ارتش "داعش" و نقش وی در طرح های راهبردی
امپریالیستی
پس از
حمله داعش به عراق سر و صدای زیادی بر پا شد و نظر مردم جهان را به سوی خود جلب
کرد. عمال امپریالیست و صهیونیست راه افتاده اند تا ارتش داعش را به عنوان "خطر
اسلام" و تهدید "اسلام سیاسی" معرفی کنند. سربازان این
ارتش همان مزدورانی هستند که در افغانستان، لیبی، عراق، سوریه و... تحت عنوانهای
دیگر در همدستی با امپریالیسم می جنگیدند
و امروز نام داعش را برای خویش برگزیده اند. روزی از آنها به عنوان
اپوزیسیون لیبی، روز دیگر به عنوان اپوزیسیون سوریه و حال به عنوان اپوزیسیون عراق
نام برده می شود.
داعش
همان مزدورانی هستند که تحت نام اسلام و یا با تعصبات مذهبی اسلامی همراه با
تحریکات و هدایت امپریالیستها فعالیت می کردند و می کنند. هزینه های گزاف این عده
را دول عربستان سعودی و قطر می پردازند. آنها مورد حمایت مستقیم امپریالیستهای
آمریکا و اروپا هستند و ناتو از طریق ترکیه به آنها یاری می رساند. بسیاری از آنها
در اردوگاههای آمریکائی در ترکیه و اردن تعلیمات نظامی دیده اند. رهبرانی از آنها
آلمانی هائی هستند که ریش گذارده و بیکباره اسلام آورده و مانند لارنس عرب سر وکله
شان در سوریه پیدا شده است. تعداد این آلمانی ها به ادعای سازمانهای امنیتی آلمان
حدود 400 نفر است که از آلمان به سوریه در حال گشت و گذار بوده اند و مقامات امنیتی
آلمان می دانند آنها چه کسانی هستند، ولی آنها را به عنوان تروریست و خطر بالقوه
برای امنیت عمومی دستگیر نمی کنند، زیرا به وجود آنها تا کنون نیاز داشته و لذا
"حریم افراد قابل احترام" است. تعداد این تروریستها از سایر ممالک اروپائی به بیش
از دو هزار نفر می رسد. این تروریستهای اروپائی، تروریستهای "خوب" محسوب می شوند.
اعضاء ارتش داعش دستمزد می گیرند، و مانند همه ارتشهای در حال جنگ از پوشش تدارکاتی
مطمئنی برخوردارند، پوشاک آنها و تمام تجهیزات آنها که شامل مواد غذائی، اسلحه های
مدرن، صدها وسایل نقلیه، دارو، مخارج ایاب و ذهاب می شود، از طریق کشور اردن و
بویژه ترکیه تهیه می گردد. مجروحان آنها به ترکیه برده می شوند و تحت درمان قرار می
گیرند. تیمهای پزشکیِ با تجربه همراه آنها مسافرت می
کنند. تجهیزات آنها
بسیار مدرن است و کاربرد آنها به آموزش نیاز دارد. صدها وسیله نقلیه آنها از
گمرک های
ترکیه عبور کرده و بدون نمره دولتی تحت نظر نظامیان و مقامات امنیتی ترکیه به سوریه
وارد می شود. در اختیار آنها انواع و اقسام وسایل ارتباطی را قرار داده اند.
سازمانهای امنیتی در سراسر جهان این ولگردان و بیکاره های مزدور را که تنها از راه
عملیات تروریستی سد جوع می کنند و تروریسم به منبع درآمد و حق حیات آنها بدل شده
است را، جلب و جمع آوری نموده و آنها را در جبهه هائی به کار می گیرند که در متن
سیاست راهبردی امپریالیستها در منطقه کاربرد داشته باشد. حتی این "مسلمانان دو
آتشه" از طریق "جهاد نکاح" از تمتع جنسی برخوردارند که شامل بهره گیری از زنان
شوهرداری می شود که خود را در راه اسلام "قربانی" کرده و در اختیار این مجاهدان
"اسلامی" به ترتیب صف قرار می دهند. فتواهای لازم از جانب "بزرگان دین" صادر شده و
اصل زنا در خدمت اسلام مجاز شناخته شده است. در سپاه داعش همه نوع مفاسد
اجتماعی گرد آمده و اسلحه بدست گرفته اند. آنان مشتی نابینایان بی ریشه و مخبطان
مزدوری هستند که به دقت از طریق نوع
سازماندهی و اهرم نیازمندیهای شخصی و وابستگی های مالی به طور مستقیم هدایت شده و
در عرصه سیاست بکار گرفته می شوند و تا موقعی که برای امپریالیستها مفیدند تروریست
نبوده نیروهای "اپوزیسیون" هستند.
