزات کارگری می دانیم . ماازتمای کانون ها وکمیته های همبستگی کارگری درخارج از کشور می خواهیم درجهت حمایت از جنبش کارگری ایران به این مبارزه به پیوندند.
کمیته همبستگی با کارگران ایران ـ هامبورگ
کانون همبستگی با کارگران ایران ـ کلن
گروه همبستگی با جنبش کارگری - برلن
5 اوریل2009
اخراج، كارگران مخابرات را در نخستين روز كاري شوكه كرد
دوشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۸۸
درحالي كه ساير كارگران هنوز از كاهش ناگهاني دستمزدهاي مصوب شوراي عالي كار شگفت‌زده و ناراضي هستند، شركت مخابرات شهرستان سقز سال جديد كاري را با تعديل كارگران خود آغاز كرده‌است. دبیر اجرایی کارگر استان کردستان از اخراج ۳ نفر از کارگران خدماتی شرکت مخابرات شهرستان سقز با بیش از ۴ سال سابقه کاری خبر داد.

اقبال رضایی تصریح کرد: این کارگران که در واحد آبونمان این شرکت مشغول به کار بوده اند در راستای تصمیم مسوولان مبنی بر تعدیل نیرو و خصوصی سازی اخراج شده اند.

وی در ادامه افزود: همچنین ۱۰ نفر دیگر از نیروهای خدماتی شرکت مخابرات که در واحد ۱۱۸ مشغول به کار برده اند نیز به دلیل پیشرفته شدن سیستم این واحد در آستانه اخراج قرار دارند.
رضایی با ابراز نگرانی از وضعیت موجود تاکید کرد: این موضوع موجی از نگرانی را در میان کارگران خدماتی شرکت و مخابرات به وجود آورده است.

ایلنا
اعتراض كارگران به مزد همچنان ادامه دارد
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران سرويس: كار و اشتغال
پس از كاهش پنج درصدي ميزان افزايش حداقل دستمزد كارگران به دليل پيش‌بيني بانك مركزي در مورد نرخ تورم، نمايندگان و مقامات كارگري اعلام كرده بودند كه اعتراض خود نسبت به اين موضوع را از طريق نامه‌نگاري به رييس جمهور، مجلس و دبير شوراي امنيت ملي اعلام مي‌كنند و حال بعد از گذشت حدود 20 روز از زمان مصوب شدن حداقل مزد كارگران، اين بار مقامات كارگري تصميم گرفته‌اند به ديوان عدالت اداري در اين مورد شكايت كنند.
به گزارش خبرنگار كار و اشتغال خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، هر چند حداقل دستمزد كارگران براي سال 88 بعد از تغيير مصوبه اول شوراي عالي كار از 274 هزار تومان به 264 هزار تومان كاهش يافت و سپس اين مصوبه شوراي عالي كار نيز ابلاغ شد اما همچنان اعتراض‌هاي كارگران نسبت به اين كاهش ادامه دارد.
اين نمايندگان و مقامات كارگري اعتقاد به اين دارند كه حداقل دستمزد كارگران بر خلاف قانون طبق پيش‌بيني‌ بانك مركزي از نرخ تورم اعلام شده است، در صورتي‌كه اين اتفاق در سال‌هاي گذشته رخ نداده بود و هر ساله مزد براساس نرخ تورمي كه رسما از سوي بانك مركزي اعلام مي‌شد، تعيين و مصوب مي‌شد.
اما به هر حال با پيش‌بيني بانك مركزي در مورد نرخ تورم، افزايش حداقل مزد كارگران به جاي 25، 20 درصد افزايش يافت و همين موضوع موجب اعتراض‌هاي بعدي كارگران شده است.
تا قبل از اين نيز، نمايندگان‌ كارگري بعد از اينكه رسما اعلام كرده بودند كه مصوبه شوراي عالي كار را امضا نكرده‌اند، عنوان كرده بودند كه اعتراض خود نسبت به اين موضوع را به رييس جمهور، مجلس و دبير شوراي امنيت ملي از طريق نامه‌نگاري اعلام خواهند كرد.
ديروز نيز كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار استان تهران براي بررسي اين موضوع جلسه‌اي را برگزاري كرد كه نتيجه‌ آن نيز اين شد كه اگر كانون عالي شوراهاي اسلامي كار سراسر كشور به ديوان عدالت اداري در مورد اين موضوع شكايت نكند، كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار استان تهران به نمايندگي از آن‌ها اين كار را خواهد كرد.
داود قادري ـ عضو هيات مديره كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار استان تهران ـ در اين مورد به خبرنگار ايسنا گفت: حداقل مزد كارگران براساس قانون در يك شوراي سه جانبه براساس تورم اعلام شده بانك مركزي 25 درصد تصويب شده بود و از نظر كانون‌ هماهنگي شوراي اسلامي كار تهران مصوبه دوم شوراي عالي كار وجاهت قانوني ندارد.
وي ادامه داد: نمايندگان كارگري حاضر در جلسه شوراي عالي كار نيز نسبت به مصوبه دوم حداقل دستمزد اعلام موضعي نداشتند و با آن مخالف بودند و مصوبه را امضا نكردند.
به گفته قادري، اين مصوبه دومي شوراي عالي كار قابليت اجرايي ندارد و كانون عالي شوراهاي اسلامي كار بايد نسبت به اين مورد به ديوان عدالت اداري شكايت كند و در غير اين صورت كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار استان تهران به نمايندگي از آنها اين كار را خواهد كرد.
اما اين در حالي است كه مزد مصوبه شده 264 هزار توماني شوراي عالي كار اكنون به واحدها ابلاغ شده است، ولي آيا مجدد امكان تغيير اين مزد مصوب و ابلاغ شده وجود دارد؟
اين سوالي است كه اين مقام كارگري در پاسخ به آن اظهار كرد: اگر ديوان عدالت اداري مصوبه دومي را نقض كند، مصوبه قبلي شوراي عالي كار يعني 274 هزار و 500 تومان قابل اجراست.
قادري از ديگر نتايج و بحث‌هاي روز گذشته كانون هماهنگي شوراهاي اسلامي كار استان تهران نيز سخن گفت.
وي در اين مورد بيان كرد: يكي از مباحث مطرح ديگر اين بود كه هرگونه تغيير در قانون كار بايد از طريق مجلس صورت بگيرد و گرنه هر اصلاحي وجاهت قانوني ندارد.
اين گفته او اشاره به بند «ز» ماده 21 قانون كار دارد كه در سال گذشته بعد از تصويب مجمع تشخيص مصلحت نظام به قانون كار اضافه شد. ماده 21 قانون كار در مورد طرق خاتمه قراردادهاي كار است كه بند «ز» نيز به آن اضافه شده است، طبق اين بند ديگر كارفرمايان با كاهش توليد و تغييرات ساختاري در اثر شرايط اقتصادي، اجتماعي و سياسي نيز مي‌توانند كارگران خود را اخراج كنند.
قادري اضافه كرد: وقتي حرف از اصلاح قانون كار زده مي‌شود، يعني حمايت‌هاي قانوني را مي‌خواهيم بهتر كنيم، زيرا قانون كار قانون حمايتي از كار و كارگر است.
موضوع اساسنامه سازمان تامين اجتماعي نيز از جمله مباحث مطرح شده ديگر در جلسه روز گذشته كانون هماهنگي شوراي اسلامي كار تهران بود.
عضو هيات مديره اين كانون در اين مورد عنوان كرد: هيچ اساسنامه‌اي نمي‌تواند مغاير با قانون باشد ولي اساسنامه‌اي كه براي تامين اجتماعي تنظيم شده و در حال اجراست كاملا مغاير با قانون است.
او با اشاره به ماده 17 قانون نظام جامع رفاه تصريح كرد: اين ماده از قبل به دليل شرايط سختي كه براي نمايندگان كارگري به وجود آورده بود مورد اعتراض ما بود، اما حالا اساسنامه‌اي كه تنظيم شده مخالف با همين ماده 17 نظام جامع رفاه است.
دویچه وله: بیکاری دهها روزنامه‌نگار در ایران
یکشنبه ۱۶ فروردین ۱۳۸۸
در ایران دهها تن از روزنامه‌نگاران در اثر توقف یا محدودشدن فعالیت برخی روزنامه‌ها کار خودرا از دست داده‌اند. فعالیت دست‌کم سه روزنامه متوقف شده است. مشکلات مالی دلیل اصلی تعطیلی روزنامه‌هاست.
به گزارش روزنامه‌ی “سرمایه”، بیش از ۳۰۰ روزنامه‌نگار در روزهای پایان سال گذشته و آغاز سال نو شغل خود را از دست داده‌اند. بنا بر این گزارش، روزنامه‌های “فرهنگ آشتی”، همشهری عصر” و “خورشید” فعالیت خود را متوقف کرده‌اند. روزنامه‌ی “اعتماد ملی” نیز با تغییراتی در کادر فنی، شماری از کارکنان خود را از کار بیکار کرده است.

روزنامه‌ی “فرهنگ آشتی” اعلام کرده تا اطلاع ثانوی منتشر نخواهد شد. احتمالا این اطلاع ثانوی برای همیشه خواهد بود. تعدادی از همکاران این روزنامه حقوق و دستمز‌دهای ماه گذشته‌ی خود را دریافت نکرده‌اند. به اغلب کارکنان تحریریه این روزنامه وعده‌ی تسویه حساب در اردیبهشت ماه داده شده است. این روزنامه پیشتر نیز با یک دوره ‌وقفه در فعالیت‌اش‌ روبرو بود.

روزنامه‌ی خورشید نیز با آغاز تعطیلات نوروز، انتشار خود را دست‌کم تا اطلاع بعدی متوقف کرد. ناشر خورشید سازمان تامین اجتماعی بود. در این روزنامه بیش از ۱۰۰ نفر مشغول به کار بودند. یکی از اعضای تحریریه خورشید به روزنامه‌ی سرمایه گفته است: «تاکنون به هیچ یک از اعضای روزنامه اعلام نشده که این نشریه دیگر منتشر نخواهد شد بلکه گفته شده تا اول اردیبهشت ماه این روزنامه به طور موقت منتشر نخواهد شد.» این عضو تحریریه روزنامه‌ی خورشید دلیل تعطیلی روزنامه را “صرفه‌جویی در هزینه‌ها و جابه جایی برخی از مدیران” اعلام کرده است.

با توقف انتشار “همشهری عصر” نیز شماری از روزنامه‌نگاران به خیل بیکاران پیوشتند. این روزنامه از زیرمجموعه‌های روزنامه‌ی همشهری است. نشریه‌ی “مشق آفتاب” انتشار خود را متوقف کرده است. مسائل مالی و برخی مشکلات داخلی علت توقف انتشار این نشریه اعلام شده است.

روزنامه‌ی سرمایه در گزارش خود درباره‌ی توقف انتشار تعدادی از روزنامه‌ها و بیکاری چند صد روزنامه‌نگار، از اخراج ۳۰ تن از کارکنان بخش فنی روزنامه‌ی “اعتماد ملی” نیز خبر داده است. اعتماد ملی روزنامه‌ی مهدی کروبی، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جهموری در خردادماه آینده است.

رسانه‌های چاپی در سراسر جهان با بحران و مشکلات مالی روبرو هستند. در کشورهای توسعه‌یافته حضور پرقدرت اینترنت در تامین نیازهای اطلاعاتی شهروندان، دلیل اصلی افت فروش روزنامه‌ها و مشکلات مالی آنهاست. در ایران اما اینترنت چنین حضوری ندارد و علت اصلی و عمده‌ی کم‌تیراژی و بحران مالی روزنامه‌ها، وجود سانسور شدید دولتی و در نتیجه بی‌کیفیتی
روزنامه‌هاست.
دویچه وله

۱۵ فروردین ۱۳۸۸

دولت های “رفاه و دموکراسی“
یا کارگزار سرمایه مالی و اختناق

بحران سرمایه داری هنوز کولاک می کند و این تازه اول کار است. بی خانمانی میلیونها انسان، گرسنگی دادن و ایجاد فقر در عرصه جهان آنهم به صورت آگاهانه یک جنایت علیه بشریت است. بحرانی که دامنه اقتصاد سرمایه داری را گرفته است، نتیجه اتفاق نیست، نتیجه اشتباه این یا آن فرد نیست، و یا آنطور که تبلیغ می کنند تا مردم را شستشوی مغزی دهند، ناشی از حرص و آز افراد جداگاهانه سرمایه داری نیست. این بیماری جذام سامانه سرمایه داری است که بر اساس کسب سود حد اکثر بنا شده است و مالکیت خصوصی بر وسایل تولید را مقدس می داند. در حالیکه کارخانه ها از ماشینهای سواری و حمل و نقل مملو گشته است و ثروت روی ثروت خوابیده است مردم توانائی خرید این کالاها را ندارند و باید گرسنگی بکشند. در حالیکه صدها هزار خانه مسکونی خالی در اختیار بانکها و بیمه هاست مردم در زیر چادر زندگی می کنند. تناقض سامانه سرمایه داری در همین مثال ساده عرضه می شود. در یک طرف قطب ثروت و در طرف دیگر قطب فقر نشسته است. در حالیکه ثروت وجود دارد مردم از فقر میمیرند. مرگ محصول کمبود کالا و ثروت نیست محصول توزیع غیرعادلانه و تقدس مالکیت خصوصی بر وسایل تولید است. دولتها حافظ این بیعدالتی با زور توپ و تانک هستند و به جای رسیدگی به وضع مردم سیستهای کنترل و نظارت بر مردم را تکمیل کرده و قوانین ارتجاعی ضد دموکراتیک برای مقابله با برآمد آتی توده ها به تصویب می رسانند. دستگاههای سرکوب به بهانه مبارزه با “تروریسم“، “اسلام سیاسی“، “بنیادگرائی“ هر روز گسترده تر می شود. شبکه وسیعی برای نظارت بر مردم و هدایت افکار عمومی با آخرین تجهیزات علمی و فنی ایجاد کرده اند. رفاه جای خود را به فقر می دهد و دموکراسی بورژوازی آن روی سکه خویش را که اختناق و سرکوب است نمایان می سازد. روشنفکران خود فروخته و تهی مغزی که از “نهادینه“ بودن دموکراسی در ممالک مرفه اروپائی سرمست شده بودند و مبارزه طبقاتی را جعل تاریخ جا می زدند حال باید ببینند که از آن دولتهای رفاه چه باقی مانده است. این دولتها باجازه کدام موکلین خود حق دارند مالیات آنها را به کام سرمایه داران خصوصی بریزند تا از زمین بلند شده و خود را برای سربریدن مردم مجددا آماده کنند؟ تجربه زنده اخیر نشان می دهد که دولتها دولتهای طبقاتی هستند و موظفند و برای این بر سر کار می آیند تا از منافع طبقه از نظر اقتصادی قدرتمند حاکم حمایت کنند. دولتها ارتش و پلیس و سازمان امنیت و نظام قضائی را به مساعدت می گیرند تا سامانه سرمایه داری و سرمایه داران را از گزند مردم حفظ کنند. ارتش و پلیس و ماشینهای سرکوب بیک باره به ارتش و ماشینهای سرکوب خصوصی سرمایه داران علیه اکثریت مردم بدل می شوند. در ایتالیا ارتش حق سرکوب مردم را پیدا کرده است، در آلمان طرح شده و زورشان نرسیده است و... در اینجا باید به گفتار مارکس، انگلس، لنین و استالین تاکید کرد که دولت محصول آشتی ناپذیری تضادهای طبقاتی است و تا زمانیکه این تضادهای آشتی ناپذیر وجود دارند لزوم این دولتها از جانب طبقات حاکم حس می شود.
دولت ها که به خوبی نشان داده اند دست نشانده و کارگزار سرمایه داران هستند از جیب مردم دزدی می کنند و به جیب بانکها و بیمه ها می ریزند و مردم را دلداری می دهند که این دزدی مصلحت آمیز به نفع آنهاست. دلیل مسخره آنها این است که اگر این اقدام انجام نشود وضع بدتر می شود. یعنی کارگزاران سرمایه دارن طلبکار هم هستند و تو گوئی این دزدی را از روی دلسوزی با طبقه مکارگر و قاطبه مردم انجام می دهند. آنها می گویند که پس از غلبه بر بحران از مزایای آن همه برخوردار می شوند. این همان استدلالی است که چند سال پیش می کردند که اگر از حقوق کارگران زده شود و یا دستمزد آنها افزایش نیابد قدرت رقابت سرمایه داران را برای دریدن یکدیگر افزایش داده و سرانجام از سودی که نصیب سرمایه دار قویتر شده بخشی به جیب مردم خواهد رفت. تجربه نشان داده است که سرمایه داران هرگز حتی به این تعهدات خویش عمل نکرده اند و در عمل وضع طبقه کارگر و مردم بدتر شده و قدرت خریدشان کمتر گشته است. در وضعیت بد اقتصادی سرمایه داران کارگران را از اخراج می ترسانند و از افزایش دستمزد آنها جلو میگیرند و در دورانهای رونق نیز بهانه رقابت را طرح می کنند تا از افزایش دستمزد کارگران و کارمندان جلوگیرند. آیا تا کنون سرمایه داری را دیده اید که داوطلبانه به میدان آید و بگوید به علت سود سرشارم حاضرم امسال دستمزد کارگران را افزایش دهم. تاریخ چنین سرمایه دارانی را ندیده است. در جائیکه حتی نتوانند با حقه بازی سود سرشار خویش را پنهان کنند از ذخیره سرمایه برای روزهای سخت سخن می رانند تا بازهم بهانه ای برای تشدید استثمار داشته باشند.
دولتها تصمیم دارند خسارت بانکها را پرداخت کنند. اینکه این خسارت چقدر است و این پولها به جیب چه کسی رفته است معلوم نیست و یا کتمان می شود. گمان بر این است که دو بیلیون دلار باید به حلقوم بانکها و بیمه ها فرو کرد تا سرپا بایستند. دو بلیون دلار یعنی 2 هزار میلیارد دلار. ریختن چنین ثروتی به کام این نهنگان سرمایه بخاطر اشکال حقوقی پیچیده و کلاهبردارانه و شرکتهای جعلی و یا واقعی دختر، پنهان شدن در پس حفظ اسرار شرکتها و بانکها و ادغام سرمایه های جهانی روشن نمی کند که سرمایه داران کدام شرکت جهانی و متعلق به کدام کشور از آن سود می برند. بافت این سرمایه ها می تواند طوری باشد که مساعدت دولت آلمان به کارخانه اوپل موجب ورشکستگی فولکس واگن و بنز شده و در عوض جنرال موتور آمریکا از قبل اقتصاد آلمان خود را نجات دهد و سرکردگی را در دنیای سرمایه داری تامین کند. سرمایه داران در پای میز قمار نشسته اند و در پی آن هستند که از این “بخت آینده“ که قدرت رقابتها را افزایش می دهد، با کلاه گذاردن سر رقیب، کمال استفاده را بکنند. دولت کارگزار سرمایه داران کوچکترین نفوذی ندارد تا از این اسرار با خبر شود و سر از کار سرمایه داران در آورد. زیرا اقدامات دولتی که در جهت بر ملا کردن دست سرمایه داران است قانونا ممنوع است.
حال این دو بیلیون دلاری که از آن نام برده می شود باید بر اساس نفوذ سرمایه داران تقسیم شود. ماشین چاپی را تصور کنید که در ثانیه یک اسکناس یک دلاری تولید می کند. فکر می کنید تقریبا چند سال طول می کشد تا این دو بیلیون دلار به چاپ برسد؟ هزار سال؟، دو هزار سال؟ ده هزار سال؟ نیم قرن؟... اشتباه می کنید تقریبا 64 هزار سال. این ثروت و اندوخته بشری باید برای نجات سرمایه داری بدور ریخته شود تا این سامانه جنایتکار و ضد بشری به عمر طفیلیگرانه خویش ادامه دهد.
مدافعان سرمایه داری که بعلت جیبهای پر پولشان و یا اینکه جیره مواجب بگیر سرمایه داران هستند بروز بحران را غیر قابل پیشگوئی، اتفاقی و درمان بخش جا می زنند. به نظر آنها پیشگوئیهای کارل مارکس در کتاب سرمایه و تکرا مکرر این بحرانها باد هواست و چه بهتر که کتابهای کمونیستی را با زور شکنجه ممنوع کنند تا کسی نفهمد راه علاجی هم از طرف مارکس برای این بیماری جذام سرمایه داری تجویز شده است. بنظر آنها ورشکستگی و بی خانمانی و مرگ میلیونها انسان نباید باعث آزردگی خاطر شود زیرا نسل بعدی از قبل رونق سرمایه داری زندگیش بهتر می شود. ولی خود همین مبلغین و اندیشمندان سرمایه داری حاضر نیستند برای تسکین آلام مردم جهان ثروت خود را با آنها تقسیم کنند. شعار آنها این است “مرگ خوبه برای همسایه“.
آنها هوادار قتلهای درمانی هستند. همان کاری که آقای سعید امامی(اسلامی) در ایران می کرد و به قتلهای زنجیره ای معروف شد. قتلهای درمانی سرمایه داری “کارگران اضافی“ و یا “جمعیت اضافی“ را در گوانتاناموی سرمایه داری گرسنگی و بی خانمانی می دهد تا انبوه انبوه بمیرند و با دفع “سومومات“ از بدن سرمایه داری، این سامانه را برای ادامه حیات توانبخش نمایند.
راه درمان و پایان دادن به این فجایع که موجب جنایت و جنگ است، راه پایان دادن به این وبای سرمایه داری که همه قاره آفریقا و آمریکای لاتین را فرا گرفته است سرنگونی نظام سرمایه داری است. بر ویرانه این نظام ضد بشری باید نظام انسانی سوسیالیسم مستقر شود که با اشتراکی کردن مالکیت بر وسایل تولید یک بار برای همیشه با سیاست اقتصادی هماهنگ و برنامه ریزی شده از وقوع این همه ددمنشی، فلاکت و فقر جلو گیرد. تنها طبقه کارگر با رهبری حزب مارکسیست لنینیست و استقرار دیکتاتوری پرولتاریاست که می تواند به این وضع اسفناک پایان دهد. در غیر این صورت نهنگان سرمایه بر کوهی از اجساد محکومین به گرسنگی و فقر، مجددا کاخهای افسانه ای خویش را بنا خواهند کرد. ثروتهای بشری را از بین می برند و مجددا با تولید آنچه نابود کرده اند، انبانهای خویش را پر می کنند. این بازی آنقدر ادامه دارد که بربریت جای همه چیز را بگیرد. جنگ بر سر تصاحب مواد اولیه میان نهنگان امپریالیسم در راه است. انقلاب است که می تواند جلوی این فاجعه را بگیرد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 109 فروردین ماه 1388
http://www.toufan.org/