۲ مهر ۱۳۹۲


کمونیستها و انتخابات پارلمانی

کمونیستها درعین اینکه مخالف پارلمانتاریسم هستند مخالف شرکت در پارلمان نیستند. پارلمانتاریستها فکر می کنند که با شرکت در پارلمان می توانند جامعه را از بنیاد به نفع نیروهای تحت ستم تغییر دهند، درحالیکه کمونیستها که پارلمانتاریست نیستند بر آنند که از طریق پارلمان نمی شود جامعه را بطور بنیادی دگرگون ساخت ولی از این ابزار می توان برای بسیج و دادن آگاهی به مردم استفاده کرد.شرکت آنها در پارلمان برای استفاده از آن به عنوان بلندگو، کرسی خطابه، به عنوان ابزار افشاءگری، بعنوان یک نوع تماس مستقیم با توده مفید است. و تازه چنین شرکتی در اوضاعی قابل توجیه است که وضعیت انقلابی در جامعه حاکم نبوده و جنبش مردم پیشتر از تمایل شرکت در پارلمان قرار نداشته باشد. در غیر این صورت جنبش مردم همه بساط پارلمان و هم پارلمانتاریسم را می روبد و خود بر سر کار می آید.

طبیعی است چنین شرکتی در عین حال مشروط بر این است که انتخاباتی کم وبیش دموکراتیک صورت بپذیرد و آزادی احزاب وجود داشته باشد وگرنه کمونیستها هرگز نمی توانند به درون مجالس بورژوائی راه پیدا کنند چه برسد که در آنها بعنوان سکوی خطابه به افشاءگری بپردازند.

وضعیت واقعی چگونه است

در ممالکی که احزاب اپوزیسیون ممنوع هستند، در ممالکی که نمایندگان از مصونیت پارلمانی برخوردار نیستند و همیشه از طرف قوه مجریه تحت فشار هستند و سرشان زیر ساطور تهدید مامورین امنیتی و دستگاه قضائی قرار دارد، در ممالکی که حتی بعنوان فرد نیز کسی نمی تواند از صافی مراجع نظارت انتخاباتی بگذرد، شرکت در انتخابات بیشتر بیک شوخی سیاسی شبیه است و موجب خنده می شود تا تحقق یک خواست دموکراتیک و یا تحمیل یک خواست دموکراتیک به حکومت و استفاده از ابزار پارلمان برای افشاءِ حاکمیت. در ممالکی که کمونیستها در انتخابات شرکت می کنند با این هدف است که نامزدهای مورد اعتماد خویش را که خود تعیین کرده اند به مجلس بفرستند و یا بریاست جمهوری برسانند. این شرط عقل است. فقط بی عقلان و یا مغرضین مردم را دعوت به شرکت در انتخاباتی می کنند که حتی خودشان نامزدها را تعیین نکرده و می خواهند به نامزدهای دیگران رای دهند. شرکت در انتخابات آنها انتخاب آزادانه آنها نیست انتخاب کسانی است که برای آنها انتخاب کرده اند. آنها حق انتخاب غذا برای تناول ندارند باید آش کشکی را بخورند که خاله برایشان از قبل تهیه دیده است. آیا می شود چنین انتخاباتی را با نمونه هائی که بزرگان مارکسیسم در موردش نظر داده اند قیاس نمود؟

در ایران احزاب ممنوع هستند، نامزدهای انتخاباتی با تائید شورای نگهبان انتخاب می شوند و برد و باخت آنها نیز با توجه به نظر شورای نگهبان است. یعنی از روز نخست روشن است که مردم باید بین طاعون و یا وبا یکی را انتخاب کنند. در واقع حق انتخابی وجود ندارد تا کسی از این حق دفاع کند. اینکه سازمانها، گروه ها و احزاب مردم را به شرکت در انتخابات فرا بخوانند کار دیگری نکرده اند جز اینکه مهر تائید بر صحت این انتخابات زده باشند. آنها شرکت خویش را در این انتخابات با هیچکدام از استدلالات شناخته شده سیاسی هرگز نمی توانند توجیه کنند. تنها یک استدلال می ماند و آن اینکه ما اساس نظام جمهوری اسلامی را برسمیت می شناسیم و به رافت اسلامی ایمان داریم و می طلبیم که رحمی کرده نامزدهای انتخاباتی ما را نیز برسمیت بشناسید.

انتخابات 24 خرداد چنین انتخاباتی بود. انتخاب حسن روحانی به مفهوم تحقق خواستهای مردم نبود. وی با خواستهای مردم موافق نبوده و نیست و در برنامه خود نیز به آنها اشاره ای هم نکرده است که بعد از انتخاب آنها را عملی کند. در اینجا هندوانه را به شرط چاقو نمی خریم.

حسن روحانی  بر این اصل غیر دموکراتیک 34 سال است که صحه می گذارد که قبلا خمینی و حالا شورای نگهبان بر صلاحیت نامزدهای انتخاباتی نظارت کنند و آنها را تائید و یا رد نمایند. حسن روحانی و سایر نامزدها تائید کرده اند که این عمل ضد دموکراتیک و مستبدانه عین دموکراسی اسلامی و به صلاح اسلام ناب محمدی است. آنها با این کار سالها از تصمیم نامزدی صدها انسان دموکرات و آزادیخواه جلو گرفته اند. آنها قبول کرده اند که این حق شورای نگهبان است که حق انتخاب مردم را محدود و مسدود می کند و خودشان نیز اختیارات این شورا را برسمیت شناخته اند. آقایان حسن روحانی، قالیباف، جلالی،  رضائی ،عارف وولایتی ... این بازی انتخاباتی را پذیرفته و به آن اعتراضی نداشته اند. آنها خود نمایندگان یک بازی استبدادی هستند و لذا مشروعیتی ندارند نظریات شورای نگهبان را به زیر پرسش ببرند. شورای نگهبان اختراع جدیدی نکرده است، تنها از اختیارات خویش که مورد تائید سایر نامزدها نیز بوده است، استفاده کرده است. شورای نگهبان بر اساس مصلحت اسلام که همان مصلحت رژیم جمهوری اسلامی است رفتار کرده است.

حال در انتخابات مهندسی شده  24 خرداد همه این آقایان نامزدها دست داشته اند و رضایت خود را برانتصاب حسن روحانی بعنوان مناسبترین آلترناتیو سیاسی و ناجی نظام ابراز داشته اند. هاشمی رفسنجانی که ابتدا از حذفش گله مند بود پس از پیروزی حسن روحانی ، انتخابات را "یکی ازدموکراتیک ترین ترین انتخابات نامید".

آیا کمونیستها باید با توجه به احساس مسئولیتی که در خود احساس می کنند مردم را دعوت می کردند در این بازی مسخره “دموکراسی“ که هیچ معنای دیگری نداشت جز اینکه مشروعیت رژیم را تائید کند و مردم را به الطاف این رژیم خوش بین نماید شرکت کنند؟ بنظر حرب ما چنین اقدامی به صلاح مردم ایران نبود و نیست. کمونیستها باید انتخابات را تحریم می کردند و به مردم می گفتند که  شرکت دراین نمایش و ریختن رای به صندوق  بنفع  کلیت رژیم جمهوری اسلامی  و تائید همه جنایات و کشتاری است که تا کنون او مرتکب شده است.نمی شود مردم را مانند اصلاح طلبان حکومتی به شرکت در انتخابات قلابی فراخواند و برای رژیم مشروعیت دست و پا کرد و بر قلابی بودن و ضد دمکراتیک بودن انتخابات سرپوش گذارد. اینکه بخشی از مردم بازهم فریب اصلاح طلبان را خوردند نمی شود با توهم اینکه انشاء اﷲ دفعه بعد هم گربه است از تحریم انتخابات دست کشید و مردم را به شرکت در انتخابات میان بد و بدتر دعوت کرد.رژیم جمهوری اسلامی و درراس آن خامنه ای با برنامه ای ازپیش طراحی شده به میدان آمد تا توده ها را آرام به میدان انتخابات بکشاند و با گرفتن رای مشروعیت ازآنها شرایط ساخت و پاخت با امپریالیسم را برای حل بحران نظام فراهم آورد. این سیاست همه جناحهای  رژیم چه اصلاح طلب و یا اصول گراست. خامنه ای درخواب هم نمی دید بازی انتخابات به این راحتی و بی سرو صدا به پایان برسد.لبخند رضایت بر لبان خامنه و رفسنجانی و خاتمی و روحانی رضایت از نتیجه "حماسیه انتخابات" است. انها که انتخاب  حسن روحانی را یک پیروزی و یک سیلی بر صورت خامنه ای می پندارند، باید پاسخگوی فرجام این سیاست نادرست و اپورتونیستی خود که جز خاک پاشیدن بر چشم مردم نیست، باشند. انتخاب عقرب جرار درمقابل مارغاشیه تکرار شکستهای گذشته است و جز این نیست.

