گسترش فقر و گرانی، ارمغان دولت " مهرورز " اسلامی
گسترش وحشتناک فقر و گرانی در یک سال اخیر حاصل سیاست سرمایه دارانه و ارتجاعی دولت "مهرورز" احمدی نژاد است. فقر و گرانی درجامعه ای در حال رشد و گسترش است که درپهن دشت آن اقیانوسی از نفت و گاز قرار دارد. فقط حاصل درآمد سالانه کشور از فروش این طلای سیاه بطور رسمی بیش از 700 میلیارد دلار می باشد. حال اگر دیگر درآمد های رسمی دولت از قبیل درآمد ناشی از تعرفه های گمرکی کالاهای وارداتی که کمتر از درآمد نفتی نیست- ثروت افسانه ای جمع آوری شده از امامزادهها (امامزاده خمینی بمثابه امام سیزدهم را نباید فراموش کرد) و صندوقهای صدقات و نذریات- درآمد حاصل از سود کارخانجات و موسسات دولتی(75% کارخانجات و موسسات کشور متعلق به دولت می باشد)- درآمد حاصل از محصولات صادراتی که صادرات فرش و پسته و میوه جات از مقام ویژه ای برخوردارند- درآمد ناشی از استخراج مواد معدنی چون طلا، نقره، فیروزه و یاقوت، مس، اورنیوم، سنگ های ذی قیمت معدنی و ...- درآمد حاصل از مالیاتهای مستقیم و غیر مستقیم و دهها منابع ثروت زای دیگر را در نظر بگیریم بی شک به این نتیجه خواهیم رسید که با چنین ثروت عظیمی براحتی می توان اسباب و وسائل نیکبختی و سعادت اهالی کشور را فراهم گردانید و ایران را به یکی از پیشرفته ترین ممالک جهان تبدیل نمود.
اما در جامعه ای که بقول خود دست اندرکاران رژیم بیش از 70% اهالی اش پائین تر از حد متوسط یعنی در شرایط بسیار نازل تر از استاندارد لازم برای بقا بسر می برند، در جامعه ای که حقوق کارگران 219 هزار تومان(اگر چنین مبلغی شامل حال تمامی کارگران گردد که چنین نیست)است، در جامعه ای که بیش از 30% مردمانش زیر خط فقر مطلق بسر می برند، در جامعه ای که جهت خروج از خط فقر مطلق بقول کارشناسان اقتصادی رژیم حداقل باید ماهیانه درآمدی بین 700 تا 600 هزار تومان در جیب داشته تا بر سر پا ایستاد، دیگر چه سخنی از " مهرورزِی"! و دلسوزی نسبت به زحمتکشان؟ "مهرورزی" آقای احمدی نژاد ادامه همان سیاست " سازندگی " رفسنجانی است که از سیاستهای صندوق بین المللی پول و بانک جهانی پیروی کرده ومیکند. مردم از سخنان بیهوده کاربدستان رژیم جمهوری اسلامی به تنگ آمده اند و علت اینهمه گرانی و فلاکت اقتصادی را حاصل سیاستهای خانمان برانداز مافیای در قدرت به رهبری احمدی نژاد و شرکا می دانند. تنها هنر احمدی نژاد و شرکا در خلال سه دهه اخیر جزغارت دسترنج زحمتکشان وثروت عظیم طبیعی جامعه بویژه نفت و تقسیم فقر وسیه روزی بین اکثریت اهالی جامعه ، بویژه کارگران و زحمتکشان نبوده است.
بیکاری یک پدیده عموی و همگانی:
هم اکنون بر اساس آمار رسمی تعداد بیکاران در ایران بیش از 5/3 میلیون نفر یعنی نزدیک به ً 26% نیروکار(از 27 میلیون نیروی کار)می باشد. بطوریکه کارشناسان اقتصادی خود رژیم آمار بیکاران واقعی را بیش از 4 میلیون اعلام کرده اند. حال با توجه به این امر که هر ساله نزدیک به یک میلیون نفر نیروی جدید وارد بازار کار می گردد و با توجه به بی کفایتی رژیم در جذب این حجم از متقاضایان کار، بدیهی است که اگر این نیروی رشد یانبده در مسیر صحیح تولید اجتماعی سازماندهی نگردد(که چنین خواهد بود)، در آینده ای نزدیک شاهد سیل بنیان کنی خواهیم بود که بدون شک دژ نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی را به لرزه در خواهد آورد.
روشن است در چنین شرایطی شعار دروغین "افزایش فرصت های شغلی" توسط دولت احمدی نژاد هرگز قابل تحقق نخواهد بود. در واقع رشد اقتصادی چند درصدی چند سال اخیر نه حاصل کاردانی دولتمداران رژیم، بلکه ناشی از افزایش درآمدهای بالای نفتی بوده است.
هم اکنون شاهد خبر اخراج های پی در پی کارگران می باشیم، عیدی دولت احمدی نژاد به کارگران در سال جدید اخراج بود. سال جدید با اخراج کارگران پیمان شرکت صدرا و متقابلاَ با اعتراض این کارگران آغاز شد، و پس از آن سیل اخراج های بی رویه ادامه یافت. به گفته یکی از مسئولین رئیس اتحادیه کارگران پیمانی و قراردادی:
"بیش از 50 هزار کارگر قراردادی در سراسر کشور در روزهای آغازین سال 87 شغل خود را از دست داده اند". به گفته وی:"بیش از 65% کارگران کشور بعنوان کارگران قراردادی در کارهای دائم بکار گرفته می شوند که این کارگران به دلیل فقر و نیاز به شغل از حقوق قانونی خود گذشته و آینده شغلی خود را تباه می کنند".
اخراج کارگران شرکت کیان تایر که 5 ماه حقوق دریافت نکرده اند و هم اکنون در آستانه پلمپ شدن و تعطیلی کامل کارخانه بسر می برد- اخراج بیش از هزاران کارگر قراردادی شرکت پیمانکاری خدماتی"طاهر نیرو" در قزوین- اخراج بیش از 400 تن کارگر قراردادی در استان کردستان- اعتصاب کارگران نیشکر هفت تپه و جمعی از کارگران شرکت البرز که در معرض اخراج و بیکاری قراردارند، و دهها اخراج سازی های خانمانسوز دیگر حاکی از روند بیکاری و اخراج های سرسام آوری است که زندگی زحمتکشان را به ورطه سیاهی و تباهی سوق می دهد. تنها در یک ماه گذشته حدود 70 هزار کارگر از کار بیکار گشته و کارخانه ها و واحدهای تولیدی بخاط غارت و چپاول مسئولین ضد بشری رژیم یکی پس دیگری در معرض تعطیلی کامل قرار دارد.
گرانی کمر شکن و ادامه اعتراضات کارگران
در بستر چنین شرایط اسفباری که اخراج سازیها و بیکاری گسترده کمر زحمتکشان عزیزمان را خم کرده و سختی های فراوانی را به آنان تحمیل گردانیده است ، گرانی کالاهای ضروری و محصولات خوراکی بیداد می کند و تازیانه رژیم غارتگر فاشیستی- مذهبی زندگی را بر اکثریت مردم شریف ایران تلخ کرده است. گوجه فرنگی کیلوئی 1700 تومانی، مرغ منجمد کیلویی 2000 هزار تومانی، گوشت کیلویی10 هزار تومان، برنج کیلویی 2800تومانی، سبزی کیلویی 800تومانی.... و نرخ بالای دهها اقلام ضروری دیگردر سال جدید عیدی دولت احمدی نژاد به مردم ایران بود. تورم و گرانی در سراسر ایران و بویژه تهران حد و حصری ندارد این امر تنها محصولات غذائی و مصرفی را شامل نمی گردد، بلکه افزایش سرسام آور و دیوانه کننده قیمت زمین و مسکن چون هیولائی به بزرگترین سد تشکیل کانون خانواده بویژه برای جوانان تبدیل گشته است. قیمت واحد مسکونی در تهران سربه فلک میکشد. برای نمونه؛ خانه کوچک دو اطاقه با کیفیت بسیار نازل در نزدیکی فرودگاه مهرآباد متری 2 میلیون 400 هزار تومان و آنهم بشرط پیش فروش. بدین معنی که خریدار باید مقدار بیش از نضف هزینه خانه را از پیش بپردازد تا قادر گردد با پرداخت مابقی پول خانه را در 8 الی یک سال دیگر تحویل بگیرد. هم اکنون قیمت رهن یک خانه کوچک دو اطاقه 12 تا 14 میلیون تومان که باید از پیش پرداخت گردد و ماهیانه 200 تا 300 هزار تومان اجاره خانه می باشد. حال با توجه به شرایط بسیار سخت فراهم نمودن مسکن، اگر در تهران خانه ای داشته باشید یعنی هزینه ای بابت مسکن ماهانه پرداخت نکنید، حداقل مخارج زندگی 800 تا یک میلیون تومان می باشد. این امر در حالی است که از مسائل بهداشتی چون دندانپزشکی- بهداشت عمومی و نیازمندیهای دیگر باید صرف نظر کنید تا بتوانید در سطح بسیار فقیرانه و پایین زندگی نمائید.
