۹ مرداد ۱۳۸۷



قراردادهاي موقت و پيامدهاي آن در زندگي کارگران
1387/05/0618:42
يازدهم ارديبهشت ۱۳۸۶ ( روز جهاني کارگر ) و در واکنش کارگران معترض، تابوت قانون کار ايران و قراردادهاي موقت بردوش کارگران حمل شد، تابوتي که همچنان روي دست کارگران مانده است.
در سال ۱۳۸7 نيز همانند سالهاي قبل، کارگران با قراردادهاي‎ ‎موقت، به صورت مستقيم و يا از جانب پيمانکاران در سطح واحد هاي بزرگ صنعتي نظير پالايشگاه آبادان، کارخانجات بزرگ خودروسازي همچون ايران خودرو، يا واحدهاي توليدي و کارگاهي به خدمت گرفته شده‌اند.در چنين فضايي که نمي‌شود نامي بر آن نهاد، اغلب کارفرمايان از احتياج کارگران به کار، سوءاستفاده کرده و براثر نا آشنايي اين قشر زحمتکش با قوانين کار ، هنگام بستن قرارداد آنچه را که مي خواهند به کارگر تحميل مي کنند به نوعي که هنگام استخدام به طور مستقيم ازخود کارگر سند معتبر همچون سفته يا چک و يا کاغذ سفيد امضا مي گيرند.مدتهاست که ديده مي شود تعدادي از کارفرمايان با سوء استفاده از رشد سرسام آور بيکاري ، با گذاشتن يک دوره ۲ تا ۳ ماهه آزمايشي ، بدون پرداخت هيچ حقوقي ، کارگران را به کار وا مي دارند ، در حالي که در قانون کار فعلي آمده که دوره آزمايشي ، تنها دو ماه است و در اين مدت حقوق کارگر نبايد کمتر از حداقل حقوق مصوب شوراي عالي کار باشد و بايد در همين دوره آزمايشي ، مزاياي قانوني همچون حق بيمه ، عيدي ، پاداش ، سنوات و مرخصي نيز به کارگران تعلق گيرد و از نظر قانون هيچ فرقي با ديگر کارگران ندارند. بنابراين هر قرارداد کاري، به محض انعقاد، کليه حقوق کار را براي کارگر تضمين مي کند و اين حقوق ، شامل حداقل دستمزد براي يک کارگر ساده است. يعني در هر قراردادي که کمتر ازحداقل دستمزد تعيين شده باشد، غيرقانوني است و کارگر مي تواند تمام حقوق خود را مطالبه کند، حتي اگر کارگر آن قرارداد را امضا کرده باشد که امروز با کمال تاسف در بسياري از موارد اين مهم در نظر گرفته نمي شود. از سال هاي اوليه دهه ۷۰ يعني با آغاز برنامه تعديل اقتصادي توسط دولت هاشمي رفسنجاني و در راستاي تامين امنيت سرمايه و به بهاي نابودي امنيت شغلي کارگران ، قراردادهاي موقت سال به سال گسترش يافت ، تا امروز که بيش از ۸۰ درصد کارگران و زحمتکشان شاغل در کارخانجات، کارگاه هاي توليدي و خدماتي را کارگران قرارداد موقت تشکيل مي دهند. بدين ترتيب با نفي تشکل هاي مستقل کارگري ، حق اعتصاب و حق انعقاد قراردادهاي دسته جمعي ؛ ضمانت اجرايي قانون کار را از بين برده و سپس با خارج کردن کارگاههاي کمتر از 5 و 10 نفر از شمول قانون کار، تمامي کارگران ساختماني ، کارگاههاي قاليبافي ، کوره پزخانه ها ، ريخته گري ها ، جوشکاري ها ، مکانيکي ها ، تراشکاريها ، بلورسازي ها ، کارگران نقاش ، خياط ، نانوا ، کفاش و ساير کارگران صنوف را از حمايت قانون کار محروم کردند و امروزه به اين هم راضي نيستند و با هدف تخريب و ناکارآمد کردن قانون کار در قالب تغييرات پيشنهادي دولت نهم ، قصد دارند همان بخش ۲۰ درصدي کارگران را هم که مشمول اين قانون مي شوند به راحتي اخراج کنند ، تا هر قراردادي را تحت عنوان " توافق کارگر با کارفرما " به نيروي کار تحميل کنند و حتي با پرداخت ۷۰ در صد حداقل حقوق تحت عنوان" کارآموز " يا " باز آموز " ، کارگر را به بردگي کامل بکشانند. اين است مفهوم واقعي ادعاي " عدالت گستري " تا قانون کار را شير بي يال و دم و اشکمي کنند که در خدمت سرمايه دار و عليه طبقه کارگر باشد.باز هم از سال هاي اوليه دهه ۷۰ با تفسير جديد‎ ‎وزارت کار از ماده ۷ قانون کار، قراردادهاي‎ ‎بدون ‏تاريخ ، ازشمار قراردادهاي دايمي ودسته جمعي کارگران خارج‏‎ ‎شد و به جاي آن ، قراردادهاي موقت در کشور رسميت و عموميت پيدا کرد اما تا سال ۱۳۷۳ ، هر قرارداد موقتي حتي يک ماهه اگر ۴ بار تمديد مي شد ، حکم قرارداد دايم را داشت . در اين سال ، کانون عالي کارفرمايي کشور ، براي قانوني کردن تضييع حقوق کارگر، با طرح استفساريه اي ، وزيرکار را به کمک طلبيد و ازآنجا که سياست تعديل اقتصادي نيز کاملا عليه کارگران بود ، وزيرکار در پاسخ به اين استفساريه ، قانون کار را ناکارآمد کرد. از آن به بعد ، حتي اگر دو بار هم قرارداد موقت ميان کارگر و کارفرما بسته مي شد، معيار براي هياتهاي تشخيص وزارت کار، همان قرارداد آخري بود که اين بار نمايندگان کارگري سکوت نکرده و رييس اتحاديه كارگران پيماني و قراردادي سراسر كشور ، اصلاحيه قانون کار را به معناي افزايش ۵۰ برابري اخراج کارگران ارزيابي کرده و مي گويد: طرح اصلاح قانون کار موجب اخراج دسته جمعي کارگران مي شود. رجبعلي شهسواري مي افزايد : کارگران قرارداد موقت در مقابل ۴۰۰ ساعت کار ، ماهيانه 200 هزار تومان دستمزد مي گيرند ، در حالي که طبق قانون کار فعلي ، کارگران بايد در مقابل ۱۹۰ ساعت کار ماهيانه 220 هزار تومان دستمزد بگيرند . او ميگويد : روزانه هزاران كارگر قراردادي و پيماني اخراج مي‌‏شوند و متاسفانه دولت نيز از كارگران قراردادي حمايت نمي‌‏كند. شهسواري مي افزايد : از اين تعداد كارگر اخراجي، كمتر از ۲۰ درصد آنها حكم بازگشت به كار دريافت كرده و بقيه به بيكاران جامعه اضافه مي‌‏شوند. نماينده کارگران قراردادي ، دولت را مقصر اصلي در ناتواني برقراري امنيت شغلي كارگران پيماني و قراردادي كشور اعلام مي کند . البته چنين قانون مخربي، در دوره هشت ساله رياست جمهوري خاتمي ادامه يافت و پس از آغاز رياست ‏جمهوري احمدي نژاد وسياست هاي اعمال شده وزيرکار دولت نهم " محمد جهرمي" همچنان اجرا شده و مي شود . اما کار بدين جا ختم نمي شود ، زيرا کارفرمايان براي آنکه بيمه‎ ‎کارگران را نپردازند ، قرارداد‎هاي 6 ماهه و پس از آن 3 ماهه و در نهايت ۲۹روزه وسفيد امضا را به مرحله اجرا گذاشتند که با کمال تاسف دولت نيز در پوشش پيمانکاري ها ، به اين سواستفاده از قشر محروم کارگر دامن زد و غير مستقيم ، آن را قانوني اعلام کرد زيرا در دستگاههاي دولتي اجرا مي شد . کارگران نيز با رونق قراردادهاي موقت يا در اثر واگذاري يا تعطيلي کارخانه ، از کار بيکارشدند .براساس‎ ‎آمارهاي رسمي بيش از۸۵ درصد کارگران شاغل‏ ‎، ‎تحت قراردادهاي موقت کارمي کنند ‏.‎ اوج بيکارشدن ها با بهره گيري از همين سياست، درطول سال و درسطوح مختلف واحد هاي صنعتي وتوليدي در شهرهاي مختلف ايران از غرب گرفته تا شرق ، اتفاق افتاده است. بيش ازهزار‎ ‎کارگر فني معدن ذغال سنگ طبس ، با پايان قرارداد کار اخراج شدند. بيش از‏‎۳۰ ‎هزار کارگر در منطقه شهر صنعتي قزوين اخراج شده و بيش از۵۰ درصد کارگران قراردادي‎ ‎استان قزوين بدون دريافت حقوق، سنوات ، عيدي و پاداش ، با اتمام ‏قرارداد کار ، بيکار‎ ‎شده اند تا در صورت تمايل کارفرمايان و مالکان واحدهاي‎ ‎توليدي، در نيمه دوم فروردين سال به کار گرفته‎ ‎شوند . بيش از ۴۷ هزارکارگر درزنجان مشغول به کارهستند که ۸۰ درصد آنان را کارگران قراردادهاي موقت تشکيل مي دهند و هزاران موارد ديگر که همچنان بر خروجي سايتها و خبرگزاري ها قرار مي گيرد. البته در روزهاي پاياني سال ، قرارداد تعداد کثيري از کارگران تمام مي شود و آنان از مزاياي کامل آخر سال ، مرخصي هاي با حقوق ايام عيد و بسياري مزاياي ديگر محروم مي شوند ، اين در حالي است که تنها ۶۷ درصد آنان مي توانند قرارداد خود را تمديد کرده و بقيه اخراج مي شوند . درتمامي سالهاي گذشته درمقابل افزايش مشاغل قراردادي وشرکت هاي پيمانکاري که دررابطه تنگاتنک با کارفرمايان عمل مي کردند ، کارگران و نمايندگانشان ، وجود شركت هاي پيمانکاري را يك معضل اساسي دربرابر خود دانسته و وزارت كار را موظف مي دانستند که با حذف اين برده داران نوين ازسرنوشت كارگران، موجبات تضمين امنيت شغلي کارگران قراردادي به ويژه دررابطه با دريافت حقوق از کارفرمايان را تضمين کنند . البته کارگران در برابر اين رفتارهاي حامي سرمايه ، ساکت ننشسته و به عناوين مختلف اعتراض کردند به نوعي که صدها اعتصاب کارگري به وقوع پيوست. شرکت هاي پيمانکاري و نقش آنان در قراردادهاي موقت کار براي آنکه دولت و کارفرمايان نقش خود را در تضيع حقوق کارگران کم رنگ يا بي رنگ کنند ، دست شرکت هاي پيمانکاري را باز گذاشته و با دعوت آنان براي حضور در مسابقه مناقصه هاي ارزان قيمت تامين نيروي انساني ، شرايط را به شکل بردگي در محيط کار فراهم آوردند. پيمانکاران ، کارگران قراردادي را درسطح صنايع بزرگ (پالايشگاه نفت ) ، بخش خدمات (شهرداري ها) ، نهادها ، وزارتخانه ها و ... با حقوق ناچيز و شرايط استثمارگونه به کار گرفتند تا مناقصه بر سر دستمزد کارگر را که بر سر ميز مسوولان تعيين مي شد ، معنا کنند . بنابر ادعاي يکي از نمايندگان کارگري ، حدود ۲۰۰ شركت پيمانكار تامين نيروي انساني درپالايشگاه نفت آبادان درجذب نيروي كار به صورت قراردادي فعاليت دارند که متاسفانه حق و حقوق قانوني كارگران را به طور كامل پرداخت نمي‌‏كنند و پس از سه يا چهار ماه استفاده از كارگران، دست به اخراج شان مي زنند. وي مي افزايد : كارگران قراردادي پالايشگاه نفت آبادان از دريافت حداقل حقوق كار محروم هستند. در همين رابطه ، يک نماينده مجلس هفتم ميگويد : پيمانكاري در وزارت نفت بيداد مي‌‏كند ، دولت يك پمپ بنزين مي‌‏سازد و بلافاصله آن را به پيمانكار مي‌‏دهد، اما پس از پايان دوره پيمان، اين پيمانكار مي‌‏رود و پيمانكار بعدي كارگران موجود را اخراج و افراد باب ميل خودش را با دستمزدي پايين جايگزين مي‌‏كند . شاهپور مرحبا با تاکيد بر اينکه کارگر قراردادي حتي در وزارت کار رونق گرفته است ، مي گويد : اين تغييرات باعث تنش‌‏هاي جدي درعرصه روابط كار شده‌‏ و اين معضل به اشكال ديگر در ساير نهادها و وزارتخانه‌‏ها وجود دارد. و باز رييس اتحاديه كارگران پيماني وقراردادي سراسركشور، در رابطه با نقش دولت و بي تفاوتي آن در دفاع از کارگران کشور، مي گويد : دولت در اثر به كارگيري شركت‌‏هاي پيمانكاري و خدماتي كه با كمترين قيمت پيشنهادي درمناقصه شركت مي‌‏كنند. كارگران كشور را به دست قانون‌‏شكنان سودجويي به نام پيمانکار مي‌‏سپارد. رجبعلي شهسواري تاکيد مي کند که اين بي توجهي در سطوح مختلف واحدهاي کارگري کشور جريان دارد. با کمال تاسف ، وزير کار دولت احمدي نژاد و مجلس شوراي اسلامي، مواضع همساني در خصوص رفع مشکل کارگران قراردادي از خود نشان داده اند . محمد جهرمي در اولين همايش ملى مديريت و راهبرى سازمانى و در اولين واکنش ، اعلام کرد: در هيچ كشورى نمي‌توان قانون قراردادهاى موقت را تغيير داد . ما نيز براساس شرايط اقتصادى و ماهيت برخى كارها كه موقت هستند، نمي‌توانيم اين تغييرات را به طور كلى اعمال كنيم. وي در نوبت بعدي و در سومين همايش مديران، معاونان و روساي روابط کار سراسر کشور، درمورد مسايل روابط کار در واحدهاي اقتصادي ، ميگويد : نمي‏توان با قانون و تکليف، موضوع قرار دادهاي موقت را حل کرد، بلکه وقتي کارگري آموزش مهارت کسب کند ، براي کارفرما به صرفه است که در حفظ آن کارگر در آن واحد اقتصادي کوشا باشد . ناگفته پيداست که وزيرکار دولت نهم ، نگران وضعيت کارفرمايان است و دغدغه اي از اينکه بر زندگي کارگران چه مي گذرد ، به خود راه نمي دهد. اما مجلس شوراي اسلامي نيز چشم خود را فرو بست و تعيين تکليف نسبت به وضعيت کارگران و کارکنان قراردادي را که در قالب طرح استفساريه قرارداد موقت و ساماندهي شرکتهاي پيمانکاري از کميسيون تخصصي اجتماعي مجلس به صحن علني آمده بود ، بي پاسخ گذاشت. البته در ديماه ۱۳۸۶، طرح دو فوريتي قانون تعيين تکليف کارگران و کارکنان قراردادي با سابقه ۱۰ سال کار تقديم هيات رييسه مجلس شوراي اسلامي شد و نمايندگان مجلس نه تنها با دو فوريت بلکه با يک فوريت طرح تعيين تکليف کارگران و کارکنان قراردادي با بيش از ۱۰ سال سابقه کار موافقت نکردند. يعني مجلس هفتم به اين طرح واکنش سوال برانگيزي نشان داد، بدين ترتيب که حتي به يک فوريت آن نيز راي مثبت نداد.
کارفرمايان و سياست هايي براي مقابله با کارگران
کارفرمايان در صنايع گوناگون ، سياست هاي ويژه اي را براي تمديد نکردن قراردادهاي کار و تحميل عقايد خود به کارگران در دستور کار دارند که بدين قرارند :1 – برخي کارفرمايان، با پرداخت نکردن به موقع دستمزد کارگران، به طور مستمر و با تحميل يک شرايط فرسايشي ناشي از ناتواني در تامين معيشت حداقلهاي زندگي کارگر و خانواده اش ، تلاش مي کند تا کارگران را به گونه اي درمانده کند که به تدريج به بازخريد ، بازنشستگي پيش از موعد و حتي رها کردن کارشان تن دهند.2 – برخي کارفرمايان با ايجاد بحران عمدي در واحد و طرح آن در ميان کارگران ، تخم ياس و نوميدي در بين قشر کارگر مي کارند تا ادامه حيات کار و کارخانه را غير ممکن معرفي کرده و بخشي از کارگران را براي بازخريد و يا بازنشستگي پيش از موعد قانع کنند .3 – برخي کارفرمايان که با اعتراض کارگران رو به رو مي شوند ، با شناسايي فعالان و سخنگويان، با تهديد ، اخراج ، منفعل کردن و يا دستگيري آن دسته از کارگراني که به عنوان نماينده در جلوي صف اعتراضات کارگران قرار دارند، به تفرقه در بين کارگران دامن ميزنند.در کنار بي‌‏توجهي مسوولان، كارگران قراردادي كشور كه محكوم به دل‌‏نگراني و گذشتن از حقوق مسلم شغلي خود هستند، همچنان در آينده سياه خود، رد پايي از قوانين كار و مجريان آن را جستجو مي‌‏كنند و اين شرايط گواه اين واقعيت است که کارگران جز تباهي و خانه خرابي هيچ نصيبي نمي برند . كارگري که در شركتي واقع در كيلومتر۹ جاده قديم كرج کار ميکند ، مي گويد : يك كارگر از۳۱۶ نيروي كار اين شركت هستم كه فقط ۵۶ نفرمان رسمي و بقيه قراردادي هستيم که هرروز امكان قراردادي شدن اين تعداد نيز وجود دارد. درحالي كه درگذشته بحث كارگر قراردادي نداشتيم. اوبا تاکيد بر اينکه امنيت شغلي كارگران در شرايط فعلي زيرسوال است ، مي گويد : درهمه كارخانه ها وشركت ها با كارگر قراردادي مثل برده برخورد مي شود. اغلب قراردادها يك ماهه، دوماه يا سه ماه است. يك برگ سفيد جلوي ما مي گذارند و مي گويند امضا كن . هيچ چهارچوب رسمي وجود ندارد و كارفرما هرموقع دلش بخواهد کارگر قراردادي را بيرون مي كند. او تاکيد دارد که شرايط در كل جامعه کار همين گونه است ، مي گويد : برويد بررسي كنيد تمام جامعه كارگري با اين معضل روبرو است وهيچ نظارت و كنترلي ازطرف دولت يا موسسه يا تشكل كارگري براين كار وجود ندارد.
کارگر ديگري مي گويد : ۶۰ درصد كارگران حتي رسمي ازخودشان مسكن نداشته واجاره نشين هستند. طرح مسکن۹9 ساله هم كه شوخي است. ازطرف ديگر حتي به طور رسمي در طول سال، دوبار قيمت ها افزايش مي يابد و البته درستش اين است که ماهي يك بار حتي هفته اي اجناس گران ميشود ، در حالي که حقوق كارگر ثابت ميماند. کارگر ديگري از شوراي اسلامي به عنوان تشكل هايي ياد ميکند كه توسط دولت تحميل ميشوند ودر چهارچوب رسمي كار مي كنند، مي گويد : با اين وجود در بسياري از شرکتها حتي در شركت ما شوراي اسلامي كار را هم نگذاشته اند پا بگيرد زيرا کارگر قراردادي حق راي ندارد و رسمي ها را هم به شدت زير نظر دارند و كنترل مي كنند كه اسم شوراي اسلامي كار را نياورند ، چه برسد به تشكل مستقل و غيروابسته كارگري، كه اصلا اسمش را هم نمي شود آورد.اين کارگر که از ترس اخراج ميخواهد گمنام بماند ، با ياد آوري اين مهم که وقتي تشكل كارگري نباشد و رويکرد هم ضد كارگر باشد، نتيجه اش اوضاع اسف بار امروز ميشود ، مي گويد : برگه قرارداد بايد در ۴ نسخه نوشته شود و هر يک به خود شخص ، اداره کار ، نماينده کارگر و کارگزيني واحد داده شود اما به جايي داده نمي شود. و هيچ كس هم براي نظارت نمي آيد .اين کارگر مي افزايد : اين چه وضعي است. كارگر كاري نمي تواند بكند. چون كار نيست و واقعا نان بخور و نمير خودش و خانواده اش در گرو يك روز كار است. بنابراين كارگرمجبوراست كه تن به اين وضعيت بدهد وبرگه سفيد را با اين شرايط امضا كند. اين کارگر تاکيد دارد که درد زياد است و اگر قرار باشد كارگران ازدردهايشان بگويند، روزها حرف مي زنند.

نقل از توفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره 24 مرداد ماه 1387
ترس از مردم
تشدید بحران اقتصادی و به تبع آن افزایش نجومی قیمت کالاهای مصرفی،رشد روز افزون بیکاری ، افزایش سرسام آور هزینه مسکن و افزایش هزینه بهداشت و درمان شرایط غیرقابل تحملی را برای کارگران ، کارمندان ، معلمان واکثریت مردم زحمتکش ایران فراهم آورده است. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی به پیروی از بانک جهانی و صندوق بین المللی پول چهار نعل درجهت خصوصی سازی صنایع تولیدی ایران و بخش خدمات ، درمان و بهداشت و مدارس پیش میرود و دغدغه ای جزاجرای اصل 44، اجرای سیاست نئولیبرالی در تمامی عرصه های اقتصادی ندارد. احمدی نژاد رئیس جمهور دلقک و خالی بند جمهوری اسلامی نیز همانند جناحهای دیگر مافیائی رژیم در سخنرانی اخیر خود تاکید کرده است که:“اقتصاد دولتی تجربه ای شکست خورده و برخلاف عدالت می باشد، اقتصاد دولتی خلاف عدالت است، دولت با تمام قوا آماده اجرای اصل 44 است.“ ... نیازی به اثبات نیست که اقتصاد سرمایه داری و بیمار دولتی ایران در اثر اجرای اصل 44 بازهم وخیم ترخواهد شد و فقر و فلاکت عظیم تری دامن زحمتکشان را خواهد گرفت. رژیم دربن بست است، نه راه پیش دارد و نه راه پس. عامل اصلی این بحران اقتصادی و شرایط اسفناک کنونی کل رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامیست که بر مال و جان و ناموس مردم چنگ انداخته است، ثروت عظیم نفت و گاز را می بلعد و برای قشر کوچکی ازنزدیکانش بهشت و برای اکثریت مردم جهنم آفریده است.مردم شریف ایران درمقابل هیولای گرانی، فساد و دزدی و ارتشاء چاره ای جزتشدید مبارزه علیه ظلم وزور حاکم و وضعیت ناهنجار موجود ندارد. سرکوب شدید فعالین سیاسی، سندیکائی، فعالین حقوق بشر، فعالین کارگری ،دانشجوئی ، صدور حکم اعدام برای دگراندیشان و منتقدین و شکنجه و به گیر و ببند های اخیر ناشی از رشد روز افزون مبارزات مردم و ترس رژیم از گسترش این اعتراضات در سراسر ایران است. رژیم جمهوری اسلامی در بد مخمصه ای گیر کرده و همانطور که بار ها نشان داده است از مردم بیش از تهدیدات امپریالیسم آمریکا و یا اسرائیل وحشت داردو حاظر است برای بقای خود هر امتیازی را به امریکا بدهد اما درمقابل مطالبات اولیه و دموکراتیک مردم بشدت واکنش نشان میدهد و کوچکترین عقب نشینی را برابر با فروپاشی نظام می بیند. دستگیری شماری ازفعالین کارگری در یک ماه اخیر که برای حقوق معوقه خود و یا برای تشکیل اتحادیه مستقل حرفه ای دست به اعتراض زده اند ، بازداشت و شکنجه طولانی مدت و حکم اعدام برای فرزاد کمانگر آموزگار شهرستان کامیاران ، صدور حکم اعدام برای یکی از معلمان ییلاق شهرستان قروه بنام انور حسین پناهی ، تبعید ومحرومیت ازشغل ومحل کاروزندگی به مدت سه سال برای پیمان نودینیان بنیانگذار انجمن صنفی کردستان وازفعالین مدنی، دستگیری دهها تن ازفعالین دانشجوئی دردانشگاههای ایران ازجمله دانشجوی چپ و مترقی عابد توانچه که بطور مکرردرچند سال گذشته مورد شکنجه قرارگرفته و سرانجام بدون محاکمه و تا یید حکم هشت ماه حبس توسط شواریعالی قضایی ،بازداشت شماری از فعالان مدنی واجتماعی و شکنجه وتحمیل اتهام محاربه وامنیت ملی به آنها توسط نیروهای امنیتی وقضایی، نمایشات شنیع اعدام در ملاء عام در بسیاری از شهرهای ایران تحت عنوان اراذل واوباش، حکم سنگسار 9 زن در چند شهر ایران و دهها نمونه دیگر...... همه و همه نشان از ترس ووحشت رژیم از دامنه گسترش مبارزات مردم است ووی رذیلانه میکوشد با وحشیانه ترین و بیرحمانه ترین شیوه های ممکن در مقابل آن بایستد تا مبادا انفجارخشم میلیونها مردم به جان آمده به یکباره تمام ارکان وپایه های پوسیده و ضد بشری مافیای حاکم را درهم ریزد.رژیم جمهوری اسلامی ازفشارهای بین المللی نظیرتحریمهای پی درپی اقتصادی و تهدیدات نظامی خارجی سود می جوید و به بهانه نفوذ عوامل امپریالیسم درایران و به بهانه خطر خارجی بر شدت سرکوب و اختناق داخلی افزوده و می افزاید و برای حفظ " امنیت ملی"، امنیت سیاسی اقتصادی بورژوازی دلال و طفیلی درقدرت ازهیچ اقدام جنایتکارانه ای دریغ نمی ورزد. مردم ایران که به حق مخالف تحریم اقتصادی و تهدیدات نظامی و ضد بشری امپریالسم امریکا و متحدینش به ایران هستند برای تحقق حقوق دموکراتیک خود، ایجاد تشکل صنفی و سیاسی ، آزادی بیان و اندیشه، جدائی دین از آموزش و دولت... با اتحاد و یکپارچگی و اتکا به نیروی مستقل خویش به مبارزاتش ادامه می دهد و سرانجام از این نبرد درمقابل رژیم فاسد و سرکوبگرسرمایه داری جمهوری اسلامی سربلند بیرون خواهد آمد. سرنوشت رژیم کثیف جمهوری اسلامی چیزی جز سرنوشت رژیم خائن پهلوی نخواهد بود.

۶ مرداد ۱۳۸۷

عضو اتحاديه كاركنان بيمارستاني سراسر كشور: 300 كارگر بيمارستاني و مراكز درماني اخراج شدند
1387/05/06-16:08
تهران- خبرگزاري كار ايران
بيش از 300 كارگر بيمارستاني و مراكز درماني سراسر كشور از ابتداي سال جاري تاكنون از كار بركنار شدند."زينب طاهري"، عضو هيات مديره اتحاديه كاركنان بيمارستاني و مراكز درماني سراسر كشور در گفت‌‏وگو با خبرنگار ايلنا، افزود: صدها كارگر رسمي بيمارستان‌‏ها و مراكز خصوصي درماني سراسر كشور در پي سياست قراردادي كردن كارگران و كاركنان، در جاي جاي كشور موجبات اخراج پرسنل خود را فراهم كرده‌‏اند.او افزود: كارفرمايان و مديران بيمارستان‌‏ها در پي شرايط آشفته بازار كار در كشور كارگران رسمي خود را قراردادي كرده و با ايجاد جو زور و فشار كارگران خود را وادار به استعفا يا اخراج مي‌‏كنند.طاهري گفت: مديران و مسوولان مربوطه در بيمارستان اضافه كار و بسياري از مزاياي شغلي كارگران را يك ماه در ميان محاسبه كرده و انها را بدين وسيله معترض كرده‌‏اند."طاهري"گفت: روند قراردادي كردن كارگران رسمي و ايجاد فشار براي تضييع حقوق حقه پرسنل در بسياري از بيمارستان‌‏ها همچنان در حال انجام است.

افزایش چادرنشینی در شهر تهران

یک مقام ارشد در شهرداری تهران معتقد است که به دلیل بالا رفتن بی‌رویه اجاره بهای مسکن در شهر تهران امسال شاهد افزایش قابل ملاحظه بی‌خانمانان نسبت به سال گذشته خواهیم بود.یک مقام ارشد در شهرداری تهران معتقد است که به دلیل بالا رفتن بی‌رویه اجاره بهای مسکن در شهر تهران امسال شاهد افزایش قابل ملاحظه بی‌خانمانان نسبت به سال گذشته خواهیم بود.این مقام ارشد به دسترنج گفت: در سال‌های گذشته عده‌ای از شهروندان که توان پرداخت اجاره بها را نداشتند به صورت پراکنده تحت پوشش‌های حمایتی شهرداری قرار می‌گرفتند و ما خود را مکلف می‌دانستیم که حمایت‌های اولیه را از آنان به عمل آوریم.وی تصریح کرد: پیش بینی اولیه ما این است که به دلیل افزایش قابل توجه بهای مسکن در تمامی محلات تهران، با معضل بی‌خانمان شدن برخی از شهروندان تهران مواجه باشیم که تحت پوشش قرار دادن ایشان توسط شهرداری نیز دشوار و حتی غیرممکن خواهد بود.یادآور می‌شود در حال حاضر در برخی از محلات جنوبی تهران، تعدادی از خانواده‌ها که فاقد سرپناه مناسب به دلیل افزایش اجاره بهای مسکن هستند، اقدام به برپایی چادر در کنار خیابان‌ها و زندگی در کنار محل رفت و آمد مردم کرده‌اند.

۲۹ تن امروز صبح درتهران اعدام شده اند
بر اساس گزارش های رسیده از ایران، این کشور ۲۹ تن را در تهران، با استفاده از طناب دار، اعدام کرده است.
تلویزیون دولتی ایران در اطلاعیه اعلام کرده است که برخی از اعدام شدگان کسانی بودند که در زمینه های مختلف از جمله قتل، تجاوز جنسی، دزدی مسلحانه و قاچاق مواد مخدر مجرم شناخته شده بودند.
تمامی این ۲۹ تن، در ساعات اولیه بامداد روز یکشنبه ۶ مرداد (۲۷ ژوئیه)، در زندان اوین تهران اعدام شده اند.
در بخشی از اطلاعیه پخش شده از تلویزیون دولتی ایران در مورد این اعدام ها گفته شده است: "این مجرمان، هزاران کیلو مواد مخدر را به داخل و خارج کشور قاچاق کرده بودند".
عفو بین الملل که از گروه های مدافع حقوق بشر است، می گوید دولت ایران در سال گذشته میلادی بیش از هر کشور دیگری (به استثنای چین) دست به اعدام افراد زده است.
بر اساس گزارش این گروه، شمار اعدام شدگان سال گذشته میلادی در ایران، به سیصد و هفده نفر می رسد.

بی بی سی

۳۰ تیر ۱۳۸۷

تاريخ : 28/4/1387
اطلاعيه
سوء استفاده از زندانيان سياسي محکوم است


در آستانه برگزاري تجمع روزشنبه در شهرسنندج و درحالي که دستگاه امنيتي براي مختل نمودن برگزاري اين تجمع دست به اقدامات وسيعي زده است ، شب گذشته مورخه 27/4/87 تلويزيون صداي آمريکا در بخش تفسير خبر خود اقدام به پخش فايل صوتي از آقاي فرزاد کمانگر نمود .

اين اقدام تعجب آور تلويزيون صداي آمريکا و پخش اين فايل صوتي موجبات ايجاد مشکلات براي اين زنداني و ابهاماتي گرديده است هر چند آقاي کمانگر همچنان از گفته هاي خود دفاع مينمايد اما تحريف ، حذف به راي و پخش عمومي آن را اقدامي شنيع ميدانيم بنابراين لازم ديده شد که جهت تنوير افکار عمومي توضيحاتي اجملاً ارائه گردد

١­­-آقاي فرزاد کمانگر بعنوان يک زنداني از حق تماس تلفني خود هر چند کوتاه مدت اما مانند تمامي زندانيان ديگر در زندان رجايي شهر کرج برخوردار است و نامبرده همچون تمامي زندانيان ديگر بصورت روزمره امکان تماس را دارد. بنابراين تماس تلفني نامبرده مستلزم کوشش هيچ زندانبان يا فرد سومي نميباشد و وي از حداقل حق قانوني خود استفاده مينمايد.

٢-آقاي فرزاد کمانگر پيامي دريافت مينمايد که فردي با برچسب هاي روزنامه نگار، فعال حقوق بشر و عناوين بزرگانه ديگري با شما کاري حياتي دارد ، آقاي کمانگر به عنوان يک موضوع عادي با فرد مذکور تماس ميگيرد و فرد مذکور ضمن پرسش سئوالاتي جهت دار اقدام به ضبط مخفيانه و ناجوانمرادانه مکالمه خود با آقاي کمانگر مينمايد.
.
٣-فردي که دچارسندروم خودبزرگ کردن است و به جعل خود را ژورناليست معرفي مينمايد درحالي که کوچکترين پايبندي به اصول اخلاقي نداشته است ، با حذف قسمتهايي از گفته هاي اقاي کمانگر اقدام به انتقال فايل صوتي به تلويزيون صداي آمريکا مينمايد و اينکه چگونه تلويزيون صداي آمريکا در اقدامي خلاف عرف حاضر به پخش گفتگوي شخصي آقاي کمانگر که کمترين اطلاعي از صبط ناجوانمردانه صدا نيز نداشته است نموده است خود جاي سئوال است.

٤-نهايتاً نيز پس از پايان پخش فايل صدا ، فرد مذکور عنوان ميدارد که آقاي کمانگر مردم را دعوت به تجمع در زير پرچم و نمادي خاص نموده است ، در حالي که آقاي کمانگر مطلقاً چنين موضوعي را بيان ننموده است و اين مطالب تحريف شده بافته هاي ذهن ناسالم فرد مذکور مي باشد.

در پايان متذکر ميشويم فرد يا افراد خاطي و سوءاستفاده گر که براي ارضا اميال خود دست به اين اقدامات ناجوانمردانه زده اند را فاقد مشروعيت و اعتباري براي مخاطب قرار دادن قلمداد مينمائيم و اين اطلاعيه تنها به قصد تنوير افکار عمومي و تصحيح خطا آنان که ناخواسته فريب اين افراد را خوردند منتشر مينمائيم همچنين اميدواريم تلويزيون صداي آمريکا در منابع خبري و عملکرد خود در اين باب بازنگري نمايد.
در پايان بار ديگر يادآور ميشويم که تجمع حمايت از فرزاد کمانگر فردا "شنبه مورخه 27/4/87 در شهر سنندج ، مقابل دادگستري استان کردستان واقع در ميدان بسيج راس ساعت 10 صبح" برگزار ميگردد و تاريخ و برنامه مذکور تغييري نداشته است همانطور که در اطلاعيه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران ذکر گرديده است اين تجمع اقدامي قانوني و مسالمت آميز و تنها در زمينه حمايت و ابقا حقوق بشر و تلاشي براي نجات فرزاد کمانگر خواهد بود.


کمپين نجات فرزاد کمانگر
تهران - 28 تير ماه 1387 برابر با 18-07-2008

گزارش تجمع اعتراض در اعتراض به نقض حقوق بشر بالاخص اعتراض به حکم صادره براي فرزاد کمانگر

مجموعه فعالان حقوق بشر : پيرو فراخوان مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران مبني بر برگزاري تجمعي مسالمت آميز در اعتراض به نقض حقوق بشر بالاخص اعتراض به حکم صادره براي فرزاد کمانگر معلم و فعال حقوق بشر و درخواست از قوه قضائيه براي توقف و بازنگري در حکم صادره در مورد اين فعال مدني، مردم انسان دوست و صلح طلب از مناطق مختلفي چون سقز،بانه،قروه ،کامياران،دهگلان،مهاباد،مريوان،خرم آباد،بندرعباس،کرمانشاه و.. بصورت فردي و جمعي در محل تعيين شده يعني مقابل دادگستري شهر سنندج تجمع نمودند.تجمع مذکور از ساعت ده صبح طبق اعلام با جمعيتي بالغ بر سصيد نفر از اقشار مختلف جامعه آغاز و تا ساعت ده و بيست دقيقه جمعيت به بيش از هزارنفر افزايش يافت ، در اين هنگام نيروهاي انتظامي و لباس شخصي در محدوده محل تجمع حاضر گرديدند . به دليل ماهيت مسالمت آميز تجمع ، رويکرد مجموعه و برخورد مناسب نيروي انتظامي و همچنين وساطتت تني از مسئولين براي پايان دادن به تجمع بطوري که تجمع مذکور بدون برخورد ، خشونت و تنش به پايان رسد ، با قرائت قطعنامه پاياني تجمع که در آن از قوه قضائيه و نمايندگان مجلس خواستار پاسخگويي و تجديد نظر در حکم فرزاد کمانگر شديم ، تجمع را ناچاراً به پايان برديم ، اين در حالي بود که حداقل جمعيت حاضر بيش از هزار نفر رسيد و به دليل فاصله هاي زماني و مکاني کماکان هزاران نفر از مردم نيز در راه بودند . همچنين عليرغم احضار تني از فرهنگيان به نامهاي ، نعمت محمدي ، رحمت محمدي ، محمد باقر پيري ، هوشنگ يوسفي ، صابر قبادي و تني ديگر از فرهنگيان سنندج و کامياران در روزهاي گذشته به اداره اطلاعات و درخواست عدم شرکت در تجمع روزجاري ، فرهنگيان استان کردستان پرحضورترين شرکت را در تجمع روزجاري به نمايش گذاشتند .همچنين تجمع مذکور شاهد تصاوير متعددي از فرهاد وکيلي ، علي حيدريان ، ياسر گلي ، هانا عبدي انور حسين پناهي و تني ديگر از زندانيان سياسي و فعالان مدني استان کردستان بود و حضور خانواده هاي اين زندانيان در اين تجمع مشترکاً پيام پايان دادن به نقض حقوق بشر و آزادي زندانيان وجداني را به نمايش گذارد.همچنين بدينوسيله ضمن پوزش از تمامي مردم دلسوز و آزادانديشي که براي اعلام حمايت از زندانيان مدني و بالاخص فرزاد کمانگر از مناطق بعضاً بسيار دور مراجعه نمودند و به علت بعد مسافت با اندکي ديرکرد و زماني که تجمع پايان يافته بود رسيدند تنها دليل پايان زودهنگام تجمع را جلوگيري از تنش و درگيري و به پايان بردن مسالمت آميز تجمع بر اساس ماهيت آن اعلام مينمائيم. اميدواريم حضور اعتراض آميز هزاران آزادانديش در تجمع امروز و اعتراض به نقض حقوق بشر مورد توجه مسئولين مربوطه قرار گيرد . مسلماً تجمع امروز پيام صلح طلبي ، مسالمت جويي و اقتدار جامعه مدني را به جهانيان منتقل مينمايد.

۲۹ تیر ۱۳۸۷

آزادی سردار زارعی، آزادی فساد برای سرکوبگران حاکم

سردار زارعی, فرمانده نيروی انتظامی استان تهران که دریک خانه فساد همراه با 6 زن برهنه دستگير شده بود, به گزارش سيد عليرضا آوايی رييس کل دادگستری تهران آزاد شده است. آوايی در جمع خبرنگاران با اشاره به آزادی وی با سيردن قرار وثيقه 50 ميليون تومانى اظهار داشت :" عمده اتهامات فرمانده سابق نيروى انتظامى استان تهران مربوط به اتهام هاى كيفرى و اخلاقى بود كه با ارائه مدارك و مستنداتى از سوى وى دلايل موجود براى محكوميت كفايت نكرد." وی افزود: "اين فرد چند ماهى است تحت قرار بازداشت بود ولى در روزهاى اخير با تبديل قرار وى و سپردن وثيقه 50 ميليون تومانى آزاد شده است."

او مسئول اجرای طرح مقابله با " اراذل و اوباش" و یکی از مجریان اصلی طرح " امنیت اجتماعی" و سرکوب زنان و جوانان بوده است. زارعی بعنوان رئیس انتظامی تهران درمصاحبه ای پیرامون طرح " امنیت اجتماعی" و مبارزه " با اراذل و اوباش" در اردیبهشت 86 ، گستاخانه چنین بیان داشت:" از آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی درسطح استان تهران نیروی انتظامی بیش از 35 هزار نفر را مورد ارشاد و تذکر قرارداده است( بخوانید ضرب و شتم و توهین- توفان). درهمین خصوص هزار نفر به نیروی انتظامی احضار شدند. در 52 روز ابتدای سال به 7 هزار و 933 نفر از اراذل و اوباش تذکر داده شد و 4 هزار نفر از آنان دستگیر شدند و درمجموع هزار و 101 پرونده دراین زمینه درمراجع قضایی تشکیل شد."همین آقا که اینچنین وقیحانه به سرکوب زنان بد حجاب درقالب طرح امنیت اجتماعی پرداخته و با آویزان کردن آفتابه به گردن جوانان و گرداندن آنها در کوچه و بازار مردم را به اخلاقیات پاک اسلامی دعوت میکرد خود نیز بعنوان یکی از مسئولان عالی رتبه در مقام رئیس پلیس استان تهران با دائر کردن فاحشه خانه های خصوصی به فساد و کسب درآمد مشغول بود. توفان درهمان آغاز بازداشت سردارزارعی وارتباط وی با مقامات بالایی رژیم و آزادی او درمقاله ای بنام ماهی از سرمیگندد چنین نوشت:" رئیس پلیس تهران آقای زارعی عنصر شناخته شده و دارای ارتباطات نزدیک با بالا ئیهاست . با قاضی سعید مرتضوی دوستی نزدیکی دارد. وی تا کنون خدمات شایان توجه ای به مافیای درقدرت کرده است. اما علت بازداشت زارعی و بی مهری نسبت به وی را باید زیاده روی بی حد و حصروی درفساد و از سویی فشار افکارعمومی و نارضایتی گسترده مردم تهران نسبت به اوو حامیان او دانست. دیگر بیش از این برای دستگاه رهبری سکوت جایز نبود و می بایست حفظ ظاهر را مراعات می نمود. لیکن امثال سردار زارعی ها در رژیم کم نیستند و این اولین بار نیست که فردی در مقام عالی رتبه چنین عمل کرده است.دزدیهای کلان مالی دربنیاد های رنگارنگ اسلامی، دزدی 123 میلیلرد تومانی محسن رفیق دوست ، قتل های زنجیره ای و آلوده بودن بالاترین مقامات سیاسی قضایی به شکنجه و ترورمخالفین ،فساد و پارتی بازی حتا درعرصه وررزشی بویژه فوتبال و.... ازجمله مسائلی هستند که در هریک از این شاخه ها می توان نام دهها نفر را لیست کرد و زشتی اعمال آنها را به نقد کشید. بقول معروف ماهی از سرمی گندد. جمهوری اسلامی از سرگندیده است و فساد ودزدی، ریا کاری و دروغ، فحشاء و انحرافات اخلاقی از ارکان اصلی این نظام است. رژیم جمهوری اسلامی درسازمان دادن عشرتکده های اسلامی ازطریق عمال دست پرورده خود زیر لوای ایجاد مساکن حمایت ازدختران فراری صفحه دیگری بر جنایات 29 ساله خود افزوده است. نمونه دیگری از همین نوع ناهنجاریها ی که آسیب پذیری مردم را شدت بخشیده ، پدیده گسترش بی سابقه فحشاء دراثر فقر در سطح کشور است. این امر باعث گردیده که رژیم اسلامی از این فرصت هم غافل نماند و دست پروردگان این رژیم خرید و فروش دختران نوجوان را برای کسب سودهای کلان بطور غیر رسمی دامن زده از آن بهره بگیرند.صدور دختران جوان به دوبی و انحصار این تجارت پر سود در دستان آشکار و پنهان باندهای مرتبط با نظام جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی که خود مسبب فساد و انحرافات اخلاقی درجامعه است هر از گاهی برای زهر چشم گرفتن از مردم با اقدات جنون آمیزی نظیر به دار آویختن افراد بیگناه درملا ء عام و سرکوب وتحقیر جوانان و زنان به ارعاب مردم می پردازد. همه اینها درقالب مبارزه با مفاسد اجتماعی صورت میگیرد. حال باید منتظر بود و دید که مجازات سردار زارعی فرمانده نیروی انتظامی تهران که درخانه فساد با 6 زن بازداشت گردید تا چه اندازه ای است.

آیا حکم 150 ضربه شلاق در ملاء عام شامل حال ایشان میشود؟ آیا سخنی از اعدام در ملاء عام برای درس عبرت دادن به مقامات بالایی خواهد رفت؟ یا اینکه ایشان بعد ازچندی با پارتی بازی و پا درمیانی قاضی مرتضوی و شرکاء به پست اسم و رسم دار دیگری به انجام وظیفه خواهد پرداخت؟" توفان الکترونیکی فروردین 87
آزادی سردار زارعی با وثیقه 50 ملیون تومانی و بیان اینکه این پرونده "همچنان ادامه دارد" نشان از وجود یک دستگاه مخوف مافیایی و شبکه قدرت فاسد و فاشیستی است که بر جان ومال و ناموس مردم چنگ انداخته و با کثیفترین و ضد انسانی ترین شیوه های ممکن از مردم شریف ایران بویژه زنان باج میگیرد و درقالب " عفت عمومی و امنیت اجتماعی هرنوع امنیت فردی و آسایش را از مردم ربوده است. رژیمی که خود فاسد است و حیات ومماتش به باندهای سیاه مافیایی و سرکوبگر وابسته است نمی تواند جز این عمل کند که تا کنون کرده است. سردار زارعی فرزند راستین همین دستگاه مافیایی است که نزدیک به سه دهه بر مسند قدرت نشسته است. مرگشان باد!

.....................................................................................................................................................

تعرض مهم نیست "امنیت اجتماعی" مهم است

نامه از یک زن مبارز ازتهران

عقربه ساعت هنوز روی عدد9 جا خوش نکرده است اما هوا تاریک شده .احساس خستگی شدیدی دارم . هرشب که به خانه می روم پیش از طی کردن عرض اتوبان، بازندگی وداع می کنم ،گوشه ای می ایستم ودراولین فرصت ازلای ماشین ها به آن سمت خیز برمی دارم.این دفعه هم بخیر گذشت.

دوجوان که بیش از 17 بهار راندیده اند ازپشت سر می آیند.یکی زودترازمن به سمت راه باریکه ای که به پله های خیابان ظفر ختم می شود حرکت می کند ودیگری درپشت سرم می ماند.احساس کردم هنوز به خیر نگذشته است ورفتار این جوان ها مشکوک است.قدم ها را کند کردم تا جوان پشت سری ازمن سبقت بگیرد اما اوهم حرکتش را کند کرد.ایستادم وگفتم :"شما بفرمایید."
گفت :"نمی روم خانم خودتان بروید."
مطمئن شدم که اوضاع کمی خراب است. پسری که درجلوتر حرکت می کرد گفت:"ساعت داری؟"
باعصبانیت گفتم:"بروید پی کارتان"
جوانک جلویی خیره درچشمان گفت:" می خواهم اینجا بشاشم ،شما جلوتر از ما پله هارابروپایین."
نه راه پس داشتم ونه راه پیش .دوجوان با مهارت تمام راه مرابسته بودند.صدایی از پشت بام خانه روبه روفریادزد:"ولش کنید تا نیامدم پایین."
سرم رابه سمت صدای نجات بخش چرخاندم .زنی روی پشت بام ایستاده بود.پسرها با دیدن او پا به فرارگذاشتند.من هم فرصت را غنیمت شمرده وپله ها رادوتا یکی جستم توی خیابان.
زن درست درلبه پشت بام قرارگرفت وگفت:"چندشب قبل دختری را درهمین جا مورد آزار واذیت قراردادند وچون مقاومت کرد با چاقو زخمی اش کردند."
به سمت خانه سرازیر شدم درباقی مانده راه به طرح امنیت ملی فکرکردم واینکه هر روز صبح که ازمیدان ونک می گذرم باید کلی مسیرم را دورترکنم تا به چنگ ماشین های گشت ویژه وطرح امنیت ملی نیفتم.نمی دانم این امنیتی که می گویند کجاست که حتی درعبورازچند پله نمی توان آن را یافت! مگر غیر ازاین است که 30 سال سرکوب کردن واقعیات وبدیهی ترین نیازهای بشری موجب شده است تا جوان هایی که درهمین نظام متولد ورشد یافته اند دست به خشونت جنسی وزن آزاری بزنند؟
درکشوری که سردارزارعی با6زن دریک خانه سرگرم است چطور می توان انتظار داشت که جوانانش راه زنی را که خسته ازکارروزانه به خانه می رود نبندند . اما با همه اینها هرروز وقتی از خواب برمی خیزم و بلندی مانتویی را که می پوشم وجبی میزنم که نکند امنیت اجتماعی رابه خطر انداخته باشم. طرحهای امنیت اجتماعی آخوندهها نا امنی اجتماعی و سرکوب و آزار و اذیت مردم بویِژه علیه زنان ایران است. لعنت به جانیان حاکم که جان مردم را به لب رسانده اند!مردم برای بدار آویختن این انگلهای زالو صفت بیتابی میکنند.
دست جلادان حاکم از زنان ایران کوتاه!

نقل از توفان الکترونیکی ارگان الکترونیکی حزب کارایران شماره 23 تیر ماه 1387
www.toufan.org
toufan@toufan.org
رهنمودی شرم آور

ما این « رهنمود شرم آور » را محکوم میکنیم

رهنمودی که پارلمان اتحادیه اروپا – در هیجدهم ماه ژوئن سال جاری میلادی تصویب کرد – بوضوح نشان میدهد که اتحادیه اروپا، این سرآمد استعمار جدید و تدابیر ضد خلقی، خصلتی امپریالیستی و سرکوبگر دارد. بموجب این مصوبه، زندانی کردن هر مهاجر « غیر قانونی »! برای مدت شش تا هیجده ماه مجاز شمرده شده است – تصمیمی که با تمام توافقات بین المللی بر سر حقوق بشر مغایرت دارد. از قرار معلوم پای نوعی تبعیض، نوعی اقدام نژاد پرستانه و بیگانه ستیزی در قبال خلقها، خاصه در قبال خلقهای آمریکای لاتین و آفریقا و آسیا در میان است.
گویا دولتهای اروپائی، نظیر دولت برلوسکونی و مرکل و سارکوزی و زاپاترو... اصلا حافظه تاریخی ندارند! بکلی از یاد برده اند! که چطور اروپائیان قاره آمریکا، هند، بخش اعظم آسیا و... را در قرون 18 و 19 و 20 میلادی وحشیانه استعمار کردند. مثل اینکه حضرات خبر ندارند! که چگونه میلیونها اسپانیائی، ایتالیائی، آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و سوئدی و پرتقالی و... افرادی از تمام اروپا، برای یک زندگی بهتر، بخاطر کار و امنیت، مجبور شدند که به آمریکا مهاجرت کنند. چون در کشورهای خودشان، بدلیل کشمکشهای محلی و جنگهای داخلی، امکان کار و زندگی نداشتند – جنگ داخلی اسپانیا در فاصله 1936 تا 1939 میلادی را نیز نباید فراموش کرد. همه جا از این مهاجران پذیرائی کردند، آنها را پذیرفتند. پیوند این مهاجران با کشورهای میزبان، واقعیتی است انکار ناپذیر. ولی امروز، اروپا خلقهای آمریکائی را، که بگرمی از مهاجران اروپائی در گذشته پذیرائی کردند... نمی پذیرد.
خلقهای آفریقا بارهاغارت، بدفعات قتل عام شدند، اقتصاد ملیشان ویران گردید، توسط سرمایه داران اروپائی ( انگلیسی و بلژیکی و آلمانی و فرانسوی و پرتقالی و اسپانیائی ) اسیر و برده شدند... و حالا، بعد از اینکه حضرات مردم آفریقا را در فقر و گرسنگی دائم غرق کرده اند، نمی گذارند که این مردم در اروپا کار کنند. مهاجرانی که تمام زندگی خود را در قایقهای قراضه یا در کشتیهای زهوار دررفته به خطر می اندازند تا از مدیترانه... بگذرند، یا از اتلانتیک عبور کرده و به اروپا برسند.
امروز، استعمار جدید و قدرتهای نظامی و اقتصادی متنفذ، هنوز هم از غارت و چپاول در قاره آفریقا دست نکشیده و برای مردم فقر و فلاکت ببار می آورند، رهبران ارتجاغی و خونریز را در قدرت نگهمیدارند، از آنان بر علیه خلقهای بومی استفاده میکنند – مثل مورد بن علی خودکامه در تونس، یا حاکم مستبد مراکش که مردم خودی و خلق صحرا... را دچار اختناق کرده است.
بسال 1948 میلادی، اعلامیه جهانی حقوق بشر امضا شد، که در آن ( بند 13 ) آمده است که : « هر کسی حق دارد که آزادانه تردد کرده و محل اقامت خود را در یک جغرافیای معلوم سیاسی برگزیند ». مهاجران، با توجه به وضعیتی که دارند و بعنوان افرادی بدون حامی، باید از حق مندرج در بند 13 اعلامیه جهانی حقوق بشر برخوردار گردند. مگر اینکه حقوق بشر فقط شامل کشورهای ثروتمند، فقط شامل استعمارگران و امپریالیستها باشد؟
یاد آوری میکنیم که مورالس، رئیس جمهور بولیوی، بعد از آشنائی با مصوبه شرم آور اتحادیه اروپا، نامه ای شجاعانه و کوبنده نوشت که خیلی زود از حمایت تعداد قابل توجهی از افراد سرشناس آمریکای لاتین، مثل کره آ، چاوز و دیگران برخوردار گردید. در این نامه، مورالس کاملا بجا میگوید که : « مهاجران که مسئول مشکلات مربوط به یکپارچگی اجتماعی موجود در اروپا نیستند، این مشکلات نتیجه بسط الگوی تحمیلی شمال است، که دنیا را ویران و زیست جمعی انسانها را درهم ریخته است ».
ما از اتحادیه اروپا میخواهیم که در قبال مهاجران، سیاستی محترمانه در پیش گیرد، حقوقشان را، بدون تحریک و نفاق افکنی، رعایت کند. گرچه ما نسبت به ظرفیت اتحادیه اروپا برای اتخاذ یک چنین سیاستی، بخاطر منافع سرمایه دارانه و خصلت استعماری آن، بشدت سوء ظن داریم. و همانطور که مورالس، رئیس جمهور بولیوی هم بدان اشاره کرده، این هم فرصتی است که دول اروپائی « اینبار بدهی بزرگ تاریخی، اقتصادی و اکولوژیکی کشورهای اروپا در قبال بخش اعظم دنیای سوم را » جبران نمایند. ولی یادتان باشد، که « قصور » مجدد اصلا روا نیست. چون در غیر اینصورت، مثل گذشته و همانطور که در « ماموریت متمدن سازی » خود با شکست روبرو شدید... باز گرفتار سرخوردگی خواهید شد.
معذالک، برای پایان دادن به سیاست جنایتکارانه و تبعیض اتحادیه ارتجاعی اروپا، که بازتاب دقیق سیاست امپریالیسم آمریکا شمالی و سایر قدرتهای امپریالیستی در سراسر دنیاست، اتحاد کارگران اروپا و کارگران تمام کشورهای جهان لازم است. در این راستا، بکوشیم تا طنین پیامی که این روزها کارگران فرانسوی، همراه با برادران مهاجرشان، در خیابانهای پاریس پیش کشیده اند، با قوت در همه کشورها، در میان کارگران دیگر کشورها و قاره ها، منعکس گردد - پیامی در دفاع از کارگران مهاجر، برای همبستگی، برادری و برای قیام در قبال استراتژی استثمار سرمایه داری :

آنها اینجا کار میکنند، آنها اینجا زندگی میکنند، آنها اینجا میمانند!
ژوئن 2008


امضاء کنندگان عبارتند از:
1 - حزب کمونیست کارگران دانمارک. 2 - حزب کمونیست، مارکسیست – لنینیست اکوادور.
3 - حزب کمونیست اسپانیا ( مارکسیست – لنینیست ).4 - حزب کمونیست کارگران فرانسه.
5 - جنبش احیای حزب کمونیست یونان ( 55 – 1918 ). 6 - خط مشی کمونیستی ایتالیا
7 - حزب کار ایران ( توفان ) 8 - حزب کمونیست مکزیک ( مارکسیست – لنینیست ).
9 - سازمان مارکسیست – لنینیستی انقلاب نروژ.10 - حزب کمونیست کار جمهوری دومینیکن. 11 - حزب کمونیست کارگران تونس. 12 - حزب کمونیست انقلابی ترکیه.
13 - حزب کمونیست، مارکسیست – لنینیست ونزوئلا. 14 - حزب کمونیست انقلابی ولتائیک ( بورکینا فاسو ). 15 - حزب کمونیست انقلابی ساحل عاج.
16 - حزب کمونیست شیلی ( اقدام کارگری ). 17 - سازمان احیای حزب کمونیست کارگران آلمان. 18 - دمکرسی انقلابی ( هندوستان ).
19 - جبهیه کارگران پاکستان. 20 - جایگاه چه گوارا ( فرانسه ).
21 - ارگان کارگری ( روسیه، پتروگراد ). 22 - دفاع کار، انجمن سندیکاهای کارگران روسیه. 23 - کمون سرخ، سازمان کارگران جوان ( خارکوف، روسیه )
24 - شرق، سازمان مارکسیستی کارگران ( لتونی ).
25- حزب کمونیست انقلابی برزیل
26- انجمنهای کمونیستی:
-هانری باربوس
- انجمن هماهنگی کمونیستی 62/59
-انجمن آسلاسی
-انجمن استان پاریس

۲۶ تیر ۱۳۸۷


بیانیه ی شماره ی ۳ کانون صنفی معلمان تهران(طیف صنفی)
به نام خداوندجان وخرد بیانیه ی سوم، 21تیرماه 1387فرهنگیان شریف و آگاه کشوردرود خداوند برشما باد،همانطورکه خود می دانید، آموزش وپرورش کشورمدتهاست که بامشکلات نفس گیری روبرو است،گستردگی وظایف واختصاص بودجه ی اندک ازیک سو، سوء مدیریت های پیاپی دراین وزارتخانه وعدم استفاده از مدیران متخصص،ازسوی دیگرباعث شده است، که تعلیم وتربیت این مرزوبوم دچار سیر قهقرایی شود.آنچه هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان تهران رابه ادامه تلاش صنفی وادارمی کند، مشکلات بی انگیزگی جوانان ونوجوانان برای ادامه ی تحصیل وگرایش روز افزون آنان به مشاغل کاذب وبیزاری آنان از علم ودانش است،همچنین خطردرونی شدن توجه جوانان و نوجوانان به برطرف کردن نیازهای کوتاه مدت خود وبی توجهی آنان به ارزشهای والای انسانی می باشد. واین مشکلات اساسی زنگ خطرافول ستاره ی تعلیم وتربیت درآسمان کشور رابه صدا در آورده است،بی گمان شمانیزهمانند ما نگران وضعیت موجود هستید.آنچه اخیرا به نگرانی ها افزوده است، وآب پاکی روی دست دلسوزان آموزش و پرورش ریخته ، بخشنامه ایست زیر نام "ساماندهی نیروی انسانی آموزش وپرورش"که از ناآگاهی تنظیم کنندگان آن درمسائل خرد وکلان آموزش و پرورش حکایت دارد.این بخشنامه غیر ازشتابزدگی در تنظیم واجرا ،نا آزموده وغیر علمی بودن، عدم تطبیق با استانداردهای جهانی آموزش،بی توجهی به نظرات معلمان باتجربه در تنظیم آن ،محفلی عمل کردن تنظیم کنندگان،مناسب نبودن با شرایط اجتماعی وجغرافیایی کشور، وتناقض آشکاردر بندهای گونانگون آن مشکلات ریزودرشت دیگری دارد، که به چندمورد آن درزیراشاره می شود. 1- بی اثر دانستن شیوه نامه های پیشین .که این به معنای پاگذاشتن روی تجربیات گذشته می باشد.2- حذف معاونت برای مدارس زیر 90دانش آموز واختصاص تنهایک معاونت برای مدارس زیر 321دانش آموز و....3- تدریس اجباری 10 ساعت برای مدیران و6ساعت برای معاونان4- حذف کلاسهای زیر15 نفرکه لطمه ی بزرگی به روستاییان عزیزکشورمی باشد.5- کلاسهایی با تراکم 30 تا 40 نفر دانش آموز(بی توجهی کامل به کیفیت آموزش)6- افزودن سرپرستی کارگاهها به موظفی دفترداران(خلاف شرح وظایف شغلی)7- ممنوعیت دوره ها و ماموریت های آموزشی.(مخالف تبصره ی 1 ماده ی 26 بیانیه ی جهانی حقوق بشر)8- واگذاری 5 درصد از فعالیت مدارس به بخش خصوصی (خلاف اصل 30 قانون اساسی)که جادارد به اشکالات گوناگون این بخشنامه در آینده نیز پرداخته شود.ازدیگردغدغه های اعضای هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان تهران(طیف صنفی) شفاف نبودن کارکرد صندوق ذخیره ی فرهنگیان است،این صندوق بادرآمدی ماهانه نزدیک به 4میلیاردتومان که ازحقوق نزدیک به 700،000عضوفرهنگی بطور نقدی کسروبه حساب صندوق واریزمی شود،غیرازسودپس اندازهاوکارکردهای تجاری وساخت وسازهای انبوه در18سال گذشته! همچنین این صندوق به خاطر انتصابی بودن هیات مدیره می توان گفت بطور کلی ازاساسنامه هاوشیوه نامه های شرکت های تعاونی تخطی نموده است. ازدیگرمشکلات فرهنگیان کشورکارکرد نادرست شرکتهای تعاونی مصرف است،اعضای هیات مدیره ی این شرکت هاخودرامتعهدبه ارائه ی بیلان کار به سهامداران نمی دانند،ودرباره ی سرمایه های کلان صدها هزار فرهنگی سراسر کشور خودسرانه وغیر شفاف تصمیم می گیرند،.برای نمونه شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان تهران باپیشینه ای 70 ساله و160،000سهامداروباسرمایه ای بالغ بردههامیلیاردتومان بدون تبلیغات واطلاع رسانی شایسته به سهامداران درهنگام تعطیلی مدارس(31تیر) به تشکیل مجمع عمومی برای برگزیدن هیات مدیره اقدام کرده، کالاهای خودراباقیمتی بالاترازنرخ بازاربه فروش رسانده،وازپرداخت سهم سودبه سهامداران خودداری می نماید،وهیچگونه کالایی رابابن ویژه به سهامداران واگذارنمی کند.بطور کلی می توان گفت که شرکت تعاونی مصرف فرهنگیان تهران خلاف اهداف مندرج در اساسنامه این شرکت عمل می کند.افزون براینهااعضای هیات مدیره ومدیرعامل این شرکت باخریداجناس نسیه ازبازاریان وکسبه وبانپرداختن به هنگام یدهی خود،موجب بدنامی آموزش و پرورش وفرهنگیان شریف نزد افکارعمومی شده است.که تجمع دههانفرازطلبکاران وسهامداران این شرکت درروز19تیرماه درساختمان مرکزی شرکت واقع درخیابان 30 تیرنمونه ی کوچکی ازاینهاست.لذاکانون صنفی معلمان تهران(طیف صنفی)برحسب وظیفه ی انسانی،میهنی و صنفی خوددفاع ازحقوق فرهنگیان راواجب دانسته ،وبادادن آگاهی های لازم ازحیثیت منزلت وحق معیشت فرهنگیان دفاع نموده وازآنان انتظار پشیبانی شایسته دارد.همچنین هیات مدیره ی کانون صنفی معلمان تهران، بایادآوری خطرات پیش روی آموزش وپرورش،از مسئولان مربوطه می خواهد به خاطرخدا،آینده ی کشوروبنا به وظیفه ی انسانی دربرطرف کردن این مشکلات شتاب نمایند.
باسپاس بیکران
کانون صنفی معلمان تهران(طیف صنفی)


بخشی از مطالبات معوقه کارگران نیشکر هفت تپه پرداخت شد
1387/04/2316:21
سرانجام مدیریت کارخانه نیشکر هفت تپه به وعده خود مبنی بر پرداخت بخشی از مطالبات معوقه سه هزار کارگر این کارخانه عمل کرد.
يکي از کارگران بازنشسته اين کارخانه در گفتگو با دسترنج از پرداخت 2 ماه از مطالبات معوقه کارگران کارخانه نيشکر هفت تپه خبر داد.بر اساس اين گفته، از صبح امروز کارگران مطالبات مربوط به اسفند 86 و فروردين ماه گذشته را دريافت کردند.روز گذشته به نقل از مديريت کارخانه نيشکر هفت تپه اعلام شد که دستمزد معوقه کارگران از امروز پرداخت مي‌شود.مطبوعات محلي به نقل از نماينده شوش در مجلس شوراي اسلامي از پرداخت وام فوري بانکي که براي پرداخت مطالبات معوقه کارگران به اين کارخانه اختصاص داده شده است خبر داده‌اند.پرداخت مطلبات معوقه کارگران کارخانه نيشکر هفت تپه در حالي است که در 5 ماه اخير اين کارگران بارها نسبت به پرداخت نشدن مطالبات خود اعتراض کرده بودند.به دنبال آخرين حرکت اعتراضي اين کارگران که هفته گذشته و در اعتراض به فروش رفتن مزارع نيشکر اين کارخانه صورت گرفت؛ دولت اداره اين کارخانه دولتي را وزارت کشاورزي به وزارت صنايع منتقل کرد.کارگران نيشکر هفت تپه که با اعتصاب‌هاي خود در چند ماه گذشته به يکي از چهره‌هاي خبرساز کارگري تبديل شده بودند؛ توانستند افکار عمومي را متوجه خود نمايند. شدت اين جلب توجه به حدي بود که کمپيني در حمايت از اين کارگران اعلام موجوديت کرد و بنا به ادعاي اعضاي آن در ميان کارگران از طريق جمع آوري امضا و کمک‌هاي نقدي به حمايت از کارگران اين کارخانه پرداخت.

۲۴ تیر ۱۳۸۷


کارگران البرز: پولمان را بدهيد تا کار کنيم
1387/04/2316:45
به دنبال از سر گيري اعتراض کارگران لاستيک البرز که از روز گذشته آغاز شده است؛ کارگران اين کارخانه صبح امروز اعلام کردند تا زماني که تا آخرين ريال مطالباتشان را دريافت نکنند به اعتصاب خود ادامه خواهند داد.
به گزارش دسترنج، يکي از کارگران کارخانه لاستيک البرز گفت: با وجود آنکه از زمان آغاز دوباره اعتصاب آرام کارگران، مديريت حقوق اردبيهشت ماه تعدادي از پرسنل را پرداخت کرده است اما هيچ کدام از کارگران حاضر به شکستن اعتصاب خود نشده‌اند.روز گذشته کارگران لاستيک البرز اعلام کردند که به دليل پرداخت نشدن مطالبات معوقه خود دست از کار خواهند کشيد.به گفته اين کارگران کارفرما قول داده بود که از روز شنبه نسبت به پرداخت تدريجي مطالبات ارديبهشت ماه 1200 کارگر کارخانه لاسيتک البرز اقدام کند.از زمان پايان گرفتن اعتصاب گسترده کارگران لاستيک البرز که به پرداخت بخشي از مطلبات معوقه اين کارگران و تهيه مواد موادخام توليد منجر شد؛ کارفرما با تقسيم بندي کارکنان خود به 9 گروه، مطالبات کارگران را بصورت تدريجي پرداخت مي‌کند.کارخانه لاستيک اليرز که 1200 کارگر دارد به دليل پرداخت نشدن مطالبات کارگران و توقف توليد از زمستان گذشته به مدت چند ماه صحنه اعتصاب‌هاي کارگران بود.سرانجام اين اعتصاب‌ها که اواخر فروردين ماه به اوج خود رسيده بود با مداخله جنجالي عوامل انتظامي و دستگيري کوتاه مدت گروهي از کارگران پايان يافت.به گفته کارگران با وجود بازار فروش مطلوب کارفرما و مديريت خصوصي کارخانه هنوز انگيزه‌اي قوي براي توليد وجود ندارند زيرا به دليل خريد نامنظم مواد خام بسياري از ظرفيت‌هاي کارخانه دست نخورده باقي مانده است.
قوانین جدید تشدید سرکوب و اختناق در ایران
کانون نویسندگان ایران در تبعید
حکومت اسلامی ایران که عامل و بانی اصلی همه مشقات و دردها و رنج های جامعه ایران اعم از گرانی، بیکاری، عدم وجود حداقل آزادی های فردی، اجتماعی و سیاسی است، هر روزه طرح و پروژه جدیدی را نیز برای تشدید سرکوب و اختناق به مرحله اجرا می گذارد.اما سران جهل و جنایت حکومت اسلامی ایران، به جای انجام وظایف خود در قبال مردم و حل مشکلات اقتصادی، همواره به دنبال تدوین قوانین غیرانسانی و تشدید سانسور و سرکوب هستند. پس از این که لایحه «طرح تشديد مجازات اخلال در امنيت روانی جامعه» در مجلس جانیان مورد بررسی قرار گرفت؛ ستادی ‏متشکل از فرماندهان نیروی انتظامی، بسیج، سپاه به همراه دیگر مسئولان قضایی موظف به شناسایی، ساماندهی مبارزه ‏با جرم و اجرای احکام تشکیل شده است.در این طرح، برای دست اندرکاران وبلاگ ها با مضمون «ترویج الحاد» مجازات مرگ در نظر گرفته شده است. سران حکومت اسلامی و در راس همه علی خامنه ای، رهبر حکومت جهل و جنایت اسلامی که در جهان به عنوان دشمن درجه یک آزادی بیان شهرت دارد علاوه بر سرکوب اعتراضات بر حق زنان، دانشجویان، کارگران، تعطیلی روزنامه ها و زندانی کردن و تحت تعقیب قرار دادن روزنامه نویسان، اکنون برای وبلاگ نویسان نیز مجازات مرگ در نظر گرفته است، و با قوانین آزادی ستیز و ضد انسانی بار دیگر اوج وحشی گری حکومت شان را به نمایش می گذارند.در کلیه جنبش ها و عرصه های اجتماعی از عرصه مطبوعات تا جنبش دانشجویی، جنبش زنان و جنبش کارگری سانسور و سرکوب با شدت بیش تر ادامه دارد. در این جا فقط به تازه ترین نمونه هایی از انبوه جنایات حکومت اسلامی اشاره می کنیم.- «افشین شمس قهفرخی»، دبیر و عضو انجمن کاریکاتور اصفهان، یکی از فعالین کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری و عضو کميته دفاع از محمود صالحی، از سوی ماموران امنیتی حکومت اسلامی در اصفهان، به دليل فعاليت های کارگری و دفاع از حقوق کارگران در محل کار خود در شهرستان اليگودرز در تاريخ سيزده هم تير ماه 1387 دستگير و روانه زندان دستگرد اصفهان شد. در اين رابطه روز شنبه پانزدهم تير ماه، منزل پدر وی در اصفهان، مورد بازرسی قرار گرفته و کليه دست نوشته های وی که در رابطه با مسائل کارگری بود توسط مامورين اداره اطلاعات اصفهان جمع آوری شده است.- صديق مينايی، روزنامه نگار و همکار هفته نامه توقيف شده ئاسو در پی مراجعه به شعبه چهارم بازپرسی دادگستری سنندج بازداشت شد. اتهامات مينايی، تبليغ عليه نظام و ارتباط با رسانه های ضد انقلاب و... عنوان گرديده است.- 72 نفر از سینماگران سرشناس ایران، در نامه ای به رییس دیوان عدالت اداری حکومت اسلامی، خسارات ناشی از توقیف فیلم هایی که با مجوز وزارت ارشاد تولید شده را بسیار سنگین خوانده و خواستار رسیدگی به این موضوع شده اند. این سینماگران، در نامه خود به علی رازینی، نوشته‌ اند: «تعداد فیلم‌ هایی که پس از دریافت مجوز ساخت و نمایش، به بایگانی سپرده می‌ شوند، روز به روز بیش تر می ‌شود و متاسفانه نه تنها پیگیری‌های فرسایشی برای رفع این موانع سودی نمی ‌بخشد، گاه تنها نظر شخصی یک مدیر، باعث تباه‌ شدن همه زحماتی می ‌شود که سینماگران برای ساخت و ارایه اثر خویش کشیده ‌اند.»- هانا عبدی، فعال حقوق زنان، دانشجوی 21 ساله دانشگاه پیام نور بیجار و از اعضای انجمن زنان آذرمهر کردستان كه از یازدهم مهر ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی در شهر سنندج بازداشت شده بود در يك حكم بی سابقه به 5 سال حبس محكوم شد. در این رابطه محمد شریف، وکیل هانا عبدی، این حکم به شدت غیرمتناسب نامیده است.مامورین امنیتی حکومت اسلامی، در آستانه سالروز 18 تیر، شبیخون به کوی دانشگاه در تیر ماه 1378، نیروهای سرکوبگر خود را در دانشگاه ها و اطراف آن ها به منظور جلوگیری از اعتراضات دانشجویی مستقر کرده است. هم چنین این روزها مامورین اطلاعاتی حکومت اسلامی فعالین دانشجویی را تهدید و تعقیب و دستگیر می کنند.- در پى اعتراضات دانشجويان دانشگاه تبريز نسبت به مسائل دانشجويان ستاره دار و اقدامات غيرقانونى حراست، 37 تن از دانشجويان به كميته انضباطى دانشگاه احضار شده اند.- ماموران امنیتی حکومت اسلامی، دو تن دیگر از فعالین دانشجویی دانشگاه آزاد مشهد با اسامی «سجاد رجبی» و «محمد میزبان» را بازداشت کردند. پیش از این نیز 3 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد به اسامی «توحید دولتشناس»، «محمد زراعتی» و «فرزاد حسن زاده» از سوی ماموران امنیتی دستگیر شدند. - در تهران، «مهدی خدایی»، فعال دانشجویی دانشگاه آزاد شهر ری توسط ماموران امنیتی بازداشت شده است.- دادگاه حکومت اسلامی، 4 تن از فعالین چپ جنبش دانشجویی به نام های انوشه آزاد فر، محمد پور عبدلله، نسیم سلطان بیگی و بیژن صباغ را احضار کرده است. نامبردگان در جریان مراسم روز دانشجو در آذر ماه سال گذشته بازداشت و پس از مدتی با قرار وثیقه آزاد شدند.- عسگر اکبرزاده و حسین حسینی از فعالین دانشجویی آذربایجانی که در خرداد و تیر ماه سال جاری توسط ماموران امنیتی بازداشت و به بازداشتگاه وزارت اطلاعات اردبیل منتقل شده بودند روز دوشنبه ۱۰ تیر به بند ۷ زندان مرکزی اردبیل انتقال یافتند.- روز سيزدهم تير ماه 1387، حکم نهايی و قطعی هشت ماه حبس تعزيری عابد توانچه، از سوی دادگاه تجديد نظر تاييد شد. در هيچ يک از مراحل دادرسی و بررسی پرونده عابد توانچه به ايشان و وکيل حقوقی وی دکتر حاجی مشهدی امکان حضور و ارائه دفاع داده نشد و لايحه دفاع هم با اصرار و فشار وکيل پرونده از سوی دادگاه پذيرفته شد. تنها «جرم» عابد و همه دانشجویان دربند و تحت تعقیب دفاع از حقوق دانشجویان، مردم محروم و آزادی خواهی و برابری طلبی است.- هنوز دو روز از تائيد حکم اعدام فرزاد کمانگر، معلم کرد، نگذشته بود که انور حسين پناهی نيز به اعدام محکوم شد. انور حسين پناهی، معلم اهل منطقه ليلاخ کردستان، پاييز سال گذشته به اتهام «محاربه» و «اقدام عليه امنيت ملی» بازداشت و روزانه بازداشتگاه اداره اطلاعات شهر قروه شد. حسين پناهی، طی مدت بازداشت در اعتراض به شکنجه های اعمال شده به مدت 13 روز را در اعتصاب غذا به سر برد اکنون، به بازداشتگاه اطلاعات سنندج منتقل شده است.- منصور اسانلو، رئيس هيئت مديره سنديكای كارگران شركت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه كه در تاريخ 6/3/1387 جهت جراحی چشم از زندان اوين به بيمارستان لبافی نژاد منتقل شده بود در تاريخ 28/3/1387 از بخش مراقبت های ويژه بيمارستان لبافی نژاد به بهداری زندان اوين منتقل شد.هر گاه زنان، دانشجویان، کارگران و مردم آزادی خاوه و تحت ستم در مقابل عدم این همه یب حقوقی و ظلم و ستم و سرکوب دست به اعتراض و مقاومت می زنند از سوی نیروهای سرکوبگر حکومت اسلامی مورد هجوم، ضرب و شتم، دستگیری، زندان و اخراج قرار می گیرند. اکنون زندانی های حکومت اسلامی مملو از زندانیان سیاسی و یا کسانی به دلیل فقر و فلاکت اقتصادی دست به بزهکاری زده اند، است.اکثریت مردم ایران، روزبروز فقیرتر می شوند و دستمزدهای ناچیز مزدبگیران نیز به موقع پرداخت نمی گردد. این در حالی است که براساس آمار، درآمد حکومت اسلامی ایران، فقط از منبع فروش نفت خام در سه سال گذشته رقمی در حدود 200 میلیارد دلار بوده است. اما سهم مردم از این درآمدهای کلان، جز فقر و سیه روزی و سرکوب چیز دیگری نبوده است.کانون نویسندگان ایران (در تبعید)، ضمن محکوم کردن آزار و اذیت، تعقیب، دستگیری، محاکمه و زندانی کردن فعالین جنبش زنان، دانشجویان، کارگران و هم چنین نویسندگان، هنرمندان، روزنامه نگاران، وبلاگ نویسان و...، مصرانه خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و آزادی بیان و تشکل است. هم چنین از تمامی تشکل های نویسندگان و روزنامه نگاران، سازمان ها و نهادها دمکراتیک و مدافع آزادی بیان و آزادی های فردی و اجتماعی، احزاب سیاسی انسان دوست و آزادی خواه در سطح بین المللی می خواهیم به هر شکل ممکن، برای آزادی همه زندانیان سیاسی، لغو هرگونه شکنجه و اعدام و آزادی بیان و تشکل در ایران، دست به مبارزه پیگیری بزنند.کانون نویسندگان ایران (در تبعید) بیست و چهارم تیر 1387 - چهاردهم ژوئیه 2008

۱۹ تیر ۱۳۸۷

کارگران نیشکرهفت تپه میرزمند و دلیرانه میرزمند
تشکیل سندیکای مستقل یک گام به پیش
اعتصاب شکوهمند کارگران نیشکر هفت تپه همچنان ادامه دارد. بیش از چهل و چهار روز ایستادگی و مقاومت درمقابل مزدوران رژیم تحسین برانگیز است. اقدامات ضدکارگری سازمان اطلاعات رژیم و گروههای رنگارنگ شبه فاشیستی و حراستی نتوانسته خللی درعزم و اراده کارگران برای تحقق خواسته هایشان وارد سازد. کارگران هفت تپه برای ادامه و تداوم مبارزاتشان سرانجام با حضور بیش از 2000 نفر نخستین هئیت موسس سندیکای مستقل را انتخاب و تولد این تشکل را به اطلاع عموم رساندند. تشکیل سندیکای مستقل کارگران هفت تپه یک گام مهم بی پیش است. هر پیشروی ولو کوچک و عقب راندن سرمایه داران و حامی آنها رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی، یک پیروزی برای کارگران است و به آنها اعتماد بنفس میدهد. تجمع بیش از 1000 نفر ازکارگران در روز پنجشنبه 30 خرداد درمقابل دفتر حراست و خواست برکناری زیودار رئیس حراست یکی از عوامل مزدور وزارت اطلاعات درنیشکر هفت تپه و جامه عمل پوشاندن به این خواست یک پیروزی برای کارگران بود. برکناری یکی از منفورترین عناصر رژیم که در دستگیری، سرکوب، جاسوسی، پرونده سازی وضرب وشتم و ارعاب کارگران نقش مستقیم و مهمی داشته است یک پیروزی برای کارگران است. این تظاهرات که همراه با خانواده های کارگران صورت گرفت با شعارهایی نظیر " حقوق ماهیانه حق مسلم ماست، معیشت و زندگی حق مسلم ماست، کارگر میمیرد ذلت نمی پذیرد، زیودار مزدور از شرکت اخراج باید گردد، شفیعی حیا کن هفت تپه را رها کن ، خشم و نفرت خود رانسبت به مزدوران رژیم که جان کارگران را به لب رسانده اند،ابراز داشتند. کارگران با فریاد خواسته های خود، حق داشتن سندیکای مستقل و به رسمیت شناختن ان، پرداخت حقوق معوقه 3 ماه اخیر، پایان دادن به پرونده سازیها و احضار فعالین کارگری به به دادگاه ضد انقلاب، برکناری مدیر عامل شرکت یعقوب شفیعی و همچنین اعضای هئیت مدیره این شرکت....برادامه اعتراضات گسترده تری درروزهای آینده تاکید ورزیدند.پیکار قهرمانانه کارگران هفت تپه باردیگر نشان میدهد که مردم ایران و درراس آن طبقه کارگر، با همه ددمنشی های نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی مرعوب شدنی نیست. کارگران نیشکر هفت تپه میرزمند و دلیرانه میرزمند. بویژه درشرایطی که هیولای بیکاری و گرانی، حبس و شکنجه وگرسنه ماندن زن وفرزند درانتظار اعتصاب گران است اقدام به اعتصاب آنهم بیش از 44 روز، عمل قهرمانانه و قابل تحسین است. نتیجه اقتصادی اعتصاب کارگران هفت تپه هرچه باشد از لحاظ سیاسی برای رشد آگاهی و تشکل کارگران- نه فقط کارگران- بلکه همه مردم ایران نتایج عظیم ببار خواهد آورد. همانطور که مارکس می گوید" پرولتاریا بیش ازنان به همت خویش، به اعتماد برنفس خویش، به سربلندی و استقلال فکری خویش، نیازمند است" واین خصوصیات، طبقه کارگر را به مبارزات قاطع تر و پیروزیهای عظیم تر رهنمون خواهد شد. رشد جنبش کارگری که ما در طول سالهای اخیر شاهد آنیم نیروی بیسابقه ای بمبارزات مردم بر ضد رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی خواهد بخشید و رهبری ظفر بخش آنها را تامین خواهد کرد.حزب ما به کارگران هفت تپه درود میفرستد و ازمبارزاتشان عمیقا پشتیبانی میکند و همه دانشجویا ن، تشکلات کارگری، روشنفکران و اقشار تحت ستم جامعه را به حمایت و همبستگی با کارگران نیشکر هفت تپه فرامی خواند. اعلام پشتیبانی و همبستگی طیف گسترده ای از دانشجویان دانشگاههای ایران و تشکلات کارگری ازجمله سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه با کارگران هفت تپه و پیام شادباش بمناسبت تشکیل سندیکای مستقل دلگرم کننده کارگران و تقویت کننده سنگر اتحاد و ایستادگی درمقابل ارتجاع سیاه ضد مردمی است. چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است. تنها ازاین طریق است که سرانجام می توان بر استثمارگران غلیه کرد.پیروز باد مبارزات کارگران نیشکر هفت تپه!
نقل از توفان الکترونیکی شماره 23ارگان الکترونیکی حزب کارایران تیرماه 1387
toufan@toufan.org

۱۷ تیر ۱۳۸۷



پخت نان با دستمزد ماهيانه 110 هزار توماني
1387/04/1712:18
رييس انجمن صنفي كارگران خباز سنندج با اشاره به مشكلات فراوان كارگران خباز اين استان، دريافتي ماهانه اين كارگران را تنها 110 هزار تومان عنوان‌ كرد.
خسرو نگهدار در گفت‌وگو با ايسنا در مورد مشكلات كارگران خباز اين استان گفت: اين كارگران در مجموع حقوق، مزايا، حق مسكن و ... ماهانه نصف مزد مصوب شوراي عالي كار يعني 110 هزار تومان دريافت مي‌كنند و هر چند در مورد اين موضوع، كارگران خباز بارها شكاياتي به سازمان كار استان خود كرده‌اند اما متاسفانه هنوز در اين مورد جوابي دريافت نكرده‌اند.وي ادامه‌ داد: بعد از افزايش ناچيز حقوق اين كارگران در سال 85 ديگر افزايش حقوقي نبوده و حتي افزايش مزد سال 87 نيز براي اين كارگران اصلا در نظر گرفته نشده و به‌همين دليل نيز از ابتداي سال جاري طي مكاتباتي با مسوولان ذي‌ربط درخواست‌هاي صنفي خود را اين كارگران مطرح كرده‌اند اما همچنان نتيجه‌اي نداده ‌است.نگهدار با اشاره به كوتاهي‌كردن مسوولان استانداري و فرمانداري در رفع مشكلات كارگران خباز سنندج اضافه ‌كرد: سازمان كار استان نيز به‌دليل اينكه افزايش مزد كارگران خباز را منوط به افزايش قيمت نان مي‌داند، بنابراين در اين زمينه هيچ اقدامي نكرده‌ است.وي با اشاره به نبود نظارت سازمان تامين اجتماعي بر فعاليت واحدهاي نانوايي بيان ‌كرد: كارگران خباز كه مقابل تنور كار مي‌كنند هنوز بيمه نيستند و از سويي ديگر تشكلات آن‌ها نيز هيچ جايگاه قانوني در سياست‌هاي كلي ندارند كه مسائل و مشكلات آن‌ها را مطرح كنند.رييس انجمن صنفي كارگران خباز سنندج در مورد صنعتي‌شدن نان نيز متذكرشد: با اين اقدام، حدود دو هزار كارگر خباز بيكار خواهند شد ولي با وجود اين با 100 ميليون توماني كه طي لايحه‌اي توسط مجلس براي يارانه در اين كار تصويب كرده‌اند با اين اتفاق، كارگران خباز 10 ساله مي‌توانند بازخريد شوند.


معدنچيان ذغال سنگ طبس حقوق نگرفته‌اند
1387/04/1714:58
1200 معدنچي ذغال طبس حقوق ماه گذشته خود را دريافت نکرده‌اند. اين معدنچيان بيش از 3 ماه است که با تاخير حقوق خود را دريافت مي‌دارند.
"غلامرضا محمدي" فعال کارگري در طبس با بيان اين مطلب به دسترنج گفت: عدم حمل ذغال شسته شده توليدي توسط راه آهن طبس به ذوب آهن اصفهان و مشکلات مالي، از دلايل عدم پرداخت معدنچيان طبس عنوان شده است.او گفت: ميلياردها تومان ذغال توليدي در معدن ذغال سنگ طبس توليد و انباشت شده، اما به فروش نرفته است.

بشکنی ای قلم، گر بپیچی از خدمت محرومان، سر

ا. م. شیزلی

داغی که حزب بلشویک‌ها، بویژه در دوره رهبری استالین به سینه زمینداران و مالکان، سرمایه داران، غاصبان و دزدان دارائی‌های مردم و ثروت‌های ملی کشید، نه تاریخ و بشریت ترقیخواه فراموش خواهد کرد و نه همان داغدیدگان و فریب خوردگان آن‌ها. این واقعیتی است مطلق و انکار ناپذیر! و همین واقعیت مطلق بود که، ارتجاع استعماری و امپریالیستی، فاشیسم و کهنه پرستان را در انتقام گیری مصمم ساخت.بالاخره، این داغدیدگان با توسل به تمام ابزار و امکانات خویش توانستند، شوراها را شهید کرده، حاکمیت الیگارشی – جنائی را بر سر کار آورند و در مزار شوراها، فاتحانه برقصند و "پیروزی" خویش را "جشن" بگیرند. تازه، به این هم بسنده نکردند و بطور منظم و مرتب، به هر بهانه و مستمسکی دامنه تبلیغات ضد بشری خود را چنان گسترش دادند که امروز، بسیاری از وازدگان و سست عنصران بریده را تحت تأثیر خویش گرفتند. عدول از سوسیالیسم علمی و پیروی از ایدئولوژی و مشی سرمایه داری را که با اضافه کردن کلمات، «نو»، «مدرن»، «دموکرات» و امثالهم به سوسیالیسم، تحت پوشش قرار دادند، نمونه مشخص آن می باشد. این دوستان نمی گویند که، از کی تا حالا سوسیالیسم کهنه شده است که امروز بدنبال «نو» و «مدرن» آن هستند. کجای سوسیالیسم با دموکراسی و آزادی‌های انسان در تعارض بود که، حالا دنبال دموکراتیک آن می گردند. نه دوستان! آن‌چه کهنه و پوسیده شده است، نظام سرمایه داری مبتنی بر مالکیت خصوصی و استثمار فرد از فرد، می باشد. این استعمار در شکل کهنه و نو آن است که، با آزادی و دموکراسی برای جامعه انسانی مخالف است.دیروز اگر حدس و گمان بود، امروز واقعیت آشکاری است که سوسیالیسم کشی، با استالین کشی آغاز شد. چرا که سوسیالیسم تحت رهبری استالین ساخته شد و شرایط مساوی برای رشد و شکوفائی توان و استعداد انسان‌ها، برای کار و اسکان همگانی بوجود آورد. تأثیر دستاوردهای شگفت انگیز سوسیالیسم در عمر کوتاه خود بر افکار و اندیشه بشریت، چنان عمیق و عظیم است که هیچ انسان منصف و بی غرضی نمی تواند حقانیت آن را انکار نماید.آری این سوسیالیسم بود که تنها ١٢ سال پس از پیروزی انقلاب کبیر اکتبر و ٤ سال پس از پایان جنگ داخلی تحت حمایت کشورهای امپریالیست‌های استعمارگر، توانست به معضل بیکاری در جامعه که هیچ نظام اجتماعی- اقتصادی علیرغم ادعاهای دهن پرکن خود، تا کنون به حل آن موفق نشده است، نقطه پایان گذارد که این خود، قبل از هر چیزی، یک معجزه بود. سوسیالیسم ساخته شده تحت رهبری استالین بود که توانست بشریت را از طاعون فاشیسم، هر چند برای مدت چند دهه، آزاد سازد. همین سوسیالیسم تحت رهبری استالین بود که توانست یک جامعه نیمه فئودالی – نیمه سرمایه داری را در طول کمی بیش از دو دهه به یک کشور پیشرفته صنعتی و به یکی از دو قدرت جهانی تبدیل کند. در طول یک دهه، در دوره صنعتی کردن، ٩٠٠٠ واحد تولیدی- صنعتی عظیم در کشور شوراها احداث شد و این کشور به یک کشور هسته ای تبدیل گردید که، امروز، با بر سر کار آمدن الیگارشی جنایتکار، اکثریت آن‌ها تخریب و بسیاری از جمهوری‌های شوروی به مستعمرات مفلوکی تبدیل گردیده، به عرضه کننده مواد خام صنایع امپریالیسم و مصرف کننده کالاهای مصرفی بنجل سرمایه داری شده اند. در جامعه سوسیالیستی، سالانه ده‌ها اختراع و اکتشاف علمی و صنعتی به ثبت می رسید، ریشه بیسوادی، مفاسد اجتماعی مثل اعتیاد و فحشا خشکانیده شد، فضای کیهانی برای اولین بار در تاریخ بشری، تسخیر گردید و ... که این همه، در سایه رهبری استالین حاصل آمد. خوب، در چنین شرایطی، بسیار طبیعی بود که استثمارگران دشمن بشریت، مروجان فـقر و بدبختی در جوامع انسانی، تاراجگران دارائی‌های مردم و ثروت‌های ملی، سرکردگان استعمار و ارتجاع و مبلغان آن‌ها، در مقابل دستاوردها و پیشرفت‌های معجزه آسای سوسیالیسم و گسترش جذابیت آن در میان طبقات کار و زحمت جهان، با توسل به انواع سالوسی‌ها و ریاکاری‌ها، حقانیت سوسیالیسم را تخطئه نموده و علیرغم گذشت قریب دو دهه از تخریب جوامع مبتنی بر عدالت اجتماعی، که به فاجعه همه بشریت فراروئید، کماکان تبلیغات زهرآگین خویش را متوجه سوسیالیسم و استالین نمایند که، این ناشی از ایدئولوژی و منافع طبقاتی آنهاست. پس، چنین هم کردند و این حق آن‌ها بود. زیرا، سوسیالیسم و استالین، مالکیت و منافع غارتگران و دزدان ثروت‌های مردم را هدف حملات خود قرار داده بود. تا این‌جا، باکی نیست ولی، «باکم از ترکان تیرانداز نیست – طعنه تیرآورانم می کشد». بلی، داغدیدگان حق دارند. من ایرادی به آن‌ها ندارم. چون منافع طبقاتی آنان چنین حکم می کند. بلکه، طرف صحبت من، آن پس زده‌ها، وازدگانی از جریان‌های چپ و "دموکرات‌های" تازه به دوران رسیده است که سرمایه داری را از نو یافته و تحت تأثیر تبلیغات کین توزانه امپریالیسم، بدون هیچ گونه تحقیق و بررسی مستقل، با استناد به داده‌های ارتجاع امپریالیستی و استعماری، در فحاشی به سوسیالیسم و استالین، گوی سبقت از ایادی و عوامل امپریالیسم ربوده اند، می باشند. آن‌ها چنان در منجلاب "دموکراسی" و "حقوق بشر" امپریالیستی گرفتار آمده اند که، پیوندی در میان آغاز و انتهای کلام خویش نمی‌دهند.من براین باور نیستم که تمام واقعیت‌ها و نائلیت‌های سوسیالیسم را در یک مقاله خواهم گفت و هدف این نوشته هم آن نیست. بلکه، یقین دارم که کار بررسی و تحقیق پیرامون تخریب کشورهای سوسیالیستی، شهید کردن شوراها و تحت استعمار درآوردن آن‌ها، کاری است بس عظیم و نیازمند همکاری و همیاری جمعی. من با مشاهده بعضی موضع گیری‌های خصمانه که در ادامه بدان خواهم پرداخت، فقط با اشاره فهرست وار به شگفتی های سوسیالیسم، که عمدتا در دوره رهبری استالین بر حزب بلشویک‌ها و کشور شوراها بدست آمد، قصد جلب توجه محققان عدالتخواه و بی غرض را به مسئله دارم.ابتدا، به عنوان این مقاله که در سایت اینترنتی «کارآنلاین» درج شده است، توجه کنید: «سارتر و کامو، از جهنم سرمایه داری تا دوزخ استالینیسم»، به قلم علی شاه سلطانه. این عنوان بخودی خود، به قدر کافی گویای آن است که این شخص که معلوم نیست مرغ کدام آشیان است، سرمایه داری و سوسیالیسم را یکی گرفته و فرقی بین آن‌ها قائل نیست. وی، در ادامه، از جمله می نویسد: «سارتر هم‌چون مارکسیست‌ها تقاضای عملگرایی می کند ومی گوید انسان چیزی نیست جز آن چیزی که ازخود می سازد. وی بعد از دیدار از شوروی در سال ١٩۵٤ نه تنها از استالین بلکه بعدها از مائو، کاسترو و سازمان چریکی ارتش سرخ آلمان دفاع نمود. بعدها تضادها و اشتباهات عمل سیاسی و اخلاقی او مورد انتقاد قرار گرفت و این که او چگونه توانست از سیستم‌هایی توتالیتر مانند استالینیسم دفاع نماید، مورد چون و چرا قرار گرفت. باید یادآوری کرد که سارتر به دلیل ازدست دادن پدرش در دوران کودکی، همیشه خود را محصول سرمایه داری و کاپیتالیسم می‌دید». وی در این‌جا، بیش از آن که سارتر را، به حق و یا به ناحق، مورد سرزنش قرار دهد، استالین، مائو، کاسترو و سازمان چریکی ارتش سرخ آلمان را تقبیح می کند. این جملات، هیچ تفاوتی با تبلیغات مبلغان سرمایه داری و استعمار ندارد. من عده زیادی از این دسته از منتقدان "دوزخ استالینیسم" را می شناسم که وقتی که از دست رژیم جمهوری اسلامی ایران به شوروی پناه بردند، اولین انتقاد آنها به "دوزخ استالینیسم" این بود: «این چه سوسیالیسمی است که همه را به کار کردن وادار کرده است...». در صورتی که همین آقایان، در ایران با شعار؛ «کار، مسکن، آزادی»، فعالیت به اصطلاح سیاسی می کردند ولی، در جامعه شوروی، دفاع از بیکاری را تئوریزه نموده، به بهانه های مختلف، از رفتن به سر کار امتناع می کردند و آن را نشانه "دموکراسی" و "حقوق بشر" می دانستند.آقای علی شاه سلطانه، در جای دیگر می نویسد: «سارتر در سال ١٩٦٨ بعد از سرکوب جنبش "بهار پراگ" توسط استالینیست‌ها موضعی ضدکمونیستی و ضد شوروی به خود گرفت». در این‌جا نیز، هدف مقاله نویس محترم چوب زدن به سارتر نیست. هدف وی، توضیح جانبدارانه از «سرکوب جنبش "بهار پراگ"» و تقبیح «استالینیست‌ها» می باشد که بدبختانه سرنا را از سر گشادش می زند. این فرمول بندی نشان می دهد که نویسنده محترم، نه چیزی از تاریخ می داند و نه شناختی از استالینیسم. از آمار و ارقام و کیفیت جنبش "بهار پراگ" هم یا کاملا بی خبر است و یا عمدی در کار است."بهار پراگ" در سال ١٩٦٨، ١۵سال بعد از وفات استالین در سال ١٩۵٣ اتفاق افتاد و در فاصله این پانزده سال هم، آن‌چه را که ایشان بنام استالینیسم تعریف می کنند، طی اقدامات ضد انقلابی که آغازگر آن، نیکیتا خروشچف خائن و پایان دهندگان آن باند گارباچف- یلتسین بود، از بیخ و بن کنده شده بود و در همه کشور سوسیالیستی پیشین، عمدتا، اپورتونیست‌ها و رویزیونیست‌ها، جای "استالینیست‌ها" را گرفته بودند. بنابراین، در«سرکوب جنبش "بهار پراگ"»، نه استالین نقشی داشت و نه بقول ایشان، استالینیست‌ها. وانگهی، اگر به فرض محال،"جنبش بهار پراگ" را یک حرکت مترقی تصور کنیم و سرکوبی آن را اقدامی غیر انسانی، در آن صورت، آیا معیاری برای سنجش و مقایسه ابعاد جنایت استعمار و امپریالیسم در ویتنام، کره، لائوس، کامبوج، در قتل و کشتار مبارزان ضد استعماری و مردم مستعمرات در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، در همان سال و در همان بهار باید داشته باشیم یا نه؟ آیا می دانید که در همان روزها، در پراگ چه تعداد انسان قربانی شد و در ویتنام چقدر؟ من در این‌جا، عالما و عامدا، آماری ارائه نمی دهم. زیرا، آگاهان، بر آن آگاهند و مغرضان را هر چند ثمری از بیان آن نیست، شاید، از سر کنجکاوی به آمار مراجعه کنند که در اینصورت، خود به ابعاد جنایات سرمایه داری پی خواهند برد.محض اطلاع نویسنده مقاله فوق الذکر و همفکرانش، یادآوری این نکته ضرورت دارد که، بعد از مرگ استالین در سال ١٩۵٣، عوامل ضدانقلاب و ضد عدالت اجتماعی، چندین کمیته و یا کمیسیون به اصططلاح «حقیقت یاب» برای بررسی "جنایت‌های استالین" تشکیل دادند که، آخرین رئیس این نوع کمیته ها، الکساندر یاکولوف، یکی از مهره های شناخته شده امپریالیسم بود. در طول تمام سال‌های بعد از مرگ استالین، بویژه، در دوره حاکمیت خروشچف و الیگارشی- جنائی یلتسین، تمام پرونده های جنائی دوره رهبری استالین را صدها بار زیر و رو کردند. چون جسته خویش نیافتند، در سال ١٩٩٨، هفت سال قبل از مرگ یاکولوف، تمام پروندها را از آرشیوها جمع کرده در بایگانی کاخ کرملین زندانی کردند تا از دسترسی عموم و روشن شدن واقعیت‌ها جلوگیری کنند.جرایم و جنایت‌های امپریالیسم تنها به این ختم نمی شود که، کشورها را اشغال و غارت می کند، خون کارگران و زحمتکشان را می مکد، فقر، بیکاری، فساد، فحشا، گرسنگی، مسکنت و بدبختی را رواج داد، بلکه، فرهنگ، اخلاقیات و دستاورد ارزشمند معنوی بشریت را نیز نابود می سازد. بسیاری از انسان‌ها، تحت تأثیر تبلیغات و اقدامات امپریالیسم، انصاف و راستگوئی را که یکی از صفات پسندیده است، زیر پا گذاشته و در گفته و نوشته های خویش آن را رعایت نمی کنند. برخورد مقاله مورد بحث و مطالب زیادی از این دست به واقعیت‌های سوسیالیسم را می‌توان بعنوان شاهد مثال ذکر کرد.شایسته است نویسنده این مقاله و همفکرانش، تفاوت موضع خود را با جرج بوش، رئیس جمهور آمریکا، یکی از بدنام ترین جنایتکاران تاریخ، که سال گذشته، بمناسبت سالگرد "سرکوب جنبش بهار پراگ"، در جشن "آزادی" پراگ (بخوانیم: مستعمره ساختن جمهور چک)، حضور یافت و آن را تبریک گفت، مشخص سازند و تعداد قربانیان دخالت «استالینیست‌ها» در سرکوب این جنبش و قربانیان تجاوز جنایت کارانه امپریالیسم آمریکا را در همان دوره فقط در ویتنام را اعلام کنند تا معلوم شود چه سیستمی، مرتکب چه جنایاتی شده است و گرنه، ما حق خواهیم داشت در صداقت آن‌ها تردید کرده و آن‌ها را در ردیف مبلغان استعمار و امپریالیسم مرتجع تلقی کنیم که با تأسی به تبلیعات خصمانه و جعل و دروغ، عمدا و آگاهانه، سعی در بزرگنمائی «جنایات استالین» و فراموش کردن سیستماتیک جنایات بی شمار سرمایه داری می کنند.جای دارد این نوشته را با روایت حکایت آن خانه بدوشی پایان بدهم که، زیاد بی شباهت با مواضع این دموکرات‌های تازه بدوران رسیده نیست.نقل است که: «خانه بدوشی، از دور، خانه آتش گرفته‌ای دید و با سرعت به سوی آن شتافت. مردمی را دید که با پاشیدن آب و خاک، سعی در خاموش کردن آتش می کنند. وی نیز، بی اعتنا به هیچ کس و هیچ چیز، پیش رفت و شئی از اشیاء گر گرفته را کشان- کشان به سوئی برد. سنگ‌ها به دور آن چید و اجاقی برپا داشت. کتری خویش از پشت باز کرد. پر آب نمود و روی اجاق گذاشت. کتری جوش آمد و چائی تازه ای دم کرد. چون جرعه اول چائی را نوش کرد، روی به سوی آسمان گرفت و رضایتمندانه گفت: ای خدا! خانه آن کسی را که این خانه را آتش زد، آباد کن که چائی ما آماده شد».تفاوت مسئله در این است که این دوستان فقط خجالت می کشند رک و پوست کنده بگویند: ای خدا! خانه امپریالیسم و ارتجاع را آباد کن که بنیانگذاران و سازندگان سوسیالیسم را بدنام و جامعه سوسیالیستی را تخریب و شوراها را شهید کرد و سوژه ای مناسبی برای ما فراهم ساخت.

*٢/٧/٢٠٠٨*

۱۶ تیر ۱۳۸۷

شغال بیشه مازنداران را نگیرد جز سگ مازندرانی
“خدایا! خدایا! از عقل ما کم کن و به عمر وی بیفزا“

مدتها قبل یک دانشجوی دانشگاه از حضرت صاحب الزمان خواهش کرد که روز ظهورش را بعلت مشغله وی که باید خود را برای کنکور دانشگاه آماده کند و در عین حال مایل است در ارتش مهدی خون بریزد بتاخیر اندازد. این جسارت وی منجر به آن شد که در جمهوری اسلامی جنجال بر پا شد و چنین خواهشی را از امام غایب حمل بر توهین به وی تلقی کردند و پوست آن دانشجوی از خدا بی خبر را کندند.
احمدی نژاد بدعت جدیدی نیاورده است. این آیت اُﷲُ مشکینی بود که صورت نامزدهای مجلس را از نظر صاحب الزمان گذرانده و به تصویب ایشان رسانده بود. این صاحب الزمان حتی در جنگ ایران و عراق فرمانده لشگر ایران بود و چند نفر از آنها را دولت عراق دستگیر کرد و چوب تو آستینشان نمود. از همان بدو انقلاب روحانیت خویش را نمایندگان امام زمان می دانست و می خواست کشور را تا ظهور حضرت اداره کند. آیت اﷲ خمینی را حتی نماینده امام زمان و شماری از آخوندها ی بادمجان دور قاب چین حتی خود امام زمان جا می زدند. مگر همین امام زمان نیست که در چاه جمکران پنهان شده است و برای آخوندها منبع درآمد مادی و “معنوی“ به مفهوم رواج خرافات شده است.
البته تا موقعیکه سخنان آقای احمدی نژاد در جمع طلاب مشهد بود و دامنه نفوذش تا حد تحمیق طلاب بود کسی به ایشان اعتراضی نداشت چون این نوع تبلیغات بخشی از مجموعه سیاست رژیم است ولی وقتی کار به بیرون از جلسه طلاب درز و در سیمای جمهوریاسلامی بازتاب یافت صدای جناح مخالف از کروبی گرفته و حتی آیت اﷲ مهدوی کنی نیز بدر آمد و دولت را مورد حمله قرار دادند که وی قصد دارد با به میان کشیدن پای امام زمان به مسایل اقتصادی، ورشکستگی دولت و وجود باندهای مافیائی و گرانی ارزاق و... بی کفایتی دولت را به گردن مدیریت امام زمان بگذارد. در حالیکه سوء مدیریت مربوط به سیاستهای دولت است و نه به سوء مدیریت امام زمان. آنها کار احمدی نژاد را توهین به امام زمان تلقی کرده و وی را مورد هجوم قرار دادند. کروبی گفت: “ با این اوصافی که شما از امام زمان می فرمائید عده ای خواهند گفت آقائی که هنوز نیامده مدیریتش این چنین است بعد هم که بیاید چه خواهد شد و این با اعتقادات ما سازگار نیست“. کار تکفیر احمدی نژاد بالا گرفت. آنچه تا دیروز مجاز بود و برای تحمیق عمومی لازم بود و از دست همه این حضرات بر می آمد بیکباره ممنوع اعلام گردید. امام زمان را نمی شود متهم کرد که بعلت سوء مدیریت کار کشورداری را به بن بست رسانده است. ولی همین امام زمان کسی است که آنقدر ناظر سوء مدیریت و ظلم و تعدی می ماند تا جان مردم به لب رسد و آنگاه سوار بر اسب سفید از راه می رسد و آنقدر آدم می کشد تا زانوهای اسبش در خون غوطه خورد. این امام زمان آدرسش نیز در چاه جمکران است. احمدی نژاد که خودش دست پرورده این آخوندهاست در واکنش به این اظهارات گفت: “مثلا من گفتم مدیریت عالم به دست امام زمان است. یکی گفت این طوری نگو. برنج که چهار هزار تومان می شود ، مردم به امام بدبین می شوند. در حالی که مگر مدیریت عالم با خدا نیست؟ ظلم هم هست. اشتباه در تشخیص و اجرای ماست“.
احمدی نژاد واقعا حق دارد. نباید از حق گذشت. خدا که خالق عالم است و عالم را مدیریت می کند هم مافیا را تحمل می کند و هم جنایت علیه بشریت و هم جرج بوش و ایهود اولمرت را. خدا بر خلاف ادعای شیعیان عادل نیست ظالم است و به جنایتکاران و کلاشان و کلاهبرداران نظر لطف دارد و حتی این خدای قادر مطلق زورش به شیطان نمی رسد. حال چرا باید آنچه را که در مورد خدا صادق است در مورد بنده خدا که صاحب الزمان باشد صادق نباشد؟ پس نه خدا و نه امام زمان حسن مدیریت ندارند و اطلاق سوء مدیریت به آنها نمی تواند گناه محسوب شود.
ولی در پشت پرده این جنگ مذهبی جنگ سیاسی در جریان است. هر دوی این جناحها می دانند که جنگ خدا با صاحب الزمان، شهر فرنگ آنهاست. دو قدرت بزرگ و پر نفوذ در ایران به جان هم افتاده اند. بورژوازی تجاری و بروکرات ایران در اثر فشارهای تحریم بسیار تحت فشار است و دنبال راه حلی می گردد تا با آمریکا کنار آید. آنها کنار آمدن با آمریکا را تنها راه نجات جمهوری اسلامی می دانند. بر سر تقسیم غنایم ناشی از ازدیاد بهای نفت، بر سر کنار آمدن با امپریالیستها و پذیرش شرایط آنها در حکومت ایران توافق وجود ندارد. هر جناح جناح دیگری را متهم به دزدی و ارتشاء و فساد مالی می کند. کار به آنجا رسیده است که احمدی نژاد به کنایه ابراز می کند وقتی خواستیم دست مافیا را از قدرت کوتاه کنیم رفسنجانی به دولت ترکمنستان که با آنها روابط حسنه و دوستانه دارد ندا داد تا گاز ایران را قطع کنند و دولت احمدی نژاد را تحت فشار قرار دهند. احمدی نژاد با این ادعایش می گوید که مافیای قدرت در ایران یک نظام پر قدرت، یک دستگاه دولت در دولت است که می تواند بردولتهای خارجی تاثیر بگذارد و حتی با آنها بر ضد دولت رسمی ایران همدست شود.
انتخابات مجلس نشان داد که مبارزه سختی آغاز شده است. مجلس از این ببعد به مرکز درگیریهای لفظی و بدنی بدل خواهد شد. فشار امپریالیستها هر چه بیشتر شود تضادهای حاکمیت که برای بقاء خود تلاش می کند افزوده می گردد. هیچکدام از جناحهای مافیائی حاکمیت نمی توانند به مردم تکیه کنند.
*****
بر گرفته ازتوفان شماره 100 تیر ماه 1387 ارگان مرکزی حزب کارایران
www.toufan.org
toufan@toufan.org

۱۵ تیر ۱۳۸۷


راننده واحد با چاقو مضروب شد
1387/04/1517:49
سندیکای کارگران شرکت واحد اعلام کرد: شب گذشته یکی از رانندگان این شرکت در جریان یک نزاع مربوط به یک تصادف رانندگی با ضربات چاقو به شدت مجروح شده است.
سندیکای کارگران شرکت واحد اعلام کرد: شب گذشته یکی از رانندگان این شرکت در جریان یک نزاع مربوط به یک تصادف رانندگی با ضربات چاقو به شدت مجروح شده است.به گزارش دسترنج، سعید ترابیان، مسوول تبلیغات و روابط عمومی سندیکای کارگران شرکت واحد گفت: شب گذشته یکی از رانندگان خط اتوبوسهای تندرو در ایستگاه بوعلی با ضربات چاقو مجروح شد.بر اساس این ادعا، احمد اصغری از رانندگان شرکت واحد پس از تصادف با یک دستگاه سواری پژو از سوی سرنشینان این خودروی سواری با ضربات چاقو مجروح شد.وی گفت: ضاربان توسط ماموران شرکت واحد که در ایستگاه بوعلی مستقر بودند دستگیر و به ماموران نیروی انتظامی تحویل داده شدند.به گفته ترابیان، راننده شرکت واحد که در جریان این تصادف بی‌تقصیر بوده است از ناحیه سر و دست مجروح شد و هم اکنون تحت درمان قرار دارد.این عضو سندیکای کارگران شرکت واحد با بیان اینکه در حال حاضر شنیده‌ها حاکی از وضعیت نامساعد راننده مجروج است یادآور شد: در چند سال اخیر چندین نوبت رانندگان شرکت واحد در جریان تصادف‌ها و یا انجام وظیفه با ضربات چاقو مجروح شدند.

ادامه اعتصاب در "تهران پتو" و "ایران ترمه" قم
1387/04/1515:21
300 کارگر کارخانه‌های تولیدی "تهران پتو" و "ایران ترمه" قم برای هشتمین روز متوالی با اعتصاب خود چرخه‌های تولید کارخانه‌ها را متوقف کردند.
"علی طالبی" فعال کارگری در استان قم در این باره به دسترنج گفت: 300 کارگر باسابقه شرکت بیش از 7 روز است که دست از کار کشیده و با ادامه اعتصاب خواستار دریافت 9 ماه حقوق معوقه خود هستند.او افزود: مدیریت این دو واحد تولیدی قدیمی با وجود تولید و بازار فروش مطلوب، مدتهاست که کارگران خود را در مشکلات عدیده حقوقی قرار داده‌اند."طالبی" با اشاره به اینکه تا این لحظه هیچ مقام مسوولی به اعتراضات کارگران ترتیب اثر نداده است، گفت: اعتصاب کارگران تا دریافت کلیه مطالبات حقوقی معوقه ادامه خواهد یافت.

۱۲ تیر ۱۳۸۷


فریاد خشم دردانشگاههای ایران
چند نکته درمورد مبارزات اخیر دانشجوئی

مبارزات درخشان دانشجویان دانشگاه تربیت معلم و دانشگاه زنجان درهفته های اخیر ازچند لحاظ جای خاصی درنهضت دانشجوئی کشورما دارد:

1 - طول مدت مبارزات
با آنکه نیروهای امنیتی و حراستی و سرکوبگر رژیم تمام توان خود را بکارانداختند تا اعتصاب و تحصن دانشجویان تربیت معلم را سریعا خاموش گردانند و از انعکاس آن درایران و جهان جلو گیرند، این تحصن با حضور بیش از 3500 تن و با اعتصاب غذای بیش از 100 تن از دانشجویان پس از 11 روز با پیروزی پایان یافت. وزارت علوم و دست اندرکاران دانشگاه تمامی مطالبات دانشجویان ازجمله برکناری 2 معاون دانشگاه، لغو حکم کمیته انضباطی درمورد 8 دانشجو، بهبود وضعیت امکانات رفاهی و تعویق امتحانات را پذیرفتند. دانشجویان دلیر علیرغم تمامی فشارها و شانتاژهای وارده نظیر تهدید وارعاب خانوداه دانشجویان متحصن، صدور حکم تعلیق ازتحصیل، قطع کردن آب دانشگاه، قطع کردن اینترنت دانشگاه، زندانی کردن دانشجویان در محل تحصن، حضور گسترده تشکلهای شبه نظامی ووابسته دردانشگاه.... با عزم راسخ و متحد و یکپارچه به مبارزات خود ادامه دادند و بدون هراس از این بگیر وببندها خواسته های برحق خود را بر مسئولین دانشگاه تحمیل کردند.

اعتراضات شکوهمند بیش از 3000 دانشجوی دانشگاه زنجان علیه مسئولین دانشگاه و علیه " حسن مددی" معاون دانشجوئی دانشگاه زنجان که قصد تجاوز به یکی ازدختران دانشجو را داشته، بعد از یک هفته پایان یافت. برکناری و محاکمه قضایی حسن مددی معون دانشجوئی دانشگاه، عدم برخورد با متحصنین و دانشجوی دختر قربانی این ماجرا، پیگیری پاسخ وزیر علوم ازسوی نماینده زنجان درمجلس، بررسی کفایت رئیس دانشگاه توسط کمیته ای مرکب ازدانشجویان و اساتید، تعویق امتحانات، بهبود وضعیت فرهنگی و فعالیت تشکل های مستقل.... خواسته هایی بود که با تمام آنها موافقت گردید. علیرغم اینکه این اعتصاب رسما پایان یافته است اما دانشجویان این آمادگی را دارند
که درصورت دبه در آوردن مسئولین دانشگاه مجددا اعتصاب را از سرگیرند. تداوم، هوشیاری و طول این دوره از مبارزات دانشجویان بسیار برجسته است. دادستان زنجان روز پنج شنبه 29 خرداد ضمن پذیرش گناه کار بودن معاون دانشجویی و دستگیری دخترقربانی با وقاحت تمام اعلام نمود با دانشجویان معترض نیزبرخورد می شود. این در حالی است که اخباری از احضار و تهدید برخی دانشجویان زنجان انتشار یافته است. اعتراض سریع دانشجویان به دادستان زنجان نشان از روحیه رزمنده و عزم راسخ آنها برای ادامه مبارزه دارد.

2- شرکت گسترده دختران در مبارزه
خصوصیت دیگر این دوره ازمبارزات دانشجویان، شرکت گسترده و چشمگیر دختران در مبارزه است که بی تردید یکی از دلایل مهم پیروزیهای اخیر را باید در همین حضور فعال دختران درصحنه پیکار دانست. به کوری چشم ارتجاع و زن ستیزان حاکم اکنون نزدیک به 55 درصد دانشجویان دردانشگاههای ایران زن هستند و این امر برکمیت و کیفیت مبارزه دانشجوئی می افزاید و رژیم را با مشکلات فراوانی روبروساخته و می سازد. سیاست ارتجاعی سهمیه بندی جنسیتی دانشجویان که اخیرا طرح گشته است نشان از وحشت و هراس رژیم جمهور اسلامی ازحضور گسترده دختران در صحنه مبارزه آزادیخوهانه و برابری طلبانه دارد. صحنه های پرشکوه تظاهرات واعتصابات دانشجوئی و برجستگی دختران دراین مبارزات، نوید بخش است وخواب از چشمان تاریک اندیشان ضد بشر ربوده است.
3- اتحاد و همبستگی
خصوصیت مهم دیگر این دوره از پیکار دانشجویان اعلام همدردی و همبستگی مشخص سایر دانشجویان دانشگاههای سراسر ایران و همچنین سندیکاهها و تشکلات کارگری است. اکنون اعتراضات دانشجوئی به نقطه معینی محدود نیست و تقریبا کلیه دانشگاههای ایران را از تهران و آذربایجان، کردستان، خوزستان، مازندران، اصفهان، مشهد، شیراز و غیرو را دربرمیگیرد. بیانیه همبستگی بیش از 40 انجمن دانشجوئی دانشگاههای سراسر ایران درحمایت از دانشجویان تربیت معلم، اعلام همبستگی انجمن های مختلف کارگری از مطالبات دانشجویان و همینطور اعلام حمایت دهها انجمن دانشجوئی و زنان... ازمبارزات دانشجویان زنجان، یکی دیگر از ویژه گیهای مهم این دوره از مبارزات است که پیروزیهای اخیر را به همراه داشته است. رشدآگاهی دانشجویان، احساس هم سر نوشتی توده دانشجو، اتحاد و همبستگی و ادامه کاری و تداوم اعتصابات از ویژه گیهای اعتصابات اخیر بوده است.

4- مظالبات عام صنفی دموکراتیک
خصوصیت دیگر دوره اخیر دانشجوئی طرح مشخص مطالبات عام دموکراتیک و صنفی و رفاهی بوده است. این خود نشان میدهد در شرایط کنونی چه سیاستی باید اتخاذ کرد تا بتوان وسیعترین قشر توده دانشجو را به حرکت در آورد و در یک کارزار دموکراتیک و توده ای ارتجاع را به عقب نشینی واداشت.
بی تردید درتوان ورسالت جنبش دانشجوئی نیست که بتواند سوسیالیسم درجامعه مستقرکند.چنین شعاری فقط خاصیت ارضای روشنفکرانی رادارد که در رویا بسرمی برند وبدون تعمق و بدون درنظرگرفتن سطح مبارزه و توازن قوا وقت و بی وقت زنده باد سوسیالیسم صلا میدهند. این چپ روی کودکانه و ماجراجویانه درعمل همان نتایج راست روانه محافل دانشجوئی را دارد که می کوشند جنبش دانشجوئی را به زائده جناحی از رژیم تبدیل نمایند.این دو سیاست چپ و راست فرجامی جز تضعیف، تفرقه و به حاشیه راندن جنبش دانشجوئی ندارد. عده ای ازاحزاب و سازمانهای منحرف که آلوده به کمکهای مالی از اسرائیل هستند با تبلیغ شعارهای انحرافی دربین دانشجویان و سوء استفاده از مبارزات آنها و درج عکسهای شیش در چهار دانشجویان با شعار" سوسیالیسم یا بربریت " در وبسایتهای خود ضربات سختی بر پیکر جنبش دانشجوی وارد ساخته اند. منتسب کردن جنبش خودجوش دانشجوئی به خود و تبلیغ علنی گرائی سرانجامی جزلو رفتن و دستگیری شمارقابل توجه ای از دانشجویان در 13 آذر سال گذشته نداشته است.این دانشجویان بی خبر و ساده دل فریب کسانی را خورده اند که هدفشان اساسا سوسیالیسم وعدالت اجتماعی نیست. اینها هدفشان ایرانی آزاد و آباد و مستقل نیست. اینان منتظر تجاوز نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران هستند تا درپارکابی آنها "سوسیالیسم" بنا کنند. این جماعت رنگارنگ بی هویت که حامل ویروس ضد کمونیستی منصور حکمت هستند هدفی جز تخریب در جنبش نوپا و به شکست کشانیدن آن درقالب "سوسیالیسم همین امروز" ندارند. این همان وظیفه نامبارکی است که این عده رسالت آن را به عهده گرفته اند.

نیاز جنبش دانشجوئی درشرایط کنونی ایجاد کنفدراسیون واحد وسراسری دانشجویان است که بتوان با برنامه و اهداف واحد صنفی سیاسی وسیع ترین قشر دانشجو را درآن متشکل کرد و به فعالیت دراز مدت پرداخت. چنین کنفدراسیون دموکراتیکی می تواند دربرگیرنده منافع عام توده دانشجو صرف نظراز مرام و مذهب و ملیت باشد. چنین تشکلی دراهداف ووظایف دموکراتیک خود نمی تواند نسبت به سرنوشت سایر اقشار و طبقات جامعه نظیرکارگران، زحمتکشان، زنان، معلمان، کارمندان... بی تفاوت باشد. چنین تشکلی نمی تواند نسبت به تجاوزاحتمالی امپریالیستها به ایران و یا تحریم های اقتصادی بی تفاوت باشد ودرمبارزه فقط به فکر منافع خویش باشد. درخت را ببیند اما جنگل را نبیند. خواست جدائی دین از دولت و آموزش و لغو حجاب اجباری خواست عموم جامعه است.خواست آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی خواست عموم جامعه است. خواست اخراج نیروهای انتظامی، حراست وبسیج و تفتیش عقاید از صحن دانشگاه خواست عموم دانشجویان است. خواست رفاهی و متنوع صنفی و آموزشی خواست عموم دانشجویان است. می توان عموم این مطالبات واهداف و خواسته های دانشجویان را ریز کرد و بصورت برنامه ای مدون به بحث گذاشت. اما اساس چنین تشکلی باید بیان دفاع ازمنافع عام جنبش دانشجوئی باشد تا بتوان در پیکار علیه نظام استبدادی و تاریک اندیش جمهوری اسلامی تاثیر گذاربود.
حزب ما به دانشجویان بمناسبت بیداری و پیکارجوئی و شجاعت آنها درود میفرستد و خود را در شادی و پیروزی آنها شریک می داند و با تمام قوا از مبارزاتشان پشتیبانی میکند.
زنده باد پیکارمتحد دانشجویان!
ننگ ونفرت بر رژیم خونخوارجمهوری اسلامی!

نقل از توفان الکترونیکی شماره 23
ارگان الکترونیکی حزب کارایران تیر ماه 1387
http://www.toufan.org/
toufan@toufan.org

اخراج 50 کارگر "قند شيروان"
1387/04/1217:27
اين تعداد از کارگران که داراي سابقه بالاي20 سال مي‌باشند به عنوان نيروي مازاد و تعديل نيرو اخراج شدند.
50 کارگر شاغل در کارخانه قند شيروان روز گذشته به دستور مديريت اخراج شدند."بابا نظر هدايتي" فعال کارگري در خراسان شمالي با بيان اين مطلب به دسترنج گفت: اين تعداد از کارگران که داراي سابقه بالاي20 سال مي‌باشند به عنوان نيروي مازاد و تعديل نيرو اخراج شدند.او گفت: آثار سوء واردات بي‌رويه شکر در کشور با گذشت بيش از يک سال همچنان باقي بوده و بسياري از کارگران شاغل در اين بخش قرباني سودجويي برخي آقايان و آقازاده‌ها شده‌اند."هدايتي" با اشاره به اينکه توليد و فروش در کارخانه قند شيروان پس از گذران يک دوره رکود، بحران و ورشکستگي از سر گرفته شده است، گفت: کارگران اخراجي با طرح شکايت در اداره کار و نهادهاي ذيربط خواستار بازگشت به کار شده‌اند

با وجود اعلام نیاز مراقبت پزشکی، منصور اسالو
مجددا به بند 350 زندان اوین منتقل شد


منصور اسالو رئیس هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، که ساعت 10 صبح روز دوشنبه 10/4/1387 جهت معاینات چشم و قلب از زندان اوین به بیمارستان شهید لبافی نژاد منتقل شده بود، پس از معاینه پزشکی توسط متخصصین، با وجود اعلام پزشکان بیمارستان در رابطه با مراقبت از اسالو در بهداری زندان، نامبرده به بند 350 زندان اوین منتقل شد.به گفته پروانه اسالو، با وجود این که پزشکان تاکید داشتند وی باید تحت مراقبت باشد، اما ماموران زندان نه تنها به این گفته پزشکان متخصص توجهی نکردند، وی را همان روز به بند 350 زندان اوین انتقال دادند. وی یادآور شد با توجه به اينکه اسالو چند عمل جراحي چشم را پشت سر گذاشته و از نظر قلبي و استرس تنفسي نياز به مراقبت دارد، نظر پزشکان بر دور بودن وي از استرس حاکم بر فضاي زندان است.وي با اشاره به ادامه تلاش‌ها براي يافتن راهي که همسرش بتواند براي درمان خود از حق قانوني مرخصي استفاده کند، گفت: اميدواريم با انتقال همسرم به بند زندان در پروسه پزشکي وي اخلالي ايجاد نشود.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

1387/4/11