۲۹ شهریور ۱۳۹۱

اطلاعیه شماره 38 -
 پیام مشترک رضا شهابی و بهنام ابراهیم زاده به مناسبت اول مهر روز بازگشایی مدارس :

سومین مهر، بدون مهر پدری!

سال تحصیلی جدید در شرایطی آغاز می شود که 27 ماه از بهترین دوران عمرمان را دور از همکاران، هموطنان و کانون گرم خانواده آن هم به جرم تشکیل و عضویت در تشکل های کارگری برای دفاع از حقوق مسلم کارگران و آشنایی آنها با حقوق اولیه خود برای داشتن یک زندگی شرافتمندانه سزاوار هر انسان، گرفتار زندان شده ایم.

دوستان و هموطنان!

فرزندان ما 27 ماه است از مهر پدری محروم اند، آنهم در سنینی که نیاز به مراقبت و رسیدگی و کمک و آموزش دارند. گرچه مادرانشان در همه حال در کنار آنها هستند ولی دوری پدر و مشکلات پیش رو ضربات جبران ناپذیری به آنها وارد کرده است.

فرزندان عزیز این مرز و بوم!

ما می دانیم که همه ی شما عزیزان در شرایط برابر زندگی نمی کنید و بخش زیادی از شما از نعمت پدر یا مادر یا از داشتن غذا و سرپناه کافی یا مدرسه و معلم مناسب محرومید، شماری از هم سن و سالهای شما به اجبار از تحصیل باز مانده اند. ما نیز به دلیل آزادی خواهی و برابری 27 ماه از عمرمان را پشت میله های زندان و به دور از خانواده و فرزندانمان به سر می بریم. در این سال تحصیلی فرزندان ما نیز به جز محرومیت های اقتصادی و تحصیل باید محرومیت از پدر را تجربه کنند، و با اضطراب، مثل شما به مدرسه رفته و در سر کلاس حاضر شوند. با این وصف ما نگران وضع زندگی همه شما عزیزان آینده ساز این مرز و بوم هستیم.

رفقا و هموطنان عزیز!

زنگ آغاز سال تحصیلی جدید، درس تغییر و پیام آزادی و برابری و امنیت را نوید می دهد، در این فصل که فاصله ها از میان رفته و دست ها مهربانانه همدیگر را می فشارند، باید امتحان نیکو پس داده و کارنامه درخشانی از خود بر جای بگذاریم. شاگرد خوب زمانه باشیم، از معلم تاریخ آموخته ایم که بعضی فرصت ها یگانه و تکرار ناپذیرند و برای قبولی در آزمون این فصل سخت باید با جسارت گزینه مقاومت را برگزید.

ما کارگران زندانی ضمن تبریک سال تحصیلی جدید به غنچه های نوشکفته، دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و هنرجویان، ‌آزادی و پیشرفت در تحصیل و صعود به قله های بلند علم و دانش را آرزو می کنیم و به خانواده بزرگ جامعه کارگری و زحمتکش و تمام ایرانیان آزاده و شریف و سندیکاها و تشکل های کارگری، دانشجویی، زنان، پرستاران، فعالان مدنی و صلح جو و همه عزیزان و مادران داغ دیده و شخصیتهای مردمی از پشت دیوارهای زندان اوین با روحیه و اراده قوی و استوار شادباش می گوئیم.

زنده باد کارگر زنده باد آزادی و برابری

کارگر متحد همه چیز کارگر متفرق هیچ چیز

به امید پیروزی شما در راه ساختن جهانی عاری از جنگ و جهل و محرومیت

رضا شهابی- عضو هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

(اسعد) بهنام ابراهیم زاده- عضو کمیته ی پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری

شهریور 91- زندان اوین


انتشار: کمیته دفاع از رضا شهابی - 29 شهریورماه ١٣٩١

شماره تلفن سخنگوی کمیته دفاع از رضا شهابی، آقای محمود صالحی: ٠٩٣۵٧٣۵٣۴١٢

۱۷ شهریور ۱۳۹۱

                                      سرزمین اشغال شده فلسطین توسط عزرائیل



اخیرا کتابی تحت نام "در خطۀ حکمرانی اسرائیل" به قلم بهروز افراشته منتشر شده است. نویسنده این اثر را "به جماعتی که صد سال به نفرین تاریخی دچارند، عذاب دوزخین می کشند، رنج می برند، سرکوب می شوند، و هنوز می خندند و "مرحبا" می گویند" تقدیم کرده است. اینان هیچکس نیستند جز مردمان سرزمین اشغال شده فلسطین.

بهروز افراشته در پیشگفتار اثر خود در توضیح نگارش این سفرنامه می نویسد: "شاید می خواستم به وعده ای که دادم وفا کنم. در صفحات آینده خواهم گفت که روزی در آن دیار بلاخیز، زنی فلسطینی در را باز کرد که جلو خانه اش را جارو کند. به ما لبخندی زد و مرحبایی گفت و پس از گفت و گویی کوتاه، سفارش کرد" بروید به مملکت خودتان، هر چه در اینجا دیدید، در آنجا تعریف کنید، نه یک کلمه کمتر، نه یک کلمه بیشتر"

من در اینجا صفحاتی سیاه کردم، اما نتوانستم همه اش را بگویم. صد کلمه کمتر گفتم و دین خود را با او ادا نکردم، که جلوی خانه را جارو کرد و مرحبایی گفت. و من در شگفتی ام که آن مردمان می توانند هنوز لبخند زنند و "مرحبا" گویند.

