مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۸۳ نشریه الکترونیکی حزب کارایران
مهر ماه ۱۴۰۰
آدرسهای تارنماهای حزب کارایران (توفان):
www.toufan.org
www.toufan.de
آدرس مرکزی ایمیل حزب کارایران(توفان)
toufan@toufan.org
آدرس کانال تلگرام توفان
·
سخني
در مورد عضويت کامل ايران در سازمان شانگهاي
·
سخني
در مورد سي و سومين سالگرد قتلعام زندانيان سياسي در تابستان و شهريور ۱۳۶۷
·
يادي
ازرفيق حجت آليان(کيومرثٍ) که جان فدا کرد اما تسليم تبهکاران جمهوري اسلامي نشد
·
در
بهشتِ پيمانکاران، سهم کارگران استثمار است
·
«مزد
توافقي» برده داري يعني نئوليبراليسم ويرانگر
·
قطعنامه
پاياني تجمع سراسري شوراي هماهنگي تشکلهاي صنفي فرهنگيان ايران
·
در
جبهه نبرد طبقاتي = اخبار و گزارشات و اعتراضات کارگري شهريور ماه۱۴۰۰
·
شعبه
36 دادگاه تجديدنظر راي بدوي شعبه 26 «دادگاه انقلاب» درباره اسماعيل گرامي،
·
درحاشيه
سفرامانوئل مکرون رئيس جمهورفرانسه به عراق
·
چند
يادداشت کوتاه سياسي
·
گوشهاي از تاريخ موسيقي ايران و نقش شجريان در تکامل آن (۱)
·
رفيقي
انقلابي، يار زحمتکشان و ميهندوست، ما را ترک کرد
·
به
مناسبت بيستمين سالگرد حمله تروريستي درنيويورک ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱
·
بازهم
دربارهِ تحولات اخير در افغانستان و شکست امپرياليستهاي آمريکايي و ناتوئي
·
کودتا
و اشغال افغانستان به دست سوسيال- امپرياليسم شوروي و توجيه نقض حقوق ملل
·
ادبيات
مارکسيستي به زبان مختصر و ساده
·
افزايش
فقر وگرسنگي و سوء تغذيه در افغانستان، نتيجه 20 سال
اشغال امپرياليستي
·
گشت
و گذاري در فيسبوک، پاسخ به يک پرسش
·
پاسخ
به يک پرسش در شبکه تلگرام
***
سخنی درموردعضویت کامل ایران درسازمان
شانگهای
یکم اینکه، ایران روز جمعه ۱۷
سپتامبر با موافقت رهبران ۸
کشور به عضویت کامل پیمان همکاری شانگهای درآمد.پیمان شانگهای درسال ۲۰۰۱ با حضور چین، روسیه، تاجیکستان، قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان
تاسیس شد. عضویت هند وپاکستان در سال ۲۰۱۷ در
این سازمان پذیرفته شدند. سازمان همکاری شانگهای سندی
درجریان برگزاری بیست ویکمین جلسه سران عضو خود توزیع کرد، این نشست همزمان با
بیستمین سالگرد تاسیس سازمان همکاری شانگهای در «دوشنبه» پایتخت تاجیکستان برگزار
شد.سازمان همکاری شانگهای درحال حاضر دارای ٩ عضو دایم
شامل کشورهای هند، قزاقستان، چین، قرقیزستان، پاکستان، روسیه، تاجیکستان ،
ازبکستان وایران است. سه کشور افغانستان، بلاروس، و مغولستان نیز به عنوان عضو
ناظر و ۶
کشور آذربایجان، ارمنستان، کامبوج، نپال، ترکیه و سریلانکا نیز از شرکای گفت و
گوی آن به شمار میروند.
دوم اینکه «دونگ دونگسین» مدیرمؤسسه مالی و اوراق بهادار دانشگاه
ووهان، دراین باره گفت که «استفاده از ارزهای محلی میتواند به کشورهای عضو سازمان
همکاری شانگهای کمک کند تا تحریم های احتمالی آمریکا را دور بزنند و از این طریق،
امنیت مالی منطقه تضمین گردد».
دونگ در مصاحبه با «گلوبال تایمز» افزود:
«کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای با توسعه تسویه حساب های مبتنی برارزهای محلی،
خطر مجازات از سوی آمریکا از طریق ابزارهای مالی از جمله توقیف دارایی های دلاری
بهکار گرفته شده در تجارت کشورهای این سازمان را کاهش خواهند داد.» بر اساس
اظهارات مدیر مؤسسه مالی و اوراق بهادار دانشگاه ووهان، چین و روسیه از جمله
کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای هستند که به دلیل روابط سیاسی متضاد جاری بین
آنها و آمریکا در شرایط کنونی، به طور خاص در برابر چنین خطراتی آسیب پذیرند و بنابراین،
روابط نزدیک بین چین و روسیه و حجم زیاد معاملات بین این دو کشور، اجرای تسویه
حساب های مبتنی بر ارز محلی بین آنها را آسان تر می سازد.
سوم اینکه،
عضویت دایم سازمان همکاری های شانگهای نقطه آغاز رسمی استراتژی نگاه به شرق در
سیاست خارجی ایران پس از شکست برجام وفشارحداکثری آمریکا دردوره ریاست جمهوری
دونالد ترامپ و ادامه این سیاست دردوره ریاست جمهوری بایدن است.
حضور ایران به عنوان عضو دایم در این سازمان با توجه
به فعالیت ها وهمکاری های گسترده اعضای آن در حوزههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی،
بازرگانی، پولی-بانکی، انرژی و فرهنگی قطعا فضای مناسبتری را برای تعاملات بینالمللی
برای ایران وممالک مشابه فراهم خواهد آورد.
چهارم اینکه،
کشورهای عضو و ناظر سازمان همکاری شانگهای مجموعا بیشترین تولیدکننده و مصرفکننده
انرژی در جهان هستند که با مساحتی در حدود یک چهارم سطح خشکیهای زمین و حدود نیمی
از جمعیت جهان، عملا موجب بر هم خوردن جهان تک قطبی مطلوب آمریکا و
ایجاد توازن قدرت در جهان چند قطبی خواهد شد ودراین بستر محاصره نظامی واقتصادی
آمریکا علیه ایران را تا حد زیادی خنثی؛ خواهد ساخت.
***
سخنی درموردسی وسومین سالگرد قتل عام
زندانیان سیاسی درتابستان وشهریور ۱۳۶۷ و سوء استفاده سیاسی ازاین کشتار توسط نیروهای انحرافی وپا
رکابی امپریالیسم
یکم اینکه سی وسومین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی
درتابستان وشهریور قتل عام زندانیان سیاسی را پشت سر می گذاریم. در تابستان و
شهریور ۶۷، رژیم بربرمنش سرمایه داری جمهوری اسلامی برای ارعاب مردم و
تثبیت حاکمیت سرمایه داری، اجراوادامه سیاستهای ویرانگرنئولیبرالی عفریت مرگ را بر
بالای سر زندانیان به پرواز درآورد و با بیرحمی و شقاوتی غیرقابل توصیف هزاران
انسان پر امید را در بیدادگاه اسلامی تیرباران و یا به دار آویخت. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی همانطور که
وزیر اطلاعات پیشین رژیم ،علی اکبر فلاحیان ،درمصاحبه تلویزیونی با دهباشی صریحا
بیان کرد، بقای نظام را در پاکسازی زندانﻫﺎ از زندانیان سیاسی و سرکوب و
ارعاب" ضد انقلاب" می دید ،درغیر اینصورت" دوام نمی آورد، فرومی
پاشید"! اجرای "دکترین شوک" برای مقررات زدایی ولخت کردن جامعه
وکوچک کردن سفره کارگران وفرودستان جامعه امری حیاتی برای نظام سرمایه داری
بود.براین اساس آیت الله خمینی با یک فرمان تبهکارانه چنگال خونین خویش را برگلوی
مخالفین و همۀ آزادیخواهان فرو برد جنایتی آفرید که درتاریخ معاصر ایران کم نظیر
است.
دوم اینکه دراین کشتارشوم، رفقا مهدی
مهرعلیان(هاشم)،حجت آلیان(کیومرث)،فرهاد مهری پاشاکی ازاعضای حزب کارایران
(توفان) نیزهم چون خیل عظیمی از مبارزین دیگربه شهادت رسیدند. این رفقا جان تسلیم
کردند اما تسلیم نشدند.درسی وسومین سالگرد فاجعه تابستان و شهریور ۶۷ یاد
همه جانباختگان راه آزادی واستقلال و عدالت اجتماعی را گرامی بداریم و آن را به
سلاحی برای تشدید افشای بی امان رژیم خونریز وفاسد و به پیکار برعلیه امپریالیسم
ونوکرانش پیوندزنیم.تنها دراینصورت است که یادهمه جانباختگان ۶۰و۶۷ را برای
رهایی میهن از چنگال دیوصفتان میهن گرامی
میداریم وراه شان را ادامه میدهیم.
سوم اینکه درسی وسومین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی عدهای با نقاب «چپ وانقلابی» وبا سواستفاده ازنام وتصویرشهدا وبرگزاری نمایشگاه عکس جانباختگان
سازمانهای انقلابی وازجمله شهدای حزب کارایران (توفان) در بیرون ازسالن «دادگاه»
نمایشی وبودارحمید نوری یکی ازقاتلان کشتار سال ۶۷درسوئد کارزاری را همانند "ایران تریبونال"
برای محاکمه سران رژیم توسط دادگاههای امپریالیستی به راه انداختند.!!سردمداران
اصلی این محافل امپریالیستی ،نظیر کاوه
موسوی و ایرج مصداقی بیشرمانه به دنبال تشدید تحریمهای اقتصادی وتجاوز نظامی به ایران هستندوازالگوی «دادگاه»
میلوسویچ وصدام حسین و....حمله به لیبی الهام میگیرند....
ما بارها طی
مقالات متعدد تحلیل کرده ایم که این نمایشات و صحنهسازیهای یاران امپریالیسم و
صهیونیسم آنهم با نقاب «چپ» باید درمتن سیاست عمومی امپریالیسم و صهیونیسم که برضد
مردم ایران و نه جمهوری سرمایهداری اسلامی مورد قضاوت قرار گیرد.
نقض همه حقوق
قانونی و به رسمیت شناخته شده بینالمللی ایران که کشوری ماندگار است، تحریم
غیرقانونی و ضد بشری مردم ما، ممانعت از ورود دارو به ایران حتی در زمان بیماری
همهگیر کرونا، خرابکاری در پیشرفتهای علمی ایران، تروریسم آشکار برضد دانشمندان
ایرانی و تحقیر هویت ایرانی در همه عرصهها، ساختن فیلمهای ضد ایرانی در کارخانههای
تبلیغاتی هولیوود بر ضد ایران، تهدید به بمباران آثار ملی و باستانی ایران توسط
دونالد ترامپ ربطی به وجود جمهوری اسلامی در ایران ندارد. این راهزنان جهانی تلاش
دارند از ایران یک تل خاکستر به جای بگذارند. ایران و افغانستان دو حلقه مهم
ارتباط جاده ابریشم به اروپا هستند و شکستن این حلقه چه در رژیم کنونی ایران و چه
در رژیمهای آینده یکی از سیاستهای راهبردی امپریالیسم در این منطقه است. فراموش
نکنیم بهترین یاران امپریالیسم و صهیونیسم در منطقه خاورمیانه عبارتند از داعش،
عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کشور اسرائیل، بحرین و... نظایر آنها که همه
آنها مرتجعتر و عقبماندهتر از جمهوری اسلامی ایران بوده و کارنامهای از جنایت
با خود به همراه دارند. هیچکدام از این «مبشران» حقوق بشر خواهان تشکیل یک دادگاه
بینالمللی برای محاکمه «محمد بن ارّه» نیستند. روشن است در سیاست عمومی
امپریالیسم جائی برای تحقق و احترام به حقوق بشر و حمایت از آن وجود ندارد. کینه
امپریالیسم و صهیونیسم نسبت به جمهوری سرمایهداری اسلامی تنها و تنها به این علت
است که این رژیم حاضر نیست مانند رژیم منفور محمد رضا پهلوی به سرسپرده وفادار
آنها بدل شده و اسرائیل جنایتکار را به رسمیت بشناسد.
ارزیابی از
صحنهسازیهای سوئد را باید در این متن قرارداد. «دادگاه استکهلم» دادگاهی برای
اجرای عدالت نیست دادگاهی در خدمت مقاصد تبلیغاتی و تجاوزکارانه امپریالیستهاست و مبارزه انقلابی بر ضد ارتجاع حاکم در
ایران را مخدوش میکند. هیچ نیروی ایراندوست و انقلابی نمیتواند به عنوان دست
دراز شده امپریالیسم و صهیونیسم عمل کند.
صحنه سازی
سوئد به یاری فرقه رجوی، رضا پهلوی، سازمانهای جاسوسی و برخی از محافل ظاهرا چپ
سرهم شده است و میخواهد خود را مدافع «خلق ایران» جا بزند و با سواستفاده از
احساسات پاك خانوادههای جانباختگان کشتار دهه ۶٠ و تابستان و شهریور سال ۶٧ به مقاصد پلید خود دست یابد. این دادگاهها دستشان به خون ملتها آلوده است و
مشروعیت محاکمه قاتلان و شکنجه گران را ندارند. این جریانات منحرف و حامی دادگاههای
امپریالیستی حق استفاده از شهدای حزب ما را که بخاطر مبارزه علیه رژیم سرمایهداری
جمهوری اسلامی و مبارزه بر علیه امپریالیسم و برای استقرار سوسیالیسم وحفظ یکپارچگی
ایران جانباختهاند، ندارند. این یک سیاست تبهکارانه ومغایر با همه اصول انسانی و
حقوق بشر است كه عدهای با بیپرنسیپی و كاسبكارانه و با شیوههای غیراخلاقی و
ماكیاویالیستی تصاویر شهدای حزب ما را در جهت اهداف و منافع پست و حقیر خود مورد
بهره برداری قرار دهند. این محافل خودفروخته سیاسی كه با نقاب «چپ» به میدان آمدهاند
باید پاسخگوی اعمال زشت و خائنانه خود باشند.
در سی وسومین
سالگرد کشتار زندانیان سیاسی باردیگر تاكید میکنیم که فقط دادگاه خلق حق محاکمه و
مجازات جنایتکارانی نظیر نوری، رئیسی و خامنهای و همه کسانیکه دستشان به خون مردم
ایران آغشته است را دارد، دادگاهی که با سرنگونی انقلابی رژیم سرمایهداری و
جنایتکار جمهوری اسلامی و بدست توانای مردم ایران امکان پذیر است. این دادگاه
هم صاحبان قدرت درایران را محاکمه خواهد کرد و هم همدستان امپریالیستها را که در
خارج از کشور برضد مردم ایران با تبلیغ و توجیه سیاست تحریم، تهدید و تجاوز به
ایران فعال بوده وبا اخاذی از بیگانه به عمرآلوده خود ادامه میدهند.
***
یادی ازرفیق حجت آلیان(کیومرثٍ) که
جان فدا کرد اما تسلیم تبهکاران جمهوری اسلامی نشد
رفیق حجت آلیان(کیومرث) درتابستان سال ۶۷ به شهادت
رسید.رفیق حجت در سال ١٣٣٥ در خانواده ای زحمتکش در شهر چالوس بدنیا آمد و
از همان کودکی با ستم و بهره کشی جامعه طبقاتی آشنا گردید. به خاطر علاقه شدید به
آموختن، در حین کار کردن به تحصیل پرداخت و پس از اخذ دیپلم، درسال ١٣٥٣ برای
ادامه تحصیل به فرانسه رفت. رفیق کیومرٽ مدت کوتاهی بعد از ورود به شهر تور در
فرانسه چهره محبوب ایرانیان مقیم این شهر شد. در همان اوان با سازمان مارکسیستی –
لنینیستی توفان آشنا گردید و ازآن لحظه به بعد تمام توانایی و شور انقلابی خود را
در درون سازمان توفان و سپس حزب کار ایران در خدمت به آرمان طبقه خود نهاد. تا پیش
از انقلاب بهمن ماه ٥٧ یکی از فعالین
کنفدراسیون در صفوف فدراسیون فرانسه بود و در آستانه انقلاب به یاران حزبی
خود در ایران پیوست.
رفیق "کیو" پس از بازگشت به ایران در شهر زادگاهش
چالوس به گسترش هسته های حزبی پرداخت و از آنجایی که در میان مردم شهر از محبوبیت
خاصی برخوردار بود از همان آغاز خشم و کینه ارتجاعیون مذهبی را متوجه خود ساخت.
بارها مورد حمله اوباشان اسلامی قرار گرفت و عاقبت هنگامیکه اقامت در چالوس برایش خطری جدی به همراه داشت به دستور
حزب به زندگی مخفی در تهران ادامه داد، تا اینکه درسال ٦٢ هنگام گذشتن از خیابانی
در تهران بطور تصادفی شناسایی و دستگیر شد. "رفیق کیو" آنگونه که شایسته
کمونیستهاست در سیاهچالهای جمهوری اسلامی به آرمانهای طبقاتی خود وفادار ماند
و علیرغم شکنجه های فراوان اسرار تشکیلاتی و ماهیت فعالیتهای خود را پنهان داشت.
در زندان رفیق "کیو" نمونه یک کمونیست در بند بود،
روحیه شاد و سر زنده و امید همیشگی او به آینده تابناک زحمتکشان الهام بخش همه زندانیانی
می شد که با این رفیق روبرو می گردیدند
رژیم جنگ و جنایت جمهوری اسلامی این لکه ننگ تاریخ بشری بعد از شکست فضاحت بار در
جبهه های جنگ و بی آبرو شدن بیشتر در افکار عمومی داخلی و خارجیاز روی عجز و
درماندگی هجوم بربرمنشانه ای را به تلافی این شکست علیه زندانیان سیاسی در بند
آغاز کرد تا بلکه بتواند وجود منحوس و فاشیستی خود را چند صباحی بیشتر حفظ کند.
رفیق حجت آلیان نیز از جمله رفقایی بود که در این یورش رژیم اوائل آذر ماه در
زندان اوین تیرباران شد. رژیم خمینی به عبٽ می پندارد که با جاری ساختن حمام خون
در زندانها و شدت بخشیدن به سرکوب توده مردم خواهد توانست رژیم معتفن اسلامی را از
سرنگونی نزدیک نجات دهد. اما جنایتکاران اسلامی باید بدانند که با اعدام و ترور و
شکنجه و مختنق کردن فضای جامعه تنفر و خشم عمیق تودها را نسبت به خود صد چندان
کرده اند و هم اکنون زحمتکشان میهن ما برای فرارسیدن روز موعود و تسویه حساب
بیتابی می کنند.
یادرفیق حجت آلیان گرامی وراهش پررهرو باد!
***
قطعنامه پایانی تجمع سراسری شورای هماهنگی تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران
با فراخوان شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران
روزشنبه سوم مهرماه معلمان سراسر کشور در راستای طرح مطالبات خود دست به تجمع
اعتراض سراسری زدند. شورای هماهنگی با انتشار بیانیه پایانی این تجمع با قید ۱۰
بند بطورروشن ازاهم خواسته های معلمان کشور یادآور شده است که فریب وعدههای بی
پشتوانه و تکراری مسئولان را نخورده و تا اعمال خواسته های مطرح شده، این اعتراضات
را ادامه خواهد داد ودرفراخوانهای بعدی به استحضار جامعهِ معلمان کشور و مردم
ایران خواهد رساند.
طبق گزارشات دریافتی ؛تجمعات صنفی معلمان، امروز سوم مهرماه
همزمان درتهران و دهها شهر دیگر ایران برگزار شد.ادارت آموزش و پرورش شهرهای
سنندج، خرمآباد، مریوان، کرج ، رشت ، کرمانشاه ، سقز ، بجنورد، اصفهان، مشهد ،
ماهشهر، بهبهان، لامرد ایلام، کوهدشت ، تربت حیدریه و کهگیلویه بویراحمد ، آبادان
، شیراز و چند شهر به محل تجمع معلمان معترض تبدیل شده بود.در زیر متن کامل این
قطعنامه که یک روز قبل از این تجمع منتشر شده است را ملاحظه فرمائید.
متن کامل قطعنامه در زیر می آید:
ضمن شادباش به جامعه بزرگ تعلیم
و تربیت ، معلمان عزیز ، دانشآموزان گرامی و والدین محترم به مناسبت بازگشایی
مدارس .
ما فرهنگیان شاغل و بازنشسته
شنبه ، سوم مهرماه ۱۴۰۰ در سراسر کشور ، بار دیگر با فراخوان شورای هماهنگی تشکل
های صنفی فرهنگیان ایران به دادخواهی حقوق از دست رفتهِ خود دست به تجمع زده ایم،
بلکه این بار دولت و مجلس از خواب غفلت بیدار شده و به این فریادها و خواسته ها
جامهی عمل بپوشاند.
مطالباتی که همواره برخاسته از
بطن جامعه ی معلمان، دانش آموزان و خانواده ها؛ منطبق بر قانون و همراستا با منافع
و مصالح عمومی ملت و کشور است اما مورد بیتوجهی نهادهای حاکمیتی بودهاست.
متاسفانه همواره شاهد بودهایم
، بحث آموزش و پرورش به ویژه معیشت فرهنگیان دستخوش مناقشات و گرو کشیهای جناحهای
مختلف حکومتی بوده و محلی برای تسویه حسابهای حزبی و باندی شده است.
اینکه همواره پیش از انتخابات
و جابجایی دولتها، وعده و وعیدها و شعارها در باره ی بهبود وضعیت آموزش و پرورش و
معیشت معلمان مطرح میشود به نوعی تحقیر جامعهِ فرهنگی و به سخره گرفتن احساسات،
عواطف و اعتبار این قشر مهم و تأثیرگذار است. بی توجهی به منزلت و معیشت متولیان
تعلیم و تربیت، نیز از این اندیشه نشأت میگیرد وبین ادعا و عمل مسئولان ارشد
حکومت تناقض آشکار وجود دارد.
از سویی گسترش خصوصی سازی ،
پولی و تجاری سازی آموزش ، کیفیت زدایی از آموزش ، بی توجهی به اصل سیام قانون
اساسی و به محاق بردن آموزش رایگان، بویژه در دوران آموزش مجازی باعث طرد دانشآموزان
از مدرسه و ترک تحصیل میلیونها کودک در سن تحصیل شدهاست.
مولفههای فوق نشانگر نوع نگاه
حاکمیت به معلم و دانشآموز و نهاد مدرسه به عنوان نهاد انسان ساز است، که جای بسی
تاسف دارد.
بدیهی است شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران و
کانون های صنفی و انجمنهای صنفی مستقل عضو شورا به پشتوانه و نمایندگی خیل عظیمی
از همکاران خود در جای جای کشور، اجازه نخواهند داد بیش از این کجرویها و مانع
تراشی ها مانع استیفای حقوق معلمان، دانش آموزان و اولیاء شود ، در این راستا مهمترین
خواسته های خود را به شرح ذیل اعلام می دارد:
۱_اجرای نظام رتبه بندی بر اساس ۸۰ درصد حقوق هیئت علمی
دانشگاهها. اجرای رتبهبندی باید نیروهای خرید خدماتی و نیروهای خدماتی را شامل
شود. صاحبان مدارس خصوصی باید حقوق معلمان بخش خصوصی را با توجه به نظام رتبهبندی
پرداخت نمایند.
۲_ همسانسازی کامل و دقیق حقوق بازنشستگان محترم طبق قانون
مدیریت خدمات کشوری و پرداخت بدهی سالهای گذشته دولت به آنها.
۳_ اجرای کامل و بدون تبعیض فوقالعاده ویژه برای تمام
فرهنگیان به گونهای که حقوق معلمان تازه استخدام تأمین گردد.
۴_پرداخت حقوق بازنشستگی ، بازنشستگان محترم سال ۱۳۹۹
۵_توجه ویژه به درخواستهای کارنامه سبزها و ایجاد امنیت شغلی
نیروهای خرید خدماتی ، مربیان پیشدبستانی و مربیان نهضت سوادآموزی و معلمان شاغل
در بخش خصوصی
۶_ایجاد بستری امن برای بازگشایی مدارس در این اوضاع کرونا،
به گونه ای که در زودترین زمان ممکن، امکان بازگشایی حضوری مدارس فراهم شود،
استفاده از واکسن معتبر و رایگان ، ایجاد فضای فیزیکی با رعایت فاصله گذاری
بهداشتی و تأمین ماسک و مواد ضدعفونی کننده رایگان برای دانشآموزان و معلمان در
امر بازگشایی مؤثر است. بیشک اگر قرار بر ادامه آموزش به صورت مجازی باشد باید
تجهیزات ضروری ، شامل گوشی هوشمند و اینترنت رایگان ، برای تمام فرهنگیان و دانشآموزان
فراهم گردد.
۷_ توقف پولی و خصوصیسازی آموزش با تاکید بر آموزش کیفی،
رایگان و عادلانه برای تمام دانشآموزان به خصوص در مناطق محروم و نا برخوردار
۸_توقف پروندهسازی علیه فعالان
صنفی، آزادی معلمان زندانی و بازگشت به کار معلمان اخراجی در کنار خواسته حق تشکل
از مطالبات اصلی تشکلهای صنفی است.
۹_توجه ویژه و ایجاد بستر های لازم برای اجرای اصول ۲۷،۲۶،۱۵
و ۳۰ قانون اساسی
۱۰_ پرهیز از سیاست زدگی در آموزش و پرورش و امنیتی کردن آن
در پایان شورای هماهنگی اعلام
میدارد، فریب وعدههای بی پشتوانه و تکراری مسئولان را نخورده و تا اعمال خواسته
های مطرح شده به پشتوانهِ قشر فرهیختهِ فرهنگیان محترم تا عملی شدن خواستههای
مطرح شده، این اعتراضات را ادامه خواهد داد و در فراخوانهای بعدی به استحضار
جامعهِ معلمان کشور و مردم عزیز ایران خواهد رساند.
شورای هماهنگی تشکل های صنفی
فرهنگیان ایران
دوم مهر ماه سال یکهزار و
چهارصد خورشیدی
***
در بهشتِ پیمانکاران، سهم کارگران استثماراست
گزارشی که درمورد وضعیت مصیبت بار کارگران
ازنظرخوانندگانی گرامی میگذرد ازخانم زهرا معرفت خبرنگار رسمی ایلناست که بخشی از
حقایق غیر قابل انکار استثمار شدید کارگران توسط پیمانکاران را بازتاب میدهد.
سیاستهای تعدیل اقتصادی جمهوری
اسلامی که همان اجرای نئولیبرالیسم در ایران است کارگران را به روز سباه
نشانده و راه برگشتی پیش روی
نظام سرمایه داری برای متوقف کردن این
سیاست ارتجاعی باقی نگذاشته است.
منافع نظام با سیاست سرمایه داری نئولیبرالی گره
خورده است وتنها در بستر یک جنبش نیرومند توده ای میتوان آن
را درعرصه هایی به عقب راند. واقعیت این است که اعتراضات کارگری و جنبش خودجوش دودهه
اخیردر ایران با این گستردگی و پراکندگی در شعارها و اهداف و دورنماها، علیرغم
موفقیتهایی درگوشه وکنار جامعه اما به روشنی نشان داد، که کمبود رهبری سیاسی که
چشمانداز روشنی به کارگران ارائه دهد بهشدت حس میشود.کارگران با گوشت و پوست
خود این کمبود را حس کرده و بر زبان میآورند، اعتصاب میکنند، در اشکال مختلف دست
به اعتراض میزنند اما فاقد تشکل هستند.
فاقد اتحادیه های مستقل ونیرومند هستند که بتوانند با ساز وکار تشکیلات واعتصابات
هدفمند ودرپیوند با سایر اقشار مردم رژیم
سرمایه داری را به عقب به رانند.تشتت فکری وذهن شلوغ در صفوف مدعیان طبقه کارگر
وانحرافات آنارکوسندیکالیستی وعدم درک صحیح از فعالیت صنفی و سندیکایی والتقاطی
دراصول ومبانی حزبی و سندیکایی وخورده کاریهای روزمره عملا کارگران را دچار
سردرگمی و بن بست کرده است. بیشک تمایل به داشتن تشکیلات دربسیاری ازکارگران به
چشم میخورد واین کارگران در روند شناخت، مرحله حسی را پشت سرگذارده به این نتیجه
رسیده اند که به تشکیلات نیاز هست، تشکیلاتی که بافتش دمکراتیک ، اهدافش روشن واز
حقوق صنفی وطبقاتی آنها دفاع مینماید وآنها را به پیروزی میرساند.ازاین اشتیاق
باید استقبال کرد و به یاری آنها شتافت.حزب ما این اشتیاق عمومی را که باید
تشکیلات داشت تا بردشمن غلبه نمود بهخوبی حس میکند. در ایران
اتحادیه نیرومند کارگری مستقل که بتواند به صورت قانونی مبارزه کند، وجود ندارد.
رژیم جمهوری اسلامی نیز از پیدایش اتحادیههای مستقل کارگری جلوگیری میکند. اما
نباید بخاطر فشار وسرکوبگریهای رژیم مایوس شد وازاین وظیفه مهم دست کشید بجای
تلاش در جهت تشکیل اتحادیه های مستقل بعنوان یک ضرورت مبرم، به شعارهای انحرافی
"لغوفوری استثمار وحکومت شورایی وتصرف کودکانه کارخانه" توسل جست. ضربات چنین چپ رویهایی ماهیتا با
راست رویهاوهمدستی با نیروهای سرمایه داری حاکم واتحادیه های فرمایشی زرد یکی
است، به شکست کشاندن مبارزه کارگران. .باید هوشیار بود وبا توجه به توازن قوای
طبقاتی به نیاز کارگران پاسخ داد.درزیر این گزارش کارگری را بخوانید!
هیات تحریریه
***
"درجزیره و در محاصرهی
آبها روزهای یکنواخت و کسالتآوری را میگذرانند. نه تفریحی و نه حتی امیدی برای
دیدار با خانواده بعد از یک دورهی کاریِ سخت. به گفتهی خودشان «جزیره مثل زندان
است…».به گزارش خبرنگار ایلنا، هفت روزِ هفته بیوقفه کار میکنند، ۳۰ روزِ ماه را
بدون حتی یک روز تعطیلی میگذرانند و ۶۰ – ۷۰ روز خانوادهی خود را نمیبینند. در
مورد تاریخ استثمار و حوادث قرنها پیش صحبت نمیکنیم، از وضعیتِ امروز کارگران
پیمانکاری پایانهی نفتی خارک میگوییم.
یکی از رانندگانِ مجموعهی
استیجاری شرکت پایانهی نفتی خارک به نمایندگی از دیگر همکارانش با ما تماس گرفت و
از سختیهای کار با پیمانکار و اجبار برای کارِ مداوم و بیوقفه گفت: «ما در
جزیرهی خارک هستیم، در اینجا نه یک روز مرخصی داریم، نه خوابگاه و نه حتی غذا…»
مجازاتِ اعتراض: تهدید به اخراج
و تعلیق از کار
صحبتهای خود را با این جمله که
«باید موقعیت اینجا را ببینید تا آنچه را که میگویم احساس کنید…» ادامه میدهد:
«حدود ۶۰ روز است که زن و بچهام را ندیدهام. برای مرخصی، دائم درخواست میدهم
اما میگویند نیرو نداریم و باید پای کار باشی. مگر میشود؟! باور کنید تمام این
۶۰ روز را کار کردهام، نه تنها من که خیلی از همکارانم همینطور کار میکنند بدون
اینکه فرصتی برای رفتن به خانه داشته باشند.»
قانون ۱۴ – ۱۴ و یا حتی ۲۰ – ۱۰
یعنی چهارده یا بیست روز کار و چهارده یا ده روز تعطیلی فقط مختص کارگران رسمی و
قراردادیِ شرکت نفت است و کارگران پیمانکاری از آن بیبهرهاند. قانونِ آنها
قانونِ پیمانکار است و باید به تمام آنچه او میگوید تن دهند؛ حتی اگر ارادهی
کارفرما این باشد که کارگر هر روزِ هفته بیش از ده ساعت کار کند و ماهها به مرخصی
نرود!
میگوید اگر اعتراض کنیم یا
تهدید به اخراج میشویم و یا از کار تعلیقمان میکنند: «با کوچکترین اعتراضی ما
را تهدید میکنند که برایتان پرونده میسازیم که میخواهید شورش کنید و بعد
اخراجتان میکنیم. حتی اگر اخراج نکنند تعلیقمان میکنند؛ اگر تعلیق شویم،
مجبوریم مدتها در اتاق بخوابیم و بعد هم التماس کنیم تا ما را به کار برگردانند.»
۷۰ روز کار بیوقفه در جزیرهای
که مثل زندان است
در جزیره و در محاصرهی آبها
روزهای یکنواخت و کسالتآوری را میگذرانند. نه تفریحی و نه حتی امیدی برای دیدار
با خانواده بعد از یک دورهی کاریِ سخت. به گفتهی خودشان «جزیره مثل زندان
است…»
از او میپرسم پس در طول یک سال
چگونه به مرخصی میروید و چه زمانی خانوادهی خود را میبینید؛ میگوید: «معمولا
بعد از ۶۰ – ۷۰ روز کار بیوقفه، ده روز مرخصیِ بدون حقوق به ما میدهند. البته
اگر کارفرما بخواهد. یعنی روال این نیست که همیشه بعد از این مدت مرخصی بگیریم.
همه چیز را پیمانکار تعیین میکند.»
قانون همان است که پیمانکاران
میگویند. جزیرهای که نه قانون کار در آن معنا دارد و نه نظارتی بر عملکرد
پیمانکاران وجود دارد؛ بهشتی برای سرمایهدارانِ رانتی و خودمانی که میتوانند با
خیال راحت سهم خود را از سفرهی پهن شده به جیب بزنند. پیمانکارانی که برای بالا و
بالاتر رفتن، پایشان را بر گردهی کارگران میگذارند. آنها هرچه بیشتر بتازند،
سرمایهی بیشتری نصیبشان میشود.
جزیره به همان اندازه که بهشتی
برای پیمانکاران است، جهنمی است برای کارگران؛ کارگرانی که نصیبشان از این همه
کار، حقوقی حداقلی و حسرتی برای دیدنِ خانوادهشان است. کارگرانی افسرده که محکوم
به کارند و زندگی نمیکنند: «وقتی حتی نمیتوانم دو ماه یکبار هم فرزندانم را
ببینم دیگر دل و دماغی برای زندگی کردن ندارم. سالهاست که اینجا کار میکنم اما
احساس میکنم که دیگر توانی ندارم. هم ما و هم خانوادههایمان افسرده شدهایم…»
حرف، حرفِ پیمانکار است/ قانون
کار معنا ندارد
ناصر آغاجری (فعال کارگری پروژهای)که خود نیز در این مناطق کار
کرده است، با اشاره به وضعیتِ بسیار بدِ کارگرانِ این مناطق به ایلنا میگوید:
آنچه کارگران میگویند کاملا درست است. زمانی که من در این منطقه بودم وضعیت
اینگونه بود که ما ۲۵روز کار میکردیم و ۵ روز به مرخصی میرفتیم و بعد پول ۲۵روز
را به ما میدادند. از طرفی ما مجبور بودیم تمام جمعهها پای کار باشیم.
آغاجری میگوید: تعطیلیِ
کارگران و اینکه کارگران با چه فواصلی به مرخصی بروند، همه به تصمیم پیمانکاران
بستگی دارد و چیزی به عنوان قانون کار در آنجا معنا ندارد. کوچکترین اعتراضی باعث
اخراج کارگر میشود و یا ممکن است کارفرما موضوع را گزارش کند و کارگران با زندان
و شلاق مواجه شوند.
این فعال کارگری در مورد بهرهکشیِ
پیمانکاران از کارگران میگوید: پیمانکاران باید طی مدت زمان مشخصی، کار را تحویل
بدهند به همین دلیل از کارگرها اضافهکاریهای بسیاری میخواهند. ما حتی بعضی وقتها
۱۶ ساعت در روز کار میکردیم و بابت این اضافهکاریها هم پولی دریافت نمیکردیم.
وی میگوید: گاهی اوقات کارگران
مجبور بودند تا ۵ ماه بدون تعطیلی کار کنند چراکه پیمانکار به لحاظ زمانبندیِ
تحویل کار عقب بود و به کارگر اجازهی مرخصی نمیداد.
آغاجری زندگیِ کارگران
پیمانکاری را فاجعه میداند و میگوید: فشار و سختی کار روی این کارگران به قدری
زیاد است که برخی از آنها را به سمت اعتیاد میکشاند. این نوع کار خانوادههای
زیادی را متلاشی میکند و بدبختی هر روز ابعاد بیشتری برای آنها پیدا میکند.
سخن آخر
پیمانکاران تنها به سود خود میاندیشند
و کارگران صرفا وسیلهای هستند برای رسیدنِ آنها به منویاتِ خود. قانون، قانونِ
بازار است! اگرچه به نظر نمیرسد در نولیبرالترین اقتصادها نیز چنین استثماری را
بتوان سراغ گرفت. آنجا قوانین آنطور که نوشته شده، اجرا میشود اینجا اما قوانین
فقط نوشته میشود و آنطور که قدرتمندان بخواهند اجرا میشود.
در چنین شرایطی است که عدهای
هر روز بر طبلِ اصلاحِ قانون کار و حمایت از کارفرما برای رشد تولید و ایجاد
اشتغال میکوبند. ظاهرا آنها حتی نمیخواهند در قانون کار کوچکترین مفادی در
حمایت از کارگران وجود داشته باشد. اما با این وضعیت آیا نباید خیالشان راحت باشد؟
به راستی آنها قانون کار را تا این اندازه خطرناک و ضمانت اجراییِ آن را آنقدر
قوی میدانند که تمام هم و غمشان را برای اصلاح آن گذاشتهاند؟"
***
«مزد توافقی»
برده داری یعنی نئولیبرالیسم ویرانگر
اکبرشوکت
ازهیئت امنای تامین اجتماعی اخیرا در گفتگو با ایلنا درواکنش به سیاست های دولت
رئیسی در خصوص سیاست های سازمان تامین اجتماعی گفت: «وقتی سبد معیشت از ده میلیون
بالاتر است و حداقل حقوق تنها ۳۵درصد از آن را پوشش میدهد، چگونه میتوانیم از مزد توافقی صحبت کنیم؟ با این
حقوق کارگر باید از خیلی از هزینههای اساسی خود بزند. این کارشناس مجری که حقوق
ده یا چند ده میلیونی میگیرد و نمایندهای که هم حقوق ده یا چند ده میلیونی مجلس
را دارد و هم خارج از مجلس برای خودش کسب و کاری راه انداخته، نمیتواند خود را
جای کارگر بگذارد و ببیند او چه وضعیتی دارد »
اکبر شوکت درادامه گفت : « در حال
حاضر در خیلی از شهرکهای صنعتی کارفرمایان به دنبال کارگر میگردند، اما کارگران
وقتی میبینند که در این کشور ارزشگذاری به سمت دلالی و واسطهگری و تا حدودی
کارهای خدماتی است و وقتی میبینند با ده روز کار در این حوزهها میتوانند حقوق
کل ماه یک کارگر را به دست بیاورند، دیگر رغبتی برای کار کردن در حوزههای مولد
ندارند. بهبود فضای
کسبوکار، ایجاد اشتغال و افزایش تولید از مجرایِ اصلاح قانون کار و قانون تامین
اجتماعی بحثی است که بارها از طرف مسئولان و نمایندگان مجلس مطرح شده است. به
تازگی نیز صداوسیما در برنامهای تحت عنوان «چشمانداز» به این موضوع پرداخته و بر
اصلاح این قوانین به عنوان یکی از راههای اساسی کمک به کارفرمایان برای افزایش
تولید و ایجاد اشتغال تاکید دارد. بنظر میرسد
عدهای میخواهند نظام سرمایهداری ظالم را برکشور حاکم کنند، البته همین الان هم
در چنین وضعیتی هستیم اما ظاهرا میخواهند همین اندک قوانینِ حمایتی هم از بین
برود و به بردهداری وحشتناک برسیم «.
بنظرمی رسد
آقای اکبرشوکت نمی داند یا خودرا به نادانی زده است که نظام سرمایه داری درایران
سال هاست بر کشور حاکم است و رژیم جمهوری اسلامی مجری سیاستهای سرمایه داران
وسیاست سرمایه داری نئولیبرالی است. وقتی آقای اکبر شوکت از اندک قوانین حمایتی
صحبت می کند یعنی نه تنها این نظام سرمایه داری ستمگرحاکم است بلکه دارد یکه تازی
وغارت هم می کند! اکبر شوکت به عنوان کسی که درنقش نماینده کارگران در هیات امنای
سازمان تامین اجتماعی ظاهر شده است وظیفه دارد دردرجه نخست از بابت حضور در هیات
امنا از کارگران پوزش بخواهد زیراکه هیات امنا بطورغیر قانونی جایگزین شورای عالی
تامین اجتماعی شده است واین قدم تسلط بیشتر سرمایه داری ظالم بر منابعی است که از
سرمایه بین النسلی کارگران ایجاد شده است. شرط اول نشان دادن نمایندگی واقعی تلاش
برای اعمال نظارت های جدی و حداکثری کارگران در شورای عالی تامین اجتماعی و مبارزه
با هرگونه اعمال اراده ی سرمایه داری بر
آن است.آنچه در سه دهه اخیر درایران حاکم است سیاست سرمایه دارانه خشن نئولیبرالی
است که شیره کارگران را کشیده وسیستم برده داری را درایران حاکم کرده است. راه
نجات ازاین وضعیت فلاکتبار دردرجه نخست ایجاد اتحادیه های مستقل کارگری وتوده ای
وحظور فعالشان درمحل کار است تا بتوانند متحدا درمقابل تعرض افسارگسیخته
سرمایداران بایستند وازحقوق دمکراتیکوصنفی شان دفاع کنند. مبارزه پراکنده بدون
تشکیلات وچشمانداز روشن ره به جایی نخواهد برد.
به این گفتگوتوجه کنید!
تعجب کارشناسان سازمان جهانی
تامین اجتماعی از قوانین مداخلهگرایانهی مجلس و دولت برخی از نمایندگان به
قوانین اشراف ندارند.
اکبرشوکت
(عضو کارگری هیات امنای تامین اجتماعی) در خصوص تاکید عدهای بر تغییر قوانین کار و تامین
اجتماعی میگوید: ببینید سازمان تامین اجتماعی یکسری محاسبات اکچوئری دارد که در
کل دنیا مرسوم است. به عبارتی با توجه به وضعیت اشتغال، سن امید به زندگی، وضعیت
درمانی، رفاه، میزان مرگ و میر و میزان حوادث در جامعه محاسباتی انجام میشود و
براساس آن، سنی به عنوان سن بازنشستگی و معیاری برای پرداخت حق بیمه مشخص میشود و
در نهایت مبلغی که کارگر و کارفرما باید به عنوان حق بیمه پرداخت کند، تعیین میشود.
این محاسبات در کشور ما نیز انجام شده و مربوط به سال ۵۲ است، یعنی ۴۸سال از آن میگذرد
و اتفاقا اگر ما بخواهیم آن را بهروز کنیم سازمان تامین اجتماعی باید مبلغی بیشتر
به عنوان حق بیمه دریافت کند.
شوکت ادامه
داد: نمایندگانی که به دنبال تغییر قانون هستند، در سفرهای خارجی خود بروند ببینند
برچه مبنایی این حق بیمهها دریافت میشود و چه امکانات و خدماتی به آن مجموعهها
داده میشود. متاسفانه نمایندگان مجلس ما بر قوانین تسلط ندارند و متوجه موضوع نیستند.
ما در زمان ریاست آقای لاریجانی در مجلس از ایشان خواستیم حداقل یک دورهی آموزش
قانون برای نمایندگان بگذارند که بدانند قانون و قانونگذاری چیست و چه تاثیری میتواند
روی مسائل مختلف از جمله معیشت مردم داشته باشد.
وی افزود:
خیلی از این نمایندگان به قانون تامین اجتماعی آگاهی ندارند و فقط چون زمانی حق
بیمهای به سازمان پرداخت کردهاند، این زخمی شده بر پیکر نماینده و میخواهد هر
جور شده این زخم را جبران کند. سازمان تامین اجتماعی برمبنای قوانینی ایجاد شده
است که نمایندگان مجلسِ پیش از انقلاب اتفاقا کارشناسانه آن تصویب کردهاند.
عضو کارگری
هیات امنای تامین اجتماعی بیان کرد: چند سال پیش مرحوم نوربخش، کارشناسان سازمان
جهانی تامین اجتماعی و سازمان جهانی کار را به ایران دعوت کرد تا وضعیت دریافت حق
بیمه را بررسی کنند. برای آنها عجیب بود که چرا نمایندگان مجلس و دولت به صورت
مداخلهگرایانه قوانینی را برای تامین اجتماعی گذاشته بودند بدون اینکه بار مالی
آن را ببینند. آنها میگفتند این اقدامات اصلا عقلانی نیست.
دستمزدِ پایین فعالیتهای مولد،
دستمزد بالای فعالیتهای دلالانه
کارگران رغبتی به کار در محیطهای
تولیدی ندارند
شوکت با
اشاره به اقدامت سازمان تامین اجتماعی در کشورهای دیگر گفت: در زمان آقای نوربخش
همچنین قراردادی با سازمان تامین اجتماعی آلمان در خصوص حوادث ناشی از کار بسته
شد؛ کارشناسانی که به آنجا رفتند، دیدند در آلمان بیمارستانهای ویژهی حوادث ناشی
از کار وجود دارد. یعنی علاوه بر اینکه در زمینه پیشگیری فوقالعاده سختگیرانه عمل
میکنند و حوادث کار را نردیک به صفر رساندهاند، در حوزهی درمان نیز بیمارستانهایی
دارند که کارگر را تا مرحلهی بازگشت به کارگاه آماده میکنند. ببینید آنها چقدر
برای نیروی انسانی ارزش قائل میشوند؛ اما اینجا صداوسیما کارشناسانی میآورد که
تمام هم وغمش کوبیدن نیروی کار است.
وی با بیان
اینکه قانون کار به درستی اجرا نمیشود، گفت: سیاستهای کلان دولتها و قوانینِ
اشتباهی که نمایندگان مجلس وضع کردهاند کار را به جایی رسانده که امروز هیچ کارگری
حتی رغبتی به کار کردن در محیطهای تولیدی و مولد ندارد.
شوکت اظهار
کرد: در حال حاضر در خیلی از شهرکهای صنعتی کارفرمایان به دنبال کارگر میگردند،
اما کارگران وقتی میبینند که در این کشور ارزشگذاری به سمت دلالی و واسطهگری و
تاحدودی کارهای خدماتی است و وقتی میبینند با ده روز کار در این حوزهها میتوانند
حقوق کل ماه یک کارگر را به دست بیاورند، دیگر رغبتی برای کار کردن در حوزههای
مولد ندارند.
عضو کارگری
هیات امنای تامین اجتماعی تصریح کرد: صداوسیما چرا زمانی که سیاستهایی در راستای
حمایت از واسطهگری و دلالی انجام میشد، سکوت کرده بود؟ آن زمان به فکر افزایش
تولید نبود؟ چرا نمایندگان به جای اینکه به این مسائل فکر کنند به قانون کار و
تامین اجتماعی حمله میکنند؟
قانون کار نصفه و نیمه اجرا میشود
عدهای به دنبال پیادهکردن
نظام بردهداری هستند
شوکت تاکید
کرد: اگر همین قانون کار که به شکل نصفه و نیمه از کارگران حمایت میکند هم حذف
شود، دیگر هیچ کارگری حاضر نخواهد بود در حوزههای مولد کار کند. خود نمایندگان میدانند
که قانون کار درست اجرا نمیشود که اگر به درستی اجرا میشد، اتفاقا هم کارفرما و هم
کارگر راضی میشدند. ما به جای اینکه به کارفرما بگوییم برای نیروی انسانی ارزش
قائل شود و شخصیت و کرامت او را حفظ کند، با ضربه به قانون کار همین حقوق حداقلی
را هم میخواهیم از او بگیریم؟
وی با اشاره
به دستمزد پایین کارگران گفت: وقتی سبد معیشت از ده میلیون بالاتر است و حداقل
حقوق تنها ۳۵درصد از آن را پوشش میدهد، چگونه میتوانیم از مزد توافقی صحبت کنیم؟ با این
حقوق کارگر باید از خیلی از هزینههای اساسی خود بزند. این کارشناس مجری که حقوق
ده یا چند ده میلیونی میگیرد و نمایندهای که هم حقوق ده یا چند ده میلیونی مجلس
را دارد و هم خارج از مجلس برای خودش کسب و کاری راه انداخته، نمیتواند خود را
جای کارگر بگذارد و ببیند او چه وضعیتی دارد.
شوکت تصریح
کرد: به نظر میرسد عدهای میخواهند نظام سرمایهداری ظالم را برکشور حاکم کنند،
البته همین الان هم در چنین وضعیتی هستیم اما ظاهرا میخواهند همین اندک قوانینِ
حمایتی هم از بین برود و به بردهداری وحشتناک برسیم.
عضو کارگری
هیئت امنای تامین اجتماعی تاکید کرد: انتهای این مسیری که این افراد از آن صحبت میکنند و با ابزار تبلیغاتی
صدا و سیما به دنبال موجه نشان دادنِ آن هستند، چیزی جز افزایش فقر و فلاکت در
جامعه و بزرگتر شدن نهادهایی چون کمیتهای امداد و بهزیستی نیست.
نمایندگان مجلس دائم به وزیر
کار آدم معرفی میکنند!
شوکت در
واکنش ادعای برخی مبنی براینکه چون تامین اجتماعی درگیر فساد است پس قانون آن
باید تغییر کند، گفت: اول اینکه سازمان تامین اجتماعی یک سازمان درآمد - هزینه
است. به هر حال در این سازمانِ به این بزرگی تخلفاتی هم پیدا میشود و این تخلفات
اتفاقا ناشی از همین دخالت نمایندگان مجلس است.
وی ادامه
داد: من از همین صداوسیما میخواهم دوربینهای خود را روبهروی درهای وزارت کار بگذارد
تا ببیند روزانه چند نماینده مجلس، پرونده به دست وارد وزارت کار میشوند.
نمایندگان مجلس دائم به وزیر کار آدم معرفی میکنند و جا مشخص میکنند؛ مثلا میگویند
فلان فرد را مدیرعامل فلان هلدینگ کند! ما دو جلسه با وزیر کار داشتیم که در هر دو
جلسه نمایندگان میآمدند و وزیر کار مجبور بود برود پیش آنها. اگر نمایندگان
پیگیر حوزهی انتخابیهی خود هستند چرا در در مجلس آن را پیگیری نمیکنند؟ آیا
باید حتما به صورت خصوصی وزیر کار را ببینند؟
شوکت تصریح
کرد: اینها تخلفات و فساد به وجود میآورد. اتفاقا ما فکر میکنیم اگر اختیارات
تام دست بدنهی تامین اجتماعی باشد، آدمهای متخصصتری روی کار میآیند. باید
سامانههای شفافیت را گسترش دهیم تا اقدامات هر کسی مشخص شود و اگر کسی که به
عنوان هیئت مدیره مینشیند، معرفش نیز مشخص باشد. من فکر میکنم اگر معرفها معلوم
باشند میبینیم که نصف آنها را نمایندگان مجلس معرفی کردهاند.
عضو کارگری
هیئت امنای تامین اجتماعی افزود: اگر تخلفی هم وجود دارد، بخش زیادی از آن ناشی از
همین دخالت عوامل بیرونی است. البته اگر میزان این تخلفات را به نسبت درآمدها و
هزینهکردها مقایسه کنیم، عدد ناچیزی میشود. در هر حال این موضوع بهانهی خوبی
برای تغییر قانون نیست.
بدهی تامین اجتماعی به بانکها
از مرز ۵۰ - ۶۰هزار میلیارد تومان فراتر رفته است
وی تاکید
کرد: تامین اجتماعی متعلق به کارگران است؛ همین الان تامین اجتماعی ماهیانه ۳ –
۴هزارمیلیارد تومان کسری بودجه دارد و وام با بهرهی ۳۵درصد گرفته است. اگر میخواهند
این وضعیت را بدتر کنند، قانون را تغییر دهند اما بدانند که خشک وتر با هم میسوزد
و بالاخره سر شلاقی که بر تن کارگران میزنند در نهایت به آنها هم میخورد.
شوکت تصریح
کرد: من اخباری دارم که متاسفانه بدهی تامین اجتماعی به بانکها از مرز ۵۰ –
۶۰هزار میلیارد تومان فراتر رفته و به اموال فروشی روی آورده است. حال این روزهای
سازمان، حال انسانی است که لباس خود را میفروشد تا شکم خود را سیر کند. نمیدانم
چه چیزی از تامین اجتماعی باقی مانده که اینها چشم طمع به آن دوختهاند.
وی بیان کرد:
الان باید عاقلانه تصمیم گرفت و به فریاد سازمان تامین اجتماعی رسید. باید برای
پرداخت بدهی دولت به تامین اجتماعی تصمیم گرفت نه اینکه صداوسیما برنامهای بگذارد
و این سازمان را بکوبد. دیگر چیزی از این سازمان نمانده است.
شوکت بیان
کرد: کارگران به اندازهی کافی از تصمیمات و سیاستهای غلط سیاستگذاران آسیب دیدهاند.
کارفرمایان نباید فکر کنند که با تغییر قوانین منفعت میکنند بلکه برعکس آنها نیز
به شدت از این روند آسیب خواهند دید.
وی ادامه
داد: دولت آقای رئیسی فعلا اول راه است و ما امیدواریم وارد بازیِ آسیبزدن به
سازمان تامین اجتماعی و کارگران نشود. وزیر کار نیز تازه سازمان را تحویل گرفتهاند،
من مطمئن هستم ایشان بعد از اینکه بر مسند بنشینند متوجه خواهند شد که حوزهی اجرا
و کارشناسی با هم فرق دارد.
عضو کارگری
هیئت امنای تامین اجتماعی در پایان تاکید کرد: خدمت به کارگران این نیست که قانون
کار را به نفع دلالها و واسطهها و قانون تامین اجتماعی را به نفع
کارفرمایان تغییر دهیم؛ اتفاقا اسم این کار خیانت به کارگران است.
گفتگوی اکبر
شوکت با ایلنا چهارشنبه 31 شهریور 1400
/بخش-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%B1%DB%8C-9
***
درجبهه
نبردطبقاتی
اخباروگزارشات واعتراضات کارگری شهریور
ماه۱۴۰۰
اعتصابات و تجمعات و
صدور اعلامیه ها و بیانیه های کارگران و زحمتکشان در کنار موضع گیریهای سازمان
های صنفی مستقل راجع به مسائل مختلف در ماههای گذشته نشان از رشد و پیشروی
کارگران وزحمتکشان داشت. در این میان بحث تشکل یابی و وظائف تشکلات مستقل کارگران
و زحمتکشان جای ویژه ای داشته است.
حزب کار ایران(توفان)
همواره برمسأله تشکل یابی کارگران تأکید داشته و در مورد وظائف تشکلات گوناگون
طبقه کارگر مقالات بسیاری را در اختیار مبارزان راه آزادی طبقه کارگر قرار داده
است. حزب ما همواره کارگران و زحمتکشان را به تشکل یابی در سازمانهای صنفی و
سیاسی دعوت کرده و وظایف آنها را با زبانی ساده و در عین حال تئوریک توضیح داده
است. در اینجا باید مطرح کنیم که متأسفانه اشخاص و سازمان های صنفی و سیاسی وجود
دارند که نظرات انحرافی خود را به درون کارگران میبرند وبا راست روی و یا چپ روی
موانع بزرگی را در مقابل راه پر فراز و نشیب طبقه کارگر قرار میدهند و ضربات
نابود کننده ای به مبارزات کارگران و
زحمتکشان میزنند. طرح بوجود آوردن شورا بدون در نظر گرفتن شرایط و نیروی طبقه
کارگروتوازن قوای طبقاتی در مبارزه کنونی و یا نام تشکل دادن به تجمع بخشی از
کارگران یک صنف «در یک شهر تحت عنوان مجمع عمومی»، و جایگزین کردن آن با تشکل صنفی
و سیاسی و یا انتظار قدرت گرفتن و ایجاد شورا و هدایت تولید و درواقع حکومت کردن
به واسطه اعتصاب در یک شرکت و یا حتی اعتصاب چند هزار نفر در یک صنف در شهر های
مختلف، میتواند ضربات جبران ناپذیری به مبارزات کارگران وارد
سازد. این نظرات در بهترین حالت نشان از شتاب زدگی و عدم آگاهی بر مسائل و مکانیزم
تکامل اجتماع دارد و در بدترین حالت نشان از تمایل به ممانعت از پیروزی کارگران
دارد ولی در هر دو حالت پیروزی کارگران را به تاخیر میاندازد.در این میان ضدیت با
حزبیت و جایگزین کردن سازمان صنفی با حزب نشان از وجود اندیشه ضد کارگری طبقات
استثمارگر در میان بعضی ازفعالان کارگری دارد که مدافعان طبقه کارگر باید با آن به
مقابله برخیزند.
در شهریور ماه اعتصابات
و تجمعات کارگران و زحمتکشان علیه طبقات فرادست ادامه یافت و با قوت به پیش رفت که
در ذیل به بخشی از رخدادهای مباراتی نگاهی می اندازیم.
اخبار سرکوب و مقاومت
۲ شهریور
پنج تشکل مدنی و کارگری طی بیانهای در حمایت از وکیل کارگران هفت تپه،
محاکمه وی را محکوم کردند.. آنها در این بیانیه نوشتند: «وکالت و دفاع از حقوق کارگران جرم نیست.»
۵ شهریور
پنجم شهریور ماه، انجمن
پن سیدنی به دنبال انتشار ویدئوهای درز کرده از زندان اوین، با انتشار بیانیهای
نگرانی خود را نسبت به سلامت و امنیت سه عضو زندانی کانون نویسندگان ایران، رضا
خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن، و نیز کلیه زندانیان سیاسی در ایران
ابراز کرد.
۱۰شهریور
امیر عباس آزرموند،
توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد. سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران و حومه بازداشت امیرعباس آزرم وند را قویا محکوم ساخت و تلاش برای آزادی
ایشان را در دستور کار خود قرار داد. در بیانیه ای که بدین مناسبت انتشار داده
است، فشار، بازداشت و زندانی کردن کارگران، معلمان، فعالین کارگری و حامیان طبقه
کارگر را قویا محکوم ساخته است و خواهان مختومه شدن پرونده قضایی علیه ایشان و
آزادی بیقید و شرطشان شد.
۱۳ شهریور
پس از پیگیریهای
خانواده امیرعباس آزرموند، به آنها اعلام شده است که شعبه دوم بازپرسی دادسرای
اوین مسئول پروندهی اوست و قرار وثیقهی ۵۰۰ میلیون تومانی برای آزادی موقت
امیرعباس صادر شده است.
۱۷ شهریور
غلامرضاغلامیکندازی از
فعالین صنفی فارس که بعد از ۳۰ سال خدمت صادقانه در شرف بازنشستگی میباشد، توسط
نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت شد، خانواده و همکاران ایشان و فعالین صنفی فارس
خواهان آزادی بدون قید و شرط ایشان شدند.
جعفر ابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
ایران جهت آخرین دفاع به دادسرای ناحیه ۲ کرج احضار شد.
۱۹ شهریور دو
تن از کارگران نیشکر هفت تپه به اسامی مسلم چشمه خاور و محمد امیدوار ابلاغیه
الکترونیکی از طرف دادگاه!! دریافت کردند. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه با
انتشار بیانیه ای هرگونه پرونده سازی، بازداشت و تهدید مدافعین کارگران را محکوم
ساخت. در این بیانیه آمده است: «ادامه و تشدید فضای سرکوب فعالین اجتماعی از جمله مدافعین کارگری طی دو ماه گذشته بیشتر شده است. … این
شرایط بغایت غیر معقول در شرایطی اعمال می شود که فقر و نداری، تورم و بیکاری،
استثمار کارگران و مزد بگیران، عدم پرداخت حقوق های ناچیز ماهانه و همچنین عدم
امنیت شغلی را شاهد هستیم. در همین حال هر نوع تشکل یابی مستقل توسط نهاد های
امنیتی و پلیسی سرکوب می شود. … سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن محکوم کردن
بازداشت و تهدید فعالین کارگری و دیگر فعالین اجتماعی، خواستار آزادی بی قید و شرط
تمامی بازداشت شدگان میباشد.»
۲۰ شهریور
چند تن از اعضای هیئت
دبیران کانون نویسندگان ایران با بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو زندانی کانون
دیدار کردند. بکتاش آبتین، عضو سابق هیئت دبیران پس از نزدیک به یک سال حبس،
چهارشنبه ۱۷ شهریور ماه به مرخصی کوتاه مدت آمد. آبتین به همراه دو عضو دیگر کانون
نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن از مهرماه ۱۳۹۹ دورهی محکومیت
خود را در زندان اوین سپری میکنند.
۲۱ شهریور
یعقوب یزدانی دبیر
آموزش و پرورش بجنورد و عضو ارشد انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی بازداشت و راهی
زندان شد. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران رفتارهای خشونت آمیز و چکشی
با معلمان ایران را محکوم نمود و خواهان
آزادی فرهنگیان دلسوز شد.
۲۳ شهریور
فرزانه زیلابی، وکیل
مدافع پرونده کارگران شرکت هفت تپه با حکم دادگاه انقلاب اهواز به یک سال حبس
تعزیری و دو سال، ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد. به گفته ناصر زرافشان، وکیل خانم
زیلابی، او «تاوان دفاع از کارگران هفتتپه را میپردازد.» آقای زرافشان گفت که
درخواست تجدیدنظر خواهند کرد.
جمعی از کارگران هفت
تپه از بخشهای مختلف این شرکت با انتشار اطلاعیه ای رأی صادره علیه وکیل کارگران،
خانم فرزانه زیلابی را محکوم ساختند و خواهان آزادی او گشتند. در این اطلاعیه آمده
است: «... دستگاه فاسد قضایی بعد از دو سال هنوز رای صادر شده علیه بزرگترین
اختلاس کننده ارزی در تاریخ مملکت را اعلام نمیکند زیرا دادستان فاسد کل کشور با
آنها همدست است. اما در عوض برای وکیلی که از کارگران دفاع کرده است حکم زندان
صادر کرده است. ما به دستگاه قضایی اعلام میکنیم که حکم صادر شده باید فورا و
بدون قید و شرط لغو شود. »
آقای مهدی فتحی فعال
صنفی معلمان و کنشگر مدنی در زادگاهش پاسارگاد توسط نیروی انتظامی دستگیر و
بازداشت شد، این معلم تاریخ با ۲۷ سال سابقه خدمت به علت ناراحتی قلبی دارو مصرف
میکند و باید به زودی مورد عمل جراحی قلب (بالون) قرار گیرد.
۲۴ شهریور
هشت تشکل مستقل کارگری
و بازنشستگان محکومیت حکم صادره علیه خانم فرزانه زیلابی را محکوم ساختند. در
اطلاعیه ای که بدین منظور انتشار دادهاند آمده است: «وکیل کارگران نیشکر هفت تپه
فرزانه زیلابی، به اتهام تبلیغ علیه نظام به یک سال حبس و دو سال ممنوعیت خروج از
کشور محکوم شده است. کسانی که این حکم را صادر کرده اند بی تردید نه از زندگی و
مشکلات کارگران خبر دارند و نه میدانند صدور چنین احکامی باعث سربلندی و محبوبیت
افرادی چون این وکیل شجاع کارگران خواهد شد!
۲۷ شهریور
حکم شش سال زندان
اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته ۶۷ ساله عینا تایید شد. سندیکای کارگران شرکت واحد و
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن محکوم ساختن حکم ظالمانه و ناعادلانه اسماعیل
گرامی اعلام داشتند: «که با صدور اینگونه احکام هرگز نمیتوانید صدای
دادخواهی کارگران و بازنشستگان فرودستان و
دیگر اقشار محروم جامعه را خاموش کنید و قطعا این صداها با وضعیت اسفبار معیشتی و
شرایط موجود فعلی بلند و بلندتر خواهد شد.»
اتحاد سراسری
بازنشستگان ایران با انتشار اعلامیه ای محکومیت آقای اسماعیل گرامی فعال بازنشسته
را بار دیگر محکوم ساخت. در این اعلامیه آمده است: «... ما خواهان رفع ستم و آزادی
هرچه سریعتر ایشان و سایر کارگران، معلمان، نویسندگان، زنان، خبرنگاران، فعالان
محیط زیستی و فعالان صنفی دانشجویی هستیم. ما قاطعانه، مدافع تمامی آن فعالان
اجتماعی و بازنشستگی هستیم که به دلایل واهی با احکام ظالمانه به حبس و هر حکم ضد
انسانی دیگری محکوم شده اند و کیفر ظالمانهٔ شان را میگذرانند و خواستار آزادی بی
قید و شرط آنان هستیم.»
۳۱شهریور
سپیده قلیان فعال مدنی
طی ابلاغیهای الکترونیکی به شعبه ۲ دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب بوشهر
فراخوانده شد. از خانم قلیان خواسته شده است تا ظرف مدت ۵ روز از زمان درج ابلاغیه
در سامانه ثنا برای دفاع از اتهامات انتسابی
«نشر اکاذیب رایانهای و فعالیت تبلیغی علیه نظام» در این شعبه حاضر شود.
چهل و سه زندانی سیاسی و مذهبی محبوس در بند ۱۰ زندان مرکزی ارومیه دست
به اعتراض زدند. زندانیان اعتصابی در اعتراض به مخالفت شورای طبقهبندی زندان با اعزام زندانیان بیمار به
بیمارستان خارج از زندان از تحویل غذای دولتی خودداری کردند.
شاهین ناصری شاهد شکنجه
و قتل نوید افکاری در زندان به قتل رسید. یک زندانی سیاسی بنام فرهاد سلمانپور
ظهیر، که در زندان تهران بزرگ محبوس است، قتل شاهین ناصری را افشا نمود.
کارگران صنعت نفت،
پتروشیمی و نیروگاهها
۱ شهریور
شصت و پنجمین روز اعتصاب سراسری کارگران صنعت نفت در
پالایشگاه، مرکز پتروشیمی و نیروگاه در ۳۵ شهر ادامه یافت.
چهل کارگر پیمانی شرکت جم ۲ نیز که در واحد پارس
جنوبی مشغول کار هستند به اعتصاب سراسری پیوستند. هم اکنون دهها هزار نفر از
کارگران پیمانی صنعت نفت و گاز پالایشگاهی و نیروگاهها در حال اعتصاب هستند.
۳ شهریور
در پی فراخوان قبلی
کارگران صنعت نفت ایذه در حمایت از اعتصاب خود و تاکید بر خواستهها و مطالباتشان در محوطه
اشکفت سلمان واقع در جنوب
ایذه، دست به تجمع اعتراضی زدند.
در مسجدسلیمان کارگران قصد داشتند
برای تاکید بر تداوم اعتصاب تا محقق شدن مطالبات کارگران، تجمع کنند. اما ماموران
با حضور گسترده مانع گردهمایی آنان شدند.
۹ شهریور
کارگران پروژه ای شاغل در شرکت (او
دی سی سی) پالایشگاه اصفهان در اعتراض به خلف وعده و خودداری کارفرمایان از افزایش
حقوق بار دیگر دست به اعتصاب زدند.
جمعی از صنعتگران و کارگران پروژه ای شهرستان ایذه
روبروی فرمانداری این شهر تجمع اعتراضی برپا کردند.
۱۵ شهریور
پس از خلف وعده مدیریت پتروشیمی
کاویان عسلویه، کارگران این مجموعه بار دیگر دست به اعتصاب زدند. دو هفته پس از
پایان اعتصاب توسط این کارگران، مدیریت کاویان عسلویه علاوه بر عدم اجرای وعدهها،
۵ نفر از این پرسنل را به اداره اطلاعات
معرفی کرد. پرسنل این مجموعه کارگری اعلام کردند که به اعتصاب خود تا زمان
بازگشت همکارانشان به محل کار و تحقق مطالبات ادامه میدهند. در جریان اعتصاب کارگران پروژهای نفت، یکی از
حربههای کارفرمایان و پیمانکاران برای بازگرداندن کارگران به کار، وعده افزایش
حقوق بوده است. اما پس از آن، یا اصلا حقوقها را افزایش ندادهاند یا میزان
افزایش پایینتر از پیشنهاد کارگران بوده است. مدیران و کارفرمایان دولتی و خصوصی
تلاش میکنند با اخراج کارگران معترض صورت مساله را پاک کنند
۱۶ شهریور
کارکنان
پتروشیمی بندر امام که سال گذشته زیر نظر شرکت عملیات غیر صنعتی بندر ماهشهر قرار
گرفتند، در اعتراض به این موضوع مقابل پتروشیمی بندر امام دست به تجمع زدند و
خواهان بازگشت به پتروشیمی بندر امام شدند. این کارکنان پیش از این نیز بارها با
تجمع اعتراض خود را نسبت به این موضوع اعلام کرده بودند.
۱۷ شهریور
کارگران پروژه ای نفت همزمان با
هشتاد و یکمین روز از اعتصاب سراسری خود مقابل مجلس دست به تجمع اعتراضی زدند.
۲۲ شهریور
کارگران پروژهای در مشاغل جوشکار،
فیتر، سیویل، داربستبند، نصاب، قالببند و بتونریز در شرکت استیم شاغل در سایت
یک پتروشیمی بوشهر در اعتراض به عدم تحقق وعدههای پیمانکار و خلف وعده ها دست به
اعتصاب مجدد زدند و خواهان افزایش دستمزد
و تغییر نوبت کاری به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز استراحت و اجرای وعده های پیمانکار شدند.
۲۳ شهریور
کارگران ارکان ثالث در شیفت صبح
پالایشگاه فجر جم در اعتراض به تعرضات هر روزه به زندگی و معیشتشان دست از کار
کشیده و مقابل درب پالایشگاه تجمع کردند. این تجمع از ساعت ۶:۴۵ صبح آغاز و تا ساعت ۱۰:۳۰ ادامه داشت و از آنجا که
هیچ یک از مسئولین حاضر به پاسخگویی نشدند، کارگران پالایشگاه را ترک و به
خانه هایشان رفتند و بر ادامه اعتراض تاکید نمودند. در نتیجه اعتصاب این
کارگران واحد حمل و نقل نیز به صورت نیمه
تعطیل و همچنین رستوران پالایشگاه تعطیل شد. در ششم شهریور نیز این کارگران دست به
تجمع زده بودند.
۲۷ شهریور
کارگران شرکت پیمانکاری پارس قدرت
شاغل در پتروپالایش کنگان مجدداً دست به اعتصاب زدند. این کارگران پیشتر و با قول
مساعد پیمانکاران مبنی بر قبول شرایط کارگران به سر کار بازگشته بودند اما اینک و
با خُلف وعده از سوی پیمانکاران دوباره دست از کار کشیدند.
کارگران شاغل در شرکتهای مستقر در
بخش توسعهی فاز ۱۴ عسلویه مجدداً به خاطر خلف وعده کارفرما، دست به اعتصاب زده و
مقابل دفتر مپنا تجمع کردند.
۳۰ شهریور
بالغ بر ۳۰۰ تن از کارگران معترض
شرکت پتروشیمی بندر امام در اعتراض به وضعیت خود با حضور در محل این شرکت برای
پانزدهمین روز، دست به راهپیمایی اعتراضی زدند. کارگران اعتصابی خواستار بازگشت
تحت نظر شرکت مادر، یعنی پتروشیمی بندر امام شدند.
۳۱شهریور
کارگران پروژه ای در شرکت تولید
برق غرب کارون در اعتراض به خُلف وعده کارفرما مجدداً دست به اعتصاب زدند و تجمع
اعتراضی برپا کردند.
کارگران شاغل در شرکت اکسیر در فاز ١٤ در اعتراض به خلف وعده
پیمانکاران از روز ۲۷ شهریور دست به
اعتصاب زده و در کمپ ها هستند.
کارگران رسمی، قراردادی و پیمانکاری بومی منطقه بهرگان
دست به تجمع زدند. آنها در اعتراض به تصمیمهای غیرکارشناسانه و تبعیضآمیز مدیران
این شرکت تجمع کردند.
اعتصاب کارگران صنعت نفت و گاز نود و پنجمین
روز خود را پشت سر گذاشت. این اعتصاب در پالایشگاهها، صنایع پتروشیمی، نیروگاهها و تأسیسات وابسته به این
صنعت تحت کمپین ۲۰ـ۱۰ صورت گرفته است.
فرهنگیان
۶ شهریور
معلمان و فرهنگیان در اعتراض به کسر کردن از حقوق و برآورده
نشدن مطالباتشان مقابل ساختمان دیوان عدالت اداری در تهران تجمع کردند. به گفته
معترضان در پی واریز حقوق مردادماه معلمان، مبلغ ۲۰۰ هزار تومان از آنها کسر شده
است.
۸ شهریور
آموزشیاران نهضت سواد آموزی، در برابر معاونت برنامهریزی و توسعه
وزارت آموزش و پرورش واقع در خیابان قرنی تجمع کردند.
۱۴ شهریور
معلمان در مقابل مجلس و
سازمان برنامه و بودجه در اعتراض به عدم اجرای رتبه بندی و دیگر مطالباتشان دست به
تجمع اعتراضی زدند. «حقوق ما سه میلیون خط فقر ده میلیون!»
جمع زیادی از قبولشدگان
آزمون استخدامی سال ۹۹ آموزش و پرورش که اصطلاحاً کارنامه سبز نامیده میشوند
دومین روز تجمع اعتراضی خود را در اعتراض به عدم استخدام خود مقابل ساختمان وزارت
آموزش و پرورش برگزار کردند.
۱۶ شهریور
جمعی از معلمان جوان در
اعتراض به درصد بندی های ناعادلانه و
تبعیض آمیز فوق العاده ویژه، مقابل آموزش و پرورش تجمع کردند.
تعدادی از معلمان پیش
دبستانی در مدارس دولتی، با حضور در جلوی درب ورودی مجلس با در دست داشتن
پلاکاردهایی، اعتراض خود را به وضعیت استخدامی معلمان پیش دبستانی از سال ۹۱ تا ۹۹
را اعلام کردند.
۲۰ شهریور
جمعی از قبولشدگان آزمون استخدامی
سال ۹۹ آموزش و پرورش که اصطلاحاً کارنامه سبز نامیده میشوند برای هشتمین روز
متوالی در اعتراض به عدم استخدام خود مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش تجمع
برگزار کردند. جمعی از این تجمعکنندگان تحصنهای شبانه نیز دارند و طول شب را نیز
در همان محل مقابل وزارتخانه سپری میکنند. «سکوت فایده نداره کارنامه سبز بیداره»
تجمع اعتراضی معلمان در
شیراز همزمان با تهران و اهواز برگزار شد.
معلمان خواهان اجرای رتبهبندی و رسیدگی به وضعیت نامناسب معیشتی و کاری
هستند. «بدون رتبه بندی مدرسه بی مدرسه!».
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران در آستانه بازگشایی مدارس، در اعتراض به وضعیت کنونی بیانیه ای
منتشر ساخت و مطالبات فرهنگیان و دانش آموزان را در آن طرح کرد. در این بیانیه
آمده است: «... با ورود کرونا، آموزش دچار مشکلات عدیده شد. به خاطر نبود امکانات
و زیرساختهای ضروری برای معلمان و دانشجویان و کیفیت پایین اپلیکیشن شاد،حدود ۳۰
درصد ازدانشآموزان ترک تحصیل کردەاند. … ما به دولت و مجلس تا پایان شهریور فرصت
میدهیم تا خواسته های فوق را محقق نماید در غیر این صورت شورای هماهنگی طی
فراخوان برنامههای اعتراضی خود را اعلام خواهد نمود و تا تحقق مطالبات به
اعتراضات ادامه خواهد داد. ».
۲۱ شهریور
معلمان استان فارس در
مقابل اداره کل آموزش و پرورش شیراز دست به تجمع اعتراضی زدند.
۲۲ شهریور
دانشجویان پزشکی
دانشگاه آزاد مشهد در اعتراض به افزایش بی ضابطه و غیرقانونی شهریه دست به تجمع اعتراضی
زدند.
۲۳ شهریور
تجمع معلمان در اعتراض
به عدم اجرای طرح رتبه بندی، در شهر تهران مقابل مجلس و در استان های خوزستان و
لرستان، در مقابل اداره کل آموزش و پرورش این استان ها برگزار شد.
۲۷ شهریور
دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان با
انتشار اطلاعیه ای حمایت خود را از اعتراض بر حق معلمان اعلام داشتند. در این
اطلاعیه آمده است: «... ما دانشجویان نیز از مطالبات و خواستههای به حق تمام
معلمان اعلام حمایت میکنیم. ما حامی و همسنگر معلمان و دانش آموزان برابر سیستمی
هستیم که ۴۳ سال است وضعیت زندگی و معیشتمان را آنچنان به نابودی کشانده که نه
معلم، نه دانش آموز، نه دانشجو و نه استاد دانشگاه هیچ رضایتی از اوضاع ندارند.».
تجمع سراسری معلمان در استان های
خوزستان، آذربایجان شرقی،ایلام، فارس،
هرمزگان، چهارمحال و بختیاری، قم، اردبیل، کرمانشاه، اصفهان، لرستان، البرز،
کهگیلویه و بویراحمد، در اعتراض به عدم اجرای طرح رتبه بندی برگزار شد. این تجمعات
اعتراضی با خواست رتبه بندی ۸۰ درصدی هیات علمی، فوق العاده ویژه و سایر مطالبات
معلمان شاغل و بازنشسته برگزار میشود.
28 شهریور
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران با انتشار اطلاعیه ای از مطالبات فرهنگیان اعلام حمایت نمود. در
این اطلاعیه آمده است: «... تا رسیدن به خواسته های به حق فرهنگیان و دانش آموزان
از جمله : اجرای نظام رتبه بندی/ اجرای نظام همسان سازی حقوق بازنشستگان /تهیه ی
گوشی، سیمکارت و اینترنت رایگان برای همه ی معلمان و دانش آموزان کشور، با حضور
در مدرسه و خودداری از رفتن به کلاس درس و تدریس در فضای مجازی و خودداری از
فعالیت در سامانه ی شاد، به یاری شما جنبش سراسری فرهنگیان را ادامه خواهیم داد».
۳۰ شهریور
تجمع سراسری معلمان در تهران
اهواز، آبادان، الیگودرز، ایذه، مشهد، سنندج، کرمانشاه، خرم آباد، بروجرد، سبزوار،
تربت حیدریه، رشت و … مقابل وزارت آموزش و پرورش در اعتراض به عدم اجرای طرح رتبه
بندی برگزار شد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی
فرهنگیان ایران در بیانیه ی خود در حمایت از اعتراضات فرهنگیان اعلام داشت: «...
جمعی از معلمان برای روز پنجشنبه ، اول مهر در برخی شهرها اعلام تجمع صنفی کردهاند
که مورد حمایت شورای هماهنگی است. شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در
فراخوان تجمع خود به تاریخ ۲۹ شهریور ضمن حمایت از تجمعات معلمان، از تمام
فرهنگیان بازنشسته و شاغل دعوت کرده است در تجمع سراسری در تاریخ سوم مهر ساعت ۱۰
صبح شرکت نمایند».
۳۱ شهریور
کارنامه
سبزها با خواست بر حق اشتغال، نوزدهمین روز اعتراض و تحصن شبانه مقابل وزارت آموزش
و پرورش را پشت سر گذاشتند.
شهرداری
۱ شهریور
کارگران فضای سبز منطقه ویژه پارس جنوبی در اعتراض به پرداخت نشدن
مطالبات خود (اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، پرداخت پاداش نیمه دوم سال
۹۹ و اجرای طرح بیمه تکمیلی) تجمع
اعتراضی برگزار کردند.
۳ شهریور
کارگران اجرائیات شهرداری اهواز، در اعتراض به پرداخت
نشدن ۶ ماه حقوق و اخراج برخی از کارگران، تجمع اعتراضی برگزار
کردند.
۸ شهریور
کارکنان و کارگران شهرداری امیدیه
برای سومین روز متوالی نسبت به پرداخت نشدن ۴ ماه حقوق عقبافتاده در مقابل
فرمانداری این شهر دست به تجمع زدند و به بیتوجهی مسئولین شهرداری به خواستههایشان
اعتراض کردند.
کارکنان و آبداران اداره آب و
فاضلاب شهرستان ایذه در اعتراض به پرداخت نشدن حقوقهای عقبافتاده دست به اعتصاب
زدند. برخی از آبداران بیش از ۸ ماه حقوق و مزایا دریافت نکردهاند و شماری از
کارکنان نیز چندین ماه حقوق عقبافتاده را دریافت نکردهاند.
۱۳ شهریور
کارگران خدمات شهری شهرداری یاسوج
در اعتراض به عدم پرداخت ۵ ماه حقوق و پاداش و عیدی سالهای ۹۸ و ۹۹، مقابل
استانداری کهگیلویه و بویراحمد دست به تجمع اعتراضی زدند.
پنجمین تجمع کارگران اجرائیات
شهرداری اهواز با سوابق ۴ الی ۶ سال خدمت در اعتراض به صدور نامه اخراج از سوی
شهرداری مرکز و ابلاغ آن به پیمانکاران مربوطه مناطق، مقابل ساختمان شورای شهر
برگزار شد.
۱۴ شهریور
جمعی از کارگران شهرداری خرمشهر در
اعتراض به عدم پرداخت ۶ ماه حقوق معوقه و ۱۰ ماه حق بیمه، پنجمین روز تجمع اعتراضی خود را مقابل فرمانداری ویژه شهرستان برگزار کردند.
۱۵ شهریور
اعتراضات کارگران خدمات شهری
میاندوآب در استان آذربایجان غربی در اعتراض به پرداخت نشدن ۶ ماه حقوق و دیگر
مزایا، مقابل ساختمان شهرداری وارد هشتمین روز خود شد. کارگران بنرهایی در دست
داشتند که روی آنها نوشته شده بود: «ما کارگران خدمات شهرداری نان نداریم». «۶ ماه
حقوق عقبمانده کارگران خدمات شهری».
۲۰ شهریور
کارگران پیمانی فضای سبز شهرداری شاغل در مناطق ۱، ۲ و ۳ آبادان و منطقه آزاد
اروند همزمان مقابل ساختمان شهرداری مرکزی و دفتر شورای شهر آبادان تجمع اعتراضی
برگزار کردند. کارگران فضای سبز شهرداری آبادان؛ پس از هر بار پیگیری، فقط حقوقهای
عقبافتاده یک ماه خود را دریافت میکنند.
کارگران پیمانی شهرداری ایلام که از مراجعات مکرر و بدون نتیجه خود به نهادهای دستاندرکار
شهرداری نتیجهای نگرفتهاند، برای دریافت حقوقهای عقبافتاده خود جلو ساختمان
شهرداری این شهر تجمع کردند. کارگران شهرداری ایلام نزدیک به ۵ ماه است که حقوق دریافت
نکردهاند.
کارگران شهرداری هویزه در اعتراض
به پرداخت نشدن ۳ ماه از حقوقشان تجمع اعتراضی برگزار کردند. این کارگران با تجمع
در محوطه شهرداری هویزه، خواهان رسیدگی مسئولان مربوطه به مطالبات عقبافتاده
خود شدند.
کارمندان اداره آب و فاضلاب سوسنگرد در اعتراض به حقوقهای
پایین ۲ میلیون تومان تجمع کردند. در این تجمع کارمندان خواهان
پاسخگویی مسئولان استانی و شهرستانی و پرداخت حقوقهای عقب افتاده و بیمه شدند.
۲۹ شهریور
کارگران اخراجی واحد اجرائیات شهرداری اهواز برای هفتمین بار مقابل
درب ورودی شورای قلابی شهر دست به تجمع اعتراضی زدند. کارگران با پهن کردن بساط
دستفروشی پیاز و سیب زمینی نسبت به عواقب بیکاری این صنف هشدار دادند.
۳۰شهریور
کارگران
شهرداری کوت عبدالله در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و بیمه عقب افتاده، دست به تجمع زدند.
بازنشستگان
۱۴ شهریور
جمعی از بازنشستگان
کشوری و تامین اجتماعی در تداوم پیگیری مطالبات خود و مطالبات عمومی، در مقابل
سازمان برنامه و بودجه برای دست یابی به آنها دست به تجمع اعتراضی زدند. از اهم
خواستههای بازنشستگان «برخوردار شدن از حقوقی متناسب با تورم، پرداخت حقوق به
موقع در هر ماه، بهداشت و درمان رایگان، همسانسازی حقوق ها، تسریع واکسیناسیون،
پایان دادن به پرونده سازی و بازداشت مطالبه گران و عدالتخواهان وآزادی آنها،
آزادی اسماعیل گرامی و ...» میباشد.
۲۰ شهریور
بازنشستگان کشوری در مشهد در
اعتراض به اجرایی نشدن همسانسازی حقوق با کارمندان شاغل تجمع کردند. بازنشستگان
شرکت کننده در این تجمع که بیشتر آنها را زنان تشکیل میدادند، در راستای
مطالباتشان شعارهایی سردادند. از جمله: «یه اختلاس کم بشه مشکل ما حل میشه»،
«نیاز ما این زمان، معیشت و سلامت»، «نه تسلیم نه تطمیع، معیشت، سلامت».
۲۱شهریور
بازنشستگان فولاد در اصفهان و
خوزستان دست به تجمع اعتراضی زدند و خواستار تحقق مطالبات معیشتی و حقوقی خود شدند.
۲۳ شهریور
معلمان بازنشسته سال
۹۹ در مقابل مجلس در اعتراض به عدم پرداخت
پاداش دست به تجمع اعتراضی زدند.
۲۸ شهریور
جمعی از بازنشستگان و
مستمری بگیران صندوق بازنشستگی فولاد خوزستان مقابل ساختمان این صندوق در اهواز
تجمع کردند و خواستار تحقق مطالبات معیشتی و حقوقی خود شدند.
کارگران دیگر
۱شهریور
کارکنان تامین اجتماعی مازندران در اعتراض به عدم همسانسازی حقوق، روبروی تامین اجتماعی در ساری تجمع اعتراضی برگزار نمودند.
رانندگان کامیون در مرز پرویزخان خسروی با پارک کامیونهای خود در اعتراض به انتظار طولانی و ندادن مجوز خروج
و همچنین وضعیت نامناسب شرایط استقرار در مرز، دست به اعتصاب زدند.
پرستاران شاغل در بیمارستانهای سازمان تامین اجتماعی در شهرهای
تهران، بابل و ساری در اعتراض به پرداخت نشدن حقوقهای عقب افتاده و کم کردن
حقوق از سوی این سازمان، عدم برقراری فوقالعاده ویژه و اجرا نشدن همسانسازی
حقوق، در برابر
سازمان تامین اجتماعی دست به تجمع زدند. و همچنین پرستاران تهران در برابر مرکز آموزشی درمانی روحانی تجمع کرده و شعار میدادند:
«رئیس بیکفایت نمیخواهیم، نمیخواهیم».
۳ شهریور
رانندگان اتوبوس شرکت واحد شهرستان ساوه، در اعتراض به
پرداخت نشدن ۴ ماه حقوقهای عقب افتاده در برابر ساختمان فرمانداری این شهر تجمع
کردند.
کارگران معترض شرکت کشت و صنعت بیدمشک واحد گلخانه، به
صورت دستهجمعی از کار اخراج شدند. این کارگران اواسط مردادماه به تجدید نشدن قرارداد و عدم پوشش بیمه اقدام
به اعتراض کردند. این کارگران پس از اعتصاب، از ادامه کار محروم شدند.
کارگران کشت و صنعت بیدمشک به همراه خانوادههایشان در خانههای ۳۰ تا ۳۵ متری متعلق به این شرکت
که برخی حتی محل استحمام نیز ندارند، زندگی میکنند.
سندیکاها و اتحادیه های مستقل کارگری و بازنشستگان و روزنامه نگاران، بیانیهای تحت عنوان «عدم اجرای واکسیناسیون فوری،
رایگان، عمومی و استاندارد جنایت است»، منتشر کردند. در این بیانیه آمده است: «اکنون
ایران به یمن وجود حاکمیتی غیرمسئول و ناکارآمد به قتلگاهی تبدیل شده است. طبق
آمار رسمی، روزانه بیش از ۷۰۰ نفر بر اثر ابتلا به ویروس کرونا جان خود را از دست
میدهند. کشتاری با چنین وسعت تنها بخش کوچکی از مصیبتهای وارد شده بر خانوادهها
و شهروندانی است که به سوگ عزیزان خود مینشینند. … ما اعلام میکنیم خواستار
قرنطینه همراه با تامین حداقلهای زندگی در مدت لازم برای اجرای آن، برای کارگران
و زحمتکشان و فرودستان هستیم. بدون قرنطینه همراه با تامین معیشت برای اقشار مزد
و حقوقبگیر و بیکاران و فرودستان از دامنه این بیماری کاسته نخواهد شد. بیشک امر
واکسیناسیون و قرنطینه، بدون تامین دارو و تجهیزات بیمارستانی برای بیماران و
توزیع ماسک و مواد ضدعفونی برای عموم مردم کرونا پایدار خواهد ماند. ما خواهان
تامین این ضروریات اساسی برای کنترل و نابودی و ریشهکن کردن بیماری کووید۱۹
هستیم. ما بازداشت وکلایی را که بخاطر اعتراض به مسئولیتناپذیری حکومت تحت پیگرد
قرار گرفتهاند شدیدا محکوم میکنیم و خواستار آزادی بیقید و شرط و فوری آنان
هستیم».
۶ شهریور
کارکنان گروه مونتاژ ماشین سازی اراک در اعتراض به اعلام روز تعطیل بهعنوان روز کاری توسط
هیات مدیره شرکت دست به اعتصاب زدند. کارکنان این تصمیم هیات مدیره را توهین به
پرسنل دانستند و به کارخانه نیامدند.
۸ شهریور
پرسنل طرح تحول سلامت خوزستان به
دلیل برآورده نشدن خواستههایشان در برابر استانداری دست به تجمع زدند. آنان در
اعتراض به پرداخت نشدن حقوقشان از بابت اضافهکاری و چند شیفت کار کردن اقدام به
پهن کردن سفره خالی نمودند.
کارگران اخراجی حراست هفت تپه در
حالی که شصت و سومین روز اعتصاب را پشت سر گذاشتند، بدون حقوق بر سر مزارع حاضر میشوند.
آنها بدون دستمزد هم اکنون از مزارع نیشکر حفاظت میکنند. این کارگران محروم
سالیان درازی است در شرکت نیشکر مشغول کار میباشند، آنان به دلیل سیاستهای ضد
کارگری مسئولین هفته تپه و به بهانه اتمام قرارداد از کار اخراج شدهاند. اما
همچنان خود را حافظ مزارع نیشکر میدانند و به حفاظت از مزارع نیشکر مشغول هستند.
این کارگران مانع میشوند احشام وارد مزارع شده و آن را نابود کنند.
۱۰ شهریور
پرسنل شرکت سیاحتی غار علی صدر همدان در اعتراض به اخراجشان از کار پس از تعطیلی شرکت توسط
شرکت سیاحتی دست به تجمع زدند.
کارگران و کارکنان مترو در مهرشهر کرج،
در اعتراض به پرداخت
نشدن حقوقهای عقبافتاده دست به تجمع زدند.
کارکنان شرکتی دانشگاه علوم پزشکی کردستان در سنندج، در اعتراض به برآورده نشدن مطالباتشان، در برابر ساختمان استانداری
تجمع کردند.
۱۳ شهریور
کارگران تهران جنوب در
بندر مجیدیه. نسبت به عدم امکانات رفاهی، دست به تجمع اعتراضی زدند.
پرسنل جهاد نصر کرمانشاه برای چندمین روز متوالی در
اعتراض به عدم پرداخت ۱۳ ماه حقوق، سنوات و عیدی خود مقابل استانداری دست به
تجمع اعتراضی زدند.
۱۵ شهریور
کارگران مخابرات روستایی در اعتراض
به پرداخت نشدن حقوق و مزایای خود و نادیده گرفته شدن مطالباتشان مقابل اداره کل
تعاون، کار و رفاه اجتماعی در اهواز تجمع اعتراضی برگزار کردند.
سندیکای کارگران شرکت
واحد با انتشار اطلاعیه ای خواهان بازنگری و اجرای هر چه سریعتر طرح طبقه بندی
مشاغل در شرکت واحد شد. در این اطلاعیه آمده است: «باید هرچه زودتر طرح بازنگری طبقه بندی مشاغل را بطور کامل اجرا کنید. اجرای این طرح در این وضعیت بحرانی نه تنها در حقوق بازنشستگی
کارگران و رانندگان شاغل تاثیرگذار است، بلکه در شرایط سخت معیشتی و گرانی افسار
گسیخته میتواند گوشه ای از مشکلات
معیشتی، درمانی و آموزشی رانندگان و کارگران زحمتکش و بازنشستگان را تامین کند.
سندیکا تاکید میکند در صورت عدم فوری اجرای کامل طرح طبقه بندی مشاغل، کارگران و
رانندگان شرکت واحد حق اعتراض را به اشکال مختلف برای خود شان محفوظ میدانند.».
جمعی از کارگران شرکت هفت تپه در
اعتراض به عدم تعیین تکلیف مالکیت و مدیریت شرکت و عزل و نصبهایی که توسط مدیران
اسدبیگی صورت میگیرد دست به اعتراض زده و در محوطهی شرکت تجمع و راهپیمایی
کردند. کارگران معترض همچنین مدیران شرکت را از دپارتمان مدیریت بیرون کرده و درب
دپارتمان مدیریت را بستند. کارگران هفت تپه ۲ ماه حقوق معوقه دارند و خواهان تحقق
تمامی مطالبات خود هستند.
۱۶شهریور
کارکنان شرکتی مخابرات شهر قم در اعتراض به برآورده نشدن
خواستههایشان دست به تجمع زدند. و خواستار اجرای قوانین تبدیل وضعیت شدند.
۱۷ شهریور
پرسنل شرکتی مخابرات برای دومین
روز دست به تجمع اعتراضی زدند. آنها با خواست تبدیل وضعیت استخدامی در برابر ستاد
فرمان اجرایی خمینی تجمع کردند. شرکت کنندگان در این تجمع از سراسر کشور به تهران
آمدند.
۲۰شهریور
کارگران چادرملو به
خواسته هایشان رسیدند.این پیروزی بر کارگران مبارک باد!
رای هیئت تشخیص به نفع
کارگران حمل و نقل سبک و سنگین مجتمع چادرملو که با طرح دعوی علیه کارفرمای اصلیِ
چادرملو، خواستار حذف شرکت پیمانکاری و عقد قرارداد مستقیم با کارفرمای مادر شده
بودند، به نفع کارگران ابلاغ شد و نوع قرارداد این کارگران را دائمی اعلام کرد و
کارفرما موظف شد کلیه مطالبات این کارگران از جمله حقوق، اضافه کاری، جمعه کاری،
تعطیل کاری و… را بپردازد.
رانندگان استان خراسان رضوی در فولاد سبزوار (جوین) بهخاطر بیتوجهی
مقامات استان به مطالباتشان و
پایین بودن کرایه ها دست به تجمع و اعتصاب زدند.
۲۱شهریور
طی فراخوان شورای هماهنگی اتحادیه
هماهنگ کننده رانندگان سراسر کشور مبنی بر اعتصاب، رانندگان استان خراسان رضوی در
فولاد سبزوار (جوین) بخاطر بی توجهی و پایین بودن کرایه ها دست به اعتصاب زدند.
۲۲ شهریور
کارگران سد شفارود رضوانشهر در پی بدقولی در پرداخت حقوق معوقه ۳ ماهه، مجددا در برابر این شرکت تجمع کردند.
۲۷ شهریور
شماری از کارگران مجموعه ورزشی
آزادی، در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات مزدی شان، در مقابل ساختمان وزارت ورزش و
جوانان واقع در تهران، تجمع اعتراضی برگزار کردند.
سندیکای کارگران شرکت
واحد با انتشار اطلاعیه ای نسبت به عدم تامین امکانات رفاهی مناسب برای رانندگان (
سیستم سرمایش) و سختگیریها به رانندگان به مدیریت ناکارآمد شرکت واحد هشدار داد
و اعلام داشت: «در صورت ادامه این روند با اعتراضات مقتضی رانندگان مواجه خواهد
بود.».
جمعی از کارگران
غیرنیشکری شرکت هفتتپه مقابل درب مدیریت این شرکت دست به تجمع زدند. کارگران
غیرنیشکری با چندین سال سابقه از کار اخراج شدهاند و خواهان بازگشت به کار و
تبدیل وضعیت هستند.
۳۰ شهریور
جمعی از کارگران پله
برقی خط یک، دو، چهار و پنج مترو تهران در مقابل ساختمان شورای شهر تجمع کردند.
این کارگران نسبت به تعویق سه ماهه در پرداخت حقوق خود از سوی شرکت پیمانکار
اعتراض دارند.
کارگران شرکت سیمان خوزستان تجمع کردند. آنها در اعتراض
به پرداخت نشدن حقوقهای عقبافتاده روبروی شرکت سیمان دست به تجمع زدند.
۳۱ شهریور
شماری از کارکنان بانکهای ادغامشده در بانک سپه برای دومین روز، روبروی ساختمان بانک سپه مرکزی در تهران دست به تجمع
اعتراضی زدند. این کارکنان نسبت به تغییر احکام شغلی، کاهش حقوق و پرداخت حقوق و
مزایای کمتر به کارکنان ادغامی در مقایسه با کارمندان بانک سپه، اعتراض دارند.
شهریور ماه به پایان رسید ولی دفتر
مبارزات کارگران زحمتکشان همچنان باز است. علاوه بر وجود روحیه قوی مبارزاتی که در
میان کارگران و زحمتکشان موج میزند نیاز به تشکل سراسری پیش از پیش برجسته است.
آنچه در مبارزه فعالان کارگری بیش از هرچه خودنمایی میکند و وظیفه خطیری را در
مقابلشان میگذارد، وظیفه تبلیغ و تلاش برای ایجاد تشکل مستقل سراسری است. تشکل
سراسری کارگران آن اسلحه قدرتمندی است که کمبودش بیش از هر زمانی حس می شود.
چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است!
***
کهنکی، فعال کارگری هفتتپه در
گفتگو با امتداد دررابطه با صدورحكم سركوبگرانه عليه وكيل خود، خانم فرزانه زيلابي
:
آقایان علنا به کارگران میگفتند که
به فرزانه زیلابی وکالت ندهید!/ کارگران به شدت از صدور حکم علیه وکیل خود خشمگین
هستند/ در دفاع از وکیل کارگران، تجمع اعتراضی یا امضای طومار خواهیم داشت/ ما تا
آخر در کنار وکیل خود ایستادهایم
این همه سال برای کارگران پروندهسازی
کردند و از آن جا که فشار افکار عمومی بر آقایان وجود داشت، نتوانستند، رایی علیه
آنها صادر کنند. اما فکر میکنند که خانم زیلابی تنهاست که به سادگی علیه او حکم
صادر شود. ما تا آخر در کنار وکیل خود ایستادهایم.
امتداد- گروه خبر: هفته گذشته که فرزانه زیلابی،
وکیل کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به یک سال جبس تعزیری و دو سال
ممنوعیت خروج از کشور محکوم شد.
حسن کهنکی، فعال کارگری و از
کارگران با سابقه شرکت هفتتپه در گفتگویی با امتداد، ضمن اشاره به این حکم، اظهار
داشت: متاسفانه این حکم صادر شده و ما صدور آن را به نوعی، انتقام از کارگران میدانیم.
به شخصه در روند صدور این حکم، ردپای نهادهای امنیتی را میبینم.
آقایان علنا به کارگران میگفتند
که به فرزانه زیلابی وکالت ندهید!
وی افزود: آقای جعفری چگینی، شخصی
که اکنون، مسئولیت حفاظت قوه قضائیه در استان خوزستان را بر عهده دارد، طی سالهای
اخیر و در زمانی که رئیس دادگستری شهرستان شوش بود، علنا به برخی از کارگران و
کارگران بازداشتی گفته بود که زیلابی را به عنوان وکیل پرونده خود انتخاب نکنید.
این فعال کارگری، تصریح کرد: تصور
میکنم که این حکم به نوعی، یک تسویه حساب با این وکیل با شرافت دادگستری به دلیل
دفاع تمام قد از حقوق کارگران بوده است.
کارگران به شدت از صدور این حکم
خشمگین هستند
کهنکی، تاکید داشت: کارگران به شدت
از صدور این حکم خشمگین هستند و ممکن است که به همین دلیل در روزهای آینده تجمع
اعتراضی داشته باشیم. خانم زیلابی در طول ۸ سال گذشته بدون اینکه هزینهای از کارگران دریافت کند، زحمات حمایت حقوقی از
پرونده آنها را متقبل شده و همیشه شاهد بودیم که حتی با هزینه شخصی خود برای
انجام این امور رفت و آمد میکرد.
این کارگر هفتتپه، عنوان داشت:
وقتی مطرح میشود که وکالت، شغل نیست، حقیقتا تجلی این جمله را در رفتار و کردار و
شرافت این خانم مشاهده میکنید. این وکیل با شرافت در طول ۸ سال گذشته به کارگران، بدون چشم داشت خدمت کرده و اگر نوبتی هم باشد، الان
نوبت کارگران است که از ایشان حمایت و دفاع کنند.
یک مفسد اقتصادی بالغ بر دو
میلیارد دلار ارز این مملکت را به تاراج برده و الان آزادانه میچرخد
وی، یادآور شد: ما در روزهای آینده
از طریق برنامههایی نظیر برگزاری تجمع و امضای طومار از وکیل کارگران حمایت
خواهیم کرد. صدور چنین حکمی واقعا جای تعجب و تاسف دارد. یک مفسد اقتصادی بالغ بر
دو میلیارد دلار ارز این مملکت را به تاراج برده و الان آزادانه میچرخد و پروندهاش
هم همچنان بدون صدور حکم نهایی باقی مانده است. حال در مقابل برای یک وکیل که تنها
از کارگران زحمتکش کشور حمایت و دفاع کرده پرونده تشکیل داده و حکم او را صادر میکنند.
انتظار ما این است که سریعا پروندهسازیها
متوقف شود
کهنکی، تصریح کرد: این چه عدالتی
است؟ همانطور که گفته شد در روزهای آینده، حتما با نظر کارگران برای حمایت از خانم
زیلابی اقدام خواهیم کرد.
این فعال کارگری، بیان داشت: قاضی
پرونده اسدبیگی، سه ماه قبل گفت که ظرف مدت ۱۵ روز آینده حکم او را صادر خواهیم کرد، هنوز این ۱۵ روز فرا نرسیده است. اما برای وکیلی که از مظلومین دفاع میکند، سریعا پرونده
تشکیل شده و حکم صادر میشود. انتظار ما این است که سریعا پروندهسازیها
متوقف شود.
ما تا آخر در کنار وکیل خود
ایستادهایم
وی در پایان گفت: این همه سال برای
کارگران پروندهسازی کردند و از آن جا که فشار افکار عمومی بر آقایان وجود داشت،
نتوانستند، رایی علیه آنها صادر کنند. اما فکر میکنند که خانم زیلابی تنهاست که
به سادگی علیه او حکم صادر شود. ما تا آخر در کنار وکیل خود ایستادهایم. همانگونه
که ایشان برای دفاع از کارگران هزینه داده، ما هم در دفاع از این وکیل با شرافت،
حاضر به پرداخت هزینه هستیم.
#به نقل از " امتداد"
#تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۰
***
بیانیه مشترک در محکومیت حکم
ظالمانه
شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر رای بدوی شعبه ۲۶ "دادگاه انقلاب" درباره
اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته۶۷ساله را عینا تائید کرد
اسماعیل گرامی کارگر سابق کارخانه
کارتنسازی و فعال حقوق بازنشستگان، که در ۱۷ اسفند پس از بازداشت یک
روزه از زندان آزاد شده بود، ۱۴ فروردین با هجوم وحشیانه ماموران
وزارت اطلاعات به خانهاش مجددا بازداشت
شد. ماموران که تلفنهای همراه او و اعضای
خانوادهاش را ضبط کرده بودند این کارگر بازنشسته را به بند ۲۰۹
زندان اوین و سپس به زندان فشافویه
منتقل کردند. او پس از ۵ ماه بازداشت در دادگاهی چند دقیقهای و بدون حضور
وکیل در شعبه ۲۴ دادگاه انقلاب محاکمه و به ۶ سال زندان، پرداخت جزای نقدی و تحمل ۷۴ ضربه شلاق محکوم شده
بود. دستگیری و محکومیت اسماعیل گرامی واکنش
حکومت به شرکت او در اعتراضات بازنشستگان است که با
خواست معیشت، بهداشت و درمان درخور، اداره صندوقهای
بازنشستگی توسط نمایندگان مستقل در شهرهای
مختلف
ایران تداوم دارد. این حکم سرکوبگرانه طی انتشار
بیانیه مشترکی توسط اتحادیه های کارگری.....بشدت محکوم شده
است. دراین بیانیه چنین میخوانیم:
حکم زندان، شلاق و جزای نقدی علیه
«اسماعیل گرامی» ظالمانه است، آزادش کنید
مردمی که اسماعیل گرامی را میشناسند،
بهخوبی میدانند که او یک بازنشسته و معترض به شرایط ناگوار و سخت
زندگی بازنشستگان است که نتیجه و ناشی از سیاستهای
نادرست اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که رنج آن بر
همهی مردم تحمیل شده است!
همهی مردم دریافتهاند که برای بستن
دهانها و واداشتن آنها به سکوت و عدم مطالبهی خواستههای برحق، احکام
ظالمانه به استناد اتهامات ساختگی و
رنگباخته مانند «تبلیغ علیه نظام» و یا «اجتماع و تبانی بهقصد ارتکاب جرم علیه
امنیت کشور»، دستگیر و محاکمه میشوند و ناروا
به زندان و شکنجه محکوم میگردند.
این اتهامات آنقدر بهلحاظ حقوقی بیپایه
است که در انشای احکام نیز خودنمایی میکند؛ چرا که یک نفر بهتنهایی قادر
به اجتماع نیست و اگر اجتماع و تبانی در کار
است، پس جمعی را باید شامل باشد و نه یک فرد را. و اگر قصد ارتکاب
علیه امنیت کشور در کار بوده است، باید مصادیق
آن محرز و مشخص و اثباتی باشد؛ که هیچگاه چنین ادعایی اثبات
نشده است.
امروز با این احکام کلی و بیاعتبار
است که کارگران، معلمان، بازنشستگان، زنان، دانشجویان، وکلا، نویسندگان،
هنرمندان و کلیهی مردمِ معترض به
شرایط بسیار بدی که زندگی، کار، معیشت، سلامت و همهی
حقوق و آزادیها را سلب کرده است، با این
اتهامات کیفر میدهید!
آیا برای مردم جان بهلب رسیده، راهی
جز اعتراض وجود دارد؟ بازنشستهای که پس از سی سال کار، خواهان آن بوده
است که به معیشت و زندگی او، برابر
آنچه شما قانون میدانید، اقدام به اعتراض مسالمتآمیز کند و برابر همان اصل
۲۷ قانون اساسی عمل کرده است، چرا به «اجتماع و
تبانی علیه امنیت کشور» متهم میشود؟ آیا مسببان همین
دشواریها از گرانی و تورم گرفته تا بحرانِ
بیکاری و سلامت، مرتکب سلب امنیت از همین مردم و محکومین
نشدهاند؟
تهدید و اخلال در امنیت کشور با
اختلاسها و دزدیها، مصداق آشکار، مسلم و واقعی دارد، نه با اعتراض به حق
معیشت و آزادی بیان حقایق!
آنچه کارگران، اعم از شاغل یا
بازنشسته، خواسته و دنبال کردهاند، «حق داشتن تشکل آزاد و مستقل»، «حق
برخورداری از هر شکلی از اعتراض برای بیان
خواستهها و مطالبات خود» و «حق برخورداری از معیشت و رفاه و
تامین حال و آیندهشان» است و آقای «اسماعیل
گرامی» جز اینها چه خواسته است که عملکردش، تبانی
و اجتماع به قصد ارتکاب علیه امنیت کشور تلقی
شده است؟
«اسماعیل گرامی» و دهها زندانیِ محکوم با این نوع
اتهامات؛ مردم و صاحبان واقعی این کشور هستند که با اقدام
علیه امنیت وطن، خودزنی نمیکنند، چرا
که وطن آنها این خاک است و نه سرمایهها و حسابهای بانکی داخل و خارج
و یا سرمایههایی که دست پروردگان، آقازادهها
و دزدان با چراغ با خود میبرند و شما "منادیان امنیت" برای محاکمهی
آنان و حتی کسانی از آنها که بنا به
دلایل روشن و مشخصِ موارد اتهامی، بازداشت شدهاند و در زندان (آن هم به
بهترین شکل از آنان پذیرایی و مراقبت میکنید!)
ارادهای در کارتان نیست!
این چگونه امنیتی است که کارگران،
معلمان، زنان، دانشجویان، نویسندگان و وکلا یعنی نیروهای مولد ارزش و
فرهنگ آن را تهدید میکنند؟
ما امضا کنندگان این بیانیه با اعتراض
مجدد به همهی احکام صادره که تا کنون در نظام قضایی کشور علیه تمامی
فعالان صنفی، مدافعان حقوق اساسی
مردم، نویسندگان، سایر زندانیان سیاسی -عقیدتی، مردم معترض و سایر
روشنفکران روا شده است، خواهان آزادی بی قید و
شرط آنان هستیم.
١-سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه
٢-سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی
تهران و حومه
٣-گروه اتحاد بازنشستگان
۴-اتحاد بازنشستگان
۵-انجمن صنفی
روزنامه نگاران آزاد تهران
۶-اتحاد سراسری
بازنشستگان ایران
گروه زنان بیدارزنی
٧-کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای
کارگری
٨-کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری
ایران
جمعی از بازنشستگان کارگری استان
لرستان لرستان
٩-شورای بازنشستگان ایران
***
در حاشیه سفر امانوئل مکرون رئیس
جمهورفرانسه به عراق
امانوئل مکرون ، کارگزار امپریالیسم فرانسه ، روزششم
شهریور ۱۴۰۰
به بغداد سفرکرد . هدف اصلی سفرش به عراق ، پرکردن خلائ حضورامپریالیسم آمریکا به
دلیل شکست درعراق ، سوریه وافغانستان است .
مکرون وشرکای فرانسوی همراهش درنشست منطقه ای بغداد
باعنوان «همکاری ومشارکت»شرکت کردند . همکاری با کی؟ ومشارکت درچی؟ ، پرسش هایی
است که پاسخ آن درحوصله این متن نیست .
امانوئل مکرون ، نماینده ی امپریالیسم فرانسه به
مانندهمه کارگزاران امپریالیست ها ، آدمی ریاکار ، دروغگو ومثل مارخوش خط وخال
موذی وفریبکاراست . اودراین جلسه طی سخنانی گفت : «همه ی مامیدانیم که «داعش»
هنوزیک تهدیداست. ازاین رومهم نیست آمریکاییهاچه تصمیمی میخواهند بگیرند ،
مااینجا باقی خواهیم ماند تا با تروریسم بجنگیم .»
امپریالیسم فرانسه اززبان «مکرون» اعلام میکند که میخواهدبا
داعش وتروریسم درعراق ومنطقه بجنگد !!؟؟
«زیرکی خندید وگفت:بوالعجب کاری پریشان عالمی»!
درتاریخ ۱۹
آگوست ۲۰۱۹ ،
مقامات فرانسوی گزارش دادند که «حدود ۴۵۰
شهروند فرانسوی – شهروند فرانسوی - مرتبط باداعش درسوریه زندانی ویا در اردوگاه
پناهندگان به سرمیبرند .»
حال چه تعداد داعشِ شهروندِ فرانسوی درعراق وسوریه به
دست نیروهای مردمی کشته شدند برنگارنده این متن معلوم نیست !؟
وقتی میگوییم امپریالیستها ریاکار و(مارموذی) هستند ،
سرِ سوزنی سخن به گزاف نمیگوییم .
امانوئل مکرون ، این گماشته ی کلان سرمایه داران
فرانسوی ، تبلیغ علیه باورهای مسلمانان وکشیدن کاریکاتور ازپیامبر مسلمانان ، که
به هیچ وجه سرشتِ دفاع ازآزادی بیان را ندارد ، مجازودفاع از آزادی بیان وقلم میداند
، اما درعراق به شهرکاظمین و کربلا وبه دیدار «حرمین شریفین» واماکن
«مقدس»مسلمانان میرود . ازمسجد النوری که «البغدادی» بربالای منبر آن«دولت اسلامی
شام وعراق» رااعلام کرده بود ، بازدیدمیکند . وچون کاخ الیزه ازقبل و از
سرِریاکاری ، اعلام کرده بود که حمایت ازمسیحیان خاورمیانه بخشی ازسفر مکرون به
عراق است ، لذا برای عوامفریبی مسیحیان فرانسه ، ازکلیسای تاریخی «بانوی من» موصل
که توسط داعش به شدت تخریب شده بود دیدن مینماید !
دراین دیدار«نیقودیموس داودمتی»کشیش کلیسای ارتدوکس
موصل ازرئیس جمهورفرانسه میپرسد ؛ «وقتی داعش درروزروشن آمد و ما را آواره کرد
شما کجا بودیدواین دولتهای بزرگ کجا بودندوچراهیچکدام علیه داعش نایستادید»؟!
«پاسخ» مکرون راهیچ رسانه ای پخش نکرد . چون اساسا
مبارزه ای علیه داعش درکارنبوده ونیست .
پس ازبازگشت امانوئل مکرون وشرکای همراهش به فرانسه ،
کمپانی فرانسوی«توتال» قراردادی به ارزش ۲۷
میلیارد دلار با حاکمان فرومایه عراق امضا میکند وبه بورژوازی غرب میفهماند که
زیارت کربلا وقبور امامان شیعه با چاشنی شارلاتانیسم سیاسی چه برکاتی برای
امپریالیستها و مشخصا امپریالیسم فرانسه به همراه دارد .
باتوجه به مقاله کوتاه فوق این پرسش اساسی مطرح میشود
که ؛ آیاخطراصلی درراه پیشرفت زندگی درکشورهایی نظیر عراق ، لیبی ، سوریه ، سودان
، سومالی واکثرکشورهای آمریکای جنوبی وتقریبا همهِ کشورهای قاره آفریقا ،
امپریالیستهای غربی به ریاست آمریکا هستند که حدود ۱۰۰۰
پایگاه نظامی درجهان دارد یا کشورهایی که به رغم حاکمیت سرمایه وسیستم امپریالیستی
به ناچار در موضع دفاعی و مخالفت باامپریالیسم جهانی قرارگرفته اند و به مانند
امپریالیستهای ناتویی ، دشمن بالفعلِ حق حاکمیت وتمامیت ارضی دیگر کشورهای جهان
نیستند ؟
هوشیاری درمبارزه طبقاتی علیه رژیمهای ضد خلقی
ودرمبارزه ملی علیه امپریالیسم ، شرط اساسی وحیاتی است . شناخت هردودشمن داخلی
وخارجی وتحلیل درست شرایطِ مبارزه ، شرط لازم برای آزادی ، استقلال وحقوق اجتماعی
است .
***
چند یادداشت کوتاه سیاسی
آمار تکاندهنده از سفره مردم زحمتکش ایران
۷دهک جامعه در
معرض سوءتغذیه هستند؟
طبق گزارشات
رسمی ،سرانه مصرف گوشت، برنج و لبنیات مردم ایران کاهش داشته است. آخرین بررسیها
هم نشان میدهد در سال ۹۷، شرایط اقتصادی به گونهای بوده که هفت دهک جامعه
نتوانستهاند کالری مورد نیاز خود را تامین کنند. حالا سوال اینجاست که آیا
ایرانیان با سوءتغذیه مواجه هستند؟
فقط سفره دهکهای
کمدرآمد کوچک نشده. تورم، حتی روی مصرف بالاترین دهکهای جامعه هم اثر گذاشته و
میزان مصرف مواد غذایی آنها را هم کاهش داده است.
کاویانی،
کارشناس اقتصادی:
مردم بخشی از
مصرف مواد غذایی را حذف کردهاند. اما چیزی جایگزین این مواد نشده است.
تا سال ۹۸
مردم کمبود کالری خود را با قند و شکر جبران میکردند. اما در سال ۹۹ قیمت قند و
شکر هم افزایش داشته و برخی خانوادهها توان خرید آن را هم ندارند. برای همین
موضوع سوءتغذیه در ایران جدی است.
مجموع مصرف
گوشت در یک خانوار دهک اول در ماه زیر ۴ کیلو گرم است. یعنی از گوشت مورد نیاز
ماهانه یک فرد هم کمتر است!
میزان مصرف
ماهانه لبنیات در این خانوارها هم ۸ کیلو است. اما هر فرد باید روزانه ۵۰۰ گرم
لبنیات مصرف کند که نمیکند.
این آمارها
سرانه مصرف مردم در سال ۹۷ و ۹۸ است. سالهایی که تورم آن بسیار کمتر از سال ۹۹ و
۱۴۰۰ بود.
علاوه بر این
۶۰ درصد درآمد خانوار صرف هزینههای مسکن میشود و مردم با ۴۰درصد باقیمانده باید
سایر هزینهها را بدهند، به نظر میرسد داشتن سرپناه و دیگر هزینهها بر تامین
کالری مقدم است.
پس از شیوع
کرونا، مصرف گوشت قرمز حدود ۷۲ درصد از خانوادههای افراد بیکارشده، کاهش جدی پیدا
کرده و حدود ۱۵ درصد از خانوادههای بیکارشدهها، حتی پیش از دوره بیکاری نیز
توان خرید گوشت قرمز به صورت ماهانه را نداشتهاند.آیا کوچک شدن سفره مردم، بیکاری وگرانی ودستمزد نازل از
آسمان نازل شده است یا محصول سیاست ویرانگر سرمایه دارانه نئولیبرالی رژیم جمهوری
اسلامی است که پس ازگذشت چهل ودوسال انقلاب مردمی بهمن همچنان ریاکارانه برطبل
مستضعفان می کوبد؟
***
کشورهایی که بیشترین ثروت جهان را در اختیار دارند به شرح
زیر هستند
ایالات
متحده:١٠۵.٩٩ تریلیون دلار
چین: ۶٣.٨٣
تریلیون دلار
ژاپن: ٢۴.٩٩
تریلیون دلار
آلمان: ١۴.۶۶
تریلیون دلار
انگلستان: ١۴.٣۴
تریلیون دلار
فرانسه: ١٣.٧٣
تریلیون دلار
هند: ١٢.۶١
تریلیون دلار
ایتالیا: ١١.٣۶
تریلیون دلار
کانادا: ٨.۵٧
تریلیون دلار
اسپانیا: ٧.٧٧
تریلیون دلار
ثروت خالص ملی به عنوان دارایی خالص ملی یک کشور
شناخته میشود. یعنی کل مبلغ ارزش داراییهای یک کشور
منهای بدهیهای آن کشور است. این به کل ثروت
خالص که توسط شهروندان یک ملت در یک زمان معین در اختیار
دارد،
اشاره دارد.
آمریکا با ۱۰۶ تریلیون دلار، مالک ۲۹% از ثروت
جهان است! سهم ایران دو دهم درصد است
سازمان کمکرسان آکسفام درسال ٢٠١٧ با انتشار
گزارشی نوشته است که دارایی ٨ فرد ثروتمند در جهان برابر با
نیمی از جمعیت جهان است، در این گزارش بار دیگر
از نابرابریهای موجود در اقتصاد جهان و زیاد شدن فاصله بین
فقرا و ثروتمندان ابراز نگرانی شده است.
راهی جز برانداختن این نظم انگلی سرمایه داری
واستقرار سوسیالیسم وجودندارد!
زنده باد سوسیالیسم
***
صدای فروپاشی جامعه را نمیشنوید؟
یک طلاق به
ازای هر دو ازدواج؛ صدای فروپاشی جامعه را نمیشنوید؟
براساس آمار
اعلامی سازمان ثبت احوال کشور، در استانهای تهران، البرز و مازندران به ازای هر
دو ازدواج، یک طلاق صورت میگیرد، به طوری که نسبت ازدواج به طلاق در دو استان
تهران و البرز پایینترین تعداد در سطح کشور است.
یک فقیر مطلق
به ازای هر سه ایرانی؛ صدای فروپاشی جامعه را نمیشنوید؟ گزارش پایگاه اطلاعات
رفاه ایرانیان نشان میدهد؛ در سال های اخیر، مساحت زیر خط فقر به شدت افزایش
یافته تا جایی که از هر سه نفر در ایران، یک نفر فقیر است؛ تازه باید در نظر داشته
باشیم که در این پایش، شاغلان فقیر را در نظر نگرفتهاند؛ که اگر در نظر گرفته
شود، از آن دو نفر، یک نفر دیگر نیز قطعاً فقیر واقعی است.
یک ترک تحصیل
از هر سه دانش آموز؛ صدای فروپاشی جامعه را نمیشنوید؟ تا آغاز سال تحصیلی جدید
یعنی ۱۴۰۱ ـ ۱۴۰۰ فقط یک هفته باقیست، اما سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی کشور
اعلام کرد "هنوز ۲ میلیون و ۱۱۰ هزار دانشآموز نسبت به خرید اینترنتی کتابهای
درسی خود اقدام نکردهاند."
امروز این سه
آسیب و بحران، خانواده های ایرانی را به صورت جدی و فراگیر تهدید میکند. خانواده
کوچک ترین ومهم ترین نهاد هر جامعه ای به شمار میرود که علیرغم همه بحران ها و
دگرگونی هایی که با آن روبرو هست، اگرچه به قول آنتونی گیدنز «نمیتوان گفت که در
آستانه زوال وفروپاشی کامل قرار دارد» اما به شدت در معرض آسیب است و صدای فروپاشی
آن از برخی جوامع به گوش میرسد.
بر اساس
آمارها، یک سوم خانوارهای ایرانی، زیر خط فقر قرار دارند. برآورد خط فقر متوسط
کشوری برای سال ۱۳۹۹، یک میلیون و ۲۵۴ هزار تومان به صورت سرانه بوده که نسبت به
خط فقر سال ۱۳۹۸ رشد ۳۸ درصدی داشته است. افرادی که کمتر از میزان خط فقر درآمد
داشتهاند، حدود یکسوم جمعیت را تشکیل دادهاند واین یعنی از هر سه نفر، یک نفر
زیرخط فقر.
حال پرسش
اساسی این است که آیا همه این آمارها و هشدارهایی که نسبت به فروپاشی جامعه داده
میشود، همچنان سیاه نمایی ست؟ همه آمارهای آمده در متن این یادداشت، یا از منابع
رسمی داخلی ویا مراجع معتبر جهانی است. آیا ما میتوانیم چشم وگوش خود را بر حقیقت
وضعیت موجود جامعه ایران ببندیم وصدای این تَرکها را نشنویم که هشداری به از هم
پاشی است؟/عصرایران
چرا صدور نفت ايران به چین كاهش يافت
براساس آمار
اتاق تهران، صادرات نفت ایران به چین ۹۹ درصد کاهش
داشته است. بنا بر آمار اتاق بازرگانی
ایران، میزان صادرات نفت ایران به چین در ۷ ماه اول سال ۲۰۲۱
حدود ۱۱
میلیون دلار بوده است. آن هم در حالی که چین تا پیش از این یکی از اصلیترین
مشتریان نفت ایران بوده است به نظر میرسد چینیها در این هفت ماه نفت خود را از
مجرای دیگر تامین کردهاند.
زیرا درست در
زمانی که میزان صادرات نفت ایران به چین به ۱۱ میلیون دلار
رسیده، عربستان ۲۳ میلیارد دلار نفت به چین فروخته است. دو هزار برابر
ایران!
رضی
حاجی آقامیری، عضو هیات نمایندگان اتاق تهران:
”تحریمها بر روابط ایران و چین هم اثر گذاشته و سبب شده چین از ایران
نفت نخرد. البته چین تنها کشور دوستی نیست که به ناگهان سیاستهای خود را تغیییر
میدهد.
کاهش صادرات ما
با وجود امضای قرارداد ۲۵ ساله بسیار دور از انتظار بود. وقتی چنین قرارداد طولانی و
استراتژیکی امضا میشود، معمولا سیاستهای عمومی هم در آن لحاظ میشوند
***.
آمریکا کشتار کودکان افغانستانی در حمله پهپادی را تایید کرد
«مارک
میلی» رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا در پاسخ به پرسشی درباره کشته شدن
کودکان افغانستانی در حمله پهپادی به کابل، تلویحا به این کشتار اذعان کرد واین
«اشتباه» را پذیرفت.
وی در کنفرانس خبری چهارشنبه ١۵
سپتامبر کشته شدن افراد غیرنظامی در حمله پهپادی را مجبور شد تایید کند. این جنایت
بقدری آشکاربود دیگر کتمانش ممکن نبود.
پیش از این مقامات رژیم طالبان اعلام کرده بودند، یک
پهپاد آمریکایی به خانهای در منطقه خواجه بوغرا در منطقه پانزدهم پلیس کابل حمله
کرد که در نتیجه آن ۹ تن از اعضای یک خانواده کشته شدند.
آمریکا پس از این حمله مدعی شد اعضای داعش را مورد
هدف قرار داده اما مشخص شد در این حمله ۷
کودک جان باختهاند.
این نخستین بار نیست که آمریکا ومتحدین جنایتکارش
مردم بیگناه وغیر نظامی افغانستان را به قتل میرسانند وبا یک پوزش آبکی ازکنارش
میگذرند! درخلال ٢٠ اشغال افغانستان قریب به ١ میلیون کشته ومجروح که اکثرشان
مردم غیرنظامی بوده اند. رسانه های مزدور فارسی زبان درقبال این کشتارها همواره
سکوت کرده اند. مرگشان باد!
***
تشدید تضادهای
امپریالیستی
فرانسه سفرایش در آمریکا و استرالیا را برای مشورت به
پاریس فراخواند
درپی تشدید تنش در روابط فرانسه با استرالیا و آمریکا، پاریس سفرای خود در این
دو کشور را برای مشورت فراخواند. این تنش در پی لغو قرارداد فروش زیردریاییهای
فرانسوی به استرالیا موسوم به «قرارداد قرن» ایجاد شد.
ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه گفت که سفرای کشورش در واشنگتن و کانبرا
به دلیل اهمیت «استثنایی» اعلام پیمان امنیتی بین آمریکا، بریتانیا و استرالیا که
منجر به لغو «قرارداد قرن» شد فراخوانده است.
وی افزود که سفرای کشورش به درخواست امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه از
واشنگتن و کانبرا فراخوانده شدند. این برای اولین بار است که فرانسه سفرایش از
آمریکا و استرالیا را فرا میخواند.
استرالیا به دنبال اعلام پیمان امنیتی «اوکوس خرید
زیردریاییهای عادی از فرانسه را فسخ کرد تا به جای آنها از
آمریکا زیردریایی با انرژی هستهای تحویل بگیرد.
فرانسه نقش آمریکا در فسخ این قرارداد بزرگ را به «خنجر از
پشت» تشبیه کرده است. چند تنش و اختلاف بین
آمریکا و قدرتهای اروپایی تا پیش از به قدرت رسیدن دونالد
ترامپ در سال ۲۰۱۷ وجود داشت اما ریاستجمهوری او به اختلافها در دو سوی اقیانوس اطلس ابعاد
جدیدی
بخشید.
اروپاییها با وجود تنشهای متعدد
با واشنگتن در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ امیدوار بودند تا با آغاز دوران
ریاست جمهوری جو بایدن فصل جدیدی در روابط با
واشنگتن گشوده شود،امیدی که این روزها پس از خروج آمریکا از افغانستان و اعلام
پیمان امنیتی «اوکوس» با مشارکت آمریکا، بریتانیا واسترالیا رنگ باخته است.
پافشاری جو بایدن بر موعد ۳۱ اوت (۹ شهریور) برای خروج نظامیان
آمریکایی ازافغانستان باعث شد تا لندن، برلین و پاریس در برابر عمل انجامشده قرار
گیرند..
اکنون نیز فرانسه تنها چند هفته پس
از خروج شتابان نظامیان آمریکا شاهد فسخ قرارداد فروش زیردریایی به استرالیا است.
پاریس از این قرارداد به عنوان
«قرارداد قرن» نود میلیارد دلاری، یاد میکرد. یک مقام ارشد در کاخ سفید روز
پنجشنبه گفته بود که واشنگتن از قبل فرانسه را در جریان اعلام پیمان امنیتی
«اوکوس» و لغو قرارداد زیردریاییها قرار داده بود. سخنانی که ساعاتی بعد از سوی
پاریس تکذیب شد..
بحران دیپلماتیک کنونی بین فرانسه
وآمریکا و درهم شکسته شدن توهم اروپاییها درباره تفاوت رویکرد جو بایدن
با دونالد ترامپ ممکن است فرانسه
را که چند ماه دیگر عهدهدار ریاست دورهای اتحادیه اروپا خواهد شد در پیگیری
موضوع استقلال راهبردی اتحادیه
اروپا و تشکیل نیروی نظامی اروپایی مصممتر کند..
مجموعه این تضادها واز طرفی شکست مفتضحانه غرب درافغانستان نزاع بلوک ناتو راتشدید وازدرون آن را تضعیف خواهد کرد.
***
گوشهای از تاریخ موسیقی ایران و نقش
شجریان در تکامل آن(1)
برای آنکه بتوانیم به نقش تاریخی «شجریان» در
پاسداشت و غنای فرهنگ غنی و ارزشمند موسیقیای ایرانی پیببریم، برای آنکه نشان
دهیم که «شجریان» از اتهاماتی که نابخردان، کوردلان، بیسوادان دهانبین و انقلابینمایان
کُندذهن بر او وارد میسازند، مبراست، برای آنکه نشان دهیم زندگی هنری ۴۰ سال
گذشته «شجریان» علاوه بر خدمت به حفظ سُنن بیهمتای موسیقی ایران، متعهد بودن او
به هنر و مردم را نشان دهیم، برای آنکه نشان دهیم که برخلاف ادعاهای گندهگویان،
موسیقی او در خدمت مذهب و نظام حاکم نبوده و ریشه در تاریخ کهن سرزمین ما ندارد
و.... ناچاریم که به اختصار گریزی به
تاریخ و تکامل موسیقی کلاسیک (سنتی) ایران بزنیم تا به اهمیت نقش «شجریان» در
حفاظت، ارتقاء و شکوفائی آن در دوران حاکمیت ارتجاع سیاه خرافهگرا پیببریم.
بر اساس نشانههائی که در چغامیش (از خاندان
چغانیان میآید که در مسیر علیای جیحون میزیستهاند) یافت میشود، قدمت موسیقی
ایران به ۳۴۰۰ سال پیش از میلاد مسیح برمیگردد. حتی در خوزستان قدیم ارکستر وجود
داشته است و در دوره هخامنشیان سه نوع موسیقی در ایران وجود داشته است: مذهبی،
نظامی و محلی. اما در دوران ساسانیان بود که موسیقی ایرانی هویت جدید پیدا کرد.
موسیقی سنتی (کلاسیک) ایران، که موسیقی
«دستگاهی» نیز نامیده میشود، شامل «دستگاهها»، «گوشهها»، «نغمهها» و
«آوازها»ئی است که از سالها پیش از میلاد مسیح به امروز سینه به سینه در متن مردم
ایران جریان داشته است. بخش بزرگی از آسیای میانه، پاکستان، جمهوری آذربایجان،
ارمنستان، ترکیه و حتی یونان از این موسیقی متأثر بوده است. بنابر این موسیقی
ایرانی جزو کهنترین سَبکهای موسیقیائی از دوران باستان تا به امروز است.
موسیقی ایرانی در دوران قبل از اسلام، در زمان
حاکمیت ساسانیان، آهنگهائی که به «باربُد» نسبت میدهند، شامل ۷ «خسروانی»، ۳
«لحن» و ۳۶۰ «دستان» بوده است، که در واقع نشان از هفت روز هفته، سی روز ماه و
سیصد و شصت روز سال دارد. در ادامه نشان خواهیم داد که هفت دستگاه و قریب به ۳۵۰
گوشهای که امروز در موسیقی اصیل ما به چشم میخورد، ریشه در همان ۷ «خسروانی» و
۳۶۰ «دستان» دارد. در دربار خسروپرویز علاوه بر «باربد»، «نکیسا» و «آبتین» نیز
جزو خنیاگران (آوازخوان، نوازنده) و رامشگران بودهاند. ساز اصلی آنها «بَربَط»
بود که بعد از حمله اعراب آن را به عربستان بردند و بعدها با تغییراتی در عراق به
«عود» تبدیل شد. در دربار خسروپرویز در هر برنامه موسیقی نظم خاصی برای اجرای
آهنگها در نظر گرفته میشد. یعنی هر برنامه موسیقی حاوی یک «خسروانی»، یک «لحن» و
یک «دستان» بوده است.
«محمد نیشابوری» در رساله موسیقی خود (قرن ششم
هجری) ابداع هفت پرده موسیقی را به «باربد» نسبت میدهد. «نیشابوری» در همان رساله
از شخصی به نام «سعیدی» نام میبرد که هفت پرده را به دوازده پرده ارتقاء میدهد.
«هرچه باربد ساخت و بزد هفت پرده بیش نبود به موافق هفت کواکب، چون سعیدی فرا
رسید، پرده را به دوازده رساند». هفت پرده «باربد» تا زمان یزدگرد سوم آخرین
پادشاه ساسانی معمول بود.
موسیقی در دوران ساسانیان در ایران رونق بسیار
داشت. اما در سال ۶۵۱ میلادی، که ایران از اعراب شکست خورد و تحت سلطه اعراب
درآمد، برای یک دوره طولانی افول کرد. علیرغم این میتوان گفت که موسیقی در ایران
ریشه در ایران باستان دارد. موسیقی کلاسیک (سنتی) در ایران جزو فرهنگ غنی ایران
بشمار میآید. تقریباً همه اقوام ایران دارای موسیقی محلی خود هستند.
«Henry George Farmer»
بریتانیائی، که متخصص موسیقی عربی بود، (۱۹۶۵ تا ۱۸۸۲) معتقد است که «موسیقی اعراب
بسیار محدود بود، بعد از فتح ایران و آشنائی با موسیقی ایران، نوازندگی را از
ایرانیان فراگرفتند». اگرچه دربار حکام صدر اسلام مملو از هنرمندان ایرانی بود،
اما غالباً میراث فرهنگ موسیقیائی ساسانی را به عربی درآوردند. و این در حالی است
که «عمرابنخطاب» چندین هزار کتاب را سوزانده و قسمت عمده از میراث علمی و هنری
ایرانیان را نابود ساخته بود. از قرن چهارم تا نهم هجری دانشمندان و فیلسوفانی
نظیر «ابونصر فارابی»، «بوعلی سینا»، «صفیالدین اُرمَوی»، «قطبالدین شیرازی» و
«عبدالقادر مراغهای» در کتابها و رسالات خود مبحثی را به موسیقی اختصاص داده
بودند. در آن دوران دوازده «مقام» اصلی وجود داشته است که عبارتند از: «عشاق»،
«نوا»، «بوسیلک»، «حسینی»، «حجاز»، «راهوی»، «زنگوله»، «عراق»، «اصفهان»، «زیرافکند»
و «بزرگ». این دوازده «مقام» از هفده «درجه» یا «مایه» یا «تُنالیته» اجرا میشدند.
علاوه بر آنها ۲۴ «گوشه» نیز وجود داشته که عبارتند از: «دوگاه»، «سهگاه»،
«چهارگاه»، «پنجگاه»، «عشیرا»، «نوروز عرب»، «ماهور»، «نوروزخارا»، «بیاتی»،
«حصار»، «نَهُفت»، «عُزال»، «اوج»، «نیریز»، «مُبَرقَع»، «رکب»، «صبا»، «همایون»،
«زابل»، «اصفهانک»، «بستهنگار»، «خوزی»، «نهاوند» و «محّیر» به اضافه «نغماتی»
مانند: «گنج بادآورد»، «گنج گاو» ،«گنج سوخته»، «سروستان»، «شبریز» و «فرّخروز» و
... اما «عبدالقادر مراغهای» در قرن نهم، دوازده مقام موسیقی ایرانی را به شرح
زیر بیان میدارد: «عشاق»، «نوا»، «بوسیلک»، «راست حسینی»، «حجاز»، «رهاوی»،
«زنگوله»، «عراق»، «اصفهان» و «زیرافکند». علاوه بر این آوازههای ششگانه:
«کَوِشت»، «گردانیه»، «نوروز»، «سلمک»، «مایه» و «شهناز» نیز جزو موسیقی دستگاهی
آن زمان بودهاند. میبینیم که موسیقی در ایران در گذر زمان پیوسته در حال تغییر و
تکامل بوده است.
آنچه امروزه در موسیقی اصیل ایرانی به عنوان
دستگاه موسیقی جا افتاده و معمول گشته است، شامل ۷ دستگاه: «شور»، «ماهور»، «سهگاه»،
«چهارگاه»، «راست پنجگاه»، «همایون»، «نوا» هستند. به اضافه ۵ دستگاه آوازی:
«ابوعطا»، «بیات ترک»، «افشاری» و «دشتی» (از متعلقات شور) و «بیات اصفهان» (از
متعلقات همایون)، که در مجموع ۱۲ مقام موسیقی اصیل ایران را تشکیل میدهند. هر
کدام از این مقامها خود شامل تقسیمبندیهای کوچکتر تحت نام «گوشه» هستند که با
توجه به نوع ردهبندی به آنها ردیفِ
«سازی» و ردیفِ «آوازی» میگویند. «گوشهها» هر کدام نام مخصوص به خود را
دارند که در لابلای سطور قبل از بعضی از آنها نام برده شد. در کتابهای «منوچهری
دامغانی»، «فرخی» و دیگران لاقل در اشعار آنها به بیش از ۱۰۰ واژه برمیخوریم که
نامهای «گوشهها»ی موسیقی ایرانیاند. بدون تردید این «گوشهها» در زمره همان
«گوشهها»ئی هستند که در دوره ساسانیان بکار میرفتند.
در اینجا مایلیم به نقش «تعزیه» در ادامه حیات
موسیقی دستگاهی اشارهای داشته باشیم. موسیقی «دستگاهی» در طول حیات خود از بعد از
حمله اعراب به ایران با ممنوعیت فراوان مواجه بوده است و لذا سالها در پوشش
موسیقی «تعزیه» امکان ادامه حیات یافت. در این دوره به دلیل منع سایر انواع
موسیقی، مراکزی در تبریز، قزوین و اصفهان - به دلیل تجمع تعزیهخوانان - تشکیل شد.
برگزارکنندگان «تعزیه» که به سبکهای مختلف آوازی ایران آشنائی داشتند، توانستند
از این طریق نقشی موثر در حفظ و ادامه حیات موسیقی دستگاهی داشته باشند. «تعزیه»
از زمان «زندیه» کار خود را آغاز کرد، اما در زمان قاجار بود که «ملاکریم قزوینی»
و «اقبال آذر» «گوشهها» و «ردیفها» را جمعآوری کردند و با همت این دو بود که ۷
دستگاه موسیقی و ۵ دستگاه آوازی و ۳۶۰ گوشه با تغییراتی حفظ شد.
«ردیف»، در تئوری موسیقی ایرانی به طرز قرارگرفتن «آهنگها» و
«نغمات» موسیقی گفته میشود. هر یک از این «نغمات»، که به آن یک «گوشه» گفته میشود،
جزئی از یک دستگاه یا آواز است که بر اساس روند گسترش ملودی و موقعیت مکانی در
«دانگ»های یک دستگاه یا آواز مرتب میشوند. «ردیف» موسیقی ایرانی نقش مهمی در
فرهنگ موسیقی کلاسیک ایران در دوره معاصر ایفاء کرده و هنوز هم میکند. اهمیت آن
در فرهنگ موسیقیائی جهان تا جائی است که ردیفهای موسیقی ایرانی به عنوان نخستین
پرونده مستقل ایران به عنوان میراث فرهنگی ناملموس نزد یونسکو به ثبت رسیده است.
یکی از مهمترین کسانی که در زنده نگاهداشتن «ردیف» در موسیقی ایران نقش داشت،
«میرزا عبدالله فراهانی» بود که سینه به سینه به دو فرزند موسیقیدان زمان خود
«میرزا عبدالله» و «آقا حسینقلی» منتقل کرد. لازم به یادآوری است که «میرزا
عبدالله فراهانی» ابداعکننده ساز «تار» نیز بود. گرچه نسخههای اصلی «ردیف»های
«میرزا عبدالله» و «آقا حسینقلی» ضبط و یا مکتوب نشدهاند، اما «ردیف» شاگردان
آنها به صورت ضبط شده یا مکتوب باقی مانده است. «ردیف»سازی «میرزا عبدالله» ۳۵۰
«گوشه» دارد و «ردیفِ آوازی» «محمود کریمی» ۱۴۵ «گوشه» و «ردیفِ آوازی» «دوامی»
۱۸۸ «گوشه» دارند. که طبعاً بخشی از «گوشه»ها در آنها تکراریاند. یکی از محسنات
«گوشه»ها در «ردیفِ نوازی» و «ردیفِ آوازی» این است که نوازنده یا خواننده میتواند
با ترکیب آنها «بداهه نوازی» و «بداهه خوانی» کند. «ردیفسازی» در موسیقی ایرانی
گستردگی بیشتری از «ردیفِ آوازی» دارد. ردیفهای «سازی» به طور عمده از «میرزا
عبدالله» و «آقا حسینقلی فراهانی» نظم یافته و ردیفهای «آوازی» به طور عمده از
استادان «دوامی» و «طاهرزاده» «علینقی وزیری» بود که قریب به ۶۰ سال پیش «ردیف» را
برای اولین بار به «نُت» درآورد و «درویشخان» نیز اولین کسی بود که «ردیف» را از
دربار به میان تودهها برد. هنرستان موسیقی را نیز «وزیری» تأسیس کرد. در عین حال
«وزیری» نوازده و آهنگسازی چیرهدست بود. نخستین ارکستر کشور ما را هم او تأسیس
کرد. «روحالله خالقی»،"ابولحسن صبا" و "موسی معروفی" از دست
پروردگان او هستند. «موسی معروفی» با آشنائی که با «ابوالحسن صبا»، «نور علی
برومند»، «علی اکبر شهنازی»، «رکنالدین مختاری» و «احمد عبادی» داشت، ردیفهای
آنان را با تار و سه تار «سلیمان روحاَفزا» ضبط و منتشر کرد. در دوران پهلوی
موسیقی کلاسیک (سنتی ایران) برای اولین بار از دربار فاصله گرفت و به میان مردم
رفت.ادامه دارد
***
رفیقی انقلابی، یار زحمتکشان و
میهندوست، ما را ترک کرد
سیامک لطف اللهی مبارزی ایستاده و
علاقمند به ایران و سرنوشت مردم میهنش در سن 79 سالگی در15 شهریور1400 بعلت بیماری
ناشی از ویروس کرونا در تهران جهان را بدرود گفت.
سیامک لطف اللهی از نادر کسانی است که
تلاش کرده در برخورد به مبارزهای که بر ضد رویزیونیسم خروشچف در اروپا و در درون
حزب توده ایران در گرفت، در بازگوئی آن تا حدودی جنبه بیطرفی را حفظ نماید. وی به
نقش نشریه توفان و رفقای انقلابی احمد قاسمی و غلامحسین فروتن در مباره با
رویزیونیسم و برافراشتن پرچم مارکسیسم لنینیسم اشاره میکند که از این بابت مورد
نقد یاران سابق خود قرار گرفت. سیامک برای اینکه دروغهائی را که حتی هم پیمانان
سابقش در مورد توفان رواج میدادند، خنثی کند با رفقای توفان تماس گرفت و خواهان
آن شد که کمبودهای اطلاعاتی و یکجانبه وی را در این زمینه برطرف نمایند. همین امر
باعث شد که یک دید انتقادی نسبت به "سازمان انقلابی" داشته باشد. در
کتابش در مورد وی چنین آمده است.
«سیامك لطفاللهی متولد 1321 است. وی
دیپلم ریاضی را در سال 1341 از دبیرستان فرخی آبادان اخذ كرد و در فروردین 1342
برای ادامه تحصیل عازم اتریش شد. در همان سال به عضویت كنفدراسیون جهانی دانشجویان
و محصلان ایرانی درآمد و همچنین عضو جبههملی سوم شد. در اوایل دهه 1340 شرایط
مبارزات در جهان مانند جنگ ویتنام، به ثمررسیدن انقلاب كوبا و الجزایر و موضعگیری
آلبانی و چین علیه سلطه شوروی بر بخشی از جهان، جوانان و نسل جدید آن روز حزب
توده را بر آن داشت تا در سال 1342ـ1341 از رهبری حزب برای تشدید مبارزه علیه شاه
انشعاب كنند و بهنام «سازمان انقلابی حزبتوده در خارج از كشور» اعلام موجودیت كرده
و بعدها بهنام «سازمان انقلابی» ادامه یافت. لطفاللهی در سال 1343 به این سازمان
پیوست.
در سال 1347ـ1346 با حركت خودسرانه عدهای
از رهبری و اعضا، كادرها و ازجمله سیامك لطفاللهی از سازمان جدا شده و در سال
1348 درحالیكه با هیچ سازمان سیاسی به جز كنفدراسیون دانشجویان همكاری نداشت در
مرز تركیه ـ ایران دستگیر میشود. صرفاً به خاطر عدم همكاری با ساواك و عدمپذیرش
مصاحبه تلویزیونی به نفع رژیم شاه با حكم زندان ابد تا سال 1357 در زندان بود.»
وی بعد از جدائی از "سازمان
انقلابی" با هیچ سازمان سیاسی همکاری نکرد.
سیامک در خاطرات خویش روش ضد انسانی
رهبران "سازمان انقلابی" را در برخورد به دو تن از رهبران جنبش کمونیستی
ایران رفقا احمد قاسمی و غلامحسین فروتن در خدمت منافع رویزیونیسم و امپریالیسم
برملا میکند و به شدت به این سبک کار ضد بشری اعتراض مینماید.
رفیق سیامک لطف اللهی یک رفیق انقلابی،
آرمانپرست، اصولی و صمیمی بود. وی بعد از خروج از زندان خاطرات خود را که طبیعتا
برای نسل آینده آموزنده است تا سره را از ناسره در مبارزه تشخیص دهد منتشر کرد.
خلق و طبقه کارگر ایران به وجود چنین فرزندانی برای رهائی خود نیاز دارد.
حزب کار ایران (توفان) درگذشت این رفیق
را به خانواده، همسنگران، به همه راهروان راه سربلندی ایران و زحمتکشان ایران
تسلیت میگوید.
***
يادداشت روز
به مناسبت
بیستمین سالگرد حمله تروریستی درنیویورک
١١ سپتامبر ٢٠٢١
امروز بيستمين سالگرد حادثه فروريختن برج دوقلوست.
در١١ سپتامبر ٢٠٠١ با حمله تروریستی به دوبرج دوقلو درنیویورک، جرج بوش رئیس جمهور
تروریست آمریکا جواز رسمی تجاوز به ممالک نفت خیز و استراتژیک افغانستان و سپس
عراق را دریافت کرد و آن را درقالب مبارزه علیه تروریسم و «جنگ تمدنهای ساموئل
هانتینگتون » برای تحقق نظم نوین در خاورمیانه به پیش برد. جنگی امپریالیستی و
تجاوز کارانه ای که میلیونها انسان دراثر آن جانباختند . این همان نظم نوین چرک
وخونی بود که آمریکا برای بدست گرفتن کنترل انرژی فسیلی و سایرمنابع طبیعی
خیزبرداشته تا ازاین طریق به تثبیت سرکردگی خود در رقابت باسایر امپریالیستها
بویژه چین که بشدت به انرژی فسیلی وابسته بود بپردازد كه سرانجام با شكست روبرو
شده است.
اکنون ٢٠ سال پس از واقعه ١١سپتامبر، مردم جهان شاهد
بربریت وویرانی هزاربار مصیبت بارتر وعظیمتر از گذشته را که یاد آور کشتار وتجاوز
به خلق ویتنام است میباشد. میلیونها کشته و مجروح در عراق و افغانستان و لیبی و
سوریه ، يمن …چندین میلیون آواره درسراسر جهان حاصل تجاوز امپریالیستی و لشکر کشی
به ممالکی است که زیر بارزورگویی ابرقدرت آمریکا نرفتند.
تمام اشک تمساح ریختن و تبلیغات رسانه های بورژوازی
به مناسب ١١ سپتامبر را باید در چهارچوب توجیه اهداف استراتژیک امپریالیستی مورد
بررسی قرارداد و سکوت معنی دار و راسیستی این رسانه ها در مورد قتل عام خلقهای
عراق،افغانستان، لیبی و سوریه و فلسطین ولبنان ویمن.... را محکوم کرد.
امپریالیسم جنایتکار آمریکا با هدف مبارزه با
«تروریسم و نابودی طالبان» بیش از بیست سال افغانستان را در تحت اشغال خود داشت و
سرانجام با بیش از ۴۵٠٠ کشته و دهها هزار مجروح و علیل و بدون هیچ
دستاوردی جز کشتار و ویرانی و پاشاندن فسفر سفید برفراز مردم بیدفاع روستاها،
بمباران عروسیها، مراسم عزاداری بیمارستانها و مدارس مفتضحانه پا به فرار
گذاشت. امپریالیسم آمریکا خودش بزرگترین تروریست جهان است و نمیتواند مبارز ضد
تروریسم باشد. آنها حتی یکبار نیز اشتباها مزارع تریاک را که خودشان در آن سهیم
بودند بمباران نکردند.
تنها پاسخ مترقی و انقلابی به این بربریت تروریستی و
تجاوزات جنایتکارانه به ملل ، تبلیغ همبستگی بین خلقها و سوسیالیسم بعنوان تنها
آلترناتیو این نظم پوسیده و ضد بشری امپریالیستی است.
***
بازهم دربارهِ تحولات اخیردرافغانستان
وشکست امپریالیست های آمریکایی و ناتویی
«به مسیر خویش ،
تاریخ ،
سپاه خلق ها را ،
بروند ، ره نماید ،
نروند ، میکشاند .
به هرآنکه بهر او خاست ،
مدد دهد ز هر سو .
و هرآنکه ضد او خاست ،
به جاش می نشاند .»
این سرودهِ کوتاه ولی نغز ، اشاره به تحولات ودگرگونی
های تاریخ بشریت وبه عبارتی ، نگاهی به اصل بنیانی «ماتریالیسم تاریخی» دارد که
درحرکت آرام وروبه تکامل خویش ، تلاش هایِ بیهوده وعبث برده دارانِ دوران «برده
داری» ، شاهان و اشراف و کلیسای زمان «فئودالیسم» وقدر قدرتی امپریالیستها
در«سیستم سرمایه داری» را برای «حفظ قدرت وبقای ابدی خود»عیان میسازد .
امپریالیستهاو صاحبان سرمایه های انحصاری ومالی غرب
به رهبری آمریکا با انواع ترفندهاو باگردنکشی تمام درتلاشند که مسیرتاریخ رابه
نفع خود تغییر داده تاشاید بمانند امپراتوری های رُم ، اعراب ، مغول ، عثمانی ،
انگلیس وغیره ازسقوط واضمحلال خویش جلوگیری نمایند ! برای نِیل به چنین هدفی ،
زمین راغرقه به خون وطبیعت زیباودلگشا را به نابودی میکشانند .
درمصاف باقدرتهای نوظهور ، بویژه چین که بازارهای
جهانی را قبضه کرده است ، با قلدری تمام وبه زور اسلحه ودلار ، خاورمیانه نفت خیز
رابه خاک وخون میکشند بلکه صدور نفتِ این منطقه به چین رادراختیارگیرند .
افغانستان رابه اِشغال نظامی درمیآورند تا بر آسیای میانه (مرکزی) تسلط پیداکرده
وباایجاد پایگاههای نظامی ، کشورهای «یاغی» ایران وچین وروسیه راتحت کنترل داشته
باشند !
ولی علیرغم چنین جنگ افروزی ها ، درایران ، عراق ،
سوریه ، یمن وافغانستان شکست میخورند وزخمی و سرافکنده ، دست ازپا درازتر ، به
کُنام خویش بازمیگردندوقادربه درک این حکم تاریخ نیستند که اتخاذ چنین سیاستهای
قلدرمآبانه ، به نوعی کِشتی به خشکی راندن است . به گفته حافظ :
«عِرض خود میبری وزحمت ما میداری ».
منطقِ خردِ تاریخ ، برای انسانها وبرای همه موجودات
زنده ، در آزادی واستقلال زیستن است . هیچ نیرویی حتی بزرگترین قدرتهای جهانی ،
در دراز مدت ، قادربه بند کشیدن این خواست طبیعیِ آدمیان نیست . حتی اگراین نیرو
بخواهد«مذهب» باشد که نفوذی عمیق هزاران ساله در مردمان پنج قاره دارد !
مسیحیت دوران قرون وسطی ، باتمام خشونت سبُعانه اش ،
بامحکمه ی تفتیش عقایدش وزنده سوزاندن بیش از ۳۲۰۰۰
انسان دانشمند و متفکر ، «ره به ترکستان» برد . شیعه خمینی هم به رغم بگیروببند و
کشتارهای اوایل انقلاب ، خود تیشه به ریشه «اسلام عزیز» زد و عاقبت شمشیرو سپرش را
به زمین گذاشت وتوسط مردمی که عاشقش بودند ازماه به کف خیابان کشیده شد . طالبان
حنفی مذهب هم اگرچه فعلا درمبارزه علیه استعمارو اِشغالگران بیگانه نیرو
ومشروعیتی کسب کرده اند امابه مانند «خمینیسم» دیریازود با نقد ایدئولوژی عقب
ماندهِ آنان وخصوصا نحوهِ دولتمداری شان توسط مردم آزادیخواه وحق طلب افغان ،
درکوران مبارزات طبقاتی ، عقب رانده خواهندشد .
همانگونه که جمهوری اسلامی ایران مشروعیت اش
رادرسرنگونی رژیم وابستهِ شاه وبیرون راندن دهها هزارمستشارآمریکایی بدست آورده
بود ، کم وبیش وبه همان اندازه هم میتوان برای طالبان ، صرفنظرازماهیت ارتجاعی
هردو رژیم ، چنین مشروعیتی ، هرچند ناقص وپرازتناقض ، قائل شد . براین اساس بدترین
نوع مبارزه با طالبان وطالبانیسم وجمهوری سرمایه داری اسلامی ایران ، تکیه
ودرخواست «کمک بشردوستانه» ازکشورهای بیگانه واستعمارگراست . زیراکه حمایت وکمک
بیگانگان به مخالفان طالبان ومخالفان رژیم ایران ، درواقعیت ، حمایت ازاین رژیمها
وازایدئولوژی آنان است . همانگونه که مخالفت هیستریک وغیر طبقاتی بامذهب
ثمری جزتقویت مذهب درپی نخواهدداشت .
این حق مسلم ملت های جهان ، صرفنظر از تفکر ، مذهب ،
نژاد ، قومیت واندازه پیشرفت وفرهنگ وتمدن شان است که خودسرنوشت خویش رادردست
بگیرند تا به آزادی ، استقلال ، دموکراسی و عدالت واقعی دست یابند .
صدور«دموکراسی» ، «حقوق بشر» ، «سکولاریسم» ، «آزادی
حجاب» ازجانب بیگانگان ، هرقدرهم قوانینی پیشرفته باشند ، نتیجه عکس داده وپس زده
خواهندشد.
چنین مفاهیم زندگی ساز راباید درپروسه مبارزه بدست
آورد ونه اینکه ازبیگانگان طلب نمود
***
کودتا
واشغال افغانستان به دست سوسیال امپریالیسم شوروی وتوجیه نقض حقوق ملل توسط رویزیونیستها
تلخیصی از مقاله توفان ارگان
مرکزی حزب کارایران شماره 259 مهر ماه 1400
نگاهی به سیر رویدادهای افغانستان به
دست عمال شوروی و بر خلاف مصالح کشورافغانستان؛ برای خلقهای منطقه بسیار آموزنده
است. تجاوزواشغال افغانستان توسط شوروی، رویزیونیستها را در جهان و به ویژه
درایران چه درآن زمان و چه درشرایط شکست وفرار مفتضحانه آمریکا از افغانستان، در
وضعیت بدی قرار داده است. آنها ناچارند بر تجاوز و اشغال و فرار آمریکا چشم بپوشند و آن را مسکوت
بگذارند، زیرا پای ارباب سابق آنها نیز به میان میآید. سراپای نشریات رویزیونیستی
فقط حمله به ماهیت ارتجاعی طالبان و حمایت شرمگینانه از امپریالیسم متجاوز و
اشغالگر آمریکاست. به سابقه امر رجوع کنیم.
شورویها نخست در افغانستان به دست
عمال خویش در ارتش، دولت محمد
داودخان (۱۹۷۳ تا ۱۹۷۸) را به عنوان کاتالیزاتور برای کسب آتی تمامی قدرت بر سر کار آوردند.
محمد داود خان به عنوان نخستین رئیس جمهور افغانستان، نظام پادشاهی آن کشور به
رهبری محمدظاهرشاه پسرعمویش را سرنگون کرد و به انجام اصلاحاتی در درون افغانستان
در زمینه ارضی اقدام نمود. وی سیاستی ترقیخواهانه داشت و مدعی شد که از این به بعد در
افغانستان عدالت حکمفرماست. داودخان به افزایش حقوق زنان توجه کرد و نهضت زنان در
افغانستان را تقویت نمود. وی با دو برنامه پنجساله و تاسیس کارخانههای بزرگ در
زمان فعالیتهای سیاسیاش در دولت، به بهبود وضع افغانستان موفق شد. بعد از کودتا
حتی برخی از کادرهای «حزب پرچم» را در موسسات دولتی به استخدام گرفت. داود خان به
شدت ضداسلامیستها بود و با آنها با حمایت «حزب دموکراتیک خلق افغانستان» به سختی
مبارزه نموده و درافتاد و روشی مستبدانه در پیش گرفت، به طوریکه پارهای از آنان
به پاکستان فرار کردند. اقدامات ضدمذهبی، اصلاحگرانه و مستقلانه محمد
داودخان خشم روحانیت مرتجع، مالکان ارضی، امپریالیستها و سوسیالامپریالیسم شوروی
را برضد خود برانگیخت.
در زمان داودخان دانشگاههای
افغانستان پر جوش و خروش بودند. مارکسیست - لنینیستها در سایه «شعله جاوید»
مبارزه میکردند و رویزیونیستها «حزب
دموکراتیک خلق افغانستان» را که جنبه قومی پشتونی داشت فعال ساخته بودند. «حزب
پرچم» که آنهم رویزیونیستی ولی با ترکیب تاجیکی بود گروه دیگری را تشکیل میداد که
مدتی با رویزیونیستهای «حزب دموکراتیک
خلق افغانستان» بیعت کردند. رویزیونیستها در شرایط دموکراتیکی که در افغانستان
وجود داشت، قادر شدند به مجلس راه پیدا کنند. این شرکت در مجلس تنها حاکی از نفوذ
نسبی آنها در پایتخت کابل بود. کابل در آن زمان تنها 200 هزار نفر جمعیت داشت که
حاکی از ضعف نفوذ رویزیونیستها در خارج مرزهای کابل و در سرتاسر افغانستان یعنی
در روستاها بود که در چنبره سنتهای دینی و عشیرتی، طایفگی اسیر بودند و منبع
تغذیه جریانهای مرتجع اسلامی محسوب میشدند. در
آن زمان بیش از 4/3 خاک افغانستان را روستاها تشکیل داده و اکثریت عظیم 5/13
میلیون مردم در روستاها زندگی میکردند. رویزیونیستها تلاش داشتند با اشاره به
انتخاب نمایندگانشان در مجلس افغانستان و بزرگنمائی نیروی خود مدعی شوند که کودتای
استعماری آنها به علت دارا بودن «پایگاه تودهای»؛
حقانیت داشته است. این ادعا حرف پوچی بیشتر نبود. ماهیت طبقاتی این حزب نه کارگری
بود و نه دهقانی، بلکه از دل جامعهی روشنفکری کابل، از میان بروکراسی دولتی، خردهبورژوازی
فقیر و حتی میانهی شهری به وجود آمده بود، نفوذ آنها بیشتر محدود به شهر و به
ویژه پایتخت بود و نه در روستاها که بیش از 95 درصد مردم افغانستان در آنها زندگی
میکردند. آن هم در جامعهای که فقط ۲%
جمعیت روستاییاش سواد خواندن و نوشتن داشت. طبقه کارگر افغانستان نیروی ناچیزی را
در این کشور تشکیل میداد تا بتواند دیکتاتوری پرولتاریا را اعمال کند. در کنار
فعالیت «چپروانه» رویزیونیستها که مستقیما به دین حمله کرده و خداناباوری را تحت
عنوان ماتریالیسم حتی در نمایشات اعتراضی خویش تبلیغ مینمودند، مقاومتهای اسلامی
از طرف دانشجویان دانشگاه کابل نیز سربلند کرد. گلبدین حکمتیار یکی از رهبران
جنایتکار اسلامی بعدی افغانستان؛ رهبر دانشجویان مسلمان افغانی بود که در دانشگاه
کابل عَلَمِ مبارزه علیه کمونیسم را برافراشت. در اردیبهشت سال 1357 دولت داودخان
که زیر بار دیکته لئونید برژنف در سفرش به شوروی نرفته بود، با کودتای روسی سرنگون
شد.
رهبران شوروی در
روزهای آخر حکومت امین به این نتیجه رسیده بودند که با نگهداشتن امین در قدرت،
خیزش مردم، ایستادگیها و اعتراضات مردم و سوء استفاده آمریکا، پاکستان، عربستان
سعودی را نمیتوانند مهار کنند و ترس داشتند که در اثر این فشارهای خارجی، با ورود
جهادیستها به درون افغانستان به یاری سازماندهی «سیا» و سازمان امنیت پاکستان و
نیز نزدیکی امین به آمریکا و پاکستان تمام افغانستان را از دست بدهند. به این جهت
امین را کشتند و ببرک کارمل را که تاجیکی معتدلتر بود و رهبر «حزب پرچم» محسوب میشد
که قبلا مغضوب واقع شده و به عنوان سفیر در چکسلاواکی به سر میبرد بر سر کار
آوردند.
مطبوعات شوروی در آن
زمان مدعی شدند که به درخواست دولت افغانستان به افغانستان لشگر کشیدهاند ولی
واقعیت آن بود که در آن موقع حفیظﷲ امین در گور گمنامی آرامیده بود و ببرک کارمل
که تنها سفیر افغانستان بود با هواپیمای روسی از طریق شوروی به کابل پرواز میکرد.
در واقع دولت رسمیای در افغانستان وجود نداشت تا روسها را برای اشغال دعوت کند.
خود ببرک کارمل که دستنشانده محض بود با هواپیمای نظامی رسمی اشغالگران به
افغانستان وارد شد. این افسانه را تنها روسها برای اشغال افغانستان آفریده بودند.
در دی ماه سال ۱۳۵۸ هواپیماهای شوروی یکی پس از دیگری در فرودگاههای نظامی
افغانستان به زمین نشستند. در همان شب صدای ببرک کارمل از رادیو کابل پخش شد که
خبر سرنگونی دولت امین را داد. ببرک
کارمل با طنین غرور آمیزی خبر «سقوط مرگبار و واژگون شدن رژیم فاشیستی امین،
این جاسوس سفاک امپریالیسم و دیکتاتور جبار و عوام فریب» را به مردم افغانستان
تبریک گفت. این دومین بار بود که عمال امپریالیسم در دولت افغانستان به قتل میرسیدند.
به این ترتیب دفتر زندگی یک جاسوس
دیگر شوروی بسته شد.
علیرغم اینکه رژیم کارمل مدعی شد که «مجازات مخالف کرامت انسانی، شکنجه
و تعذیب مجاز نیست». اما عملاً در رژیم کارمل مانند دورۀ پیشین شکنجه، اعترافگیری
اجباری همراه با آزار و اذیت گوناگون و نقض آشکار حقوق بشر، به دار آویختن و
تیرباران مخالفین وجود داشت.
در این دوران فروپاشی تعلیمات ابتدایی اجباری به ویژه در مناطق
روستایی که زیر نفود قدرت مرکزی نبود، افزایش یافت.
در دوران ببرک کارمل همه مشکلات گذشته که در افغانستان بود بر جای
خویش باقی ماند و افزون بر آن مسئله مشکلاتی بود که با تجاوز نیروی خارجی و اشغال
افغانستان توسط ارتش روسیه پدید آمده بود.
ببرک کارمل برای نجات خود حتی به ایران نزدیک شد و نامهای برای آیتﷲ
خمینی ارسال کرد و وی را برادر بزرگوار
خود خواند و سلام گرم خود و ملت افغانستان را برای وی ارسال کرد. دولت ایران به
نامه این گماشته روس در افغانستان پاسخی نداد. روسها در بنبست گیر کرده بودند و
با تسلیحاتی که آمریکائیها برای مجاهدین میفرستادند که اتفاقا زمینه حمایت مردمی
را بر خلاف دروغهای روسها در افغانستان داشتند، راهی برای صد هزار نظامی اشغالگر
روسی باقی نماند تا با سرافکندگی خاک افغانستان را مانند آمریکا در امروز ترک
کنند.
با رویکار آمدن میخائیل گورباچف به عنوان رئیسجمهوری
شوروی و نزدیکی وی به آمریکا، سیاستهای ارباب در مورد افغانستان تغییر کرد و
مقدمات کنار زدن ببرک کارمل که دستنشانده مسکو بود آغاز شد. البته
رویزیونیستهای حزب توده ایران آقای گورباچف را «کمونیست بزرگ» میدانستند و از
تصمیماتش به دفاع برخاستند.
حال ببرک کارمل باید جای خویش را به نوکر جدیدتری میداد تا به سازشهای
عمیقتری دست بزند و بر بحران افغانستان غلبه کند.
در تاریخ ۴ مه ۱۹۸۶ ببرک کارمل از مقام منشی عمومی کمیته مرکزی «حزب
دمکراتیک خلق افغانستان» کنار گذاشته شد و محمد نجیبالله جانشین او گردید و بعد
از آن در تاریخ ۲۱ نوامبر ۱۹۸۶ مقام ببرک کارمل را به عنوان رئیسجمهور اختیار
نمود. کارمل نیز به مسکو رفت تا رضایت اسلامیستها فراهم شود. جای مهرهها به
ترتیب عوض شد.
نجیبﷲ خان بر سر کار آمد ولی قادر نبود کوچکترین اقدامی در جهت منافع
مردم افغانستان و استقلال این کشور به عمل آورد و حتی روسها حاضر نشدند به وی
مانند ببرک کارمل که در غربت مُرد، پناهندگی داده و جانش را در افغانستان نجات
دهند. وی به دست اسلامیستها در افغانستان به دار آویخته شد. و امروز مردم
افغانستان از این عوامل شوروی به نیکی یاد نمیکنند. مردم افغانستان اشغال روسیه
را سرآغاز همه مصائب خویش میدانند. البته تبلیغات عمال روسیه و فریبخوردگان این
مجموعه برای تبرئه گذشته خودشان ادامه دارد که در تاریخ افغانستان راه به جائی
نخواهد برد. آنها همیشه نسبت به سنتها، فرهنگ و
تاریخ افغانستان بیگانه بودند و امروز نیز در کنار فراریان آمریکائی قرار
گرفتهاند، زیرا بیشتر با آنها احساس «برادری» دارند تا خلق افغانستان. آنها نمیتوانند
بپذیرند که قدرت طالبان عقبمانده و با ایدئولوژی ارتجاعی در افغانستان، سرآغاز
افشاء پوچی تمام تئوریهای رویزیونیستی آنهاست. تئوری تضاد اساسی میان «اسلام
سیاسی» و میلیتاریسم آمریکا که به ابزار توجیه تجاوز و اشغال بدل شده است دیگر
پشیزی خریدار ندارد.
***
ادبيات مارکسيستي به زبان مختصر و
ساده
چرا مبارزات
طبقاتی، محرک تاریخ است؟
عمل
و رفتار افرا د متناسب با افکار آنهاست. ا ین ا فکا رمحصول زند گی ما دی ا یشا ن
ا ست و به طبقهﻯ
معینی مربوط می شود.
ا زاین بیا ن نبا ید تصور کرد که تنها دوطبقه
دراجتماع وجود دا رد، بلکه طبقا ت مختلفی وجود دا رد که
تنها
دو طــبقهﻯ آ نها با یک د یگر درســتیز و جدا ل
تعیین کننده هستند. مثلاً درجا معهﻯ سرمایه داری دوطـبقه در
ســتیز وجدا ل عبا رتند ا ز بورژوآ زی و پرولتا
ریا.
پس با ید نتیجه گرفت که ا فکا رنما یش طبقا ت
ا ست.
جا معه به طبقا تی تقسیم می شود که با هم مبا
رزه دا رند. با ین ترتیب ا گر به ا فکاری که مردم د رجا معه
دا
رند توجه شود، ملا حظه خواهد شد که ا ین ا فکا ربا هم تصا دم و ا
ختلاف دا رند و د رپردهﻯ ا ین ا فکا رطبقا تی ، د یده می شود که آ نها هم د ر مبا
رزه و معا رضه هستند. ا زا ین رو قوای محرکهﻯ تا ریخ، یعنی ، چیزی که تاریخ را
به وجود می آ ورد، مبا رزه طبقا تی ا ست.
مثلاً ا گر به کسر دا ئمی بودجه توجه کنیم، د
یده می شود که د و راه حل بیشتر ندا رد، یکی عبا رتست ا زصرفه جوئی، ا ستقرا
ض ، وضع مالیاتﻫﺎﻯ جد ید و سا یــر ا قدا ما ت ما لیا تی، د یگری
تحمــیل کسر بود جه
به
ا عیا ن و ا شرا ف. د را ین میا ن یک کشمکش سیا سی د رمی گیرد. عده ای « تأ سف »
می خورند که چرا د را ین
مورد
موا فقت تا م حاصل نمی شود، ولی یک فرد ما رکسیست در صد د کشف کرد ن و فهمید ن راز
ا ین جنگ سیا
سی
برمی آ ید، آ ن وقت یک مبا رزهﻯ ا جتماعی را کشف می کند که د روا قع هما ن مبا
رزهﻯ طبقا تی ا ست. آ ن جا
ست
که می بیند سرما یه داران ( کا پیتا لیستﻫﺎ ) طرفدا رما لیا تﻫﺎﻯ نوع
ا ول و ( طبقا ت متوسط و پرولتا ریا )
طرفدا ر ما لیا تﻫﺎﻯ نوع د وم، یعنی تحمیل کرد ن
کسر بودجه به اعـیان خوا هند بود. ا نگلس می گوید: « مسلم شده
ا
ست، که د ر تا ریخ جد ید، کلیهﻯ مبارزات سیا سی عبا رتست ا زهما ن
مبارزات
طبقا تی و تما م مبارزات ا ستقلال جویانهﻯ طبقا ت، با وجود شکل سیا سیﺍﻯ که
به خود می گیرد ( زیرا مبا
رزهﻯ طبقا تی یک مبا رزه سیا سی ا ست )
سرا نجا م به ا ستقلال ا قتصا دی منتج می گردد - درباره کتاب
لودويگ فوئر باخ و ايدئولوژي آلماني ».
نکتهﻯ د یگری را با ید به ا ین مطلب ا فزود. عمل، میل، ا فکار، نما یشی ا
ست
ا زطبقا ت و طبقا ت محصول ا قتصا د جا معه ا ست پس می توا ن گفت
تاریخ را جنگ های طبقا تی توجیه و
مشخص
می کند و ا ین طبقا ت محصول ا قتصا د جا معه ا ست.
هرگا ه بخواهیم یک وا قعهﻯ تا ریخی را توجیه کنیم با
ید
ببینیم ا فکا رمتضا دی که د رآ ن وجود دا شته کدا م است، ا زروی ا فکا
ربه طبقا ت مدا فع و مخا لف آ ن پی می
ببریم
و د رد ست آ خر حا لت ا قتصا دی را که شا خص ا ین طبقا ت
ا ست کشف کنیم. با زهم ممکن ا ست بپرسید
که
طبقا ت و حا لت ا قتصا دی ا زکجا پیدا می شود ( د یا لکتیسینﻫﺎ ا زا ین گونه
سئوا لﻫﺎﻯ متنا وب با کی ندا رند
زیرا
آ نها می دا نند که ریشهﻯ هر چیزی را با یستی جستجو کرد ). د رفصل آ ینده به تفصیل
به ا ین مسئله جوا ب می
گوئیم،
ولی د را ینجا به ا ین پا سخ قناعت می کنیم که: « شرا یط ا قتـصا دی عبا رت ا ست ا
زروا بط تولـید، تـوزیع،
جـریا ن ومـصرف ثروت، ومی توا ن گـفت آ خرین
مسئلهﺍﻯ که د رآ ن مؤثر ا ست سیستم و طریقهﻯ تولید، و تکنیک ا
ست».
ا نگلس د را ین مورد می گـوید:
«
پس ا زتغیـیری که د رشرا یط ا قتــصا دی د ست دا د ، بورژوآ زی
و پرولتا ریا به وجود آ مد، یا اگر بهتر بگوئیم،
طرز
تولید موجد ا ین طبقا ت شد. کا راهل حرفه به کا رخا نه و کا رخا نه به صنعت بزرگ
تبد یل شد. ا ستفا ده ا ز
نیروی
بخا ر، د رطرز بهره بردا ری تأ ثیر کرد و د رنتیجه ا ین طبقا ت وسعت گرفتند ».
د رخا تمه به توضیحا ت خود اضا فه می کنیم که
قوهﻯ محرکهﻯ تا ریخ را میتوا ن به ا ین ترتیب خلاصه کرد:
الف،
تا ریخ محصول ا نسا ن ا ست.
ب،
عمل ا نسا ن که سا زندهﻯ تا ریخ ا ست، نتیجهﻯ میل ا نسا نی ا ست.
پ،
ا ین میل نا شی ا ز ا فکا ر ا فرا د ا ست
ت،
ا ین ا فکا را نعکا س شرا یط ا جتماعی زند گی ا فرا د ا ست
ث،
ا ین شرا یط ا جتماعی موجد طبقا ت و مبا رزا ت طبقا تی ا ست.
ج،
طبقا ت حا صل شرا یط ا قتصادی ا ست
برا
ی روشن کردن حا لاتی که ا ین شرا یط به خود می گیرد باید توضیح دا د:
یکم
ا فکا رد ر زند گی ما به صورت نقشهﻯ سیا سی ظاهر می شود.
دوم
جنگﻫﺎﻯ طبقا تی
د رپس پردهﻯ ا فکا ربه صورت نقشهﻫﺎﻯ اجتماعی د رمی آ ید.
سوم شرا
یط ا قتصا دی به شکل نقشهﻫﺎﻯ ا قتصا دی تظاهر و بروزمی کند.
***
افزایش فقر وگرسنگی و سوء تغذیه در
افغانستان، نتیجه ٢٠ سال اشغال امپریالیستی
به گفته «کارشناسان سازمان های حقوق بشری»، افغانستان
در حال حاضر در شرایط سختی بین گسترش ویروس کرونا و بحران سیاسی قرار گرفته است.
در حال حاضر مردم افغانستان نگران نجات زندگی خود از
شر «کووید۱۹» و
گرسنگی وفقر هستند.
میلیونها
از افغانها پیش از به قدرت رسیدن طالبان در ماه گذشته در پی خشکسالی شدید، به
سختی میتوانستند غذای خود و خانواده را تامین کنند و اکنون با انزوای این کشور
جنگ زده و اقتصاد از هم گسسته آن،که نتیجه طبیعی ٢٠ سال تجاوز واشغال است، میلیون
ها تن با گرسنگی روبه رو هستند.
طبق گزارش برنامه جهانی غذای سازمان ملل متحد ، در
حال حاضر حدود ۱۴
میلیون نفر معادل یک سوم از جمعیت افغانستان با بحران غذایی روبرو شده اند. گزارشها
همچنین نشان میدهد دست کم ۵۰
درصد از کودکان کمتر از ۵ سال نیز با سوء تغذیه روبرو شده اند.
بر اساس برآوردهای دانشگاه براون آمریکا، جنگ فرسایشی
آمریکا در افغانستان که سال۲۰۰۱
میلادی در این کشوردر آسیای مرکزی آغاز شده است بیش از ۲.۲۶
تریلیون دلار خرج روی دست آمریکا گذاشته است.
این مبلغ هنگفت در حالی دود شد که هیچ تاثیری به جز
تشدید تنش و ناآرامی و کشتار هزاران تن از مردم بی گناه افغانستان نداشته است.
آمارهای رسمی نشان میدهد در مدت دودهه اشغال
افغانستان، ۲۴۱
هزار نفر در نتیجه مستقیم جنگ تجاوزکارانه کشته شده اند. از این تعداد ۷۱
هزار و ۳۴۴
نفر غیرنظامی، ۳
هزار و ۵۸۶
نفر نیروهای آمریکایی و ناتو، ۷۸
هزار و ۳۱۴
نفر نیروهای نظامی و پلیس افغان و ۸۴
هزار و ۱۹۱
نفر از« نیروهای مخالف دولت» بوده اند.
به استناد آمارهای سازمان ملل متحد، افغانستان همچنین
یکی از خطرناک ترین مناطق دنیا برای کودکان به شمار میرود. سازمان ملل توانسته
است ۷۷۹۲
کشته و ۱۸۶۶۲
زخمی از میان کودکان ثبت کند.
رقم واقعی احتمالاً فراتر از اینها است. زنان با ۳
هزار کشته و ۷
هزار زخمی از سال ۲۰۱۰
تا کنون در میان صدمه دیده ترین گروه ها هستند. فقط در یک سال گذشته ۳۹۰
کشته در میان زنان این کشور ثبت شده است.
جنگ در افغانستان طولانی ترین تجاوز فرسایشی تاریخ
آمریکا به شمارمیآید.
از سال ۲۰۰۱
میلادی تاکنون چهار رئیس جمهوری در آمریکا در این جنگ حضور داشته اند که جملگی
بانقاب بشردوستی و برقراری صلح در این کشور خسته از جنگ، بیش از پیش این سرزمین را
ویران کردند.
اکنون غرب میخواهد با سو استفاده از روحیه خسته
وناراضی مردم ومیدان دادن عده ای که فقط نگاهشان به جامعه مدنی متمرکز است، بویژه
زنان وحجاب، از حجم جنایات وفقر وکشتار و ویرانی حضور ٢٠ ساله اشغال ضد بشری خود
بکاهد وهمه مشکلات ملت افغانستان رابه یک ماه حکومت طالبان، متمرکز سازد.
مبارزه ملت افغانستان بدون درنظر گرفتن تبعات ٢٠ سال
اشغال و مداخله خونین «بشردوستانه» امپریالیستی که هنوز اسناد جنایتش بدرستی منتشر
نشده است، نمیتواند به نبرد مستقلش علیه حکومت متحجر وضد دمکراتیک طالبان ادامه
دهد. امید بستن به غرب متجاوز وریاکار وطلب یاری ازاین لاشخوران بین المللی برای
کسب حقوق دمکراتیک، ره بهجایی نخواهد برد، با شکست روبرو خواهد شد.
فاجعه اینجاست همه این حامیان ریاکار حقوق بشر در طول
دودهه اشغال وکشتار زنان وکودکان افغانستانی، خاموش وخفقان گرفته بودند وامروز به
یک باره از خواب خوش برخاسته از نقض حقوق بشر ونقض حقوق زنان.... سخن میگویند
وبرای ملت اشک تمساح میریزند. چه وقاحتی، چه ریاکاری و تعفني!
***
گشت
و گذاري در فيسبوک، پاسخ به يک پرسش
پرسش: دوستان کوشا ومحترم حزب کارایران(توفان) ،ضمن سلام
،مقالات جان دار و جابندارانه ومنطقی شما در مورد افغانستان را با دقت خواندم بسیار جالب بود.اما پرسشم این است آیا واقعا چین سیستمی
سوسیال امپریالیستی است و صدورسرمایه می کند؟ آیا حمله به چین و سرمایه داری
ارزیابی کردن آن بنفع امپریالیسم اصلی یعنی آمریکا نیست وزحمات شمارا ضایع نمی
کند؟
پاسخ: دوست گرامی،بسیار مسروریم که مقالات توفان را به دقت
مطالعه میکنید وما را مورد نقد صمیمانه خود قرارمیدهید.بطور مختصر به اطلاع میرسانیم
که ما نظراتمان را در مورد سوسیال امپریالیسم شوروی دردو کتاب و دهها جزوه ومقاله
منتشر کرده ایم و در مورد چین نیز از همان منبع الهام میگیریم. ما رشد سرمایه
داری، بروز رویزیونیسم در حزب و تحولش به سوی سوسیالیسم درحرف و امپریالیسم در عمل
را بطور مشخص ارزیابی میکنیم. سرمایه داری چین، دولتی و انحصاری است. ماهیت حزب
حاکم دیکتاوری بورژوائی و نه پرولتری است. ایدئولوژی حاکم بر حزب همه چیز هست جز
مارکسیسم - لنینیسم. چین هم اکنون بسیاری از بازارهای امپریالیستها را از چنگشان
خارج کرده و برای این تسلط نیازی به جنگ جهانی نبوده است ولی این به مفهوم آن نیست
که برای تقسیم مجدد مناطق نفوذ وضع به همین صورت بماند و آمریکا به صلح و صفا به
افول خود تن در دهد و رهبری چین را بپذیرد. چین هنوز آن قدرت نظامی را ندارد که از
پس آمریکا برآید ولی با سرعت خود را به آن مرحله نزدیک میکند. چین در پی خریدن
فرصت است و به همین جهت هم از انترناسیونالیسم پرولتری دست کشیده است و تنها به
منافع اقتصادی خویش در کشورها تکیه میکند. البته چین از یک برتری نسبت به آمریکا
برخوردار است که در درجه نخست به نظر نمیآید در بسیاری از کشورهای جهان ما مناطق
بزرگ چینی نشین داریم که حامی چین کنونی هستند این عده ارتش نهفته و خفته چین میباشند.
حتی میشود همه نیروی کار چینی ها را در ممالک آفریقائی و یا آسیائی به عنوان این
لشگر خفته به حساب آورد که در زمان خود فعال خواهند شد. به نظر ما باید تحلیل مشخص
را از شرایط مشخص کرد. چین به فکر منافع اقتصادی خود است که طبیعتا از منظر حقوق
بین الملل امر مشروعی است ولی به فکر انقلاب جهانی و حمایت از جنبش های آزادیبخش و
مبارزات کارگری نیست. سال های دهه شصت برای چین به پایان رسیده است و این را شما
مانند روز میبینید. نوع نفوذ چین در جهان و به ویژه افریقا و سه قاره نمیتواند
با همان روشهای ورشکسته استعماری باشد که حتی به شکل استعماری شرکتهای خصوصی با
ارتش خصوصی بدل شده است. این روش برد ندارد و با اوضاع جهان نمیخواند.
ولی به نظر ما درگیری در این بحث فعلا برای منافع ملی
ایران و مبارزه طبقه کارگر ایران حاد نیست. برعکس ما باید امروز از پدید آمدن
تضادهای موجود استفاده کنیم تا جاده ابریشم در ایران کشیده شود که ماهیت
قراردادهای آن از جمله باز میگردد به نقش رژیم ایران که تا چه حد منافع ایران را
درهنگام انعقاد قراردادها در نظر خواهد گرفت. برخورد ما به چین فعلا در این کادر
صورت میگیرد و تنها در بعضی مواقع به ماهیت چین نیز برخورد میکنیم که دوباره عده
ای پیدا نشوند به دنباله روی بپردازند و بعد از شکست مجدد به دشمن مارکسیسم بدل
شده و به ستایش آمریکا دست زنند. موفق وپیروز باشید
پاسخ
به يک پرسش در شبکه تلگرام
پرسش: دوستان توفان، شما چگونه و بطور قاطع از شکست مفتضحانه
آمریکا در افغانستان سخن می گوئید، مگر
طالبان نیروی انقلابی وضد امپریالیست است که با آمریکا جنگیده باشد؟ آیا فکر نمیکنید
که خود آمریکا با برنامه خود را بیرون کشیده و قدرت را آگاهانه به طالبان تفویض
کرده تا همچنان بر خرمراد سوار باشد؟ از پاسختان سپاسگزارم
پاسخ :دوست عزيز، شما
متاسفانه اینهمه تحولات سياسي و تغييرات ژئوپليتيك را نميبينيد ، شكست آمريكا را
نه تنها نميبينيد، بلكه اين فرارمفتضحانه را
تلویحا يك پيروزي و پرشي به جلو درجهت تحكيم سركردگي اين ابر قدرت درجهان
ميبينيد !!اين برداشت شما، ذهني ، آلوده به تئوری توطئه ودوراز واقعيات و فاكت هاي منتشر شده است.شما
اساسا تضعيف وافول آمريكا درجهان را نمیبینید .مگر استراتژي آمريكا براي اشغال
افغانستان انتقال لوله هاي گاز از آسياي ميانه به افغانستان و درياي عمان وازاین
طريق به اروپا و مهمتر ازاين محاصر نظامي چين وروسيه وايران نبود ؟آيا اين
استراتژي قرين موفقيت شد ؟يا با شكست مواجه گردید ؟ چين و روسيه به صراحت از شكست
استراتژي آمريكا سخن گفتند و بيرون كشيدن ارتش آمريكا ازافغانستان را بنفع ثبات
افغانستان ، مرزهاي چين وروسيه وايران و منطقه ارزيابي كردند .اما روشن نیست شما
براساس کدام اسناد وفاکتهای معتبر اينهمه تحولات را با يك كلمه ساده عقب
نشيني وتاكتيكي آمريكا توجيه ميكنيدوهمه
چيز را بازي پشت صحنه سياسي و جابجايي نوكر توسط ارباب ارزيابي مينمائید !اين
تحليل نيست ، عدم درك صحيح از هدف اشغال نظامي افغانستان ونديدن دلايل شكست و خروج
مفتضحانه آمريكا از خاك اين كشور است. واقعیت این است آمريكا بعد از بيست سال
اشغال با ٤٥٠٠ كشته ودهها هزار مجروح و هزينه حدودا ٣هزار ميليارد دلار مجبور شد
خاک افغانستان را ترك كند .ولي اين به معناي دست بر داشتن از خرابكاري نيست
.طالبان مزدور ودست نشانده آمريكا نيست. اگر چنين بود چرا عليه اربابش بيست سال
جنگيد چند هزار نفر از سربازان ارباب را كشت ؟آيا واقعا خودتان به اين چيزي كه مينویسيد
باور داريد؟ما مخالف اشغال افغانستان وسرنگوني رژيم ارتجاعي طالبان توسط ناتو
بودیم و مبارزه تمام گروهايي كه خواهان بيرون ريختن ارتشهاي متجاوزازخاك كشورشان
بودند سواي ماهيت مذهبي يا غير انقلابي وارتجاعي از منظرعرف بين المللي وحقوق بين
الملل امردرست ومشروعی ميدانیم .مشكل افغانستان اين بود وهست كه نيروهاي
انقلابي درصحنه مبارزه ضد اشغال غايب بوده وهيچ نقش عملی علیه متجاوزین وخروجشان
ايفا نكردند ولذا رهبري مقاومت عليه قواي خارجي دردست طالبان قرار گرفت.حالا شما
اگر در افغانستان درطي اشغال حضور داشتيد چه ميكرديد ،شيوه مبارزه شما چگونه بود
، عليه طالبان اعلان جنگ ميكرديد وهمزمان عليه قواي اشغال گر هم ميجنگيدید.؟
تاكتيك شما چه بود ؟.ايا با گفتن يك كلمه ارتجاعي یا مترقی وضد امپریالیست ميتوانيد
به اینهمه مسائل پيچيده پاسخ دهيد .؟خوب است از أسمان به روي زمين سفت بايستيد و
منطقي به مسائل پیچیده سیاسی پاسخ دهید .حزب
ما فرار وخروج ارتش آمریکا از خاک افغانستان را مثبت ارزیابی میکند واز مبارزه
خلق افغانستان برعلیه مداخلات امپریالیستی وکسب حقوق دمکراتیک واستقرار یک حکومت
دمکراتیک حمایت میکند .حزب ما برانداختن حکومت مرتجع طالبان را وظیفه خلق
افغانستان میداند وما ازاین مبارزه مستقل دفاع میکنیم ونیروهای انقلابی ومترقی
افغانستان باید فقط با اتکا به نیروی خویش تکلیفشان را با ارتجاع داخلی روشن
کنند.
با ما درتماس
باشید، برایتان موفقیت آرزو داریم.
سرنگون
باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی بدست مردم ایران!