اوضاع به اندازه ای وخیم است که حتا مطبوعات رژیم را توان سانسور آن نیست . دراینجا نگاهی به گرانی سرسام آور از زبان مطبوعات رسمی رژیم می اندازیم :
"از قدیم بزرگان ما گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست و یا آفتاب آمد دلیل آفتاب . متاسفانه با شروع سال جدید گرانی های لجام گسیخته و برخی نشانه های بیماری اقتصاد همچنان ادامه یافته، گوشت کیلوئی 10 هزار تومان، برنج 2800 تومان و گرانی سایر اقلام ضروری مردم. آیا به ما مردم حق می دهید که اگر این گرانی ها و تورم مهار نشود و ارزانی جایگزین آن نشود و تثبیت قیمت ها مثل همیشه عملی نگردد، برخی ادعا ها را کشک بدانیم یا خیر؟
آفتاب یزد
حال و روز واقعی اسفبار مردم از زبان یک مادر زحمتکش :
"در زمانی که همه صحبت از توجه به محرومان می کنند، گرانی مایحتاج اولیه مردم، گوجه فرنگی 1500(2500)تومانی، گوشت 8 هزار تومانی، برنج 2 هزار تومانی، مرغ 1200 تومانی سئوال برانگیز است ... حقوق همسرم کفاف تامین حداقل نیازهای خانواده را نمی دهد و فرزندانم نه تنها لباس مناسبی ندارند که مدتهاست طعم گوشت و میوه را نچشیده اند... بیشتر افرادی را که می شناسیم با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند و حتی آنهائی که ظاهری آراسته دارند، از بسیاری از مایحتاج اولیه زندگی محروم هستند ... اجاره بهای سنگین، هزینه گزاف ایاب و ذهاب، مخارج خورد و خوراک، پوشاک امثال آن کمر مردم را شکسته و آنها را آن چنان گرفتار کرده که حتی توان پرداختن به تعلیم و تربیت فرزندانشان را ندارند". روزنامه قدس
سخنان این زن شجاع مصداق بارز ماهیت سرمایه داری و ضد بشری رژیمی است که کارنامه سه دهه اش جز؛ غارتگری- جنایتکاری- زندان- شکنجه- شکستن قلمها و زبانها نبوده است و جز این نیز انتظاری از این آدمخوران نرفته و نمی نرود.
گرانی و علل آن از خبرگزاری آفتاب "عبدالرضا امیرتاش اقتصاددان بر این باور است بسیاری از رفتارهای مدیران کشور احساسی است و در محل ضروری انجام نمیشود.وی در گفتگو با خبرنگار اقتصادی آفتاب با ذکر مثالی در این مورد گفت: «مثلاً در حال حاضر که گرانی بیداد میکند و بسیاری از اصناف نیز به گرانفروشی روی آوردهاند، نیروی انتظامی به جای مقابله با روسری دختران و شلوار پسران با گرانفروشان برخورد کند».وی افزود: «این رویکرد قطعاً هم به نفع نیروی انتظامی خواهدبود هم به سود منافع ملی و مردم، تا روزی که تصمیمات ما احساسی و بر اساس نظرات شخصی باشد مشکلات اقتصادی سروسامان پیدا نمیکند». امیرتاش گفت: «این در صورتی است که همه مسائل یک ملت به یکدیگر وابسته هستند، در روایات داریم که آدم گرسنه دین و ایمان ندارد. پس با سامان بخشیدن به مشکلات اقتصادی میتوان مشکلات سیاسی- اجتماعی کشور را نیز مرتفع نمود».وی با اشاره به برداشت 840 میلیون دلاری دولت از حساب ذخیره ارزی گفت: «برداشت بدون مصوبه دولت غیرقانونی و برای واردات کالاهای تجملی مثل انگور غیرکارشناسی است. ضمن اینکه کشور ما از نظر تولید محصولات کشاورزی به ویژه انگور بهترین محصول در دنیاست و اگر قرار است برای این محصول هزینه شود بهتر بود برای صنایع تبدیل و انبارها و سردخانههایی باشد که این میوه را در تمام فصول در اختیار مردم قرار دهد».وی با اشاره به افزایش قیمت نفت افزود: «در سال 1973 هم که قیمت نفت افزایش پیدا کرد پول نفت درست و به جا
مصرف نشد بلکه خرج واردات شد، نباید یک اشتباه 2 بار تکرار شود. پول نفت باید سرمایهگذاری شود تا رفاه بنیانی به همراه بیاورد». امیرتاش افزود: «مشکل امروز مسئله مسکن است؛ این مشکل زمانی حل میشود که از ظرفیت داخلی استفاده کنیم با شرکتهای سازنده عمده قرارداد ببندیم تا این مشکل از سر راه برداشتهشود».
وی یادآور شد: «وقتی میلیاردها دلار بدون مصوبه مجلس هزینه میشود، قطعاً تبعاتی به دنبال خواهد داشت و محل خرج آن هم سلیقهای میشود».امیرتاش در پایان گفت: «سلیقه فردی تعرفه واردات را کاهش میدهد و مشکلات زیادی بر سر راه تولیدکننده قرار میگیرد و آنگاه که تورم ایجاد میشود میخواهند با سخنرانیها آن را دستوری از بین ببرند. در صورتی که میتوان این مشکلات را با برنامهریزی اقتصادی، سیاستهای اجرایی کارشناسی شده واستفاده از تجارت کارشناسان داخلی و خارجی حل نمود».
آفتاب یزد
حال و روز واقعی اسفبار مردم از زبان یک مادر زحمتکش :
"در زمانی که همه صحبت از توجه به محرومان می کنند، گرانی مایحتاج اولیه مردم، گوجه فرنگی 1500(2500)تومانی، گوشت 8 هزار تومانی، برنج 2 هزار تومانی، مرغ 1200 تومانی سئوال برانگیز است ... حقوق همسرم کفاف تامین حداقل نیازهای خانواده را نمی دهد و فرزندانم نه تنها لباس مناسبی ندارند که مدتهاست طعم گوشت و میوه را نچشیده اند... بیشتر افرادی را که می شناسیم با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشته اند و حتی آنهائی که ظاهری آراسته دارند، از بسیاری از مایحتاج اولیه زندگی محروم هستند ... اجاره بهای سنگین، هزینه گزاف ایاب و ذهاب، مخارج خورد و خوراک، پوشاک امثال آن کمر مردم را شکسته و آنها را آن چنان گرفتار کرده که حتی توان پرداختن به تعلیم و تربیت فرزندانشان را ندارند". روزنامه قدس
سخنان این زن شجاع مصداق بارز ماهیت سرمایه داری و ضد بشری رژیمی است که کارنامه سه دهه اش جز؛ غارتگری- جنایتکاری- زندان- شکنجه- شکستن قلمها و زبانها نبوده است و جز این نیز انتظاری از این آدمخوران نرفته و نمی نرود.
گرانی و علل آن از خبرگزاری آفتاب "عبدالرضا امیرتاش اقتصاددان بر این باور است بسیاری از رفتارهای مدیران کشور احساسی است و در محل ضروری انجام نمیشود.وی در گفتگو با خبرنگار اقتصادی آفتاب با ذکر مثالی در این مورد گفت: «مثلاً در حال حاضر که گرانی بیداد میکند و بسیاری از اصناف نیز به گرانفروشی روی آوردهاند، نیروی انتظامی به جای مقابله با روسری دختران و شلوار پسران با گرانفروشان برخورد کند».وی افزود: «این رویکرد قطعاً هم به نفع نیروی انتظامی خواهدبود هم به سود منافع ملی و مردم، تا روزی که تصمیمات ما احساسی و بر اساس نظرات شخصی باشد مشکلات اقتصادی سروسامان پیدا نمیکند». امیرتاش گفت: «این در صورتی است که همه مسائل یک ملت به یکدیگر وابسته هستند، در روایات داریم که آدم گرسنه دین و ایمان ندارد. پس با سامان بخشیدن به مشکلات اقتصادی میتوان مشکلات سیاسی- اجتماعی کشور را نیز مرتفع نمود».وی با اشاره به برداشت 840 میلیون دلاری دولت از حساب ذخیره ارزی گفت: «برداشت بدون مصوبه دولت غیرقانونی و برای واردات کالاهای تجملی مثل انگور غیرکارشناسی است. ضمن اینکه کشور ما از نظر تولید محصولات کشاورزی به ویژه انگور بهترین محصول در دنیاست و اگر قرار است برای این محصول هزینه شود بهتر بود برای صنایع تبدیل و انبارها و سردخانههایی باشد که این میوه را در تمام فصول در اختیار مردم قرار دهد».وی با اشاره به افزایش قیمت نفت افزود: «در سال 1973 هم که قیمت نفت افزایش پیدا کرد پول نفت درست و به جا
مصرف نشد بلکه خرج واردات شد، نباید یک اشتباه 2 بار تکرار شود. پول نفت باید سرمایهگذاری شود تا رفاه بنیانی به همراه بیاورد». امیرتاش افزود: «مشکل امروز مسئله مسکن است؛ این مشکل زمانی حل میشود که از ظرفیت داخلی استفاده کنیم با شرکتهای سازنده عمده قرارداد ببندیم تا این مشکل از سر راه برداشتهشود».
وی یادآور شد: «وقتی میلیاردها دلار بدون مصوبه مجلس هزینه میشود، قطعاً تبعاتی به دنبال خواهد داشت و محل خرج آن هم سلیقهای میشود».امیرتاش در پایان گفت: «سلیقه فردی تعرفه واردات را کاهش میدهد و مشکلات زیادی بر سر راه تولیدکننده قرار میگیرد و آنگاه که تورم ایجاد میشود میخواهند با سخنرانیها آن را دستوری از بین ببرند. در صورتی که میتوان این مشکلات را با برنامهریزی اقتصادی، سیاستهای اجرایی کارشناسی شده واستفاده از تجارت کارشناسان داخلی و خارجی حل نمود».
در چند سال اخیراعتصاب ها و اعتراضات کارگران در ایران رو برشد بوده و با شدت زیادی به وقوع پیوسته است. مهمترین آنان؛ اعتصاب کارگران کشت و صنعت کارون شوشتر، نیشکر هفت تپه، صنایع مخابراتی راه دور، اعتصاب کارکنان شرکت اتوبوسرانی، اعتراض و اعتصاب هفته گذشته کارگران خشمگین لاستیک البرز و... می باشد. این اعتراضات و اعتصابات عمدتاً در اعتراض به عدم پرداخت حقوق و مزایای کارگران روی داده است.
کارگران کیان تایر روز شنبه گذشته در اعتراض به عدم دریافت چند ماه حقوق معوقه خود، جاده تهران- اسلامشهر را مسدود نمودند تا از این طریق صدای حق طلبانه خویش را بمردم برسانند و با یاری دیگر اقشار جامعه حقوق حقه خویش را بازستانند. این کارگران از چهارشنبه پیش اعتصاب خویش را آغاز کردند. در واقع این اعتصاب بدنبال اعتراض کارگران به پرداخت نشدن حقوق 5 ماهشان و همچنین اعتراض به تصمیم کارفرما مبنی بر انحلال کارخانه انجام گرفت. این امر به همراه خبر پلمپ کارخانه باعث گردید تا صدها کارگر خشمگین از این همه بی عدالتی ابتدا با مسدود کردن جاده و سپس با درهم کوبیدن تعداد اتومبیل، صدای حق طلبانه و مشکلات خویش را به آگاهی مردم برسانند. بیش از یک هزار نیروهای انتظامی و ضد شورش بمحل اعتصاب یورش آوردند تا از حضور مردم جلوگیری کنند. نیروهای لباس شخصی چون معمول کرکس وار در میان مردم رفت و آمد داشتند.
استاندار تهران سعی کرد با وعده های دروغین کارگران را از ادامه اعتصاب بازدارد. ولی کارگران اعلام داشتند تا حضور کارفرما در محل کارخانه و رسیدگی فوری به خواسته های شان به اعتراض خویش ادامه خواهند داد. سرانجام نیروهای یگان ویژه با تخریب دیوارهای کارخانه با بولدوزر وارد کارخانه شدند و وحشیانه به ضرب و شتم کارگران پرداختند. در این هجوم نیروهای سرکوبگر رژیم تعداد زیادی از کارگران(بیش از 1000 تن)را دستگیر و روانه بازداشتگاههای قرون وسطائی نمودند. تا آخرین خبر رسیده، بقیه کارگران مبارز علیرغم برخورد وحشیانه مزدوران رژیم با تحصن در خیابانهای مقابل و اطراف کارخانه به ادامه مبارزه خویش پرداختند و اعلام داشتند تا آزادی تمامی رفقای دستگیر شده خویش به رزم مقدس خویش ادامه خواهند داد.لازم بیاد آوری است که در راستای این اعتصاب کمیته ای جهت کمک رسانی به خانوادههای کارگران بیکار و اخراجی تشکیل گردیده و با شجاعت در خور تحسین مشغول جمع آوری کمک و رساند آن به خانواده کارگران بیکار می باشند.
پرداخت نشدن حقوق کارگران کیان تایر(لاستیک البرز)و دیگر کارخانه ها در ایران برای چندماه متوالی، موضوع جدیدی نیست. در حقیقت، بخاطر ماهیت استثمارگرانه نظام سرمایه داری و با تشدید مشکلات اقتصادی بسیاری از واحدهای تولیدی دولتی و خصوصی با بهانه های دروغین تحت عنوان کسر بودجه و یا ورشکستگی از پرداخت حقوق کارگران خودداری می نمایند. در واقع پرداخت نشدن حقوق ها به همراه افزایش میزان اخراج کارگران- رشد نرخ بیکاری و تشدید کمر شکن تورم و گرانی، علت اساسی اعتراض و اعتصاب کارگران در چند سال اخیر بوده است. در این اعتصابات بطور عمده خواسته های صنفی از جمله؛ پرداخت حقوق و بن های کارگری معوقه و تاسیس سندیکای مستقل کارگری را در دستور کارخود داشته است.و مطمئناً این اعتراضات توسط زحمتکشان و بویژه کارگران تا تحقق حقوق حقه اشان ادامه خواهد داشت.روشن است سیاست خصوصی سازی کارخانجات و موسسات دولتی که ناشی از دنباله روی از سیاست خصوصی سازی سازمان تجارت جهانی است، یکی از علت های اساسی این همه ظلم و ستم نا عادلانه طبقاتی علیه زحمتکشان و بویژه کارگران می باشد. چاره کارگران وحدت و تشکیلات است . تنها با رهبری حزب لنینی و سرنگونی بنیانی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و استقرار نظام سوسیالیستی است که می توان به اینهمه ظلم و زور و بی عدالتیهای طبقاتی پایان داد. جزاین راه، راه دیگری متصور نیست..
کارگران کیان تایر روز شنبه گذشته در اعتراض به عدم دریافت چند ماه حقوق معوقه خود، جاده تهران- اسلامشهر را مسدود نمودند تا از این طریق صدای حق طلبانه خویش را بمردم برسانند و با یاری دیگر اقشار جامعه حقوق حقه خویش را بازستانند. این کارگران از چهارشنبه پیش اعتصاب خویش را آغاز کردند. در واقع این اعتصاب بدنبال اعتراض کارگران به پرداخت نشدن حقوق 5 ماهشان و همچنین اعتراض به تصمیم کارفرما مبنی بر انحلال کارخانه انجام گرفت. این امر به همراه خبر پلمپ کارخانه باعث گردید تا صدها کارگر خشمگین از این همه بی عدالتی ابتدا با مسدود کردن جاده و سپس با درهم کوبیدن تعداد اتومبیل، صدای حق طلبانه و مشکلات خویش را به آگاهی مردم برسانند. بیش از یک هزار نیروهای انتظامی و ضد شورش بمحل اعتصاب یورش آوردند تا از حضور مردم جلوگیری کنند. نیروهای لباس شخصی چون معمول کرکس وار در میان مردم رفت و آمد داشتند.
استاندار تهران سعی کرد با وعده های دروغین کارگران را از ادامه اعتصاب بازدارد. ولی کارگران اعلام داشتند تا حضور کارفرما در محل کارخانه و رسیدگی فوری به خواسته های شان به اعتراض خویش ادامه خواهند داد. سرانجام نیروهای یگان ویژه با تخریب دیوارهای کارخانه با بولدوزر وارد کارخانه شدند و وحشیانه به ضرب و شتم کارگران پرداختند. در این هجوم نیروهای سرکوبگر رژیم تعداد زیادی از کارگران(بیش از 1000 تن)را دستگیر و روانه بازداشتگاههای قرون وسطائی نمودند. تا آخرین خبر رسیده، بقیه کارگران مبارز علیرغم برخورد وحشیانه مزدوران رژیم با تحصن در خیابانهای مقابل و اطراف کارخانه به ادامه مبارزه خویش پرداختند و اعلام داشتند تا آزادی تمامی رفقای دستگیر شده خویش به رزم مقدس خویش ادامه خواهند داد.لازم بیاد آوری است که در راستای این اعتصاب کمیته ای جهت کمک رسانی به خانوادههای کارگران بیکار و اخراجی تشکیل گردیده و با شجاعت در خور تحسین مشغول جمع آوری کمک و رساند آن به خانواده کارگران بیکار می باشند.
پرداخت نشدن حقوق کارگران کیان تایر(لاستیک البرز)و دیگر کارخانه ها در ایران برای چندماه متوالی، موضوع جدیدی نیست. در حقیقت، بخاطر ماهیت استثمارگرانه نظام سرمایه داری و با تشدید مشکلات اقتصادی بسیاری از واحدهای تولیدی دولتی و خصوصی با بهانه های دروغین تحت عنوان کسر بودجه و یا ورشکستگی از پرداخت حقوق کارگران خودداری می نمایند. در واقع پرداخت نشدن حقوق ها به همراه افزایش میزان اخراج کارگران- رشد نرخ بیکاری و تشدید کمر شکن تورم و گرانی، علت اساسی اعتراض و اعتصاب کارگران در چند سال اخیر بوده است. در این اعتصابات بطور عمده خواسته های صنفی از جمله؛ پرداخت حقوق و بن های کارگری معوقه و تاسیس سندیکای مستقل کارگری را در دستور کارخود داشته است.و مطمئناً این اعتراضات توسط زحمتکشان و بویژه کارگران تا تحقق حقوق حقه اشان ادامه خواهد داشت.روشن است سیاست خصوصی سازی کارخانجات و موسسات دولتی که ناشی از دنباله روی از سیاست خصوصی سازی سازمان تجارت جهانی است، یکی از علت های اساسی این همه ظلم و ستم نا عادلانه طبقاتی علیه زحمتکشان و بویژه کارگران می باشد. چاره کارگران وحدت و تشکیلات است . تنها با رهبری حزب لنینی و سرنگونی بنیانی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و استقرار نظام سوسیالیستی است که می توان به اینهمه ظلم و زور و بی عدالتیهای طبقاتی پایان داد. جزاین راه، راه دیگری متصور نیست..
نقل از توفان الکترونیکی شماره 21 اردیبهشت ماه هشتاد و هفت