رای مردم در نظام جمهوری اسلامی بی ارزش است
«ولی فقیه یعنی جانشین امام معصوم، یعنی کسی که میخواهد حق را تعیین کند. او گاهی مصلحت میبیند، بگوید شما رای بدهید... انتخابات ریاست جمهوری اعتبارش به رضایت اوست، مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند.»
آیت ﷲ مصباح یزدی :به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی اجرا میشود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد... اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد؛ این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا میکند، چون او امضا کردهاست، اگر امضا نکرده بود، هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای میدادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت، همانطور که خودش فرمود.»
آیت ﷲ مصباح یزدی:
«مردم هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمیدهند، رای و رضایت آنان باعث به وجود آمدن آن میشود... با این تحلیل، انتخابات زمینهای برای کشف رهبری میشود، نه اینکه به او مشروعیت ببخشد.»
آیت ﷲ مصباح یزدی
مروری بر همین نقل قولها نشان می دهد که دستگاه جابر جمهوری اسلامی برای رای مردم و انتخابات تره هم خورد نمی کند. این است که از همان بدو امر همه انتخابات این رژیم فرمایشی و تقلبی بوده است. این ادعا که گویا انتخابات 22 خرداد 1388 انتخاباتی دموکراتیک بوده که رای مردم را احمدی نژاد و خامنه ای دزدیده اند، ادعائی کاذب است که افکار عمومی را به انحراف می برد. شعار "رای مرا پس بده" شعاری گمراه کننده بود که مشروعیت این نظام را که گویا برخاسته از رای مردم است، مورد تائید قرار می داد. وضعیت انتخابات مجلس دهم نیز بهتر از آن نیست.
حتی هاشمی رفسنجانی عالیجناب خاکستری که به رای مردم هرگز اهمیتی نداده است در مورد انتخابات اخیر هشدار می دهد و
به نوشته روزنامه مردمسالاری، در دیدار با رئیس و اعضای جبهه مردم سالاری متذکر می شود: "اگر فضای انتخابات به گونه ای باشد که تریبون داران قصد زمین زدن رقیب را داشته یا مجریان و ناظران بخواهند با سلایق شخصی و جناحی و نیز سوء استفاده از بیت المال رقیب را از میدان به در کنند، نباید انتظار داشته باشند مردمی که ناظر صحنه هستند به تائید اقدامات آنان بپردازند" و یا در جای دیگر: "اگر تنها رضای افراد و سلایق جناحها را در نظر بگیریم، به زمین خواهیم خورد". رفسنجانی مسئله اش مردم نیستند، بلکه خودی ها هستند و وی به صراحت طرح می کند که نگرانی اش از بابت از دست دادن قدرت سیاسی است.
انتخابات با نتایج معین از قبل، به اتمام رسید و هواداران علی خامنه ای ظاهرا اکثریت آراء را بدست آورده اند تا در مجلس فرمایشی نظریات "آقا" را به کرسی بنشانند. برنده دیگر این انتخابات آقای لاریجانی است که در مورد نزدیکی وی و خانواده اش به امپریالیست انگلستان سخن می رود. بنظر می رسد که وی باید نامزد ریاست جمهوری بعدی بوده و به جای احمدی نژاد انتخاب شود.
از شواهد بر می آید که حتی در انتخابات فرمایشی و غیر دموکراتیک کنونی نیز "خودی ها" سر هم کلاه گذارده و در نتایج آراء یکدیگر دست برده اند. در آمل مردم بخاطر تقلب در انتخابات به اعتراض پرداختند. در گرمسار که خواهر احمدی نژاد، نامزد نمایندگی مجلس شده بود، برای تو دهنی زدن به احمدی نژاد رای کافی نیآورد و احمدی نژاد را بیاد آراء کروبی انداخت که در محل تولد خودش 3 هزار رای آورده بود، در حالی که انتظار عمومی بسیار بیشتر از آن بود. این اقدام احمدی نژاد در خرداد 1388 توهین مستقیم به کروبی بود و حالا همان شتر در خانه احمدی نژاد نشسته است. احمدی نژاد چوب همان روشی را می خورد که خودش همیشه در انتخابات های قبلی به کار برده بود. کسی که به اصولیت خیانت کند روزی خواهد رسید که گریبان خودش را این خیانت خواهد گرفت و آنوقت دیگر زبان اعتراضی برای وی باقی نمی ماند.
انتخابات این دفعه فاقد شور و حال بود و حتی مردم نیز به خیابانها نیامدند تا از حقوق خود دفاع کنند. آنها در خانه ها ماندند تا نشان دهند آنها بی شمارند.