نقل از توفان الکترونیکی شماره 86 نشریه الکترونیکی حزب کارایران شهریورماه 1392

www.toufan.org

۱۸ شهریور ۱۳۹۲


گزارش مختصری ازاعتراضات مردم صلحدوست و آزادیخواه سوئد

 علیه باراک اوبا ما


نه به جنگ آمریکا علیه سوریه



سفر رئیس جمهور آمریکا، باراک اوبا ما به سوئد در چهارم سپتامبر 2013 موجب اعتراضات گسترده ای در شهرهای  مختلف سوئد گردید. این سفر درحالی صورت گرفت که باراک اوباما قراربود درهمین تاریخ به دیدار رئیس جمهور روسیه، پوتین برود، لیکن به دلایل تشدید اختلافات سیاسی برسر تجاوز به سوریه و عدم تحویل ادوارد اسنودن به دولت آمریکا، وی این قرار ملاقات را قلدرمنشانه لغو نمودوبا صدهانفر محافظ و جاسوس راهی سوئد شد تا با جلب حمایت دولتهای سوئد، فنلاند ، دانمارک و ایستلند و نروژ جبهه آدمکشی و تجاوز به سوریه را تقویت نماید.

 دراعتراض به حضور باراک اوباما نماینده بزگترین تروریست دولتی جهان  که برای بمباران کشور مستقل سوریه شتاب دارد"کمیته موقت چهارسپتامبر در استکهلم" تشکیل گردید. این کمیته متشکل از 20 سازمان و حزب و نهادهای مترقی بود که حول شعار مشخص نه به جنگ آمریکا علیه سوریه به پای برگزاری تظاهرات علیه باراک اوباما رفتند. بیش از 5 هزارنفردرمیدان Medborgarplatsen   گرد آمدند و با سخنرانیهای روشنگرانه و متنوع سیاسی علیه باراک اوباما و محکومیت سیاستهای جنگ طلبانه امپریالیست آمریکا از یک سو و از سوی دیگر به افشای دولت محافظه کار و امپریالیستی سوئد و سیاست های فرصت طلبانه ونوکرصفتانه اش پرداختند.

 احزاب و سازمانها وشخصیت های سیاسی و هنری هریک به سهم خود درمورد باراک اوباما  سخنرانی کردند و ما بخاطر طولانی بودن انها فقط چکیده این سخنرانیها را درچند جمله می آوریم.

" باراک اوباما آنطورکه در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری وعده داده بود عمل نکرد.اکنون می توان با قاطعیت اظهارداشت که هدف اساسی اوباما بعنوان رئیس جمهورآمریکا جزسرکوب جنبشها وبراندازی دول نافرمان و تحکيم کنترل امپرياليسم آمريکا بر روى نفت و گاز غنى جهان عرب٬ادامه جنگ درافغانستان وعراق و تحمیل جنگ قومی ومذهبی دراین کشور،ویرانی کشورلیبی، حملات هوایی و کشتار مردم بیگناه توسط هواپیماههای بی سرنشین در پاکستان و افغانستان و یمن وسومالی ، تجزیه سودان ، ادامه حمایت از دولت متحاوز اسرائیل علیه ملت فلسطین ... و ادامه زندان گوانتانامو و شکنجه  زندانیان نبوده است. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا همان سیاست جنگ افروزانه جرج دبلیو بوش را ادامه داده و همچنان میدهد. طبق آمار های رسمی بیش از 4500 نفر مردم غیر نظامی توسط هواپیماههای بی سرنشین آمریکا در کشورهای افغانستان و پاکستان و یمن جان باخته اند....  باراک اوباما علاوه بر چنین سیاستهای جنایتکارانه ای، دست به استراق سمع و کنترل پستهای الکترونیکی مردم جهان نیز زده و حتا به متحدین نزدیک خود نیز رحم نکرده است. امروز دولت سوئد میزبان چنین رئیس جمهوری است، میزبانی برای چنین فردی نه تنها مایه افتخارنیست، بلکه مایه ننگ و سرشکستگی است....."

تظاهرکنندگان با حمل پرچم های متنوع سیاسی علیه جنگ افروزی آمریکا و درهمبستگی با خلقهای جهان ازشیلی گرفته تا سوریه و عراق و فلسطین  و افغانستان و کوبا و ایران بسویMintorget به حرکت درآمدند و با فریاد نه به جنگ علیه سوریه و نابود باد امپریالیست آمریکا  و زنده باد همبستگی بین المللی نظر هزاران نفر از مردم خیابانهای مسیرراهپیمائی را به خود جلب نمودند. این تظاهرات با شکوه با سخنرانیهای شورانگیزی برعلیه دولت سوئد و برعلیه نماینده جهانخواربین المللی باراک اوباما و با ابراز همبستگی با مردم جهان با موفقیت به کارخود پایان داد. خبراین تظاهرات هرچند کوتاه و مختصر و توام با سانسور "دمکراتیک" در شبکه تلویزیونی کانال 1 و کانال 4  سوئد  وهمینطور رادیوی سراسری دولتی و چند روزنامه خبری منعکس گردید.

***

فعالین حزب کارایران(توفان) نیز با انتشار اعلامیه و فراخوان سیاسی ایرانیان ضد  تجاوز و مترقی را به این تظاهرات دعوت نمودند تا درصفی متحد به اعتراض علیه اوبامای جنگ افروزبه پردازند.رفقای حزبی با  تدارک  قبلی وحمل یک پلاکارد بزرگ حزبی که تمام جنایات امپریالیست آمریکا از ویتنام گرفته تا عراق و افغانستان و لیبی و سوریه.....درآن نقش بسته بود وبرافراشتن پرچم" دست امپریالیستها از ایران و منطقه کوتاه باد" توجه بسیاری از تظاهرکنندگان و خبرنگاران سوئدی و بین المللی را بخود جلب نمود. شبکه سراسری تلویزیون چین که در این تظاهرات شرکت داشت مصاحبه ای با یکی از سخنگویان حزب، رفیق توفان قاسمی انجام داد و دلیل شرکت درچنین تظاهراتی را جویا شد. خبرنگارخبرگزاری رسمی سوئد،TT نیز مصاحبه ای درمورداین تظاهرات با  رفیق سخنگوی حزب بعمل آورد که درزیر ملاحظه می فرمائید.

خبرنگارچین : ازچه حزب و سازمانی هستید و علت شرکت شما دراین تظاهرات چیست؟

توفان قاسمی: ما از فعالین حزب کارایران(توفان) هستیم، حزبی که  پرچمش مارکسیسم لنینیسم است و موضع قاطعی علیه جنگ و تجاوزامپریالیستی دارد وازحقوق ملل و مردم محروم و زحمتکش جهان حمایت میکند. ما دراینجا گرد آمدیم تا برعلیه باراک اوباما این نماینده بزرگترین تروریست دولتی جهان اعتراض نمائیم. آمریکا امروز آهنگ آن دارد تا با تجاوز و بمباران سوریه و سرنگونی دولت بشاراسد دولت گماشته ای بر سرکارآورد و با اشغال لبنان و خالی کردن پشت جبهه ایران  تحت بهانه " بمب اتمی" به کشورما تجاوز نماید. ازاین رو ما مخالف سرسخت تجاوز به سوریه هستیم زیرا این عمل نقض حقوق بین الملل است ، نقض تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملت سوریه است.دولت سوریه باید توسط  مردم سوریه  تغییر کند و یا برافتد و نه آمریکا و متحدینش نظیر عربستان و قطر ...

ما دراین تظاهرات شرکت میکنیم تا ازاین تجاوز جلوگیری نمائیم. تجاوز به سوریه فرجامی جز کشتار بیشتر وویرانی زیرساخت این کشورندارد.

خبرنگارچین: نظرتان درمورد دولت سوئد چیست،آیاسوئد با آمریکا همراه خواهد شد؟

توفان قاسمی: ما دولت سوئد را یک دولت امپریالیستی می دانیم که سالهاست سیاست سنتی بی طرفی اش رنگ باخته است. سوئد خود عضو اتحادیه اروپاست  وازخودش اراده ای ندارد و ازطرفی شیفته آمریکا است زیرا بخش بزرگی از صادرات سوئد به بازار آمریکا صورت میگیرد. اکنون دولت سوئد دخالت مستقیم آمریکا و بمباران سوریه را با احتیاط رد کرده است اما درعین حال بیان میدارد اگر چنین امری رخ دهد" سیاست آمریکا برابشان قابل فهم است" . به بیان دیگر سوئد دنباله رو آمریکاست همانطورکه در افغانستان و لیبی عمل نموده و در مورد عراق هم اگرچه ابتدا تجاوز به این کشوررا نپذیرفت و آن را غیر قانونی اعلام داشت اما بتدریج اشغال و سرنگونی رژیم صدام حسین و بمباران عراق را یک گام به پیش ارزیابی نمود.سوئد هم اکنون با پیمان نظامی ناتو همکاریهای فراوانی دارد و شتابان بسوی عضویت رسمی دراین سازمان گام برمی دارد.

***

 مصاحبه خبرنگارخبرگزاری رسمی سوئد،TT  با رفیق توفان قاسمی درمورد علت شرکت دراین تظاهرات :

TT : ازچه گروه و حزب ایرانی هستید و چرا به سفر باراک اوباما به سوئد معترضید؟

توفان قاسمی: ما از فعالین حزب کارایران(توفان) هستیم و دلیل اصلی سفر رئیس جمهور آمریکا به سوئد را جلب همکاری دولت سوئد برای تجاوز به سوریه می بینیم. دعوت از رئیس جمهور آمریکا به سوئد آنهم در شرایطی که او طبل جنگ را به صدا درآورده و برای تجاوز به کشورسوریه  بی تابی میکند  شرم آوراست. اوباما همان جرج بوش در لباس یک سیاه پوست مسلمان زاده است. وی همان سیاستهای او را ادامه میدهد وهدفش جنگ افروزی و اشغال کشورهای ضعیف برای کسب هژمونی برجهان است. اوباما یک تروریست بین المللی درلباس "دمکراسی" آمریکائی   است که به عوامفریبی مشغول است. اوباما در دستی مدال صلح دارد و دردست دیگر هواپیماههای بی سرنشین. ازیک سو از " صلح،دمکراسی و عدالت و حقوق شهروندی" سخن می گوید و از سوی دگر به کشتار مردم در افغانستان و عراق و لیبی و سوریه ادامه میدهد. به همین دلیل ما فعالین حزب کارایران همراه با هزاران نفری که دراینجا گرد آمده اند  سفر باراک  اوباما به سوئد را محکوم میکنیم وچنین سفری هیچ ربطی به صلح و دوستی بین ملل جهان ندارد.

 

فعالین حزب کارایران(توفان) درسوئد

4 سپتامبر 2013

.......................................

http://rahetoufan67.blogspot.se




 

سایت کتابخانه اینترنتی توفان


 

سایت آرشیو نشریات توفان


 

توفان در توییتر


 

توفان در فیسبوک


 

توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی