۲۹ بهمن ۱۴۰۳

نگاهی به وضعیت سیاسی و اقتصادی در جهان کنونی

 

نگاهی به وضعیت سیاسی و اقتصادی در جهان کنونی

 امروزه در جهان ، دوسیستم اقتصادی شناخته و تجربه شده است ؛اقتصاد سرمایه‌داری و اقتصاد سوسیالیستی !

هرگونه ادعای اقتصادی دیگر، نظیر اقتصاداسلامی، "سوسیالیسم بازاری چینی"، "سوسیالیسم سوسیال دمکراتیک اسکاندیناوی"، "سوسیالیسم خلاق"، "سوسیالیسم انسانی" و اقتصاد"سرمایه‌داری معقول و بشردوستانه"، سخنی بیهوده  و ریاکاری محض است . همه موارد فوق در اساس و در مضمون همان سرمایه‌داری اما در شکل‌های متفاوت هستند !

 همه جهانیان به تجربه دریافتند که سرمایه‌داران و نظام سرمایه‌داری برای کسب پول و ثروت ، با بی‌رحمی تمام و با سلاح مخوف گرسنگی و فقر، انسان‌ها را با حداقل دستمزد در استخدام خود در می‌آورند و از ثمره کار و تلاش آنها روز به روز ثروتمندتر می‌شوند‌. علاوه برآن برای سودِ سیری ناپذیری خود و انباشت سرمایه ، با وحشی‌گری، طبیعت زیبا و محیط زیست را هم ویران و تخریب نموده و کره زمین و زندگی میلیاردها انسان را به سمت نابودی می‌کشانند .

 می‌دانیم که در سیستم سرمایه‌داری ابزار تولید ؛ نظیر زمین ، کارخانه ، معادن ، بانکها ، بیمه ، صنایع اسلحه‌سازی ، شرکت‌های عظیم، بورس سهام، کارخانه‌های اتومبیل و هواپیما و کشتی‌سازی، سیستم حمل و نقل و هر چیزی که سودآور باشد در اختیار صاحبان سرمایه است . آنها مالکیت خصوصی را تقدیس می‌کنند و هر نیرو و سازمان و حتی کشوری که بخواهد جلوی سودآوری و زیاده‌خواهی‌شان را بگیرد با "دیکتاتوری بورژوایی"و با تمام قوای نظامی و انتظامی و سازمان‌های جاسوسی‌شان بی‌رحمانه به مقابله برمیخیزند و سرکوب می‌نمایند .

 اما اقتصاد سوسیالیستی، بنابر تجربه سی‌ساله در اتحادشوروی استالینی ، دقیقا ۱۸۰ درجه تفاوت اساسی با سرمایه‌داری دارد . به سخن دیگر سوسیالیسم بدیل سرمایه‌داری است .در سوسیالیسم از صاحبان ابزار تولید ، که در بالا از آنها نام بردیم ، سلب مالکیت می‌شود و هرگونه مالکیت‌خصوصی بر ابزار تولید-نه مالکیت‌شخصی- ملغی می‌گردد . مالکیت به‌نفع عموم و سلب مالکیت شدگان بویژه طبقه کارگران و زحمتکشان، مصادره می‌گردد. در سوسیالیسم تولید کالا برای فروش در بازار و کسب سود نیست بلکه برای رفع نیاز انسان و جامعه و برای پیشرفت زیرساختهای کشور است .

سوسیالیسم، فقط با قهرانقلابی و انقلابات کارگری مستقر خواهد شد. هرگونه روش دیگری مثل پارلمان، انتخابات ، صندوق رای و اصلاحات (رفرم) و غیره ، ریاکاری و حرف مفتی بیش نیست .

همانگونه که سرمایه‌داران با "دیکتاتوری بورژوازی" از مالکیت و منافع خودشان دفاع می‌کنند، در سوسیالیسم هم طبقه کارگر(پرولتاریا) باید با اِعمال "دیکتاتوری پرولتاریا "و سرکوب جبری هرگونه استثمارگری و مفت‌خواری و زندگی انگلی ، از مالکیت عمومی بر ابزار تولید و منافع طبقه کارگر و اکثریت جامعه و حفظ محیط زیست ، قاطعانه دفاع نماید . مانند اِعمال دیکتاتوری پرولتاریا در حاکمیت بلشویک‌ها در شوروی .

برای رهایی از بیداد و بی‌عدالتی و بهره‌کشی انسان از انسان و جلوگیری از نابودی طبیعت و نجات بشریت از یوغ استعمار و استثمار، هیچ راهی بجز استقرار و حاکمیت سوسیالیسم و دیکتاتوری طبقه‌کارگر وجود ندارد. سخنان دیگری غیر ِاز این ،سخنی پوچ و کذب محض است !