در انتخابات این دفعه بعد از بررسی نامزدهای نمایندگی توسط وزارت کشور، شورای نگهبان که وظیفه سانسور و تصفیه نامزدها و تقلب در انتخابات و حتی نتایج آنرا به عهده دارد، "صلاحیت" بسیاری نامزدهای نمایندگی را که قبلا "مصلح" بودند، بیکباره به عنوان فاقد صلاحیت رد کرد و تیغ تقلب را بر گردن انتخابات گذارد. طبیعتا همه آن فاقدین اصول، که خود را "اصولگرا" می دانستند و تا کنون امضاء خویش را به زیر این روش گذارده بودند، دیگر نمی توانستند به این نقض آشکار دخالت گزینشی در انتخابات اعتراض کنند. شورای نگهبان تنها کسانی را به بازار انتخابات نمایشی فرستاد که "احراز صلاحیت" شده بودند.
رژیم جمهوری اسلامی این بار بشدت هراسان بود که شورش 22 خرداد 1388 تکرار شود. به این جهت از گرمای بازار انتخاباتی کاست و تنها هشت روز از چهارم تا دوازدهم اسفند، 3440 تن افراد برگزیده خویش را فراخواند که طبق مقرراتی که دولت تعیین کرده بود خود را به مردم معرفی کنند و آنها را ترغیب و تشویق نمایند که در انتخابات شرکت کنند. اما همین تبلیغات انتخاباتی نیز مسخره و تحت نظارت بود. نوع تبلیغات به مجاز و غیر مجاز تقسیم شد. در فهرست اقدامات مجاز آوردند: "درج و انتشار مراتب حمایت مجامع و گروههای هر حوزه انتخابیه در آمار تبلیغاتی مجاز توسط نامزد نمایندگی به شرط وجود مستند مکتوب، تشکیل تنها یک ستاد تبلیغات انتخاباتی، نصب پلاکارد توسط اقشار، گروهها و احزاب و جمعیت ها فقط در جهت تشویق و ترغیب شرکت مردم در انتخابات بدون درج اسامی داوطلبان، استفاده از آثار تبلیغاتی مجاز به صورت مشترک توسط نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، برگذاری اجتماعات با اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح، نصب آثار تبلیغاتی مجاز صرفا در مکان هایی که از سوی شهرداری یا دهیاری تدارک دیده شده است".
در اینجا بحث حاکمیت بر سر حمایت از نامزدهای نمایندگی توسط مردم نیست. حتی لازم هم نیست که مردم نام نمایندگان را که شامل 3440 فرد برگزیده مجاز هستند و یا دارای سابقه "مثبت" فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی می باشند و دلایل صلاحیت آنها را بدانند. این افراد همه دستچین شده اند و لایتغییر و به این جهت تبلیغات را نباید روی افراد متمرکز کرد که خوب یا بد آنها قابل برگشت نیست. انتخاب آنها به مصداق "آش کشک خالته، بخوری پاته، نخوری پاته" اجباری است و در حد اختیارات رهبر. بنظر حاکمیت "تشکیل تنها یک ستاد تبلیغات انتخاباتی، نصب پلاکارد توسط اقشار، گروهها و احزاب و جمعیت ها فقط در جهت تشویق و ترغیب شرکت مردم در انتخابات بدون درج اسامی داوطلبان..."(تکیه از ماست-توفان) مجاز است. معنی این عبارات روشن است. حاکمیت به زبان بی زبانی می گوید که داوطلبان قبلا تعیین شده اند و مهم نیست که شما نامشان را بدانید و یا ندانید و یا برایشان تبلیغ کنید و یا نکنید. انتخاب آنها صد در صد است، حتی اگر کسی در انتخابات شرکت نکند. مهم برای ما این است که نامزدهای نمایندگی دست چین شده ما، خود را در پشت شرکت وسیع مردم پنهان کنند، تا در ظاهر امر مشروعیت مردمی نیز بدست آورند. در اینجا سخن بر سر "شرکت وسیع تبلیغاتی مردم" است نه آزادی انتخابات. وزیر کشور اعتراف کرد که هدف از این نمایش انتخاباتی مصرف خارجی آن است و نه اهمیت دادن به رای مردم. وی اظهار داشت: "حضور گسترده مردم در انتخابات دشمنان را زمینگیر ساخت". برای رژیم جمهوری اسلامی مهم نیست که از "حضور گسترده مردم در انتخابات" به درجه مشروعیت و وفاداری مردم ایران نسبت به جمهوری اسلامی برسد، بلکه مهم آن است که در افکار عمومی مردم جهان خود را نماینده ملت ایران جا بزند.
آیت ﷲ مصباح یزدی در این مورد کمی واضح تر سخن سر می دهد: «انتخابات از نظر ما دو فایده دارد؛ یکی اینکه با برگزاری آن و توجه به آرای مردم، آنها خود را در ایجاد حکومت دینی سهیم خواهند دانست و در نتیجه بیشتر و بهتر در حمایت از نظامی که به دست خودشان تحقق یافته، میکوشند و آنگاه آرمانهای مهم حکومت دینی تحقق مییابد. فایده دیگر این است که امام راحل(ره)- بنیانگذار این نظام الهی – با تاکید بر اهمیت نقش مردم و آرای آنان مخالفان نظام را خلع سلاح کردند، زیرا آنا با تبلیغات مسموم خود قصد داشتند، نظام اسلامی را مستبد جلوه دهند، ولی هنگامی که آرای مردم در این نظام مورد احترام و اهتمام باشد، حربه مخالفان از کار خواهد افتاد.»
(منبع: مصباحیزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخها، ج ۱، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۳۳.)
ما در اینجا از ذکر "عناوین غیر مجاز" که چند برابر "عناوین مجاز" است به علت فهرست طولانی آن صرفنظر می نمائیم، ولی اشاره می کنیم که تمام این صحنه سازی ها و ابزارها، به خاطر آن به کار گرفته می شود تا از شورش مردم و اعتراضشان جلوگیری شود. رژیم هوادار شرکت وسیع مردم در انتخابات است تا این وسعتِ شرکت مردمی را وسیله عوامفریبی و تبلیغاتی خویش در ایران و جهان قرار دهد، ولی همین رژیم از شرکت وسیع مردم نیز می ترسد، زیرا می داند که اکثریت مردم ایران با این رژیم موافقتی ندارند. حضور وسیع مردم در انتخابات و حضور خیابانی آنها، که گویای قدرت مردم است، می تواند به صحنه های اعتراضی نسبت به رژیم بدل شود و نتایج عکس برای رژیم به بار آورد.
سخنگویان رژیم در تائید این نمایش انتخاباتی، که مورد تائید محمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان مخالفین ساختارشکنی رژیم نیز بود، مدعی شدند که از تقریبا 48.28 میلیون واجدین شرایط انتخاباتی 64 در صد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده اند. اگر همین ادعا را مبنای داوری قرار دهیم 36 در صد مردم این انتخابات را تحریم کرده اند( یعنی 17٫4 میلیون نفر).
رژیم از شرکت وسیع مردم در انتخابات صحبت می کند در حالیکه ناظرین انتخابات و شهود از تاثیر تحریم انتخابات حوزه های انتخاباتی و عدم حضور گسترده مردم در انتخابات سخن می رانند. در میان مردم آن حال و شور انتخاباتی دیگر وجود ندارد و به تقلبی بودن این بازی ها پی برده اند. ولی رژیم برای نمایشات بر شمرده و تبلیغات مورد نیاز باید تعداد موافقین خویش را بیش از نصف جمعیت ایران جلوه می داد تا برای خود یک نمای مشروعیت خلق کند و به آمریکا و اروپا چنین جلوه دهد که گویا بیش از نیمی از جمعیت ایران هوادار رژیم جمهوری اسلامی هستند. البته رژیم می توانست این تعداد را به نود درصد هم برساند ولی با توجه به بی رونق بودن حوزه های انتخاباتی دستش زود رو می شد. همان 64 در صد برایش کافی است.
روی صندوقهای اخذ رای نوشته بودند: "میزان رای ملت است". برای اینکه مردم را به صحت و مشروعیت انتخابات با موج وسیع تبلیغاتی قانع نمایند. حال آنکه همین ریاکاران در انتخابات سال 1388 مدعی بودند، که رای مردم در مقابل اراده رهبر ارزشی ندارد و تئوریسین آنها آقای مصباح یزدی می گفت: «انتخاب و مراجعه به آرای مردم از دیدگاه عقیدتی ما هیچگاه مشروعیتآور نیست، تا با منفی شدن آرای عمومی، مشروعیت نظام باطل گردد.»
(منبع: مصباحیزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخها، ج ۱، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۳۲.)
در نظام جمهوری اسلامی مشروعیت هرگز مردمی نیست. البته در هیچ نظام مذهبی مشروعیت مردمی نیست. مردم فاقد اراده آزاد برای تصمیگیری هستند و باید از جانب پروردگار و پیامبران وی رهبری شوند تا "گمراه" نگردند. همه رژیمهائی که نتوانسته اند را دین را از حکومت جدا کنند با این مشکلات روبرو هستند. حکومت آن دنیائی با حکومت این دنیائی در تناقض کامل قرار می گیرد. وقتی مشروعیت یک حکومتی از مردم آن کشور نیست، وقتی ولی فقیه برای مردم حقوقی قایل نیست و حرف آخر را می زند، وقتی ولی فقیه به عنوان مستبد و فعال مایشاء حق وتو دارد و به مردم توهین می کند، انتخاباتش نه تنها فرمایشی و ریاکارانه است زیرا نتایج آن برایش لازم الاجرا نیست بلکه رفتارش توهین مستقیم به مردم است. در چنین رژیمهائی هرگز نمی تواند انتخابات آزاد و دموکراتیک بوجود آید و هرگز هم در ایران وجود نداشته است. آن بخش از اپوزیسیون که همیشه با فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات در تحکیم این رژیم و دادن مشروعیت به آن کوشیده است در بی احترامی و توهین به مردم باندازه شخص ولی فقیه سهیم است. برای انتخبات آزاد باید مقدماتی فراهم باشد که در راس آن برسمیت شناختن حقوق مردم قرار دارد. این حقوق از طریق احزاب و سازمانهای سیاسی و اتحادیه های کارگری و پذیرش تساوی حقوق زنان با مردان و آزادی همه زندانیان سیاسی و رفع سانسور و آزادی اجتماعات و... می تواند اعمال گردد. تا زمانیکه این مقدمات فراهم نیست شرکت در انتخابات و تشویق مردم به شرکت در انتخابات دادن مشروعیت به رژیم است. وظیفه نیروهای کمونیست و انقلابی و دموکراتت مبارزه برای رفع این تضییقات و تحقق این حقوق دموکراتیک است. تنها بعد از تحقق این حقوق است که می توان از مقدمات یک انتخابات آزاد سخن به میان آورد.
رژیمی مه به صراحت می گوید به اصل جمهوری اعتقادی ندارد، برای مردم حقی برسمیت نمی شناسد، سخنانی که بر زبان می راند مصلحت اندیشانه بوده و هر روز می شود آنرا ماند جامه زیر تعویض کرد، رژیمی که سیاست ماکیاولیستی بخش جدائی ناپذیر از ماهیت آن است طبیعتا نمی تواند انتخابات آزاد برگذار کند. ببینید تئوریسین آنها چه می گوید: «ممکن است سوال کنید؛ پس چرا امام فرمود: «جمهوری اسلامی» و نفرمود «اسلام» یا «حکومت اسلامی»؟ انتخاب واژه «جمهوری» برای نفی سلطنت بود... این رژیم در ادبیات سیاسی اسمش «جمهوری» است، اما نه جمهوریای که در غرب است، «جمهوری دموکراتیک»، جمهوریای که همه چیزش و اختیارش در دست مردم باشد و تابع آرا و هوسهای مردم باشد؛ نه!. جمهوریای که محتوایش اسلام باشد. پس هدف برقراری اسلام در یک نظام حکومتی است که امروز وقتی سلطنتی نبود، اسمش «جمهوری» است؛ نه اینکه در کنار اسلام ما یک هدف دیگری به نام جمهوری داشته باشیم این تفکری است شرکآمیز.»
(منبع: مصباح یزدی، هفتهنامه پرتو سخن، ۱۷ اسفند ۱۳۷۹.)
معنی این اعترافات روشن است. بنظر خامنه ای و یزدی و همپالکی های آنان پذیرش اصل جمهوری یک اقدام تاکتیکی و نه اعتقادی بوده است. گزینش جمهوری برای آن بود تا مردم را فریب دهیم که مخالف سلطنت بودند و جایگزینی برایش جستجو می کردند. انتخخاب جمهوری همان مصلحت اندیشی اسلامی بود تا به موقع بزنیم زیرش.
از این روشن تر نمی شود حقوق یک ملتی را نقض کرد و از انتخابات آزاد سخن گفت. رژیم جمهوری اسلامی نمی فهمد و یا خود را به سفاهت می زند که می تواند با این روشها سر مردم و امپریالیستها و صهیونیستهای مکار و گرگان باران دیده را کلاه بگذارد. امپریالیستها آنقدر انتخابات قلابی در سراسر جهان برگذار کرده و سازمان داده اند، که با این ترفندهای رژیم جمهوری اسلامی فریب نمی خورند.
تنها رژیمی می تواند از استقلال ایران دفاع کند و در مقابل زورگوئیهای امپریالیستها و صهیونیستها ایستادگی نماید که به مردمش تکیه دهد. هیچ مبارزه ضد امپریالیستی بدون مبارزه برای تحقق دموکراسی که زمینه بسیج مردمی است ممکن نیست. رژیم جمهوری اسلامی اگر تسلیم مردم نشود، یا لقمه چپ امپریالیستها در انزوای کامل خواهد شد و یا باید طوق نوکری آنها را بپذیرد وبه شیوخ عربستان سعودی و قطر تعظیم کند. راه دیگری وجود ندارد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره ۱۴۵ فروردین ماه ۱۳۹۱ آوریل ۲۰۱۲، ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org
«ولی فقیه یعنی جانشین امام معصوم، یعنی کسی که میخواهد حق را تعیین کند. او گاهی مصلحت میبیند، بگوید شما رای بدهید... انتخابات ریاست جمهوری اعتبارش به رضایت اوست، مصلحت دیده که در این شرایط مردم رای بدهند.»
آیت ﷲ مصباح یزدی :به نظر ما تمام مقرراتی که در کشور اسلامی اجرا میشود، همه اعتبارش به امر ولایت فقیه و امضای اوست. اگر بدانیم در جایی در یک مورد راضی نیست، هیچ اعتباری ندارد... اینکه امام قانون اساسی را تصویب کرد؛ این یعنی من دستور میدهم اینگونه عمل کنید و اعتبار پیدا میکند، چون او امضا کردهاست، اگر امضا نکرده بود، هیچ اثری نداشت. حتی اگر تمام مردم هم رای میدادند هیچ اعتبار قانونی و شرعی نداشت، همانطور که خودش فرمود.»
آیت ﷲ مصباح یزدی:
«مردم هیچ مشروعیتی به حکومت فقیه نمیدهند، رای و رضایت آنان باعث به وجود آمدن آن میشود... با این تحلیل، انتخابات زمینهای برای کشف رهبری میشود، نه اینکه به او مشروعیت ببخشد.»
آیت ﷲ مصباح یزدی
مروری بر همین نقل قولها نشان می دهد که دستگاه جابر جمهوری اسلامی برای رای مردم و انتخابات تره هم خورد نمی کند. این است که از همان بدو امر همه انتخابات این رژیم فرمایشی و تقلبی بوده است. این ادعا که گویا انتخابات 22 خرداد 1388 انتخاباتی دموکراتیک بوده که رای مردم را احمدی نژاد و خامنه ای دزدیده اند، ادعائی کاذب است که افکار عمومی را به انحراف می برد. شعار "رای مرا پس بده" شعاری گمراه کننده بود که مشروعیت این نظام را که گویا برخاسته از رای مردم است، مورد تائید قرار می داد. وضعیت انتخابات مجلس دهم نیز بهتر از آن نیست.
حتی هاشمی رفسنجانی عالیجناب خاکستری که به رای مردم هرگز اهمیتی نداده است در مورد انتخابات اخیر هشدار می دهد و
به نوشته روزنامه مردمسالاری، در دیدار با رئیس و اعضای جبهه مردم سالاری متذکر می شود: "اگر فضای انتخابات به گونه ای باشد که تریبون داران قصد زمین زدن رقیب را داشته یا مجریان و ناظران بخواهند با سلایق شخصی و جناحی و نیز سوء استفاده از بیت المال رقیب را از میدان به در کنند، نباید انتظار داشته باشند مردمی که ناظر صحنه هستند به تائید اقدامات آنان بپردازند" و یا در جای دیگر: "اگر تنها رضای افراد و سلایق جناحها را در نظر بگیریم، به زمین خواهیم خورد". رفسنجانی مسئله اش مردم نیستند، بلکه خودی ها هستند و وی به صراحت طرح می کند که نگرانی اش از بابت از دست دادن قدرت سیاسی است.
انتخابات با نتایج معین از قبل، به اتمام رسید و هواداران علی خامنه ای ظاهرا اکثریت آراء را بدست آورده اند تا در مجلس فرمایشی نظریات "آقا" را به کرسی بنشانند. برنده دیگر این انتخابات آقای لاریجانی است که در مورد نزدیکی وی و خانواده اش به امپریالیست انگلستان سخن می رود. بنظر می رسد که وی باید نامزد ریاست جمهوری بعدی بوده و به جای احمدی نژاد انتخاب شود.
از شواهد بر می آید که حتی در انتخابات فرمایشی و غیر دموکراتیک کنونی نیز "خودی ها" سر هم کلاه گذارده و در نتایج آراء یکدیگر دست برده اند. در آمل مردم بخاطر تقلب در انتخابات به اعتراض پرداختند. در گرمسار که خواهر احمدی نژاد، نامزد نمایندگی مجلس شده بود، برای تو دهنی زدن به احمدی نژاد رای کافی نیآورد و احمدی نژاد را بیاد آراء کروبی انداخت که در محل تولد خودش 3 هزار رای آورده بود، در حالی که انتظار عمومی بسیار بیشتر از آن بود. این اقدام احمدی نژاد در خرداد 1388 توهین مستقیم به کروبی بود و حالا همان شتر در خانه احمدی نژاد نشسته است. احمدی نژاد چوب همان روشی را می خورد که خودش همیشه در انتخابات های قبلی به کار برده بود. کسی که به اصولیت خیانت کند روزی خواهد رسید که گریبان خودش را این خیانت خواهد گرفت و آنوقت دیگر زبان اعتراضی برای وی باقی نمی ماند.
انتخابات این دفعه فاقد شور و حال بود و حتی مردم نیز به خیابانها نیامدند تا از حقوق خود دفاع کنند. آنها در خانه ها ماندند تا نشان دهند آنها بی شمارند.
در انتخابات این دفعه بعد از بررسی نامزدهای نمایندگی توسط وزارت کشور، شورای نگهبان که وظیفه سانسور و تصفیه نامزدها و تقلب در انتخابات و حتی نتایج آنرا به عهده دارد، "صلاحیت" بسیاری نامزدهای نمایندگی را که قبلا "مصلح" بودند، بیکباره به عنوان فاقد صلاحیت رد کرد و تیغ تقلب را بر گردن انتخابات گذارد. طبیعتا همه آن فاقدین اصول، که خود را "اصولگرا" می دانستند و تا کنون امضاء خویش را به زیر این روش گذارده بودند، دیگر نمی توانستند به این نقض آشکار دخالت گزینشی در انتخابات اعتراض کنند. شورای نگهبان تنها کسانی را به بازار انتخابات نمایشی فرستاد که "احراز صلاحیت" شده بودند.
رژیم جمهوری اسلامی این بار بشدت هراسان بود که شورش 22 خرداد 1388 تکرار شود. به این جهت از گرمای بازار انتخاباتی کاست و تنها هشت روز از چهارم تا دوازدهم اسفند، 3440 تن افراد برگزیده خویش را فراخواند که طبق مقرراتی که دولت تعیین کرده بود خود را به مردم معرفی کنند و آنها را ترغیب و تشویق نمایند که در انتخابات شرکت کنند. اما همین تبلیغات انتخاباتی نیز مسخره و تحت نظارت بود. نوع تبلیغات به مجاز و غیر مجاز تقسیم شد. در فهرست اقدامات مجاز آوردند: "درج و انتشار مراتب حمایت مجامع و گروههای هر حوزه انتخابیه در آمار تبلیغاتی مجاز توسط نامزد نمایندگی به شرط وجود مستند مکتوب، تشکیل تنها یک ستاد تبلیغات انتخاباتی، نصب پلاکارد توسط اقشار، گروهها و احزاب و جمعیت ها فقط در جهت تشویق و ترغیب شرکت مردم در انتخابات بدون درج اسامی داوطلبان، استفاده از آثار تبلیغاتی مجاز به صورت مشترک توسط نامزدهای نمایندگی مجلس شورای اسلامی، برگذاری اجتماعات با اخذ مجوز از مراجع ذیصلاح، نصب آثار تبلیغاتی مجاز صرفا در مکان هایی که از سوی شهرداری یا دهیاری تدارک دیده شده است".
در اینجا بحث حاکمیت بر سر حمایت از نامزدهای نمایندگی توسط مردم نیست. حتی لازم هم نیست که مردم نام نمایندگان را که شامل 3440 فرد برگزیده مجاز هستند و یا دارای سابقه "مثبت" فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی می باشند و دلایل صلاحیت آنها را بدانند. این افراد همه دستچین شده اند و لایتغییر و به این جهت تبلیغات را نباید روی افراد متمرکز کرد که خوب یا بد آنها قابل برگشت نیست. انتخاب آنها به مصداق "آش کشک خالته، بخوری پاته، نخوری پاته" اجباری است و در حد اختیارات رهبر. بنظر حاکمیت "تشکیل تنها یک ستاد تبلیغات انتخاباتی، نصب پلاکارد توسط اقشار، گروهها و احزاب و جمعیت ها فقط در جهت تشویق و ترغیب شرکت مردم در انتخابات بدون درج اسامی داوطلبان..."(تکیه از ماست-توفان) مجاز است. معنی این عبارات روشن است. حاکمیت به زبان بی زبانی می گوید که داوطلبان قبلا تعیین شده اند و مهم نیست که شما نامشان را بدانید و یا ندانید و یا برایشان تبلیغ کنید و یا نکنید. انتخاب آنها صد در صد است، حتی اگر کسی در انتخابات شرکت نکند. مهم برای ما این است که نامزدهای نمایندگی دست چین شده ما، خود را در پشت شرکت وسیع مردم پنهان کنند، تا در ظاهر امر مشروعیت مردمی نیز بدست آورند. در اینجا سخن بر سر "شرکت وسیع تبلیغاتی مردم" است نه آزادی انتخابات. وزیر کشور اعتراف کرد که هدف از این نمایش انتخاباتی مصرف خارجی آن است و نه اهمیت دادن به رای مردم. وی اظهار داشت: "حضور گسترده مردم در انتخابات دشمنان را زمینگیر ساخت". برای رژیم جمهوری اسلامی مهم نیست که از "حضور گسترده مردم در انتخابات" به درجه مشروعیت و وفاداری مردم ایران نسبت به جمهوری اسلامی برسد، بلکه مهم آن است که در افکار عمومی مردم جهان خود را نماینده ملت ایران جا بزند.
آیت ﷲ مصباح یزدی در این مورد کمی واضح تر سخن سر می دهد: «انتخابات از نظر ما دو فایده دارد؛ یکی اینکه با برگزاری آن و توجه به آرای مردم، آنها خود را در ایجاد حکومت دینی سهیم خواهند دانست و در نتیجه بیشتر و بهتر در حمایت از نظامی که به دست خودشان تحقق یافته، میکوشند و آنگاه آرمانهای مهم حکومت دینی تحقق مییابد. فایده دیگر این است که امام راحل(ره)- بنیانگذار این نظام الهی – با تاکید بر اهمیت نقش مردم و آرای آنان مخالفان نظام را خلع سلاح کردند، زیرا آنا با تبلیغات مسموم خود قصد داشتند، نظام اسلامی را مستبد جلوه دهند، ولی هنگامی که آرای مردم در این نظام مورد احترام و اهتمام باشد، حربه مخالفان از کار خواهد افتاد.»
(منبع: مصباحیزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخها، ج ۱، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۳۳.)
ما در اینجا از ذکر "عناوین غیر مجاز" که چند برابر "عناوین مجاز" است به علت فهرست طولانی آن صرفنظر می نمائیم، ولی اشاره می کنیم که تمام این صحنه سازی ها و ابزارها، به خاطر آن به کار گرفته می شود تا از شورش مردم و اعتراضشان جلوگیری شود. رژیم هوادار شرکت وسیع مردم در انتخابات است تا این وسعتِ شرکت مردمی را وسیله عوامفریبی و تبلیغاتی خویش در ایران و جهان قرار دهد، ولی همین رژیم از شرکت وسیع مردم نیز می ترسد، زیرا می داند که اکثریت مردم ایران با این رژیم موافقتی ندارند. حضور وسیع مردم در انتخابات و حضور خیابانی آنها، که گویای قدرت مردم است، می تواند به صحنه های اعتراضی نسبت به رژیم بدل شود و نتایج عکس برای رژیم به بار آورد.
سخنگویان رژیم در تائید این نمایش انتخاباتی، که مورد تائید محمد خاتمی و علی اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان مخالفین ساختارشکنی رژیم نیز بود، مدعی شدند که از تقریبا 48.28 میلیون واجدین شرایط انتخاباتی 64 در صد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت کرده اند. اگر همین ادعا را مبنای داوری قرار دهیم 36 در صد مردم این انتخابات را تحریم کرده اند( یعنی 17٫4 میلیون نفر).
رژیم از شرکت وسیع مردم در انتخابات صحبت می کند در حالیکه ناظرین انتخابات و شهود از تاثیر تحریم انتخابات حوزه های انتخاباتی و عدم حضور گسترده مردم در انتخابات سخن می رانند. در میان مردم آن حال و شور انتخاباتی دیگر وجود ندارد و به تقلبی بودن این بازی ها پی برده اند. ولی رژیم برای نمایشات بر شمرده و تبلیغات مورد نیاز باید تعداد موافقین خویش را بیش از نصف جمعیت ایران جلوه می داد تا برای خود یک نمای مشروعیت خلق کند و به آمریکا و اروپا چنین جلوه دهد که گویا بیش از نیمی از جمعیت ایران هوادار رژیم جمهوری اسلامی هستند. البته رژیم می توانست این تعداد را به نود درصد هم برساند ولی با توجه به بی رونق بودن حوزه های انتخاباتی دستش زود رو می شد. همان 64 در صد برایش کافی است.
روی صندوقهای اخذ رای نوشته بودند: "میزان رای ملت است". برای اینکه مردم را به صحت و مشروعیت انتخابات با موج وسیع تبلیغاتی قانع نمایند. حال آنکه همین ریاکاران در انتخابات سال 1388 مدعی بودند، که رای مردم در مقابل اراده رهبر ارزشی ندارد و تئوریسین آنها آقای مصباح یزدی می گفت: «انتخاب و مراجعه به آرای مردم از دیدگاه عقیدتی ما هیچگاه مشروعیتآور نیست، تا با منفی شدن آرای عمومی، مشروعیت نظام باطل گردد.»
(منبع: مصباحیزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخها، ج ۱، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، پاییز ۷۷، ص ۳۲.)
در نظام جمهوری اسلامی مشروعیت هرگز مردمی نیست. البته در هیچ نظام مذهبی مشروعیت مردمی نیست. مردم فاقد اراده آزاد برای تصمیگیری هستند و باید از جانب پروردگار و پیامبران وی رهبری شوند تا "گمراه" نگردند. همه رژیمهائی که نتوانسته اند را دین را از حکومت جدا کنند با این مشکلات روبرو هستند. حکومت آن دنیائی با حکومت این دنیائی در تناقض کامل قرار می گیرد. وقتی مشروعیت یک حکومتی از مردم آن کشور نیست، وقتی ولی فقیه برای مردم حقوقی قایل نیست و حرف آخر را می زند، وقتی ولی فقیه به عنوان مستبد و فعال مایشاء حق وتو دارد و به مردم توهین می کند، انتخاباتش نه تنها فرمایشی و ریاکارانه است زیرا نتایج آن برایش لازم الاجرا نیست بلکه رفتارش توهین مستقیم به مردم است. در چنین رژیمهائی هرگز نمی تواند انتخابات آزاد و دموکراتیک بوجود آید و هرگز هم در ایران وجود نداشته است. آن بخش از اپوزیسیون که همیشه با فراخواندن مردم به شرکت در انتخابات در تحکیم این رژیم و دادن مشروعیت به آن کوشیده است در بی احترامی و توهین به مردم باندازه شخص ولی فقیه سهیم است. برای انتخبات آزاد باید مقدماتی فراهم باشد که در راس آن برسمیت شناختن حقوق مردم قرار دارد. این حقوق از طریق احزاب و سازمانهای سیاسی و اتحادیه های کارگری و پذیرش تساوی حقوق زنان با مردان و آزادی همه زندانیان سیاسی و رفع سانسور و آزادی اجتماعات و... می تواند اعمال گردد. تا زمانیکه این مقدمات فراهم نیست شرکت در انتخابات و تشویق مردم به شرکت در انتخابات دادن مشروعیت به رژیم است. وظیفه نیروهای کمونیست و انقلابی و دموکراتت مبارزه برای رفع این تضییقات و تحقق این حقوق دموکراتیک است. تنها بعد از تحقق این حقوق است که می توان از مقدمات یک انتخابات آزاد سخن به میان آورد.
رژیمی مه به صراحت می گوید به اصل جمهوری اعتقادی ندارد، برای مردم حقی برسمیت نمی شناسد، سخنانی که بر زبان می راند مصلحت اندیشانه بوده و هر روز می شود آنرا ماند جامه زیر تعویض کرد، رژیمی که سیاست ماکیاولیستی بخش جدائی ناپذیر از ماهیت آن است طبیعتا نمی تواند انتخابات آزاد برگذار کند. ببینید تئوریسین آنها چه می گوید: «ممکن است سوال کنید؛ پس چرا امام فرمود: «جمهوری اسلامی» و نفرمود «اسلام» یا «حکومت اسلامی»؟ انتخاب واژه «جمهوری» برای نفی سلطنت بود... این رژیم در ادبیات سیاسی اسمش «جمهوری» است، اما نه جمهوریای که در غرب است، «جمهوری دموکراتیک»، جمهوریای که همه چیزش و اختیارش در دست مردم باشد و تابع آرا و هوسهای مردم باشد؛ نه!. جمهوریای که محتوایش اسلام باشد. پس هدف برقراری اسلام در یک نظام حکومتی است که امروز وقتی سلطنتی نبود، اسمش «جمهوری» است؛ نه اینکه در کنار اسلام ما یک هدف دیگری به نام جمهوری داشته باشیم این تفکری است شرکآمیز.»
(منبع: مصباح یزدی، هفتهنامه پرتو سخن، ۱۷ اسفند ۱۳۷۹.)
معنی این اعترافات روشن است. بنظر خامنه ای و یزدی و همپالکی های آنان پذیرش اصل جمهوری یک اقدام تاکتیکی و نه اعتقادی بوده است. گزینش جمهوری برای آن بود تا مردم را فریب دهیم که مخالف سلطنت بودند و جایگزینی برایش جستجو می کردند. انتخخاب جمهوری همان مصلحت اندیشی اسلامی بود تا به موقع بزنیم زیرش.
از این روشن تر نمی شود حقوق یک ملتی را نقض کرد و از انتخابات آزاد سخن گفت. رژیم جمهوری اسلامی نمی فهمد و یا خود را به سفاهت می زند که می تواند با این روشها سر مردم و امپریالیستها و صهیونیستهای مکار و گرگان باران دیده را کلاه بگذارد. امپریالیستها آنقدر انتخابات قلابی در سراسر جهان برگذار کرده و سازمان داده اند، که با این ترفندهای رژیم جمهوری اسلامی فریب نمی خورند.
تنها رژیمی می تواند از استقلال ایران دفاع کند و در مقابل زورگوئیهای امپریالیستها و صهیونیستها ایستادگی نماید که به مردمش تکیه دهد. هیچ مبارزه ضد امپریالیستی بدون مبارزه برای تحقق دموکراسی که زمینه بسیج مردمی است ممکن نیست. رژیم جمهوری اسلامی اگر تسلیم مردم نشود، یا لقمه چپ امپریالیستها در انزوای کامل خواهد شد و یا باید طوق نوکری آنها را بپذیرد وبه شیوخ عربستان سعودی و قطر تعظیم کند. راه دیگری وجود ندارد.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره ۱۴۵ فروردین ماه ۱۳۹۱ آوریل ۲۰۱۲، ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org