۹ فروردین ۱۳۸۹


منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران
و
تلاشهای تفرقه افکنانه « کمیته هماهنگی »

به مناسبت سی و یکمین سالگرد انقلاب بهمن 57 چهار سندیکا و اتحادیه مستقل کارگری با تاکید بر نقش تعیین کننده طبقه کارگر در برچیده شدن حکومت استبدادی و ستم و خفقان سلطنتی و آرزو و امید های کارگران و زحمتکشان که بعد از سی و یکسال به یاس تبدیل شده و امروز جز فقر و بدبختی و ، بیکاری و دستمزد زیر خط فقر ، طرح قطع یارانه ها و درماندگی میلیونها کارگر و مزد بگیر برای زندگی آنها بر جای نمانده است ؛ با طرح خواستهای حداقلی کارگران و زحمتکشان یکبار دیگر مانند کارگران صنعت نفت در مقطعی حساس از مبارزات آزادیخواهانه و ضد دیکتاتوری مردم ایران پرچم مبارزاتی
خود را که بیان کننده خواست اکثریت مطلق جامعه است می افرازد.

تشکلهای سندیکائی خواستهای حداقلی خود را به شرح زیر اعلام می کنند.
1- به رسمیت شناخته شدن بی قید و شرط ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، تجمع، آزادی بیان، مطبوعات و تحزب
۲- لغو فوری مجازات اعدام و آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه فعالین کارگری و دیگر جنبش‌های اجتماعی از زندان
۳ – افزایش فوری حداقل دستمزدها بر اساس اعلام نظرخود کارگران از طریق نمایندگان منتخب آن‌ها در مجامع عمومی کارگری
۴- طرح هدفمند کردن یارانه ها باید متوقف و دستمزدهای معوقه کارگران باید فورا” و بی هیچ عذر و بهانه ای پرداخت گردد
۵- تامین امنیت شغلی برای کارگران و تمامی مزد بگیران، لغو قراردادهای موقت و سفید امضاء، برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیطهای کار و تدوین و تصویب قانون کار جدید با دخالت مستقیم نمایندهای منتخب مجامع عمومی کارگران
۶- اخراج و بیکار سازی کارگران به هر بهانه ای باید متوقف گردد و تمامی کسانی که بیکار شده اند و یا به سن اشتغال رسیده و آماده به کار هستند باید تا زمان اشتغال به کار از بیمه بیکاری متناسب با یک زندگی انسانی برخوردار شوند
۷- لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی عرصه‌های زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی
۸- برخورداری تمامی بازنشستگان از یک زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی و رفع هرگونه تبعیض در پرداخت مستمری بازنشستگان و بهره‌مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی
۹- تمامی کودکان باید جدای از موقعیت اقتصادی و اجتماعی والدین، نوع جنسیت و وابستگی‌های ملی و ن‍‍ژادی و مذهبی از امکانات آموزشی، رفاهی و بهداشتی یکسان و رایگانی برخوردار شوند
۱۰- اول ماه مه باید تعطیل رسمی اعلام گردد و در تقویم رسمی کشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعیت و محدودیت برگزاری مراسم این روز ملغی گردد
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه
سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفت تپه
اتحادیه آزاد کارگران ایران
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
۲۱ بهمن ماه ۱۳۸۸
* * *
امروز وظیفه همه نیروهای آزادیخواه و مترقی و مردمی این است که با تمام قدرت ضمن دفاع از وحدت و همبستگی کارگران و زحمتکشان ، خواستهای پایه ای مطرح شده در این منشور را در مبارزات روزمره خود و در تمام اجتماعات و تظاهرات و اعتراضات و اعتصابات و راهپیمائی ها مطرح کنند و به این وسیله بثمر رسیدن مبارزات ضد دیکتاتوری و آزادیخواهانه خود را تضمین کنند.

بعد از انتشار منشور خواستهای حداقلی طبقه کارکر مطلبی تحت عنوان" تقلیل مطالبات پایه ای کارگران توسط چهار تشکل سندیکائی" توسط گروهی که خود را « کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری » می نامد، از موضعی آنارشیستی و کودکانه ، ضمن تبلیغ علیه اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری و تلاش در جهت تفرقه افکنی در صفوف کارگران و زحمتکشان به ایفای نقش واقعی خود به عنوان اسب تروای ارتجاع حاکم با نقاب ماوراء چپ می پردازد.
این چپ های قلابی که در جریان اعتصاب کارگران لاستیک سازی البرز در مهر ماه سال قبل خواستار تصرف و اعلام مالکیت کارخانه توسط شورای انقلابی و ضد سرمایه داری بودند و می خواستند با اداره پیروزمندانه کارخانه و لغو کار مزدی در لاستیک سازی البرز آن هم زیر سایه جمهوری اسلامی حاکمیت شورائی کارگری برقرار کنند ؛ اینبار نیز با مغلطه کردن در مفهوم اتحادیه و شورا و وظایف متفاوت و جایگاه آنها و تبلیغ رفرمیست بودن سندیکا و اتحادیه مجددآ با خیالپردازی های کودکانه و آنارشیستی می خواهند در صفوف کارگران تفرقه افکنده و آنها را دنبال نخود سیاه " شورا " فرستاده و یا در واقع به بی عملی بکشانند.
مارکس در باره اتحادیه های کارگری نوشت :
" اتحادیه تشکیلات حقیقی پرولتاریا است که به وسیله آن مبارزات روزانه و دائم خود را علیه سرمایه داران ادامه می دهد. اتحادیه برای کارگران مکتب مبارزه است. "
اتحادیه کارگری یک تجمع صنفی کارگران است. کارگران صنوف متعدد مانند صنایع فلز کاری ، ساختمانی ، معادن ، حمل و نقل و... هر کدام بر اساس منافع اقتصادی و ویژگیهای حرفه ای ، اتحادیه صنف خویش را دائر کرده تا بتوانند متحدا از حقوق خویش در مقابل کارفرمایان و دولت متحد آن دفاع کنند. کارگران در این تجمع می فهمند یکدست صدا ندارد و باید کارگران را برای کسب حقوق خویش جلب نمود . 8 ساعت کار روزانه ، بیمه بازنشستگی ، بیمه درمانی ، بیمه معلولیت ناشی از کار ، ارتقاء متناسب حقوق با افزایش سطح گرانی زندگی و تورم ، پرداخت دستمزد در زمان بیماری ، ممانعت از اخراج کارگران ؛ همه و همه از نتایج کار دستجمعی کارگران در اتحادیه های خود آنهاست. این مبارزه متحد همیشه در چارچوب مناسبات سرمایه داری باقی می ماند و به مصالحه با سرمایه داران و دولت می انجامد. هدف از مصالحه کنار آمدن با استثمارگران در شرایط مناسب تر است. چپ روها فکر می کنند که هر اعتصابی باید به انقلاب برسد. آنها سازش با کارفرما را در خاتمه هر اعتصاب در شرایطی که تمام خواستها و یا حتی بخش عمده ای از خواستهای کارگران برآورده شده است را " گاوبندی " و " سازش گندیده " با بهره کشان می نامند حال آنکه دستآورد هر اعتصاب کارگری وابسته به درجه فشار کارگران به سرمایه داران ، توانائی ادامه اعتصاب ، ایجاد موج همبستگی در میان سایر کارگران و مردم.. می باشد. پیروزی را باید کشان کشان آورد. اعتصاب الزاما با پیروزی همراه نیست. در یک شرایط نا مناسب ، اعتصاب می تواند بشدت شکست بخورد و به ایجاد موج نا امیدی در عناصر کارگری و سرخوردگی در عناصر نا استوار منجر شود. این است که برای پیروزی اعتصاب باید آنرا از قبل تدارک دید . سازمان سراسری اتحادیه های کارگری که کلیه این تشکل های صنوف گوناگون را در بر بگیرد یکی از سلاحهای برنده کارگران در تضمین مداومت اعتصاب ، برد تبلیغاتی و بسیج نیروی همبستگی است.

شوراها تنها سازمانهای کسب قدرت سیاسی هستند. برای آن تجمع می کنند که بتوانند قدرت سیاسی را به کف گیرند و محصول شرایط دوران انقلاب است و در اوج مبارزات کارگری با هدف کنترل و مدیریت و اعمال قدرت طبقاتی تشکیل می شود . کنگره شوراها دلتمردان را برای اداره کشور انتخاب می کند . کنگره شوراها حزب نیست ، کنگره نمایندگان منتخب مردم است که نماینده اکثریت جامعه را تشکیل می دهد.

شورا و سندیکا علیرغم اینکه هر دو از جمله تشکل های کارگری هستند ، اولی رکن حکومتی و برای کسب قدرت سیاسی و تغییر بنیادی جامعه است و دیگری تنها برای بهبود شرایط زندگی در چهارچوب مناسبات حاکم سرمایه داری در ممالک سرمایه داری است و هدفش کسب قدرت سیاسی نیست. نه تنها نباید این دو شکل سازمانی را با یکدیگر عوضی گرفت بلکه مجاز نیست که ماهیت آن را یکی کرد و وظایف مستقل آنها را در هم ریخت و از آن ملغمه ای ساخت که زیانش تا به امروز گریبان جنبش انقلابی ایران را گرفته است.
شوراها بدون رهبری حزب پرولتری، حزب مارکسیست لنینیست، فرجامی جز شکست ندارند و دیر یا زود به چرخ دنده بورژوازی تبدیل خواهند شد. طبقه کارگر به حزب خود به ستاد فرماندهی خود برای جنگیدن نیاز دارد. حزب به طبقه کارگر هویت طبقاتی می دهد و وی را آگاهانه در مبارزه بغرنج طبقاتی در مسیر درست به حرکت در می آورد. تئوریهای ارتجاعی “بی حزبی“ از سرکوبهای رژیم جمهوری اسلامی خطرناکتر است. زیرا این تئوریها طبقه کارگر و پیروان راه وی را از نظر فکری و عقیدتی خلع سلاح می کند. در حالیکه کشتار رژیمهای فاشیستی که اقدامی فیزیکی است کافی نیست تا از رشد دائمی حزب جلوگیری کند. مبارزه تخریبی عقیدتی عنصر آگاه را فلج می کند و آب به آسیاب همان سرکوب فیزیکی می ریزد. باین جهت باید با ضد حزبیها، با آنارکو سندیکالیستها، با تروتسکیستها و همه دشمنان ریزو درشت جنبش کارگری با پرچم حزبیت مبارزه کرد.
کارگران باید صفوف خود را از افکار مغشوش آنارشیستها پاکیزه کنند و تلاش کنند دامنه اتحادیه های کارگری توسعه یابد و شعاراتحاد طبقاتی همه کارگران برای تحقق حقوق حداقل صنفی سیاسی و مطالبات دمکراتیک برجسته گردد. تنها دراین صورت است که می توان شرایط پیروزی وپیشروی کارگران را فراهم نمود. جز این نیزراه دیگری متصورنیست.


………………….

درحاشیه بحران یونان

بحرانی که جامعه سرمایه داری یونان را در بر گرفته است اتفاق نیست، یک بیماری مزمن سامان سرمایه داری است و به فلاکت توده های مردم منجر می شود. کارل مارکس در اثر جاودانی و علمی خویش “سرمایه“ این تناوب بحرانها را پیشگوئی کرده است و راه برون رفت از این بحرانها را برای آنکه منجر به نابودی بشریت نشود نشان داده است. یا بشریت قادر خواهد شد این هیولا را سر ببرد و یا بربریت تمام جامعه بشری را فرا می گیرد.
علل بحران یونان ناشی از سیاست نئو لیبرالی اتحادیه امپریالیستی اروپاست که با شکست کاملی روبرو شده است. بر اساس این سیاست باید همه چیز خصوصی می شد. حتی حفظ ناموس عمومی را هم خصوصی کردند. همه دستآوردهای زحمتکشان را حتی تا آن حدودی که خطوط اساسی تولید و نیازمندیهای عمومی در دست دولت حتی دولت بورژوائی باقی بماند، این رهزنان و دزدان دریائی در خدمت کنسرنها و بانکها و بیمه ها بر باد دادند. پست خصوصی شد، قطار خصوصی شد، ادارات برق و آب خصوصی شدند، ادارات دولتی به صورت شرکتهای خصوصی در آمدند. وزارت کاریابی خصوصی شد، امور امنیتی بخشاً خصوصی شد، همه چیز را خصوصی کردند و بدست گانگسترهای سرمایه داده اند تا بی توجه به امور بهداشتی و حراست از جان مردم به سرمایه های خویش به افزایند. جائی نیست که دست تجاوزکار شرکتها و سرمایه های خصوصی به آنجا نرسیده باشد. شرافت را هم خصوصی کردند. همین خصوصی طلبان که سیاست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و سازمان تجارت جهانی را در خدمت سرمایه جهانی مورد حمایت و تائید قرار می دادند، همین اوباشان سرمایه داری که با دستکشهای سفید و پاپیونهای “حقوق بشر“ و “دموکراسی“ و “آزادی“ به سوداگری مشغول بودند میلیونها نفر از مردم زحمتکش یونان را تا کنون بی خانمان کرده و حقوقشان را نقض کرده اند.حداقل امکانات زندگی از مردم گرفته شده است. حال که کار کلاهبرداری و رقابت بین خود آنها به بن بست رسیده است به پادرمیانی دولتمردان نیاز دارند تا این غریقها را دوباره به ساحل نجات برساند و از غرق شدن و مرگ آنها جلو گیرد. حال همه آنها دست بدامان دولت شده اند که تا کنون آنرا نشانه کمونیسم و سوسیالیسم می دانستند و در تبلیغات گوشخراش و سراپا به دروغ آلوده خویش نکوهیده جلوه می دادند. در همین دوره نظم نوین جهانی و جهانی شدن سرمایه بود که عملا دولت ها فقط به کارگذار انحصارها و کنسرنها و سرمایه های کلان بدل شدند. حقوق ابتدائی مردم را به زیر پا گذارند، دستآوردهای دموکراتیک و اجتماعی را لگدمال کردند، انسانها را به برده های مدرن بدل نمودند و شیرازه جوامع در حال رفاه را از هم پاشیدند. فقر امروز دریونان با سرعت سرسام آور در حال گسترش است و کارشناسان اقتصادی از ورشکستگی مطلق اقتصادی یونان سخن می گویند. این تازه آغاز کار است. افزایش بیکاری به کابوسی درجامعه تبدیل شده است. اعتراضات درخشان کارگری و تظاهراتهای خیابانی جوانان و عموم مردم در یونان بورژوازی اعم از سوسیال دمکراتهاو بورژوا لیبرالها را به وحشت مرگ انداخته است. دریونان میدان جدیدی برای تشدید مبارزه طبقاتی باز شده است. باید رویزیونیستهای یونان را که به عنوان آتش نشانی انقلاب عمل میکنند به شدت افشاء کرد و طبقه کارگر را با روحیه انقلابی و ضد سرمایه داری تربیت نمود. این وظیفیه ای است بر دوش رفقای مارکسیست لنینیست یونان که سالهاست احیای حزب کمونیست انقلابی را در دستور روز قرارداده اند ووفعالانه درجهت تحقق این امر مقدس کمرهمت بسته اند. برای آشنایی خوانندگان گرامی با مواضع این رفقا درمورد اوضاع یونان.به ترجمه اعلامیه ای که که این رفقا اخیرا انتشار داده اند مبادرت میورزیم به این امید که گامی ولو کوچک درمورد افشای حقایق اوضاع یونان از زبان مارکسیست لنینیستها برداشته باشیم.
هئیت تحریریه نشریه الکترونیکی توفان
مارس 2010

............................................
اعلامیه جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان ، (55-1918)
KKE درمورد اوضاع کنونی

دولت بورژوائی پازوک (PASOK) برای "تمام کردن کار" بقدرت رسیده است


جنبش بازسازی حزب کمونیست یونان ،(1955-1918)KKE از اعلام نتایج انتخابات اخیر (سپتامبر 2009) تا کنون تاکید کرده است که دلائل شکست حزب پادشاهی-فاشیست " دمکراسی جدید" (New Democracy, ND ), وخامت اقتصادی ناشی از اجرای سیاستهای نئولیبرالی این حزب و دزدی سرمایه های عمومی و کلاهبرداری میباشد. ورشکستگی اقتصادی یونان قبل از بحران مازاد تولید کنونی در سیستم سرمایه داری یک واقعیت عینی بود. مسلما پس ازفرا رسیدن بحران کار به بن بست رسید و دولت " دمکراسی جدید" را به شکست نهائی کشاند.
ورشکستگی اقتصادی کنونی نه مجازی است و نه دروغ پردازی و یا شایعه پراکنی. این ورشکستگی نوعی "حقه" و " لولوی ساخت کلاغ های سرمایه خارجی" نیست . این وضعیت یک " خطر سازی برای ارعاب مردم " نیست بلکه بر عکس، یک حقیقت عینی و واقعیتی خشن برای کشور است. با نگاهی به سطح وحشتناک کمبود بودجه ، بدهی عمومی ، رباخواری با نرخ بهره بالا که مختص اقتصادهای ورشکسته است ، سفته بازی ، نظارت تحمیلی استعمارگونه از طرف سرمایه مالی جهانی ، و افت مداوم بازار بورس میتوان این مسئله را بسادگی دید. همه اینها واقعیت اند که نتایج ویرانگر برای زندگی توده های کار و قشر فقیر جامعه بهمراه دارند. هم اکنون کشور در معرض خطر
الف- رباخواران و بورس بازان بین المللی
ب - دلالان اتحادیه اروپای امپریالیستی
پ- وابستگی نو استعماری
قرار دارد.
حزب بورژوائی پازوک( حزب سوسیالیست پازوک- توفان) به بازار آمده تا " کار را تمام کند " و ورشکستگی اقتصادی را از طریق انتقال آن به طبقه کارگر و دهقانان فقیر و متوسط و قشر پائین جامعه مدیریت نماید. بطور ناگهانی و با بکارگیری دکترین شوک تمام اطلاعاتی که شرایط اقتصادی جامعه را بیان میکردند و برای سالها مخفی نگه داشته شده یودند را به بیرون درز داده و آنرا با لحنی دراماتیک پوشش میدهند. امپریالیستها ( از اتحادیه اروپا تا صندوق بین المللی پول) به همراه نوکران داخلی شان بعد از آنکه دار و ندار مردم را بجیب زدند و اقتصاد کشور را به ورشکستگی کشاندند حالا بر سر اینکه چه کسی کنترل شرایط را بدست بگیرد با هم مشاجره میکنند. آنها از قربانیان آن سیاستی که این ورشکستگی را به بار آورد میخواهند تا برای غلبه بر وضع وخیم اقتصادی یکبار دیگر هزینه آنرا متقبل شوند و قول میدهند که بعد از بهبود شرایط ، بعضی ها لقمه ای دریافت خواهند کرد تا بتوانند در آینده مجددا قربانی شوند. مشاجرات بر سر اجرای سیاستهای زیر میباشد.
یا کاهش مستقیم دستمزدها و یا " معوق کردن پرداخت حقوق ها " – هرکدام از این سیاستها قدرت خرید مردم را بشدت کاهش میدهد.
مالیات گذاری بر روی نصف در آمد های بدون مالیات – در آمد هائی که همین الان ناچیز هستند چه برسد بعد از کسر مالیات- مسلما این سیاست در آمد مردم را کاهش خواهد داد.
افزایش بیکاری ، نه تنها بدون برخورداری از قانون حفاظت کار بلکه بر عکس ، آزاد گذاشتن دست مدیران در اخراج کارگران – همانطوری که سرمایه داران همیشه مطالبه میکنند- حتی بدون ذره ای برخورداری از قانون حفاظت اجتماعی با استثنای اینکه بعضی از بیکاران کوپن دریافت کنند – بخششی وقیح و زننده که مستقیما از زباله دانی سرمایه داران بیرون میآید.
افزایش مداوم هزینه زندگی منجمله افزایش قیمت مایحتاج عمومی ، افزایش مالیات بر سوخت ، مالیات غیر مستقیم ، و مطمئنا افزایش مالیات بر قیمت (VAT) کالاهای مورد نیاز عمومی "ارزان" قیمت. ضربه زدن به سیستم بیمه ها و کاهش بیمه پزشکی و بهداشتی درحالیکه خود مردم زحمتکش هزینه این بیمه را پرداخت کرده اند. سیاست جدید دولت واعلان آشکار اینکه سن بازنشستگی به 67 سالگی تغییر خواهد کرد . تخریب موسسه نظارت بر مشاغل سخت و غیر بهداشتی که ادعا میشود وجود آن غیر ضروی و ناصحیح است. ( باید تذکر دهیم که شغل پرستاری هنوز در ردیف این مشاغل قرار ندارد.) از طرف دیگر باز گذاشتن دست سرمایه داران در تصرف بیمه پرداختی کارگران که به همراه کلاهبرداریهای دولتی کل سیستم بیمه را باین فاجعه کشانده است.
علیرغم آنکه ورشکستگی اقتصادی یک حقیقت است و دقیقا بهمین دلیل طبقه کارگر و مردم زحمتکش باید فعالانه بر علیه این اقدامات جدید که همگی مخرب اند مقاومت کنند و با اعتصابات توده ای و متحدانه بخواهند که :
صاحبان صنایع و بانکداران و همه سرمایه داران که از پرداخت مالیات طفره میروند و بطور غیر قانونی و تحریک آمیز بیمه پرداختی مردم را به جیب خود سرازیر میکنند هزینه این ورشکستگی اقتصادی را از سودهای نجومی که کسب کرده اند بپردازند ، در صد مالیات روی کمپانی هائی که در دولت کارامانلیس از 35% به 25% تقلیل یافته است افزایش یابد ، روی اموال بی حد و حسای کلیساها مالیات بسته شود ، و روی آنچه که از حق بیمه کارگران باقی مانده است دست درازی نشود.
تعامل و توافق عمومی آنطوری که رهبران سوسیال دمکرات KE-SYN “K” (حزب رویزیونیست یونان و حزب چپ نو یونان- توفان) موعظه میکنند و به نخست وزیر درمورد پیشگیری ازخطر یک طغیان عمومی را گوشزد میکنند،محلی از اعراب نخواهد داشت. بلکه بر عکس ، اقشار آسیب دیده ، طبقه کارگر ، دهقانان فقیر و متوسط ، و جوانان این طغیان عمومی را با مبارزه متحد خود نه فقط " قهرمانانه " بلکه همچنین موثر عملی خواهند ساخت.
هزینه بحران وورشکستگی کشور را باید مسببین بحران بپردازند و نه مردم فقیر!
جنبش برای بازسازی حزب کمونیست یونان ، (55-1918) KKE
فوریه 2010
Anasintaxi.blogspot.com
Anasintaxi-en.blogspot.com


نقل از توفان الکترونیکی شماره 44 اسفند 88 نشریه الکترونیکی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۶ فروردین ۱۳۸۹


ويدئو کليپ: فقر و حکايت پول نفت بر سر سفره‌های مردم


۴ فروردین ۱۳۸۹




تحریف مبارزات مردم موقوف!



اخیرا فرد دوره گردی بنام کاسپین ماکان که پسوند "نامزد ندا آقا سلطان" را نیزیدک میکشد درسفری به اسرائیل و ملاقات با شیمون پرز جنایتکار رئیس جمهور رژیم صهیونیست اسرائیل "پیام صلح و دوستی" مردم ایران را تقدیم وی نمود!!این درحالیست که رژیم ضد انسانی جمهوری اسلامی از ضربات مبارزات قهرمانانه مردم ایران دچار سرگیجه شده، محیلانه کوشیده است با توسل به سلاح دروغ و تحریف و اشاره به نقش امپریالیستها و رژیم صهیونیستسی اسرائیل جنبش دمکراتیک وآزادیخواهانه مردم را به نیروهای خارجی متصل کند و قتل جنایتکارانه ندا آقاسلطان را یک سناریوی ساختگی برای تحقق انقلاب نرم و مخملی تئوریزه نماید. باند کودتاچی احمدی نژاد و خامنه ای حتا سعی کرده است با تشکیل دادگاههای نمایشی و اعترافات تقلبی دخالت اجانب در بروز اعتراضات مردمی را در اذهان القاء کند و افکار عمومی را به انحراف برد. لیکن این دسیسه های کثیف و ضد مردمی کارساز نشد و مردم شجاع ایران با طرح شعارهای صحیح و کوبنده در تظاهراتهای خیابانی بر استقلال جنبش وجمهوری دمکراتیک مردمی ایرانی تاکید ورزیده اند. مردم کشور ما درعین حال که شعار مرگ بردیکتاتور و مرگ بر ولایت مردم فریب خامنه ای را درخیابانها فریاد می زدند با طرح شعار "مردم چرا نشستین ایران شده فلسطین" ، "هم غزه هم لبنان جانم فدای ایران" پرده از چهره کثیف جلادان اشغالگر و آدمکش رژیم صهیونیستی دریدند و اعمال و کردار این دورژیم جنایتکار را به یکسان محکوم کردند...... مردم ایران با اعلام همبستگی با ملت فلسطین کشتار این ملت دربند توسط قوای متجاوزرا محکوم کرده و عمکرد رژیم جمهوری اسلامی را نیز بدرستی درکنار رژیم اسرائیل قرار داده است. این شعار و همینطور شعار جمهوری دمکراتیک ایرانی خاری درچشمان هواداران آدمخوار سلطنت پهلوی و صهیونیستهای اسرائیلی بوده است......
حال عنصر جاه طلب و خودفروخته ای بنام کاسپین ماکان که به آلت دست سلطنت طلبان و اسرائیل تبدیل شده وبه دوره گردی مشغول است با سفربه اسرائیل و ملاقات با شیمون پرز خون ندا آقا سلطان و دیگر جانباختگان راه آزادی را به ابزاری برای شهرت طلبی و منافع پست وحقیر خود تبدیل کرده است. ندا آقاسلطان دختر جوان و معمولی بود و مثل بقیه جوانان ایران در تظاهراتهای خیابانی شرکت کرد. نه فعالیت حزبی وسازمانی داشت و نه دراتباط با هیچ دولت خارجی بود. جرم وی و دهها جوان دیگرمخالفت با رژیم قرون وسطائی و اراذل واوباش اسلامی بود.رژیم جمهوری اسلامی که ازموج تظاهراتهای میلیونی مردم ایران بویِژه دختران و پسران ایران به هراس مرگ افتاده بود با قتل فجیع ندا آقا سلطان و تجاوز جنسی به ترانه موسوی و سوزاندن پیکرش و کشتار بیرحمانه صدها نفردیگر تلاش نمود با تشدید فضای شکنجه وکشتار وارعاب، جوانان بویژه دختران را از صحنه نبرد دورکند و سکوت مرگ را بر جامعه حاکم گرداند. رژیم جمهوری اسلامی به رغم این اعمال جنایتکارانه و تحریف مبارزات مردم ایران نتوانست به اهداف کثیف خود برسد. کسی جز یاران آدمخوارش تحریف و دروغ و اراجیفش را باورنکردند.
جنبش مردم ایران به راه خود ادامه میدهد و با درس آموزی از شکستهای موقت و تعیین دقیق دوست و دشمن با نیرویی عظیمتر و با خیزی متشکل تر و آگاهانه تررژیم جمهوری اسلامی را برزمین خواهد کوبید. دراین رهگذر نیروهای استعماری و امپریالیستی و مزدورانشان، کلاشان سیاسی و جاه طلبان فرصت طلب و نان به نرخ روزخورها... افشا و طرد و جایی درجنبش مردم نخواهند داشت. جنبش دمکراتیک مردم ایران به کسی اجازه فضولی نخواهد داد وعمل زشت و مزورانه کاسپین ماکان و امثال وی را که با سوء استفاده از مبارزات مردم بفکرمنافع حقیرشان هستند بشدت محکوم میکند واین امروظیفه تعطیل نشدنی همه آزادیخواهان و نیروهای دمکرات و ضد اجنبی و ضد امپریالیست است که با صدای بلند بگویند: تحریف مبارزات مردم ایران موقوف! سرنگون باد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی! دست امپریالیستها و صهیونیستها از ایران و منطقه کوتاه!
حزب کارایران(توفان)
سوم فروردین 1389
www.toufan.org

۲ فروردین ۱۳۸۹

گیلان: فریدون پور رضا
نیل بزه دسمال: فریدون پور رضا همراه تصاویر بسیار زیبایی از گیلان
http://www.youtube.com/watch?v=wS_451QEhYc&feature=related

۲۸ اسفند ۱۳۸۸


عید شما مبارک

به امید سرنگونی رژیم جنایتکار و ضد نوروز جمهوری اسلامی وآرزوی ایرانی آزاد و
آباد وشکوفان نوروزتان فرخنده باد
ظفر سرخ

۲۷ اسفند ۱۳۸۸




پیام تبریک حزب کارایران(توفان) بمناسبت فرارسیدن سال نو

فرخنده باد نوروز!
مردم شریف یران!
سال نو وعید نوروز این جشن باستانی و ملی ایرانیان درحالی فرا میرسد که مبارزه قهرمانانه مردم ایران علیه ارتجاع سیاه جمهوری اسلامی درحال اعتلاء است و ترس ووحشت سراپای دژخیمان را فراگرفته است. پیکار بی امان مردم برضد رژیم واپسگرای جمهوری اسلامی درچند سال اخیر هیچگاه به اندازه سال گذشته پس از کودتای باند احمدی نژاد و خامنه ای، آشکار، توده ای ونبرد نفس گیر و تن به تن علیه ارتجاع نبوده است. فریاد مرگ بر دیکتاتور، مرگ برولایت مردم فریب خامنه ای که در فضای ایران طنین انداخت صدای پیکاری بی پروا و بی پرده مردم، بویژه جوانان دختر و پسر برای سرنگون ساختن رژیم ضد نوروز و ضد بشر اسلامی بود. دراین سال نبرد بزرگی بین میلیونها مردم تشنه آزادی و رژیم امنیتی- نظامی خامنه ای درگرفت. میلیونها مردم به خیابانها آمدند و با مشتهای گره کرده به رژیم استبدادی و بهیمی جمهوری اسلامی نه گفتند، افسانه قدرقدرتی رژیم را درهم شکستند و چهره زشت ودرنده جمهوری اسلامی را به جهانیان نشان دادند. اعدامهای وحشیانه، شکنجه های حیوانی و بربرمنشانه، تجاوز آشکار جنسی به دختران و پسران، کیش دادن سگ های هار لباس شخصی و شعبان بیمخهای چاقوکش و مزدور نتوانست خللی در عزم واراده مردم درپیکار علیه دیواستبداد و برای استقرار آزادی و دمکراسی و حقوق دمکراتیک وارد سازد. اعتراضات پرشکوه و تحسین برانگیز مردم کشورما درطول هشت ماه اخیر وتوسل به قهر ضد انقلابی و فاشیستی توسط رژیم جمهوری اسلامی یکباردیگر ضعف و زبونی سردمداران رژیم را برملا کرد و موجب تشدید انفراد او درعرصه ملی و بین المللی گردیده است.

درسالی که گذشت صدها تن از فرزندان میهن ما بجرم آزادیخواهی، بجرم شرکت در تظاهرات و اعتراض به تقلب بزرگ انتخابات قلابی و اعتراض به دستگاه کثیف و مافیایی ولایت فقیه درخیابانها به گلوله بسته شدند، شماری درزندان کهریزک مورد تجاوزقرارگرفتند وتعدادی دربیدادگاههای اسلامی محاکمه و به دار آویخته شدند. هزاران نفر اعم از دانشجو، زنان، روشنفکران و کارگران و حتا بخشی از بدنه خود رژیم به زندان افکنده شدند و این امر نشان داد جنبش دمکراتیک مردم ایران غلیرغم اینهمه ددمنشی وقساوت وبیرحمی درحال رشد است و آهنگ آن دارد که رژیم را براندازد و یک جمهوری دمکراتیک ایرانی و نه اسلامی مستقر سازد. انتخابات تقلبی و کودتای باند آدمخوار احمدی نژاد- خامنه ای و بر آمد میلیونی مردم، نشان ازژرفترشدن تضاد مردم ایران با رژیم اسلامی است و مردم به ماهیت خلافت ولایت فقیه و لزوم سرنگونی آن پی برده اند، نقش سید علی خامنه ای را به مثابه رکن ثابت حکومت فاشیستی شناخته اند، حاضر به فدای کاری اند، روزبروز بیشتر به مبارزه روی می آورند وارکان رژیم را به لرزه درآورده اند.

امسال درشرایطی به استقبال سال نو و عید نوروز میرویم که فقر و گرانی بیدادمیکند و سفره کارگران و زحمتکشان و عموم مردم از برکت رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی خالی تر ازگذشته و ازخون شهیدان رنگین است. مردم ما امید و روشنایی به بهبودی وضعیت معیشتی خود درچهارچوب رژیم و قانون اساسی ارتجاعی اش نمی بینند و راهی جز تشدید مبارزه علیه فقر و نکبت وخفقان و مسبب آن رژیم خونریز جمهوری اسلامی ندارند. این سی و یکمین نوروزی است که رژیم سرمایه داری ملایان مفتخور و انگل برمردم ایران تباه میگرداند.

سالی که دربرابر ماست، نوید بخش اعتلای جنبش دمکراتیک و آزادیخواهانه مردم ایران است. رژیم نظامی امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی با تمام ددمنشی های خود قادر به تیرباران همه ملت ایران نخواهد بود و اگرچه امسال هم نوروز خلق ما را به سوگ عزیزان آلود، به جلوگیری از فرارسیدن نوروز ملت ایران دست نخواهد یافت.

حزب ما فرارسیدن سال نو وعید نوروز را به مردم شریف و مبارز ایران تبریک می گوید و برایشان درنبرد علیه رژیم تاریک اندیش وقرون وسطایی جمهوری اسلامی وبرای ایرانی آباد و آزاد و شکوفان پیروزی آرزومند است.

زنده باد نوروز خلق!
سرنگون باد رژیم فاشیستی سرمایه داری جمهوری اسلامی!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

حزب کارایران(توفان)
اسفند 1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۲۶ اسفند ۱۳۸۸


پسرم گفت برای من التماس نکن
http://www.mournfulmothers.blogfa.com/
یکشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۸۸
مادر مصطفی کریم بیگی، یکی از کشته گان عاشورا، در گفتگو با روز



فیلم / چهارشنبه سوری در رشت : خامنه ای قاتله ولايتش باطله



۲۴ اسفند ۱۳۸۸




بوی عيدی از زنده ياد فرهاد

http://www.youtube.com/watch?v=TXSFwWCB07c&feature=related
منشور مطالبات حداقلی کارگران ایران
و
تلاشﻫﺎﻯ تفرقه افکنانۀ « کمیتۀ هماهنگی »

۲۳ اسفند ۱۳۸۸




فراخوان

به تظاهرات های سراسری ضد تجاوز واشغالگری بپیوندید!

شنبه 20 مارس صد ها هزار نفر در سراسر جهان در تظاهراتهای سراسری که توسط شبکه ها و کمیته های صلح دوست و ضد جنگ وضد تجاوز امپریالیستی در آمریکا و اروپا برگزار میگردد شرکت خواهند نمود. این تظاهراتها برای محکومیت حضور نیروهای امپریالیستی آمریکا و ناتو در عراق و افغانستان و اعلان همبستگی با مردم خاورمیانه تدارک دیده شده اند. شعارها و مطالبات محوری این آکیسونهای متحد " نه به جنگ و اشغال استعمارگونه در عراق و افغانستان و فلسطین و هائیتی" ،" نه به تهدید نظامی و تحریم اقتصادی ایران" ، " نه به جنگ امپریالیستها در هر جا" ، " خروج فوری و بی قید و شرط نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از عراق و افغانستان" و " نه به بودجه برای جنگ ، آری به بودجه برای بهبود زندگی مردم" میباشند.

فعالین حزب کار ایران (توفان) در آمریکا و کانادا ازهمه نیروهای ترقی خواه و صلح دوست می خواهند که فعالانه مردم را برای شرکت درتظاهرات های ضد جنگ امپریالیستی بسیج نمایند وازهیچ کوششی درتقویت جنبش همبستگی بین المللی با خلقهای عراق ، افغانستان و فلسطین که تحت اشغال مستقیم و مردم ایران که تحت تهدید مستقیم امپریالیست ها و صهیونیست قرار دارند دریغ نورزند . ما هرگونه دخالت امپریالیستها درامور داخلی ایران را محکوم میکنیم وسرنگونی رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را امری داخلی ووظیفه مردم مبارز ایران میدانیم.

20 مارس2010 هفتمین سالگرد لشکرکشی جنایتکارانه آمریکا به کشور عراق است. در این جنگ تجاوزکارانه نزدیک به 2 میلیون از مردم عراق کشته ، میلیونها دیگر زخمی و علیل و آواره گشته ، زیربنای اقتصادی کشور به ویرانی کشانده شده ، هزاران سرباز آمریکائی گوشت دم توپ برای سرمایه داران جهانخوار گردیده اند.علیرغم تمامی این جنایات، مردم عراق توانستند یک جنبش مقاومت قهرمانانه را سازمان داده و پوزه نیروهای امپریالیستی را بخاک بمالند. حزب ما با سرفرازی ازمیارزه مردم عراق قاطعانه پشتیبانی نموده و مکررا اعلان کرده است که این حق مشروع مردم خاورمیانه می باشد که بهر شکل ممکن در مقابل قوای اشغالگر بایستند و متجاوزین را از کشور خود بیرون بریزند.

هم اکنون مردم افغانستان زیر بمباران تجاوزگران آمریکائی و اروپائی قرار دارند و درعزا و عروسی زن و مرد و کودک قتل عام میشوند و زندگی ناچیز آنها نابود میگردد. اوبامای "صلح طلب" و "دمکرات" و "متمدن" نه تنها همان راهی را میرود که برادر تنی او جورج بوش رفت بلکه بر شدت جنگ افروزی دولت خود افزوده است. واقعیت این است که جنگ افروزی در سرشت امپریالیسم نهفته است و دولتی که آنرا نمایندگی میکند ماموریت ادامه جنگ باشکال مختلف را دارد.

امروز بر همه روشن است که تنها خروج بی قید و شرط تجاوزکاران استعمارگر از خاورمیانه ضامن امنیت منطقه است. این شعار یک شعار انقلابی است و باید آنرا در هر کوی و برزنی بر در و دیوار حک نمود.

خروج فوری و بی قید و شرط امپریالیسم آمریکا و متحدینش ازخاک عراق و افغانستان خواست همه نیروهای انقلابی و کمونیست های سراسر جهان است. با پیوستن به تظاهرات های ضد امپریالیستی و ضد اشغال همبستگی خود را با خلقهای منطقه ابراز نمائیم .

دست امپریالیستها ازایران و منطقه کوتاه باد!
مرگ بر امپریالیسم آمریکا این بزرگ ترین تروریست دولتی جهان!
خروج فوری و بی قید و شرط نیروهای اشغالگرازعراق و افغانستان!
پرداخت خسارت به مردم عراق و افغانستان!
زنده بادهمبستگی با مبارزات خلق فلسطین علیه اشغالگران صهیونیست!

فعالین حزب کار ایران (توفان) در آمریکا و کانادا
2010 مارس
آدرس تماس با فعالین حزب در آمریکا و کانادا
http://www.Hezbekarusca@gmail.com/

تارنمای حزب کارایران(توفان)
http://www.toufan.org/

آدرس تماس با حزب
Toufan@toufan.org

۲۱ اسفند ۱۳۸۸


سواره بی تفنگ قدرت نداره

سوار وقتی تفنگ داره سواره

مقاله ای ازتوفان شماره 120 اسفند 1388 ارگان مرکزی حزب کارایران

۱۹ اسفند ۱۳۸۸


خلاصه اي از فيلم سخنراني فريدون منتقمي در مونيخ در ۵ قسمت در نشست ٣١ ژانويه ٢٠١٠

......انتخابات در ایران همیشه چه در دوران شاه و چه در دوران خمینی تقلبی بوده است و ما هرگز انتخابات آزاد نداشتیم. قانون اساسی جمهوری اسلامی که بخش مکتوب آن مورد استناد اصلاح طلبان است دارای یک بخش نامکتوب است که مفسر بزرگ آن ولی فقیه می باشد. تمام بندهای قانون اساسی جمهوری اسلامی زمانی دارای اعتبار هستند که در مغایرت با موازین مذهبی نباشند و این ولی فقیه است که بر صحت و سقم آن فرمان می دهد. پس قانون اساسی جمهوری اسلامی یک قانون اساسی دموکراتیک نبوده و نیست و در اساس هیچ حقوقی را برای ملت ایران به رسمیت نمی شناسد...............

۱۸ اسفند ۱۳۸۸



یادی ازرفیق توفیق ادیب سمبل مقاومت

اسفند امسال بیست وهشتمین سالگرد اعدام جنایتکارانۀ رفیق توفیق ادیب است. رفیق ادیب ازخطۀ آذربایجان بود. وی به کمونیست بودن خود بیش از تعلقات ملی خود تکیه می کرد زیرا می دانست که برای آزادی ایران٬ برای استقرار دموکراسی در ایران٬ برای رفع هرگونه ستم ملی و قومی و مذهبی به اتحاد همۀ طبقۀ کارگر ایران نیاز است٬ کارگر آذری همان قدر مورد ستم است که کارگر خوزستانی٬ خراسانی٬ آذری و یا کردی و مازندرانی..... وی در جائی فعالیت می کرد که منافع تشکیلات و ملزومات مبارزۀ طبقاتی آن را می طلبید. وی می دانست که باید در حزب واحد و سراسری طبقۀ کارگر ایران متشکل شد و مبارزات طبقۀ کارگر بر ضد رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی را رهبری نمود. وی می دانست راه نجات بشریت از بربریت نظام سرمایهﺪاری و پایان دادن به نفرت ملی از سر منزل سوسیالیسم می گذرد. مبارزۀ رفقای کمونیست کرد٬ آذربایجانی٬ عرب٬ فارس با فرزندان سایر خلقﻫﺎ و اقلیتﻫﺎﻯ قومی و مذهبی ایران در تشکل ما، از روحیۀ انترناسیونالیستی تشکیلات ما حکایت می کند. ما به حزبی نیاز داریم که وابستگیﻫﺎﻯ ملی در آن جنبۀ فرعی داشته باشد و آن چه اعضاء آن را به هم پیوند می دهد ایمان راسخ به ایدئولوژی طبقۀ کارگر باشد. کمونیسم به ما می آموزد که تعلق طبقاتی بر تعلق ملی ارجحیت دارد و مشخصۀ حزب طبقۀ کارگر است. رفیق توفیق ادیب رفیق آذری ما بود که برای رهائی طبقۀ کارگر ایران رزمید و در این راه جان باخت و رفیق دیگر ما احمد مجلسی رفیق فارس ما بود که سالﻫﺎ در همکاری با رفیق فواد سلطانی در غرب ایران فعالیت می کرد و سپس در رابطۀ تنگاتنگ با رفقای سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران (کومله) قرار گرفت و سرانجام جانش را بر سر قرار با رفقای کومله در تهران در سحرگاه یورش ارتجاع از دست داد. رفیق عبداله حسن زاده پیشمرگ حزب ما درکردستان، رفیق کرد ما بود که توسط رژیم قتل و جنایت اسلامی به خاک افتاد.....
راه پیروزی طبقۀ کارگر ایران از خون فرزندان تمامی خلقﻫﺎﻯ ایران گلگون است و این امر ما را فرا می خواند که صرفنظر از تعلقات ملی و وابستگیﻫﺎﻯ قومی در صفوف حزب واحد طبقۀ کارگرایران متحد شویم و برای امر مقدس استقرار سوسیالیسم در ایران مبارزۀ مشترک بنمائیم. آن گاه ما به بهترین تجلیل از رفقای جانباختۀ خود و همۀ مبارزان راه سوسیالیسم دست زدهﺍیم. حزب ما در این راه مصمم پیش خواهد رفت. یاد نامۀ زیر نخستین بار در اسفند ماه سال 1362 بلافاصله بعد از جان باختن رفیق توسط حزب در ایران منتشر گردید سپس با تغییراتی درسال 1364 در کتاب یادوارۀ جانباختگان توفانی به چاپ رسید. ما امسال به بهانۀ بیست و هشتمین سالگرد جانباختن رفیق توفیق ادیب این یاد نامه را همراه با شعری از وی به چاپ می رسانیم و یاد و خاطرۀ این رفیق ارزندۀ کمونیست توفانی را که جانش را در راه رهائی کارگران و زحمتکشان و استقرارسوسیالیسم فدا کرد گرامی می داریم.

یاد رفیق توفیق ادیب و همۀ جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم گرامی باد
سرنگون باد رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی!
هئیت تحریریه
اسفند 1388


« رفیق توفیق ادیب در تیرماه ١٣٣٤ در اردبیل در خانوادهﺍﻯ نسبتاً متوسط متولد شد. وی تحصیلات ابتدائی خود را در اردبیل به پایان رسانید و در سن ١٦ سالگی وارد دانشسرای تبریز شد. روحیۀ مبارزه جویانۀ رفیق اولین جوانهﻫﺎﻯ خود را در این دانشسرا و در برخورد به رژیم شاه نمایان کرد و به همین سبب او چندین بار در آنجا مورد اذیت و آزار پلیس و مأموران ساواک قرار گرفت. رفیق توفیق پس از پایان تحصیلات در روستاهای اطراف اردبیل معلم شد و در خدمت تودهﻫﺎئی قرار گرفت که به سادگی با آنها پیوند داشت.
در سال ٥٦ به هنگام احیاء حزب٬ رفیق به حزب پیوست و تا آخرین دم حیات در این سنگر انقلابی باقی ماند. پس از خرداد ٦۰ و با شروع اختناق٬ از آنجا که رفیق به عنوان یک کمونیست توفانی در منطقه شناخته شده بود به تبریز گریخت و در آنجا زندگی مخفی آغاز نمود و نزدیک به دوسال در بد ترین شرایط از مبارزۀ انقلابی دست بر نداشت و بالاخره در این رابطه در اوایل دی ماه ٦١ به همراه همسر و فرزندش کاوه دستگیر شد.
رفیق توفیق پس از ٥ ماه شکنجهﻫﺎﻯ جسمی و روحی در سحرگاه ٢٥ اسفند ٦٢ به هنگامی که دژخیمان دو راه در جلوی او گذاشته بودند: مرگ یا مصاحبه تلویزیونی٬ رفیق مرگ را پذیرفت و بدین ترتیب این کمونیست انقلابی و این نمونۀ پایمردی در عشق به خلق و طبقۀ کارگر و اعتقاد و ایمان به مارکسیسم ــ لنینیسم و حزب و این سمبل مقاومت و فداکاری با سری برافراشته به تاریخ جاودانۀ خلق انقلابی ما پیوست و برای همیشه جاودانه شد. رفیقی که در واپسین روزهای حیات رفیق توفیق چند لحظهﺍﻯ را با او در بیمارستان گذرانده بود چنین می گفت:
رفیق در اٽر شکنجهﻫﺎﻯ بسیار زیاد لب به سخن نگشود به حالت اغماء افتاد و در بیمارستان تبریز بستری گردید. رژیم با بستری کردن او قصد داشت که خوبش کند و به مصاحبۀ تلویزیونی دعوت نماید. رفیق روی تخت بیمارستان و در حالی که بر اٽر شکنجه تنها می توانست به پشت بخوابد (ولی نه راه می توانست برود و نه به جلو بخوابد) (.......) و با همان وضع دلخراش و با بیحالی ناشی از شکنجه چنین گفت:

کار عاشق غرق در خون شدن است
غرق در خون شدن وز خویشتن بیرون شدن است
این منزل اوست از عشق هنوز
راهی بس دراز تا به مجنون شدنم است

رفیق توفیق از معدود کسانی بود که زندگی خویش را آگاهانه سامان داده و چگونه مردن خویش را خود تعیین می کنند. او از زمرۀ آن قهرمانان جاودانۀ طبقۀ کارگر و خلقﻫﺎﻯ زحمتکش ایران بود که مرگ ایستاده را بر زندگی به زانو افتادن ترجیح داد. رفیق توفیق آن گاه که بر سر دو راهی مرگ و یا مصاحبۀ تلویزیونی و ترک سنگر مبارزۀ ملی٬ دمکراتیک و طبقاتی قرار داده شد٬ آگاهانه و از روی میل و اراده، مرگ را انتخاب کرد. مرگی که در وجود دیگران و توالی نسلﻫﺎﻯ آینده که هم چنان به یاد آرشﻫﺎﻯ این آب و خاک سرود خوانده٬ اشک شوق خواهند ریخت٬ به زندگی همیشگی تبدیل خواهد شد.»
جاودانه باد خاطرۀ بلشویک شهید رفیق توفیق ادیب!


شعر زیر توسط رفیق سروده شده است:

اگر بارا فرا داری ترا ای قلب توفانی
تب تبدار ترا ای سرخی لاله
و شب را خالی از ظلمت نپنداری ترا من میکنم فریاد
من از آغاز تا غایت تو می یابی از این چشمان پرخونم
و از نابودی و از جاویدی چه شبﻫﺎ را سحر کردم
برایت حرف خواهم زد شبانرا با غم و محنت سپر کردم
همه گویند حاکم قدرتی دارد فزون خلاصم کن مرا از همدمی با غم
صدایت را ببر از بن ترا می خواهم اکنون
ولیکن من ترا با سینهﺍﻯ چالاک انقلاب٬ ای انقلاب
و تورم یافته از سینه های باروتی ترا می خواهم اکنون
و از عصیان همان خلقی تا کنم تصویر
که گشته زیر دست متروک تا کنم تفسیر


نقل از توفان الکترونیکی شماره 44 اسفند ماه 1388 نشریه الکترونیکی حزب کارایران
www.toufan.org toufan@toufan.org

۱۶ اسفند ۱۳۸۸


هشت مارس روز بین المللی زنان علیه ستم جنسی وطبقاتی مبارک باد!

۱۲ اسفند ۱۳۸۸


فرخنده باد 8 مارس، روزهمبستگی بین المللی زنان علیه ستم جنسی و طبقاتی

امسال درشرایطی به استقبال هشت مارس، روز همبستگی بین المللی زنان میرویم که زنان قهرمان ایران بویژه دختران جوان در نبرد علیه جمهوری زن ستیز اسلامی پیشگام بودند و درسنگر مبارزه حماسه آفریدند. هیچ اقدام جنایتکارانه و بربرمنشانه ای نتوانست مانع به خیابان آمدن زنان مبارز ایران و فریاد آزادیخواهانه و برابری طلبانه آنها گردد. رژیم از ترس گسترش مبارزات زنان و شکل کاملا زنانه گرفتن اعتراضات خیابانی به وحشت مرگ افتاد و برای مرعوب کردن زنان دست به کشتار و شکنجه و تجاوزوحشیانه زد. تجاوزه جنسی به ترانه موسوی و سوزاندن پیکرش، شلیک گلوله بسوی ندا آقا سلطان و به خاک افکندن وی و آزار و به بند کشیدن صدها زن مبارزدیگرهمه نشان ازهراس رژیم کثیف آخوندها ازرشد و پیشرفت مبارزات زنان علیه نظام ضد بشر و مردسالار اسلامی است که لولای دربش بر تبعیض و ستم جنسیتی و استثمار وحشیانه طبقاتی میچرخد. تظاهراتهای عظیم بعد از انتخابات تقلبی 22 خرداد نشان داد که زنان ایران در انقلاب آینده و سرنگونی جمهوری اسلامی نقش عظیم و تعیین کننده ای ایفا و مهر خود را بر جنبش آزادیخواهانه مردم ایران خواهند کوبید.
اما مقوله تبعیض زن درجامعه ایران دریک، دو و یا چند نکته خلاصه نمی شود. " موجود زن" از لحظه ای که متولد میشود تا هنگامیکه رخت ازجهان می بندد، باید درمورد بی اهمیت ترین مسئله روزمره گرفته تا مهمترین چرخشها درزندگی خصوصی و اجتماعی اش از " الگوی" اسلامی وشرعی اش که برایش بریده ودوخته اند، پیروی نماید.
زمامداران و سخن پردازان عمامه بسر رژیم و نوچه های اناث شان ، هنوز تاکید دارند که اسلام والاترین مقام را به زن بخشیده است. آخر در کدام کشور جهان سراغ دارید که شخصیت ها و دولتمردان دست اول کشوری حتی درسطح ریاست جمهوری و رهبری کشور این همه به " الگوی" زن اهمیت بدهند و هم و غمشان بشود " حجاب برتر"، پوشش اسلامی، مقنعه، چادر، مانتوی اسلامی..... تو گویی این مملکت هیچ مسئله و مشکل دیگری ندارد و حجاب شده است مسئله کلیدی و سمبل فرمانروایی نظام اسلامی که کوچکترین انعطاف ونرمشی دررعایت آن، می تواند پایه های این نظام قرون وسطایی را بلرزاند. این دید که زن" بالقوه" سرچشمه گناه وفساد درجامعه و درنهایت به باد رفته ارزشهای دینی و اخلاقی آن می تواند باشد ودرنتیجه باید هویت وحقوق انسانی زن راصریحا انکارکرد و درکفن سیاهش پیچید، را اسلام ازیهودیان و مسیحیان به عاریه گرفته است. دشمنی ادیان چه یهودی و چه مسیحی و چه اسلام با زن تاریخ طولانی دارد. دردعای صبحگاهی مردان یهود ادا می شود: " شکرخدا را،پروردگار ما و پروردگار عالم را که مراهم چون زن نیافرید."

زنان ایران و بطورکلی زنانی که درجوامع اسلامی زندگی میکنند نه تنها درمعرض نابرابری و تبعیض طبقاتی و پی آمد های اجتماعی مترتب از آن قراردارند، بلکه ازآن نظر شایان توجه خاصی هستند که درسیستم و نظامی زندگی میکنند که بدون مبالغه بر " آپارتاید جنسی" استوار است. ستون ها وارکان این آپارتاید جنسی برقانون گزاری کشور، برشرع اسلامی، برنظام ولایت فقیه وبرفرهنگ وسنتهای بشدت واپسگرای فئودالی ومردسالاری بنا گردیده است. این روبنا و فرهنگ های پوسیده راملت های دیگر کوشیدند با انقلابات بورژوایی 200 سال پیش به زباله دان تاریخ بسپارند. زمامداران عباپوش و عمامه بسر درکشورما، پس مانده های فسیل شده آن را از اعماق قرون وسطا بیرون کشیده اند واصراردارند آن را به جامعه ای حقنه کنند که سیستم اقتصادی سرمایه داری شاخص روابط تولیدی آن می باشد. این ناسازگاری و تناقضات اجتماعی طبیعتا درصحنه سیاست ایران نیز منعکس میگردد. رژیم برای حل این تناقضات چاره ای جز سرکوب زنان نمی بیند. درگیریهای قهرمانانه خیابانی زنان ایران با لباس شخصی های آدمکش و نیروهای جنایتکار انتظامی و امنیتی درتظاهراتهای 13 آبان روز دانش آموز، روز قدس، 16 آذر روز دانشجو، 6دی روزعاشورا و 22 بهمن سی ویکمین سالگرد انقلاب بازتاب سیاست سرکوب و ضد زن در طول 31 سال حاکمیت ارتجاعی سیاه جمهوری اسلامی است و زنان ایران دراتحاد با همرزمان مرد پیگیرانه درجهت برافکندن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی و االغای کلیه قوانین پوسیده و قرون وسطایی گام برمیدارند.

امسال درشرایطی روز جهانی زن فرا میرسد که درکشورهای پیشرفته و درحال رشد نیز زنان اولین قربانیان بحران و ورکود اقتصادی بوده اند. وضع زنان در یونان و درسایر کشورهای بحران زده سرمایه داری و امپریالیستی وموقعیتشان در زمینه های روبنایی و زیر بنایی جامعه چون بهداشت و خدمات پزشکی، آموزش و پرورش، کار و حرفه، حقوق مدنی و جایگاه اجتماعی و سیاسی .... برابری و مساوات میان زن و مرد نه تنها جامه عمل بخود نپوشیده است، بلکه گرایش به پسرفت نیز دارد. تعرض به حقوق زنان درجوامع پیشرفته صنعتی از ماهیت نظام سرمایه داری برمیخیزد. تاریخ نشان داد که سرمایه داری جهانی که با لباس ترقی و پیشرفت و با پرچم " برابری و آزادی" وارد صحنه تاریخ شد نتوانسته و نخواهد توانست مسئله زن را پاسخگو باشد. زن تنها درجامعه ای می تواند یک انسان و عضو برابر جامعه عرض اندام کند که مناسبات بهره کشی و استثماری درآن جامعه برافتاده و فرهنگ و سنتهای واپسگرا جای خود را به فرهنگی بدهد که بستری باشد برای شکوفای معنوی مردان و زنان . تنها با بر انداختن جامعه طبقاتی میتوان به این وضع پایان بخشید. آزادی زنان و تساوی کامل آنان با مردان جز با دست طبقه کارگر، جز درجامعه سوسیالیستی و درجریان ساختمان سوسیالیسم امکان پذیر نیست. آزادی واقعی زن درگرو پیروزی سوسیالیسم است.

حزب ما این روز تاریخی را به زنان شجاع ایران تهنیت می گوید و یقین دارد که زنان تحت ستم و مبارزر ایران با اتحاد و یکپارچگی نقش شایسته و تاریخی خودرا در سرنگونی رژیم زن ستیزجمهوری اسلامی و زدودن تمامی قید و بندهای سرمایه داری و ماقبل سرمایه داری با سربلندی ایفا خواهند کردو جزاین نیز نخواهد بود
.

8 مارس روز جهانی زن گرامی باد!
لغو فوری حجاب اجباری!
لغو فوری تبعیض جنسیتی و تمامی قوانین ارتجاعی ضد زن!
جدایی کامل دولت از دین و آموزش!
سرنگون بادرژیم زن ستیز سرمایه داری جمهوری اسلامی!
زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!
حزب کارایران(توفان)
مارس 2010

http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org

۱۱ اسفند ۱۳۸۸



چرا اينقدر دروغ تحويل مردم مي دهند؟

نزديك به بيست روز است كه چند تن از حاميان مادران عزادار را دستگير كرده اند و همچنان از آنها بي خبريم. فقط با چند تلفن كوتاه خبردار شديم كه در بند 209 زندان اوين اند. شنبه 17 بهمن يكي از اين عزيزان و دوشنبه 19 بهمن 4(يا 5) تن ديگر را تقريباً هم زمان در ساعت هاي پاياني شب به خانه هاشان يورش برده و دستگير كردند. تمام خانه را زير و رو كرده و برخي وسايل شخصي شان را نيز با خود بردند. به چه جرمي؟!
ظاهراً به اين جرم كه ممكن است قصد شركت در راهپيمايي روز 22 بهمن را داشته باشند!
همچنين شنيده ايم كه قبل از 22 بهمن به بسياري از مادران عزادار و حاميان آنها و همچنين به برخي از روزنامه نگاران و مدافعان حقوق بشر و برخي از خانواده هاي جان باختگان دهه 60 نيز تلفن كرده و يا احضارشان كرده اند و آنها را از شركت در راهپيمايي روز 22 بهمن منع و تهديدشان كرده اند.
شايد تنها در كشور ما باشد كه قبل از وقوع عملي به جهت پيشگيري و يا به جهت شركت در يك اعتراض مدني كه حق طبيعي هر شهروندي است؛ اتهام مي زنند، دستگير مي كنند، تحت بازجويي هاي مكرر قرار مي دهند، به جهت اعتراف گيري شكنجه مي كنند و بدون داشتن حق وكيل محاكمه و جرم مي تراشند. راستي اگر براي پيشگيري از فقر، بيكاري، فساد، اعتياد، تورم و ... اينقدر پيگيرانه عمل مي شد، شايد مي توانستيم افتحار كنيم كه كشور ما جزو سالم ترين كشورها در جلوگيري از فقر و فساد در سطح دنيا بود. حال سوال اينجاست كه چرا براي پيشگيري از تحركات مدني و سياسي اينقدر جديت به خرج داده مي شود ولي براي مشكلات حاد جامعه كه مردم دست به گريبان آن هستند، هيچ؟!
واقعاً جاي بسي تأسف است كه با مردم اين سرزمين، آنهم مادراني دردمند كه پاره تن شان را از دست داده اند، يا عضوي از خانواده شان در زندان به سر مي برند، يا با افرادي كه با آن مادران همدردي مي كنند و در مراسم عزاداري و يا در اعتراض هاي مدني آنها را همراهي مي كنند و يا با كساني كه اساساً به اشتباه دستگير شده اند، اين چنين با خشونت رفتار مي شود و پاسخگويي نيز وجود ندارد.
پنج شنبه گذشته قرار بود برخي از زندانيان سياسي ملاقات حضوري داشته باشند و به همين منظور خانواده ها از صبح جلوي زندان اوين جمع شده بودند ولي تا بعدازظهر خبري از ملاقات نشد. خانواده ها كه هر روز چشم انتظار آزادي عزيزان خود بودند، به ملاقات حضوري دل خوش كردند ولي اين حداقل نيز ميسر نشد. خانواده ها از اين عمل رژيم بسيار شاكي و ناراحت شدند. راستي چرا اينقدر دروغ تحويل مردم مي دهند؟
با دروغ دستگير مي كنند!
با دروغ بازجويي مي كنند!
با وعده هاي دروغ اعتراف گيري مي كنند!
با وعده هاي دروغ تعهد مي گيرند!
اگر كشوري به استحكام پايه هاي خود مطمئن بود، اينقدر با دروغ حكومت مي كرد؟!
مادران عزادار و حاميان به جهت اعتراض به دستگيري هاي اخير و همچنين براي رسيدن به خواسته هاي خود"محاكمه آمرين و عاملين جنايت هاي سی و یک سال گذشته" و " آزادي زندانيان سياسي" و " توقف اعدام و کشتار در درون و بیرون زندان" به اشكال گونان به اعتراض هاي خود ادامه مي دهند. هر شب تعداد زيادي از خانواده هاي دستگير شدگان و دوستان و همراهان زندانيان و همچنين حاميان مادران عزادار براي رسيدن به خواسته هاي خود جلوي زندان اوين و دادگاه انقلاب و ساير زندان ها جمع مي شوند و خواستار آزادي زندانيان سياسي و بخصوص مادران دربند هستند.
حاميان مادران عزادار