ایدئولوژی و یا طرز فکر طبقه سرمایه‌دار (بورژوازی)، در دوره صنعتی و رقابتی "لیبرالیسم"بود ولی از اواخر قرن ۱۹ و از ابتدای قرن بیستم که نظام سرمایه‌داری وارد دوره انحصارات و امپریالیسم گردید، به تدریج "نئولیبرالیسم "حاکم شد و در ادامه و اکنون، سیاست و اقتصاد مالی و نظامیگری حاکمیت یافت. این بدان معناست که امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها و بانکداران و میلیاردرها با پول ، روئسای جمهور کشورها ، سیاستمداران ، سران ارتش ، قانون گذاران ، رسانه‌ها ، مطبوعات و دادگاه‌ها و غیره را می‌خرند و کارخانه‌های اسلحه‌سازی با تولید سلاح‌های مرگبار و راه‌اندازی انواع جنگها ، کشورهای جهان را به زور تسلیم و منابع‌شان را غارت می‌نمایند .

سال‌هاست که تجارت در کشورهای امپریالیستی، خصوصا آمریکا از مرحله صنعت و صدور کالا گذشته و به مرحله ایجاد بحران و تولید و فروش تجهیزات نظامی بر جهان و در یک کلام جنگ و بربریتِ عریان ، گام نهاده است !

اما ایدئولوژی و یا جهان‌بینی طبقه‌کارگر "مارکسیسم- لنینیسم "برای استقرار سوسیالیسم است .

مارکسیسم- لنینیسم به مجموعه‌ای از تعالیم و آموزه‌های متفکرین، فلاسفه و انقلابیون بزرگ گفته می‌شود که با اندیشه و نبوغ‌شان ضمن تفسیر جهان، در پی تغییر جهانِ بی‌رحم سرمایه‌داری برآمدند و در این راستا کارگران و زحمتکشان و خلق‌های تحت‌ستم را به اتحاد و مبارزه علیه طبقه سرمایه‌دار و علیه تجاوزات وا ِشغالگری و استعمار امپریالیست‌ها فرا خواندند .

 در توضیح مختصر این ایدئولوژی می‌توان گفت ؛مارکسیسم، آموزه و راهنمای کارگران و زحمتکشان جهان در دوران اولیه سرمایه‌داری یعنی دوره صنعتی-رقابتی است و چون " مارکس "در سال ۱۸۸۳ درگذشت لذا ویژگی‌های عصر امپریالیسم تکامل یافته و دوره انقلابات کارگری به‌وضوح و جامع در نوشته‌هایش تبیین نشده است .اما " لنین " و لنینیسم که مارکسیسم دوره امپریالیسم و انقلابات کارگری است با تئوری‌های علمی خود ، مارکسیسم را اعتلا بخشید .

"استالین" ، این مارکسیست - لنینیست بزرگ و شاگرد وفادار لنین ، سهمیه لنین به تئوری مارکسیسم را چنین توضیح می‌دهد:

"لنینیسم ، مارکسیسم عصر امپریالیسم و انقلاب پرولتری است . اگر دقیق‌تر صحبت کنیم ، لنینیسم تئوری و عمل انقلاب کارگری به طورعام و تئوری و تاکتیک دیکتاتوری پرولتاریا به‌طور خاص است .

مارکس و انگلس در دوره سرمایه‌داری رقابت آزاد فعالیت می‌کردند ، زمانیکه سرمایه‌داری هنوز به مرحله انحصار تکامل نیافتاده بود. ولی "لنین"به عنوان ادامه دهنده راه مارکس و انگلس ، فعالیت خود را در دوره امپریالیسمِ تکامل بخشید و در مرحله شکوفایی انقلاب پرولتری دنبال می‌کرد" . پایان نقل قول .

بعد از درگذشت استالین و قدرت گیری رویزیونیست‌های خائن در اتحادشوروی آنهم به مدت بیش از سی سال و بویژه بعد از فروپاشی "شوروی" در سال ۱۹۹۱، سلطه مرگبار امپریالیسم برجهان در حال تحقق یافتن است . پیداست که در این حالت، یعنی در حاکمیت سرمایه‌مالی و مجتمع نظامی و در تهاجم و تجاوز بربرمنشانه به کشورهای جهان ، آینده شوم و تاریکی برای بشریت در حال رقم خوردن است. چنانچه نیروهای انقلابی و مترقی ، بشریت آگاه و خلق‌های زیرستم استعمار و استثمار، فارغ از نژاد و مذهب و مرام، علیه جنایات امپریالیست‌ها و صهیونیست‌ها بپا نخیزند و صف واحدی تشکیل ندهند، بربریت حاضر جایی برای آسایش فکر و صلح و آرامش برای جهانیان باقی نخواهد گذاشت و جهان به سوی بربریت کامل و چه بسا به سمت جنگ اتمی خواهد رفت !!

http://www.toufan.org/Maghalat%20jadid/Maghalat%20T%20elec%20223.htm

نقل از توفان الکترونیکی شماره ۲۲۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران

بهمن  ماه ۱۴۰۳