امپریالیست آمریکا می خواست مرزهای ممالک خاورمیانه را بر هم زند و خاور
میانه بزرگ ایجاد کند. در ترکیب این خاور میانه بزرگ سوریه، فلسطین، لبنان و ایران
موی دماغ محسوب می شوند، پس باید با
شعار "نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران" به میدان آمد که منظور در
واقع همان "نه غزه، نه سوریه، نه لبنان، بعدش نوبت ایران" است. آمریکا تئوری
"مبارزه با دو قطب ارتجاعی" را مطرح ساخت تا در عرصه روانی متحدان بالقوه خود را
پیدا کند. سپاه داعش در ایران در زیر نقاب "کمونیست کارگری" و یا "ملی گرای ضد عرب
و آریا مهری" این شعار را رواج داد و پاره ای افراد ناآگاه نیز که جانشان از دست
رژیم جمهوری اسلامی به لب
رسیده است، بدون تعمق آنرا تکرار کردند و می کنند. شما موضعگیری این سپاه داعش نوعی
را در مورد آدمکشی اسرائیل در نوار غزه می بینید که به مردم توصیه می کنند که در
این مبارزه دخالت نکرده و گوشت دم توپ نشده چون این مبارزه به آنها مربوط نیست. خوب
است در خانه بمانند و اجازه دهند اسرائیل به هر جنایتی دست بزند. سپاه داعش چهره
های کریه گوناگون دارد.
امروز
سپاه داعش که در سوریه در اثر مقاومت مردم شکست خورده، راهی عراق شده است. در نتیجه
زد وبند با کردهای مسعود بارزانی و جاسوسان آمریکا در عراق و حمایت مستقیم آمریکا،
آنها به ذخایر بانکی و انبارهای اسلحه دولت عراق که احتمالا قبلا از جانب آمریکائی
ها و پولهای عربستان سعودی به این مناسبت پر شده بودند، بدون کوچکترین مقاومت دست
پیدا کرده اند، تا افکار عمومی از خودش نپرسد که این ارتش مزدور چگونه این همه پول
و اسلحه در اختیار دارد. امپریالیسم و صهیونیسم که از برملا شدن دامنه جنایات داعش
در تنگنا افتاده اند و دستان خونینشان در این عرصه، در اثر شکست در سوریه رو شده
است، می خواهند به طور غیر مستقیم از داعش به عنوان یک "نیروی معترض مردمی و
اپوزیسیون مورد ستم شیعه" حمایت کنند. آنها جار می زنند که گویا مشکلات عراق ناشی
از جنگ شیعه و سنی و اکراد است. در پشت کوهی از این نوع تبلیغات گمراه کننده،
بتدریج امر تجاوز به عراق و اشغال آن توسط امپریالیست آمریکا به صورت جنبی در آمده
و به افکار عمومی القاء می شود که حضور آمریکا درعراق برای "نجات بشریت" مفید و
لازم است. به این ترتیب دیگر امپریالیست آمریکا دشمن مردم عراق نیست، بلکه رژیم
مالکی که وی را آمریکائی ها بر سر کار آورده اند و اکنون از خط خارج شده، عامل
مشکلات عراق به حساب می آید. آمریکائی ها و سایر امپریالیستها در تلاشند تا با
ایجاد فاجعه انسانی به دست سپاه آمریکائی داعش به مقاصد خود جامه عمل بپوشانند.
