نگاهی
به وضعیت سیاسی و اقتصادی در جهان کنونی
هرگونه ادعای اقتصادی دیگر، نظیر اقتصاداسلامی، "سوسیالیسم
بازاری چینی"، "سوسیالیسم سوسیال دمکراتیک اسکاندیناوی"، "سوسیالیسم
خلاق"، "سوسیالیسم انسانی" و اقتصاد"سرمایهداری معقول و
بشردوستانه"، سخنی بیهوده و ریاکاری محض است . همه موارد فوق در
اساس و در مضمون همان سرمایهداری اما در شکلهای متفاوت هستند !
همه جهانیان به تجربه دریافتند که سرمایهداران و نظام سرمایهداری برای کسب پول و ثروت ، با بیرحمی تمام و با سلاح مخوف گرسنگی و فقر، انسانها را با حداقل دستمزد در استخدام خود در میآورند و از ثمره کار و تلاش آنها روز به روز ثروتمندتر میشوند. علاوه برآن برای سودِ سیری ناپذیری خود و انباشت سرمایه ، با وحشیگری، طبیعت زیبا و محیط زیست را هم ویران و تخریب نموده و کره زمین و زندگی میلیاردها انسان را به سمت نابودی میکشانند .
میدانیم که در سیستم سرمایهداری ابزار تولید ؛ نظیر زمین ، کارخانه ، معادن ، بانکها ، بیمه ، صنایع اسلحهسازی ، شرکتهای عظیم، بورس سهام، کارخانههای اتومبیل و هواپیما و کشتیسازی، سیستم حمل و نقل و هر چیزی که سودآور باشد در اختیار صاحبان سرمایه است . آنها مالکیت خصوصی را تقدیس میکنند و هر نیرو و سازمان و حتی کشوری که بخواهد جلوی سودآوری و زیادهخواهیشان را بگیرد با "دیکتاتوری بورژوایی"و با تمام قوای نظامی و انتظامی و سازمانهای جاسوسیشان بیرحمانه به مقابله برمیخیزند و سرکوب مینمایند .
اما اقتصاد سوسیالیستی، بنابر تجربه سیساله در اتحادشوروی استالینی ، دقیقا ۱۸۰ درجه تفاوت اساسی با سرمایهداری دارد . به سخن دیگر سوسیالیسم بدیل سرمایهداری است .در سوسیالیسم از صاحبان ابزار تولید ، که در بالا از آنها نام بردیم ، سلب مالکیت میشود و هرگونه مالکیتخصوصی بر ابزار تولید-نه مالکیتشخصی- ملغی میگردد . مالکیت بهنفع عموم و سلب مالکیت شدگان بویژه طبقه کارگران و زحمتکشان، مصادره میگردد. در سوسیالیسم تولید کالا برای فروش در بازار و کسب سود نیست بلکه برای رفع نیاز انسان و جامعه و برای پیشرفت زیرساختهای کشور است .
سوسیالیسم، فقط با قهرانقلابی و انقلابات کارگری مستقر
خواهد شد. هرگونه روش دیگری مثل پارلمان، انتخابات ، صندوق رای و اصلاحات (رفرم) و
غیره ، ریاکاری و حرف مفتی بیش نیست .
همانگونه که سرمایهداران با "دیکتاتوری بورژوازی"
از مالکیت و منافع خودشان دفاع میکنند، در سوسیالیسم هم طبقه کارگر(پرولتاریا) باید
با اِعمال "دیکتاتوری پرولتاریا "و سرکوب جبری هرگونه استثمارگری و مفتخواری
و زندگی انگلی ، از مالکیت عمومی بر ابزار تولید و منافع طبقه کارگر و اکثریت
جامعه و حفظ محیط زیست ، قاطعانه دفاع نماید . مانند اِعمال دیکتاتوری پرولتاریا
در حاکمیت بلشویکها در شوروی .
برای رهایی از بیداد و بیعدالتی و بهرهکشی انسان از
انسان و جلوگیری از نابودی طبیعت و نجات بشریت از یوغ استعمار و استثمار، هیچ راهی
بجز استقرار و حاکمیت سوسیالیسم و دیکتاتوری طبقهکارگر وجود ندارد. سخنان دیگری غیر
ِاز این ،سخنی پوچ و کذب محض است !
ایدئولوژی و یا طرز فکر طبقه سرمایهدار (بورژوازی)، در
دوره صنعتی و رقابتی "لیبرالیسم"بود ولی از اواخر قرن ۱۹ و از ابتدای
قرن بیستم که نظام سرمایهداری وارد دوره انحصارات و امپریالیسم گردید، به تدریج
"نئولیبرالیسم "حاکم شد و در ادامه و اکنون، سیاست و اقتصاد مالی و نظامیگری
حاکمیت یافت. این بدان معناست که امپریالیستها و صهیونیستها و بانکداران و میلیاردرها
با پول ، روئسای جمهور کشورها ، سیاستمداران ، سران ارتش ، قانون گذاران ، رسانهها
، مطبوعات و دادگاهها و غیره را میخرند و کارخانههای اسلحهسازی با تولید سلاحهای
مرگبار و راهاندازی انواع جنگها ، کشورهای جهان را به زور تسلیم و منابعشان را
غارت مینمایند .
سالهاست که تجارت در کشورهای امپریالیستی، خصوصا آمریکا
از مرحله صنعت و صدور کالا گذشته و به مرحله ایجاد بحران و تولید و فروش تجهیزات
نظامی بر جهان و در یک کلام جنگ و بربریتِ عریان ، گام نهاده است !
اما ایدئولوژی و یا جهانبینی طبقهکارگر "مارکسیسم-
لنینیسم "برای استقرار سوسیالیسم است .
مارکسیسم- لنینیسم به مجموعهای از تعالیم و آموزههای
متفکرین، فلاسفه و انقلابیون بزرگ گفته میشود که با اندیشه و نبوغشان ضمن تفسیر
جهان، در پی تغییر جهانِ بیرحم سرمایهداری برآمدند و در این راستا کارگران و
زحمتکشان و خلقهای تحتستم را به اتحاد و مبارزه علیه طبقه سرمایهدار و علیه
تجاوزات وا ِشغالگری و استعمار امپریالیستها فرا خواندند .
"استالین" ، این مارکسیست - لنینیست بزرگ و شاگرد وفادار لنین ،
سهمیه لنین به تئوری مارکسیسم را چنین توضیح میدهد:
"لنینیسم ، مارکسیسم عصر امپریالیسم و انقلاب پرولتری است . اگر دقیقتر
صحبت کنیم ، لنینیسم تئوری و عمل انقلاب کارگری به طورعام و تئوری و تاکتیک دیکتاتوری
پرولتاریا بهطور خاص است .
مارکس و انگلس در دوره سرمایهداری رقابت آزاد فعالیت میکردند
، زمانیکه سرمایهداری هنوز به مرحله انحصار تکامل نیافتاده بود. ولی "لنین"به
عنوان ادامه دهنده راه مارکس و انگلس ، فعالیت خود را در دوره امپریالیسمِ تکامل
بخشید و در مرحله شکوفایی انقلاب پرولتری دنبال میکرد" . پایان نقل قول .
بعد از درگذشت استالین و قدرت گیری رویزیونیستهای خائن
در اتحادشوروی آنهم به مدت بیش از سی سال و بویژه بعد از فروپاشی "شوروی"
در سال ۱۹۹۱، سلطه مرگبار امپریالیسم برجهان در حال تحقق یافتن است . پیداست که در
این حالت، یعنی در حاکمیت سرمایهمالی و مجتمع نظامی و در تهاجم و تجاوز
بربرمنشانه به کشورهای جهان ، آینده شوم و تاریکی برای بشریت در حال رقم خوردن
است. چنانچه نیروهای انقلابی و مترقی ، بشریت آگاه و خلقهای زیرستم استعمار و
استثمار، فارغ از نژاد و مذهب و مرام، علیه جنایات امپریالیستها و صهیونیستها
بپا نخیزند و صف واحدی تشکیل ندهند، بربریت حاضر جایی برای آسایش فکر و صلح و
آرامش برای جهانیان باقی نخواهد گذاشت و جهان به سوی بربریت کامل و چه بسا به سمت
جنگ اتمی خواهد رفت !!
http://www.toufan.org/Maghalat%20jadid/Maghalat%20T%20elec%20223.htm
نقل
از توفان الکترونیکی شماره ۲۲۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران
بهمن
ماه ۱۴۰۳