کسی مرا به عنوان آدمی غمگین و افسرده نمی شناسد. اما وقتی آنجا را دیدم، با خود گفتم که اگر مرا به چنین روزگاری گرفتار کنند، بی درنگ به زندگیم پایان می بخشم. خودم سرم را زیر آب می کنم. شاید آن "بزرگوارانی" که مردم آن دیار را با چنین روزگاری گرفتار ساخته اند، از آن مردم همین را انتظار دارند.

چقدر به گوشمان فروکرده اند که اعراب آدم های زمختی هستند. با آدم دوستانه رفتار نمی کنند، آدم می کشند، تروریست اند، تمدن ندارند...

بیتشر ما ایرانیان، حتی مسلمانان دو آتشه، از اسلام و رژیم اسلامی دلِچرکین و خونین داریم. اما گناهش را به گردن اعراب می اندازیم. چرا آنگاه که یک "پاسدار انقلاب" و یا یک "بسیجی" با چاقو و چماق و شلاق... به جانمان افتاد، به خانه می آییم و ادعا می کنیم "عرب بود"، "لبنانی بود"، "حزب اللهی" بود؟ چنان که اگر شکم همسایه را سفره کرد، بی درنگ ادعا می کنیم "افغانی بود"؟

امروز اگر کم آبی، و کم نانی و بی نوایی و گرانی هست، می گویند برای این است که پولش را به فلسطینی ها می دهند. کم کم حق است کاسه کوزه همه نابسامانی ها را بر سر فلسطینی شکست. کم باوران نیز باورت می کنند.
جهان خواران آن سر دنیا چنین به گوشمان فرو می کنند. چرا خودمان به گوشمان فرو نکنیم؟

می گویند فرهنگ بالایی ها به پائینی ها سرایت می کند. آنها می دانند چرا به گوشمان فرو می کنند، و ما نمی دانیم چرا پذیرایش هستیم. خصومت ایرانی و عرب و ترک برای آنان سودمند است. مگر نگفتند که اگر آب را گل آلود کنی ، آسان تر ماهی می گیری؟

عرب ستیزی، عرب هراسی نشانه ای از واماندگی است. آدم وامانده گناه واماندگی را به گردن دیگران می اندازد.
در این کنج جهانی که هستیم سرنوشت ما به سرنوشت اعراب گره خورده. هم ما بوی نفت می دهیم، هم آنان. بیاییم این حقیقت را بپذیریم. و بکوشیم با آنان، این گره کور را بگشائیم. دشمنی و خصومت میان آنان و ما کدام گره را می گشاید؟ این نفاق به سود کیست؟"
نویسنده دسیسه های استعمار جهانی را تشخیص داده است و نقش نفاق افکنانه ایرانیان نژادپرست را که همدست صهیونیسم و امپریالیسم هستند افشاء می کند. این ایرانی ها تنها سلطنت طلب آریائی نیستند، برخی از آنها نقاب "چپ" برچهره و زبان "انترناسیونالیست" در حلق دارند، و دلشان نزد نتانیاهوست. ایجاد نفرت میان ترک و عرب و ایرانی و فارس و... سیاست استعماری برای ایجاد نفاق و دشمنی در میان خلقهای منطقه و تجزیه میهن ما ایران است. عزارئیل دشمن همه خلقهای منطقه است و فلسطین دوست ما.

کتابی که از نظر خوانندگان می گذرد، محصول تلاش مسئولانه و کمونیستی رفیقی است، که با الهام از روحیه انترناسیونالیستی، خطر سفر به مناطق اشغالی فلسطین توسط صهیونیستهای نژادپرست اسرائیلی را، بخود خریده است و مصمم گشته با انتشار این اسناد به عنوان شاهد عینی بر تمام تبلیغات دروغین صهیونیستها در میان ایرانیان خط بطلان بکشد. این کتاب ادعانامه ای برضد جنایات سازمانیافته، صهیونیسم جهانی، به عنوان جریانی ضد انقلابی، ضد انسانی،ِ نژادپرستانه، و خطرناک برای بشریت است. این ادعانامه چهره کثیف مدافعان صهیونیسم، از جمله امپریالیستها را نیز افشاء می کند و نقش قاطع روشن گرانه ای پیرامون ماهیت جبهه ضد انقلاب جهانی دارد.



این سند در عین حال بر مبارزه مردم فلسطین که بیش از شصت سال است، مقاومت کرده و تسلیم نمی شوند، تکیه کرده روحیه مقاومت آنها را ستوده، و تلاش می کند، سد سانسور مطبوعات امپریالیستی-صهیونیستی در جهان را، در باره کشتار قومی و نابودی یک ملت، آنهم به چنین وضع فجیعی افشاء کند.
رفیق نویسنده با نگرشی علمی و واقعگرایانه و با روحیه ای سرشار از احساسات و عواطف انسانی و همبستگی انقلابی، با نثری زیبا و گیرا و روان، در قالب سفرنامه، به بررسی همه جانبۀ عملکرد صهیونیسم در سرزمینهای اشغالی فلسطین می پردازد، و به خوبی از عهدۀ انتقال این درک و احساس به خواننده خود بر آمده است.

حزب ما خواندن این اثر ارزنده را به همه هواداران و اعضاء و به همه جویندگان حقیقت و به همه ضد فاشیستها و ضد نژادپرستی توصیه می کند، زیرا آنرا در خدمت انسانیت، در خدمت مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی مردم منطقه ارزیابی می نماید. حزب ما می داند که همبستگی با ملت فلسطین، در عین حال مبارزه با دشمنان مردم ایران است.


*****
بر گرفته ازتوفان شماره 150 شهریورماه 1391 سپتامبر 2012، ارگان مرکزی حزب کارایران
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت. www.toufan.org
نشانی پست الکترونیکی(ایمیل). toufan@toufan.org