کشتار سازمان داده شده مسیحیان و ایزدی ها توسط سپاه داعش، بهانه های مناسبی
برای ارسال اسلحه به کردهای بارزانی به خاطر ایجاد کردستان مستقل و اسرائیل دوم در
همسایگی ایران و تحقق سیاست راهبردی امپریالیسم در منطقه است. همه این دسیسه ها
به بهانه ممانعت از کشتار قومی صورت می گیرد تا نسل کشی بعدی تدارک دیده شود. با
این تبلیغات و نابودی مردم عراق که بخشی از این سیاست است، تلاش می شود برای تجزیه
عراق توجیهات مناسب پیدا شود وامپریالیستهای تجاوزگر، به مثابه ناجیان بشریت
به میدان آیند و چندین مستعمره جدید در منطقه ایجاد کرده و آنها را به زیر نفوذ
خویش بگیرند. کردهای بارزانی که به تجاوز داعش با رضایت می نگریستند و آنرا امری
مربوط به خود ندانسته، بلکه نزاع اعراب با یکدیگر جا می زدند و در همدستی با سپاه
داعش به اشغال و توسعه مناطق نفوذ خود برای اعلام کردستان مستقل دست زدند، بیکباره
به عنوان منطقه امن در عراق که به همه اعراب نیز پناهندگی می دهد و برای این
اقدامات انسانی عرب دوستانه به اسلحه و پول آمریکا-اروپائی نیاز دارد، به
میدان آمدند. ولی اوباما در رابطه با نقش سیاست راهبردی آمریکا در منطقه در گفتوگو
با روزنامه "نیویورکتایمز" تا حدودی تحقق فوری این آرزوی شتابزده مسعود بارزانی را
متوقف کرده بیان نمود که دولتش برای توقف پیشروی های شبه نظامیان "دولت اسلامی" در
عراق هم به دنبال حفظ منافع راهبردی خود در منطقه است و هم تلاش می کند مانع از
وقوع یک نسلکشی احتمالی در عراق شود.(تکیه از توفان).
آقای
اوباما در نطق رادیویی هفتگیاش گفت که: "اسلامگرایان تندرو زنان را به بردگی
میگیرند و اقلیت ایزدیان عراق را تهدید به نابودی کردهاند. وی افزود که حملات
هوایی آمریکا میتواند به شکستن محاصره آوارگان ایزدی که در کوهها گرفتار شدهاند،
کمک کند". وی با این بیانات روشن کرد که هدفش نابودی نهائی ارتش داعش نیست، بلکه
سمت دهی و تصحیحاتی در محاسبات نظامی و سرعت
پیشروی های آنهاست. سپاه داعش باید به ساز اوباما برقصد و با این نیت با
آرامش بر پیشروی هایش از حلب به بغداد نظاره می کند.
امپریالیستها در تناقض با یکدیگر در پی تسلیح کردستان عراق به سلاحهای
مدرن هستند تا دولت مستقلی در همدستی با اسرائیل بر ضد خلقهای منطقه ایجاد کنند.
آنها به کردستانی تا دندان مسلح به عنوان عامل فشار در منطقه و یکی از اهرمهای
مانور و اعمال نفوذ خود نیاز دارند. کردستان مستقل در خدمت صهیونیسم اسرائیل است،
این است که فورا مورد تائید اسرائیل و نوکران ایرانی اش در میان اپوزیسیون ایران
قرار گرفت. یکی از وظایف سپاه داعش تجزیه عراق، سرنگونی رژیم سوریه و روی کار آوردن
افراد حرف شنوی جدید در راس دولت عراق و قطع نفوذ ایران در عراق و خوشخدمتی به
عربستان سعودی است. آشوب در عراق به نفع امپریالیسم برای حضور در منطقه و غارت بی
حساب نفت منطقه است. اکنون آمریکا به عنوان ناجی و نه متجاوز در درگیریهای عراق
شرکت می کند و پای امپریالیستهای اروپائی را نیز به میدان کشیده است. سپاه داعش پیچ
و مهره ای است که آمریکا آنرا مطابق میل خود شل و سفت می کند. برای توجیه تجهیز
کردها برای تدارک جنگ داخلی و تجزیه طلبانه، به کشتار مسیحیان و ایزدی ها مشغول است
و برای نفوذ در دولت عراق و تقویت نقش خویش در میان سنیان، سپاه داعش را به طرف
بغداد کیش می دهد و به وی می گوید که وظیفه و نقش وی در مورد کردستان خاتمه یافته و
باید پرده های دیگری را بازی کند. چند عدد نیشگون از داعش می گیرد تا دوباره سر به
راه شود و راهی بغداد گشته در پشت دیوارهای بغداد باقی بماند تا سناریوی جدید
آمریکا پیاده شود. مفسران آلمانی بیکباره مدعی هستند که دول عربستان سعودی و قطر به
داعش کمک مالی نمی کنند، بلکه گویا افراد ثروتمندی در
دنیای عرب و از جمله در قطر و عربستان سعودی حضور دارند که از جیب مبارکشان این
کمکهای شخصی را می نمایند و این ربطی به دولتهای رسمی ندارد. آنها اضافه می کنند که
حتی مدارکی نیز در این زمینه برای اثبات وجود ندارد. بیکباره لحن دولت آلمان در
مورد داعش عوض شده است و این نشانه فشار عربستان سعودی و تضادهای درونی حکومت آلمان
است. شورای امنیت سازمان ملل برای نجات عربستان سعودی، ترکیه و قطر از زیر فشار
انتقاد افکار عمومی، چند نفر حامیان مالی ارتش داعش را در فهرست عناصر نامطلوب قرار
داد که گویا باید حسابهای بانکی آنها بسته شود. در حالیکه واقعیت این است که این
عده تروریست هستند و باید دستگیر شده و در دادگاه صالح جهانی محاکمه گردند. این
شگرد جدید که همه کاسه کوزه ها را بر سر چند تا آدم می شکند که قبلا حسابهای بانکی
خود را با اطلاع قبلی خالی کرده اند، آب تطهیر به روی امپریالیسم، صهیونیسم،
عربستان سعودی، قطر و ترکیه می ریزد. سپاه داعش از دیروز بوجود نیآمده است. دو سال
است که در سوریه با یاری امپریالیستها بر ضد دولت مستقل و سکولار سوریه مرتکب جنایت
می شود.
آمریکا به سپاه داعش نیاز دارد و این سپاه را نگاه می دارد. صدها نفر از
این سپاه، از تروریستهائی هستند که در چچن بر ضد روسیه جنگیده و از طریق گرجستان و
بویژه ترکیه در اردوگاههای ویژه، سالهاست آموزش نظامی دیده و نگهداری و پروار شده
اند. در این سپاه از تاجیکها، داغستانی ها، ترکمنها، قرقیزها، ازبکها گرفته تا مصری
ها، سودانی ها و... حضور دارند که در همه جبهه ها در خدمت منافع امپریالیسم جنگیده
اند. بخشی از این سپاه از تروریستهای قفقاز و آسیای میانه اند و چه نیروئی بهتر از
این افراد تا از تجربه نظامی آنها در شرق و جنوب روسیه برای ضربه زدن به روسیه ی
علیل استفاده شود. تقویت سپاه داعش فقط برای تجزیه کشورهای منطقه خاور میانه و
ایران نیست، باید نقش آن را در متن سیاست راهبردی امپریالیست آمریکا برای نفوذ در
روسیه، تجزیه امپریالیست ضربه خورده، ولی نمرده روسیه دید. پیروزی بر انبار ذخایر
غنی روسیه، تهدیدی مستقیم برای مناطق شمال غربی چین محسوب می شود و این است که سپاه
داعش به یک عامل مهم در تحولات منطقه بدل می گردد و خواهد گشت. البته بسیاری از
ممالک عربی و ایران و احتمالا ترکیه با نقش دودوزه، مخرب و خطرناکی که بازی می کند،
مخالف تجزیه عراق هستند. و از این گذشته حساب امپریالیستها نیز در تحقق سیاست خویش
چه در مورد غزه، لبنان، سوریه و ایران با شکست روبرو گردیده است. مقاومت خلقهای
منطقه سد راهی برای آرزوی پیشبرد بدون اصطکاک این سیاست شده است. هیلاری کلینتون،
وزیرخارجه سابق آمریکا در خاطراتی که منتشر کرده است سیاه روی سفید می آورد:
داعش را خودمان ساختیم، وزیرخارجه سابق آمریکا در کتابش با عنوان
“گزینههای دشوار” اعتراف کرده است که داعش در واقع ساخته دست آمریکا و با
هدف تجزیه خاورمیانه است.
روزنامه الاهرام نوشته است، هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در
کتاب خاطرات خود که اخیرا در آمریکا چاپ شد، نوشته است: ما وارد جنگ عراق، لیبی و
سوریه شدیم و همه چیز بر وفق مراد و بسیار خوب بود، اما ناگهان انقلاب مصر در ۳۰
ژوئن رخ داد و همه چیز ظرف ۷۲ ساعت تغییر کرد.
وی در
ادامه آورده است: من به ۱۱۲ کشور جهان سفر کرده بودم و با برخی از دوستان این توافق
حاصل شد تا به محض اعلام تاسیس داعش این گروه به رسمیت شناخته شود اما ناگهان همه
چیز فروپاشید. توافق شده بود تا دولت اسلامی(داعش) در روز ۵ / ۷ / ۲۰۱۳ اعلام شود و
ما منتظر اعلام تاسیس آن بودیم تا ما و اروپا هرچه سریعتر آن را به رسمیت
بشناسیم.
...
ما ترجیح دادیم برگردیم. حمایت و پشتیبانی مردم مصر از ارتش بیشتر شده بود. ... اگر
علیه مصر متوسل به قدرت میشدیم شکست میخوردیم و اگر مصر را رها میکردیم چیز مهمی
را از دست میدادیم. مصر قلب جهان عرب و جهان اسلام است و ما تلاش داشتیم تا از
طریق اخوان المسلمین و از طریق داعش این کشور را تحت کنترل درآورده و آن را تقسیم
کنیم و پس از آن به کشورهای حوزه خلیج فارس برویم. کویت اولین کشوری بود که از طریق
دوستان ما در آنجا آماده بود و سپس عربستان و بعد از آن امارات و بحرین و عمان مد
نظر ما بودند و پس از آن منطقه عربی کاملا تقسیم میشد و به صورت کامل آن را تحت
کنترل در میآوردیم. ما منابع نفت و گذرگاههای آبی را تحت تصرف خود درمیآوردیم.
اگر برخی از اختلافات میان آنها وجود داشت اوضاع تغییر میکرد".
به
این ترتیب سپاه داعش جزئی از اهرمهای تحقق سیاست راهبردی آمریکا در منطقه و روسیه
است. در اینجا "اسلام سیاسی" در همدستی و تحت هدایت امپریالیست آمریکا عمل می کند.
ماهیت تروریستهای "خوب" بخوبی روشن می شود. و مرز میان ایرانی های اپوزیسیون که
خودشان را فروخته اند و در ارتش مبارزه با "دو قطب ارتجاع" به رهبری منصور حکمت صف
بسته و اسلحه بدست گرفته اند، بیشتر نمایان می شود. پوسیدگی تئوری های اسرائیلی
منصور حکمت و تشکیل سپاه داعش ایرانی با چهره بزک کرده مدرن و عریان، در واقعیت
میدان همدستی و هماهنگی "اسلام سیاسی" و "میلیتاریسم آمریکا" و نه در تقابل و تعارض
ادعائی این دو پدیده، رنگ می بازد. باید همین امروز صف اپوزیسیون انقلابی ایران را
تصفیه کرد. فردا خیلی دیر است.
بر گرفته از توفان شماره 174 شهریور ماه 1393 سپتامبر سال 2014، ارگان مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)
لینک چند وبلاگ حزبی
وبلاگ توفان قاسمی
وبلاگ ظفرسرخ
وبلاگ کارگر آگاه
سایت کتابخانه اینترنتی توفان
سایت آرشیو نشریات توفان
توفان در توییتر
توفان در فیسبوک
توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی